تجزیه و تحلیل "میل جنسی، بیش فعالی بودن نیست، مربوط به پاسخ های نوروفیزیولوژیک ایجاد شده توسط تصاویر جنسی" (استیل و همکاران، 2013)

واقعا نسخه کوتاه: چند سال پیش، دیوید لی و سخنگوی مطالعه نیکول پراسس تیمی برای نوشتن یک روانشناسی امروز پست وبلاگ درباره استیل و همکاران.، 2013 به نام "مغز شما در انجمن - اعتیاد آور نیست". پست وبلاگ به نظر می رسد 5 ماه است قبل از مطالعه EEG Prause به طور رسمی منتشر شد. عنوان بسیار جذاب آن گمراه کننده است زیرا هیچ ارتباطی با آن ندارد مغز شما در انجمن یا علوم اعصاب وجود دارد. در عوض، مارس دیوید لی، وبلاگ وبلاگ 2013 خود را به یک مطالعه EEG ناقص محدود - استیل و همکاران.، 2013.

به روز رسانی: در این ارائه 2018 گری ویلسون حقیقت را در پشت مطالعات متداول و گمراه کننده 5 قرار می دهد، از جمله این مطالعه (استیل و همکاران، 2013): تحقیقات انجمن: واقعیت یا داستان؟

دیوید لی نویسنده است افسانه اعتیاد جنسی و او به لحاظ مذهبی معتادگی جنسی و پورنو را انکار می کند. لی 30 یا پست های وبلاگ را نوشته است حمله به انجمن های بازیابی پورنو، و ترک اعتیاد به پورنو و ED ناشی از پورنو. Ley & Prause نه تنها برای نوشتن Ley's همکاری کردند روانشناسی امروز پست وبلاگ درباره استیل و همکاران.، 2013، آنها بعدا به نیروهای لازم برای انتشار پیوستند یک مقاله 2014 اخراج اعتیاد به مواد مخدر

ما اغلب لی را می بینیم روانشناسی امروز پست وبلاگ در مورد اعتیاد به مواد مخدر اشاره شده است. در حالی که بسیاری از آنها به عنوان شواهد اولیه خود مبنی بر عدم وجود اعتیاد به مواد مخدر اشاره می کنند، تعداد اندکی از ایده ها را دارند استیل و همکاران. ، 2013 در واقع گزارش شده است. اگر جستجوهای بی رویه گوگل همه آنچه در اختیار دارید باشد ، این همان چیزی است که ارسال می کنید. در حقیقت ، مطالعه EEG 2013 Prause در واقع از مدل اعتیاد به پورنو پشتیبانی می کند و آنچه لای یا Prause ادعا می کند را پیدا نکرد. هفت تحلیل همتا از استیل و همکاران 2013 توضیح دهید که چگونه استیل و همکاران یافته ها به حمایت از مدل اعتیاد به پورنو کمک می کند. مقالات مطابق با نقد YBOP در آن است که همه ما با آن موافق هستیم استیل و همکاران در واقع این موارد را یافتند:

  • کاربران مبتلا به پرفیوژن دارای نشانه واکنش پذیری (قرائت های EEG بالاتری) به تصاویر جنسی نسبت به عکس های خنثی (همانند اعتیاد به مواد مخدر، هنگامی که در معرض نشانه های مربوط به اعتیاد خود را انجام می دهند).
  • افراد دارای واکنش پذیری بیشتری نسبت به پورنو داشتند کمتر تمایل به رابطه جنسی با یک شریک (اما تمایل کمتر به استمناء به پورنو). این نشانه ای از حساسیت و حساس بودن است.

در سه مقاله نیز روش ناقص مطالعه و نتیجه گیری های بی اساس شرح داده شده است. مقاله شماره 1 فقط به آن اختصاص داده شده است استیل و همکاران، 2013 مقالات 2-8 حاوی بخش تحلیل است استیل و همکاران آل، 2013:

  1. 'Desire High' یا 'Merely' Addiction؟ پاسخ به استیل و همکاران. (2013)، توسط Donald L. Hilton، Jr.، MD
  2. همبستگی عصبی از واکنش جنسی جنسی در افراد با و بدون رفتارهای جنسی اجباری (2014) توسط والری وون، توماس بول مول، پائولا بانکا، لورا پورتر، لورل موریس، سایمون میچل، تاتیانا روپا، جودی کار، نیل علی هریسون، مارک نیوتن پتانسا، و مایکل ایروین
  3. علوم اعصاب اعتیاد به پورنوگرافی اینترنتی: مروری و بروزرسانی (2015) ، توسط تاد لاو ، کریستین لایر ، ماتیاس برند ، لیندا هچ و راجو حاجلا
  4. آیا پورنوگرافی اینترنتی باعث اختلالات جنسی می شود؟ بررسی با گزارش های بالینی (2016)، توسط بران ی. پارک، گری ویلسون، جاناتان برگ، متی کریستین، برین رینا، فرانک اسقف، وارن پری کلام و اندرو پی. دوان
  5. آگاهي و غيرآموزي اقدامات عاطفي: آيا آنها با فرکانس استفاده از پورنوگرافی متفاوتند؟ (2017) توسط Sajeev Kunaharan، Sean Halpin، Thiagarajan Sitharthan، Shannon Bosshard و Peter Walla
  6. مکانیسم های عصبی شناختی در اختلال رفتار جنسی اجباری (2018)، Ewelina Kowalewska، جاشوا B. Grubbs، مارک N. Potenza، Mateusz Gola، Małgorzata Draps و Shane W. Kraus.
  7. اعتیاد به اعتیاد به اینترنت: چیزی که ما می دانیم و آنچه ما نمی بینیم نظرسنجی سیستماتیک (2019)، روبن دالارکان، خاویر I. د لا ایگلسیا، نیرا M. Casado و فرشته L. Montejo.
  8. ابتکار و توسعه اعتیاد سایبرزس: آسیب پذیری فردی، مکانیسم تقویت و مکانیسم عصبی "(2019) توسط وی وی، شیی یاهوان، ژانگ می، لو ونبو، او ویژان

توجه داشته باشید: بیش از 25 تحقیق این ادعا را که معتادان جنسی و پورنو "فقط تمایل جنسی زیادی دارند" جعل می کنند. این مهم است زیرا Prause ادعا می كرد كه سوژه های او به سادگی از جنس شهادت بالاتری برخوردار بوده اند (اما همانطور كه ​​در زیر مشاهده خواهید كرد) اینگونه نبودند.


معرفی

مطالعه آزمایشگاه SPAN: "میل جنسی، بیش فعالی نیست، مربوط به پاسخ های عصبی فیزیولوژیکی است که توسط تصاویر جنسی ایجاد شده است”(معروف به استیل و همکاران.، 2013).

این مطالعه EEN ژنوم 2013 در رسانه ها به عنوان مدرک علیه وجود اعتیاد به مواد مخدر (یا به طور متناوب، اعتیاد جنسی) مطرح شد. در واقعیت، YBOP این مطالعه را به عنوان حمایت از وجود اعتیاد به مواد مخدر نشان می دهد. چرا؟ این مطالعه، قرائت های EEG بالاتر (P300) را هنگامی که افراد در معرض عکس های پورنو بودند، گزارش کردند. P300 بالاتر زمانی اتفاق می افتد که معتادان در معرض نشانه ها (مانند تصاویر) مربوط به اعتیاد آنها هستند.

علاوه بر این، مطالعه گزارش شده است افراد با واکنش پذیری بیشتر به پورنو بود میل کمتر برای رابطه جنسی با یک شریک (اما کمتر تمایل به استمناء به پورنو). به عبارت دیگر - افرادی که فعالیت مغزی بیشتری دارند و تمایل به پورنو دارند ، ترجیح می دهند خود ارضایی را انجام دهند تا از رابطه جنسی با یک شخص واقعی.

سخنگوی نیکول پراس، سخنگوی مطبوعاتی، در مطبوعات ادعا کرد که کاربران پورنو فقط میل جنسی بالایی دارند، اما نتایج این مطالعه کاملا متفاوت است. در حقیقت، واکنش پذیری بیشتر نسبت به پورنو، همراه با تمایل کمتر برای رابطه جنسی با شرکای واقعی، هماهنگ می شود 2014 دانشگاه اسکاتلند دانشگاه کمبریج در مورد اعتیاد به مواد مخدر. همانطور که در زیر خواهید دید ، یافته های واقعی این مطالعه EEG به هیچ وجه با عناوین جعلی یا ادعاهای نویسنده مطابقت ندارد.

در نقد زیر ما ادعاهای بی اساس را از بین می بریم و نشان می دهیم که آنچه در واقع مطالعه شده است، و چرا نباید هرگز منتشر شود؟ من پیشنهاد می کنم نسخه کوتاه، که در آن سه مورد اصلی ادعا شده در رسانه ها ارائه شده است.

به روز رسانی: از ماه ژوئیه، 2013 زیاد است. UCLA قرارداد نیکول پراسس را تمدید کرد (اوایل 2015). دیگر دانشگاهی نیست آزار و اذیت و آزار و اذیت چندین حادثه ثبت شده است به عنوان بخشی از یک مبارزات انتخاباتی "astroturf" که برای متقاعد کردن مردم است که هرکسی که با نتایج خود مخالف است، سزاوار تحریف باشد. Prause یک انباشته شده است تاریخ طولانی از آزار و اذیت نویسندگان، محققان، درمانگران، خبرنگاران و دیگرانی که جرأت می کنند شواهدی از آلودگی را از استفاده از اینترنت در اینترنت گزارش دهند. او به نظر می رسد کاملا با صنعت پورنوگرافی دنج است، همانطور که از این دیده می شود تصویر او (به راست) در فرش قرمز سازمان جشنواره اهدا شدگان (XRCO) مراسم جایزه. (به گفته ویکی پدیا جوایز XRCO توسط آمریکایی داده شده است سازمان انتقادات X-rated سالانه به افرادی که در سرگرمی بزرگسالان کار می کنند و تنها جوایز صنایع بالغ نمایش داده شده به طور انحصاری برای اعضای صنعت است.[1]) به نظر می رسد که Prause نیز ممکن است داشته باشد بازیگران پورنو به عنوان موضوعی به دست آوردند از طریق یکی دیگر از گروه های علاقه مند صنعت پورنو ائتلاف گفتاری آزاد. گفته می شود افراد به دست آمده از FSC در او استفاده شده اند مطالعه استخدام تفنگ در شدیدا آسیب دیده است و "مراقبه ارگاسمی" بسیار تجاری طرح (در حال حاضر بودن) بررسی شده توسط FBI) ستایش نیز ساخته است ادعاهای پشتیبانی نشده در باره نتایج مطالعات او و او را روش های مطالعه. برای مستندات بیشتر، ببینید: آیا Nicole Prause تحت تاثیر انجمن صنایع قرار دارد؟

بروزرسانی (تابستان ، 2019): در ماه مه 8، 2019 دونالد هیلتون ، دکتر دیوان عرفانی دادخواستی را ارائه داد فی نفسه طرح دعوی در دادگاه علیه Nicole Prause & Liberos LLC (دکتر هیلتون انتقاد کرد استیل و همکاران در 2014). در ژوئیه 24 ، 2019 دونالد هیلتون شکایت خود در مورد افترا را اصلاح کرد برای برجسته کردن (1) شکایت مخفی از آزمایش کنندگان پزشکی تگزاس ، (2) اتهامات دروغین مبنی بر اینکه دکتر هیلتون اعتبار وی را جعل کرده است ، و (3) اعتراف از 9 دیگر قربانیان آزار و اذیت مشابه (جان آدلر ، دکتر, گری ویلسون, الكساندر رودز, Staci Sprout ، LICSW, لیندا هچ، PhD, دکتر بردلی گرین ، دکترا, دکتر استیفانی کارنس, دکتری جف گودمن, لیلا حداد.)


نسخه کوتاه

شرکت کنندگان: 52 آزمودنی از طریق تبلیغات جذب شدند "درخواست از افرادی که مشکالت داشتند، تنظیم دیدارشان را از تصاویر جنسی" شرکت کنندگان (میانگین سنی 24 سال) ترکیبی از مردان (39) و زن (13) بودند. 7 شرکت کننده بودند غیردگرجنسگرا یک نقص عمده در مطالعات Prause (استیل و همکاران، 2013, Prause و همکاران، 2013, Prause و همکاران، 2015) این است که هیچ کس نمی داند ، در صورت وجود ، کدام یک از سوژه های Prause در واقع معتاد به پورنو بودند. در مصاحبه ای در سال 2013 نیکول پراسس اذعان می کند که تعدادی از افراد او تنها مشکلات جزئی را تجربه کرده اند (به این معنی که آنها معتاد به مواد مخدر نیستند):

"این مطالعه فقط شامل افرادی بود كه مشكلاتی را گزارش كردند ، از نسبتاً جزئی تا مشكلات طاقت فرسا ، و كنترل مشاهده آنها از محرك های جنسی بینایی."

علاوه بر تعیین اینکه کدام یک از افراد پورنو معتاد بودند، تمام مطالعات Prause شامل این نیز انجام شد افراد مبتلا به اختلالات روانی، رفتارهای اجباری یا سایر اعتیاد نیستند. این امر برای هر "مطالعه مغزی" در مورد اعتیاد بسیار مهم است ، مبادا نتایج گیج کننده نتایج را بی معنی کند

یکی دیگر از نقص کشنده این است استیل و همکاران افراد ناهمگن نباشند (همانند سایر مطالعات Prause). آنها بودند مردان و زنان، از جمله 7 غیر heterosexuals، اما همه نشان داده شده اند، احتمالا ناخوشایند، پورنو زن و مرد. این به تنهایی تخفیف هر گونه یافته است. چرا؟ مطالعه پس از مطالعه تایید می کند که مردان و زنان به طور قابل توجهی دارند مختلف پاسخ های مغز به تصاویر جنسی و یا فیلم ها. به همین دلیل است که محققان وابسته به مواد مخدر به دقت مورد استفاده قرار می گیرند از آنجایی که مطالعه Prause مطالعات انجام نشده است، نتایج غیر قابل اعتماد است و نمی تواند مورد استفاده قرار گیرد تا هر چیزی را جعل کند.

آنها چه کردند: خواندن EEG (فعالیت الکتریکی بر روی پوست) به عنوان شرکت کنندگان مشاهده شده تصاویر 225 گرفته شد. 38 از تصاویر جنسی بود، و همه درگیر یک زن و یک مرد بود. این خواندن EEG خاص (P300) توجه به محرک ها را اندازه گیری می کند. شرکتکنندگان پرسشنامههای 4 را نیز تکمیل کردند: پرسشنامه میل جنسی (SDI)، مقیاس انسداد جنسیتی (SCS)، نتایج شناختی و رفتاری پرسشنامه رفتار جنسی (SBOSBQ) و مقیاس ConsumptionEffect Pornography (PCES).

پرسشنامه مورد استفاده برای ارزیابی "اعتیاد به پورنو" (مقیاس اجبار جنسی) بود به عنوان ابزار غربالگری برای اعتیاد به مواد مخدر معتبر نیست. این در 1995 ایجاد شده است و با کنترل جنسی غیرقابل کنترل طراحی شده است روابط (با شرکاء) در ارتباط با بررسی اپیدمی ایدز. این SCS می گوید:

"مقیاس باید [نشان داده شود] برای پیش بینی میزان رفتارهای جنسی، تعداد شرکای جنسی، تمرین انواع رفتارهای جنسی و تاریخ بیماری های منتقله از طریق جنسی است."

علاوه بر این ، آنها پرسشنامه را برای افراد زن ارائه دادند. با این حال توسعه دهنده SCS هشدار می دهد که این ابزار آسیب شناسی روانی را در زنان نشان نمی دهد ،

"ارتباط بین نمرات اجبار جنسی و سایر نشانگرهای آسیب شناسی روانی الگوهای مختلفی را برای مردان و زنان نشان داد. اجبار جنسی با شاخص های آسیب شناسی روانی در مردان همراه بود اما نه در زنان"

به سادگی، مطالعه 3 Prause (استیل و همکاران، 2013, Prause و همکاران، 2013, Prause و همکاران، 2015) همه درگیر موضوعات مشابه - و همه نتوانستند ارزیابی کنند که آیا افراد معتاد به پورنو معتاد بوده اند یا خیر. Prause اذعان داشت که بسیاری از افراد در کنترل استفاده مشکل کمی داشتند. همه افراد باید معتادان به پورنو تایید شده باشند تا اجازه مقایسه قانونی با گروهی از معتادان غیر پورنو را بدهند.

هدف: برای جستجوی همبستگی بین میانگین خواندن EEG و امتیازات شرکت کنندگان در پرسشنامه های مختلف - در مورد این نظریه که هر ارتباطی روشن می کند که آیا استفاده از پورنو مشکل دار تابعی از اعتیاد است یا فقط میل جنسی بالا.

نتیجه: نویسندگان این مطالعه ادعا می کنند که تنها یک رابطه ی آماری معنی دار بین تمام داده های جمع آوری شده وجود دارد:

"اختلاف دامنه بزرگتر P300 به محرک های مثبت جنسی نسبت به محرک های خنثی منفی است مربوط به اندازه گیری میل جنسیاما نه به اندازه های اضطراب.

ترجمه: به طور معنی داری میل کمتری دارد. افراد دارای واکنش پذیری بیشتر نسبت به پورنوگرافی تمایل کمتری نسبت به داشتن رابطه جنسی با یک شریک دارند (اما میل پایین به خودارضایی کمتر نیست). به عبارت دیگر - افرادی که فعالیت مغزی بیشتری دارند و تمایل به پورنو دارند ، ترجیح می دهند خود ارضایی را انجام دهند تا از رابطه جنسی با یک شخص واقعی. این یافته با نتیجه گیری دنبال می شود:

نتیجه: پیامدهای فهمیدن ابرقهرمان به عنوان میل شدید، به جای اختلال، مورد بحث قرار می گیرد.

نه؟ چگونه منفی (پایین تر) تبدیل به مثبت (بالاتر) شد؟ چرا بازخورد بیشتر به رابطه با پورنو مرتبط است تمایل کمتر برای داشتن رابطه جنسی با یک شریک منجر به نتیجه گیری می شود که ابراز عقلایی باید درک شود میل شدید؟ هیچ کس نمی داند، اما این چرخش عجیب و غریب مبنای بسیاری از سرفصل ها بود. نیکول پراوز به عنوان سخنگوی رسمی کار کرد استیل و همکاران. ، 2013 در رسانه Prause برای اثبات ادعای وی مبنی بر اینکه "اعتیاد به پورنو" وجود ندارد ، استدلال های زیر را ارائه می دهد:

  1. In مصاحبه های تلویزیونی و در انتشار مطبوعات UCLA محقق نیکول پرایوز ادعا می کند که مغز افراد مانند سایر معتادان پاسخ نمی دهد.
  2. عنوان ها و نتیجه گیری این مطالعه نشان می دهد که "ابرجنسیت" به عنوان "میل شدید"، با این حال این مطالعه گزارش می دهد که افراد با فعالیت مغزی بیشتر در پورنو تمایل کمتر برای رابطه جنسی
  3. استیل و همکاران. استدلال می کند که عدم همبستگی بین خواندن EEG و برخی پرسشنامه ها به معنای عدم وجود اعتیاد به پورنو است.

شما می توانید کل تحلیل را بخوانید ، اما در اینجا اسکوپ 1 ، 2 و 3 در بالا آمده است.

ادعای شماره 1: پاسخ مغزی افراد با سایر معتادان متفاوت است (کوکائین نمونه آن بود).

بیشتر تبلیغات و اخبار مربوط به این مطالعه بر این ادعای بدون پشتوانه استوار است. در اینجا اعتیاد به مواد مخدره:

مطلب مطبوعاتی:

"اگر آنها واقعاً از ابرجنسیت یا اعتیاد جنسی رنج می برند ، انتظار می رود پاسخ مغز آنها به محرک های جنسی بینایی بیشتر باشد ، دقیقاً به همان روشی که مغز معتادان به کوکائین در سایر مطالعات نشان داده است که به تصاویر مواد مخدر واکنش نشان می دهد. "

مصاحبه تلویزیون:

خبرنگار: "تصاویر مختلف وابسته به عشق شهوانی به آنها نشان داده شد و فعالیت مغزی آنها کنترل شد."
چاشنی: "اگر فکر می کنید مشکلات جنسی اعتیاد است ، انتظار می رفت که واکنش بیشتری نسبت به آن تصاویر جنسی شاهد باشیم. اگر فکر می کنید این یک مشکل تکانشگری است ، انتظار می رفت که شاهد کاهش پاسخ ها به آن تصاویر جنسی باشیم. و این واقعیت که ما هیچ یک از این روابط را ندیده ایم نشان می دهد که حمایت زیادی برای دیدن این رفتارهای جنسی مشکل دار به عنوان یک اعتیاد وجود ندارد. "

روانشناسی امروز مصاحبه:

هدف مطالعه چیست؟

چاشنی: مطالعه ما این است که آیا افرادی که چنین مشکلی را گزارش می کنند، مانند دیگر معتادان از پاسخ مغز به تصاویر جنسی، به نظر می رسند. مطالعات مربوط به اعتیاد به مواد مخدر مانند کوکائین، یک الگوی واضحی از پاسخ مغز به تصاویری از مواد مخدر سوء استفاده نشان داده اند، بنابراین ما پیش بینی کردیم که باید همان الگو را در افرادی که مشکلات جنسی را گزارش می کنند، در واقع، یک اعتیاد.

آیا این اثبات اعتقاد جنسیت یک افسانه است؟

چاشنی: اگر مطالعه ما تکرار شود، این یافته ها یک چالش عمده برای نظریه های موجود در مورد اعتیاد جنسی است. دلیل این یافته ها یک چالش است که نشان می دهد مغز آنها به تصاویر مانند معتادان به مواد مخدر اعتیاد پاسخ نمی دهد.

موارد فوق ادعا می کند که افراد "مغز مانند معتادان دیگر پاسخ نمی دهد”بدون پشتیبانی است. این ادعا جایی نیست که در تحقیق واقعی یافت شود. این فقط در مصاحبه های Prause یافت می شود. در این مطالعه ، افراد هنگام مشاهده تصاویر جنسی ، خواندن EEG (P300) بالاتری داشتند - این دقیقاً همان اتفاقی است که معتادان تصاویر مربوط به اعتیاد خود را مشاهده می کنند (مانند این مطالعه بر روی معتادان کوکائین است) اظهار نظر در زیر روانشناسی امروز مصاحبه از Prause جان آندر جانسون، استاد ارشد روانشناسی گفت::

"ذهن من هنوز در مورد Prause مشكل دارد كه مغز افراد وی به تصاویر جنسی پاسخ نمی دهد مانند مغز معتادان به مواد مخدر پاسخ می دهد ، با توجه به اینكه او خواندن P300 بالاتر را برای تصاویر جنسی گزارش می دهد. درست مثل معتادانی که وقتی داروی مورد نظر خود را انتخاب می کنند ، سنبله های P300 را نشان می دهند. چگونه او می تواند نتیجه گیری کند که خلاف نتایج واقعی است؟ من فکر می کنم این ممکن است به دلیل پیش تصورات او باشد - آنچه انتظار داشت او را پیدا کند. "

جان A. جانسون همچنان ادامه دارد:

موسانکی می پرسد: "هدف مطالعه چه بود؟" و Prause پاسخ می دهد: "بررسی ما این است که آیا افرادی که چنین مشکلی را گزارش می کنند، مشکلات مربوط به تنظیم آنها در مورد عادت های آنلاین، مانند دیگر معتادان از پاسخ های مغز به تصاویر جنسی، شبیه هستند؟"

اما این مطالعه ضبط مغز را از افرادی که مشکلی با نظارت بر مشاهده عواطف آنلاین را به ضبط مغز از معتادان به مواد مخدر و ضبط مغز از یک گروه کنترل غیر معتاد نشان نداد، مقایسه کرد که این امر می تواند راه واضح برای دیدن پاسخ های مغز از مشکل گروه بیشتر شبیه پاسخ مغز معتادان یا غیر معتادان است.

در عوض، پراسس ادعا می کند که طراحی درونی آنها یک روش بهتر است، جایی که افراد تحقیقاتی به عنوان گروه کنترل خود به آن عمل می کنند. با این طراحی، آنها دریافتند که پاسخ EEG افراد (به عنوان گروه) به تصاویر وابسته به وابسته به عشق شهوانی قوی تر از پاسخ EEG آنها به انواع دیگر تصاویر است. این در نمودار شکل موج خطی نشان داده شده است (گرچه به دلایلی نمودار به طور قابل توجهی از نمودار واقعی در مقاله منتشر شده متفاوت است).

بنابراین این گروه که گزارش می کند مشکل تنظیم بازدید از عاشقانه آنلاین، پاسخ EEG قوی تر به تصاویر وابسته به عشق شهوانی نسبت به انواع دیگر تصاویر است. آیا معتادان هنگامی که داروی مورد نظر خود را انتخاب کردند ، پاسخ EEG مشابهی قوی نشان می دهند؟ ما نمی دانیم آیا افراد غیر معتاد نرمال ، واکنشی به اندازه گروه مشکل به اروتیک نشان می دهند؟ باز هم ، ما نمی دانیم. ما نمی دانیم که آیا این الگوی EEG بیشتر شبیه به الگوهای مغزی معتادان یا افراد غیر معتاد است.

تیم تحقیقاتی Prause ادعا می کند که با همبستگی مجموعه ای از نمرات پرسشنامه با تفاوت های فردی در پاسخ EEG ، می تواند اثبات کند که آیا پاسخ EEG بالای افراد در رابطه با اروتیکا یک پاسخ مغز اعتیاد آور است یا فقط یک پاسخ مغز با میل جنسی بالا. اما توضیح تفاوت در پاسخ EEG یک سؤال متفاوت از بررسی اینکه آیا پاسخ کلی گروه به نظر اعتیاد آور است یا نه.

یک صفحه با بحث بین نیکول پراس (به عنوان ناشناس) و جان A. جانسون: جان A. جانسون در Steele و همکاران، 2013 (و جانسون در مورد نیکول پراسوس در بخش نظرات تحت مقاله خود در مورد استیل و همکاران).

ساده است: این ادعا که مغز افراد با سایر معتادان متفاوت است بدون هیچ گونه پشتیبانی است. در واقع ، 2014 مطالعه دانشگاه کمبریج (وون و همکاران، 2014) تجزیه و تحلیل شده است استیل و همکاران و با جانسون موافقت کرد: استیل و همکاران. P300 بالاتر در پاسخ به تصاویر جنسی نسبت به تصاویر خنثی (استناد 25) از مطالعه کمبریج:

"یافته های ما نشان می دهد فعالیت dACC نقش تمایل جنسی را نشان می دهد ، که ممکن است شباهت هایی به مطالعه P300 در افراد CSB مرتبط با میل داشته باشد. [25] …… مطالعات P300 ، پتانسیل مربوط به یک واقعه که برای مطالعه سوگیری توجه در اختلالات مصرف مواد استفاده می شود ، اقدامات بالایی را در رابطه با استفاده از نیکوتین [54] ، الکل [55] و مواد افیونی [56] نشان می دهد ، با اقدامات اغلب با شاخص های ولع مصرف. "… ..بنابراین، هر دو فعالیت dACC در مطالعه CSB حاضر و فعالیت P300 در یک مطالعه قبلی CSB گزارش شده ممکن است منعکس کننده فرآیندهای مشابه"

این 2015 ادبیات علوم اعصاب را مرور می کند خلاصه شده استیل و همکاران.:

"بنابراین در حالی که این نویسندگان [303] ادعا کرد که مطالعه آنها کاربرد مدل اعتیاد را برای CSB ، Voon و همکاران رد کرد. اظهار داشت که این نویسندگان در واقع شواهدی را در حمایت از این مدل ارائه می دهند. "

ادعای شماره 2: عنوان ها و نتیجه گیری مطالعه نشان می دهد که "ابرجنسی" به عنوان "میل شدید"، با این حال این مطالعه گزارش می دهد که افراد با فعالیت مغزی بیشتر در پورنو تمایل کمتر برای رابطه جنسی

آنچه در مصاحبه ها و مقالات نخوانده اید این است که مطالعه گزارش شده است همبستگی منفی بین "س desireالات اشتیاق شریک جنسی" و خواندن P300. به عبارت دیگر ، فعال سازی بیشتر مغز با ارتباط دارد تمایل کمتر برای رابطه جنسی (اما میل به خودارضایی در پورنو کمتر نیست). به عبارت Prause توجه کنید در این مصاحبه:

یافته اصلی شما در مطالعه چیست؟

"ما دریافتیم که پاسخ مغز به تصاویر جنسی توسط هیچ یک از سه پرسشنامه اندازه گیری ابرجنسیت پیش بینی نشده است. پاسخ مغز تنها با اندازه گیری میل جنسی پیش بینی شده بود. به عبارت دیگر ، به نظر نمی رسد ابرجنسیت بیش از داشتن یک میل جنسی بالا تفاوت مغز در پاسخ جنسی را توضیح دهد. "

توجه داشته باشید که ستایش گفته شده توسط "یک اندازه"از میل جنسی ، نه توسط" enitre موجودی میل جنسی ». وقتی 14 س questionsال محاسبه شد هیچ همبستگی و تیتری وجود نداشت. حتی بیشتر گیج کننده عنوان مطالعه است "میل جنسی"، به جای آنچه واقعاً یافت شد:همبستگی منفی با سؤالات انتخاب شده درباره جنسیت همجنسگرایان از SDIاما زمانی که تمام سوالات SDI محاسبه شد، رابطه ای وجود نداشت".

در اینجا اظهار نظر دکتر جان آ. جانسون تحت مصاحبه Prause:

"گروه Prause گزارش كرد كه تنها همبستگی آماری معنادار با پاسخ EEG همبستگی منفی (r = -. 33) با میل به رابطه جنسی با شریك بود. به عبارت دیگر، تمایل کمی برای افراد مبتلا به پاسخ های شدید EEG به عاشقانه وجود دارد که تمایل کمتر برای رابطه جنسی با یک شریک دارد. چگونه می توان چیزی در مورد اینکه آیا پاسخ مغز افرادی که در تنظیم دید خود از اروتیکا مشکل دارند مشابه معتادان یا افراد غیر معتاد با میل جنسی بالا است ، بیان کرد؟ "

یک ماه بعد دکتر John A. Johnson منتشر شد روانشناسی امروز پست وبلاگ در مورد مطالعه EEG Prause و آنچه او به عنوان تعصب در هر دو طرف موضوع تصور می کند. نیکول پراوز (به عنوان ناشناس) زیر پیگیری جانسون برای پیوند دادن به این انتقاد YBOP اظهار نظر کرد. جانسون با پاسخ داد نظر بعدی برای آن Prause پاسخی نداشت:

اگر هدف از این مطالعه نشان دادن این بود که "همه افراد" (نه فقط معتادان معتاد به جنسیت) هنگام مشاهده تصاویر جنسی جهش دامنه P300 را نشان می دهند ، شما درست هستید - من این نکته را متوجه نمی شوم ، زیرا در این مطالعه فقط ادعای جنسیت انجام شده است معتادان اگر این مطالعه * یک گروه مقایسه غیر معتاد را به کار می گرفت و می فهمید که آنها نیز P300 spike را نشان می دهند ، محققان می توانستند ادعا کنند که مغز معتادان به اصطلاح جنسی همان واکنش غیر معتادان را دارند ، بنابراین شاید تفاوتی بین معتادان ادعا شده و غیر معتادان وجود نداشته باشد. در عوض ، این مطالعه نشان داد که معتادان خود توصیف شده P300 را در پاسخ به "ماده" اعتیاد آور توصیف شده خود (تصاویر جنسی) نشان دادند ، درست مانند معتادان کوکائین وقتی با کوکائین ارائه می شود ، P300 سنبله نشان می دهد ، همراه با الکل و غیره

در مورد آنچه همبستگی بین دامنه P300 و سایر نمرات نشان می دهد ، تنها همبستگی معنادار همبستگی * منفی با میل به رابطه جنسی با یک شریک زندگی بود. به عبارت دیگر ، هرچه پاسخ مغز به تصویر جنسی قوی تر باشد ، میل * کمتر * آن شخص برای رابطه جنسی با یک شخص واقعی داشت. این برای من به نظر می رسد مانند پروفایل شخصی که چنان در تصاویر ثابت است که در برقراری ارتباط جنسی با افراد در زندگی واقعی مشکل دارد. می گویم این شخص مشکلی دارد. اینکه آیا می خواهیم این مشکل را "اعتیاد" بنامیم هنوز قابل بحث است. اما نمی دانم که چگونه این یافته * عدم * اعتیاد را در این نمونه نشان می دهد.

ساده است: هیچ ارتباطی بین خواندن EEG و موجودی میل جنسی 14 سالی وجود ندارد. خداحافظ عنوان و عناوین مطالعه. حتی اگر همبستگی مثبتی وجود داشته باشد ، این ادعا که "تمایل زیاد" به طور متقابل از "اعتیاد" منصرف است ، بسیار ناپسند است. بیشتر به نقطه، P300 خواندن بود منفی است همبستگی (r = -. 33) با میل جنسی برای یک شریک. به زبان ساده - افرادی که دارای نشانه واکنش پذیری نسبت به پورنو بودند کمتر میل به رابطه جنسی با یک فرد واقعی.

ادعای شماره 3: اعتیاد به پورن به دلیل عدم ارتباط بین قرائت EEG افراد و نمرات افراد در مقیاس اجبار جنسی وجود ندارد.

La عدم همبستگی بین EEG و پرسشنامه به راحتی توسط بسیاری از عوامل توضیح داده می شود:

1) این افراد بودند مردان و زنان، از جمله 7 غیر heterosexuals، اما همه نشان داده شده اند استاندارد، احتمالا علاقه مند، تصاویر مرد + زن. این به تنهایی تخفیف هر گونه یافته است. چرا؟

  • مطالعه پس از بررسی تایید می کند که مردان و زنان به طور قابل توجهی پاسخ مغز به تصاویر جنسی و یا فیلم ها متفاوت است.
  • مطالعات معتاد معتاد در مورد مغز شامل افراد همگن است: همان جنس ، همان گرایش جنسی ، همراه با سن و ضریب هوشی مشابه.
  • چگونه محققان می توانند غیرتجنس گرایان را در آزمایشی فقط با پورنوگرافی دگرجنسگرایانه توجیه کنند - و سپس از عدم وجود (پیش بینی پذیرانه) همبستگی نتایج گسترده ای بگیرند؟

2) آزمودنی ها از پیش آزمون نشده بودند. افراد مبتلا به اعتياد معتاد به افراد مبتلا به شرايط پيش از وضعيت (افسردگي، OCD، ساير وابستگي ها و ...) مي پردازند. ببینید مطالعه کمبریج برای نمونه ای از غربالگری و روش مناسب.

3) افراد در مقادیر مختلف استفاده از وسواس پورنو از شدت و نسبتا جزئی استفاده می کنند. نقل قول از Prause:

"این مطالعه فقط شامل افرادی بود كه مشكلاتی را گزارش كردند ، از نسبتاً جزئی تا مشكلات طاقت فرسا ، و كنترل مشاهده آنها از محرك های جنسی بینایی."

این به تنهایی می تواند نتایج متفاوتی را که به روشی قابل پیش بینی ارتباط ندارند ، توضیح دهد. مطالعات معتبر معتاد مغز گروهی از معتادان را با افراد غیر معتاد مقایسه می کند. این مطالعه هیچکدام را نداشت.

4) SCS (مقیاس اجبار جنسی) یک آزمون ارزیابی معتبر برای اعتیاد به پورنو در اینترنت یا برای زنان نیست. این در سال 1995 ایجاد شده و با استفاده از جنسی کنترل نشده طراحی شده است روابط در ذهن (در ارتباط با بررسی اپیدمی ایدز). این SCS می گوید:

"مقیاس باید [نشان داده شود] برای پیش بینی میزان رفتارهای جنسی، تعداد شرکای جنسی، تمرین انواع رفتارهای جنسی و تاریخ بیماری های منتقله از طریق جنسی است."

علاوه بر این، توسعه دهنده SCS هشدار می دهد که این ابزار نشانگر روانپزشکی در زنان نیست،

"ارتباطات بین نمرات ناسازگاری جنسیتی و سایر نشانگرهای روانپزشکی نشانگر الگوهای متفاوت مردان و زنان است؛ مصدومیت جنسی با شاخص های روانپزشکی در مردان ارتباط دارد، اما نه در زنان ".

مانند SCS، پرسشنامه دوم (CBSOB) هیچ سوالی در مورد استفاده از پورنو در اینترنت ندارد. این برنامه برای غربالگری افراد "فوق جنسی" و خارج از کنترل رفتارهای جنسی طراحی شده است.

ساده است: یک "مطالعه مغز" معتاد معتبر باید: 1) افراد و گروه کنترل همگن داشته باشد ، 2) صفحه نمایش سایر اختلالات روانی و اعتیاد ، 3) از پرسشنامه ها و مصاحبه های معتبر استفاده کند تا مطمئن شود افراد در واقع معتاد هستند. این مطالعه EEG در مورد کاربران پورنو هیچ یک از این موارد را انجام نداد. این به تنهایی نتایج مطالعه را کاهش می دهد.

تجزیه و تحلیل استیل و همکاران از این بررسی ادبیات بررسی شده - عصب شناسی اعتیاد به مواد مخدر اینترنتی: بررسی و به روز رسانی (2015)

مطالعه EEG بر روی افرادی که از مشکلات مربوط به مشاهده آنها در مورد پورنوگرافی اینترنتی انتقاد می کنند، واکنش عصبی را به محرک های جنسی گزارش کرده است [303] این مطالعه به منظور بررسی رابطه بین دامنه های ERP در هنگام مشاهده تصاویر احساسی و جنسی و اندازه گیری پرسشنامه اضطراب و میل جنسی بود. نویسندگان نتیجه گرفتند که فقدان همبستگی بین نمرات بر روی پرسشنامه های اضطراب بالینی و معیارهای میانگین P300 در هنگام دیدن تصاویر جنسی "عدم پشتیبانی از مدل های اضطرابی پاتولوژیک"303] (ص 10). با این حال، فقدان همبستگی ها بهتر می تواند با نقص های قابل بحث در روش شناسی توضیح داده شود. به عنوان مثال، این مطالعه از یک استخر موضوع ناهمگن (مرد و زن، از جمله 7 غیر heterosexuals) استفاده کرد. مطالعات واکنش پذیری کواو در مقایسه با واکنش مغزی معتادان به کنترل های سالم، نیاز به همگن بودن افراد (همان جنسیت، سنین مشابه) دارند تا نتایج معتبر داشته باشند. مطالعات مربوط به وابستگی به پورنو، مشخص است که مردان و زنان به طور قابل ملاحظه ای در پاسخ مغز و اتونومیکی به محرک های بصری جنسی یکسان تفاوت دارند [304,305,306] علاوه بر این، دو نفر از پرسشنامه های غربالگری برای معتادین IP معتبر مورد تایید قرار نگرفته اند و افراد برای سایر اعمال اعتیاد یا اختلالات خلقی غربالگری نشده اند.

علاوه بر این، نتیجه گیری در انتصاب ذکر شده است: "پیامدهایی برای درک ابرازمانگایی به عنوان میل شدید، به جای اختلال، مورد بحث قرار گرفته" [303] (ص) 1 به نظر نمی رسد با توجه به یافته های این تحقیق که دامنه P300 با میل به رابطه جنسی با یک همسایه رابطه منفی دارد. همانطور که در هیلتون (2014) توضیح داده شده است، این یافته "به طور مستقیم با تفسیر P300 به عنوان تمایل بالا مخالف" [307] تجزیه و تحلیل هیلتون همچنین نشان می دهد که عدم وجود یک گروه کنترل و عدم توانایی تکنولوژی EEG برای تبعیض بین "میل جنسی بالا" و "اجبار جنسی" استیل و همکاران یافته های غیر قابل تفسیر [307].

در نهایت، یک نتیجه قابل توجه از مقاله (دامنه P300 بالاتر نسبت به تصاویر جنسی نسبت به تصاویر بی طرف) در بخش بحث بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. این غیر منتظره است؛ به عنوان یک یافته معمول در مورد مواد و معتادان به اینترنت، دامنه P300 افزایش یافته نسبت به محرک های خنثی در معرض نشانه های بصری مرتبط با اعتیاد آنها است [308] در حقیقت، Voon et al. [262] یک بخش از بحث خود را تجزیه و تحلیل تجزیه و تحلیل یافته های این مطالعه قبلی P300 اختصاص داده است. وون و همکاران توضیح اهمیت P300 که در مقاله استیل ارائه نشده است، به خصوص در رابطه با مدل های معتاد اعتیاد، نتیجه گیری،

بنابراین، هر دو فعالیت dACC در مطالعه CSB حاضر و فعالیت P300 در یک مطالعه قبلی CSB گزارش شده است [303] ممکن است فرآیندهای مشابه فرعی ضبط ذهنی را منعکس کند. به طور مشابه، هر دو مطالعه نشان می دهد که همبستگی بین این اقدامات با تمایل افزایش یافته است. در اینجا ما پیشنهاد می کنیم که فعالیت dACC با تمایلات مرتبط است، که ممکن است نشان دهنده شاخص اشتیاق باشد، اما با میل و دلبستگی در مورد مدل انگیزشی مهم از اعتیاد ارتباط ندارد. [262] (ص. 7)

بنابراین در حالی که این نویسندگان [303] ادعا کرد که مطالعه خود را رد استفاده از مدل اعتیاد به CSB، Voon و همکاران. مطرح شده است که این نویسندگان در واقع شواهدی را در مورد حمایت از مدل ارائه دادند.


نسخه طولانی

نتایج یک چیز را می گویند ، در حالی که نتیجه گیری و نویسندگان این مطالعه مخالف را نشان می دهند

عنوان این مطالعه ، همراه با بسیاری از عناوین ، بیانگر این است که بین "میل جنسی" رابطه ای وجود دارد که توسط پرسشنامه میل جنسی و خواندن EEG. با توجه به همه چیزهایی که می توانیم پیدا کنیم، SDI یک است آزمون سوال 14. نه س questionsال آن میل جنسی شریک ("دوتایی") و چهار میل جنسی انفرادی ("انفرادی") را بیان می کند. فقط برای توضیح ، مطالعه است منفی همبستگی تنها با مشارکت کرد سوالات جنسی از SDI. همبستگی معناداری بین خواندن P300 و تمام سوالات مربوط به SDI. نتایج این مطالعه از چکیده مقاله گرفته شده است:

 نتایج: "اختلاف دامنه P300 بزرگتر نسبت به محرکهای جنسی خوشایند ، نسبت به محرکهای خنثی ، به اندازه گیری میل میل جنسی مرتبط بوداما نه به اندازه های اضطراب.

ترجمه: آزمودنی هایی که نسبت به پورنو واکنش بیشتری نشان می دهند (EEG بالاتر) در تمایل به رابطه جنسی با یک شریک زندگی امتیاز کمتری دارند (اما نه تمایل به خودارضایی). به بیان دیگر ، واکنش پذیری بزرگتر مرتبط با میل کمتر به داشتن رابطه جنسی (هنوز هم تمایل به استمناء به پورنو). با این حال، حکم بسیار بعدی تبدیل می شود تمایل کمتر برای رابطه جنسی با یک شریک به بلند تمایل جنسی:

نتیجه گیری: پیامدهای برای درک ابراز عقیده به عنوان تمایل بالا، به جای اختلال، مورد بحث قرار می گیرد.

آیا استیل و همکاران هم اکنون ادعا می کنند که واقعا پیدا کرده اند میل جنسی بالا همبستگی با خواندن P300 بالاتر؟ همانطور که دکتر جان جانسون در دکتر توضیح داد ، این اتفاق نیفتاد این بازپرداخت peer-reviewed:

'تنها نتیجه قابل توجه آماری قابل توجه است چیزی در مورد اعتیاد می گوید. علاوه بر این، این یافته قابل توجه یک است همبستگی منفی بین P300 و میل جنسی برای همسر (r = -0.33)، نشان می دهد که دامنه P300 به میل جنسی پایین تر مرتبط است؛ این به طور مستقیم با تفسیر P300 به عنوان تمایل بالا مخالف است. هیچ مقایسه ای با گروه های معتاد وجود ندارد. هیچ مقایسه ای برای گروه های کنترل وجود ندارد. نتیجه گیری که توسط محققان انجام شده است، یک جهش کوانتومی از داده ها است که در مورد اینکه آیا افرادی که مشکلی در تنظیم مشاهده آنها از تصاویر جنسی دارند یا خیر پاسخ مغزی مشابه کوکائین و سایر انواع معتاد را ندارند،

چرا جان جانسون باید به نویسندگان و دیگران هشدار دهد که استیل و دیگران. در واقع "کمتر میل به رابطه جنسی با یک شریک زندگی" ، به جای "میل جنسی زیاد" پیدا شده است؟ زیرا بیشتر استیل و همکاران و حمله رعد و برق رسانه ها نشان می دهد که نشانه واکنش به پورنو با میل جنسی زیاد ارتباط دارد. نتیجه گیری از چکیده:

نتیجه: پیامدهای برای درک ابرقهرمان بودن به عنوان تمایل بالا، به جای اختلال، بحث می شود.

بگو چه؟ اما مطالعات گزارش دادند که افراد دارای واکنش پذیری قوی تر بودند میل کمتر برای رابطه جنسی با یک شریک.

علاوه بر این ، عبارت "میل جنسی" 63 بار در مطالعه تکرار شده است ، و عنوان مطالعه (میل جنسی ، نه بیش از حد جنسی ...) حاکی از آن است که فعال شدن بیشتر مغز به نشانه ها با میل جنسی بالاتر همراه است. مطالعه را بخوانید کامل نتیجه گیری و شما همچنین ممکن است فرض کنید نویسندگان در بر داشت بالاتر و نه کمتر میل میل جنسی:

در نتیجه، اولین اقدامات واکنش پذیری عصبی به محرک های بصری جنسی و غیر جنسی در یک پرونده گزارش مشکلی که از مشاهده آنها از محرک های مشابه کمک می گیرند، به حمایت از مدل های اضطراب پاتولوژیک، به وسیله پرسشنامه اندازه گیری می شوند. به طور خاص، تفاوت در پنجره P300 بین محرک های جنسی و خنثی بود پیش بینی شده توسط میل جنسی، اما نه با هر (از سه) اقدامات اضطراب. اگر میل جنسی داشته باشید به شدت پیش بینی پاسخ های عصبی به محرک های جنسی، مدیریت میل جنسی، بدون لزوم توجه به برخی از ترکیبات پیشنهاد شده از ابراز عقل، ممکن است یک روش موثر برای کاهش احساسات و رفتارهای جنسی ناراحت کننده.

ما هیچ چیز را نمی بینیم کاهش میل جنسی در عوض به ما داده می شود - "با میل جنسی پیش بینی شده است " و "مدیریت میل جنسی" و "کاهش احساسات یا رفتارهای جنسی آزار دهنده". نه تنها این مطالعه هیپنوتیزم خوانندگان را به اعتقاد اعتیاد به پورنو واقعا فقط لیبیود بالا بود، Prause تقویت این الگوی رفتاری در مصاحبهش: (توجه داشته باشید فرموله)

یافته اصلی شما در مطالعه چیست؟

"ما دریافتیم که پاسخ مغز به تصاویر جنسی توسط هیچ یک از سه پرسشنامه اندازه گیری ابرجنسیت پیش بینی نشده است. پاسخ مغز تنها با اندازه گیری میل جنسی پیش بینی شده بود. به عبارت دیگر، ابررسانایی به نظر نمی رسد که تفاوت های مغزی در پاسخ جنسی را توضیح دهد هر چه بیشتر از داشتن یک میل جنسی بالا."

ستایش گفته شده توسط "یک اندازه"از میل جنسی ، نه توسط" کل موجودی میل جنسی ". وقتی 14 س XNUMXال محاسبه شد ، هیچ همبستگی و تیتری برای وارونه شدن وجود نداشت. ستایش همین ادعا را در او می کند انتشار مطبوعات UCLA:

وی گفت: "پاسخ مغز به تصاویر جنسی توسط هیچ یک از سه پرسشنامه اندازه گیری ابرجنسیت پیش بینی نشده است." "پاسخ مغز فقط مربوط به اندازه گیری میل جنسی بود. به عبارت دیگر، ابررسانایی به نظر نمی رسد که پاسخ مغز به تصاویر جنسی را بیش از آنکه فقط دارای میل جنسی بالا باشد، توضیح دهد."

در هر دو مصاحبه پیشنهاد شده است که خواندن P300 بالاتر مربوط به "میل جنسی بالاتر" است. همه رسانه ها آن را خریده اند. با توجه به یافته ها ، استیل و همکاران باید صدا می شد - "همبستگی منفی با سوالات مربوط به جنسیت همجنسگرایان, اما زمانی که تمام سوالات SDI محاسبه شد، رابطه ای وجود نداشت".

ساده است: واکنش پذیری کوانتومی (خواندن P300) بود منفی است همبستگی (r = -. 33) با میل جنسی برای یک شریک. به سادگی بگویید: میل کمتر برای رابطه جنسی، واکنش پذیری بیشتر برای پورنوگرافی. به طور کلی ، هیچ ارتباطی بین قرائت EEG و کل موجودی 14 س sexualال میل جنسی وجود نداشت. حتی اگر همبستگی مثبتی وجود داشته باشد ، این ادعا که "تمایل زیاد" به طور متقابل از "اعتیاد" منصرف است ، بسیار ناپسند است.

در آخر ، توجه به این نکته مهم است که این مطالعه شامل دو خطا در رابطه با SDI است. نقل از مطالعه:

"SDI میزان میل میل جنسی را اندازه گیری می کند دو مقیاس متشکل از هفت مورد هر یک."

در واقع، پرسشنامه میل جنسی شامل نه سوال سوالات, چهار سوال انفرادی، و یک سوال که نمیتوان طبقه بندی کرد (#14)

اشتباه دوم: جدول 2 می گوید دامنه نمره آزمون انفرادی "3-26" است و با این وجود میانگین زن از آن بیشتر است. 26.46 است - به معنای واقعی کلمه خارج از نمودار است. چی شد؟ چهار سوال جنسی انفرادی (10-13) به نمره احتمالی "31" اضافه می شود.

رعد و برق رسانه های پر جنب و جوش، که همراه انتشار این مطالعه، سرفصل توجه توجه خود را بر نتایج جزئی SDI. با این حال، نوشتن مطالعه حاوی خطاهای چشمگیر در مورد خود SDI است که اعتماد به نفس را به محققان نشان نمی دهد.

گرایش زیاد با اعتیاد متمایز است؟

اگرچه استیل و همکاران در واقع گزارش شده است کمتر تمایل به رابطه جنسی شریک و مرتبط با نشانه ، مهم است که به این ادعای باورنکردنی بپردازیم که "میل جنسی زیاد" به طور متقابل منحصر به اعتیاد به پورنو است. اگر فردی فرضیات مبتنی بر سایر اعتیاد را در نظر بگیرد ، غیر منطقی بودن آن روشن می شود. (برای اطلاعات بیشتر به این انتقاد از استیل و دیگران مراجعه کنید - تمایل زیاد یا "فقط" اعتیاد؟ پاسخی به استیل و همکاران ، توسط دونالد ال. هیلتون ، جونیور ، MD *.)

به عنوان مثال، آیا چنین منطقی به این معناست که موربید چاق بودن، عدم کنترل خوردن غذا و بسیار ناراحت کننده در مورد آن، به سادگی یک «میل شدید برای غذا» است؟ باید به این نتیجه رسید که الکل فقط میل به الکل دارد، درست؟ به طور خلاصه، همه اعتیاد به مواد و فعالیت های اعتیاد آور خود (به نام حساسیت) به شدت تمایل دارند، حتی اگر لذت بردن از این فعالیت ها به علت تغییرات مغزی مرتبط با اعتیاد (کاهش حساسیت) کاهش یابد.

اکثر متخصصان اعتیاد در نظر داشتن "استفاده مداوم با وجود عواقب منفی" به عنوان نخستین نشانگر اعتیاد در نظر گرفته می شوند. پس از همه، کسی می تواند اختلال نعوظ ناشی از پورنو ایجاد کند و قادر به فراتر از کامپیوتر خود در زیرزمین مادرش نباشد. با این حال، با توجه به این محققان، تا زمانی که او نشان می دهد "میل جنسی بالا"، او هیچ وابستگی ندارد. این پارادایم همه چیز راجع به اعتیاد، از جمله علائم و رفتارها را نادیده می گیرد مشترک همه اعتیاد، مانند پیامدهای شدید منفی، عدم توانایی کنترل مصرف، گرایش و غیره

آیا این مطالعه بخشی از مطالعات فوری است که بر اساس این منطق عجیب و غریب انجام شده است که هرگونه میزان "میل زیاد" ، هر چند سوال برانگیز باشد ، مصونیت از اعتیاد را ایجاد می کند؟ یک سکسولوژیست کانادایی تلاش کرد تا همین تصویر را در مقاله 2010 با عنوان ، جنس مخالف و میل جنسی بالا: سازه های متمایز؟ با توجه به اینکه افرادی که در معرض رفتارهای رفتار جنسی قرار می گیرند، هر دو جنسیت جنسی و تمایل زیاد را گزارش می دهند،

"نتایج این مطالعه نشان می دهد که جنسیت نامنظم ، همانطور که در حال حاضر مفهوم سازی ، برچسب گذاری و اندازه گیری شده است ، ممکن است به سادگی نشانگر میل جنسی بالا و پریشانی مربوط به مدیریت درجه بالایی از افکار ، احساسات و نیازهای جنسی باشد."

باز هم ، اعتیاد به رفتار جنسی خود اشتیاق ایجاد می کند که اغلب به عنوان "درجه بالایی از افکار ، احساسات و نیازهای جنسی" نشان داده می شود. این ساده اندیشی است که پیشنهاد می کنیم "میل جنسی زیاد" وجود اعتیاد را از بین می برد. در زیر مطالعاتی ارائه شده است که به طور مستقیم مدل "اعتیاد به پورنو بسیار پسندیده است" را رد می کند:

اعتیاد Cybersex: تحریک جنسی با تجربه در هنگام تماشای پورنوگرافی و ارتباط جنسی در زندگی واقعی باعث تفاوت (2013)

نقل قول: "علاوه بر این ، نشان داده شد که کاربران مشکل سایبر سایبر ، تحریک جنسی و واکنش های ولع بیشتری را در نتیجه ارائه نشانه های پورنوگرافی گزارش می کنند. در هر دو مطالعه ، تعداد و کیفیت ارتباطات جنسی در زندگی واقعی با اعتیاد به رابطه سایبری ارتباط نداشت. "

ساختار مغز و اتصال به عملکرد مرتبط با مصرف پورنوگرافی: مغز در انجمن (2014).

این مطالعه fMRI نشان داد که ساعت های بالاتر در هفته / سال های بیشتر از دیدن فیلم های پورنو با افزایش فعالیت مغز در معرض عکس های پورنو وانیل همراه است. محققان گفتند:

"این با این فرضیه مطابقت دارد که قرار گرفتن در معرض شدید محرک های پورنوگرافیک منجر به کاهش تنظیم پاسخ عصبی طبیعی به محرک های جنسی می شود"

کوهن و گالینات همچنین گزارش کردند که استفاده بیشتر از پورنو در ارتباط با ماده خاکستری مدار پاداش کمتر و اختلال در مدارهای مربوط به کنترل ضربه است. که در این مقاله محقق سیمون کوهن، گفت:

"این به این معنی است که مصرف منظم پورنوگرافی بیشتر یا کمتر از سیستم پاداش شما خسته می شود."

Kühn می گوید ادبیات روانشناختی و علمی موجود نشان می دهد مصرف کنندگان پورنو به دنبال مواد با بازی های جنسی جدید و شدید تر هستند.

"این کاملا فرضیه مناسب است که سیستم پاداش آنها نیاز به تحریک رو به رشد است."

به سادگی، مردان با استفاده از پورنو بیشتر نیاز به تحریک بیشتری برای سطح پاسخ در مصرف کنندگان سبک تر، و عکس های پورنو وانیلی بعید است که ثبت نام به عنوان همه جالب است. علاقه کمتر، برابر با توجه کمتر و کاهش قرائت های EEG است. پایان داستان.

Correlated عصبی واکنش سیگاری جنسی در افراد دارای و بدون رفتارهای جنسی اجباری (2014)

این مطالعه نشان داد که معتادان به پورنو فعالیت مغزی یکسانی دارند که در معتادان به مواد مخدر و الکلی ها مشاهده می شود. محققان همچنین گزارش دادند که 60٪ افراد (میانگین سنی: 25 سال) در رسیدن به نعوظ / تحریک با شرکای واقعی مشکل داشتند ، اما می توانند با پورنو به نعوظ دست پیدا کنند. این یافته به طور کامل این ادعا را برطرف می کند که کاربران مجبور به استفاده از پورنو به سادگی تمایل جنسی بالاتری نسبت به کسانی دارند که کاربران اجباری پورنو نیستند.

چرا هیچ ارتباطی بین پرسشنامه ها و خواندن EEG وجود ندارد؟

ادعای اصلی توسط استیل و همکاران، 2013 این است که عدم همبستگی بین سوالات خواندن EEG (P300) و برخی پرسشنامه ها به معنای عدم وجود اعتیاد به پورنو است. دو دلیل عمده عدم همبستگی را نشان می دهد:

  1. محققان موضوعات متنوعی را انتخاب کردند (زنان، مردان، همجنسگرایان، نگرانی های هتروزیکس)، اما آنها همه ی تصاویر استاندارد جنسی، احتمالا بی علاقه، تصاویر مردانه و زنانه را نشان دادند. به سادگی، نتایج این مطالعه وابسته به فرضیه است که مردان، زنان، و غیر heterosexuals در پاسخ آنها به تصاویر جنسی متفاوت است. این به وضوح مورد نیست (در زیر).
  2. دو پرسشگر استیل و همکاران در هر دو مطالعه EEG برای ارزیابی "اعتیاد به پورنو" مورد اعتماد نیستند برای استفاده از پورنو در اینترنت / اعتیاد معتبر نیستند. در مطبوعات ، Prause به طور مکرر به عدم همبستگی بین نمرات EEG و مقیاس های "فوق جنسیت" اشاره کرد ، اما هیچ دلیلی برای انتظار همبستگی در معتادان پورن وجود ندارد.

تنوع غیر قابل قبول موضوعات آزمایشی: محققان موضوعات متنوعی را انتخاب کردند (زنان، مردان، همجنس گرایان، نگرانی های هتروزیکس)، اما آنها نشان دادند که همه آنها استاندارد، شاید ناخوشایند، پورنو مردانه + زنانه است. این موضوع مهم است، زیرا روش استاندارد برای مطالعات اعتیاد، که محققان آن را انتخاب می کنند، نقض می شود همگن افراد از نظر سن ، جنس ، گرایش ، حتی ضریب هوشی مشابه (به علاوه یک گروه کنترل همگن) به منظور جلوگیری از تحریف هایی که ناشی از چنین تفاوت هایی است.

این به ویژه برای مطالعاتی مانند این مورد مهم است که اندازه گیری تحریک به تصاویر جنسی است، تحقیق تأیید می کند که مردان و زنان واکنش مغزی نسبت به تصاویر جنسی یا فیلم ها را به طور قابل توجهی متفاوت می دانند. این ضعف به تنهایی توضیح می دهد عدم همبستگی بین قرائت های EEG و پرسشنامه ها. مطالعات قبلی تفاوت های معناداری بین مردان و زنان را در پاسخ به تصاویر جنسی نشان می دهد. برای مثال ببینید

آیا می توانیم مطمئن باشیم که یک غیر جنس گرا آیا شور و شوق مشابه برای پورنو زن و مرد به عنوان یک مرد heterosexual است؟ نه، و گنجاندن او می تواند به طور متوسط ​​میانگین EEG را نادیده بگیرد و ارتباطات معنی دار بعید است. برای مثال، ببینید مدارهای عصبی از انزجار ناشی از محرک های جنسی در مردان همجنس گرا و همجنس گرا: مطالعه fMRI.

به طور شگفت انگیزی، خود Prause خود را اعلام کرد یک مطالعه قبلی (2012)  این افراد در پاسخ به تصاویر جنسی بسیار متفاوت هستند:

"محرکهای فیلم نسبت به تفاوتهای فردی در توجه به اجزای مختلف محرکها آسیب پذیر هستند (Rupp & Wallen، 2007) ، اولویت برای محتوای خاص (Janssen ، Goodrich ، Petrocelli و Bancroft ، 2009) یا تاریخچه های بالینی که باعث تحریک بخش های محرک می شوند ( وودا و دیگران ، 1998). "

"هنوز هم ، افراد از نظر نشانه های بصری که تحریک جنسی را برای آنها نشان می دهد ، بسیار متفاوت خواهند بود (گراهام ، سندرز ، میلهاوزن و مک برید ، 2004)."

در یک مطالعه Prause چند هفته قبل از این که او گفت:

"بسیاری از مطالعات با استفاده از سیستم بین المللی محبوب تصویری عاطفی (لانگ ، بردلی و کاتبرت ، 1999) از محرک های مختلف برای مردان و زنان در نمونه خود استفاده می کنند."

شاید Prause باید اظهارات خود را بخواند تا کشف دلیل اینکه چرا خوانش های EEG فعلی او بسیار متفاوت است. تفاوت های فردی طبیعی هستند و تغییرات بزرگی در گروه های مختلف از نظر جنسی وجود دارد.

پرسشنامه های نامناسب: SCS (مقیاس تسخیر جنسی) نمیتوانند اعتیاد به اینترنت را ارزیابی کنند. این در 1995 ایجاد شده است و با کنترل جنسی غیرقابل کنترل طراحی شده است روابط در ذهن (در ارتباط با بررسی اپیدمی ایدز). این SCS می گوید:

"مقیاس باید [نشان داده شود] برای پیش بینی میزان رفتارهای جنسی، تعداد شرکای جنسی، تمرین انواع رفتارهای جنسی و تاریخ بیماری های منتقله از طریق جنسی است."

علاوه بر این ، توسعه دهنده SCS هشدار می دهد که این ابزار آسیب شناسی روانی را در زنان نشان نمی دهد:

"ارتباط بین نمرات اجبار جنسی و سایر نشانگرهای آسیب شناسی روانی الگوهای مختلفی را برای مردان و زنان نشان داد. اجبار جنسی با شاخص های آسیب شناسی روانی در مردان همراه بود اما نه در زنان"

علاوه بر این، SCS شامل سوالات مربوط به همکاران است که معتادان اینترنتی اینترنتی ممکن است در مقایسه با معتادان جنسی کاملا متفاوت باشند، با توجه به این که کاربران پورنوگرافی اغلب دارای اشتها بیشتر برای عاشقانه های سایبری از جنسیت واقعی.

مانند SCS، پرسشنامه ابراز امیزی دوم (CBSOB) هیچ سوالی در مورد استفاده از پورنو در اینترنت ندارد. این به منظور غربالگری افراد "فوق جنس" و رفتارهای جنسی خارج از کنترل - نه صرفاً استفاده بیش از حد از مواد صریح جنسی در اینترنت - طراحی شده است.

پرسشنامه دیگری که محققان اجرا کردند PCES (مقیاس اثر مصرف پورنوگرافی) است که "کابوس روان سنجی، "و هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم می تواند چیزی در مورد اعتیاد به پورنو در اینترنت نشان دهد or اعتیاد جنسی

بنابراین ، عدم همبستگی بین خوانش EEG و این پرسشنامه ها هیچ حمایتی از نتیجه گیری مطالعه یا ادعاهای نویسنده ندارد.

بدون پیش نمایش: سوژه های Prause از قبل اکران نشده بودند. مطالعات معتبر معتاد برای مغز افراد با شرایط قبلی (افسردگی ، OCD ، سایر اعتیاد ها و غیره) را غربال می کند. این تنها راهی است که محققان مسئول می توانند در مورد اعتیاد نتیجه گیری کنند. را مشاهده کنید مطالعه کمبریج برای نمونه ای از غربالگری و روش مناسب.

سوژه های Prause نیز برای اعتیاد به پورنو از قبل غربالگری نشده بودند. روش استاندارد برای مطالعات اعتیاد غربالگری افراد با آزمایش اعتیاد به منظور مقایسه کسانی که از نظر اعتیاد مثبت هستند با کسانی که آزمایش نمی کنند مقایسه می شود. این محققان این کار را انجام ندادند ، حتی اگر تست اعتیاد به اینترنت وجود دارد. در عوض محققان مقیاس تساهل جنسی را مدیریت کردند بعد از شرکت کنندگان در حال حاضر انتخاب شدند همانطور که توضیح داده شد، SCS برای اعتیاد به مواد مخدر یا برای زنان معتبر نیست.

استفاده از انجمن عمومی برای موضوعات مختلف: استیل و همکاران اذعان می کند که ممکن است انتخاب پورنو "ناکافی" نتایج را تغییر داده باشد. حتی در شرایط ایده آل ، انتخاب پورنو آزمایشی کار مشکلی است ، زیرا کاربران پورنو (به ویژه معتادان) غالباً با یک سلیقه افزایش می یابند. بسیاری گزارش می کنند داشتن پاسخ جنسی کمی به ژانرهای پورنو که با پورنو آنها مطابقت ندارددو روزه- از جمله ژانرهایی که در اوایل کارشان در تماشای پورنو کاملاً تحریک کننده بودند. به عنوان مثال ، بسیاری از پورنوهای امروزی از طریق فیلم های با کیفیت بالا مصرف می شوند و عکسهایی که در اینجا استفاده می شود ممکن است پاسخ یکسانی نداشته باشند.

بنابراین ، استفاده از پورنو عمومی می تواند نتایج را تحت تأثیر قرار دهد. اگر یک علاقه مند به پورنو ، پیش بینی مشاهده پورنو را دارد ، فعالیت مدار پاداش احتمالاً افزایش می یابد. با این وجود اگر پورنو برخی از تصاویر خسته کننده و دگرجنسگرایانه باشد که با ژانر یا عکسهای فعلی او مطابقت ندارد به جای فیلمهای با وضوح عالی ، کاربر ممکن است پاسخ کمی داشته باشد یا هیچ پاسخی نداشته باشد ، یا حتی ناامیدی. "چه بود که؟ "

این معادل آزمایش واکنش گروهی از معتادان به غذا است که از همه با یک وعده غذایی تهیه می کند: سیب زمینی پخته. اگر به طور اتفاقی یک شرکت کننده سیب زمینی پخته شده را دوست نداشته باشد ، حتماً نباید با زیاد غذا خوردن مشکلی داشته باشد ، درست است؟

یک "مطالعه مغزی" معتاد معتبر باید: 1) افراد و گروه کنترل همگن داشته باشد ، 2) سایر اختلالات روانی و سایر اعتیاد را غربال کند و 3) از پرسشنامه ها و مصاحبه های معتبر استفاده کند تا مطمئن شود افراد معتاد واقعی پورنو هستند. استیل و همکاران هیچ یک از اینها را انجام نداد ، با این حال نتیجه گیری گسترده ای انجام داد و آنها را به طور گسترده منتشر کرد.

هیچ گروه کنترل، با این حال ادعای مورد نیاز است

محققان یک گروه کنترل از کاربران غیر مشکلی پورنو را بررسی نکردند. این مانع از ادعای نویسندگان در رسانه ها نشد که نیاز به مقایسه گروه کنترل داشت. مثلا:

انتشار مطبوعات UCLA:

"اگر آنها واقعاً از ابرجنسیت یا اعتیاد جنسی رنج می برند ، انتظار می رود پاسخ مغز آنها به محرک های جنسی بینایی بیشتر باشد ، دقیقاً به همان روشی که مغز معتادان به کوکائین در سایر مطالعات نشان داده است که به تصاویر مواد مخدر واکنش نشان می دهد. "

مصاحبه تلویزیون:

خبرنگار: "تصاویر مختلف وابسته به عشق شهوانی به آنها نشان داده شد و فعالیت مغزی آنها کنترل شد."

چاشنی: "اگر فکر می کنید مشکلات جنسی اعتیاد است ، انتظار می رفت که یک مورد را ببینیم پاسخ پیشرفته، شاید ، به آن تصاویر جنسی. اگر فکر می کنید این یک مشکل تکانشگری است ، انتظار می رفت که شاهد کاهش پاسخ ها به آن تصاویر جنسی باشیم. و این واقعیت که ما هیچ یک از این روابط را ندیده ایم نشان می دهد که حمایت زیادی برای دیدن این رفتارهای جنسی مشکل دار به عنوان یک اعتیاد وجود ندارد. "

در حقیقت ، استیل و همکاران خواندن P300 بالاتر برای تصاویر پورنو نسبت به تصاویر خنثی گزارش شده است. واضح است که "پاسخ پیشرفته" اظهار نظر در زیر روانشناسی مصاحبه امروز از Prause، pجان آ. جانسون، استاد علوم انسانی گفت::

وی ادامه داد: "ذهن من هنوز در ادعای Prause مشکلی ایجاد می کند که مغز افرادش به تصاویر جنسی مانند مغز معتادان به مواد مخدر پاسخ نمی دهد ، زیرا او خواندن P300 بالاتر را برای تصاویر جنسی گزارش می کند. دقیقاً مانند معتادانی که داروی انتخابی خود را نشان می دهند خوشه P300 نشان می دهد. چگونه او می تواند نتیجه گیری کند که مخالف نتایج واقعی است؟ من فکر می کنم این می تواند بر اساس عقاید او باشد - آنچه او انتظار داشت پیدا کند. "

به طور خلاصه، آنچه Prause به وضوح در بسیاری از مصاحبه های رسانه ای اش اعلام کرده است، از نتایج حمایت نمی شود. ادعای دیگر از مصاحبه که گروه کنترل را نیاز داشت:

موستانکی: هدف مطالعه چیست؟

چرت و پرت: در مطالعه ما بررسی شده است که آیا افرادی که چنین مشکلی را گزارش می دهند، مانند معتادان دیگر از پاسخ مغز به تصاویر جنسی به نظر می رسند. مطالعات مربوط به اعتیاد به مواد مخدر مانند کوکائین، یک الگوی واضحی از پاسخ مغز به تصاویری از مواد مخدر سوء استفاده نشان داده اند، بنابراین ما پیش بینی کردیم که باید همان الگو را در افرادی که مشکلات جنسی را گزارش می کنند، در واقع، یک اعتیاد.

پاسخ Prause به موستانسکی نشان می دهد که مطالعه وی به این منظور طراحی شده بود تا ببیند آیا پاسخ مغز به تصاویر جنسی برای افرادی که از نظر رابطه جنسی گزارش می دهند ، مشابه واکنش مغز افراد معتاد است که با تصاویر دارویی که به آن اعتیاد پیدا کرده اند مواجه می شوند.

خواندن مطالعات کوکائین که به آنها اشاره می کند (Dunning و همکاران، 2011)، با این حال، نشان می دهد که طراحی Steele و همکاران. کاملا متفاوت از مطالعه Dunning بود، و استیل و همکاران. حتی برای نوعی از پاسخ مغز ثبت شده در مطالعه Dunning به دنبال نیست.

مطالعه Dunning از سه گروه استفاده شد: مصرفکنندگان کوکائین abstinent 27، مصرف کنندگان کوکائین فعلی 28 و افراد غیر کنترل کننده 29. استیل و همکاران فقط یک نمونه از افراد مورد استفاده قرار گرفت: کسانی که مشکلات مربوط به مشاهده آنها از تصاویر جنسی را گزارش کردند. در حالی که مطالعه Dunning توانست پاسخ های معتادان کوکائین به سالم را مقایسه کند
کنترل، مطالعه Prause از پاسخ های نمونه مشکل با یک گروه کنترل مقایسه نمی کند.

اختلافات بیشتری وجود دارد. مطالعه Dunning چندین پتانسیل مرتبط با رویداد (ERP) در مغز را اندازه گیری کرد، زیرا تحقیقات قبلی تفاوت های مهمی در فرآیندهای روانشناختی منعکس شده در ERP نشان دادند. مطالعات Dunning به طور جداگانه اندازه گیری منفی خلفی اولیه (EPN) را اندازه گیری می کند، فکر می کند تا توجه انتخاب اولویت را در نظر بگیرد و پتانسیل دیررس مثبت (LPP)، به نظر می رسد که پردازش بیشتر مواد قابل انعطاف پذیری را نشان دهد. مطالعه Dunning بیشتر زودتر مشخص شد
بخشی از LPP، به نظر می رسد که نشان دهنده جذب توجه اولیه، از مولفه های بعدی LPP باشد، که فکر می کند برای پردازش پایدار باشد. جداسازی این ERP های مختلف مهم است، زیرا تفاوت در میان معتادان مضطرب، کاربران فعلی و کنترل های غیر استفاده شده بستگی به ارزیابی ERP دارد.

در مقابل، استیل و همکاران فقط در ERP به نام P300 نگاه کرد، که Dunning با پنجره اولیه LPP مقایسه می کند. پراوس و همکارانش با پذیرش خود گزارش می دهند که این ممکن است بهترین استراتژی نباشد:

"احتمال دیگر این است که P300 بهترین مکان برای شناسایی روابط با محرک های جنسی نیست. LPP کمی دیرتر به نظر می رسد که با انگیزه ارتباط بیشتری داشته باشد."

نتیجه گیری این است که استیل و همکاران. نمی در واقع بررسی می شود wپاسخ مغز افراد دارای اختلال جنسی "الگوی مشابهی را نشان می دهد”به عنوان پاسخ معتادان. آنها از همان متغیرهای ERP استفاده شده در مطالعه کوکائین استفاده نکردند و از یک گروه ممتنع و یک گروه کنترل استفاده نکردند ، بنابراین نباید نتایج خود را با مطالعه Dunning مقایسه می کردند و ادعا می کردند مقایسه "سیب با سیب" است.

محدودیت های تکنولوژی EEG

سرانجام ، فناوری EEG نمی تواند نتایجی را که محققان ادعا می کنند اندازه گیری کند. اگرچه محققان اصرار دارند که ، "پاسخ های عصبی به محرک های جنسی در یک نمونه از Hypersexuals می تواند این دو توضیح رقابتی از علائم [شواهد اعتیاد در برابر میل جنسی بالا)، متمایز"در واقع بعید است که EEG بتواند این کار را انجام دهد. اگرچه فناوری EEG 100 سال است که وجود دارد ، اما بحث درمورد اینکه چه چیزی باعث ایجاد امواج مغزی می شود یا اینکه قرائت های خاص EEG واقعاً بیانگر چیست ، ادامه دارد. در نتیجه ، نتایج تجربی ممکن است به طرق مختلف تفسیر شود. دیدن شستشوی مغزی: تجلی اغوا کننده علوم اعصاب بی نظیر برای بحث در مورد چگونگی استفاده از EEG ها برای نتیجه گیری بی نتیجه گیری می شود.

EEG ها فعالیت های الکتریکی را در خارج از جمجمه اندازه گیری می کنند و محققان معتاد که از EEG استفاده می کنند، سیگنال های بسیار محدودی از جنبه های خاص اعتیاد را می بینند. به عنوان مثال، این مطالعه اخیر EEG در مورد معتادان اینترنت نشان می دهد که عصب شناسان اعتیاد به اینترنت چگونه چنین آزمایشاتی را انجام می دهند. توجه داشته باشید که محققان جنبه های باریک فعالیت مغز ، مانند تکانشگری را جدا کرده و از ادعاهای بیش از حد گسترده ای که در اینجا توسط آزمایشگاه SPAN گفته می شود ، اجتناب می کنند. همچنین به گروه کنترل و قبل از غربالگری اعتیاد توجه کنید ، که هر دو در این آزمایش SPAN وجود ندارد.

شاید نویسندگان از عدم توانایی این فناوری در تشخیص بین فرآیندهای شناختی همپوشانی بی اطلاع باشند:

"P300 [اندازه گیری EEG] کاملاً شناخته شده است و اغلب برای اندازه گیری واکنش عصبی به محرک های احساسی ، گاه جنسی ، استفاده می شود. یک نقطه ضعف در نمایه سازی یک م componentلفه بزرگ و آهسته ERP ، ماهیت ذاتی فرآیندهای شناختی است که با هم تداخل دارند و زمینه ساز چنین ملفه ای هستند. در گزارش فعلی ، P300 می تواند ، و به احتمال زیاد ، چندین فرآیند شناختی در حال انجام را نمایه سازی کند. "

هرگز فکر نکنید که، با پذیرش خود، P300 ممکن است بهترین انتخاب برای مطالعه ERP در این نوع باشد. هرگز نگران نباشید که انجام تجزیه و تحلیل های آماری با نمرات تفاوت در سال های بیش از 50 مشکل ساز است، به عنوان مثال، در حال حاضر معمولا جایگزین برای نمرات تفاوت ها استفاده می شود (see http://public.kenan-flagler.unc.edu/faculty/edwardsj/Edwards2001b.pdf) مهم نیست که ما واقعاً نمی دانیم دامنه P300 در تصاویر خاص نسبت به تصاویر خنثی چه معنایی دارد. P300 شامل توجه به اطلاعات مهم احساسی است ، اما همانطور که Prause و همکارانش اعتراف می کنند ، آنها نمی توانند پیش بینی کنند که آیا P300 در پاسخ به تصاویر جنسی برای افراد با میل جنسی بالا افزایش می یابد (زیرا آنها احساسات شدیدی نسبت به موقعیت های جنسی دارند) یا اینکه P300 به خصوص تخت خواهد بود (زیرا آنها با تصاویر جنسی عادت کرده اند).

آنها نمیتوانند میان توجه بیشتر (P300 بالاتر) که ناشی از تحریک جنسی یا توجه بیشتر به علت قوی بودن احساسات منفی، مانند انزجار. همچنین فناوری EEG نمی تواند بین قرائت بالاتر P300 ناشی از تحریک جنسی در مقابل شوک / تعجب مشخص شود. همچنین فناوری EEG نمی تواند به ما بگوید مدار پاداش مغز فعال شده است یا خیر.

در اینجا یک مشکل اساسی وجود دارد: استیل و همکاران. به نظر می رسد که می خواهد از مشاهده تصاویر جنسی استفاده کند یا به آنها نزدیک شود - که پاسخ های EEG یا به دلیل میل جنسی است یا به دلیل یک مسئله اعتیاد آور - به عنوان مثال می توان میل را به طور کامل از مشکلات اعتیاد جدا کرد. آیا کسی پیشنهاد می کند که پاسخ EEG در افراد الکلی یا کوکائینی کاملاً ناشی از تمایل آنها به این ماده اعتیاد آور باشد or به مشکل اعتیاد آور خود؟

عوامل دیگر می توانند میزان قرائت EEG را تحت تأثیر قرار دهند. چه می شود اگر تصویری مربوط به ژانری باشد که دوست دارید ، اما این پورن استار شما را به یاد شخصی می اندازد که دوستش ندارید / از آن ترس دارید / دیدن برهنه اهمیتی ندارد. مغز شما ارتباطات متناقضی برای چنین اروتیکا خواهد داشت. این درگیری ها ممکن است در مورد تصاویر پورنو بیش از مواردی مانند تصاویر کوکائین از پودر و بینی (که هنگام آزمایش معتادان به کوکائین استفاده می شود) بیشتر باشد.

نکته این است که ارتباط چندگانه با یک محرک پیچیده مانند جنسیت به راحتی می تواند خواندن EEG را از بین ببرد.

همچنین ، استیل و همکاران فرض بر این است که میانگین EEG بالاتر نشان دهنده برانگیختگی جنسی بالاتری است ، اما میانگین EEG آزمودنی ها در کل نقشه بود. آیا این به این دلیل است که برخی از آنها معتاد بودند و برخی دیگر نه؟ یا تماشای پورنو که آنها را خاموش می کند. بسیاری از عوامل می توانند قرائت P300 را تحت تأثیر قرار دهند. موارد زیر را در نظر بگیرید ، از یکی دیگر از مطالعات P300 است:

گرچه اهمیت عملکرد P300 هنوز بحث می شود1، 2، دامنه آن تخصیص منابع برای ارزیابی محرک ها را شاخص می کند.کاهش P300 دامنه در بسیاری از اختلالات روانپزشکی، از جمله اسکیزوفرنی گزارش شده است4، افسردگی5، و مشروبات الکلی6.

به طور خلاصه ، فرضیه نویسنده مبنی بر اینکه مغز معتادان یا شواهدی در مورد اعتیاد نشان می دهد و یا شواهدی درباره "میل جنسی زیاد" بی اطلاع است. با این حال چکیده این تصور را در خواننده ایجاد می کند که نتایج مطالعه به ما نشان می دهد که این افراد فوق جنسی یا (1) شواهد اعتیاد را نشان می دهند یا (2) همبستگی مثبت با "میل جنسی زیاد" دارند. و عنوان مطالعه سپس "میل جنسی" را به غلط برنده اعلام می کند.

نشانه با رفتار اعتیاد آور مخالف است

مشکل دیگر در طراحی این مطالعه این است که آزمایشگاه SPAN نشانه های مربوط به اعتیاد را با خود اعتیاد (رفتار) اشتباه می گیرد. در این مطالعه ، محققان ادعا می کنند که تماشای پورنو یک نشانه است ، و نه بر خلاف الکلی که عکس یک بطری ودکا را مشاهده می کند ، و استمنا فعالیت اعتیاد آور است. این نادرست است

تماشای پورنو، که محققان از این افراد خواسته اند انجام دهند، این است la فعالیت اعتیاد آور برای یک معتاد پورنو در اینترنت. بسیاری از کاربران حتی در شرایطی که خودارضایی گزینه مناسبی نباشد (به عنوان مثال ، هنگام سوار شدن بر اتوبوس ، کامپیوترهای کتابخانه ، محل کار ، اتاق انتظار و غیره) تماشا می کنند. مشاهده پورنو برای تحریک is رفتار غیرقابل کنترل آنها.

در مقابل ، نشانه های واقعی معتادان به پورنو مواردی مانند دیدن بوک مارک های سایت های پورنو مورد علاقه خود ، شنیدن یک کلمه یا دیدن تصویری است که آنها را به یاد فتیش پورنو یا ستاره پورنو مورد علاقه خود ، دسترسی خصوصی به اینترنت با سرعت بالا و غیره می اندازد. مطمئناً ، دیدن تصویری که به یک طلسم علامت می دهد ، ممکن است به عنوان نشانه ای برای فردی که به آن ژانر پورنو فتیش اعتیاد دارد ، باشد ، اما در اینجا محققان از پورنو عمومی استفاده می کنند ، نه پورنو متناسب با سلیقه فردی افراد.

فرضیه اینکه این مطالعه "دقیقاً مانند" مطالعات دارویی است ، یکی از فرضیات لرزان استیل و همکاران است. بخاطر داشته باشید که یک عکس از جدول بزور و با تهدید قمار نیست. تصویری از یک کاسه بستنی که نمی خورد. در مقابل ، مشاهده پورنو ، is فعالیت اعتیاد آور هیچ کس نمیداند چه قرائنی از EEG باید برای معتادان پورنو درگیر فعالیت های اعتیاد آور خود باشید.

محققان با بحث در مورد نتایج خود با توجه به تحقیقات واقعی در مورد اعتیاد دیگر ، بیان می کنند که آنها "سیب را با سیب" مقایسه می کنند. آنها نیستند. اول ، سایر اعتیاد مطالعات Steele و همکاران را انجام می دهد. استنادها شامل اعتیاد شیمیایی است. آزمایش اعتیاد به پورن به دلایلی که قبلاً توضیح داده شده در آزمایشگاه به همین سادگی نیست. دوم ، طراحی استیل و همکاران. کاملاً متفاوت از مطالعاتی است که ذکر می کند (بدون گروه کنترل و غیره).

مطالعات آینده در مورد واکنش نشانه به تصاویر جنسی یا فیلم های صریح باید در تفسیر نتایج بسیار محتاطانه باشد. به عنوان مثال ، یک واکنش مغزی کاهش یافته می تواند حساسیت زدایی یا عادت را نشان دهد ، به جای "معتاد نشدن".

نتیجه

اولا می توان گفت که این مطالعه نباید هرگز منتشر شود. تنوع افراد، پرسشنامه های ناتوان از ارزیابی اعتیاد به مواد مخدر اینترنتی، فقدان غربالگری برای بیماری های مشترک و فقدان گروه کنترل منجر به نتایج نامطلوب می شود.

دوم ، همبستگی انفرادی - میل کمتر برای همبستگی جنسی با P300 بالاتر - نشان می دهد که استفاده بیشتر از پورنو منجر به واکنش بیشتر نشانه (تمایل به پورنو) می شود ، در عین حال تمایل کمتری به رابطه جنسی با یک شخص واقعی دارد. به بیان ساده: افراد با استفاده از پورنو بیشتر هوس پورنو داشتند ، اما تمایل آنها به رابطه جنسی واقعی کمتر از کسانی بود که کمتر مشاهده می کردند. دقیقاً همان چیزی نیست که عناوین عنوان شده یا نویسندگان در رسانه ها ادعا کرده اند (که استفاده بیشتر از پورنو با "میل جنسی" بالاتر همراه بود).

سوم ، یافته "فیزیولوژیکی" از P300 بالاتر وقتی در معرض پورنو قرار می گیرد نشان دهنده حساسیت (hyper-reactivity به porn) است که یک فرایند اعتیاد است.

سرانجام ، ما نویسندگان ادعایی را در مورد رسانه هایی که سال نوری از داده ها فاصله دارند ، داریم. از تیتر روزنامه ها ، واضح است که چرخش را خریداری کرده اند. این امر به وضعیت تلخ روزنامه نگاری علمی اشاره دارد. وبلاگ نویسان علمی و خبرگزاری ها به سادگی آنچه را که از آنها تغذیه می کردند ، تکرار می کردند. هیچ کس در رسانه ها این مطالعه را مطالعه نکرد ، حقایق را بررسی نکرد و یا نظر دوم تحصیل کرده را از متخصصان اعصاب اعصاب اعتیاد درخواست نکرد. اگر می خواهید یک دستور کار خاص را تبلیغ کنید ، تنها کاری که باید انجام دهید این است که یک بیانیه مطبوعاتی هوشمندانه را اختراع کنید. مهم نیست که واقعاً مطالعه شما چه یافته است ، یا اینکه ممکن است روش ناقص شما فقط یک سالاد مختلط داده ایجاد کند.


همچنین این انتقادات از مطالعه مشابه را ببینید:


مشابه استیل و همکاران ، یک مطالعه آزمایشگاه SPAN از سال 2013 نشان داد که تفاوت های قابل توجهی بین گروه کنترل و "معتادان به پورنو" وجود دارد - "هیچ شواهدی از اختلال هیجان در "Hypersexuals" گزارش هیجان آنها به فیلم جنسی (2013)" همانطور که در توضیح داده شده است این نقد، عنوان یافته های واقعی را پنهان می کند. در حقیقت ، "معتادان به پورنو" چنین داشته اند کمتر پاسخ عاطفی در مقایسه با کنترل. این چندان تعجب آور نیست اعتیاد به پورنو گزارش احساس خستگی می کند و احساسات نویسندگان عنوان را با گفتن اینکه انتظار "واکنش عاطفی بیشتری" دارند توجیه کردند ، اما هیچ استنادی برای این "انتظار" مشکوک ارائه نکردند. عنوان دقیق تر این بود:اشخاصی که مشکل استفاده از آنها را کنترل می کنند، پاسخ های احساسی بیشتری به فیلم های جنسی نشان می دهند" حساسیت زدایی شدند

دیدن مطالعات مشکوک و گمراه کننده برای مقالات بسیار منتشر شده که چیزی نیست که آنها ادعا می کنند.