آیا واقعاً من به اعتیاد به پورنوگرافی اینترنتی معتاد شده بودم؟ (اقیانوس اطلس)

اعتیاد اصطلاحی نیست که به راحتی رها شود. اما برخی معتقدند که وابستگی عصبی به پورنو امکان پذیر است. من به صندوق ورودی ای که مملو از ایمیل های مربوط به پورنو بود خیره شده بودم. هرزنامه نیست ، اما صدها ایمیل شخصی از افرادی است که هرگز آنها را ملاقات نکرده ام ، و جزئیات روابط آنها با پورنوگرافی اینترنتی را شرح می دهد.

ایمیل ها در پاسخ به قطعه ای است که من برای آن نوشتم نمایش, که در آن من تاریخچه استفاده از پورنو در اینترنت را شرح داده ام. این اتفاق در دوران بلوغ آغاز شد و با وجود تحریم چهار ساله مداوم ، امروز نیز صمیمیت های من را آلوده می کند. از طریق صداقت دوستان قلم دیجیتال خود ، متوجه شدم که من تنها در داشتن مشکلی در رابطه با پورنو و یا گمراه شدن از آنچه در مورد من گفته بود ، نبودم. منظورم این است که من در واقع "معتاد" پورنو نیستم یا هر چیز دیگری ، درست است؟ اما اگر من نباشم ، پس من چه هستم؟

خوشبختانه ، برخی از خوانندگان من احساس کردند که منابعی را کشف کرده اند که اگر حل نشود ، تنش های مرتبط با پورنو را درک می کنند. این کادر جانبازان ناشناس پورنو مرا به سمت یک تحقیق بزرگ سوق داد ، که من را در یک تحقیق کاملاً آکادمیک با برخی از متخصصان برجسته جهان در مورد "اعتیاد به پورنو" آغاز کرد ، تا بفهمم در داخل سر من چه می گذرد و آنچه در مورد آن می گوید من کی هستم. 

چه اتفاقی برای مغز من افتاد؟

وجود دارد اجماع نیست درمورد اینکه چگونه پورنو بر مغز تأثیر می گذارد ، اما اطلاعات زیادی در مورد این موضوع وجود دارد. آنقدر که پیمودن آن دشوار است.

مارنیا رابینسون و گری ویلسون ، نویسنده علوم و مدرس علوم که متاهل هستند و بنیانگذاران آن هستند YourBrainOnPorn، صداهای پیشرو در فضا هستند. آنها اذعان می کنند که مدارک تحصیلی ندارند ، اما فکر می کنند اطلاعات قابل اعتماد مربوط به سالها پیگیری تحقیقات را جمع آوری کرده اند.

نشستم به تماشای ویلسون بحث TED - اکنون بیش از 900,000 بار مشاهده شده است - با بدبینی افتخارآمیز فارغ التحصیل دانشگاهی که اخیراً فارغ التحصیل شده است. ویلسون فرضیه خود را بیان کرد: "اعتیاد طبیعی" ناشی از نیازهایی مانند غذا و رابطه جنسی اساساً همان اثر اعصاب و شیمیایی اعصاب مرتبط با مواد مخدر را با ربودن مکانیسم های مفید تکاملی در مغز دارد.

ویلسون یکی از این مکانیسم های تکاملی را به نام "اثر کولیج" این توصیف چگونگی انزال گوسفندان نر به طور معمول هنگام رابطه جنسی با گوسفندان است همان میش ، اما می تواند با یک تخلیه شود جدید هر بار در حدود دو دقیقه شریک شوید. ویلسون می گوید: پستانداران ابزارهایی را طراحی کردند که در صورت نیاز به بسته بندی مواد غذایی پس از یک قتل سنگین و یا لحظه ای که به عنوان مرد آلفا به دست می آورند ، برای جبران پاداش های طبیعی طراحی شده اند.

طبق نظریه ویلسون ، پورنو اینترنتی این مکانیسم تکاملی را منحرف کرد. این مغز من را فریب داد و فکر کرد که من فرصت تولید مثل با جدید بی حد و حصر را دارم همسران ، باعث "تکرار" تکرار دوپامین ، انتقال دهنده عصبی مرتبط با پاداش و انگیزه می شود. این خوشه های مداوم دوپامین باعث ترشح ماده شیمیایی دیگری - ΔFosB - می شود که برای دریافت پاداش هایی مانند رابطه جنسی و غذا ضروری است.

با پاداش مانند غذا سرانجام پر می شوم و مغزم هیجان خود را برای گزش های جدید متوقف می کند. اما جریان مداوم همسران جدید در پورن اینترنت من را نادیده گرفت مکانیسم های اشباع طبیعی برای رابطه جنسی, باعث ΔFosB انباشتن در مغز من ΔFosB جمع شده در نهایت منجر به تغییرات فیزیولوژیکی - یک واکنش لذت بی حس ، واکنش بیش از حد به پورنو ، و فرسایش قدرت اراده - که منجر به ولع مصرف من و علائم شبیه اعتیاد می شود.

به گفته ویلسون ، قدرت پورنو اینترنتی برای حفظ تحریک با تعداد زیادی از همسران جدید با یک کلیک ، مغز بسیاری از افراد را به جنسیت پورنو حساس کرده است نه رابطه جنسی واقعی ، و منجر به موجی از اختلالات جنسی مبتنی بر مغز ناشی از پورنو می شود. این از پورنوگرافی های گذشته متمایز است ، زیرا حتی شیادانی که به مجلات نگاه می کنند فقط می توانند مغز آنها را گول بزنند و فکر کنند که در آن زمان دوازده شریک مختلف وجود دارد که می توانند با آنها همبازی شوند.

ویلسون ادعا می کند که این "معتادان" جدید پورنو در اینترنت تمایل دارند علائم خاصی را در رابطه با این شرایط جدید پورنو نشان دهند ، مانند جستجوی تازگی های اجباری و سلیقه های جنسی قابل تغییر (تغییر). اگر تخیلات جنسی مبتنی بر پورنو در کاربران به حدی برسد که با خواسته ها یا گرایش های جنسی خود شناسایی شده درگیر شوند ، این می تواند استرس را بیشتر کند..

نظریه ویلسون ، همانند صراحت صریح ، در من طنین انداز شد روایت ها اعتیاد به پورنو و بهبودی میزبانی شده در YourBrainOnPorn.com که پرتره کاربری را که می توانم درک کنم رنگی می کند - که نمی تواند آن را بلند کند یا هرگز نمی تواند تقدیر کند ، که پورنو همجنسگرایان را تماشا می کند یا مانند "scat" فتیش می زند با وجود اینکه هیچ علاقه ای در دنیای واقعی ندارد در این سناریوها ، و کسی ساعت ها در روز با فشار فشرده به استمنا می پردازد "دستگیره مرگ"که فقط با جنس واژینال قابل مطابقت نیست.

در حالی که من وسوسه شدم که با این حسابهای تأییدکننده اجرا شوم ، فهمیدم که حکایات دقیقاً همین است و می خواستم قبل از نتیجه گیری ، تحقیقات سختگیرانه تری را ببینم.

منتقدان YourBrainOnPorn.com به همین شکل احساس می کنند. آنها خاطرنشان كردند كه هرگز وجود نداشته است مطالعه ای بوده است که به طور خاص تغییرات مغزی کاربران پورن اینترنت را با استحکام علمی یک کارآزمایی کنترل تصادفی بررسی کرده است ، بنابراین تغییرات مغزی که ویلسون و رابینسون حدس می زنند در پورنوهای سنگین اتفاق می افتد ، در واقع مشاهده نشده است.

درست است ، اما این استاندارد در اینجا امکان پذیر نیست. در سال 2009 ، استاد دانشگاه مونترال ، Simon Lajeuness سعی در ایجاد چنین مطالعه ای داشت، اما خنثی شد زیرا او "نتوانست هیچ مرد بالغی را پیدا کند که هرگز مطالب صریح جنسی را مشاهده نکرده باشد."

به جای چنین تحقیق ، ویلسون و رابینسون به یک لینک می دهند کشتار مطالعات این نشان می دهد که چگونه تغییرات اساسی در مغز مشاهده می شود تمام معتادان قبلاً در مغز افراد پرخاشگر ، قماربازهای اجباری ، گیمرهای ویدیویی و اخیراً در "معتادان اینترنتی" (از جمله تماشاگران پورنو) دیده شده اند.

این تغییرات شامل حساسیت زدایی (کاهش پاسخگویی به لذت) ، حساسیت (بیش از حد واکنش به نشانه های مربوط به اعتیاد) ، ماده غیر طبیعی سفید (تضعیف ارتباط بین مدارهای پاداش و قشر فرونتال) و کم کاری (کاهش در خاکستری لوب جلو ماده ای که در کنترل ضربه و تصمیم گیری نقش دارد).

با این وجود ، فقدان تحقیقات دقیق علمی که کاربران پورنو اینترنتی را از سایر "معتادان به اینترنت" منزوی می کند ، ویلسون و رابینسون را مجبور به استناد به توصیفات خود می کند - و به همین دلیل است که بدخواهان این زوج "علم شبه حکایتی" را گریه می کنند! و "هیپوکندری توده ای!" گاهی اوقات ، به نظر می رسد ویلسون و رابینسون مانند این ادعا که معتادان پورنو در اینترنت معتبر هستند ، هرچند "غیر رسمی، "گروه کنترل برای بررسی این پدیده (اما ، البته ، آنها به طور تصادفی انتخاب نشده اند ، بنابراین ممکن است یک ویژگی مشترک در بین این افراد وجود داشته باشد که باعث استفاده و قطع استفاده از آنها شود که می تواند نتایج آنها را تحت تأثیر قرار دهد).

اگر این دونفره در دفاع از مشروعیت اعتیاد به پورنو بسیار جدی باشد ، ممکن است به این دلیل باشد که همتایان آنها به طرز جزم آمیز طرد می شوند. درمانگر مشهور سکس دکتر مری کلاین بحث می کند انسانی که این "اعتیاد" احتمالاً به دلیل ریشه ای دیگر مانند اختلال دوقطبی ، OCD ، اختلال شخصیت مرزی ، یا فقط خودارضایی بیش از حد ثانویه است و تمرکز روی پورنو مشکل را پوشانده است - و مسئولیت فرد در برخورد با تصمیم گیری نابالغ خود . دکتر کلاین به طور قاطع رد می کند مدل اعتیاد ، با تأکید بر اینکه اکثر افرادی که پورنو تماشا می کنند مشکلی با آن ندارند. وی اظهار داشت ، "[U] خواندن پورنو باعث آسیب مغزی ، اختلال در نعوظ یا از بین رفتن علاقه جنسی به همسر خود نمی شود."

کلین در مورد دیدگاه خود در مورد الف توضیح داد قسمت ژانویه پادکست عشق وحشی با ستون نویس مشهور توصیه های جنسی ، دن ساویج (که از او حمایت می کند):

وقتی بسیاری از افرادی که خود را معتاد جنسی یا معتاد به پورنو می دانند می گویند ، "من از کنترل خارج شده ام" ، آنچه در واقع معنای آنها این است این است که "می دانید ، تصمیم گیری متفاوت در مورد رابطه جنسی غیر از تصمیمات واقعاً ناخوشایند است. که دارم می سازم وقتی تنها هستم خیلی ناراحت کننده است که به پورنو نگاه نکنم. "

در هوا ، دکتر کلاین یک مرد کاهگل از یک معتاد به پورنو ساخت که بسیار بی نظیر است "" برای XNUMX دقیقه دیگر نمی تواند به تماشای پورنو بپردازد "، که بیش از حد تمایلی برای پرداختن به ریشه های احساسی رفتار خود ندارد و از نظر اجتماعی" داشتن "مناسب" جایگزین رابطه احساس می کردم از این که خودم را متناسب با این توصیف تحریف کنم خسته شده ام ، اما حتی وقتی دکتر کلاین از طریق ایمیل به من اطلاع داد که تنها بیشتر از آنچه فکر می کردم تنها بود تلاش کردم و گفتم: "[من] همه گیری مردان جوان را نمی بینم مشکلات نعوظ ایجاد شده توسط پورنو که رابینسون می خواهد به آنها کمک کند ... او احتمالاً در حال انجام یک اشتباه در نمونه گیری است. "

با این حال ، منتقدان دکتر کلاین خاطرنشان می کنند که او از دهه 1980 در برابر سانسور از پورنوگرافی دفاع می کند (ظاهراً به دلیل پرستش این صنعت ؛ او به عنوان "ستاره پورنو" ذکر شده است در وب سایت Adult Video News) و ادعا می کند که او به اندازه کافی تفاوت در تفاوت پورنو اینترنتی با پیشین خود را در نظر نگرفته است.

در محافل دانشگاهی نیز ، بحث در مورد اولویت نقش پورنو در رفتار جنسی مشکل ساز (در مقابل یک علامت ثانویه یا مکانیسم مقابله) مهم است.

دکتر جیم پفوس از دانشگاه کنکوردیا ، محقق برجسته علوم پورنو ، ادعا می کند که پورنو اینترنتی می تواند منجر به خودارضایی مزمن شود ، اما این خودارضایی مسئله اصلی است. نویسنده نائومی گرگ از دکتر پفاوس در کتاب خود نقل می کند واژن: بیوگرافی جدید:

با هر انزال ، مانند اوج لذت جنسی ، شما در حال تغییر پذیری هستید. با هر انزال پی در پی ، برای استمنا chronic مزمن ، این مهار بیشتر می شود - به دلیل افزایش سروتونین - باعث می شود که این مردان نعوظ دیگری داشته باشند ، و حتی کمتر از انزال دیگر ... این پورنو نیست بلکه از آن در مزمن و وسواس استفاده می شود خودارضایی اعتیاد در واقع به پورنو نیست بلکه به ارگاسم و قابل پیش بینی بودن پاداش مربوط می شود.

اما این تنها در صورتی منطقی است که "معتادان به پورنو" همگی خودارضایی مزمن باشند ، با استفاده از پورنو اینترنتی دو بار در نیم ساعت یا هرچقدر طولانی دوره مقاومت نسبی پس از انزال بدنبال خود باشند ، این امر باعث آرامش طبیعی آنها می شود. من این کار را نکردم. و بیشتر توصیفاتی که من خوانده ام این ویژگی را ندارند. من برای دریافت توضیحات دقیق تر با دکتر پفوس تماس گرفتم ، اما متوجه شدم که نظریه او کاملا بر روی نسوز است.

یک بار دیگر ، به نظر می رسد قطع ارتباط بین "متخصصان" و تجربه کیفی خوانندگان من (و من) من را به سمت ویلسون و رابینسون سوق داده است. بنابراین آنها حق داشتند - آیا من از یک اعتیاد مبتنی بر فیزیولوژیک رنج می بردم؟ من می خواستم این را از زبان خود پزشکان و پزشکان تشخیص بشنوم.

در 2011 ، پس از یک فرآیند چهار ساله ، انجمن پزشکی اعتیاد آمریکا (ASAM) تعریف جدیدی را منتشر کرد اعتیاد به عنوان یک اصلی بیماری ، نه فقط مکانیسم مقابله با بیماری مانند افسردگی. این تعریف همچنین بیان می کند که همه اعتیادها حاکی از همان تغییرات اساسی مغز است ، اعتیاد به رفتارهای جنسی نیز شامل می شود.

از آن زمان ، انجمن روانپزشکی آمریكا حداقل تا حدی از این پرونده پیروی كرده است ، و تعیین می كند كه اعتیاد دیگر فقط به مواد مربوط نمی شود مانند الکل ، بلکه همچنین به رفتارهایی مانند قمار آسیب شناختی - افزودن دسته "اعتیاد رفتاری" تازه تدوین شده به چاپ پنجم از راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM)

در حالی که کمیته DSM هنوز بسیار محافظه کارتر است این گروه جدید در برخورد با اعتیادهای رفتاری نسبت به ASAM ، زمینه ایجاد انواع اعتیادهای رفتاری را ایجاد می کند تا در نهایت توسط روانپزشکان شناخته شوند. برخی معتقدند که این دقیقاً هدف از ایجاد دسته جدید است، به خصوص از آنجا که اعتیاد به رابطه جنسی و اعتیاد به اینترنت در پیوست DSM-IV قرار گرفتند ، تا زمان تحقیقات بیشتر.

علاوه بر این ، برچسب زدن به اعتیاد رفتاری به عنوان یک بیماری در DSM-IV به خودی خود قابل توجه است ، زیرا این بدان معنی است که انتخاب آگاهانه نقش کمی یا هیچ نقشی در وضعیت چنین رفتارهای اجباری ندارد ، که یکی از اهداف اصلی ASAM است - خاموش کردن ننگ اخلاقی پیرامون اعتیاد.

و هرچه بیشتر می خواندم ، احساس می کردم خودم را نادیده می گیرم. شاید این واقعاً همه تقصیر من نبود. شاید من لیاقت درمان را داشتم. شاید من نباید از ترس مجازات اخلاقی اینقدر ترسیده باشم که موضوع را به مردم بگویم. اما انتقادات فراوان باعث تردیدهای من شد.

 

من نگران شدم: آیا این تعریف جدید واقعاً فقط یک شیب لغزنده به سمت تشخیص هر کاری که دوست داریم انجام دهیم به عنوان یک اختلال روانی است ، به عنوان برخی از منتقدین می گفتند؟ آیا آسیب شناسی رفتارهای جنسی می تواند به قانونی سازی "درمان تبدیل" برای منحرفان جنسی منجر شود ، همانطور که افرادی مانند دکتر دیوید لی ، نویسنده افسانه اعتیاد جنسی، ترسید؟

اما همانطور که تحقیقات بیشتری انجام دادم ، این ترس ها به طور فزاینده ای بی اساس به نظر می رسید. در واقع ، طولانی است تاریخ سیاست در مورد تعاریف اعتیاد جنسی اگر به نظر می رسید ، اگر منافع مختلفی بحث را درگیر نكرده باشد ، اگر چیزی وجود داشته باشد ، اعتیاد به جنسیت (و شاید اعتیاد به پورنو) خیلی زودتر تشخیص داده می شود.

همچنین ، من تعجب کردم ، اگر مردم اینقدر می ترسند که وضعیت من را "اعتیاد" بنامند ، آن را چه می نامند؟ و چگونه آن را تعریف می کنند؟

خوب ، یکی از اصلی ترین گزینه هایی که منتقدان برای توصیف عادت های پورنو من استفاده کرده اند "اجبار" است. اما گری ویلسون از YourBrainOnPorn.com استدلال می کند که اجبار نیز همان را نشان می دهد صورت فلکی اساسی وقایع مغزی که باعث مصرف بیش از حد مداوم و آغاز شده توسط ΔFosB می شود - فقط به میزان کمتری. او استناد می کند مطالعات متعدد این نشان می دهد که چگونه سطح ΔFosB در مغز با شدت تغییرات مغز وابسته به اعتیاد ارتباط دارد. بنابراین ، رفتار اجباری واقعی is رفتار اعتیاد آور.

هنوز هم بسیاری بر این باورند که این یک بحث بی اساس است. این درست مثل هر س questionال سیاسی دیگر ، دو طرف ریشه دار با استدلالهای بی پایان و ضد استدلال ، تعاریف و تعریف مجدد ، اثباتها و حقایق جابجا شده وجود دارد ، و بنابراین ما دستان خود را به بالا می اندازیم و می گوییم: حدس می زنم ما فقط نمی توانیم بدانیم.

اما عدم پذیرش اگنوستیک در برابر شواهد پیچیده بی طرف نیست. این وضعیت موجود را دوباره تأیید می کند. و کسانی که از رابطه خود با پورنو ناراحت هستند بدون حمایت ، در مورد احساس خود و یا بهترین روش برای درمان ، رنج می برند.

جراح مغز و اعصاب دکتر دونالد هیلتون ، نویسنده درک پورنوگرافی و اعتیاد جنسی ، این می شود او مقایسه قاطعی را در الف مقاله برای انجمن پیشرفت سلامت جنسی برای نشان دادن چگونگی عدم وجود آزمایش های تصادفی نباید ما را از داشتن نظر اعلانی درمورد اعتیاد پورنو باز دارد

مطالعه آینده نگر مقایسه ای با دخانیات در کودکان کجاست؟ یکی که بچه ها را تقسیم می کند ، نصف سیگار می دهد ، از دیگران محافظت می کند و آنها را دنبال می کند؟ این وجود ندارد ، و هرگز نخواهد بود ، و بنابراین کسانی که چنین مغرضانه هستند باز هم می گویند سیگار اعتیاد آور نیست ، حتی اکنون.

هیلتون استدلال می کند که حتی اگر مدیران دخانیات هنوز به کنگره می گویند سیگار کشیدن اعتیاد آور نیست ، "ملیله تحقیق در طول دهه ها" تقریباً همه را به این امر متقاعد کرده است.

من شخصاً شاهد "ملیله" شواهدی در مورد وجود اعتیاد به پورنو هستم. دیگران ممکن است نباشند. اما من فکر می کنم که طی چند دهه ، احتمالاً اکثر مردم فکر می کنند این مسئله شبیه اختلالات خوردن یا اعتیاد به قمار - بله ، من "کارهای مخرب" را انتخاب کرده ام ، اما به این دلیل است که من یک بیماری ، بیماری دارم و باید به همین ترتیب درمان شود.***

داده های کیفی غنی و شواهد فیزیولوژیکی ممکن است هرگز برای "اثبات" وجود یا عدم اعتیاد به پورنو به اندازه کافی در مورد دخانیات کافی نباشد ، بنابراین جای سوال دارد: آیا عواقب تشخیص رسمی "اعتیاد به پورنو" خوب یا بد خواهد بود؟

در مورد فوق قسمت از عشق وحشی, کلین در مورد تعصب نتیجه گیری خود ، کاملاً دلسوز است:

من فکر می کنم بسیاری از جنبش های اعتیاد به جنس کل به سادگی تلاشی برای آسیب شناسی بیان جنسی است که کسی آن را دوست ندارد. امروزه استفاده از این عبارت ، "اعتیاد به رابطه جنسی" بسیار آسان است و می توان گفت این فرد دارای بیماری است و با توجه به محبوبیت صنعت اعتیاد در این کشور ، زیرساخت های مربوط به مدیریت "بیماری" اعتیاد به رابطه جنسی کاملاً آماده شده است.

این یک مدل اعتیاد به پورنو نیست که من پشت آن بایستم. ما باید در برابر صنعت اعتیاد هژمونیک و آسیب شناسی بیش از حد در بیان جنسی ایستادگی کنیم. اما افراد مشهور معتاد به اعتیاد به پورنو از این حمایت نمی کنند. تقریباً همه افراد در آن اردوگاه درمان تجویز می کنند و رژیم تغییر رفتار ، هدف قرار دادن ریشه های عاطفی - روانی تصمیم گیری کاربر در حالی که همزمان رفتارهای مشکل ساز را مهار می کند.

بعلاوه ، اعتیاد غالباً با سایر مسائل عاطفی و رفتاری در هم آمیخته اند (که شاید بحث "بیماری اولیه" را کمی دیوانه وار جلوه دهد). اما با انکار این احتمال که پورنو می تواند یک عامل اصلی در چنین رفتارهای دردسرساز باشد ، ما نمی توانیم از افرادی که از هدف قرار دادن پورنو به طور مستقیم با رفتار درمانی شناختی یا برنامه های درمانی دوازده مرحله ای برای تکمیل روان درمانی بهره مند می شوند ، حمایت کنیم.

گفتنی است ، مارنیا رابینسون و گری ویلسون نیز دیدگاهی نتیجه گرایانه دارند و دقیقاً به همین دلیل است که آنها برای مدل اعتیاد اینقدر فشار می آورند:

ما لزوماً فکر نمی کنیم هرکسی که علائم ناشی از مصرف بیش از حد پورنو را داشته باشد "یک معتاد است" ، اما فکر می کنیم هنوز مدل اعتیاد بهترین مدل برای کمک به بچه ها است که می فهمند چگونه می توانند رابطه جنسی خود را به روش های ناخواسته شرطی کنند.

آنچه رابینسون و ویلسون از کلین درک نمی کنند این است که تأثیرات عمیق روانشناختی ناشی از عدم شناخت - رنج بردن است و به شما گفته می شود یا تقصیر شماست ، برای خود بهانه می آورید یا کلاً آن را جبران می کنید.

اگر ما گروه "اعتیاد به پورنو" را کدگذاری کنیم ، همه با دقت بیشتری از قدرت بالقوه پورنو در شرط بندی جنسیت قدردانی خواهند کرد (مغز در نوجوانان پلاستیکی ترین است ، بنابراین مراقب باشید) و شاید مهمتر از همه ، کاربران پورنو با دقت بیشتری تحت چتر اعتیاد به پورنو.

اگر می دانیم که چگونه انواع مختلف پورنو اینترنت با شرایط عاطفی و مراحل مختلف تعامل ارتباط برقرار می کند ، می توانیم برداشتی دقیق از اینکه چه کسی با این دسته متناسب است و چه کسی ممکن است با الگوی دیگری مناسب باشد ، ارائه دهیم.

مثل بنفش.

بنفش خواننده ای است که من واقعاً با او در ارتباط بودم که نوشت که اگرچه او است نه معتاد به تماشای پورنو ، "من شستشوی مغزی داده ام تا هر وقت احساسات وابسته به عشق شهوانی را تجربه می کنم ، از طریق تصاویر متناوب پورنو" (او به عنوان لزبین معرفی می کند). او "انگیزه غیر ارادی تماشای یا خواندن پورنو" را تجربه نکرد ، که این نحوه تصور اعتیاد بود ، اما در عوض "هواپیماربایی غیر ارادی درونی بیان اروتیک را تجربه کرد ، که من فعلاً مدت کوتاهی ندارم "

رفتارهای اعتیاد آور اغلب به عنوان استفاده تفریحی ، سو abuse استفاده و وابستگی طبقه بندی می شوند. هرچه استفاده از آن زودتر باشد ، تأثیرات آن عمیق تر و درمان آن دشوارتر خواهد بود. شاید اگر این رسمیت شناخته شود ، من بدانم که آیا من یک معتاد بهبود یافته پورنو هستم ، یک سو porn استفاده کننده از پورنو ، یا یک کاربر تفریحی در مراحل اولیه تجربه درونی سازی وابسته به عشق شهوانی مبتنی بر پورنو ، که تأثیر عمیقی بر آنچه که محرک های جنسی برجسته می بینم دارد ( هنوز در جستجوی آن مدت کوتاه تر هستیم). اما در حال حاضر ، من خودم را با اعتیاد متحد می کنم. من طرفدار قربانی شدن یا آسیب شناسی جنسی نیستم ، فقط می خواهم مبارزه ام را به رسمیت بشناسم. من مدت طولانی است که به تنهایی با این مبارزه می کنم. برای گذر از آن ، نیاز به یافتن میل و پشتیبانی دارم. برای پیدا کردن این ، من به این نیاز دارم تا یک نام داشته باشم.

این مقاله به صورت آنلاین در دسترس است:

http://www.theatlantic.com/health/archive/2013/06/was-i-actually-addicted-to-internet-pornography/276619/