یک سال تمیز شیر شفا یافت. آیا GF من را برای همه عناوین خبری به اشتراک نمی گذارد؟

394763_383409235058874_1363750596_n.jpg

من حدود 2-3 سال پیش nofap را کشف کردم. من مطمئن نیستم که چگونه به اینجا رسیده ام اما فکر می کنم "چرا بعضی اوقات دیک من کار نمی کند" یا مواردی از این دست را جستجو می کردم. در این زمان من دانشجو بودم و وقت آزاد زیادی داشتم ، بنابراین روزانه 6-8 بار خودارضایی می کردم و به پورنو هاردکور می پرداختم.

بقیه روزها زیاد تماشا می کردند (38! من مجبور شدم آنها را با اکسل دنبال کنم) از نمایش های تلویزیونی، بازی های ویدئویی (14h straight) و خواندن اخبار (وب سایت های 12).

من مهربان هستم زیرا من هرگز مجبور نیستم مطالعات زیادی انجام دهم و هنوز هم یکی از بهترین فارغ التحصیلان کلاس من هستم. بنابراین اساسا تمام عمر من را در خانه می گذرانم در زندگی من زمانی بود که من برای 2-3 ماه بدون رفتن بیرون رفتم! زندگی اجتماعی من بسیار محدود بود.

هنوز چند دوست دارند اما همه آنها نوع یخ آبی هستند که برای 10 سالها کار می کنند و در زمان های مختلف زندگی می کنند (ازدواج کرده اند / داشتن بچه ها). من هرگز به صحبت کردن با مردم نرفتم. مردم تمایل دارند که من را دوست داشته باشند.

اما من در زندگی ام یک دوست دختر نداشتم. هرگز رابطه جنسی نداشته. چند سال پیش دخترم را در حالی که مست بود بوسیدم. من حتی او را دوست نداشتم یا به او جذاب بودم. چیز خنده دار این است که من در واقع فقط با دخترانی که دوستشان دارم با دختران مشکل ندارم. من فکر می کنم یک بخش بزرگی از مشکل من این بود که من هیچوقت دوست نداشتم چطور نگاه کنم. من در حال حاضر طاس گربه و پوست من در آکنه برای بیش از 10 سال در حال حاضر پوشانده شده است.

هرگز از بدن / وزنم راضی نبودم. قبلاً واقعاً لاغر بودم. من همیشه سعی می کردم سنگین تر شوم اما هیچ نتیجه ای نداشت. هرچه پیرتر شدم سرانجام موفق به افزایش وزن شدم. اما مستقیم و فقط داخل شکم من فرو رفت. و سپس زمانی فرا رسید که دیگر حتی سعی نکردم با دختران ارتباط برقرار کنم. برای من مهم نبود که پورنو داشته باشم تا بیرون بیایم.

و همه شما می دانید که بعد چه اتفاقی افتاد. طعم من واقعا عجیب و غریب شد. من کریستینا آگویلرا را با سیب بریتنی اسپری و کثیف شروع کردم و تصویری از تابستان از تخت جمشید (چیزی بریزم) زیر تختم داشتم. پس از آن من شروع به تماشای پورنو واقعی کردم. واقعا چیزهای نرم مانند بوسیدن دختران. اما سخت تر و سخت تر شد. به نقطه ای رسیدم که مرتبا تماشا می کردم.

من حتی در یک سایت دوست یابی همجنس گرا ثبت نام کردم. مسئله این است که من با همجنسگرایی مشکلی نخواهم داشت اما فقط شاخدار همجنسگرا بودم. در حالی که شاخی بودم ، تصور می کردم با یک پسر ملاقات می کنم و توسط یک خروس بزرگ لعنتی می شوم ... اما یک ثانیه بعد از ارگاسم دیگر از بین رفت. همچنین من هرگز پسرها را نه در زندگی واقعی و نه در پورنو جذاب نمی دانم. من واقعاً تحت سلطه قرار داشتم و حدس می زنم توسط یك پسر فریب خورده اوج چنین سناریویی برای من باشد.

لازم نیست اشاره کنم که بدون پورنو نمی توانم سخت بگیرم. من که چنین گربه ای هستم در چند رابطه سمی نیز هستم. من دختری را دوست داشتم اما هرگز به او نگفتم. کل منطقه دوستانه او همیشه با من تماس می گرفت تا از مشکلاتش برایم بگوید و هیچ وقت به فکر من نبود. این واقعاً ویرانگر است وقتی دختری که دوست دارید در مورد زندگی جنسی خود با دیگر شخصهای مختلف به شما بگوید. اما من نتوانستم این رابطه را خاتمه دهم تا اینکه فهمیدم که ماههاست این دختر را ندیده ام. من این دختر را دوست داشتم و دوست داشتم حداقل با او دوست باشم بنابراین سعی کردم دائماً ملاقات کنم. اما هر بار که چیزی را ترتیب می دادیم او یک روز قبل یا حتی در همان روز با من تماس می گرفت و آن را لغو می کرد. اولویت همه من و همه بالاتر بود. اما هر وقت مشکلی داشت با من تماس می گرفت تا از این مسئله شکایت کنم. با نوشتن این مقاله نمی توانم درک کنم که چگونه حتی می توانم چنین مردی باشم. من حتی او را سرزنش نمی کنم. او واقعاً خود متمرکز است و من کاملاً مطمئن هستم که او هرگز متوجه نشده است که با من چگونه رفتار کرده است.

یک سال پیش تصمیم گرفتم تغییر بیاورم. و من مردی هستم که بزرگ می شود و می رود اگر شما می دانید منظور من چیست. بنابراین، من می خواستم همه چیزهایی را که از من متنفر بودم تغییر دهم.

من از گذشته می دانستم که قادر به انجام nofap نیستم زیرا واقعاً چیزهای زیادی ندارم. اما این زمان عالی در زندگی من بود. می خواستم دانشگاه را تمام کنم. بنابراین تصمیم گرفتم برای مشاغل دور از مکان فعلی خود اقدام کنم. همه چیز را پشت سر بگذارید. برش تمیز. امروز من کاملاً مطمئن هستم که هرگز بدون شغل موفق نمی شدم. شغل تمام وقت ، خواب کافی و اداره خانه خودم عامل اصلی موفقیت برای من است.

من هم به یک آپارتمان با هم اتاقی رفتم (1m + 2w + me). حالا من باید با مردم ارتباط برقرار کنم و مجبورم خانه را ترک کنم. من شغل من را دوست دارم دقیقا همان چیزی است که من می خواستم انجام دهم و حقوق و دستمزد عالی است. من واقعا هم اتاقی های من را دوست دارم و دوستشان نزدیک شد.

مورد بعدی که تغییر دادم مصرف رسانه ای من است. من همه بازی های ویدیویی / حساب ها را فروختم. کامپیوتر ، تلویزیون ، xbox و تلفن هوشمند من فروخته شد. من از محل کار خود مک و آیفون گرفتم تا بتوانم از شر همه کارهای فنی خلاص شوم. من اساساً دیگر هیچ فن آوری ندارم. من همچنین هر ویدیو ، عکس ، موسیقی و کتاب را حذف کردم (نه فقط پورنو. همه چیز!). دیگر خبری نمی خوانم. اشتراک در هر خدمتی که استفاده کردم لغو شد.

من اساسا خود دیجیتالم را کشتم. من حتی آدرس ایمیل دیگری ندارم (به غیر از کار). برای اطمینان من همه رسانه های اجتماعی را حذف کردم. به یاد داشته باشید زمانی که رسانه های اجتماعی سرگرم کننده بودند؟ من هم نه. همه این نفرت ها همه این نما. این یک دور کمر زمان است. من یک بار مقاله ای در مورد اینکه چگونه رسانه های اجتماعی ناراحت کننده می شوند، بخوانید، زیرا شما دائما در مواجهه با چیزهایی هستید که هرگز دریافت نمی کنید / تبدیل نخواهید شد. من می توانم تایید کنم

همچنین معتقدم همه این تبلیغات شما را لال می کند. در همان زمان حرکت من از شر همه کسانی که تا آن زمان می شناختم خلاص شدم. من هیچ کاری فعال انجام ندادم. فقط 600 کیلومتر حرکت کرد ، شبکه های اجتماعی را حذف کرد و شماره تلفن جدیدی گرفت. همانطور که من گفتم هیچ استثنا - قطع 100.

یک سال پیش شروع به تمرین کردم و به یک باشگاه ورزشی پیوستم. خیلی ضعیف شده بودم و استقامت من موجود نبود. هفته های اول خیلی سخت بود. تمام مدت درد داشتم. من هفته ای 3 بار به بدن سازی می روم (بدنسازی). و 2 روز دیگر بوکس می کنم. یک روز برای تمرین و یک روز اسپارینگ. من هرگز ورزشکار نبودم اما اکنون واقعاً گیر افتاده ام. شما فقط باید شروع کنید و بعد از چند هفته نمی توانید بدون آن زندگی کنید.

ورزش همچنین تغییراتی را در مورد رژیم من داشت. در طول روز من هر چيزي را كه مي توانستم ببينم خوردم. اجازه می دهد آن را بین فست فود و زباله مواجه وجود دارد تفاوت بزرگ وجود دارد. همه این شکر. من نوشیدم و در حال حاضر واقعا سالم خوردن. من حتی یک گیاهخوار شدم من تنها آب می نوشم و سعی می کنم از شکر جلوگیری کنم. ترک الکل خدا را شکر که من هرگز به هیچ دارو دیگری نرسیدم

چیز عالی در مورد باشگاه ورزشی من این است که همه نوع فعالیت ها را ارائه می دهند. بنابراین تعطیلات آخر هفته من چیز جدیدی را امتحان می کنم. تنیس، گلف، کویینو همه چیز را انجام داده است.

و من همیشه با افراد جدید ملاقات می کنم! همچنین دوست دارم به پناهگاه حیوانات محلی بروم و با یک سگ قدم بزنم. من همیشه حیوانات را دوست داشتم اما نمی توانم آنچه شایسته آنها هستند (مکان / زمان) فراهم کنم اما این کاملا عالی است. انجام کاری برای موجود دیگری بسیار عالی است.

همچنین من وارد گروهی از افراد شدم که بعضی اوقات بازی های رومیزی انجام می دهند. به خاطر نمی آورم که آخرین بار کی یک بازی آفلاین انجام داده ام.

PMO اکنون. من Hardmode را برای 4Months رفتم و در سال یک فیلم پورنو / استمناء تماشا نمی کردم! فقط اینترنت را تا آنجا که ممکن بود اجتناب کرد و مشغول به کار شد.

پس پس از این تغییر بزرگی از کل زندگی من متفاوت است؟

اول و مهمترین عامل را حدس میزنم: خوشحالم!

دوم من دوست دختر پیدا کردم این واقعا خنده دار یکی از دلایل اصلی برای شروع من تمام jouny بود به فاک بسیاری از دختران. اما پس از آن خیلی بیشتر شد. چند هفته و ذهن من کاملا تغییر کرده است. درست است که شما زنان را به عنوان دیگر انسان ها می بینید.

در ابتدا می خواستم با دختران باشم، اما به آنها اهمیتی نمی دادم. اما در حال دور شدن از بسیاری از افراد مختلف، بودن در خارج از منزل و نافاپ من را متوجه شدم که چگونه سردم در گذشته بود. چند هفته در من گداختم

پس از ماه های 4 من دختر ناز را دیدم و نوعی رابطه ای را تجربه کردم که قبلا هرگز تجربه نکرده بودم. آیا او را برای همه بازی های سرگرم کننده با هم به اشتراک نگذارید. و آه پسر پورنو هیچ ارتباطی با جنس ندارد.

کار هنوز خیلی عالی است. و من هنوز با هم اتاقی هایم زندگی می کنم. کار ، دوستان + دوست دختر و ورزش مرا مشغول می کند. من واقعاً زندگی قدیمی ام را از دست نمی دهم. مزه های عجیب و غریب من 100٪ از بین رفته اند. تصاویر موجود در مغز من در حال از بین رفتن است. و من می توانم دوباره بدون هیچ چیز سخت تر!

مشاوره من چیست؟

آنچه را که در مورد وضعیت فعلی خود دوست ندارید ، آنچه می خواهید به دست آورید ، چرا و چگونگی انجام آن را بنویسید. همه چیز را به پله های کوچک تقسیم کنید. دروغ نمی گویم آسان نیست مبارزه کردن. تسلیم نشو هرگز تسلیم نشوید. بمیر شاید حرکت کند و جدید را شروع کند. دست از روابط بد بردارید. مشغول باشید ورزش. غذای سالم بخور. بدون دارو! کاری را برای شخص دیگری انجام دهید - فقط برای سرگرمی. از اینترنت به ویژه از شبکه های اجتماعی خودداری کنید! دو هفته اول احساس ناخوشایندی دارد اما بعد تسکین می یابد.

موفق باشید و از طرف دیگر ببینید.

ارتباط دادن - تمام زندگی من را تغییر داد و کار کرد

By فوق ستاره