سن 22 - یک سال NoFap. موفقیت شکست ها اوج ها پایین من هنوز اینجا هستم - این بار برای تعطیلات می روم

لعنت خدا. یک سال.

این دیوانه است که چگونه زمان فقط آنطور دور می شود ، مگر نه؟ به نظر می رسد چنین مدت طولانی است اما قبل از اینکه بدانید یک تقویم کامل توسط شما فشرده شده است و شما به همان جایی که شروع کرده اید برگشته اید.

NoFap از زمانی که یک سال پیش با این subreddit برخورد کردم ، در زندگی من حضور داشته است. اما من قصد دارم این سفر را با بازگشت به 13 ماه - یک ماه قبل از کشف NoFap - آغاز کنم.

که در آن راوی خود را به دیدار بیگ بن

من کار خرده فروشی خود را ترک کردم ، کیف خود را بسته و به کشور دیگری رفتم (من در اتحادیه اروپا زندگی می کنم ، به طوری که این یک معامله بزرگ است) به قصد ماندن در تمام تابستان. تعطیلات تابستانی دانشگاه بود. این یک راه عالی برای یک پسر 21 ساله است که می تواند خودش را از یک اضطراب اجتماعی بیرون بکشد و امیدهای زیادی برای بازگشت به عنوان "یک مرد تغییر یافته" را پر کرده است.

ایده ی خنده دار.

سریع دو هفته جلو می روم و من در یک آپارتمان مشترک در لندن هستم ، و در کنار اتاق غریبه ها هستم و در اتاقم حبس شده ام ، در حالی که یکی را به پورنو باشگاه مهندسان می کشم. من روی یک دستمال کاغذی تمام می شوم و برای چند ساعت دیگر از بین می روم.

یکی از هم اتاقی های من جوجه ایتالیایی داغی بود. او زیبا ، همیشه خندان بود و لباسهای آشکار (اما خوب) در خانه پوشیده بود. به سختی می توانستم با او صحبت کنم. منو لعنت کن .. وقتی دوباره به تعاملاتم باهاش ​​فکر می کنم لرز می خورم. به سختی می توانستم جمله ای را بیرون بیاورم ، عرق می کنم و ارتباط چشمی برقرار نمی کنم. من همچنین وقتی او را نگاه نمی کرد ، بررسی می کردم. شرمنده ام که می گویم من آن خانه همزن بودم. احساس بدی دارد

به غیر از موارد پورنوگرافیک ، تنها تصوری که در ذهن من وجود داشت این بود که "چه مدت باید در اینجا بمانم تا زمانی که بتوانم به خانه برگردم بدون این که مثل یک شل و ول دیگر باشم که یک تابستان را هدر داده و خود را از تجربه های جدید در یک کشور خارجی قفل کرده است ؟ "

من به شدت به یاد داشته باشید که من می توانم به عقب بر گردیم و هرگز به سفر برنگردیم.

اکنون باید بگویم که این داستان به صورت قهرمانانه پیش نمی رود. حداقل نه خیلی زود. هیچ برخورد تصادفی به سبک کمدی عاشقانه با یک دختر زیبای لندنی روی لوله ای که در یک رابطه دوستانه شکوفا می شود وجود ندارد. فقط یک هشدار

بعد از چند هفته واقعاً دیوانه می شدم. مثل این که شب ها با تعریق سرد روی تختم از خواب بیدار می شوم. من بدون وقفه نگران زندگی ام هستم. احساس شکست می کردم.

طی چند هفته اول ، تنها دفعاتی که از آپارتمان خارج می شدم (و بیشتر اتاقم) مراجعه به سوپرمارکت ها برای خرید غذای ارزان بود (بدون کار = پول اندک). در اتاقم فقط ورزش های بدن سازی انجام می دادم ، فیلم تماشا می کردم ، خاموش می شدم و روز خواب می دیدم.

همتایان من اغلب در مورد چیزی که دقیقا در لندن انجام دادم پرسیدند. من برنامه ریزی کردم تا شغل بگیرم، اما اضطراب، افسردگی، بیماری در خانه، مه غلیظ و فقدان انگیزه، هر فرصتی برایش کشیده بود. بنابراین، برای کنار گذاشتن سوالات خود من شروع به ترک آپارتمان بیشتر روزها.

وقت تابستان بود و من روزانه به هاید پارک می رفتم. من فقط یک درخت با سایه پیدا کردم و به تنهایی زیر آن پوسته پوسته شدم. می خوابیدم ، استراحت می کردم و سپس از وضعیتم وحشت می کردم.

هر لندنر در اینجا می داند که پارک هیدو در طول تابستان با گردشگران، کارکنان اداری و نوجوانانی که از خورشید لذت می برند، واقعا شلوغ است. من تنها نشستم و تماشای هزاران نفر از مردم بی نظیر از LIFE لذت بردم.

همانطور که احتمالاً تاکنون می توانید بگویید ، چند واقعیت خانه واقعاً خانه را تحت تأثیر قرار داده است. نمی توانستم خودم را از تمام مشکلاتم دور کنم زیرا تنها شرکتی بودم که داشتم.

چند هفته دیگر اینطور گذشت. من رها شدم من وارد شدم کیسه بسته شد من دمدمی

که در آن راوی خود را به راه های قدیمی خود می رود

من دوستان کمی دارم. در ظاهر همه چیز کاملاً طبیعی است. در دانشگاه و مشاغل من فقط یک پسر معمولی هستم. من از اواخر هیچ شانس با زنان ندارم. من باکره نیستم و در یک رابطه طولانی مدت بوده ام. طی چند سال گذشته عاشقانه ، اعتماد به نفس و انگیزه از بین رفته است. اما هنوز هم ، من طبیعی به نظر می رسم. من چاق نیستم و می توانم لباس خوبی بپوشم. من از همه نظر فقط یک مرد عادی هستم.

دلیل این نیز همین دلیل است که بسیاری از دیگر Fapstreamos می توانند زندگی عادی را حفظ کنند: ما مسیر زندگی کمتری را ایجاد می کنیم و به آنها می رسیم. از خواب بیدار شوید رفتن به کالج. برو کار کن برو به خانه جک خاموش خواب تکرار.

بدون واریانس بدون تست بدون هیچ زحمتی. بدون چالش سیمز 3 بسته زندگی واقعی، من حدس می زنم.

فقط از خواب بیدار شوید، در مورد وجود عرفی خود و دعا نکنید، هیچ کس دست خود را بر روی لپ تاپ خود قرار نمی دهد و Ctrl + H را فشار می دهد.

من به این زندگی برگشتم و برای مدت کوتاهی بیشتر خوشحال شدم چون دیگر مجبور نبودم شاهزاده ام را همانطور که در لندن داشتم ببینم. سپس یک روز متوجه شدم NoFap.

*که در آن راوی خود را پیدا می کند NoFap

من به طور خاص به یاد نمی آورم که چگونه NF را پیدا کردم. می توانسته است یک سخنرانی TED باشد ، می تواند پیوندی به مکان دیگری در reddit باشد. من نمی دانم ... چه کسی چیزهایی را به یاد می آورد که آنها در آن زمان مهم نیستند.

آنچه که من می دانم این است که من شروع به هضم بسیاری از مواد NF (فیلم، YBOP، این / R) در یک فاصله بسیار کوتاه مدت است. و یک روز همه آن ها فقط کافیست همه چیز کاملا به من توصیف کرد آنچه که من شروع کردم به خواندن در مورد بسیاری از مردم اینترنت تصمیم گرفتم برای جلوگیری از چسباندن موی سرم به من کمک کند.

اضطراب اجتماعی. فقدان تماس چشم. نگرانی فقدان انگیزه. عینی سازی زنان. قرار دادن زنان در پایه. مه مهاباد همه چیز. این من و همه چرت و پرت هایی بود که من از خودم متنفر بودم.

وقتی متوجه شد که او تایلر دوردن است ، احساس می کردم آن صحنه در Fight Club است - * "ما تازه فشار کابین را از دست داده ایم". *

که در آن راوی خود را اولین باری است چند ماه دیگر گذشت تا اینکه تصمیم گرفتم در واقع NoFap عمل کنم. نمی توانم به یاد بیاورم که چرا اینقدر تأخیر کردم. به هر حال اواخر اکتبر 2013 بود که اولین خط خود را شروع کردم.

بالا و پایین داشتم. صعودها - آه شیرین یوسف من. بعضی وقت ها می خواستم گریه کنم چون خیلی خوشحال بودم. من زیبایی را در همه جا - به ویژه در زنان - دیدم.

من دیگر از آنها عینی سازی نکردم. دختری می توانست بخندد و من آن را زیبا می دانم. من را اشتباه نگیرید - من در اطراف کسانی که می خندیدند دور نمی زدم. من همین قدردانی را برای خانم ها پیدا کردم که عمیق تر از "جوانان خوب / الاغ / هر چیز دیگری" بود. من رتبه بندی ذهنی دختران را در مقیاس 1 تا 10 متوقف کردم. و صادقانه بگویم ، فهمیدم که 10/10 دختر معمول ، طبیعی هستند.

حتی زنان با ویژگی های عجیب و غریب، زیبا بودند.

من فقط می خواستم به آنها به عنوان مردم صحبت کنم. و من انجام دادم و زندگی شروع به سرگرم کردن کرد.

در روز 28 خطم (هنوز شماره روز را به خاطر دارم!) در یک مهمانی خانه کوچک شرکت کردم. من در بخش "بالای" خط خود قرار داشتم. من هرگز به قصد شانس آوردن در باشگاه ها / میهمانی ها شرکت نمی کنم. من هرگز نداشته ام من یک درون گرا هستم و در این شرایط واقعاً خوب عمل نمی کنم. من جذاب نیستم (6 فوت 1 ′ ، چاق نیستم ، چهره خوبی دارم) ، هرگز اعتماد به نفس را برای معاشقه و غیره نداشتم ... yada yada.

به هر حال، من فقط سرگرم کننده بودم نوشیدنی صحبت کرد وزوز خندید

سرانجام در کنار دختری با موهای قهوه ای تیره ، پوست چینی ، چشمهای آبی نشسته است. او زیبا بود. من کاملاً مطمئن هستم که ما از طریق دوست یکی از دوستان یا چیزهای دیگر شروع به صحبت کردیم (IDK مست بود). به هر حال ، او در حال مطالعه برنامه نویسی کامپیوتر بود. ما در مورد برنامه های Android و موارد دیگر صحبت کردیم. این یک مکالمه واقعی بود و من واقعاً به ذهن او علاقه مند بودم. من اصلاً انتظار هیچ چیز جنسی / عاشقانه ای را نداشتم. من فقط فکر کردم او واقعاً باهوش و جالب است. از همراهی او لذت بردم.

بدیهی است که من نیز فکر کردم او زیبا و زرق و برق دار است، اما به عنوان یک فرد، نه یک جسم.

گفتگو ادامه داشت. ارتباط چشمی. بوس کردن. بالا رفتن به سمت اتاقش. لباس ها خاموش می شوند روی تخت هر دو واقعاً از آن لذت می برند. عالی. دیک من کار نمی کند آن دختر بسیار زیباست. صبر کن. چی؟! دیسک من کار نمی کند.

"ماسک اکسیژن را روی صورت خود قرار دهید ، به شدت پایین بکشید تا جریان اکسیژن و بریس برای شروع شروع شود".

من تازه از آنجا بیرون آمدم با ناگهانی اما مودبانه که می توانستم راهی کنم ، تازه از آنجا بیرون آمدم. من کاملا مطمئن هستم که او فکر کرده که اشتباهی انجام داده است. من بیش از اینکه فکرش را بکنم ، روی یک قطعه رامبراند رد می کنم. من هرگز نمی دانم من دیگر هرگز با او (از خجالت / ناجور بودن) صحبت نکردم.

من به شما گفتم این یک داستان قهرمانانه نبود.

در آن راوی خود را عود می کند

چند روز بعد خشن بود اشتیاق به عود بسیار زیاد بود. پس از چنین ناکامی نابسامان در یک زمان من تا به حال فرصتی مانند آن را داشتم و احساس می کردم که یک خجالت است. من در رختخواب دراز کشیدم ، به دویدن آرام ، دوش آب سرد پرداختم ، از این بخش دیدن کردم .. همه چیز. بعضی روزها حالم کمی بهتر شد و آن را به "یک تجربه" تکه تکه کردم. روزهای دیگر به صورت مارپیچ پایین چاله های ناامیدی قرار گرفتم.

من ED را به مستی نسبت دادم. اما ممکن است به دلیل PMO ایجاد شده باشد. من قبلاً در روابط قبلی خود هیچ مشکلی با آن نداشته ام اما بیش از 18 ماه از رابطه جنسی من گذشته است. می توانسته یا ترکیبی از هر دو باشد. من نمی دانم.

این حوادث چند هفته طول کشید.

آیا می خواهید بدانید که سرانجام چگونه عود کردم؟ خوب ، من به شما می گویم. من به دنبال یک وب سایت داروخانه آنلاین برای چیزی بودم. به هر دلیلی که خدا لعنت کند فکر کردم بهتر است روی بخش "اسباب بازی های جنسی" کلیک کنید. یکی از عکسهای پیش نمایش دارای مدلی بود که مورد را نمایش می داد. من انتظار چنین چیزی را نداشتم. هجوم سریع دوپامین. تمام افسردگی و غم ناشی از شکست من در چند هفته قبل فوراً برطرف شد. من به سرعت به سایت های پورنو رفتم. عود کرد

کم هیچ چیز کمتر از آن کم نبود. نفس راحتی کشیدم و فقط صورتم را در بالش فرو کردم. می دانستم که اشتباه بزرگی مرتکب شده ام. 44 روز پیشرفت به یک کلینکس لعنتی. O گه بود P چیز عجیبی بود که سعی می کردم لگد بزنم. M بی شرمانه و بی پاداش بود.

در آن لحظه ، من یک بار دیگر آرزوی یک ماشین زمان را کردم. فقط می خواستم چند دقیقه برگردم و جلوی خودم را بگیرم. من می خواستم جلوی خودم را بگیرم تا تمام تجربیاتی را که طی ماه گذشته یا NF تجربه کرده ام از بین ببرد. شکست من با دختر هیچ چیز در مقایسه با شکست خودم نبود. آن کم ...

نصیحت: اندکی بلندی که از عود دارید ، حدود دو ثانیه طول می کشد تا در گودال شکست قرار بگیرید.

طی شش ماه آینده ، رگه های 10 ، 14 ، 12 و غیره و غیره به دست می آورم. گاهی اوقات ، تنها چیزی که می توانستم جمع کنم 2 یا 3 بود. مه مغز برگشت. دیگر نمی توانستم با دختران صحبت کنم. در عوض ، من از دور آنها را عینی کردم.

در یک نقطه در حدود ماه مارس ، من به حدود 30 روز صعود کردم و احساس کردم که در بالای جهان احساس می کنم. "ابرقدرتها" بازگشتند. و به دلایلی تصمیم گرفتم با جیک زدن به روحیه عالی خودم اضافه کنم. ایده عقب مانده

من بیشتر با زنان برخورد نداشتم. اضطراب برگشت. انگیزه چپ من در NF خاتمه دادم من این قسمت را متوقف کردم قدیمی من برگشتم من یک پوسته ی یک مرد بودم

که در آن راوی شما تصمیم می گیرد زمان تغییر است ، دوباره

لعنت. یک سال است که از لندن برگشتم و NF را پیدا کردم. یک سال. و علی رغم پیشرفت و تجربه اوج های مغرضانه ، دوباره به اوج بازگشتم.

من روز 5 هستم. 300 نفر دیگه برای رفتن هستم. من در ماه های آینده زیاد در زیر مجموعه خواهم بود تا مشاوره ، پشتیبانی و انگیزه ارائه دهم. و برای دریافت آن

برادران محکم بمانید. عود نکنید یا این که سال آینده این بار بازی "چه اتفاقی می افتاد اگر من فقط had" را بازی می کردید. و صدمه خواهد دید زیاد.

بیشتر از همه ، این کار را برای خانم ها انجام ندهید. این کار را نکنید تا PUA شوید یا به این دلیل که قرص قرمز صحبت می کنید (به طور جدی ، اینترنت پر است از گاو نر. من همه آنها را به همان اندازه بدتر از پورنو برای ذهنیت خود رتبه بندی می کنم).

آن را برای تبدیل شدن به یک مرد بهتر انجام دهید. نوع مردی که وقتی فرد (مرد یا زن) به نظر می رسد، ممکن است بخواهد با شما صحبت کند. یا شما را به عنوان یک شخص ارزشمند احترام بگذارید

صفر را لمس کن

Tldr ؛ زندگی کوتاه ندارد. معامله.

ارتباط دادن - [هشدار - ارسال طولانی ULTRA] یک سال NoFap. موفقیت شکست ها اوج ها پایین من هنوز اینجا هستم - این بار برای تعطیلات می روم.

by Bukowski14