سن 22 - اختلال نعوظ: سرباز ، بهبودی آبزیان

(پیش زمینه اضافی در زیر) بلافاصله پس از پیوستن من به ارتش ، در طول دو ماه دوره آموزش مقدماتی من به مواد پورنوگرافی دسترسی نداشتم. و ندانسته بسیاری از علائم ترک را که در وب سایت yourbrainonporn توصیف شده است ، تجربه کرد. ناگهان افسرده شدم. من بسیار تحریک پذیر بودم در طول دوره آموزش ابتدایی من هیچ ماده ای وجود نداشت ، بنابراین من عدم وجود میل جنسی را به دلیل محاصره شدن توسط چیزی غیر از مردان نسبت دادم. دو هفته اول ناخواسته رای ممتنع دادم چون فکر خودارضایی با مردان اطراف را دوست نداشتم. طولی نکشید که دیگر نتوانستم آن را تحمل کنم و برنامه ای را تنظیم کردم که در آن هنگام می توانم در غرفه دستشویی استمنا کنم وقتی همه بچه های دیگر خواب بودند.

یادم می آید خیلی عجیب بود بعد از دو هفته خودارضایی نکردن تا دوباره ناگهان خودارضایی کنم. من در مورد دوست دختر سابق خود تخیل می گفتم و بهترین ارگاسم را در طی مدت زمان طولانی داشتم. من نمی فهمیدم که با توجه به شرایط ، اوضاع احساس خیلی خوبی دارد. من بخاطر خدا در دکه حموم بودم. اما من مدت زمان زیادی را با این برنامه گذراندم تا اینكه از آموزش مقدماتی فارغ التحصیل شدم و به AIT رفتم و در آنجا مجاز به داشتن رایانه لپ تاپ بودیم. من به سرعت یک کامپیوتر لپ تاپ و یک کارت اینترنت قابل حمل خریداری کردم تا بتوانم در طول دوره آموزش پیشرفته فردی در ارتش به اینترنت دسترسی پیدا کنم. دوباره داشتم پورن می دیدم. هر ماه به دلیل بارگیری بسیار پورنوگرافی ، هزینه اینترنت ماهانه خود را بیشتر می کردم.

بعد از AIT حدود یک ماه مرخصی داشتم. من و همسر سابقم در آن ماه احمقانه احمق بودیم ، و دوباره هیچ مشکلی در عملکرد جنسی خود مشاهده نکردم. من اعتقاد داشتم که بی احترامی توسط شریک زندگی ام فقط یک اولویت برای من است و این یک اختلال جنسی نیست. بنابراین من با آن روبرو شدم تا اینکه به اولین ایستگاه وظیفه خود در فورت براگ رفتم.

چند ماه بعد از ورودم به فورت براگ ، دوست دختر بعدی ام را ملاقات کردم. او میل جنسی بسیار بالایی داشت و صادقانه بگویم فکر می کنم او معتاد جنسی بود. او خیلی بد جنسی می خواست ، اما من احساس می کردم رابطه جنسی برای من نیست و در ابتدا ما فقط گول می زدیم. بعداً فهمیدم که او کنترل بارداری دارد بنابراین من بسیار هیجان زده شدم زیرا این بدان معناست که اضطراب ناشی از گذاشتن کاندوم دیگر مسئله ای نیست. ما زیاد رابطه جنسی داشتیم ، اما من هرگز نتوانستم هنگامی که در بالا بودم یا در موقعیت دیگری قرار داشتم غیر از او بودن ، انزال می کردم. باز هم ، فکر کردم این فقط یک اولویت برای من است. او مشکلی با آن نداشت از آنجا که وقتی من از بالا بودم قادر به انزال نبودم به این معنی بود که بدون آمدن می توانم ساعتها بالای سر او بروم. او کاملا از این لذت برد. وقتی او بالا می آمد معمولاً خیلی طول نمی کشد تا من بیایم. (فقط یک یادداشت پورنو که سالها بود تماشا می کردم تقریبا همیشه با دختران بالای سر بود) او خوشحال بود و من خوشحالم بنابراین من را به عنوان یک برکت به عنوان یک برکت از من گرفتم که نمی توانستم بیایم. ما چند ماه بعد برای مسائل غیر مرتبط با عملکرد جنسی من از هم جدا شدیم.

بعد از آن حدود یک سال و نیم دیگر دوست دختر نداشتم. بعد از اینکه ما جدا شدیم ، من یک سال در افغانستان مستقر شدم. در هنگام اعزام به افغانستان قبل از اینکه به خانه آمدم ، تصمیم گرفتم که حدود یک ماه از پورنو و استمنا خودداری کنم. سپس ، در طول دو هفته مرخصی / اعزام ، با یکی از دوستداران سابقم ملاقات کردم و در نهایت به رابطه جنسی رسیدیم. شگفتآور بود. وقتی آمدم ، ارگاسم انفجاری بود و در تمام مدت آلت تناسلی ام سخت تر از گذشته بود.

با این حال ، من این را به عدم حضور در یک زن در مدت طولانی نسبت دادم و فکر نمی کردم فکر کنم که این من نیستم که پورنو می بینم یا خودارضایی می کنم در آن نقش داشته باشد. سرانجام به افغانستان بازگشتم. من یکی از اولین کسانی بودم که به مرخصی رفتم بنابراین قبل از آمدن به خانه حدود 8 ماه از اعزامم مانده بود. وقتی برگشتم ، بدون مراقبت در دنیا ، دوباره شروع به تماشای پورنو کردم.

با این وجود طی سه ماه گذشته لپ تاپ من خراب شد و تنها راهی که می توانم به کامپیوتر دسترسی پیدا کنم از طریق آزمایشگاه رایانه ای بود که برای تماس سربازان با خانواده هایشان ایجاد شده بود. سایت های پورنو به طور واضح در این رایانه مسدود شده بودند ، بنابراین به نظر نمی رسید که بتوانم به تماشای پورنو بپردازم.

من شروع کردم به صحبت کردن با زنانی که زندگی من را تغییر می دادند. او خواهر دوست من بود که زمانی که من در پایه من بودم بودم. ما برای مدتی صحبت میکردیم و در طول استقرار، او را به شدت درهم شکستم. من صرف وقت زیادی کردم فقط با اینترنت با او حرف بزنم، پیام به عقب و جلو. با این حال، حدود سه ماه قبل از استقرار، ماهواره ای که برای اینترنت استفاده می شد در طی یک حمله صدمه دیده بود، بنابراین استفاده از اینترنت برای مدت زمان طولانی از بین رفت. ما در نهایت اینترنت را پشت سر گذاشتیم، اما دسترسی به آن حداقل بود. من توانستم در ماه گذشته در افغانستان و انتقال به ایالات متحده با او ارتباط کمی برقرار کنم.

من به او اجازه میدادم که به زودی به خانه بروم و بسیار مشتاق دیدار او بودم. فقط چند روز پس از من خانه بود که تصمیم گرفتم با او تماس بگیرم و او را ببینم. یک دوست از من اجازه دادم از ماشینش استفاده کنم تا بیرون بروم و با او ملاقات کنم. در طول این مدت من (ناخواسته) تمیز از pornlus من بود.

ما چند بار ملاقات کردیم و در نهایت رابطه جنسی داشتیم با مطلقا هیچ مساله ای نیست. با این حال ، شرایط بدی برای رابطه هر دو ما حاصل شد. در آن زمان او علاقه ای به چیز جدی با من نداشت. من واقعاً از همه اینها دلم شکسته بود و به همین دلیل دوباره به اعتیاد من در پورنو فرو رفت. در این مدت بسیار افسرده شدم و سرانجام به داروهای اضطراب / افسردگی مبتلا شدم. نه فقط به دلیل عدم پذیرش ، بلکه من در کنار آمدن با برخی از اتفاقاتی که در افغانستان افتاد مشکل داشتم.

ماه ها گذشت تا اینکه او دوباره به زندگی من بازگشت. در ماه آگوست او تصمیم گرفت که به من چیزی واقعی شلیک کند. ما دور هم جمع شدیم و خوشبختانه او نیز کنترل بارداری داشت ، بنابراین ما هرگز مجبور نبودیم بدون کاندوم رابطه برقرار کنیم. با این حال ، من همیشه در حفظ نعوظ موفق نبودم. گاهی اوقات رابطه جنسی برقرار می کردیم تا زمانی که او به اوج خود برسد. بعد از اینکه اوج گرفت ، ما از بالا به سراغ او می رفتیم و سپس من اوج می گرفتم.

سرانجام او مشکلات نعوظ و چگونگی احساس خودآگاهی را در او بروز داد. من به او اطمینان دادم که او نیست و فکر می کنم او واقعاً جذاب است و او را بسیار دوست دارد (که واقعیت داشت). با این حال ، در طول این رابطه من هنوز در حال تماشای پورنو بودم. سرانجام آنقدر ناراحت به نظر می رسید که به دلیل مشکلات نعوظ گاه به فکر ترک من بود.

در آن زمان من به دنبال کمک از درمانگران بودم، من استفاده از تمام داروهایی که من داشتم متوقف شدم، زیرا فکر می کردم آنها منجر به اختلال جنسی من شده اند. من شدیدا افسرده شدم و اضطرابم عالی بود چون من واقعا با این زن عاشق شدم (هنوز هم هستم).

در این مدت متوجه نشدم که استفاده از پورنو را قطع کرده ام ، زیرا مشغول افسردگی و اضطراب از عملکرد جنسی ام بوده ام. پس از حدود دو هفته پرهیز از ناآگاهی ، ما دوباره در حال رابطه جنسی بودیم. اوضاع خوب بود. من حتی توانستم در حین رابطه جنسی بالای او انزال کنم که برای من یک معجزه بود.

بعد از آن (به اعتقاد من همه چیز خوب است) من یک روز پورنو تماشا کردم و خودارضایی کردم. مشکل بلافاصله بازگشت. من در هنگام رابطه جنسی نعوظ خود را از دست دادم و او از آن بسیار ناراحت شد. من نمی دانستم مشکل چیست. من حتی فکر نمی کردم که آن را به استفاده از پورنو و مشکل نسبت دهم زیرا یک عملکرد جنسی اضطراب دارد. در نهایت به آنچه در نوجوانی انجام می دادم ، رابطه جنسی دهانی ، استمنا masturbation متقابل و احمقانه برگشتم. من خیلی ترسیده بودم که دوباره رابطه جنسی برقرار کنم. من از از دست دادن او بسیار ترسیده بودم. سرانجام من به اندازه کافی جرات پیدا کردم و سعی کردم حدود یک ماه بعد دوباره با او رابطه جنسی برقرار کنم ، اما اضطراب خیلی زیاد بود و نعوظم را از دست دادم.

او سرانجام به دلیل آن از من جدا شد. من حدس می زنم شما می توانید بگویید یک شریک دوست داشتنی این مشکل را حل می کرد ... اما ... واقعاً ... ما خیلی زود در رابطه بودیم .. چرا یک زن می خواهد با مردی که فقط 3 ماه از رابطه او گذشته بود با او بماند نعوظ را حفظ نمی کنید؟ وحشتناک بود من عاشق این زن سر به زیر بودم. احساس گناه ، افسردگی ، اضطراب ... همه چیز را داشتم.

من هر راه حلی را که می توانستم پیدا کنم جستجو کردم. من شروع به درمان کردم و به اعتیادم به پورنو اشاره نکردم ، زیرا هنوز این اعتقاد را داشتم که این یک اعتیاد نیست. من فقط یک جسمی گرفتم فقط برای اینکه ببینم همه چیز در طبقه پایین کار می کند یا نه. هر وقت پزشکان می گفتند همه چیز خوب است و آنها معتقد بودند که این فقط یک اضطراب از عملکرد جنسی است. آنها در نهایت فقط ویاگرا را به من دادند که کاملاً من را آزار داد. من هرگز نسخه ویاگرا را انتخاب نکردم. آنها سرانجام آن را فقط به خانه من پست کردند.

با وجود آنچه پزشکان به من گفتند ، من هنوز راضی نیستم. ساعت ها و ساعت ها به دنبال راه حل آنلاین گشتم. تا اینکه در سایت yourbrainonporn.com تصادف کردم. من داستانهای زیادی را خواندم که صداهای آنها بسیار شبیه به داستانهای من بود و سرانجام چیزی در ذهنم کلیک کرد. من به پورنو معتاد شدم من ده سال معتاد پورنو بودم هر چند من حتی نمی دانستم. من فکر می کردم هر روز تماشای پورنو کاملاً خوب است تا زمانی که رابطه اختلال نعوظ و نمایش اسلایدی استفاده از پورنو را مشاهده کردم.

بنابراین من پرهیز از پورنو و استمنا را شروع کردم. من می گویم این هفتمین روز من است زیرا من از اولین تلاش خود برای ممتنع در 7 دسامبر حوادث عود داشته ام. که تا نوزدهم دسامبر ادامه داشت. من در نهایت به دنبال برخی از تصاویر پورنوگرافی و خودارضایی بودم. من می فهمم که عود لزوماً به معنای از دست رفتن پیشرفت نیست ، اما من این روز را 4 امین روز خود می نامم و بس.

در طول دو هفته اول قبل از عود، من تا به حال هیچ میل جنسی نداشتم. من فکر کردم آلت تناسلی من بی حوصله بود، هیچ نعوظ خود به خود، بدون چوب صبح. مطلقا هیچ چیزی. گاهی اوقات پاهایم را در شب می سوزانم تا وقتی که من به رختخواب می روم، آنها را در برابر آلت تناسلی من مالش می کنم تا ببینم آیا هنوز کار خواهد کرد. در دسامبر 19th من فریاد زد چون من تا به حال هنوز خوانده نشده است علائم مردم معمولا تجربه می کنند زمانی که آنها از پورن جلوگیری می کنند. من تماشا پورنو و استمناء فقط برای دیدن اگر آلت تناسلی من کار می کنند. من پس از آن خیلی افسرده بودم. من احساس خستگی کامل کردم و تمام گناهانی که از روابط ناموفق من احساس کردم، عجله داشت.

با این حال، من اکنون در روز 7 روز پس از عود، در حال حاضر هستم، و به طور شگفت آوری، میل جنسی من بازگشته است. من با زنان صحبت می کنم و تنها با صحبت کردن با آنها هیجان زده می شوم. من دیگر آنها را به عنوان اشیاء جنسی نمیبینم. اعتماد به نفس من بالاتر از آن است که تا کنون بوده است انرژی من در ورزشگاه بالاتر از آن است که تا کنون بوده است. افسردگی من و اضطراب اجتماعی نیز رفته است. من به خودم فکر کرده ام، "آیا این همه واقعا از اعتیاد من به پورنو آمده است؟"

نتایج فقط از هفته 3 رعایت (با یک عود) شگفت انگیز است. من نمی توانم اعتقاد داشته باشم که چگونه من نگرش من نسبت به زنان و خودم تغییر کرده است. من به خودم بیشتر اعتقاد دارم و از چیزهای ساده تر در زندگی لذت می برم.

اما با وجود امید جدید من ... من هنوز خیلی دلم برای دخترم تنگ شده است. حتی اگر او در زمان نیاز من را ترک کند ... درست بود که من در رابطه با مشاهده پورنو بودم. امیدوارم روزی بتواند آن را در قلبش پیدا کند تا پس از فرآیند راه اندازی مجدد، یک فرصت دیگر به من بدهد، اما اگر نه، حدس بزنم این زندگی است، شما می دانید؟ دوباره اشتباه نخواهم کرد.

پیشینه پیشین

از اوایل دسامبر (و پایان رابطه با شریکی که من عمیقا عاشق او بودم) سفر خود را آغاز کردم و سعی کردم علت اختلال نعوظ خود را کشف کنم. من استمنا somet را مدتی قبل از کلاس 6 شروع کردم. یادم می آید چون بعد از اتمام دوره ابتدایی تابستان بود. در ابتدا من کاملاً با تخیل خودارضایی می کردم. تا دیر وقت یک شب بیدار شدم و دنبال چیزی برای تماشای تلویزیون می گشتم که این اولین باری است که پورنو می بینم. این موارد نرم افزاری در سینماکس بود. در ابتدا وقتی خودارضایی می کردم فقط روی احساس تمرکز می کردم. من در ابتدا بدون خودارضایی داشتم چیزها را تماشا می کردم. نمی دانم دارم چه کار می کنم. پدر من هنوز "با من صحبت نکرده بود" بنابراین من چیزی در مورد رابطه جنسی نمی دانستم.

در نهایت این پورنو نرم نرم به استمنا تبدیل شد. این کار تا حدود سال اول دبیرستان ادامه داشت. در دوران انتقال بین دوره راهنمایی و دبیرستان ، من اولین تجربه جنسی واقعی خود را با یک دختر داشتم. من حدود 13 سال داشتم (با نگاهی به گذشته ، خیلی جوان بودم). من به سختی نعوظ پیدا کردم اما فکر می کنم آن زمان بیشتر اضطراب عملکرد جنسی بود تا ناتوانی جنسی ، زیرا در طول سالهای اول دبیرستان هنوز نعوظ خود به خودی ، چوب صبح قوی پیدا می کردم و هنوز هم می توانم بدون پورنو انزال داشته باشم. با این حال ، تقریباً در کلاس 10th ، اولین کامپیوترم را گرفتم و پدر و مادرم به اینترنت دسترسی داشتند. من در آن زمان نمی دانستم که پورنوگرافی در ابتدا برای بارگیری در دسترس بود تا اینکه دوستم یک سایت رایگان را به من معرفی کرد که امکان بارگیری رایگان 30 کلیپ دوم را دارد. این کار با چیزهای بسیار مناسب (به هر حال برای پورنو) شروع شد. فقط دختران در حال رابطه جنسی. به تدریج بدتر و عجیب شد. من شروع به کاوش در گروه های قومی مختلف ، فتیش ها ، تخیلات جنسی اجباری کردم ... من فکر می کنم که همه آنها را جدا از پورنو باشگاه مهندسان ، پورنو همجنسگرایان و پورنو کودکان دیده ام.

وقتی من 15 بودم، اولین دوست دختر بلند مدت من (حداقل برای سنم به هر حال) ما برای یک سال با هم بودیم. هرگز جنس نداشته اید، اما ما چیزهای زیادی را مانند دهان انجام می دهیم و از دست ها نیز استفاده می کنیم. بنابراین، هرگز با هیچیک از مشکلات من با نعوظ من متوجه نشدم، اگرچه هنوز در مورد چیزهایی که فریب خورده بودند فریاد می زدم. ما حدود یک سال پس از اینکه ما با هم متحد شدیم شکست خوردیم. وقتی من 17 بودم، دوست دختر دومم را دوست داشتم. تقریبا همان چیزی بود. بسیاری از فریب دادن اطراف، رابطه جنسی دهانی و استمناء متقابل. با وجود داشتن یک رابطه، این تمام وقت من تماشای پورنو بودم. گاهی اوقات من می توانم 4 یا 5 بار در روز در حال تماشای پورنو استمناء.

ما سرانجام از هم جدا شدیم و هنگامی که من 18 ساله بودم اولین فرصت خود را برای انجام رابطه جنسی واقعی داشتم. اولین تلاش من برای رابطه جنسی نه به خاطر شریک زندگی ام وحشتناک بود بلکه به این دلیل که نتوانستم نعوظ را در حین رابطه جنسی حفظ کنم. وقتی او سعی کرد کاندوم را روی آلت تناسلی من بگذارد ، به سرعت نرم می شود. سرانجام بعد از اینکه مجبور شدم خودم را تحریک کنم و کاندوم را تحویل بگیرم ، آنقدر سخت بودم که در او نفوذ کردم. اما اندکی پس از آن که نعوظ خود را از دست دادم. خیلی خجالت کشیدم برای اینکه کارم تمام شود مجبور شد مرا جون کنه. در آن زمان من نمی فهمیدم که این احتمالاً برای او نیز شرم آور است اما او هرگز در مورد آن با من صحبت نکرد. این رابطه به سرعت پایان یافت اما نمی دانستم چرا. با نگاه به گذشته حالا می دانم چرا.

14 ژانویه

با دختری آشنا شدم او بسیار جذاب بود. خیلی خوب من احتمال اینکه از این طریق با او فرصتی داشته باشم نمی دانم. بنابراین نگرش من نسبت به او کاملاً دوستانه بود. ذهن من اینگونه بود "هیچ راهی برای این دختر به من وارد نمی شود بنابراین فقط دوستانه رفتار کنید."

 بنابراین ما پاتوق می کنیم و در نهایت ما در اتاق او هستیم و من خیلی در مورد آن جزئیات نمی گیرم ، اما در نهایت کار را انجام می دهیم. چیزهایی که با تجربیات گذشته متفاوت بودند: من مشکلی برای قرار دادن کاندوم و حفظ نعوظ پس از آن نداشتم. هیچ جای هیچگونه ناراحتی در مورد آن وجود نداشت ... من به این فکر نمی کردم که "اگر حفظ نکنم چه می شود؟" تنها چیزی که فکر می کردم رابطه جنسی بود. من حتی به چیز دیگری اهمیت نمی دادم. همه چیز خوب شد. وقتی کارم را تمام کردم ، در موقعیتی قرار گرفتم که هرگز فکر نمی کردم بتوانم کار را تمام کنم. رابطه جنسی شگفت انگیز بود و ارگاسم عالی بود.

19 ژانویه

تا آنجا که نعوظ پیش می رود بسیار دشوارتر از گذشته است. دوام بیشتری دارند. من می توانم موقعیت های بیشتری را نسبت به قبل از رابطه جنسی مدیریت کنم ، بدون ترس از از دست دادن نعوظ. رابطه جنسی متفاوت است. یک میلیون برابر بهتر است. من در واقع احساس خستگی در داخل و هیجان زده برای آن. مثل قبل هر وقت قادر به نعوظ بودم تنها احساسی که از رابطه جنسی گرفتم ، ارگاسم بود و این هدف بود. فقط تموم کردن دیگر احساس نمی کنم چنین باشد. من احساس زنده و طبیعی بودن می کنم و می خواهم به همان اندازه که می خواهم بدهم.

قبلاً رابطه جنسی با کاندوم برای من چالش برانگیز بود. انزال برای من یک چالش بود. اکنون این یک چالش است نه بیا ، ها ها اما این یک راه حل آسان است. وقتی می خواهم تمام کنم ، فقط بیرون می کشم و منتظر می مانم که احساس فروکش کند و دوباره به آن می پردازم. که شاخص بزرگ دیگری برای من است. اگر این کار را می کردم در گذشته نعوظ خود را از دست می دادم.

فوریه 1

نه ، منظورم فقط رابطه جنسی نیست. منظورم این است که همه چیز را احساس می کنم. احساس خیلی خوبی دارم و امیدوارم شب گذشته شب را در خانه دوست خانم گذراندم. ما تصمیم به بیرون رفتن گرفتیم و در نهایت در آنجا ماندیم. اوه! او حتی برای من کلوچه درست کرد که خیلی جالب است! از نوع خنده دار چیزی در مورد او آموختم ... من مجبور شدم در یک لحظه از دستشویی استفاده کنم و وقتی برگشتم او در حال طراحی برخی از تصاویر روی رایانه اش بود و من کاملاً از آن متعجب شدم. مثل اینکه ، او واقعاً با استعداد است. او به نوعی این سبک هنری انیمه را دارد که من واقعاً از آن لذت می برم. او به نوعی از این موضوع خجالتی شد اما من فقط به او گفتم که نقاشی را ادامه دهد. برای من خیلی باحال بود کاش می توانستم نقاشی بکشم ... ما بنا به دلایلی مانند یک مرد آهنی با سبیل هیتلر نقاشی می کشیم. من می دانم که چقدر عجیب و غریب است اما به هر دلیلی خیلی خنده دار بود

دیشب این اتفاق برای من افتاد که ... گاهی اوقات وقتی با یک شخص صمیمی هستم اتفاق می افتد (حتی در روزهای بعدازظهر) در نهایت صمیمی می شویم و من این بار را تمام کردم اما حتی بعد از پایان کار من هم یک سختی نعوظ داشتم. این اولین بار است که با ما اتفاق می افتد. همانطور که گفتم این اتفاق قبلاً در روابط دیگری رخ داده است که من قادر به داشتن رابطه جنسی بوده ام اما از این بابت واقعاً خوشحال شدم. چون از ماه دسامبر اعتماد به نفس خود را از دست دادم و فکر کردم این اتفاق دیگر نخواهد افتاد. چون حتی اگر در نه سال گذشته (واو) من در حال تماشای فیلم های پورنو بوده ام ، من همیشه میل جنسی بسیار بالایی داشته ام و فکر می کنم این ممکن است نقشی در دلیل افسردگی من داشته باشد زیرا من همیشه می خواستم آنچه راجع به رابطه جنسی فکر کرده ام بیان کنم اما متأسفانه قادر به انجام آن نبودم زیرا آن هیولای احمق پورنو در کمد من بود.

در آن زمان، وقتی این اتفاق افتاد، من فقط تا زمانی که ناتو رفتم، رابطه جنسی داشته باشم. اما از آنجایی که او در حال حاضر تمام شده است و به پایان رسید، تصمیم گرفتم در مورد آن نظم و انضباط داشته باشم و به حالت همدم تبدیل شوم. آن را یک ساعت از زمان دوست داشتنی با خندیدن به پایان رسید. سخت بود (بدون زاویه در نظر گرفته شده) فقط به آن خندیدم. اما من از آن استفاده کردم. من به عنوان جهنم سفت شدم اما من آن را ساخته ام.
من دقیقاً نمی دانم آنچه را که داریم توصیف کنیم ...

احساس می شود که ما واقعاً دوستان خوبی هستیم که اتفاقاً با هم رابطه برقرار می کنیم. منظورم این است که من از نظر جسمی بسیار جذب او شده ام اما خوب ، ما واقعاً در مورد آنچه که داریم بیشتر بحث نمی کنیم. ما فقط با جریان حرکت می کنیم. هر آنچه که ما داریم کاملاً تحت فشار هیچ یک از یکدیگر نیستیم. مثل امروز واقعاً دلم می خواست در خانه بمانم. نه به این دلیل که از او عصبانی شده بودم یا به هر دلیلی نمی خواستم او را ببینم. من واقعاً خسته شده بودم. من با برادر خود می دویدم (امروز به ماراتن دوچرخه سواری رفتیم) بنابراین بدنم فقط خسته شده بود. چندی پیش او را صدا کردم. گفت که من واقعاً خسته شده ام و می توانیم شب دیگری را معاشرت کنیم و بس. بدون درام ، بدون خشم.

در طول این فرایند راه اندازی مجدد ، من نه تنها ذهن خود را دوباره سیم کشی کرده ام ، بلکه رویکرد خود را نسبت به روابط نیز تغییر داده ام. این بار من فقط به خلاف همه آنچه که در گذشته انجام داده ام می روم زیرا واضح است که هر کاری انجام داده ام کار نکرده است. بنابراین من کاملا صریح رک می گویم ، نه به روشی متوسط. مثل اینکه امشب خسته شدم پس گفتم خسته ام. اگر من با چیزی موافق نباشم ، با آن موافق نیستم. منظور من این است که همیشه چیزهایی از این قبیل چیزهای خوبی هم نیست

من فقط احساس می کنم که او واقعاً به خاطر آن به من احترام می گذارد. همانطور که می دانید ، من فکر می کنم در روابط مردم احساس می کنند باید برای معاشرت نکردن بهانه بیاورند ، مثل اینکه باید توضیحی یا دلیلی داشته باشند در غیر این صورت اوضاع ترش می شود. به همین دلیل است که من این کار را می کنم چون کی این را می خواهد؟ مانند جدی ، چه کسی می خواهد مجبور شود هر عمل کوچک خود را برای یک شخص توضیح دهد؟

من هم به او احترام می گذارم. و من فقط صد در صد به گفته های او اعتماد دارم. شما می توانید آن را ساده لوحانه بنامید. دلیل اینکه من این کار را اینگونه انجام می دهم این است که در گذشته اجازه داده ام ناامنی هایم مرا تحت کنترل خود درآورد. و آنها با هر یک از روابط من لعنتی کرده اند. من اجازه می دهم این افکار غیر منطقی واقعاً گنگ در ذهن من راه پیدا کنند مانند "آنها نمی خواهند آویزان شوند زیرا آنها از من عصبانی هستند ، خدایا چرا آنها از من عصبانی هستند که من چه کردم !؟ من یک شکست هستم "دیگر اینقدر فکر نمی کنم.

به هر حال امروز من با برادرم دوچرخه سواری کردم ، از یک مسیر دوچرخه سواری ، تپه های بسیار ، طبیعت زیاد عبور کردیم. در این زمین چمن استراحت کردیم و تصمیم گرفتم فقط در چمن ها دراز بکشم و به درختان خیره شوم. همه چیز خیلی خوب بود ، بوی برگها ، نسیم ، آفتاب. و فکر کردم که چطور می تواند مکانی عالی برای عشق ورزیدن باشد هاها. (یکی دیگر از شاخص های خوب میل جنسی سالم) من واقعاً از حضور در همه موارد آن بسیار استقبال کردم. از بچگی چنین چیزهایی را احساس نمی کردم. مثل احساس سرگرمی بیرون. مانند ، آیا هیچ یک از شما آن را به یاد دارید؟ شما به یاد می آورید که چقدر فقط بازی پنهان کاری یا رفتن به پارک برای بازی با دوستان خود بسیار سرگرم کننده بود؟ احساسم این بود! من آن گرما را احساس کردم و می دانستم که کودک خوشبخت درون من زنده و سالم است.

این راه اندازی مجدد بهترین کاری است که تاکنون انجام داده ام.

پیوند به وبلاگ

by تترودیناتور