سن 24 - انزال تاخیری و افسردگی: 21 هفته

8-05 بعد از یک دوره طولانی بدون رابطه جنسی (2 سال - که به طور بالقوه ناشی از یک واقعه آسیب زا است) تصمیم گرفتم زمان آن باشد که زندگی خود را مرتب کنم و با برخی دختران ارتباط برقرار کنم. در این دوره استفاده از پورنو و استمنا my من تا حدی افزایش یافته بود که فقط پورنو شدید و بسیار خاص (به عنوان مثال 2 لزبین بالغ که بر روی یک دختر جوان در اولین تجربه جنسی خود تسلط دارند) و یک اقدام سریع ، محکم و دستی باعث ارگاسم می شود. من همچنین هنگام تماشای تخیل ، از خودم به عنوان دختری تحت سلطه تصویر می کردم. با نگاه به گذشته همه چیز کاملاً آشفته بود. به یاد می آورم که در آن زمان گاهی اوقات کمی عجیب احساس می شد ، اما شدت آهسته آن را تا حد زیادی عادی به نظر می رساند. من بعدازظهرها را به صورت مکرر و خودارضایی می گذراندم.

من می خواستم با دختران باشم ، زیرا تجارب جنسی من تنها دلگیر بود. بنابراین تصمیم گرفتم خودارضایی را ترک کنم و با خودم گفتم که ارگاسم فقط از دختران حاصل می شود. این مرا مجبور کرد که بیرون بروم و با دختران معاشقه کنم. یکی از تأثیرات "من مجاز به خودارضایی نیستم" این است که من تماشای پورنو را متوقف کردم. من در این مرحله از این وب سایت یا اعتیاد به پورنو نمی دانستم ، بنابراین من به طور تصادفی به نوعی از PMO دست کشیدم.

متعجب شدم. من به سرعت احساس جذابیت برای دختران کردم. من شاخی شده بودم و می دانستم که فقط می توانم رضایت جنسی را از دختری بدست آورم (قانون تحمیل شده توسط خودم) که به طور فعالانه به دختران نزدیک می شوم و آنها را تعقیب می کنم. من یک شب هنگام کلابینگ با این دختر شگفت انگیز آشنا شدم و ما یک رابطه سورئال داشتیم ، با احمقانه جذابیت بالا ، بوسیدن ، آسیاب کردن ، و احساس بدن یکدیگر در کف رقص. من از او خواستم که آن شب با من برگردد اما ما گفتیم که او مرا کافی نمی شناسد. من به خانه رفتم و علی رغم اینکه خواهان آزادی بودم ، به خودم اجازه نمی دادم خودارضایی کنم.

ما دوباره ملاقات کردیم و همه چیز در اتاق او به پایان رسید. عصبی بودم چون مدتها بود که با دختری در رختخواب نبودم. ما مشتاقانه بوسه زدیم و همدیگر را لخت کردیم اما من نعوظ نمی گرفتم. هیچ چیزی. در واقع دیک من خیلی ریز و کاملاً لنگ بود. هیچ کاری او هیچ تاثیری نداشته است. او واقعاً درک می کرد و گفت "این بدن شما نیست که چیزی برای شرمندگی وجود دارد". او با اندام خودش بسیار راحت بود و برهنه بودن را دوست داشت. ما تمام شب را دراز کشیده و با هم برهنه در حال گفتگو ، آرام و راحت بودیم. احساس خوبی داشت

روز بعد به خانه رسیدم و به اتاقم رفتم تا خودارضایی کنم تا ببینم همه چیز هنوز کار می کند یا نه. این تجربه کمی ناامید کننده بود. ابتدا تلاش کردم تا سخت بگیرم و بعد وقتی این کار را کردم ، آن را از دست می دادم. حدود 1.5 ساعت طول کشید تا من ارگاسم کنم ، با استفاده از شدیدترین تخیل و عملی که می دانستم. من فکر می کنم در این مرحله من تصور کردم که خودداری از خودارضایی چیز خوبی نبود (من از راه اندازی مجدد ، خط کشی و غیره نمی دانستم). هیچ PMO مرا مجبور به ملاقات با دختران نکرد (اگر می خواستم ارگاسم تنها انتخاب من باشد) اما به نظر می رسد نعوظ من را نیز می کشد.

3-4 ماه جلو بروید. من در موارد متعددی سعی کردم با این دختر رابطه داشته باشم اما نتوانستم نعوظ پیدا کنم. من همیشه مطمئن می شدم که از طریق دهان یا انگشتانم به او ارگاسم می دهم. من می خواستم او چیزی از برخوردهای ما بدست آورد.

در طول این مدت من هنوز خودارضایی می کردم ، گاهی اوقات تا 5 بار در روز ، اما از پورنو استفاده نمی کردم. من به خاطر نمی آورم که دقیقاً در چه نقطه ای این سایت و وب سایت های YBOP را پیدا کردم ، اما متوجه شدم که پورنو بر روی زندگی واقعی من تأثیر می گذارد. بنابراین اطمینان حاصل کردم که هرگز از آن استفاده نخواهم کرد. اما من هنوز خیلی چیزهای خودارضایی می کردم ، و گرچه به دوست دخترم فکر می کردم (بیشتر اوقات) ، اما خودم را به روش خودم لذت می بردم و از فانتزی استفاده می کردم. وقتی صحبت از دوست دخترم شد ، احساس دیگری داشت و من به همان روش روشن نمی شوم. در حقیقت ، گاهی اوقات من فقط نمی خواستم در چنین شرایطی قرار بگیرم (بدون نعوظ و او با صبر و حوصله منتظر آن بود که جهنم باشد). من خودارضایی را بدون فانتزی امتحان کردم که کارساز بود ، اما خیلی زود در نهایت از فانتزی استفاده کردم ، زیرا کار بسیار ساده تری بود. با گذشت زمان ، ما در کنار هم بودیم (از نعوظ صفر کاملاً شل ، تا نعوظی که از دست دادم) اوضاع بهتر شد.

من زیاد سفر می کنم بنابراین مدتهاست که در یک مکان نباشید. من می دانم که می توانستم رابطه بسیار خوبی با این دختر داشته باشم اما ED من ، و مانع برقراری رابطه جنسی بین ما ، آن را خراب کرد. آنچه اوضاع را بدتر کرد این است که من به دروغی دروغ می گویم و راهی برای پاسخگویی به مشکل خود هستم. من از آن زمان پاک شده ام و همه چیز را به او گفته ام اما کاملاً قابل درک است که این دروغ ها اعتماد او را برای من تحت تأثیر قرار داده است. حدس می زنم بسیاری از دروغ های من ناشی از سردرگمی کامل در مورد آنچه در جریان است است. من 24 ساله ، فوق العاده متناسب و سالم هستم. من نباید ED بگیرم! او در یک مرحله ویاگرا را پیشنهاد کرد. این به سادگی مسیری نبود که من آماده باشم.

دنیای من بعد از اینکه ما مسیر جداگانه ای را طی کردیم، نوعی تکان خورد. من اولین دخترم را که تا به حال به خاطر ED دوست داشتم از دست دادم. ماموریت من در زندگی این مشکل را حل کرد.

بنابراین پس از خواندن پست های موفقیت آمیز راه اندازی مجدد در YBOP ، تصمیم گرفتم که به پرهیز کامل (بدون PMO) مراجعه کنم. به طرز عجیبی دو روز بعد از خداحافظی با دوست دخترم با یک دختر جدید آشنا شدم. ما کاملا کلیک کردیم و شب خوبی را سپری کردیم. سرانجام در محل من قرار گرفتیم و من قبل از رفتن به محل خود توضیح دادم که نمی توانم در آن شب کاری جنسی انجام دهم (زیرا من تازه از دوست دختر خود جدا شده بودم - اما همچنین به این دلیل که من دوباره راه اندازی مجدد خود را شروع کرده ام (من کمی سکوت کردم )) بخش بزرگی از من آماده نبودم.

بنابراین ما برگشتیم و مانند نوجوانان ساعتها بدنسازی کردیم و بدن یکدیگر را احساس کردیم ، همیشه حداقل با لباس زیر. زیاد صحبت کردیم ، خندیدیم ، کاوش کردیم. تعیین این مرز تجربه را کاملاً صمیمی کرده است. به خاطر نمی آورم سخت شده باشم (او با بوسیدن در اطراف آلت تناسلی من کمی اذیت می کرد) اما به مرزهای من احترام می گذاشت. بعدا همان شب او به من گفت که رابطه خود را با رابطه جنسی تغییر داده است. او 6 ماه رابطه جنسی نداشته و قانونی وضع کرده بود که فقط در صورت داشتن احساسات واقعی رابطه جنسی برقرار می کند.

روز بعد در محل کار ، تجربه من کمی متزلزل شد. خیلی زود احساس شد و من در حالت راه اندازی مجدد PMO نبودم. من مدتی آن را ترک کردم ، اما نمی توانم در ملاقات در آخر هفته بعد کمک کنم. اوقات خوبی را با هم گذراندیم و دوباره در اتاق خواب به پایان رسید. این همه بسیار طبیعی بود و هیچ چیز به اجبار به هیچ یک از قسمتهای ما تحمیل نمی شد. من به هیچ چیز فشار نمی آوردم و اگر او می خواست با خوشحالی به خانه اش می رفتم و می رفتم. یک جلسه طولانی دیگر هم داشتیم این بسیار طبیعی بود و من به جنسیت تبدیل نمی شدم ، فقط با جریان حرکت می کردم و از بدن او لذت می بردم. احساس می شد که ما واقعاً با هم ارتباط داریم و من نگران عملکرد نبودم. من ذهنیت هر اتفاقی می افتد ، اتفاق می افتد. توافق کردیم که آن شب رابطه جنسی نداشته باشیم. وی گفت كه لازم است تا نیمه راه بیندیشد و از اتاق خارج شد. او برگشت و ما ادامه دادیم. او بدیهی است که رابطه جنسی کاملاً شدیدی از خود ایجاد کرده است. من با استفاده از انگشتانم به او ارگاسم دادم و او به من دهان داد. من یک لحظه خیلی سخت بودم اما بعد فکر کردم "من بلند هستم ، آیا این می ماند" نگران شدم و آن را از دست دادم.

صبح روز بعد ، واقعاً صمیمی ، نوازش ، قاشق و بوسه کردیم. من حیرت کردم وقتی 3 ارگاسم به او دادم بدون اینکه حتی شورت لباس خوابش را درآورم. او به من دهان داد و من نیمه سخت بودم اما نتوانستم نعوظ را نگه دارم و ارگاسم را انجام ندادم. لذت دهانی بسیار نرم ، شگفت انگیز و متفاوت از استمنا masturbation من بود. کل این تجربه یک چشم بازکن واقعی بود. ما رابطه جنسی را از کارت خارج کرده بودیم و در کاوش در بدن یکدیگر لذت برده بودیم. در واقع یک بازی آخر وجود نداشت. ما فقط با جریان رفتیم.

 به نظر من، من احساس می کنم مشکلات ED من به چالش کشیدند و به من آموختند که این یک تعامل جنسی است.

من کجا هستم و مشکل من

- من الان 4 ماه است که پورنو نمی بینم. من اطمینان دارم که دیگر هرگز چنین نخواهم کرد.

- خودارضایی بسیار بدین معناست که من به شیوه ای که از خود احساس می کنم بیگانه را لمس می کنم بسیار عادت کردم. به عنوان مثال رابطه جنسی دهانی در مقایسه با شیوه خودارضایی من بسیار نرم است. حدس می زنم بسیار حساسیت زدایی شده باشم.

- من می توانم خودم را احساس کنم که با برخوردهای جنسی در دنیای واقعی سازگار شده و لذت می برم.

- من از زمان کنار گذاشتن پورنو ، تمایل زیادی برای برقراری ارتباط با دختران احساس می کنم. مثل این است که آنها الان در من متوجه چیزی شده اند. احساس می کنم در چند ماه گذشته بیشتر از بقیه زندگی ام مورد توجه خانمها بوده ام.

این راه اندازی مجدد

- ممتنع قبلی من از PMO به نوعی تصادف بود. من چیزی در مورد طبیعت اعتیاد آور پورنو یا اینکه چگونه بر عملکرد مردان تأثیر می گذارد نمی دانستم.

- از زمان خواندن این انجمن و YBOP همه چیز اکنون منطقی است.

- مشاهده نکردن پورنو مشکلی ایجاد نکرده است (قبلاً کنار گذاشته شده است).

- استمنا at بعضی اوقات بسیار وسوسه انگیز بوده است.

- به رویاهای جنسی خود ادامه دهید. به نظر می رسد موقعیت های جنسی رویایی را شفاف می دانم و بعد از خواب بیدار می شوم و می فهمم که شخص دیگری در رختخواب من نیست. خیلی عجیب و غریب.

- درد دردناک در گلوله های من.

- روز 11-19 - مشکل در تمرکز روی کار. احساس سبک افسردگی و تحریک پذیری.

- ورزش روزانه و تمرینات باعث نمی شود که فردای دیگر احساس خستگی کنم مثل حالت عادی - این به عنوان یک ورزشکار بسیار جالب است.

- مگا شاخی هنگام بیدار شدن در روز 19 است.

ارتباط جنسی

بنابراین می خواهم دوباره با این دختر ملاقات کنم. من تمایل زیادی دارم که با او صمیمی باشم. من واقعاً می خواهم با او رابطه داشته باشم. اگر ما ملاقات کنیم ، من در 26 روز PMO خواهم بود. آیا این تصمیم خوبی است؟ آیا ارگاسم از طریق دهان و دندان یا رابطه جنسی می تواند من را عقب بیندازد؟ اگر جواب داد و من ED ندارم ، آیا می توانم راه اندازی مجدد خود را متوقف کنم؟ احتمالاً دلیل راه اندازی مجدد سیستم این است که بتوانم بدون از بین بردن نعوظ خود رابطه جنسی برقرار کنم؟ بنابراین اگر همه چیز خوب پیش برود ، مطمئناً می توانم فرایند راه اندازی مجدد را یک موفقیت و به پایان برسانم؟ من نمی خواهم مستقیماً به 5 جلسه در روز استمنا برگردم ، اما یک بار در هفته / 2 هفته هیچ خیالی طولانی مدت پایدار به نظر نمی رسد. اگر من با راه اندازی مجدد سیستم بچسبم ، چه مدت ادامه می دهم؟ من در ابتدا به 60 روز فکر می کردم ، اما وقتی من می دانم که کار کرده است من کاملاً روشن نیستم ...

من مطمئن هستم که خودارضایی به اندازه خود پورنو مشکلات ایجاد می کند. من به یک عمل دست بسیار پرشور عادت کردم و مطمئن هستم که این از آلت تناسلی من حساسیت زدایی می کند. بعد از عادت به این سطح تحریک ، به نظر نمی رسد که یک کار ضربات نرم من را روشن کند. گذشته از این که من به کنترل تجربه جنسی خود عادت کردم (توجه داشته باشید که در طول 1.5 سال پرهیز از PMO رابطه جنسی نداشتم). وقتی به تنهایی بازی می کنید ، دقیقاً می دانید که چه چیزی شما را روشن می کند ، فشار ، زمان بندی همه چیز را می دانید. بنابراین وقتی خود را با یک زن می یابید بدیهی است که احساس خوبی ندارد. برای من قطع MO باعث شد بدنم با لمس دیگری تنظیم شود. به نظر می رسید که به همان اندازه کاهش تحریک از پورنو مهم است.

8-15

یک روز سرد با یک خانم عالی من به طور شگفت انگیزی به خوبی با ما یک شب خنک را در محل او سپری کردیم و به رکوردهای قدیمی وینیل گوش دادیم (درک نکرده بودیم که بازیکنان رکورد اجتماعی چقدر هستند) ما کارها را خیلی آرام پیش بردیم. من در حین پیش بازی کاملاً سخت می شدم ، اما نعوظم رفت و آمد می کرد. وقتی او داشت دور دیک من را می بوسید به عنوان ساختگی دهانی ، اصلاً سخت نبود. جلسه "رابطه جنسی" ما چند ساعت طول کشید. ما در حالی که در هم تنیده و بوسیدیم به خواب رفتیم. من در آن شب بسیار احساس ارتباط داشتم.

صبح روز بعد که از خواب بیدار شدیم ، خود را بوسیدیم. خیلی حیرت انگیز است که روز را اینگونه شروع می کنم. بوسه های بلند ، آهسته و نرم ، در حالی که رو به رو به پهلو خوابیده ایم. اوضاع اوج گرفت و من سخت سنگ زدم (من تعامل جنسی را در صبح که بیشتر شاخدار هستم ترجیح می دهم) وقتی داشتیم "خشک قوز می کردیم" و من هیچ لباسی پوشیدم ، او که شورت داشت. او به من شفاهی داد اما من کاملاً سخت نگرفتم و اوج نگرفتم. هر چند احساس عالی بود ما دیشب یا صبح امروز اقدام به رابطه نکردیم.

من شروع به تعجب می کنم که آیا ED من اکنون به جای مسئله ناشی از پورنو ، یک اضطراب است؟ وقتی برهنه در کنار هم دراز کشیده ایم ، می بوسیم ، لمس می کنیم ، نعوظ پیدا می کنم زیرا به آن فکر نمی کنم. با این حال اگر او شروع به بوسیدن من به عنوان ساختگی دهان / رابطه جنسی کند ، فکرهایی در مورد سخت ماندن در ذهن من ایجاد می شود ، و من آن را از دست خواهم داد. به نظر می رسد این یک مسئله واقعا مشکل است. به خود بگویید آرام باشید ، فقط لذت ببرید ، نگران نباشید و غیره فوراً به این معنی است که ED در ذهن شما است. من می دانم که این هیچ ارتباطی با اضطراب عملکرد ندارد. او تحت فشار قرار نمی دهد ، به نظر می رسد درک می کند ، و از پاسخ او به هر کار دیگری که ما انجام داده ایم ، می دانم که مشکلی برای خوشایند او نخواهم داشت.

امروز (روز 29) توپ های من مثل هرگز درد می کنند. در حال حاضر نشستن خیلی ناراحت کننده است و من مجبورم مدام شلوار ، لباس زیر را تنظیم کنم. شب گذشته و امروز صبح تحریک بیش از حد بدون هیچ گونه O بود. این باید 4 ساعت لمس "جنسی" باشد. من دوست دارم M به O نه برای O فقط برای خلاص شدن از این درد ناراحت کننده.

من کمی ناامید شدم که هنوز مشکلات دارم. اما وزن آن این را بهتر از روز 12 از راه اندازی مجدد، که به نوبه خود بهتر از پیش راه اندازی مجدد (تقریبا هرگز سخت). بنابراین من حدس می زنم که من باید واقع بینانه و قدردانی کنم که همه چیز به آرامی بهبود می یابد. صبر.

9-06

روز 47

ما آخر هفته آخر هفته را در کشور با هم گذراندیم. ما تصمیم گرفته بودیم که رابطه جنسی را امتحان کنیم همانطور که من در 7 هفتگی بودم و آخرین کاری بود که می توانستیم آن را ترک کنیم (توصیه مارنیا). بنابراین وقتی روز 47 نمی توانم انگیزه جنسی را احساس کنم واقعاً ناامید شدم. او عصر آمد و ما یک وعده غذایی عالی خوردیم. اما در رختخواب احساس می کردم اتفاقاتی رخ نمی دهد. من به او گفتم كه امروز هيچ رانندگي ندارم و او گفت ما صبح آن را امتحان مي كنيم.

روز 48

صبح شنبه شاخ تر اما ما سعی نکردیم. او خیلی مرا تحریک کرد ، من خیلی سخت ماندم (موفقیت!) اما نتوانستم ارگاسم کنم. مالش با دست ، لخته ، دهان ، روان واقعاً احساس می شود که بدن من فراموش کرده که چگونه انزال کند. ما روز را با هم گذراندیم و برای اولین بار با دوستان دیگر ملاقات کردیم. من واقعا با او رابطه برقرار کردم و شب بدی را پشت سر گذاشتیم. دیر به خانه رسیدیم و بسیار مست بودیم بنابراین تصادف کردیم.

روز 49

صبح دوباره احساس جنسیت نمی کردم. من صبح ها هندی ترین هستم و لمس او فوراً باعث می شود که راه بیفتم. او کارهای معمول خود را انجام داد اما من اصلاً سخت نمی گرفتم. سپس احساس کردم موجی از افسردگی مرا فرا گرفته است. من خیلی سخت در این روند تلاش کرده ام و حتی کوچکترین سختی هم ندارم. من عصبانی شدم ، ناامید شدم و صادقانه گفتم ناراحت شدم. ما در دو طرف تخت دراز کشیده بودیم. من قادر هستم با استفاده از انگشتانم و دهانم اما کاملاً ناتوان از احساس او این لذت را ببرم.

یک دوره 20 دقیقه ای وجود داشت که من واقعاً احساسات یک دوره افسردگی را احساس کردم. ما برهنه در رختخواب دراز کشیده بودیم و او مانند مادری که فرزندش را در من نگه داشته بود. سرم روی تنه اش افتاده بود و داشتم نگاهش می کردم از فضا. احساس بی حسی و پوچی کردم. درمانده و آسیب پذیر من در آستانه اشک بودم و نمی توانستم به چشمان او نگاه کنم. من در مورد روند راه اندازی مجدد بسیار خوشبین بودم و این "شکست" و جدی بودن وضعیت ناگهان به خانه وارد شد. به او گفتم دوست ندارم مردم اینگونه مرا ببینند. من در آستانه رفتن بودم زیرا می دانم که در حالی که من در این کشور هستم واقعاً زیاد احتیاج به اطراف کسی نیست.

من از اواخر نوجوانی به درجات مختلفی از افسردگی رنج برده ام. این چیزی است که من سعی کردم از بیشتر مردم نگه دارم. این روابط من را تحت تأثیر قرار داده است زیرا من همیشه احساس کرده ام که مشکل من است و نه مشکل آنها. افتتاحیه باعث تغییر دیدگاه آنها درباره من و به طور بالقوه تغییر در عملکرد آنها می شود. من هم هرگز نخواستم. به همین ترتیب من بندرت باز شده ام و تعداد کمی از مردم می دانند که من رنج می برم. آنچه عجیب است ، برخلاف یک "اپیزود" معمول نیست که در آن احساس تجمع می کنم و به من اجازه می دهد طبق آن برنامه ریزی کنم ، این فقط از ناکجاآباد بیرون آمده است. غیرمعمول و کمی ناراحت کننده بود. اما به همان سرعتی که آمد ، رفت.

هر زمان که چنین احساسی داشته باشم ، بین 1-3 روز در مکان بدی بوده ام. من هرگز چنین چرخشی نداشته ام. مثل یک اپیزود مینی افسردگی بود. شدت یک دوره معمول اما فقط برای مدت زمان کوتاه. یک معجزه. من از آن زمان به این فکر می کردم که چرا می توانم از آن خارج شوم. شاید این شیوه او بوده است؟ او عجیب نبود. او قضاوت نکرد. او مهربانی واقعی نشان داد. او کاملاً درک می کرد و در مورد برخی از موارد گذشته صحبت کرد. او در واقع گفت که آن را "دوست" دارد زیرا باعث جالب تر شدن من شد. حدس می زنم من کاملاً پذیرفته شده به عنوان خودم احساس کردم. بیت های بد و همه.

خیلی زود شروع کردم به شوخی در اطراف و حالت احمقانه ای پیدا کردم. من روشن شدم و با او در بالا کاملا سخت بودم. از او پرسیدم آیا می خواهد رابطه جنسی برقرار کند؟ تنها چیزی که می خواستم این بود که آن را در او بگذارم. بلند شدم تا کاندوم بگیرم ، دوباره به تخت برگشتم ، اما بعد آن را گم کردم. به دلایلی خیلی اذیت نشدم. به شوخی گفتم کسی فکر دیگری دارد و وقت صبحانه است. هر دو خندیدیم. من نمی دانم این کمی بلوک فیزیولوژیکی است یا خیر. نعوظ + کاندوم = جنس و رابطه جنسی = نگرانی از مشکلات ED.

بقیه روز را با هم گذراندیم. او ناهار را برای من پخت و ما برای خداحافظی نوازش کردیم. خیلی احساسی بود. من حدس می زنم که ما چیزهای زیادی را پشت سر گذاشته ایم و این راه اندازی مجدد به ما سطح صداقت و اعتماد را داده است که در غیر این صورت در این دوره از زمان ایجاد نمی شد. کمی بیشتر از یک ماه و احساس می کنم او مرا بیش از دیگران می شناسد. او از من بخاطر بیرون آوردنش از فانک تشکر کرد. من از او برای این همه صبر و درک متشکرم. او به شوخی گفت که "عوضی" دیگری از صبر او سود می برد در حالی که من دور هستم.

بعد از 6 هفته و آینده راه اندازی مجدد

بنابراین اکنون من 6 هفته در سفر هستم. واقعاً فکر نمی کردم که نیاز به راه اندازی مجدد کامل داشته باشم و رفتن به 90 روز کاملاً بیشتر به نظر می رسد. در حال حاضر من نگران توانایی انزال بدن خود هستم. بخشی از من می خواهد به م یادآوری کند که O چگونه است. این مانند یک خاطره دور احساس می شود.

من همچنین می خواهم دریابم که آیا سایر عوامل بر میل جنسی من تأثیر دارد یا خیر ، بنابراین تصمیم گرفته ام تا آنجا که ممکن است سالم شوم. می خواهم ببینم حالت طبیعی من چگونه است؟ مثل این که این راه اندازی مجدد من را به یک آزمایشگر تبدیل کرده است. مراحل من عبارتند از:

- سیگار کشیدن را رها کردم - من احمقانه بعد از 3.5 سال ترک سیگار که احمقانه بود ، اخیراً این کار را کردم. من آن را از دست نمی دهم ، می دانم که می توانم ترک کنم ، اما امیدوارم که من هوس نمی کنم.

- الکل را درست کاهش دهید - من فکر کردم که آن را کاملاً ترک می کنم اما این احساس سختی دارد. حدس می زنم چند آبجو خوب باشند ، این نوشیدن بیش از حد شب است که خبرهای بدی است.

- ترک کافئین - جدا از طعم چای ، من هنوز نتوانسته ام یک گزینه خوب گیاهی پیدا کنم ، آن را از دست نخواهم داد.

- ورزش در طبیعت گردی ، کوهنوردی ، دویدن ، دوچرخه سواری و آفتاب گرفتن زیاد.

- مرخصی دادن از کار مشتری - کاهش استرس.

در مورد رابطه جنسی ، شریک زندگی من برای مدتی دیگر در دسترس نخواهد بود. ما رسماً بیرون نمی رویم بنابراین تک همسر نیستیم. من به او گفتم برو یک مرد بزرگ را پیدا کن من شخصاً در جستجوی کار نیستم اما اگر با شخصی "خاص" روبرو شوم باز هستم. به غیر از این ، من به راه اندازی مجدد PMO پایبند هستم. وقتی من برگردیم با هم ملاقات خواهیم کرد و خواهیم دید که آن وقت چه احساسی داریم.

9-11

هشدار ساعت 7 صبح ، ساعت 7:30 از رختخواب خارج می شود. ساعت 8 بیرون از خانه. این قطعاً برای من پیشرفت دارد. من خواندم پست های وبلاگ که بیان می کند زمان خوابیدن مهم نیست ، مهم این است که یک زمان بیدار بمانید. او گفت شما فقط باید هنگامی که خیلی خسته اید بخوابید و دیگر نمی توانید چشمان خود را باز نگه دارید. اینکه آیا این ساعت 8 ساعت روی 1 ساعت است مهم نیست. خواندن یک روش عالی برای خستگی شما است. من برای بقیه سفرهای خود این روش را امتحان خواهم کرد.

 من دوست دارم که چطور بیدار شدن زود هنگام به شما احساس 'گرفتن روز' را می دهد. با این حال احساس کردم که تا ظهر از بین رفته ام ، احتمالاً به دلیل ورزش سخت صبح که عادت نکرده ام. داشتم می خواندم و نمی توانستم چشمانم را باز نگه دارم ، بنابراین تصمیم گرفتم چرت بزنم. 30 دقیقه و من به روز خود بازگشتم. من در حال حاضر کمی احساس خستگی می کنم. حدس می زنم بدن من باید تنظیم شود. در حال حاضر آن را به بسیاری از تنظیمات درست است؟ بدون الکل ، سیگار ، کافئین ، خواب کمتر ، ورزشهای متفاوت / بیشتر ، خودداری از ارگاسم. احتمالاً نمی داند چه خبر است!

نعوظ صبحگاهی هم اکنون سازگار است. من یک بازی در حمام داشتم تا به نوعی بررسی کنم که می توانم درست شوم. خیلی تلاش نکرد و من از فانتزی استفاده نکردم. بعد از ایستادن ، "زمان بازی" را تمام کردم. من در مکانی بسیار دور افتاده در کوه ها هستم ، بنابراین در واقع وقت معاشرت زنانه زیادی نداشته ام. در حال حاضر احساس می کنم مانند یک راهب رفیق دوست هستم. بسیاری از خواندن ، فکر کردن ، نوشتن. این "فرار" مدتها بود که به تأخیر افتاده بود

11-06

بنابراین من امروز یک مرد بسیار خوشحالم. راه اندازی مجدد کار کرد. بعد از 2 ماه دوری از من شب گذشته با خانمم پیوستم. بخشی از من مطمئن نبودم که اوضاع چگونه پیش خواهد رفت. آیا ما هنوز مثل قبل از اینکه هر دو سفر را ترک کنیم ، سوار می شویم؟ آیا هنوز جاذبه ای وجود دارد؟ اما وقتی یکدیگر را دیدیم کاملاً واضح بود. لبخندهای بزرگ روی هر دو صورتمان. من بالا رفتم و بدون گفتن کلمه ای بوسه ای پرشور و طولانی داشتیم. احساس خوب بودن او در آغوش من بود. گویی هیچ وقت نگذشته است. مثل همیشه راحت. مثل اینکه سالهاست که یکدیگر را می شناسیم.

برگشت به جای او همه چیز جریان داشت. من اخیراً احساس خوبی داشته ام ، یک انگیزه جنسی قوی و ثابت ، نعوظ طولانی صبح. من به نوعی می دانستم که همه چیز کار خواهد کرد اما هنوز یک عنصر کوچک در ذهن من تردید وجود دارد. همه کارها جواب داد. ما تمام شب بیدار بودیم و رابطه جنسی داشتیم. هنگامی که آخرین بار با هم بودیم (روز 1 تا 49) به طور معمول صبح ها بازی می کردیم زیرا میل جنسی من فقط شب نبود.

حالا با وجود نوشیدن زیاد در یک مهمانی ، من تمام شب حیوان بودم. هر بار که من به راحتی سخت می شدم و در تمام طول رابطه آمادگی نعوظ قوی داشتم. مدام می گفتیم که واقعاً باید کمی بخوابیم ، یکی از ما شروع می کند و دوباره می خواهیم. ساعت 3 صبح در آغوش یکدیگر خوابیدیم اما ساعتی بعد از خواب بیدار شدم و دوباره دیدم که رابطه جنسی داریم. عجیب بود. من در خواب شروع به رابطه جنسی با او کردم! او گفت که با یک غافلگیری شگفت انگیز از خواب بیدار شد. او به من گفت که صبح لطف می کند.

 امروز صبح از خواب بیدار شدم که به من کار ضرباتی می دهد. ما دوباره رابطه جنسی داشتیم. نمی توانستیم دست هایمان را از یکدیگر دور کنیم. من صبح زود رفتم چون او کاری برای انجام دادن داشت و گفتم اگر من آنجا هستم به هیچ وجه نمی تواند تخت را ترک کند. من بلند شدم تا لباس بپوشم و هنوز نعوظ داشتم.

قسمت موردعلاقه من در شب این نگاه زیبا بود که بعد از اولین بار رابطه جنسی برقرار کردم. چنان خوشبختی که بالاخره ما اینجا بودیم و من ثابت شدم. در آن لحظه احساس کردم خیلی به او ارتباط دارم و به او علاقه مند شده ام. چیزی فراتر از جذابیت و انرژی جنسی. من کلمه معنوی را دوست ندارم اما این شاید بهترین روش توصیف آن باشد.

گذر از قسمت اول راه اندازی مجدد با او در بعضی مواقع سخت بود. او عالی بود ، بنابراین با درک و صبور بود. او هرگز به من فشار نیاورد. او هرگز هیچ نشانه ای از ناامیدی نشان نداد. اما می دانستم که این کار برای او سخت است. من در مواقعی که فکر می کردم راه اندازی مجدد این کار جادویی است ، اذیت و ناامید می شوم اما هنوز هم با مشکلات ED روبرو هستم. او به من گفت که این فقط یک مسئله زمان است. ما در نهایت رابطه جنسی خواهیم داشت. او امروز ، فردا یا ماه آینده بود که او بدش نمی آمد. اما من فکر کردم که اگر زود کار نمی کند او دور نمی زند.

فکر می کنم راهی که او فقط مسئله من را پذیرفت شگفت آور بود. او فرار نکرد. او قضاوت نکرد. دیدم که او در زمان های بد و همچنین اوقات خوب آنجا خواهد بود. شاید شما بتوانید سالها در یک رابطه زندگی کنید بدون اینکه این ویژگی را در عمل ببینید. داشتن یک مشکل مشترک ، به ویژه یک مشکل اساسی در یک رابطه عاشقانه ، ما را بسیار نزدیک کرد. به نوعی مشکلات معمولی رابطه را در چشم انداز قرار می دهد.

با این حال هنوز یک مسئله وجود دارد. من انزال نکردم. ما بارها و بارها رابطه جنسی برقرار کردیم ، هر بار که کمک می کردم نعوظ سختی داشته باشم اما هرگز انزال نمی کردم. ساعتها و ساعتها می رفتیم. او بعد از ارگاسم ارگاسم کرد.

او فقط با هم خانه های جدیدش نقل مکان کرد و از جیغ های طولانی شادی خجالت کشید! من کاملاً او را بیرون کردم. بنابراین از منظر عملکرد عالی بود اما مطمئن نیستم چرا ارگاسم نکرده ام. من مسخره روشن شدم ، به سختی نفس نفس می زدم ، اما هرگز این احساس نزدیک بودن به ارگاسم را احساس نمی کردم. فکر کردم بعد از مدتها فقدان آزادی جنسی ، عکس این اتفاق خواهد افتاد و من به محض ورود به او انزال خواهم کرد.

 به نوعی بسیار خوب بود که می توانم ادامه دهم و ادامه دهم. پس از از دست دادن اعتماد به نفس زیادی در رابطه جنسی قبلی من ، کنترل کامل کنترل شگفت آور بود. کاملا راحت ، با اعتماد به نفس ، بدون نگرانی ، مسلط. من دیروز زیاد مستی می کردم بنابراین شاید این تاثیری داشته باشد. اما امروز صبح هم همینطور بود. ضربه کار و رابطه جنسی (طولانی) اما پایان ندارد. هر ایده؟ آیا این چیزی است که راه اندازی مجدد سیستم های دیگر پیدا کرده اند؟

در مورد آینده من کاملاً در برنامه خود مطمئن نیستم. من دوست دارم همین حالا خودارضایی کنم. داشتن ارگاسم آگاهانه یعنی رویایی غیر مرطوب. من نمی دانم عادت / برنامه استمنای آینده من باید چگونه باشد. بخشی از من وجود دارد که فکر می کند شاید نیازی به استمنا ندارم. من فقط باید لذتم را از رابطه جنسی بگیرم. یک قسمت دیگر فکر می کند شاید خوب باشد اگر من بدون خیال راحت بازی کنم. من فقط می دانم که نمی خواهم لغزش کنم.

11-17 (روز 121، مشکالت)

 

بعد از آنکه احساس کردم یک هفته طولانی و نیم از جدایی وجود دارد، با دخترم ملاقات کردم. من هیجان زده شدم و به دنبال رابطه جنسی بودم، اما در طول روز، احساس سرگیجه در سرم وجود داشت. آیا زمان آخرین موفقیت یک نفر بود؟

ما یک شب سرد را در جای او گذراندیم. غذا ، شراب ، بوسیدن ، نوازش کردن ، معاشقه ، خندیدن. بعد از شام جسمان بیشتری پیدا کردیم و به اتاق خواب حرکت کردیم. یادم می آید که با نعوظ بزرگی از راهرو می گذشتم. اما در اتاق او رفت. هیچ چیزی. بنابراین من فقط با انگشتان و زبانم مانده ام. شب همه چیز درباره او می شود. او این کار را دوست دارد اما طبق معمول احساس می کنم کنار گذاشته شده ام. من خودم هیچ لذتی نمی توانم بگیرم. من نمی توانم خودم غالب خودم باشم. خسته کننده، اذیت کننده. من به او می گویم که من می خواهم تمام روز در فکر "لعنت به مغزش باشم". او با روش معمول و صبورانه خود می گوید: "ما فقط باید منتظر بمانیم" و لبخند می زند.

حدود ساعت 4 صبح از خواب بیدار شدم و به توالت رفتم. وقتی دوباره به رختخواب برمی گردم ، او زمزمه می کند و دستانش را به دور من می گذارد. ما در خواب خود را بغل می کنیم و دست او ناخواسته روی خروس من قرار می گیرد. من روشن می شوم که او متوجه آن می شود و بنابراین شروع می کند به آرامی مرا سکته می کند. من شروع به استفاده از هر دو دستش می کنم و او را عمیقا می بوسم. من اکنون کاملاً قائمم ، سختی کامل. من او را به خودم نزدیک می کنم و او خروس من را به درون خود راهنمایی می کند. ما چند دقیقه رابطه جنسی داریم و احساس شگفت انگیزی دارد. سپس هر دوی ما متوجه می شویم که این بسیار احمقانه است زیرا من کاندوم نمی پوشم و او نیز روی قرص نیست. همه آنچه می خواهیم اما در برابر اصرار مقاومت می کنیم. کمی بازی می کنیم و بعد دوباره می خوابیم.

امروز صبح او من را با یک کار ضربه بیدار می کند اما من طبق معمول من انزال نمی کنم. بعد از 10 دقیقه او را به سمت خودم می کشم و می بوسیم. او برای دوش گرفتن می رود و من از روی فریبکاری خودارضایی می کنم اما واقعاً نمی توانم سخت بگیرم. استمنا در واقع احساس عجیب و غریب است. او به اتاق برمی گردد ، برای کار خود آرایش می کند ، سپس می گوید که ما 20 دقیقه فرصت داریم بازی کنیم. او ردای خود را انداخته ، از آن طرف اتاق می گذرد و روی من می نشیند. احساس پوست نرم ، سینه هایش در صورت من ، بوی او ؛ خیلی روشن میشم این یک مقایسه مستقیم جالب در کنار هم بود. خیلی خوب است که ببینم خودم بیشتر از اینکه دست خودم باشد پذیرای لمس و حضور یک زن هستم. دقیقاً همانطور که باید همه چیز باشد.

در کل اینها یک کیسه مخلوط بود. من بعد از شب گذشته با هم فکر کردم که درست شده ام. این غیرمنتظره ، آزار دهنده و گیج کننده بود. عصر چه خبر بود؟ آیا من خودم را در فکر این موضوع روان می کردم؟ ما قبل از شام مفصلی سیگار کشیدیم که ممکن است تاثیری داشته باشد ...

در نیمه شب مشکلی برای سخت گرفتن و ماندن نداشتم. پس چه فرقی داشت آن وقت؟ در حالت خواب آلوده من هیچ فکری نکردم ، هیچ انتظاری نبود ، فقط اتفاق افتاد. وقتی چند هفته آخر هفته با هم بودیم تمام شب رابطه جنسی برقرار کردیم و من در تمام مدت سخت بودم. من هم خیلی مست بودم بنابراین دوباره زیاد فکر نمی کردم. بر اساس این دو وضعیت من مطمئن هستم که مشکل اکنون فقط روانشناختی است. من باید یاد بگیرم که به طور طبیعی به این حالت بدون فکر و نگرانی برسم. راحت تر از انجام گفتن آرامش ، نفس کشیدن ، بدون انتظار. من همه را امتحان کردم برای من مشکل است زیرا تفکر سخت درباره چیزها قسمت عمده ای از شخصیت من است.

چیز دیگر این است که من پیدا می کنم کاندوم واقعاً آن را برای من می کشد. ما همه خودانگیختگی را از دست می دهیم و من غوطه وری و اغلب نعوظ خود را از دست می دهم. من واقعاً فکر می کنم با او در مورد مصرف دوباره قرص صحبت کنم. واضح است که این انتخاب او است. او قبلاً در این باره صحبت کرد و به غیر از سینه های بزرگتر هیچ عارضه جانبی برای او ذکر نکرد. هنگام نعوظ می خواهم به جای استفاده از دستکش کاندوم ، آن را فوری استفاده کنم.

من امروز صبح با سر پر از افکار منفی و ناامنی ها محلش را ترک کردم. آیا واقعاً قصد حل این مشکل را دارم؟ آیا زندگی جنسی من همیشه اینگونه خواهد بود؟ آیا این روی او منصفانه است؟ او خیلی رابطه جنسی را دوست دارد. احساس می کنم پیشنهاد می کنم باید برود و مرد دیگری را پیدا کند. یا شاید یک ماه دیگر تلاش کنیم و اگر نتیجه نداد آن را رها می کنیم. چون هر تعامل جنسی مثل این با او مرا پایین می آورد. او در این باره چیزی نگفت. بخشی از من متعجب است که او هنوز با من است. دلم می خواهد دلیلش را از او بپرسم. چرا به این پشت نکرده اید؟ حدس می زنم او واقعاً باید من را دوست داشته باشد.

این بمکد زیرا همه چیزهای دیگر بین ما احساس خوبی دارند. ما با هم خیلی راحت هستیم او کسی است که می خواهم ببینم. وقتی خداحافظی می کنیم احساس می شود وقت کافی با هم نداریم. من می خواهم او در آغوش من بماند. هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که می خواهم با او صحبت کنم ، آنقدر که می خواهم کشف کنم. نمی دانم آیا او این احساس را دارد اما فکر می کنم ممکن است عاشق شوم.

به طور کلی من فرد ناامنی نیستم اما این وضعیت من را نگران کرده است. من قبلاً دختری را که دوست داشتم از ED از دست داده ام. من واقعاً نمی خواهم این اتفاق دوباره تکرار شود. من می خواهم ما یک رابطه عالی داشته باشیم. من می خواهم که یک زندگی جنسی عالی داشته باشیم ، نمی خواهم اینگونه باشد. من باید با او صحبت کنم اما در عین حال نمی خواهم او را تحت فشار قرار دهم. من نمی خواهم او احساس مكلفیتی برای ادامه رابطه داشته باشد.

و تمام اینها به دلیل اینکه بخشی از بدن من به درستی کار نمی کند. دیوانه

 

11-18

حدس می زنم من به راه اندازی مجدد به عنوان یک راه حل تضمینی 100٪ نگاه کردم. فقط PMO نکنید و به حالت عادی برمی گردید. فهمیدم که کار با خود و زمان هم طول می کشد تا کار را تمام کنید. جهنم ، وقتی برای اولین بار آلت تناسلی مردم تقریباً مرده بود. دو بار آخر که با هم بوده ایم رابطه جنسی برقرار کرده ایم. وقتی وارد شدم مشکلی باقی نمی ماند. بسیار پیشرفت شده است. اوضاع فقط بهتر می شود.

فعل و انفعالات جنسی زمان اتصال ، زمانی صمیمی و نزدیک است. من می خواهم رابطه جنسی نفوذی داشته باشد تا این ارتباط را با او احساس کنم تا اینکه خود ارگاسم باشد. آنچه باید یاد بگیرم این است که فکرهای ذهنم را ساکت کنم. دارم سخت می گیرم؟ الان چقدر سخت هستم؟ چرا فعلا سخت نیستم؟ قبل از این که این مشکل را داشته باشم ، من در مورد ED نمی دانستم ، بنابراین این افکار به ذهنم خطور نمی کردند. من فقط راحت بودم و از لحظه لذت می بردم. اما اکنون کمی از تجربیات منفی جنسی باقیمانده است. من حدس می زنم فقط زمان لازم است تا کاملاً از پس این برآییم.

غوطه وری کلید است. از نظر جسمی درست شده ام. آرامش ، نفس کشیدن ، پرستش بدن زرق و برق دار و بودن او. من همچنین سناریویی را تصور کردم که در آن همه چیز برعکس شود. اگر این دختر خاص در مورد بدن یا جنسیت خود ناامنی داشت ، یا انگیزه جنسی پایینی داشت ، من نمی دویدم. من بیش از حد به او اهمیت می دهم من آنجا خواهم بود تا به او و ما کمک کنیم تا از هر مشکلی عبور کنیم. رابطه ما فراتر از رابطه جنسی گاه به گاه است. این او ، شخصی است که من در آن قرار دارم. نفسانی بودن ، زنانگی ، طبیعت دلسوز و پرورشی ، هوش ، شوخ طبعی ، عجیب و غریب بودن ، ویژگی های خاص و خصوصیات خاص او. دانستن این و احساس او این شک را برطرف می کند. این یک آزمایش فکری مفید بود.

من قصد دارم ثبت روز شمار را متوقف کنم زیرا دیگر به نظر نمی رسد. با تمام اهداف ، راه اندازی مجدد کامل است. دیگر هرگز قصد استفاده از پورنو را ندارم. می توانم بگویم که با اعتقاد کامل. تماشای تصویری از یک دختر برهنه بر روی صفحه کامپیوتر؟ این احساس مانند زندگی قبلی است که اکنون علاقه ای به من ندارد. من با شریک زندگی خود محدودیت های خود را در مورد O برداشته ام و حتی فکر می کنم بدون موهوم بودن در مواقع مختلف اختلاط کنم.

در مورد رابطه ، من می توانم آینده ای واقعی بین ما ببینم. برخلاف دیگر روابطی که من شروع کرده ام ، احساس هیجان یا عکس آن را ندارم ، احساس ترس یا ترس می کنم. این فقط احساس راحتی و طبیعی می کند. درست. او از من خواست با او نقل مکان کنم ، اظهار نظری نیست زیرا من به دنبال مکان جدیدی در شهر هستم. هر دو خندیدیم و گفتیم که این ایده افتضاحی خواهد بود اما جالب است که او این فکر را داشته باشد. من زیاد سفر می کنم ، وقتم را بین دو کشور تقسیم می کنم ، بنابراین این چیزی است که من به عنوان یک احتمال از آن لذت می برم. چه کسی می داند روز به روز. بدون فشار. تعریفی ندارد فقط زندگی در لحظه و لذت بردن از آن برای آنچه هست.

11-21

من روز یکشنبه به خانه خانمم رفتم تا مراقب او باشم و او را به دلیل بیماری تشویق کنم (سردرد ، گلو گلو). او همچنین در دوره قاعدگی است. خوش به حالم! اما در واقع کاملاً سرد بود و او واقعاً ملایم ، لطیف و آرام بود. از زمان بازگشت اولین بار است که ما یک زمان مناسب و معقول را با هم (24+ ساعت) سپری کرده ایم. به نظر می رسد ساعت ها فقط با وجود اینکه ما اغلب در رختخواب خود را خنک می کنیم ، موسیقی گوش می دهیم ، نوازش می کنیم و بازی می کنیم ، پرواز می کنند. هرگز کسل کننده نیست و کسل کننده نیست. ما کل شب را در آغوش یکدیگر خوابیدیم. وی گفت که قبلاً هرگز چنین کاری نکرده است زیرا به فضای خود برای خواب احتیاج دارد. نوازش و بوسیدن ، سطح اکسی توسین از پشت بام!

ما مکالمات بسیار صمیمی داشتیم. هر دوی ما به صراحت اعتراف کردیم که فوب تعهد هستیم. توافق کردیم که هر روز یکبار آن را بگیریم و ببینیم اوضاع به کجا می رود. بدون فشار. او گفت اگر کارها کار نکند ما فقط می توانیم دوست باشیم. مجبور شدم توضیح دهم که متأسفانه این معمولاً ممکن نیست. این ریسکی است که ما بیشتر درگیر آن می شویم. او همچنین به من گفت که چگونه دیدن او برای شخص دیگر بی معنی است زیرا فقط با این مقایسه نمی شود. او آشكاراً اعتراف كرد كه نسبت به من احساس مالكيت كرده و اگر با دختر ديگري باشم حسادت خواهد كرد. نکته ای که به نظرم جالب توجه است تمایز وی بین رابطه جنسی با کسی از گذشته است که سابقه یک شب اقامت در آن وجود داشته است. از نظر من هیچ احساسی در ONS وجود ندارد بنابراین بی معنی است در حالی که یک عاشق گذشته هرگز مستقیم نیست. او برعکس فکر کرد. به دلیل وجود احساسات بود که قابل توجیه بود. از طرف دیگر ONS به دلیل کمبود عمق بسیار "جرم" است. خیلی راحت خود را به غریبه هدیه می دهید. به نظر می رسد این تفاوت ذهنی مرد و زن بود.

من سال کردم که چرا او علی رغم مشکل ED من دور هم چرخید و به او پاسخ داد که در آن زمان برخی از مسائل جنسی خود را مرتب می کند و خوب است قبل از شروع رابطه جنسی با من آشنا شود که این فقط احساسات او را گیج می کند. وی همچنین گفت که در ذات اوست که برای کسانی که از آنها مراقبت می کند بسیار پرورش دهنده و مادرانه باشد. او می خواهد افراد کامل باشند و هر کاری از دستش برمی آید انجام می دهد تا به آنها کمک کند.

به او گفتم چیزی که برای آن بیشتر ارزش قائل هستم صداقت است. من نمی خواهم هیچ راز و دروغی بین ما وجود داشته باشد. من گفتم هرگز عصبانی نخواهم شد یا هرچه او به من گفت قضاوت می کنم. من می خواهم او ، کل او ، بیت بد و همه را بشناسم. توافق کردیم که بیشتر خودمان را به روی هم باز کنیم.

من هنوز هم مشکل عدم انزال را دارم. مشاغل دهانی و دستی نفس نفس غير قابل كنترل هر وقت اينقدر روشن مي شود اما نمي توانم كار را تمام كنم. واقعاً عجیب است ، من نمی توانم مانع آن را بدانم. در یک لحظه من به "اوج" رسیدم و فکر کردم که به O می روم. احساس شدیدی داشتم اما بعد انگار دیگر نمی توانم تحریک شوم. بنابراین من شروع به نرم شدن کردم. مثل یک O بدون انزال بود. پس از آن تمام بدن من وزوز می کرد و من آن پست خوشحالم را بدرقه کردم. من واقعاً قبلاً چنین چیزی را احساس نکرده ام.

من همچنین در حال مشاهده برخی از روندها هستم. وقتی بیرون از اتاق خواب هستیم و همه چیز نمی تواند تشدید شود ، من واقعاً روشن و سخت می شوم. سپس وقتی وارد اتاق خواب می شویم ، من پایین می روم پایین. این کار باعث می شود من سخت گیر شوم و روشن شود ، به همین دلیل است که وقتی او فقط مرا خوشحال می کند ، اغلب کار نمی کند. من باید از تحریک او تغذیه کنم. ممکن است یک ساعت طول بکشد تا از نظر روحی در جای مناسب قرار بگیرم.

این واقعیت وجود دارد که من همیشه حوالی ساعت 4 یا 5 صبح بیدار می شوم و فوق العاده شاخ هستم. وجود بدن برهنه او در کنار من عذاب است. من روشن شده ام و شی of طراحی من در آغوش من است اما خوابیده است. من نمی توانم بخوابم و در آن زمان از تخت بیرون آمدن معنی ندارد. بنابراین آیا او بیدار است یا خیر؟ احساس می کنم که بیدار کردنش بخصوص شب گذشته که برای خوابیدن نیاز داشت ، احساس بدی می کنم ، اما در حال حاضر به راحتی نمی توانم به خودم کمک کنم. بدن او مرا دیوانه می کند. او به من گفت که عاشق بیدار شدن و پیدا کردن مرا بسیار گرم و پرشور است. این چیزی در مورد خواب آلودگی است که باعث می شود احساس یک رویا شود و من به چیزی جز لحظه فکر نمی کنم. من همیشه در این ساعت کاملاً سخت هستم. ما کمی بازی می کنیم و سپس در یک انبوه کاملاً تنفس جمع می شویم تا دوباره به خواب برویم. من واقعاً عاشق این تعامل جنسی در اواسط شب هستم.

شیمی بین ما در حال حاضر بسیار وحشی است. من ایده دوره ماه عسل را دریافت کردم اما ما فقط نمی توانیم دست خود را از یکدیگر دور کنیم. فقط بودن با او من را روشن می کند ، این او را روشن می کند و سپس چرخه شروع می شود. هر دو خیلی دوست داریم رابطه جنسی برقرار کنیم. ما درمورد آن صحبت می کنیم ، هم تصور می کنیم ، هم وقتی که به یکدیگر می گوییم که می خواهیم چه کار کنیم. او به من می گوید تمام چیزی که می خواهد این است که احساس کند من به درون او آمده ام. من آن را می خواهم ، او آن را می خواهد. بنابراین نوعی عذاب است که همه چیز درست نمی شود (من یا طبیعت). آخر هفته آینده خواهیم دید که چه اتفاقی می افتد.

سرانجام وقتی به خانه برگشتم تصمیم گرفتم خودارضایی کنم. این اولین بار در 125+ روز بود! من نیاز به احساس O داشتم. سعی کردم از هیچ خیالی استفاده نکنم اما نمی توانم سخت بگیرم. بنابراین در مورد او خیال پردازی کردم ، به کارهایی که انجام داده بودیم ، تصویری از رابطه جنسی با او در آستانه پنجره اتاق خواب وی یا روی صندلی آشپزخانه. با استفاده از این افکار می توانم سخت بگیرم و بمانم. خودارضایی کردن کاملاً عجیب بود. وقتی سخت شدم ، احتمالاً 5 دقیقه قبل از انزال بودم. در زندگی ام این همه مایع منی ندیده ام. من فقط بیشتر و بیشتر تیراندازی می کنم باید عقب ماندگی بزرگی از این پرهیز وجود داشته باشد. ارگاسم شدید بود.

خوشحالم که MO کردم. خیلی طولانی شده بود و لازم بود یادم بیاید که O چه حسی دارد. اما چرا من نمی توانم در حضور او این کار را انجام دهم؟ همه مشکلات در ذهن من است اما من واقعاً راه پیش رو را نمی دانم. آرام باشید ، نفس بکشید ، در بدن و وجود او غوطه ور شوید. من همه این موارد را امتحان می کنم اما نمی توانم به طور مداوم وارد "فضای سر جنسی" شوم.

11-28

ما در نهایت مشکل انزال تاخیر را ترک کردیم. برای اولین بار او در حضور او یک ارگاسم داشت. من نیاز به یک جهنم از تحریک زیادی برای به دست آوردن من وجود دارد اما چه ارگاسم! او خیلی خوشحال بود. برای من احساس خوشبختی می کنم، اما برای خودم هم گفتم که او کمی ناراحت بود و نمی توانست من را به ارگاسم برساند (بازیابی نقش بر روی مشکل جنسی زن و مردی استراتژیک).

پس از آن دو مورد بعدی آسان تر و طبیعی تر بودند. احساس می کردم یک بلوک ذهنی شکسته ام. من به این فکر کرده ام که چه چیزی باعث تاخیر در انزال من در هنگام "مشکل" رابطه جنسی شده است. من در هنگام راه اندازی مجدد آگاهانه از ارگاسم جلوگیری می کردم. من پست وبلاگ راه اندازی مجدد دیگری را خواندم که می گفت ارگاسم با دوست دخترش روند راه اندازی مجدد را کند کرده است. بنابراین من تصمیم گرفتم که از ارگاسم در حین رابطه جنسی و همچنین M. خودداری کنم. بنابراین شاید وقتی تصمیم گرفتم وقت آن رسیده باشد که ذهنم علیه آن برنامه ریزی شده باشد. سپس سخت تلاش می کردم و این کار را غیرممکن می کرد. من توصیه مارنیا را برای امتحان روانشناسی معکوس دوست دارم: "به خود بگویید نمی خواهید انزال کنید بدون توجه به آنچه ... و خواهید".

در مورد هر چیز دیگری ، خوب این در حال بهبود است اما هنوز هم باید اصلاحاتی انجام شود. من هنگام از بین بردن کاندوم با از بین بردن نعوظم مشکل دارم. احساس می کنم نعوظ من در حال حاضر هنوز کمی "شکننده" است. این مرحله اضافی فقط بر چالش می افزاید. بنابراین ما در نهایت از روش ترک استفاده کردیم ، که هر دو گفتیم که دیگر نمی توانیم این کار را انجام دهیم (هر دو پاک از STI اما نگرانی های مربوط به بارداری است) زیرا این فقط درخواست مشکل است (اگرچه جریان بسیار جالب توقف شروع به جنسیت می شود). اگر سخت نباشم ، اگر وارد نرم یا نیمه سخت شوم ، تقریباً نعوظ کامل را تضمین می کنم. همچنین می توان رابطه جنسی برقرار کرد حتی اگر کاملاً نعوظ نباشم ، در حالی که کاندوم شل می شود. ما در مورد قرص رفتن او صحبت کردیم. او نگفت که چنین نخواهد کرد اما به عوارض جانبی و حافظه تا حدی فراموشکار خود اشاره کرد (در عوض به تزریق اشاره کرد). وی گفت که همیشه قبل از مصرف قرص همیشه از کاندوم استفاده می کرد. من به او گفتم من نمی خواهم او هر کاری را که نمی خواهد انجام دهد ، بنابراین ما کاندوم ها را خواهیم شکست!

2 هفته تا ملاقات بعدی ما ، اما به نوعی "چالش" مسافت باعث می شود که وقتمان را باهم خوش کنیم.

12-07

از آنجا که ما زندگی پر مشغله و ارتباطات تا حدودی طولانی است ما بیشتر زمانی که ما با هم هستند. قبل از شام از دهان به دهان شروع کرد. قبل از رفتن به خواب ما رابطه جنسی داشتیم من از خودم متوقف شدم. در اواسط شب از خواب بیدار شدیم، رابطه جنسی داشتیم و من یک عادت داشتم. صبح روز بعد من از خواب بیدار می شوم و بعد از رابطه جنسی (15 دقیقه). در هر صورت من به طور کامل سخت نبودم او در بالای صفحه است که موقعیت مورد علاقه من نیست. شاید کمی خواب آلود بود، من واژن نرم بدون O داشتم.

من هنوز سخت تقاضا ندارم. من خیلی راحت شده ام که با او برهنه شده ام. اما فکر می کنم هردو واقعاً در خواندن بدن های یکدیگر مهارت داریم. نیمه شب من بیشتر شاخی هستم ، که از آن استفاده می کنیم. رابطه جنسی در 4 صبح احساس خواب می کند. این یک چیز واقعاً ناخودآگاه است ، فقط به نظر می رسد وقتی یک تخت مشترک داریم. رابطه جنسی شگفت انگیزی است زیرا من کاملاً احساس حضور می کنم. من هرگز اضطراب ندارم. هیچ انتظاری در آن ساعت وجود ندارد. من در تلاش هستم تا به نقطه ای برسم که بتوانم همیشه به این حالت وارد شوم. دیدن رابطه جنسی به عنوان یک عمل کاملاً سرگرم کننده و صمیمی ، بدون داشتن هرگونه اضطراب ، نگرانی ، تردید.

او تصمیم گرفته است که قرص بخورد. احساس کمی بدی دارم زیرا می دانم اگر با کاندوم مشکلی نداشتم پس او مجبور نبود. اما روش برداشت هر دو ما را می ترساند و مانع از غرق شدن کامل خود در عمل می شود.

راه اندازی مجدد چنین مرحله ضروری را احساس کرده است. این موارد فراتر از این است که آلت تناسلی مرد را دوباره به حالت کار برگردانم. مرا به جایی رسانده است که یک رابطه جدی مانند یک چیز طبیعی احساس می شود. من فکر می کنم من هرگز واقعاً نمی فهمیدم که چرا مردم دوست دارند دوست دختر و دوست پسر قبل باشند. حدس می زنم PMO منطقه راحتی من بود. همانطور که مشخص شد عدم رابطه جنسی (نفوذی) در چند ماه اول به این معنی است که ما واقعاً یکدیگر را شناختیم. این احساس عاشقانه دبیرستان را داشته است.

من هفته آینده در حال حرکت هستم و برای اولین بار نزدیک به هم زندگی خواهیم کرد. 10 دقیقه پیاده روی بین خانه هایمان کمی ترسناک است. من حدس می زنم که با تبدیل شدن به بخشهای بزرگتر زندگی دیگران ، ما واقعاً شروع به کشف این می کنیم که این چیست و آیا آینده ای وجود دارد یا خیر. ترسناک اما در عین حال هیجان انگیز.

01-03

دوست دختر من برای هفته های 2 دور بوده است. او قبل از خروج از خانه، به آخر هفته خود رفت. از آنجایی که ما رابطه جنسی داشتیم، 3 هفته بود. من وقتی که رفته بود، بسیار خودارضایی کردم، البته بدون پورنوگرافی و اغلب بدون فانتزی. وقتی فریاد زد، به فکر او و ماجراهای اتاق خواب قبلیمان یا دیگر دخترانی بود که من در گذشته داشتم (هیچ افکار سبک پری دیوانه ای). به نظر می رسد که به نظر می رسد که رابطه جنسی من به میزان زیادی افزایش پیدا کرده است. من متوجه شدم که خودارضایی به طور مرتب بی معنی بود، بنابراین 4 روز قبل از بازگشت او متوقف شد.

صبح رفتم سمت خودش. دیدن او و بازگشت او به آغوش من بسیار عالی بود. مستقیم به اتاق خواب ، در حالی که صحبت می کردیم ، از لباس خود در می آمدیم ، می خندیدیم ، جبران می کردیم. من عاشق این هستم که چقدر با هم طبیعی ، راحت و آرام هستیم. او به من گفت که تمام دو هفته از استمنا خودداری کرده بود. این خیلی برعکس اوست او گفت که از تلاش مجدد من الهام گرفته است.

بدنش زنده بود. تقریباً مثل این بود که او برای اولین بار رابطه جنسی برقرار می کند. او بسیار حساس و تقریباً کمی عصبی بود. واقعاً ناز بود. ما یک بار رابطه جنسی برقرار کردیم و هر دو در یک انبوه نفس نفس می کشند. سپس دوباره 30 دقیقه بعد. من دو تا O داشتم من در کل 100٪ سخت بودم. آنچه عجیب است این است که من حدود 5 دقیقه پس از انزال نعوظ داشتم. معمولاً این کار برای چند ساعت انجام می شود. ما به تماشای یک فیلم رفتیم. سپس برگشت و دوباره رابطه جنسی برقرار کرد. من این بار (جلسه طولانی) نیستم. در مجموع این بهترین رابطه جنسی در زندگی من بود.

اکنون به جایی رسیده ام که دیگر به ED فکر نمی کنم. من قبلاً این گفت وگو را در ذهنم اجرا می کردم "آیا من هنوز سخت هستم؟" ، "آیا من می خواهم به یک مشکل برسم" ، "آه نه او من را تحت فشار قرار می دهد ، اما من نمی توانم سخت تر شوم" . این اکنون ناپدید شده است. به نظر می رسید که مدتی طول کشید تا بتوانم عقب مانده تجربیات منفی در ذهنم را بشکنم. دیروز کاملا غرق و کنترل شده بودم. بدون نگرانی ، بدون شک. فقط لذت بردن از تجربه. حیرت انگیز.

ارتباط دادن - کل وبلاگ

توسط - فریب خورده