سن 27 سالگی - "بدون ویاگرا - اولین بار در 4 سال گذشته" (ED)

پروانه[اولین ارسال] من داستان خود را مختصر (27 ساله ، مرد) قرار می دهم. طی چندین سال گذشته ، من به طور فزاینده ای علائم بدتر شدن ED را داشته ام. بعد از قطع رابطه با اولین عشقم در 21 سالگی ، هر وقت کاندوم درگیر شد ، نعوظ نرم را تجربه کردم ، اما بدون آن خوب است. حدود 23 سالگی ، من با یک دختر قرار گذاشتم و حتی بدون کاندوم هم نتوانستم نعوظ را حفظ کنم و از هم جدا شدیم. اندکی بعد ، من شروع به استفاده از قرص های نیمه قرص ویاگرا کردم تا نعوظ را برای دختری دیگر که چند ماه با او قرار داشتم حفظ کنم ، اما بدون آن اصلاً نتوانستم نعوظ را با او بگیرم. هنگامی که او از من جدا شد ، من یک مبارزه دو ساله با افسردگی ، شرم و بی ارزشی از خود نشان دادم که زندگی من را به سادگی در یک حالت وجودی قرار داد. دیگر هیچ ، درونم خالی بود. خیلی وحشتناک بود که احساس می کردم دیگر قادر به انجام رابطه جنسی نیستم ، و نه اینکه با شخص دیگری صمیمی شوم. آیا تا آخر عمر اینگونه خواهم بود؟

پاییز سال گذشته ، من شروع به دیدار با شخص دیگری کردم و مخفیانه قرص های ویاگرا می خوردم و سعی می کردم ضمن ایجاد اعتماد به نفس جنسی ، خود را از شیر بگیرم. بعد از 6 ماه ، دیگر نتوانستم آن را از کسی که دوستش داشتم پنهان کنم - من همه چیز را به او گفتم. من در طول زندگی خود هرگز احساس آسیب پذیری نکرده ام. او به من گفت که فهمیده ، من را دوست دارد و ما می توانیم با هم روی آن کار کنیم. او دو هفته بعد از من جدا شد.

اشکالی ندارد ، زیرا بالاخره فهمیدم که این مشکل هرگز برطرف نخواهد شد مگر اینکه جلوی آن بروم و با آن روبرو شوم. از آن زمان (6 هفته پیش) ، تصمیم گرفتم در این مورد کاری انجام دهم. من هفته هاست که 'net' را جستجو می کنم و در تلاش برای یافتن داستانهای موفق افرادی هستم که بر این مسئله غلبه کرده اند و تاکنون به نظر می رسد این جامعه تنها یک جامعه باشد.

[یک هفته از راه اندازی مجدد سیستم] این کل روند بدون چالش نیست. به نظر می رسد بعضی از روزها مشکلی ندارند ، اما مواردی وجود دارد که تمایل به MO ، با یا بدون P ، تقریباً بیش از حد است. صبح ها ، من فقط فقط از رختخواب بیرون می پرم و با روزم کنار می آیم و این به کنترل میل شما کمک می کند. بعضی از شب ها ، مثل شب گذشته ، به سختی می توانم بخوابم و فقط با اشتیاق برای روشن کردن رایانه و پیدا کردن آرامش مورد نیاز خود ، تلاش خود را انجام می دهم. من نمی توانم اعتقاد داشته باشم که چسب P به من وارد شده است ، این هفته گذشته یک زنگ خطر جدی برای بیدار کردن بوده است. من همیشه به نوعی فکر می کردم که کمی متفاوت هستم و احتمالاً بچه های دیگر همان پورنو را که من می بینم تماشا نمی کنند. حالا فهمیدم که این پورنو نیست که دنبال آن می گشتم ، بلکه آن هیجان هیجان بود که چیزهای ادجیر به من می دادند. برای من کاملا منطقی است که وقتی مغز من به دنبال چیز دیگری برای تحریک است ، دچار ED می شوم. بنابراین من می گویم بزرگترین چالش این هفته اول تلاش برای مقاومت در برابر این انگیزه است - هر روز یکبار.

[هفت هفته] من سالها معمولاً 2-3 بار در روز این کار را انجام می دادم و همیشه احساس می کردم که برای بدست آوردن رضایت یکسان مجبورم به موارد ادگری نگاه کنم. من غالباً در اطراف دختران احساس ناخوشایندی می کردم و از افسردگی زیادی رنج می بردم ، زیرا می دانستم که بدون کمک دارویی قادر به حفظ نعوظ نیستم. آن زمان بود که تصمیم گرفتم کل مراحل راه اندازی مجدد را امتحان کنم.

من در زمینه غلبه بر اعتیاد به PMO و ED موفقیت خاصی کسب کرده ام ، بنابراین می خواستم دیگران را در اینجا ارسال و تشویق کنم. من می دانم که راه اندازی مجدد می تواند یک تجربه ناامید کننده و گاهی اوقات تنها باشد ، و می دانم که به شما کمک می کند از دیگران که تجربه کرده اند الهام بگیرید.

حدود هفت هفته پیش ، بعد از یک فروپاشی تحقیرآمیز و ناخوشایند به دلیل بیماری ED ، تصمیم گرفتم تغییراتی در سبک زندگی ایجاد کنم و برای غلبه بر آن هر کاری از دستم برمی آید انجام دهم. آن موقع بود که به این جامعه برخورد کردم و فهمیدم که احتمالاً معتاد به PMO هستم. سالهاست که این کار را معمولاً 2-3 بار در روز انجام می دهم و همیشه احساس می کردم که برای بدست آوردن رضایت یکسان مجبورم به موارد ادجیر نگاه کنم. من غالباً در اطراف دختران احساس ناخوشایندی می کردم و از افسردگی زیادی رنج می بردم ، زیرا می دانستم که بدون کمک دارویی قادر به حفظ نعوظ نیستم. آن زمان بود که تصمیم گرفتم کل مراحل راه اندازی مجدد را امتحان کنم.

من تا به امروز به دنبال آن هستم که بتوانم داستان موفقیت من را در اینجا برای موفقیت خودم ارسال کنم و دیگران را نیز الهام بخش کنم.

من با یک دختر واقعاً شگفت انگیز آشنا شدم و ما کاملاً کلیک کردیم. ما حدود یک ماه است که همدیگر را می بینیم و هفته گذشته ، در مورد نیاز خود به استفاده از ویاگرا برای انجام رابطه جنسی به او اعتماد کردم. او موافقت کرد که ما باید آن را کاملاً قطع کنیم و سعی کنیم با هم بر ED غلبه کنیم ، و این کار را کردیم.

شب بعد، من برای اولین بار در تقریبا چهار سال، بدون ویگرا، رابطه جنسی داشتم. چندین روز بعد چندین بار موفق به شکست شدم، اما بعد از آن موفق به همکاری مجدد با ویگار شدم (و امروز صبح).

احساس کنار آمدن با این مسئله کاملاً باورنکردنی است - من بسیار خوشحالم که سرانجام بازی قربانی را متوقف کردم و در مقابل مشکلاتم قرار گرفتم. من می خواهم از همه افراد این انجمن تشکر کنم که در مورد پست های من نظر دادند و نظرات ، توصیه ها و تشویق های خود را ارائه دادند. هیچ کس دیگری در زندگی من از اعتیاد من به PMO اطلاع ندارد ، بنابراین این جامعه ستون اصلی حمایت از طی چند هفته گذشته بود. بازم ممنون

من مطمئن نیستم که کدام یک از تغییراتی که در سبک زندگی ایجاد شده است ، ED را درمان می کند ، اما آنچه در صورت تلاش کسی برای غلبه بر این مسئله نیز در اینجا انجام داده ام. ابتدا مراحل راه اندازی مجدد سیستم را انجام دهید. من فکر می کنم این مهمترین عامل در این موارد بوده است. بدون سوال ، سخت است و شبهایی برگزار می شود که تمام تلاش شما برای دستیابی به کامپیوتر شما نیست ، اما برای جلوگیری از آن هر کاری می توانید انجام دهید. من در هفت هفته گذشته چهار یا پنج بار تلاش کردم ، بنابراین می دانم که سختی آن چقدر است ، اما معتقدم اگر این کار را نکنید سریعتر بهبود خواهید یافت.

همچنین ، متعهد شوید که به پورنو نگاه نکنید. از زمان شروع مجدد راه اندازی مجدد تصویر و ویدیویی ندیده ام و اکنون به سختی هوس می کنم.

دوم ، من روزانه چندین بار علفهای هرز می کشیدم ، و هنگامی که شروع به راه اندازی مجدد دستگاه پزشکی کردم به دکتر مراجعه کردم و به من گفت که او مطمئناً فکر می کند دلیل اصلی این علف هرز است. من بوقلمون سرد را همانجا در مطب پزشکان ترک کردم و از آن زمان دیگر لمس نکردم. من نمی دانم که ماری جوانا باعث ED شد یا نه ، اما من از ترک آن پشیمان نیستم و احساس نمی کنم می خواهم به آن برگردم. من به اندازه پسر بعدی سیگار کشیدن را دوست داشتم ، اما داشتن یک رابطه جنسی موفق از اهمیت بیشتری برخوردار است ، بنابراین برای موارد دیگر دیگر آن را لمس نمی کنم.

سوم ، شروع به مصرف روزانه چند ویتامین و حداکثر دوز موثر روزانه (240 میلی گرم) مکمل های جینکو بیلبائو کردم. احساس نمی کنم مولتی ویتامین کارهای زیادی انجام داده باشد ، اما متوجه شدم که بعد از چند هفته مصرف GB GB نعوظ صبحگاهی من بسیار محکم تر و قوی تر است. گویا GB رگ های خونی کوچکتر و مویرگ ها را شل می کند ، که باعث می شود خون بیشتری در طول نعوظ به آلت تناسلی وارد شود. به عنوان یک مزیت اضافه شده ، من همچنین افزایش قابل توجهی در عملکرد شناختی خود مشاهده کردم.

چهارم ، من شروع به کمی بیشتر ورزش و غذا خوردن سالم. من باید صادق باشم. من واقعاً فقط یکبار در هفته تمرینات ورزشی را شروع کردم ، اما سعی می کنم مکان هایی را که معمولاً نمی خواهم قدم بزنم و گاهی سالاد را از سیب زمینی سرخ کرده انتخاب می کنم. من فکر می کنم بهتر از هیچ چیز است.

یکی دیگر از مهم ترین مواردی که من می خواهم ذکر کنم، شخص دیگری در این انجمن ذکر شده که ED را برنده کرده است و این به مثابه ماندن است. وقتی تصمیم گرفتم این تغییرات را انجام دهم، چیزهایی برای من بسیار ناراحت کننده بود و من در طول یک شکست اخیر آسیب دیدم. و فرایند راه اندازی مجدد سیستم بارها و بارها، در دیگران تنها و تنها وحشتناک بود. از انجمن استفاده کنید و از انجمن بخواهید برای پشتیبانی؛ این کمک می کند که دیگران به شما کمک کنند تا شما را در مسیر هدایت کنند و این امید زنده را حفظ کنید. اگر هیچ چیز دیگری نگذاشتید، داستان های موفقیت را بخوانید.

هر گاه احساس نا امیدی کرد یا رنج دیگری را تجربه کردم، می توانم درباره ی دیگران در مورد همین چیزها را بخوانم و تصور کنم که چگونه احساس می کنم یکی از کسانی است که داستان موفقیت من را نوشت. شما هم کاملا می توانید.

باز هم ، من فقط می خواهم از همه کسانی که به من کمک کردند سپاسگزارم و دیگران را به ادامه تلاش تشویق کنم. باور کنید ، من می دانم که گاهی اوقات چقدر سخت است ، اما احساس غلبه بر این کاملا ارزش دارد. امروز ، من با یک دختر عالی هستم و ذهنم در مکانی بسیار بهتر از دو ماه پیش است. من می دانم که هنوز برخی از زمینه های پیشرفت برای من وجود دارد ، اما پس از بازخوانی اولین پست من در این انجمن هفت هفته پیش ، می توانم ببینم که پیشرفت بزرگی داشته ام. امیدوارم بتوانم به دیگران نیز الهام دهم تا همین کار را بکنند. لطفا در صورت تمایل به من پیام خصوصی ارسال کنید یا در مورد این پست نظر دهید ، من گاهی اوقات بر می گردم تا سلام برسانم و هرگونه فکر می کنم ارائه دهم. موفق باشید برای هر کس دیگری که سعی در غلبه بر اعتیاد به ED یا PMO دارد. سخت است اما شما قطعاً می توانید این کار را انجام دهید و کاملاً ارزش جنگیدن دارد.

برای ارسال پیوند دهید

توسط - ترسناک


بروزرسانی

"فقط در پنج سال گذشته گزارش های خود در مورد علائم شدیدی را که درباره آنها می نویسیم شنیده ایم: مشکلات عملکرد جنسی ، تغییر شکل سلیقه های جنسی ، اضطراب اجتماعی غیر مشخص ، عدم جذابیت برای همسران بالقوه 3 بعدی و غیره."

من کاملاً با شما موافقم که تحقیقات باید به واقعیت برسد. شرایطی که در بالا توضیح داده شد ، با وجود بیش از 10 سال کاربر بودن ، دقیقاً تجربه من است. تاریخ شخصی تشدید شخصی من قطعاً تاریخی نیست که من به آن افتخار کنم ، اما از زمانی که این جامعه را پیدا کرده ام خیلی بهتر درک کرده ام.

به یاد می آورم وقتی برای اولین بار به تماشای پورنو پرداختم ، نوجوانی بودم (اکنون 28 ساله هستم) که با زحمت می توانم با پاک کردن تاریخچه اینترنت من در رایانه خانواده ، از والدینم پیشی بگیرم. در آن زمان ، سرعت بالا هنوز در دسترس نبود و به یاد دارم که منتظر بارگیری تصاویر ثابت بودم تا بتوانم فقط به آنها نگاه کنم. من به یاد می آورم که این احساس فوق العاده را داشتم ، نوعی دلهره و اضطراب اما به روشی خوب ، هر زمان که می توانستم یک قله را دزدکی حرکت کنم. من اکنون می دانم که این هجوم دوپامین بود ، اما در آن زمان ، تصور می کردم این یک احساس طبیعی است که شما باید هنگام تحریک شدن احساس کنید ، که به نظر من از بعضی جهات درست است. خودم را دیدم که منتظر مواقعی هستم که خانه خالی باشد تا بتوانم بیشتر جستجو کنم.

یکی از چیزهایی که باید توجه داشته باشید این است که در این نقطه، در ابتدا، تصویر کاملا واضح ویلایی بیش از اندازه به اندازه کافی برای لذت بردن از مغز نوجوانان بود. عجله از یک تصویر ساده از یک زن به طور پیش فرض در لباس زیرش به سادگی فوق العاده بود، و من قادر به ذخیره آن در ذهن من برای استفاده های آینده زمانی که من تنها بود. تقریبا زمان 18 را تغییر دادم، یک رابطه جدی با یک دختر برقرار کردم و اگرچه گاهی اوقات در هنگام پیشگویی در پاریس نگاه می کردیم، این موضوع بسیار غیرممکن بود و هیچ چیز مانند احساس من از داشتنش با او نبود.

چند سال بعد، ما شکسته شدیم و من با اینترنت با سرعت بالا و زمان بسیار زیادی به خودم انتقال دادم به جای خودم، نه به ذکر اینکه من بعد از فروپاشی کاملا احساس تنهایی کردم. می توانم بگویم که این زمانی است که مسئله تشدید برای من واقعا آغاز شد. در ابتدا، من به دنبال کلیپ های کوتاه از پلاسما وانیل اصلی هستم، اما این فیلم ها به جای تصاویر است. با گذشت زمان، راهی پیدا کردم که کل فیلم ها را دانلود کنم و پیش نمایش های کوتاه را از وب سایت ها انجام دهم، در عین حال با بهره گیری از عجله ای که پیدا کردم و سرگرمی های مورد علاقه من

* راه اندازی *

من فقط به دلیل ناشناس ماندن این مطلب را می نویسم - من واقعاً از مرحله بعدی که قصد توصیف آن را دارم خجالت می کشم و کاملاً شرمنده هستم ، اما اکنون آنچه را که در من اتفاق افتاده است تشخیص می دهم و مردم باید بدانند که این اتفاق نیفتد به آنها. در این زمان بود که من شروع به گذراندن دوره ای از تغییر در خودم کردم. من در دانشگاه کاملاً محبوب بودم و در بسیاری از مهمانی ها شرکت می کردم ، اما مقدار بیشتری از زمان من به طور آنلاین و درگیر در PMO بود. من حتی یک دوست دختر داشتم ، اما وقتی او در آنجا نبود ، این همان کاری بود که من کردم.

در همین زمان ، متوجه شدم که چیزهای معمولی دیگر آن را برش نمی دهد و این زمانی بود که شروع به کشف برخی مناطق دیگر اینترنت کردم. من شروع به تماشای فیلم هایی از فعالیت های جنسی کردم که شامل برخی موارد زبرتر بود ، و فقط پس از آن احساساتی را به دست آوردم که هنگام نوجوانی برای اولین بار به پورنو نگاه می کردم. در ابتدا ، من فقط فکر کردم که به طور طبیعی در سطح جنسی تمایل دارم که فقط توسط آن چیزها روشن شود ، اما اکنون می دانم که مغز من از حساسیت زدایی می کند و برای روشن شدن نیاز به ترشح دوپامین بیشتری دارد.

لازم به ذکر است که تا آن زمان ، من احساس کردم که فکر نمی کنم دوست داشته باشم اگر هر یک از دوستانم از راز کوچک من مطلع شوند ، بنابراین من برای پوشاندن آهنگهای خود بسیار مراقبت کردم. من همیشه عصبی بودم وقتی که دوست یا دوست دختر از کامپیوتر من استفاده می کرد. یک بار ، یکی از دوستان حتی برای من اظهار نظر کرد که او به طور تصادفی با یک فیلم پورنو در کامپیوتر من برخورد کرده است و او گفت که از آنچه من تماشا می کردم کاملاً متعجب شده است و حتی آن را برای دوست دختر وقتم ذکر کرده است. این فوق العاده ناجور بود - من آن را بازی کردم ، اما در اینجا متوقف نشدم.

در این زمان بود که متوجه شدم در حال توسعه ED هستم. در ابتدا ، هر زمان که از کاندوم استفاده می کردم نمی توانستم نعوظ را حفظ کنم ، اما علت آن را بیشتر اضطراب عملکرد و یا مستی می دانم. تصور ارتباط PMO و ED وجود نداشت ، گرچه اکنون به طرز دردناکی آشکار است. هرچه زمان می گذشت و من به PMO ادامه می دادم تا کارهای خشن تری انجام دهم ، ED بدتر و بدتر می شد. کار به جایی رسید که دیگر نتوانستم نعوظ را بدون کاندوم ، هوشیار و با یک دوست دختر راحت نگه دارم و در این مرحله بود که اولین نسخه تجویز خود را برای ویاگرا دریافت کردم. تصور کنید که آن موقع چه حسی داشتم - با این کار از مطب پزشکان در 24 سالگی بیرون می آمدم. این مخفیانه تحقیرآمیز بود ، و البته فقط علائم هر مشکلی را پوشانده بود ، اما این اجازه را به من داد تا بتوانم دوباره رابطه جنسی برقرار کنم.

این آغاز دوره 3-4 ساله من بود که بدترین وضعیت زندگی من را نشان می دهد. اگرچه من از نظر آکادمی و بعداً موفق می شدم ، اما از نظر شغلی ، زندگی شخصی من کاملاً نابسامان بود. من در یک دوره افسردگی ، شرمندگی و بی ارزشی واقعاً دشوار به سر می بردم که احساس می کردم تله ای است که نمی توانم از آن فرار کنم. من که در چنین سنین جوانی به یک بیماری مزمن مبتلا شده بودم ، از درون باعث پاره شدن من شد و بدترین قسمت این بود که من هیچ IDEA ای نداشتم که چه مشکلی داشت. من فکر کردم این می تواند کمبود تستوسترون ، اضطراب عملکرد ، رژیم غذایی نامناسب یا موارد دیگر باشد. من به چندین دکتر و مشاور مراجعه کردم - هیچ یک از آنها جوابی را که قبلاً در اینترنت پیدا نکردم به من ارائه نداد. من از درون احساس خیلی وحشتناکی می کردم و احساس می کردم قادر به برقراری رابطه نیستم زیرا رابطه جنسی بدون مواد مخدر برای من دیگر گزینه ای نبود.

من تاکنون الگوهای بسیار ناسالم ایجاد کرده ام. من شروع به سیگار کشیدن علف های هرز خیلی خیلی بیشتر کردم - ابتدا هر روز ، و سپس چند بار در روز. من همچنین شروع به PMO خیلی بیشتر و به طور قابل توجهی چیزهای خشن تر می کنم. در واقع ، بیشتر شب ها را در خانه به تنهایی درگیر PMO می شدم چون افسرده بودم و چیزهای زبر دیگر برای من کار نمی کرد. سپس من شروع به تماشای ویدئویی کردم که شامل فعالیت های جنسی غیر توافقی / بی میلی بود ، و گرچه هرگز چیزی غیرقانونی نبود ، اما کاملاً و کاملاً از آن شرمنده بودم. متنفر شدم نمی توانستم باور کنم که این موقعیت هایی که کاملاً من را بیزار و شرمنده می کنند ، مرا از این کار منصرف می کند. بدتر از آن ، من نتوانستم جلوی جستجوی آنها را بگیرم. من وقت خود را در محل کار می گذراندم و به راههای م moreثرتری برای رسیدن به آنها فکر می کردم و مشتاقانه منتظر رسیدن به خانه برای یافتن آنها بودم. چندش آور.

این احتمالاً تاریک ترین مرحله اعتیاد شخصی من به PMO بود ، و مانند آنچه در نقل قول بالا نوشته شده بود ، در پنج سال گذشته بود و بنابراین خارج از تحقیقات بود. من همیشه به عنوان زندگی حزب و یک فرد اجتماعی بسیار راحت شناخته می شدم ، اما تا این لحظه کاملاً برعکس بودم. دیگر حتی نمی توانستم به چشمان زنان نگاه کنم ، خیلی کمتر با آنها صحبت می کنم. من همیشه احساس خستگی کامل می کردم و فکر می کنم آنها آن را برداشتند. من همیشه بسیار عصبی ، خسته و مخفیانه افسرده بودم. من بسیار منزوی شدم ، و زندگی من بیشتر مربوط به مدرسه رفتن / کار بود ، در حالی که کمتر و کمتر معاشرت داشتم. وقتی بیرون می رفتم ، زیاد می نوشیدم تا اینکه عصبانی شدم و سرانجام سیاه شدم. علاوه بر این ، من کاملا علاقه مند به ایجاد هر نوع رابطه عاشقانه نبودم ، و میل جنسی ام وجود نداشت. من واقعاً شروع به بیزاری از زنان کردم ، و همیشه نسبت به آنها نگرش تسلیم آمیز داشتم. من نمی خواستم با هیچ یک از آنها رابطه برقرار کنم. در واقع ، من یک طلسم خشک غیر مشخص و طولانی را در حدود 3 سال پشت سر گذاشتم تا اینکه حتی کسی را که دوست داشتم پیدا کردم. دختران مرا نمی خواستند و من هم آنها را نمی خواستم. در این مرحله بود که من بیشتر اوقات و با افزایش سلیقه PMO می کردم. دوران تاریکی ، در واقع.

حدود دو سال پیش ، با دختری آشنا شدم و قرارمان را شروع کردیم. یکی از مواردی که مرا به سمت خود جلب کرد این بود که فهمیدم او به ویژه به نوع سناریوهایی که من به خصوص از تماشای آنها در اینترنت لذت می برم علاقه دارد. این مسئله برای مغز مملو از اعتیاد من فوق العاده بود اگر یک مشکل وجود نداشت - ED. در ابتدا ، برای جلوگیری از آن ، مخفیانه قرص می خوردم ، اما سرانجام آنها از کار افتادند.

این نقطه عطفی در اعتیاد PMO من بود. ما نزدیک شدیم و من در نهایت به او اعتماد کردم که من از ED رنج می برم، که من مخفیانه ویاگرا را به صورت روزانه به طور روزانه مصرف کردم و من هیچوقت فکر نکردم که چه چیزی باعث این کار یا کاری شده است. من کاملا، کاملا تحقیر شدم. در ابتدا او درک کرد و می خواست به من کمک کند، اما او یک یا دو هفته بعد من را ترک کرد. این در حالیست که من YBOP و این انجمن را کشف کردم، در حالی که سعی کردم علت ED من را پیدا کنم که هیچکدام از پزشکان نمی توانست توضیح دهد.

اکنون همه چیز بسیار بهتر شده است ، زیرا من تعدادی تغییر در زندگی ایجاد کرده ام. از همه مهمتر ، من به اعتیاد PMO خود پی بردم و برای غلبه بر آن گام برداشته ام. من دیگر هیچ پورنو تماشا نمی کنم ، و MO به ندرت توانایی مدیریت آن را دارم. ورزش ، تغییر در رژیم غذایی ، برنامه هایی برای زمانی که احساس می کنم نسبت به عود بیماری ، مراقبت ، نوشتن در مجله و فعالیت در این جامعه آسیب پذیر هستم ، کمک شایانی به غلبه بر این اعتیاد کرده است. من شخصی را پیدا کردم که دوست دارم با او باشم و سال گذشته بعد از اعتماد به او ، ویاگرا را متوقف کردم و سرانجام بدون آن رابطه جنسی موفق داشتم. ED هنوز گاهی اوقات به سختی وجود دارد ، اگرچه همیشه رو به کاهش است و آنچه بیشتر من به آن نسبت می دهم اضطراب عملکرد است. من دیگر این احساس تسلیم آمیز و خفیفانه نسبت به زنان را احساس نمی کنم ، و کاملاً مشکلی ندارم که در حالی که شوخی می کنم و یک گفتگوی شخصی را ادامه می دهم ، به چشمان آنها نگاه کنم و لبخند بزنم. در واقع ، اکنون مشکل من این است که دختران سعی می کنند توجه من را حفظ کنند و زمان زیادی را با من سپری می کنند (خانمها متاسفم ، من شکلک ) ، حتی دخترانی که من دو سال پیش می شناختم و نمی خواستند کاری با من داشته باشند. من در موقعیت های اجتماعی با بهترین آنها شوخی می کنم و تلفن من دائماً با متن افرادی که می خواهند پاتوق داشته باشند سر و صدا می شود. بچه ها از من مشاوره دختر می خواهند و دختران در مورد وسایل شخصی با من صحبت می کنند. من از نظر روحی و جسمی در بهترین شکلی هستم که دارم و دلیل بسیاری از اینها به دلیل ترک اعتیاد است. ای کاش خیلی از وقت و زندگی ارزشمند خود را که به صفحه کامپیوتر خیره شده ام هدر ندهم ، اما با نگاه به جلو احساس اعتماد به نفس بیشتری در خودم می کنم و می دانم که بر این مسئله غلبه کرده ام (در بیشتر موارد).

به طور خلاصه ، برای من این پدیده تشدید بسیار واقعی بوده است ، و من احساس می کنم که اثرات موارد ذکر شده در ابتدای این پست کاملا نتیجه آن افزایش است. به نظر می رسید که مشکلات من در طول سالها با افزایش اوضاع بسیار بدتر شده است ، و همین مشکلات وقتی که فهمیدم PMO مشکل است و برای اصلاح آن شروع به تغییر سبک زندگی کردم ناپدید شد. من کسی را که همان علائم تشدیدی را که در خود نوشتم را تشخیص می دهد ، تشویق می کنم که قبل از اینکه اوضاع بدتر شود ، اقدامات لازم برای متوقف کردن آن را شروع کند ، زیرا برای رفع هر چه طولانی تر آن مشکل تر می شود.

پست فوق در پایان ماه جولای نوشته شده است. اولین ارسال این شخص در آوریل سال قبل ظاهر شد.