سن 31 سالگی - ED درمان شده ، اضطراب و افسردگی اجتماعی کمتر ، اجتماعی تر ، افزایش جذب به زنان واقعی است

(90 روز) من شروع به تماشای پورنو نرم نرم زمانی که من 9 بود (جمعه / شنبه شب در Cinemax، همچنین به عنوان Skinimax شناخته می شود). من یک سال بعد کار خودم را شروع کردم اما زمانی که 10 بودم. چند سال بعد، این تجربه PMO من بود (کمی می دانستم، من برخی از fetishes من را به سختی در مغز من در حال حاضر، یعنی با انواع خاصی از کفش و موهای بدن).

بعد از آنکه 13 را عوض کردید، شماره گیری اینترنت برقرار شد. از آنجا، طعم های من شروع به گرفتن بیشتر از آنجا (grannies، BBWs، گاهی اوقات ترکیب). این بیشتر تشدید شد وقتی که اینترنت با سرعت بالا چند سال بعد به خانه ما آمد. با سرعت زیاد، من شروع به علاقه مند شدن به چیزهای دیگر کردم که اینجا نامگذاری نخواهم کرد. در تمام طول این مدت، من هیچ مشکلی با مغزم نداشتم. من به خط BS خریدم که "استمناء مکرر سالم است (ذهنی و جسمی) و هر کس آن را انجام می دهد" و من می دانستم که هر مرد دیگری نیز می دانست که به پورنو نیز نگاه می کند، بنابراین معامله بزرگ چیست. در عین حال، من چند دوست دختر داشتم و هرگز هیچ مشکلی نداشتم، بنابراین همه چیز خوب بود، فکر کردم.

چندین سال پیش، زمانی که من 28 بودم، یک بار به جلو، اولین نشانه ای که من در آن مشکلی ندیدم. من با دوست دختر سابق من بودم، و من آماده بودم که دوباره با هم رابطه جنسی داشته باشم، و همه ناگهان، من مرده بودم! به لطف صادقانه، من به خاطر مسائل مربوط به رابطه من از جذابیت خود به خاطر او افتادم، که من آن را در آن زمان به اد وابسته کردم، پس از آن من اجتناب از تلاش برای انجام هر گونه رابطه جنسی با او. وقتی که من مجبور شدم از یک ستاره پورنوگرافی مورد علاقه یا کسی که در عمومی دیدم، فکر کردم جذاب بود، فریاد می زدم. بنابراین، من فکر نکردم که من ED داشته باشم، اما فقط "نگرانی." من سعی کردم که تکنیک های نگهداری نعوظ در عمل جنسی، به طور عمده آنچه که اکنون می دانم، "لبه" نامیده می شود (که من نمی دانستم، بدتر شد ) من فقیر مورد علاقه من را برای چند ساعت و فاپ بدون تماشای ارگاسم تماشا خواهم کرد. به طوری که من خودم از نوفاپ بودم فکر کردم، اما از آنجایی که من هنوز PM را در PMO انجام دادم.

در نهایت، در ماه آوریل 2013 با او در میان گذاشتم و بلافاصله به حالت معمولی PMO رفتم. سریع به جلو در ماه مارس گذشته. من با یک زن بسیار جذاب (با بیشتر معیارهای مردانه) می رفتم، و پس از آن که من قبل از آن، در طول و یا بعد از تاریخ، هیچ وقت به سختی نفهمیدم، رفتم. سپس سعی کردم یکی را بگیرم اما نمیتوانستم. سپس متوجه شدم که دیگر به زنانی که به تازگی نامزد شده اند سخت تلاش نمی کنم، که جذاب هم بودند. بنابراین شروع کردم به فریب دادن، فکر کردن مشکلات ED من با سابق من مربوط به این بود. فکر کردم من هرگز نمی توانم ازدواج کنم / فرزندم / و غیره. از بین بردن، من شروع به خواندن کتاب کردم چون دیوانه بودم (با نگاهی به گذشته، شباهت های داستان گیب را دیدم)، و در سراسر YBOP، و اینکه چگونه پورنو / استمناء به PIED منجر شد. همچنین، من متوجه شدم که می توان آن را با اختلاف نظر در مورد پورنوگرافی / استمناء / لبه ثابت کرد. در ابتدا دیوانه به نظر می رسید و برای من اهمیتی ندارد. در آن زمان، با این حال، من به پایین به پایین رسیده بودم که مایل بودم هر چیزی را امتحان کنم. من هم همین کار را کردم. چند روز بعد، من متوجه شدم که نوفاپ در reddit قرار دارد و بنابراین یک مدرک ایجاد کردم.

هفته اول، احساس گرسنگی کردم. چرا که من نمی دانستم که من حمله ترسناکی در کار داشتم و کم کم افسرده شدم. با این حال، پس از آن هفته دوم، من مزایای در حال حاضر را مشاهده کردم. یک ماه بعد، من به یک فرد دوست داشتنی (که برای هفته 6 ادامه می داد) بود و در برنامه nofap قاطعانه باقی ماند (به جز یک روز، جایی که من به او متوسل شدم - تنها زمانی که من به اثر chaser خاتمه دادم، بنابراین علامت من را بازنشانی کردم ) در حالی که چندین بار در رختخواب با او عصبی بودم، هیچگونه مشکلات عمده ED را تجربه نکردم، و من بعد از گذشت زمان، ارتزهایم در رختخواب سخت تر شد. با این حال، همه چیز به پایان رسید، و من به نحوی قوی به PMO در پس از آن باقی مانده است. من دوباره در حالت سخت دوباره بیش از 8 هفته است. از آنجایی که من 10 بودم، در طولانی ترین دوره ای که از فابرگاس یا ارگاسم نبودم (بیل کلینتون در اولین دوره خود به عنوان رئیس جمهور در نظر قرار داشت). در اینجا برخی از تغییراتی که من در خودم کشف کرده ام:

  • من اضطراب اجتماعی کمتری در جامعه داشته ام. من معمولا آن را در مکان های عمومی اگر من تنها، به خصوص در مناطق با تعداد زیادی از مردم. با این حال، من یاد گرفته ام جمعیت را به من بسیار ناراحت نیست، اگر همه در حال حاضر. حتی به نقطه ای رسیدم که خودم را چند بار به بازار می رساندم تا به اطراف راه بروم و از اطراف مردم بیرون بیایم. یک بار، من هم بعد از کار به فروشگاه مواد غذایی رفتم، فقط می توانستم در جایی عمومی باشم و مستقیما به خانه بروم.
  • من همچنین متوجه شدم که بیشتر مردم به طور کلی اجتماعی هستند و کمتر عصبی با آنها صحبت می کنند. این درست با جنس مخالف نیز است. در مورد چند هفته پیش، من چیزی را که هیچ وقت در زندگی ام انجام نداده بودم (یک بار در کلوب شبانه شمارش نمی کنم): من به یک زن بسیار جذاب در زندگی روزمره واقعی رسیدم (من در محلی بودم کنفرانس برای شغل من، او در یکی از جلسات حضور داشت) و من برای او فاقد یک اصطلاح بهتر به او ضربه زدم. او پذیرنده بود، و در حال حاضر ما برای ناهار در این هفته برای "نشست کسب و کار" از انواع. در روزهای قدیم PMO، می توانستم خودم را بگویم که من با او شانس نداشتم و فقط در آن شب فکر می کردم (در حالیکه در شب عروسی به خانه می افتادم (ویژگی تکاملی مغز ما که فکر می کند PMO واقعی است، جنسیت تولید مثل). در حال حاضر، قادر به فاپ، من هیچ گزینه ای داشتم که با او صحبت کنم، آن را در سر من دیدم. همانطور که در یک پست قبلی گفتم، دوست من تجربیات منفی خود را نسبت به قسمت های مربوط به خانواده که Steve Urkel به Stefan Urquelle تبدیل شده است، هرچند با گذشت زمان کمتری، مقایسه کرده است.
  • من هم از وقوع افسردگی نفهمیدم. حتی زمانی که یک ماژور برای ایجاد یک لحظه افسرده وجود داشته باشد، مغز من برای برخی از دلایل، حاضر به اجازه من "رفتن" وجود دارد. این مانند "من می خواهم احساس خجالت، اما من نمی توانم به دلایلی." من فقط بروید با احساس و لذت بردن از واقعیت من دوباره به این ذهنیت کشیدن نیست.
  • من نیز کمتر دوست دارم (در خانه تنها) و من آموخته ام. در جریان PMO، نوشیدن در منزل، راهی بود که احساساتی شادمانی داشته باشم که فکر می کردم از دست رفته بود. در حال حاضر، من دیگر نیازی به مستی در خانه ندارم. من در حال حاضر در حال مثبت بالا هستم
  • من نیز دوباره خواندن برای اوقات فراغت را پذیرفتم، و همچنین ابتکار عمل را گرفتم و کار دوم را به عنوان استاد در یک دانشگاه محلی کردم. آموزش در این نقطه سرگرمی معدن است، و من نیز این زمان را برای رشد شخصی / حرفه ای نیز استفاده کردم.
  • در نهایت جذابیت من برای زنان در زندگی واقعی افزایش یافته است (که بخشی از این دلیل است که من کمتر ترس از نزدیک شدن به آنها در حال حاضر به عنوان در آن حادثه که قبل توضیح داده شده است)، و در حال حاضر من خودم را به دست آوردن erections دوباره به تاریخ بالقوه، فقط با تصویربرداری ما بوسیدن، هیچ چیز جنسی.

برای من زمانی که مجبور شدم عودت کنم این کارها را انجام می دهم:

  • من تصویر بزرگ را در ذهن نگه دارم (چرا ابتدا nofap را شروع کردم، و اینکه چگونه سلامت احساسی / جنسیم قبل از آن بود). من به خودم می گویم "آن ارزش ندارد".
  • وقتی که این کار نمی کند، من از زیرمجموعه ی nofap می روم و خواندن پست ها را متقاعد می کنم که این کار را انجام ندهند (پست هایی که بچه ها از "ابرقدرت های "شان ابراز می کنند یا می گویند که آنها پس از بازگشت دوباره احساس می کنند). این معمولا برای من کار می کند
  • من تقریبا هر روز به باشگاه می روم این شامل در حال اجرا برای مایل 7 (و یا 9 مایل اگر آن را در خارج از محدوده خوب)، و وزن هر بار دیگر هر روز. من می توانم بگویم عضلات من از آن زمان رشد کرده اند و تنها به افزایش اعتماد به نفس من کمک کرده است. به علاوه رفتن به ورزشگاه به من اجازه می دهد که برخی از آن انرژی را به جای انتشار آن از طریق PMO آزاد کنند.

خط پایین: من چندین سال از 20 با PMO به مغزم آسیب رسانده ام. اگر بتوانم زندگی خود را بهبود دهم و شروع به زندگی کنم، شما نیز می توانید آن را انجام دهید.

با تشکر از شما nofap برای کمک به من در این سفر، و من برای مدت زمان طولانی در اینجا وجود دارد!

ارتباط دادن - داستان مارک 90 روزه من ، از جمله سفر من در اینجا و آنچه کشف کردم.

by bigfishwende