چند ماه پیش ، 6 ، تصمیم گرفتم امتحان نه به دنبال پورنو و نه خودارضایی (استمناء بدون پورنو غیرممکن است که حتی فکرش را هم نکنید) برای سه روز. من این کار را بطور خودجوش انجام دادم ، بعد از نگاه کردن این مصاحبه خواننده ای که در آن زمان عاشق آن بودم.
چرا این تصمیم را گرفتم؟ اول ، زیرا او الگوی نقش مطلق من به عنوان یک هنرمند است و من می خواستم ناامیدانه هر کاری را که انجام دادم انجام دهم تا بتواند خلاقیت بیشتری داشته باشد. اما دلیل واقعی این است که من غمگین بودم. من بسیار ، بسیار ، بسیار غمگین بودم. من 19 ساله هستم. این خیلی جوان است برای عید نوروز به جای اینکه به همراه خانواده به دریا بروم ، در خانه ماندم. تنها با گربه من. من فقط می خواستم با توتون و الکل بتوانم به همان اندازه که می خواستم ارگاسم داشته باشم. من به تنهایی به نوشیدن رسیدم و باور کنید این آخرین چیزی است که شما را خوشحال می کند. به جای اینکه با دوستان باشم یا تفریح واقعی داشته باشم ، با بچه های بزرگتر از پدرم با جفت های خود در آواتارها صحبت کردم. مثل یک معتاد. من دو بار اقدام به خودکشی کردم ، اما لعنتی ، این پایین ترین نقطه زندگی من بود.
بنابراین حدود ساعت 3 بامداد بود. من در رختخوابم بودم ، همان که در تمام کودکی من خوابیده است ، همان که برای اولین بار در آن پورنو تماشا کردم ، به این مصاحبه نگاه کردم ، و یک تصویر دیدم ، که به یاد ندارم کدام یک متاسفانه ، آن تصمیم من را تحریک کرد این در مورد این بود که چگونه دختران با ایده شاهزاده جذاب فریب می خورند ، و پسران با پورنوگرافی فریب می خورند. من در xhamster 2 سال و نیم مورد علاقه داشتم. این برای خیلی ها زیاد نیست ... اما خیلی زیاد بود. از خودم پرسیدم: خوب ، آیا همه را حذف می کنم؟… و من این کار را کردم.
در ابتدا می خواستم روزهای 3 را امتحان کنم ، بنابراین به xhamster به همه هشدار دادم که برای روزهای 3 نخواهم آمد ، اما من به حذف موارد دلخواه خود پایان دادم و بعد حساب خود را حذف کردم. من به همه در فیس بوک گفتم که من این کار را کردم ، "اعتیاد به پورنوگرافی" را در tumblr جستجو کردم ، در پایان این صحبت های خسته کننده ، باعث شد که من به reddit بپردازم ، و چون reddit ندارم ، در این بخش رفتم و ثبت نام کردم. رونق ، زندگی تغییر کرد. برای همیشه. بقیه تاریخ است.
آیا من آنقدر تغییر کرده ام؟
من هنوز هم با عصبانیت به CocoRosie گوش می دهم همانطور که برای آن هزینه ای پرداخت شده ام. من هنوز ترجیح می دهم که پرستش ترانه ها را نسبت به خدای کاتولیک که به نظر می رسد به آن باور دارم. یکی از با ارزش ترین استعدادهای من توانایی گوش دادن به آهنگ "رافائل" در پخش مجدد برای چند ساعت است. هنوز نقشه Skyrim در رگهای مویرگی من حک شده است بهتر از شهری که از آن زمان 3 ساله بودم در آن زندگی کردم. من هنوز خوب نیستم من مدام به افرادی که دوستشان دارم صدمه می زنم. من هنوز در بدهی به گردن افتاده ام. من هنوز تنبل هستم هنوز هم به دلیل پیچیدن غول پیکر من از سه ماه گذشته هنوز اضافه وزن را لعنتی. من هنوز یک فنل بزرگ هستم و این درد بزرگی در الاغ است (پسران و دختران ، من به شما توصیه می کنم اگر یک میلیارد درصد مطمئن نیستید که مجدداً راه اندازی مجدد شود ، تماشای Orange Is The New Black را تماشا نکنید. ، شما برای من خیلی داغ هستید ، گفتم که دیگر هرگز عاشق یک ارواح نیستم و با من لعنتی می کنید). من هنوز مثل یک زن دیوانه وار تعطیل هستم. من هنوز یک معتاد رایانه هستم ، هنوز هم عوضی ، هنوز هم یک کاتولیک بد هستم. و مهمتر از همه ... غم و اندوه هنوز بهترین دوست دختر است که گاهی اوقات داشته ام. دلیل این نیست که من در طولانی مدت بسیار خوشحالم که دوره های افسردگی شدید ندارم. چون سخت است هر کس که می گوید آسان است ، از جمله من را لعنتی. بله ، من تصمیم به کنار کشیدن گرفتم ، و بله ، این اثبات کاملی است که من هرگز عود نخواهم کرد ، اما کار سختی است.
اما شما می دانید که بچه ها. من تغییر کرده ام. من یک فرد کاملاً متفاوت هستم من "مخالف" دختری نیستم که شش ماه پیش در اینجا ثبت نام کردم. من از او متنفر نیستم - من هم از آن استفاده کردم.
NoFap جنگ نیست. این دعوا نیست. این چیزی نیست که شما برنده شوید. این یک داستان آشتی و عشق است. به طور دقیق تر ، ترک اعتیاد است. من اعتقاد ندارم NoFap و ترک یکسان هستند. NoFap چالش است. انصراف برای همیشه است. هرگز گذشته خود را فراموش نکنید ، اما آن را ببخشید.
آنچه دیگر نیستم:
- عاشق. من احتمالاً نمی توانم درک کنم که این مسئله چقدر مهم است. این فقط به این دلیل نیست که دیگر برده یک زندگی مشهور باشید - من هنوز عاشق بیانکا هستم ، من این زن را دوست دارم. من فقط دیگه عاشق نیستم این بدان معنا نیست که "منصرف شدم" و این واقعیت را تأیید کردم که "هرگز با او نخواهم بود". این یک احساس کاملا واضح است که آنچه احساس می کنم عشق یک عاشق نیست. چگونه چیزی را که احساس آن خیلی طبیعی است توضیح دهیم؟ ... من دیگر عاشق یک شبح نخواهم شد. این هفته گذشته ، من بچه های افسرده بودم ، در واقع بسیار افسرده. چون احساس می کردم دوباره عاشق یک شخصیت داستانی شده ام. فکر می کنم موفق نشدم اما ارباب آسمانها آنقدر نزدیک بود. چنین چیزی است که من قلباً می دانم. این روشی است که من 19 سال زندگی کردم. رها کردنش سخت است.
- مزمن افسرده. من یک دختر خوشحال هستم من یک دختر فوق العاده خوشحال ، خوشبخت ترین دختری هستم که با او ملاقات خواهی کرد. من همیشه در حال پرت شدن هستم. اما گاهی اوقات ، پوسته من کمی شکسته می شود. و گاهی اوقات ، زندگی بسیار سخت است. و درست است که کمی خم شوید. من دیگر از خود متنفر نیستم. من هنوز بهترین دوست من نیستم ، اما نمی خواهم که من بمیرم. در واقع ، من تنها دشمن فانی من شر است ، من می گویم. نکته این است: من نمی خواهم خودم را حتی از راه دور بکشم. و این گرانترین هدیه ای است که می توانم دریافت کنم. من زندگی خواهم کرد و کاملاً زندگی خواهم کرد.
- سیگاری ، گیمر ، یوتیوب ، در فیس بوک و Tumblr. دلم برای بازی ها تنگ شده است. دلم برای کائناتها تنگ شده ، دلم برای شکست ناپذیر است و کل دنیا را نجات می دهم ، شعر و آدرنالین را از دست می دهم. اما ... من فقط بازی نمی کنم. "این کاری نیست که من انجام دهم". من به همین دلیل که آنها را دوست دارم ، بازی ها را ترک می کنم. و بعضی اوقات ، می خواهم سیگار بکشم. معمولاً وقتی غمگین می شوم. اما در پایان روز هیچ بسته سیگار نمی خرم. "من این کار را نمی کنم."
- یک معتاد. می تواند در مورد این بی پایان صحبت کند. اما فرقی نمی کند ترک کردم
- از نظر جنسی کاملاً دوباره راه اندازی می شوم. من در ده ثانیه هیجان زده می شوم ، شرم آور است ، به معنای واقعی کلمه هر چیزی من را به ارتفاع بالا می برد. هرچند احساس خوبی دارد و به هر حال ، اگر من برانگیخته شدم ، از راه دور نمی بینم که چگونه این بهانه ای برای خودارضایی یا تماشای پورنو خواهد بود. من واقعیت را می خواهم ، دوره من رویاهای خیس زیادی داشتم زیرا به خصوص استعداد دارم که خودم را تحریک کنم.
آنچه در حال تبدیل شدنم:
- یک دونده خوب ، بنابراین من پیچیدم و وزن زیادی به دست آوردم ، اما من از این اعتقاد ندارم که بدان معنی است که من هرگز به وزن هدف خود نخواهم رسید. و من یک ماراتن اجرا خواهم کرد. من برای مادرم که نمی تواند ، یک ماراتن اجرا خواهم کرد و برای من ، زیرا می توانم.
- کمتر به مواد متصل شده است. زیبایی خالص ترک اعتیاد PMO این است که ، هنگامی که لذت شیمیایی داده شده توسط PMO را از بین می برید ، مغز شما ناامیدانه سعی می کند هر لذتی ریز را که می تواند از هر چیزی بدست آورد ، جذب کند. من نمی دانم که فهمیدم ، توجه داشته باشید ، اما قطعاً اینطور است که من آن را احساس می کنم. در نتیجه ، من از هر لذت کوچکی در زندگی x1000000000 لذت می برم. من جدی مرده ام ساده قدم زدن در لندن برای من کافی است که عالی باشم. مثل داروی زیاد من هیچ وقت به دلیل شخصیت اعتیاد آورم ، هیچ دارویی مصرف نکردم و هرگز نمی خواهم ، اما انسان ، من نمی دانم که آیا به آن احتیاج دارم ، زیرا SOOOO را فقط با زندگی زیاد می کنم. مهمتر از آن ، من احساس کمبود و احساس نیاز به داشتن چیزهایی را می کنم که از درجه اعتبار ساقط خلافی است. PMO خلاء عاطفی را که احساس می کردم پر کرد ، این دوست پسرم زیبا بود که مثل اسب آویزان شد ، برده جنسی من ، شدیدترین لذت من تا به حال بوده است. خوبه. من در این زمان به آن احتیاج داشتم. من هم باید ترك كنم من انجام دادم. "من سرگرمی کردم ، تمام شد". وقتی PMO از بین رفت ، اقیانوس زخم های مخفی را کشف کردم. و من آنها را شفا می دهم ، یک روز و یک بار تپه. جای تعجب نیست که من افسرده شدم ، وقتی کنار رفتم خراب شدم. تمام روشهای دیگر اعتیاد من ، همان روشی که PMO جای خالی را پر کرده بود ، و هرچه من معتاد تر باشم ، نیاز به مادی گرایی کمتر می شود. من در تشخیص "نیاز" و "خواسته" به شدت سیراب شده ام ، اما من در آن بهتر می شوم. بعضی اوقات لحظه ها و احساسات با ارزش ترین از آثار باستانی هستند. من برای یک ثانیه از دست دادن خودم در ردیف اول کنسرت ، بیشترین ارزنده فیزیکی خود را به من می بخشید.
- عاقلانه تر و این بسیار لطف است برای شما دوستان من. من هنوز مینیمالیستی نیستم اما قطعاً در این مسیر زیبا لعنتی می گیرم. من مقدار زیادی از لباس و وسایل خود را به من داد. اهداف من این امکان را به من دادند تا سرانجام درک کنم که چه کاری باید انجام دهم. من واقعاً بدهی هستم ، و به همین ترتیب عمل خواهم کرد. به همان اندازه که من دونده می شوم. مانند یک ورزشکار آموزش دهید ... مانند یک ورزشکار بخورید. وقتی در روم هستید ، مانند رومیان عمل کنید. خوب ، من به بعضی از مردم پول زیادی بدهکار هستم ، و اکنون که می دانم در نیویورک زندگی خواهم کرد ، خرج کردن برای من پول چندان سرگرم کننده به نظر نمی رسد. من نصف احتکار خواهم بود و نیمی مینیمالیستی. به من اعتماد کن - هیچ کس جز من نمی تواند من از عادی بودن امتناع می کنم. این کابین است ، درست است؟ من فقط لعنتی نمی کنم ، مارشال مسائل. بیکار نخواهم شد. من موفق خواهم شد و آرزوی خود را انجام خواهم داد. FUCK FATE. FUCK DESTINY. من به مشیت ، کار سخت و امید اعتقاد دارم.
- من فقط به خدا بیشتر اعتقاد دارم
- همیشه شادتر ناف گفت.
- همیشه در حال پیشرفت هرگز بهبود را متوقف نکنید.
موضوع: ماه 6
توسط - آن دوفین