بیش از 25 سال استفاده از پورنو - من برنامه های با تأخیر طولانی را به حرکت در می آورم. (بروزرسانی 500 روزه)

age.28.jyu_.jpg

من این کار را کردم ، به روز 90 یک چالش بدون PMO رسیدم. با توجه به سابقه خطای من (25+ سال در هر رسانه ای که می توانید تصور کنید ، در 30 کشور ، در هر شرایطی ، حتی در ملاقات های عمومی) این یک اتفاق خوب است و من می خواهم لحظه ای به این احساس غرور اعتراف کنم.

حالا ، من در آینده چه می بینم؟ من در حالی که به سمت 90 و سپس 180 روز بدون PMO ادامه می دهم ، به آرامی به حالت سخت 360 روزه تبدیل می شوم. خواهیم دید که در این بازه های زمانی می توانم چند مورد از حالت سخت حالت را انجام دهم. اکنون که این رکورد شخصی را مدیریت کرده ام ، قصد ندارم که برخوردهای معنادار جنسی را از زندگی ام (اگر می توانم آنها را در دنیای جسمی تحقق ببخشم) خارج کنم ، زیرا می دانم اینها چیزی هستند که برای آینده می خواهم.

در این آخرین خط چه اتفاقی افتاد که قبلاً آنجا نبود؟ من مطمئن نیستم که چه چیزی تغییر کرده است ، اما من می دانم که چه کاری آگاهانه انجام داده ام تا بتواند کارساز باشد ، بنابراین بیایید به توضیح این بپردازیم.

صفحه گسترده برای خوب

من NoFap را در روزهای ابتدایی سال 2016 کشف کردم در حالی که در یک مرحله درون نگری برای تغییر الگوی زندگی خود شرکت می کردم. من چند چالش را امتحان کرده ام که شکست خورده اند و هر بار موارد زیادی را به من آموخته اند.

در تاریخ 6 مه ، متوجه شدم اصرارهای PMO من بدون هشدار درباره اینکه می توانم انرژی را شناسایی کرده و فاقد انرژی باشم که نمی توانم تحمل کنم و با آنها روبرو شوم. من همچنین فهمیدم که فکر و احساسات هفته های گذشته را به خاطر نمی آورم ، که می تواند به درک کل روند کمک کند. بنابراین من شروع کردم صفحه گسترده مشاهده. به نظر می رسد خسته کننده است و در ابتدا بود ، من نظارت خود را دنبال می کردم انرژی, روحیه و مبارزه (-10 / + 10 طیف) ، درخواست (تعداد روزانه) و سازمان بنادر و دریانوردی (آره یا نه).

بعد از چند هفته ، نمودار شروع به نمایش روندها و چرخه های بسیار جالبی کرد و من یاد گرفتم که رفتار اعتیاد آور خود را در این متغیرهای مختلف بخوانم. هر روز عصر ، به جای مراجعه به انجمن های NoFap و نوشتن یکی دیگر از پست های مجله پرمخاطب و در عین حال خسته کننده خود ، من صفحه اولیه خود را پر می کردم و نگاهی به نمودار زندگی خود می انداختم ، سعی می کردم بفهمم که در مورد احساسات / افکار فعلی یا موارد قبلی چه اتفاقی می افتد مناسبت ها. این یک فرایند مشاهده بسیار داخلی بود که در آن احساسات و افکار را رها کردم مثل من یک گونه جدید را کشف کردم (همانطور که ما انجام می دهیم).

در این بازه زمانی ، من تصمیم گرفتم که زندگی من بیش از حد مورد علاقه من خالی و کسل کننده باشد ، و می خواهم برنامه ریزی مداوم فعالیت های خارج از منزل ، مراقبه ، خواندن ، ورزش ، تعاملات اجتماعی و کمک به دوستان / خانواده را شروع کنم. برخی اهداف روزانه بودند ، سایر اهداف هفتگی. هدف این بود که چیزی را در زندگی خود قرار دهم که به آن افتخار کردم، که برایش می جنگیدم و این ممکن است * تجربه من را غنی کنید با انجام این کار در دراز مدت بله ، من شروع به هک کردن مغز خودم با دانه تغییر کردم ، ایده ای که رضایت فوری دروغ بود و اینکه در چیزی است بلند مدت سخت بود اما ارزش شلیک داشت.

من حتی سعی نمی کردم قدرت خود را برای مبارزه با اعتیاد جمع کنم. من به سادگی اجازه دادم که اتفاق بیفتد ، نظاره گر وقوع آن شدم و پرونده ای را برای ورود به سیستم (بدون هیچگونه جناس) در نظر گرفتم. این البته در مورد رفتار من و دقت ساعتگرد آن چیزهای زیادی به من آموخت. اما همچنین دارای یک اثر غیرقانونی کمک فوق العاده ای به خراب کردن منفعلانه عمل رضایت بخش فوری. وقتی خودم را تماشا می کردم که عمل می کند ، به نوعی بیشتر از سرما ، موجودی پوچ و غیرانسانی که هستم آگاه می شوم. چند ماه قبل ، من در سطح فلسفی همین درک را داشتم - اما این بار احساس گوشت بود. من هم از این بابت از خودم متنفر نبودم ، خودم را مجبور کردم که این کار را نکنم. من خودم را از طریق شبهای پرخم و ناامیدی غم انگیز تحت فشار قرار دادم ، با این فکر که من به زودی می خواهم از چیزهایی مراقبت کنم و این کار را به خوبی انجام دهم.

دانه تغییر

ماه ژوئن فوق العاده پر بود نوشیدنی, استفاده P گسترده و شرم. امروز وقتی به نمودار نگاه می کنم ، مثل "جدی هستم؟" ، اما آنجاست ، رکورد آنجاست و واقعی است. در روزهای آخر ماه ژوئن ، به نوعی ، قطعات باید روی هم کلیک کرده باشند. من هنوز سعی در مقاومت در برابر هر اصرار نداشتم ، اما به طرز عجیبی برای این اوقات پر آلودگی ، هیچ موردی وجود نداشت. من این احساس را می دانستم ، قبلاً بارها آن را در زندگی ام داشته ام: این احساس کوتاه که آخرین ارگاسم هنوز با من وجود دارد و من هرگز به احساس دیگری احتیاج ندارم ، این است که من تا حد لعنتی از سعادت جسمی پر شده ام و که هرگز آن را رها نمی کردم. معمولاً چند روز بعد بدون PMO ناگهان عود می کنم و پر از عصبانیت می شوم تا دوباره خودم را با سعادت خالص پر کنم. بنابراین من می دانستم که چه انتظاری داشته باشم ، به صورت بازگشت ناگهانی که همزمان وحشتناک و زیبا خواهد بود.

این بار ، این اتفاق نیفتاد. هر روز مرتباً به صفحه گسترده خود برمی گشتم ، آن را با "بدون PMO" پر می کردم و سطح روحیه و انرژی را همیشه افزایش می دادم. هنوز هم ، من می دانستم که این اتفاق می افتد ، عود بزرگ. هرگز نیامد اصرارها نزدیک به صفر بود ، مبارزه از بین رفته بود. آن چه بود؟ از خودم پرسیدم

بعد از 10 روز ، میگرن بسیار بدی داشتم (قبلاً تعداد زیادی از آنها ، مزمن ، کاملاً ناتوان کننده) و احساس می کردم 30 ساعت چرند بود ، یک تکه گوشت بی فایده در رختخواب افتاده است. چیزی مرا فرا گرفت ، اشتیاق برای هدیه دادن به خودم ، لحظه ای برافروختگی. خوشبختانه امروز ذهن من در هسته اصلی من محکم بود و نه به کامپیوتر هجوم آوردم و نه یک خیال پردازی مفصل را تنظیم کردم. من تصمیم گرفتم که اگر راهی برای انجام این کار بدون تحریک مصنوعی یا خیالی پیدا کنم ، می توانم از نظر جسمی خودم را راضی کنم. مطمئناً احساسات اینجا بود و من با خودم و اود اوقات زیادی را سپری کردم ، فقط در دیوار ترس خودم سقوط کردم که اگر نتوانستم در مقابل اصرارها مقاومت کنم هرگز از این آشفتگی خارج نمی شوم. شرم برای بقیه روز در همه جا بود.

از روز بعد ، من مراقبت ، مراقبه ، تناسب اندام ، دویدن ، شنا کردن ، خواندن و ارتباط با افرادی را که سالها در کنار آنها بوده ام ادامه دادم. بذر تغییر به آرامی شروع به رشد کرد ، روز به روز عزت نفس من را تقویت می کندو ارائه پشتیبانی بیشتر از اوضاع دشوار آینده.

حالت نه چندان سخت

و پسر اوقات سختی را پشت سر گذاشت. روزها و شبهای بی قرار. افکار عجولانه. دستان لرزان. حال وهوایی رویاهایی که در بهشت ​​جایی که من اساساً در دنیای جنسی زندگی می کردم ساخته شده و با شدیدترین انگیزه ای که تا به حال احساس کرده ام از خواب بیدار شدم ، اجباری برای زندگی کردن در زندگی خود ، بنابراین ترسناک مرا از بازی در آن ترساند. و ترس مداوم از دیدن این اتفاق درست در مقابل چشمان من است. همه این احساسات کاملاً مغشوش و منظم مغزی را که می دانستم با یک کلیک ساده روی لپ تاپ می توانم جلوی آنها را بگیرم. در اوایل این روند ، من علیه یک مسدود کننده P در رایانه خود تصمیم گرفته بودم: علی رغم خطر احتمالی قرار گرفتن در معرض تصادفی و دسترسی بی حد و مرز آنلاین ، احساس کردم من نیاز به دانستن پیروزی خود در برابر پورن یک دستاورد شخصی در منابع من بود (جامعه NoFap بخشی از آن است) ، و من نمی خواستم یک مسدود کننده آن را لکه دار کند.

بنابراین در آنجا در راهرو خانه چالش حضور داشتم ، تقریباً به اشتباه از آنجا که من حتی نگفتم "29 ژوئن آخرین باری است که من پورنو را تماشا می کنم!" (تاریخ برای آن نوع اطلاعیه مناسب نیست). از آنجایی که من قسمت سخت آن را با MO تسکین دهنده میگرن فاک کردم ، تصمیم گرفتم که MO داشته باشم. چرا نه - من می دانستم که قرار است روند راه اندازی مجدد سرعت را کند کند اما کندتر از هیچکدام چیزی بود که در من طنین انداز شد. من سعی می کنم آنها را محدود به زمانی کنم که کاملاً غیرقابل تحمل است که خودم را راضی نکنم. من آن را حالت نه چندان سخت خواندم.

من آنچه را که باید در مورد MO هنگام راه اندازی مجدد بدانید ، درباره مسائل فانتزی و جلوه های احتمالی Chaser ، خوانده ام. بنابراین در آنجا تلاش های من واقعاً آغاز شد ، جایی که به قدرت من نیاز بود. در آن زمان (بعد از 15 روز) ، هر بار که چشمک می زدم ، چشم هایم برافروخته می شد. هر وقت لباس زیر می پوشیدم و یا می زدم زیر آب ، مجبور شدم از ترفندهای مراقبه استفاده کنم تا از لمس آلت تناسلی ام لذت ببرم. ترسناک بود ، این راهی برای زندگی نیست ، اینگونه از خود ترسیدن. وقتی همه چیز از کنترل خارج شد ، من به یک MO سریع رفتم ، و نمودار اکنون یک توزیع خوب در هفته را نشان می دهد - که به هیچ وجه کنترل نمی شود ، فقط نحوه اتفاق افتادن است.

و زندگی آسان است (تابستان)

در آن زمان تابستان کاملاً در حال جابجایی بود و از نظر من به معنای خورشید زیاد ، دریا زیاد است ، بسیاری از خارجی ها در تعطیلات مشتاقند به همان اندازه خورشید در هر قسمت از بدن خود ، بسیار زیاد در خارج از منزل ، دوستانی که از آنجا بازدید می کنند ، همه افراد با روحیه خوبی زندگی می کنند ، افرادی که زندگی آسان خود را انجام می دهند.

خوشبختانه برای من ، مراقبه های من کاملاً محکم به دست می آمدند ، و گرچه من سیاست سخت تحمل صفر را نسبت به "نگاه کردن به عوامل محرک" تحمیل نکردم ، اما موفق شدم نگاه ، افکارم را کنترل کنم و انگیزه ها را از چشم دور نگه دارم .

دوستی از من دیدن کرد و به من یادآوری کرد که به دلیل ملاقات با افراد جدید ، در مکان های عمومی دستکاری کنم. انجام این کار کاملاً دیوانه وار برایم سخت بود (بدون ذکر این که من شعبده بازی نمی کنم) ، اما آنقدر خوب کار کرد که اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردم و باعث شد هفته ها در خوشبختی ناشی از فعل و انفعالات زندگی کنم.

وقتی این حالت کمرنگ شد ، من در یک حفره تاریک بدبختی و خستگی فرو رفتم (بیشتر به این دلیل که از نظر روحی از داشتن شخصی برای مراقبت از او به مدت یک هفته خسته شده بودم). در آنجا ، من جنون آمیزترین حمله به P را که داشته ام تحمل کردم. روزهای من یک مبارزه مداوم بود ، اگر مغزم فریاد می زد برای رفع آن، بدنم درد می کرد ، من شبها با وحشیانه از وحشی ترین خیالات من پر شده بودند، بازی کردن بارها و بارها در ذهن من و جلوی چشمانم. فکر کردم دیوانه شدم. فکر می کردم پایان رشته قهرمانانه من در حال بسته شدن است. فکر کردم نمی توانم مقاومت کنم. فکر می کردم مبارزه را می بازم.

چالش

این فکر در واقع من را به چالش کشید. به نمودار ، صفحات گسترده ، پیشرفت و اندیشه ام نگاه کردم: "این تمام نیست تا اینکه تمام شود - آن را ادامه دهید." من این را در اعماق هسته ام باور داشته ام ، زیرا مغزم فریاد کشید ، بدنم دیگر متضرر شد ، شب هایم پاک شد و با کم شدن طوفان در من آرامش برقرار بود. این روزها به طول انجامید. هفته ها یک ماه.

مطمئناً هنوز اصرارها را می دیدم. مطمئناً هنگام جلب چشم یک دختر زرق و برق دار در خیابان ، این چشمک های چشمگیر را داشتم. مطمئناً می دانستم اگر "فقط آنلاین شوم و ..." چه چیزی دریافت خواهم کرد. ولی چالشی که من ابراز کرده بودم ، وسوسه را در معرض خطر قرار نمی داد. قدرت و فداکاری و تفکرات من پس از آن می تواند به جایی دیگر هدایت شود و من به این ترتیب مراقبه ، ورزش ، اجتماعی خود ، درون گرایی خود را تقویت کردم ، در حالی که در اینجا و آنجا با آرزوی سرسخت عجیب و غریب مبارزه کردم.

در آن نقطه فکر P شروع کرد به دیدن یک حافظه دوردست - شما می دانید که این در مورد چیست اما نمی توانید کاملاً به یاد بیاورید. شروع به احساس عجیب ، حتی بیگانه کرد. چیزی که نمی توانست با من همراه باشد ، مطمئناً این خاطرات تاریک یک پسر قد بلند و ورزشکار در بهترین 30 سالگی که شب های دور از او دور بود ، نوعی اشتباه بود.

به نظر می رسد وقتی این حرف را می زنم زیاد به نظر نمی رسد ، اما وقتی این نوع احساس واقعاً درون خود را نشان می دهد ، کمک بزرگی خواهد شد دفعه بعدی که مجبور شدم برای مقابله با یک اصرار یا فکر یک انرژی جمع کنم. این ممکن است همان چیزی باشد که روانشناسی آن را تقویت مثبت می نامد - هرچه بهتر شود ، مسلح تر باشید و در نتیجه دفعه بعدی بهتر خواهد بود.

راه پیش رو

ماه گذشته مخلوطی از فراز و نشیب های مختلف بود که هیچ ارتباطی با دوره های قبلی ندارد. مثل اینکه وارد دوره دیگری از زندگی ام شده ام ، مثل اینکه چیزی پشت سر گذاشته شده است ، مثل اینکه وزنه ای از شانه های من افتاده است. من شروع به برقراری ارتباط با دخترانی کردم که می خواهم در سطح عمیق تری با آنها ارتباط برقرار کنم. من بعد از اینکه آخر هفته خوشمزه ای را با دوستان دیگر تقسیم کردیم ، حتی در عشق یکی منفجر شدم. من شروع به طرح برنامه های با تأخیر طولانی کردم. من در بسیاری از موضوعات مختلف در محیط مستقیم خود گشوده ام و بیشتر و بیشتر تلاش می کنم که به جاده پیش رو نگاه کنم.

کودک ترسناک درونی من می گوید سعی می کنم خیلی سریع برم، و من ممکن است سخت تصادف کنم ، خطر می کنم تمام پیشرفت های تاکنون را از دست بدهم.

میمون چالش درونی من می گوید من برای شخصی که سعی در تغییر کامل زندگی دارد عالی عمل می کنم، و اکنون زمان آن است ، ممکن است فردا اتفاق نیفتد.

از آنجایی که میمون چالش به من کمک کرد تا پایدارترین تغییر تا کنون را در مسیری که برای زندگی خود می خواستم انجام دهم ، تمایل دارم که به او گوش دهم و با خوشحالی چالش های او را بپذیرم.

از آنجایی که کودک ترس باعث شده تا ده ها سال در یک حالت معتاد و بی شکل مرا نگه دارد ، من بیشتر به او می گویم لعنت را ببندد ، در حالی که کمی انتظارات من را پایین می کشد (اما به او نگو ، من این کار را نمی کنم) می خواهم او بداند).

فهمیدم که مغزم بطور کامل راه اندازی نشده است. با این حال کار من تمام نشده و به آنجا خواهم رسید.

من درک می کنم که شخصیت من همیشه با تحریک بیش از حد به خصوص در دوره های افسردگی ، شرایط سخت و حوادث طاقت فرسا در معرض خطر خواهد بود. با این وجود این زندگی است که ارزش زندگی دارد ، زندگی که ما انتخاب می کنیم. نه کسی که در نهایت کاری را انجام دهیم که این دوست سرزده در زندگی ما ناخوشایند می آید زیرا ما همیشه به او اجازه داده ایم این کار را انجام دهد ، بنابراین او در زندگی ما در خانه است ، تا جایی که ما این کار را نکنیم.

توقف های بعدی در بخش موفقیت عبارتند از:

  • حالت سخت 90 روز *
  • حالت 180 روز نه چندان سخت
  • حالت سخت 180 روز *
  • حالت 360 روز نه چندان سخت
  • حالت سخت 360 روز *

*: این در صورتی است که تلاش های من در خواستگاری از این خانم ها بی نتیجه است. در غیر این صورت به خاطر Hard Mode اجازه عبور از آن را نمی دهم. این ممکن است در کل مراحل راه اندازی مجدد "لعنت" بزرگ به نظر برسد ، به خصوص اینکه من در طول 90 روز برخی از MO ها را در زندگی خود نگه داشته ام. هدف از بین بردن تحریک بیش از حد ، بازگشت به احساسات واقعی زندگی و تفکر ، نزدیک شدن به واقعیت و بیشتر از جعلی است. اگرچه حالت سخت ممکن است به ما کمک کند زمان بیشتری تنظیمات کارخانه مغز را بازیابی کنیم ، اما من معتقدم که تعامل فیزیکی با یک انسان دیگر ممکن است حتی در صورت لنگر انداختن خود در یک واقعیت مثبت و لذت بخش ، نتیجه بهتری داشته باشد. (فقط ذهنیت فعلی خودم ، این موضوع بدون اخطار قبلی قابل تغییر است ^^)

در همین حال می خواهم شغلی پیدا کنم که به آن اعتقاد داشته باشم ، درمان را به پایان برسانم (نه درمانی مبتنی بر پورنو) ، دختری را پیدا کنم که من را دوست دارد و من آن را دوست دارم ، در مکان جدیدی حرکت کنم ، به کشورها / فرهنگ های بیشتری که تاکنون ندیده ام سفر کنم قبل از این ، یک پروژه اجتماعی را که با یک دوست دارم توسعه دهید ، داوطلبانه در یک گروه محلی برای حمایت از اعتیاد شروع کنید.

اگر این پست را تا اینجا خوانده باشید ، احتمالاً یا کنجکاو شده اید که ببینید این ضربه زن چیست ، یا اینکه واقعاً آن را در خود دارید که هدفمندانه در برابر قسمت های دردناک مقاومت کنید ، در ازای فرصت یادگیری چیزی که برای شما مفید باشد آینده. و اگر من را به درستی بخوانید ، می دانید که این احتمالاً مهمترین کلید برای آنچه که در طول نیم سال گذشته سعی در تحقق آن داشتم بود.

در حالی که من به جای استخراج خرد موجود در آن ، به تفصیل پرداخته ام ، اما امیدوارم که اگر این مقاله را می خوانید ، چیزی فراتر از حکایت داستان من را به شما برکت دهد. امیدوارم از شما الهام گرفته شود (این به معنای کپی بدون ذهن نیست) و در راه خود قویتر خواهید بود.

صلح

ارتباط دادن - بنابراین من باید یک نقطه عطف 90 روزه ارسال کنم - بدون PMO ، برخی از MO.

by TheFutureMe


به روز رسانی - بنابراین یک سال گذشته است: مغرور و قوی

سلام همکاران Fapstronauts ، من برای شما سال جدید بسیار خوبی آرزو می کنم - امیدوارم تلاش های شما مسیر را سبک و بار شما را سبک کند!

من بیش از 25 سال رفتارهای اعتیادی در مورد PMO داشته ام. من در اینجا به جزئیات نمی پردازم ، اما عناوین عنوان شده:
- با انزوای اجتماعی و اضطراب همراه است
- همراه با انزال تاخیری شدید
- با کمبود عمومی شرکای جنسی / صمیمی مرتبط است
- همراه با الگوهای عمومی افسردگی به اندازه کافی سبک که هیچ نگرانی را به غیر از "مسائل شخصیت" ایجاد نمی کند
- در غیر اینصورت کاملاً کاربردی است ... اگر این بعد از لیست قبلی هنوز معنی دارد.

امروز من اینجا هستم تا آخرین نقطه عطف را با شما در میان بگذارم. یک سال پیش ، یک پیشخوان دیگر راه انداختم ، چالش دیگری که قبلاً فقط 128 روز به من رسید. من می گویم "فقط" زیرا آنچه اکنون اتفاق می افتد بسیار بزرگتر است. تنها چیزی که می توانم برای شما آرزو کنم این است که شما نیز به آنجا برسید. و من اعتماد دارم که تو خواهی کرد!

این بار به 370 رسیدم در هر سال. هنوز در حال شمارش است. اگرچه صادقانه بگویم دیگر چیزی برای حساب کردن وجود ندارد - این احساس "روزمره روز 1 است" دیگر از بین رفته است و P یک گزینه نیست ، بیش از نوشیدن 17 لیتر براندی در شب نیست. جذابیت نداشتن علاوه بر تفکر گاه به گاه "سلام ، می تواند سرگرم کننده باشد" ، که به لطف آگاهی از عواقب و ارزشهایی که برای ایجاد این روشها در نظر گرفته ام ، در یک ثانیه زحمت می کشد.

در این مدت عمداً یا ناخواسته P یا P-subs را تماشا نکرده ام. من چشمانم را پوشانده ام وقتی دوستان با محتوای صریح مرا تحریک می کردند ، وقتی برهنگی روی صفحه ظاهر می شد ، نگاهم را برگرداندم. با افشای کامل ، حالت سختی نداشتم - بنابراین در طول سال دقیقاً 20 بار می خواستم. که تقریباً در مورد مبلغی است که من باید طی یک هفته انجام دهم ، یعنی حدود دو سال پیش. برخی ممکن است بگویند این یک موفقیت کوچک در مقایسه با حالت های سخت است ، و من واقعاً این جمله را درک می کنم. اما من فهمیدم که کاهش فرکانس روشی است که با من کار می کند و می توانم مدت زمان طولانی تری آن را حفظ کنم. وقتی من می خواستم 95٪ بیدار شدم از یک رویای وحشتناک جنسی ، در نیمه شب ، و تصمیم گرفتم به احساس فرو بروم. فقط دو بار با تمرکز بر احساسات جسمی (و اطمینان از اینکه خیال پردازی یا تجسم نمی کنم) بدنبال تسکین جسمی شدم و بلافاصله از زمان طولانی پشیمان شدم.

من نمی خواستم فقط P یا M را متوقف کنم ، زیرا می دانستم که می توانم. آنچه من می خواستم این بود که واقعاً پایه های اساسی عادت PMO خود را تغییر دهم. بگذارید آن بیت را توضیح دهم.

می بینید که وقتی NoFap را شروع کردم ، من مانند بسیاری از فضانوردان دیگر بودم. عصبانی از P به دلیل بسیار پست و جذاب بودن لعنتی. "لعنت به شما پورنو ، شما خیلی بد هستید ، شما در زندگی من ویران می کنید ، برو". سپس بعد از نگاه کردن عادتم در چشم ، به او آموختم که مسئول اینجا است. اما همانطور که ممکن است خودتان آزمایش کرده باشید ، این اغلب به سختی برنده می شود و تا دست انداز بعدی جاده ادامه دارد. مثل بسیاری دیگر در اینجا نیز ، من فهمیدم که این عادت از هیچ جا بیرون نمی آید. که من آن را به زندگی ام فراخواندم و بگذارم بماند ، مثل این دوست پایدار که یک سال پیش برای یک هفته پناه دادن توافق کردی. اینکه بسیاری از افراد برای سرگرمی خود از P استفاده می کنند و مانند من مجذوب آنها نمی شوند. درست مثل این که وقتی یک آبجو با دوستانتان می گیرید ، مثل یک الکل ، احساس خطر نمی کنید.

اگر در آنجا مرا دنبال کرده باشید ، ممکن است فکر کنید که این مفاهیم به راحتی قابل درک هستند ، کاملاً واضح هستند و این کار سنگین کردن را به تنهایی انجام نمی دهند. و حق با شماست! در طی این مدت زمان چند فعالیت را شروع کردم که به ساختارهای مختلف زندگی من کمک کرد: درست است - تغییر دهید. اگر هنوز این موضوع را متوجه نشده اید ، من اکیداً پیشنهاد می کنم که شروع به در نظر گرفتن زندگی خود با ساخت آجرهای پوسیده (PMO) کنید و شاید این دیوارها نیاز به تعویض داشته باشند. نترسیدن از تغییر ممکن است اقدامی سخت باشد و برای اینکه کاملاً شفاف باشم ، هنوز هم ترس داشتم که چند هفته پیش شروع به تغییر چیز دیگری در این زندگی کردم - و از دختری بیرون (برای اولین بار در دهه های گذشته) خواستم ) بنابراین وقتی شروع به ریختن پایه های آن دیوارهای جدید نمی کنید ، ناراحت نشوید - آنها در ابتدا لازم نیست که کاملاً عالی باشند ، بلکه فقط باید با آنچه اکنون دارید متفاوت باشند.

از جمله اقداماتی که من برای تغییر انجام دادم ، یک پروژه جدید آموزشی را آغاز کردم که طی چند سال مرا به یک حرفه جدید منتقل می کند. زمان بیشتری را صرف فعالیت هایی کردم که می خواستم مانند ورزش ، عکاسی ، خواندن ، پیاده روی ، پیاده روی ، رویدادهای اجتماعی توسعه دهم. meditaiton؛ نوشتن؛ و غیره.

اینها فقط لیستی از موارد برای گذراندن زمان نبودند ، آنچه که در همه آنها مشترک بود ، ناسازگاری غیر فوری است. برای بعضی ها مجبور شدم در مدت زمان کوتاهی سرمایه گذاری هنگفتی انجام دهم ، برای برخی دیگر مجبور شدم به طور منظم تلاش های کمی انجام دهم و غیره. و این دوستان ، واقعاً جایی است که چرخه PMO برچیده شد. قبل از آن خراب شد ، با چالش های NoFap که به من نشان داد من می توانم خیلی راحت زندگی کنم بدون اینکه روزانه 10 بار به یک عمل جنسی اغراق آمیز برخورد کنم. اما برچیده شدن واقعی این واقعیت بود که هرچه بیشتر خودم را در کاری سرمایه گذاری کنم که فوراً قابل برداشت نباشد ، بیشتر از مزایای آن در مدت زمان طولانی بیشتر بهره مند می شوم ، بنابراین سعی می کنم تجربه را تکرار کرده و آن را بهبود بخشم.

مزایای اضافی این طرز تفکر این است که من بیشتر و بیشتر به خودم اعتماد می کنم ، که چرخه مفیدی را شروع می کند: فرصت های بیشتر ، انرژی بیشتر برای تحقق بخشیدن به آنها و غیره. و هرچه این روند بیشتر انجام شود ، گفتن "فرصتی نیست ”وقتی یک فکر مرتبط با P به ذهن خطور می کند.

یادم می آید که چند روز پیش ، در مورد زنی که در حال حاضر با او دوست هستم ، بیشتر جنسی فکر می کردم ، صدای کوچکی که قبلاً با صدای بلند با اراده شکسته من صحبت می کرد کاملاً ساکت بود. هنوز هم می توانم گوش دهم که قطعات کوچکی از "هی .. این من هستم ... اوقات خوبی را که پشت سر گذاشتی به یاد بیاور ..." می شنوم ، اما با لبخند دلسوزانه ای روبرو می شوم و می گویم "ببخشید اما .. فرصتی نیست ، علاقه ای ندارم" درست مثل من با یک جواهر یا سیگار تقلبی در یک فروشنده خیابانی شرکت می کردم.

با فکر کردن به جلو ، فکر می کنم 10 شاخصی را که روزانه در صفحه گسترده ضبط می کردم (نیروی اراده ، انرژی ، روحیه ، چشمک زدن P ، اصرار و غیره و غیره) متوقف می کنم و فقط به زندگی در این زندگی جدید تمرکز می کنم. من به طور منظم به اینجا می آیم تا با جامعه در تماس باشم ، تلاش های برجسته ای که بسیاری از شما هر روز به طور رایگان برای بهبود زندگی دیگران که همان مصیبت را دارند ، انجام می دهیم. من در حال شروع قرار ملاقات با یک زن خوب هستم که احساس می کنم بسیار همسو و مطمئن با او هستم و اعتماد دارم که در کنار 370 P-free که برای اشتراک گذاری در اینجا هستم ، خط بدون P & M که اکنون در آن حضور دارم ( امروز 46 ساله) تنها رشد خواهد کرد - به هر حال اکنون نمی توان بدون شریک زندگی من دلیلی برای MO مشاهده کرد. احساس می کنم بدترین چیز پشت سر من است و می توانم کاملاً از آنچه در اینجا و اکنون است لذت ببرم. البته مراقب افکار مزاحم و دست اندازهای جاده هستید. در صورت بروز ، این فرصت دیگری برای رشد و یادگیری است.

یک فرآیند در آسیب شناسی روانی وجود دارد که باعث می شود هنگام مواجهه با یک تجربه آسیب زا (چه بزرگ و چه کوچک) حالتهای خطی مشخصی را پشت سر بگذارید ، و من حدس می زنم که من برای مدتی به مرحله سازگاری رسیده ام - وقتی که جزئیات تجربه گذشته خود ، آسیب روحی را تلفیق کرده و روزانه راه حل هایی برای مقابله با آن پیدا کرده اید. این بدان معنا نیست که تروما از بین رفته است یا بی ضرر شده است ، اما شما کار کرده اید که در اطراف آن رشد کنید و در چیزی غیر ممکن و بدون آن امکان پذیر نباشد.

این یک زمان فرصت و کشف است ، یک چشم انداز هیجان انگیز که هر روز متحیر نمی شود. آرزویی وجود دارد که من امروز دوست دارم در جهان هستی بچینم ، و آن این است: "باشد که همه شما از سنگینی PMO رهایی یابید و تا آخر روز به آن افتخار کنید".

با تشکر از شما برای خواندن این متن در متن من - باشد که الهام بخش شما باشد مانند بسیاری دیگر که در دو سال گذشته با من رفتار کردند!

بهترین ها برای همه شما ، و ممکن است 2018 این شهامت را برای شما به ارمغان بیاورد که یک قدم فراتر از هر کجا که هستید بروید. هیچ اشتباهی وجود ندارد که شما جلو بروید.


به روز رسانی - 500 روزهای پورنو رایگان

در اینجا ، هدف اصلی خودسرانه خودم است که پیشخوان NoFap و حداکثر اتفاق می افتد ژانویه 2nd 2017. فکر می کنم باید میهمانی یا مهمانی برگزار کنم ، زیرا وقتی به مسیری که من را به اینجا هدایت می کند نگاه می کنم ، دقیقاً ساده نبود. من البته در مورد ذهن معتاد ، در مورد 25 سال استفاده اجباری و مخرب صحبت می کنم. اما من همچنین در مورد مسیرهای پر دردسر که باید هنگام مقابله با آن رفتارهای عمیقاً ناسازگار با آنها روبرو شویم صحبت می کنم.

من در یک نقطه عطف قبلی پست گذاشتم که تقریباً خلاصه آنچه را که من از آن استفاده کرده ام ، از طرز فکر تا کلاهبرداری ذهن تا تمرین و غیره است ، بنابراین من این کار را تکرار نمی کنم. اگر علاقه مند هستید ، می توانید به دنبال زیبایی باشید [اینجا].

کسانی که روز 500 علامت عاری از P است این به هیچ وجه حالت راهب نبوده است ، و همچنین فکر نمی کنم که این زمان از زندگی من می تواند از چنین تلاشی جلوگیری کند. P-free حداکثر کاری بود که می توانستم انجام دهم ، و من سپاسگزارم که توانستم خیلی کار کنم.

(برای افشای کامل ، من روزهای 200 گذشته را که احتمالاً یک بار در هفته یا هر روز 10 انجام داده ام ، صرف کرده ام ، شاید به هیچ وجه احساسات جسمی - به اندازه ممکن تخیل کمی نداشته باشد و قطعاً هیچ اشاره ای به موارد مربوط به P ندارم. تا به حال تماشا کرده ام. من یک دختر هم داشتم ، بنابراین قطعاً O نیز هست)

امروز درمورد P چیست؟ خوب ، همانطور که یک تجربه اخیر به من نشان داد ، من هنوز هم مستعد نفوذ P هستم. یا دقیق تر ، ذهن معتاد گرسنه P در من مرده نیست و هنوز هم می تواند ذهنم را فاش کند که وقتی محرک های خاصی رخ می دهد ، این یا آن را مطرح کند. شما آنها را هم می شناسید: گرسنگی ، اضطراب ، تنهایی ، خستگی. معروف "مکث" هرچند راحت است که آن ایده های ضعیف را از بین ببرید ، و به معنای واقعی کلمه هر چیزی باعث از بین رفتن آن می شود (مثلاً چیزی که به راحتی به دنبال پنجره است). برخلاف روزهای قبل 500 ، احساس تهدید نمی کنم وقتی تصویری از رابطه جنسی را می بینم و در بعضی موارد ، حتی توانسته ام از زیبایی ظاهری تصاویر (تبلیغات در خیابان ها ، صحنه فیلم و غیره) لذت ببرم ، حتی بدون آن که احساس پوزه ای که می گفت "اوه پسر ، من بعداً با این خودارضایی می کنم. صبر کنید نه ، در واقع بیایید چیزی هیجان انگیز تر بدست آوریم. "

یک پیشرفت جالب (که من واقعاً آرزو می کنم وقتی زمان فرا برسد خودتان شاهد آن باشید) انتقال هر نوع تمایل PMO به چیزهای دیگر بود. اجرای اجباری ، بازی های اجباری ، فیلمبرداری اجباری ، کار اجباری ، شبکه های اجتماعی اجباری و غیره. فکر می کنم همه موارد اغراق آمیز را که اجتناب از P فراهم می کند ، پشت سر گذاشتم ، همیشه برای آزاد کردن این تنش. با نگاهی صحیح به آنچه اتفاق می افتد ، سعی در مشاهده آن مشاهده می کنید ، می توانید الگوهای بسیار جالبی را در مورد استفاده ، افکار ، رفتارهای خود مشاهده کنید. به عنوان مثال ، مردم معتقدند این انرژی جنسی است نیازهای برای انتشار از طریق P ، خوب این جالب است که چگونه این انرژی به اصطلاح جنسی به راحتی در چیز دیگری کاملاً تغییر می کند - ادغام می شود - در درجه اول اگر از جنس جنسی نبود ، چه می شود؟ در تجربه من ، هرچه تنش جنسی بیشتر در طول روز وجود داشته باشد (برخوردها ، افکار و غیره) کمتر مستعد ابتلا به فشار و نفوذ P هستم - اگر تقاضای P از طریق انرژی جنسی حاصل می شد ، منطقی نخواهد بود.

هنگامی که من با آن اتهامات جنسی روبرو شدم (همیشه به عنوان یک آقا و بسیار محترمانه) این روزهای روشن بود. برعکس ، آنهایی که تاریک بودند ، مملو از HALT بودند که باعث ایجاد تنش می شوند و منجر به اصرار می شود. تنش از بنیان اساسی زندگی شما ناشی می شود - سرخوردگی ، عصبانیت ، درد ، روابط ، پول ، پروژه ها ، دوستان ، خانواده ، رویاها ، کار ، سرگرمی ها ، و سایر موارد. به این توجه کنید و هنگام مشاهده این اتفاق با خود صادق باشید ، ولع خوردن از یک چیز به چیز دیگر تغییر می کند ، خواهید دید که بسیار عجیب است. اگر منبع یا تنش کافی در زندگی شما وجود داشته باشد (شما راهب نیستید ، بنابراین باید وجود داشته باشد) ، اگر در جای دیگری آزاد نشود ، رشد می کند و می تواند شما را بشکند.

چرا این تنش ساده ترین انتشار در استفاده از P را نشان می دهد ، بیشتر به دلیل جذابیت عمومی است که تا به حال رابطه جنسی در زندگی ما داشته است (بعد از همه ، حتی کوتاه ترین مادر جوان می گوید چیزهای معصومی مانند "سلام ، ما در کره زمین هستیم تا بچه دار شویم") )؛ بیایید دسترسی گسترده را فراموش نکنیم؛ بازار رو به رشدی که محصولات خیاطی را درست جلوی چشمان ما هل می دهد. رازداری نسبی که مردم در آن استفاده می کنند و باعث می شود فعالیت ساده بینایی آسان تر شود. احساس انجام كاري طبيعي يا لااقل غيرمستقيم (مانند مصرف محصولات شيميايي مصنوعي در خون يا بيني). این واقعیت که اکثر مردان در مورد آن به عنوان یک شوخی صحبت می کنند ، آن را عادی می کنند. اما برخی از افراد دیگر با اخلاق و فرهنگ متفاوت ممکن است در قالب اشکال دیگر اعتیاد پیدا کنند: قمار ، نوشیدن ، خشونت ، مواد ، بازی ، ...

در حقیقت ، همه ما این سفر را شروع می کنیم و فکر می کنیم P است که می جنگیم ، P و همه شر آن است. فقط برای درک اینکه ، پس از از بین رفتن نفوذ P ، چیز دیگری رخ داده است - شاید کمی قدرتمندتر باشد ، زیرا در حین جنگ با استفاده از P ما ، با برخی از منابع تنش شما جنگیده ایم. و صادقانه بگوییم که می تواند در ابتدا کمی دلسرد کننده باشد. اما پس از آن زمان آن رسیده است که درک کنیم که این یک واقعه واقعی است ، یک فرصت واقعی برای تحولات عمیق در زندگی ما و به نوبه خود افرادی که ما با آنها به اشتراک می گذاریم.

من افتخار می کنم که توانستم بگویم که بدون P خیلی زیاد شدم. یک سال و نیم پیش تصور نمی کردم. و این به پایان نمی رسد ، به دلیل همه چیزهایی که قبلاً می خوانید. زندگی من با زخمهایی که خودم را در طی این دهه به خودم تحمیل کردم ، تشدید می شود: زندگی جنسی شلوغ ، روابط بی روح ، تحریف تصویر زنان ، تحقق عزت نفس هنگام تحقق این همه.

با تشکر از تلاش های من و با تشکر از NoFap و جامعه ، من قایقرانی را برای یک قاره متفاوت برپا کردم ، جایی که ممکن است آنچه را که می خواهم و نیاز دارم.

امروز شمارنده خود را به PM رایگان تغییر می دهم ، زیرا می خواهم روی گرایشی کار کنم که هنوز هم می خواهم درد خود را با یک M. تسکین دهم. این رضایت سریع آن چیزی نیست که من در زندگی ام می خواهم - خوب من می توانستم از رضایت فوری اما عوارض جانبی وحشتناک استفاده نکنید ... - و من اهداف جدید خود را بر این اساس تنظیم می کنم. رکورد من چند سال پیش 108 PMO رایگان بود ، بنابراین دلیلی وجود ندارد که نتوانم دوباره این کار را انجام دهم. من هر چند O را از معادله خارج نخواهم کرد ، زیرا می خواهم با کسی روبرو شوم که می توانم با آنها رابطه سالم داشته باشم تا بتوانم تصویری عادلانه از بدن زن ، شخصیت و صمیمیت بازیابی کنیم. یک تجربه اخیر به من می گوید که این کار ساده نخواهد بود و این که علی رغم آزاد شدن از سرگرمی تماشای P ، بازگرداندن این موارد طولانی خواهد بود.

بیایید برای 30 / 60 / 90 / 150 / 300 / 500 برویم.

من برای همه تلاشهای شما آرزو می کنم و امیدوارم که تجربه من بتواند به شما الهام بخش و کمک کند. به یاد داشته باشید ، وقتی به آن هدفی رسیدید که برای خود تعیین کرده اید ، باید دو نکته را در خاطر داشته باشید:

  • افتخار کن شما باید ، زیرا هیچ کس غیر از شما در این کار دخیل نبود. شما آن را هر روز حمل کرده و برنده شدید. ممکن است مردم کمک کرده باشند ، اما شما تنها این کار را کردید. آن را مانند نشان بپوشید و قدم بردارید تا…
  • ادامه دهید شما نباید در آنجا متوقف شوید و به جایزه خود تکیه دهید. موضوعی که ما را تحت تأثیر قرار داد به دلیل نارضایتی دانستن کاملاً خوب در شرایطی که در آن قرار داشتیم اما ترجیح می دادیم که از آن خارج شویم. تا اینکه عواقب آن اتفاق نیفتد. درست است؟ بنابراین به آنجا بروید و بجنگید. این زندگی شماست ، تنها یک زندگی شما.

و برای پایان دادن به این ، بیایید فقط چند سال به 2000 شیرجه بزنیم ، با چیزی که به طور گسترده درک نشده است ، جمله معروف معروف شاعر رومی Horace: "Carpe Diem". همه ما با هیپی صحبت کردیم که در آن روز زندگی می کردند "روز را تصرف کنید (و همه چیز را لعنت کنید") ، خوب این اصلاً به معنای کامل نیست.

Carpe Diem ، (حداقل حداقل اعتبار در اعتبار)

از روز استفاده کنید ، (به آینده خیلی کم اعتماد کنید)

به عنوان مثال آینده ای که می خواهید امروز آماده شده است.