سن 24 - احساس می کنم کمتر کودک و بیشتر مرد هستم. صمیمیت بهتر با دوست دخترم.

ذخیره غلتکی احساسی من ..

PMO'ing را از حدود 12 یا 13 سالگی شروع کردم و این کار با تصاویر بازی های ویدیویی یا دختران انیمیشن زیبا شروع شد. طولی نکشید که کنجکاوی حالم را بهتر کرد و دید چه چیزهایی در اینترنت وجود دارد ... در حالی که من در دستشویی خانه دوستم مخفی شده بودم. بله ، در حالی که با بچه ها معلق بودم ، یکی از اصرارهای فوری من این بود که خودم را در حمام 30 دقیقه حبس کنم (و من آنقدر مراقب بودم که 30 دقیقه را محدود کنم) ، و حتی این باعث شد که آنها فکر کنند چه جهنمی داشتم می کردم

در نتیجه، بیشتر علاقه مند شدم به در دسترس بودن حریم خصوصی برای تماشای پورنو باشم تا اینکه با دوستانم حلقه زده باشم، و من با آنها کنار گذاشتم. این شروع بزرگ انزوا من از استفاده از پورنو بود.

سریع به دبیرستان و دانشگاه منتقل می شوم ، و اگرچه دوست و دوست دختر داشتم ، اما این همیشه مانع از PMO نبود. بعضی روزها اشتیاق کم بود و روزهای دیگر ، مثل این بود که یک نمایش در زمان واقعی از درون سرم پخش می شود. من همیشه بعد از PMO احساس گه می کردم ، اما یک راه حل سریع دیگر این احساسات را برای مدتی از بین می برد.

در واقع ، با گذشت زمان ، من حداقل دو بار در روز در حال تماشای پورنو بودم: یک بار قبل از کار و یک بار قبل از خواب. داشتن روتین خوب بود و می دانست که خود شاخدار من می تواند در موارد خاص از پورنو راضی باشد. حتی برای مدتی در دانشگاه ، روزی دو بار این کار را انجام می دادم. سرانجام ، من شروع به آگاهی بیشتر از مشکلات پورنو در سطح عصبی کردم ، و از مربی مردانم خواستم که مرا به خاطر تماشای پورنو مسئول بداند.

من چند ماه دوام آوردم (فکر می کنم 2) بدون پورنو ، و اگرچه به خودم افتخار می کردم ، اما چیزی احساس ناراحتی می کرد ... مثل اینکه قسمت عمده ای از ترک پورنو را از دست داده بودم. و من بودم - فقط یک شب تنها با تلفن در اتاقم طول کشید تا دوباره بخواهم به برخی از تصاویر مورد علاقه خود نگاه کنم. تصاویر؟ نه ، من می توانم یک فیلم تماشا کنم. نمی توانم شلیک دوپامین را که آن شب از PMO گرفتم توصیف کنم. این قوی ترین ضربه دوپامین بود که من تا به حال داشته ام ، اما بعد از آن احساس گه مطلقی کردم. خیلی بد پورنو هنوز برای دلجویی من بود.

سریع به چند ماه پیش منتقل شد - دوست دخترم از آمریکا از من دیدن کرد (من در حال حاضر در خارج از کشور زندگی می کنم) ، و پس از بازگشت او به آمریکا ، من تصمیم گرفتم که نحوه برخورد من با زندگی را تغییر دهم ، که شامل - یک بار و برای همیشه - خلاص شدن از شر پورنو من این انجمن را پیدا کردم ، تحقیقات و برخی از انجمن ها را خواندم و تصمیم گرفتم سفر 90 روزه را شروع کنم. من در روز 60 هستم ، و اگرچه من با مدیتیشن و بسیار آگاه از خودم تمرین می کنم (من با مدیتیشن تغییرات زیادی در سبک زندگی ام ایجاد کرده ام) ، برای مدت طولانی ترک پورنو - و این کار را به روش هوشمند انجام می دهم - من را به مرد بهتری تبدیل کرده است.

چند هفته اول دشوار بود، زیرا سعی کردم در مورد آن فکر نکنم. من چیزهای زیادی برای انجام دادن داشتم که چیزها را ساده تر می ساخت. این به نظر خوبی شروع خوبی بود، اما چیزی شروع شد که برای من بسیار گیج کننده بود. احساسات من از کنترل خارج شد

آنها روزانه به بالا و پایین رفتند و به سمت بالا حرکت کردند. یک لحظه، من در دفتر کار خود را در حال آماده کردن درس خواندنم می نشستم، و لحظه ای بعد، با وضعیت های فرضی که من از آن می ترسیدم، که عمدتا پدرم بود و من درگیر یک جنگ فیزیکی بودم (من تا به حال این نوع از الگوهای فکر هرج و مرج تا زمانی که من می توانم به یاد داشته باشید). اگر نه از پدرم، قطعا در مورد دوست دخترم بود که در نوعی ناتوانی یا ناکافی بودن در من بود.

این افکار من را دیوانه کرد و گرچه من از جلسات درمانی مهارت داشتم تا احساسات بی نظم را کار کنم ، اما درک نمی کردم که این افکار بسیار قدرتمند هستند زیرا PMO دیگر در دسترس نیست. در واقع ، PMO راهی برای جلوگیری از اضطراب فوق العاده ای بود که من به خوبی از پس آن برنیامدم. من در این زمان حتی بیش از حد معمول در آب 3 نوشیدنی در روز نوشیدم.

بعد از ماه اول ، من یک مبارزه عجیب و غریب را با خشم تجربه کردم. به طور خاص ، من در زمان های تصادفی بدون دلیل احساس عصبانیت می کردم ، و در زمان های دیگر ، کوچکترین عامل استرس زا باعث عصبانیت می شود. من به اندازه کافی باهوش بودم که به آنها عمل نکردم ، اما از اینکه چگونه با سینه تنگ و نفس هایم مانند یک بخار فشار به خانه بروم از خانه متنفرم. مراقبه در مورد این عصبانیت به من اجازه داد تا خشم خود را بپذیرم. عصبانیت چیز بدی نیست این به سادگی بخشی از شماست که برای شنیدن فریاد می کشد ، خواه این به معنای تعیین حد مورد نیاز باشد یا پذیرفتن بخشی از خود که دوست ندارید (مانند عصبانیت).

بعد از این قسمت های عصبانیت ، نوع دیگری از خشم را تجربه کردم و افکارم درمورد رابطه جنسی شروع شد. من از 23 سالگی باکرگی خود را از دست دادم و دلیل این که مدت زیادی بکر باقی ماندم این بود که از رابطه جنسی خود مضطرب و شرمنده بودم (اگرچه در آن زمان از آن اطلاع نداشتم). من وقتی کتاب خوبی را که توسط یک محقق در زمینه مسائل مردانه و در کنار دوست دخترم نوشته شده بود ، خواندم ، چقدر اضطراب و شرم داشتم.

هنگامی که این را متوجه شدم، توانستم اقداماتی را برای خلاص شدن از شر این ترس انجام دهم (مانند بیان دوست دخترم که من به جای انجام این همه گه گاه عجیب و غریب، او را دوست دارم). من هنوز در مورد جنسی بودن (و شاید برخی از شرم) باقی مانده ام، اما می توانم به شما اطمینان دهم که به زودی بر این غلبه خواهم کرد.

حالا اجازه دهید به چیزهای خوب (یعنی تغییرات بسیار مثبتی) برسیم:

  • شما مجبور می شوید خوب به خود نگاه کنید. دیگر نه پنهان شدن ، نه قلعه ای خیالی برای محافظت از شما. این می تواند فوق العاده ترسناک باشد و شما ممکن است چیزهایی را ببینید که واقعاً دوست ندارید. هر اتفاقی که اینجا بیفتد ، باید با آن کنار بیایید. این باعث قدرتمندتر شدن شما و متکی شدن به PMO می شود. من در فروم بالا به شما مقدار زیادی از این موارد را دادم.
  • عدم PMO باعث می شود که انرژی جنسی مسدود یا هدایت شود. شما می خواهید مورد دوم را انجام دهید. من این کار را با تهیه دستگاه اسپرسو ، یادگیری ساخت انواع نوشیدنی های خاص (کاری که همیشه دوست داشتم انجام دهم) و شروع یک برنامه تمرینی در سالن بدنسازی انجام دادم. هدف من این است که حدود 200 پوند وزن داشته باشم که بیشتر آن ماهیچه لاغر است. من سنگ نوردی کرده ام ، اما بدن من در حال حاضر جایی نیست که می خواهم باشد. وقت بلند کردن است!
  • توجه: این فرایند "تغییر جنسیت" نامیده می شود ، و کنترل آن هنگام شروع یکی از دشوارترین موارد است. احساس خیلی بهتری نسبت به خودتان دارید. وقتی شروع می کنید انرژی خود را به چیزی مولد تبدیل کنید (مانند کار یا سرگرمی / علاقه) ، احساس بسیار خوبی خواهد شد. شما کمتر مانند کودک احساس می کنید و بیشتر شبیه یک مرد هستید.
  • احساس ارتباط بیشتر با مردان. مدتها فقط در اطراف خانمها احساس راحتی می کردم. بعد از این مدت طولانی بدون PMO ، من به طور طبیعی در مردان راحت ترم. در حقیقت ، من به سختی می توانستم با آنها ارتباط برقرار کنم. اکنون دقیقاً برعکس آن درست است. من در کنار مردان بسیار راحت تر احساس می کنم ، زیرا خیلی به آنچه دیگران در مورد من فکر می کنند و احساس می کنند اهمیت نمی دهم (و با توجه به اینکه من در یک کشور آسیایی زندگی می کنم ، شروع این کار آسان نیست). بهترین کاری که می توانید برای خود به عنوان یک مرد برای خود انجام دهید این است که در کنار سایر مردان سالم باشید. مردانگی خود را در آغوش بگیرید.
  • صمیمیت بهتر با دوست دخترم. از آنجایی که من بازتر هستم و کمتر به او وابسته هستم ، احساس راحتی بیشتری در کنار او بودن دارم زیرا بیشتر از او روی خودم تمرکز می کنم. از قضا ، ما اکنون نزدیکتر هستیم.

مزایای دیگری نیز وجود دارد ، اما من آنها را برای زمان دیگری ذخیره می کنم. بچه ها ، شما شروع به تماشای پورنو کردید زیرا به چیزی نیاز داشتید که در آنجا نبود. پر کردن این نیاز پیچیده است زیرا ممکن است ماهیت آن به راحتی قابل رمزگشایی نباشد ... شما ممکن است مانند من از یک غلتک عاطفی احساسی عبور کنید. با این حال ، من می دانم که شما می توانید آن را انجام دهید. ما مرد هستیم و مردها واقعاً در انجام کارها مهارت دارند. اگر عود کردید ، دوباره شروع کنید. از پس آن برمی آیید.

صلح.

ارتباط دادن - 60 روز مارک: ساخته شده مرد بهتر است

by این رشتهایم


به روز رسانی -روزهای 143 و شمارش: پس و اکنون

سلام به همه،

من در سپتامبر موضوعی را برای معیار 60 روزه خود ارسال کردم ، بنابراین اگر می خواهید یک داستان در مرحله پیشرفت داشته باشید ، می توانید نگاهی به آنجا بیندازید. من می خواهم تحولاتی را که از لحاظ ذهنی و جسمی از زمان ترک PMO در ژوئیه انجام داده ام ، به اشتراک بگذارم.

قبل از ترک PMO ، من حداقل دو بار در روز خودارضایی می کردم و احساس می کردم کاری قبل از کار سریع انجام می شود یا قبل از خواب باید کاری انجام شود. در حقیقت ، عادت من به اندازه مسواک زدن طبیعی بود. من زیاد به آن فکر نمی کردم ، و فقط می دانستم که در روز زمانی برای آن وجود دارد. من در آن زمان چند دوست داشتم ، اما بیشتر اوقات بدون حداقل یک آبجو احساس شرمندگی می کردم.
به دلیل نداشتن اعتماد به نفس ، به دوست دخترم اعتماد زیادی کردم و ارزش مرد بودنم را تأیید کردم ، و به موفقیت های فعلی خود نگاه کردم که انگار مهم نیستند. صورت من آکنه زیادی داشت ، تقریباً هیچ احساسی بر روی احساساتم نداشتم و به راحتی مردم را بیگانه می کردم زیرا تصور می کردم به یک دلیل یا دلیل دیگر با آنها کنار نخواهم آمد. پورنو یک روش عالی برای تسکین دادن خودم بود و هرچه بیشتر از آن استفاده می کردم چیزهای عجیب و غریب مورد نیاز من برای رسیدن به همان سطح هیجان بود. به نوبه خود ، پورنو در واقع تنها چیزی بود که می تواند من را هیجان زده کند - حتی در محل کار ، علاقه ای که من یک بار نسبت به ایستادن جلوی کلاس احساس می کردم به سختی تبدیل شده بود. یکنواختی بیشتر ناشی از ساختار آموزشی شرکت است که خود بی تأثیر و کسل کننده است ، اما مغز PMO من فقط بر آن افزوده و احساس دانشجویان من احساسات من را نشان می دهد.
پس از صرف یک هفته عالی با دوست دخترم که از خارج از کشور به من مراجعه کرد، تصمیم گرفتم که کافی باشد. جولای 18th، 2018 لحظه شروع قتل PMO بود. موضوع قبلی شما همه چیز را در دوره گذار قبل از مزایای مهم به شما می گوید.

اکنون: شش صبح در هفته ، از ساعت 7:20 صبح شروع می شود ، به تمرین با وزنه اختصاص دارد. من در مورد تمرینات قدرتی و تمرینات اندازه تحقیق کرده ام و بدنم خیلی بهتر به نظر می رسد. با آموزش ، نقاط ضعفی را در بدن خود کشف کردم که به شدت به توجه نیاز دارد ، از جمله گلوت و شکم. علاوه بر این ، وضعیت بدن من کاملاً ثابت است: من دیگر شانه های گرد و کج شدن لگن ندارم. بهترین پرس نیمکت من تقریباً 100 پوند است و هر روز قویتر می شوم.

تستوسترون از حدود یک ماه پیش برای من بسیار جالب تر شد و من در مورد بهترین راه های افزایش طبیعی تستوسترون و حفظ آن تحقیق کردم. رژیم من کاملاً سخت است ، گرچه نمی گویم نه به خوبی یاکیتوری محل و یا یک کیک تحویل. از زمان دریافت اطلاعات در مورد تستوسترون، حالت های من تثبیت شده است، و من احساس می کنم خیلی بهتر است.

اکنون اخبار و سیاستهای جهانی را در ژاپن و کشور خود ، آمریکا مرتباً دنبال می کنم. من یاد گرفتم كه به كدام طرف از حزب سیاسی تكیه می كنم و افرادی را دنبال می كنم كه فوق العاده آگاه هستند و در مهارت های منطقی استدلال تبحر دارند ، كه به من این اجازه را داده است تا به جای احساسی ، خیلی منطقی تر درباره مسائل بنشینم. از اینجا ، من همچنین یادگیری بسیار بیشتری در مورد تاریخ کشورم ، اقتصاد پایه و شروع به خواندن برخی از تأثیرگذارترین افراد تاریخ ، از جمله T. روزولت و افلاطون کرده ام.

چیزی که من هرگز پیش بینی نکردم تغییر نگرش من نسبت به مسئولیتم به عنوان یک مرد بود. یک روز ، کمی بعد از 25 سالگی ، فوق العاده ناخوشایند شدم و پر از فکرهایی شدم ، "شما باید نان آور خانه باشید. شما باید بتوانید یک خانواده را تأمین کنید. شما باید بتوانید مانند یک مرد خانواده خود را رهبری کنید. شما نمی توانید به زن اعتماد کنید تا ارزش خود را به عنوان یک مرد تأیید کنید. "
پیش از این ، من به عنوان نفرت از این افکار دوری می کردم. با این حال ، من احساس می کنم که در حالی که به آرامی تغییر کامل نگرش می دهند ، احساسات آنها را غرق می کنم. نان آور خانه ضرب المثل ، همراه با مسئولیت های سنتی که زمانی ارزش های کشورم را تحت فشار قرار داده و عملاً به آن احتیاج داشتند ، به من می گفت که به بالاتر برسم و استانداردهای بالاتری برای خودم تعیین کنم. من گوش دادن را انتخاب کردم و می توانم با اطمینان کامل بگویم که اکنون احساس می کنم بیشتر شبیه یک مرد هستم.

عملکرد کار من نیز سر به فلک کشیده است. اگرچه مواد و ساختار آموزشی این شرکت به طرز وحشتناکی طراحی شده است ، من پذیرفتم که به عنوان یک مربی ، مسئولیت دسترسی به این مطالب بر عهده من بود. من سرزنش شرکت و مواد را متوقف کردم و شروع به پرسیدن از خودم کردم ، "اینجا چه کاری می توانم انجام دهم؟" نیازی به گفتن نیست که کیفیت درس من بسیار بهتر است ، دانش آموزان من بسیار بیشتر از کلاسهای درس از کلاسها لذت می برند و من مشتاقانه منتظر موقعیت بعدی برای آموزش کودکان هستم.

ارتباط با مردان نیز بسیار طبیعی تر است زیرا من خودم - از جمله جنبه تاریک خود - را به عنوان یک مرد پذیرفته ام و از روابط با افرادی که تفاوت های فاحشی با من دارند لذت می برم. این به این دلیل است که من یاد گرفته ام چگونه از بودن در کنار یک شخص خاص به حداکثر برسانم: به عنوان مثال ، یکی از دوستان من شوخ طبعی دارد که من بعضی اوقات نمی فهمم ، و من شوخ طبعی تاریکی دارم که او دوست ندارد گاهی ما سرگرم نخواهیم شد یک به یک. اما ، با توجه به تصادفی بودن ، او بسیار خوب است که برای یک پاتوق گروهی شرکت کند.

هنوز هم وجود دارد زمانی که من چیزی بیش از تماشای یکی از مورد علاقه من، و من می توانم آن را کاملا در ذهن من تصویر، اما من نیاز به پورنو دیگر نیست. من هرگز به این مکان برگشت نخواهم کرد.

و می دانم که می توانید آن را انجام دهید.