کاهش LPP برای تصاویر جنسی در کاربران پورنوگرافی مشکل ساز ممکن است با مدل های اعتیاد مطابقت داشته باشد. همه چیز به مدل بستگی دارد (تفسیر Prause ، Steele ، Staley ، Sabatinelli و Hajcak ، 2015)

توجه - تعداد زیادی از مقاله های بررسی شده دیگر موافقت می کنند که Prause و همکاران ، 2015 از مدل اعتیاد به پورنو پشتیبانی می کنند: منتقدان انتقادی از Prause و همکاران.، 2015


دانلود PDF اینجا

Biol Psychol. 2016 مه 24. تن: S0301-0511 (16) 30182-X. doi: 10.1016 / j.biopsycho.2016.05.003.

  • 1مرکز مطالعات عصبی محاسباتی Swartz، موسسه محاسبات عصبی، دانشگاه کالیفرنیا سن دیگو، سان دیگو، ایالات متحده آمریکا؛ موسسه روانشناسی، آکادمی علوم لهستان، ورشو، لهستان. آدرس الکترونیکی: [ایمیل محافظت شده].

فناوری اینترنت دسترسی مقرون به صرفه و ناشناس به طیف گسترده ای از محتوای پورنوگرافی را فراهم می کند (کوپر ، 1998). داده های قابل استفاده نشان می دهد که 67.6٪ از مردان و 18.3٪ از زنان بزرگسال جوان دانمارکی (18-30 ساله) به طور منظم از پورنوگرافی استفاده می کنند (Hald، 2006). در میان دانشجویان کالج ایالات متحده 93.2٪ از پسران و 62.1٪ از دختران قبل از 18 سالگی در حال مشاهده پورنوگرافی آنلاین بودند (سابینا ، ولاک و فینکلهور ، 2008) برای اکثر کاربران ، مشاهده پورنوگرافی در سرگرمی ، هیجان و انگیزه نقش دارد (روتمن ، کاچمارسکی ، بورک ، یانسن و باگمن ، 2014) (Häggström-Nordin ، Tydén ، Hanson و Larsson ، 2009) ، اما برای برخی ، مصرف مکرر پورنوگرافی منبع رنج است (طبق گفته کوپر و همکاران ، 8 حدود 1999٪ از کاربران) و دلیلی برای جستجوی درمان می شود (دلمونیکو و کارنز ، 1999 ؛ کراوس ، پوتنزا ، مارتینو و گرانت ، 2015 ؛ Gola، Lewczuk، & Skorko، 2016؛ Gola and Potenza، 2016). به دلیل محبوبیت گسترده و مشاهدات بالینی متناقض ، مصرف پورنوگرافی یک مسئله مهم اجتماعی است که توجه بسیاری را در رسانه ها به خود جلب کرده است (به عنوان مثال فیلم های با مشخصات بالا: "Shame" ساخته مک کوئین و "Don Jon" ساخته Gordon-Levit) و از سیاستمداران (به عنوان مثال ، سخنرانی نخست وزیر انگلستان دیوید کامرون در سال 2013 در مورد استفاده از پورنوگرافی توسط کودکان) ، و همچنین تحقیقات علوم اعصاب (استیل ، استالی ، فونگ ، و Prause ، 2013 ؛ کوهن و گالینات ، 2014 ؛ وون و دیگران ، 2014). یک از سوالات متداول این است: آیا مصرف پورنوگرافی می تواند اعتیاد آور باشد؟

یافته های Prause ، Steele ، Staley ، Sabatinelli و Hajcak ، (2015) که در شماره ژوئن روانشناسی زیست شناختی منتشر شده است ، داده های جالبی در مورد این موضوع ارائه می دهد. محققان نشان دادند که مردان و زنان با مشاهده مشکل پورنوگرافی (55 = N) ،1 پتانسیل بالایی در اواخر مثبت (LPP - پتانسیل مربوط به رویداد در سیگنالینگ EEG همراه با اهمیت و سکوت ذهنی محرک ها) به تصاویر جنسی در مقایسه با تصاویر غیر جنسی، در مقایسه با پاسخ کنترل است. آنها همچنین نشان می دهند که کاربران پورنوگرافی مشکوک با میل جنسی بالاتر، تفاوت های کوچکتر LPP برای تصاویر جنسی و غیر جنسی دارند. نویسندگان نتیجه گرفتند: "این الگوی نتایج با برخی از پیش بینی های مدل های اعتیاد به نظر می رسد" (ص. 196) و این نتیجه را در عنوان مقاله اعلام کرد: "مدولاسیون پتانسیل اواخر مثبت از طریق تصاویر جنسی در کاربران مشکل و کنترل های غیر سازگار با "اعتیاد به مواد مخدر" ".

متأسفانه ، Prause و همکاران در مقاله خود (2015) به صراحت مشخص نکرد که کدام مدل از اعتیاد را آزمایش می کنند. نتایج ارائه شده در هنگام بررسی در رابطه با مدل های تثبیت شده ، تأیید روشنی از این فرضیه که استفاده از پورنوگرافی مسئله دار اعتیاد است ، ارائه نمی دهد (مانند تئوری تحریک انگیزش سالی ؛ رابینسون و بریج ، 1993 ؛ رابینسون ، فیشر ، اهوجا ، لسر ، & Maniates، 2015) یا این فرضیه را پشتیبانی می کنند (مانند مورد سندرم کمبود پاداش ؛ بلوم و همکاران ، 1996 ؛ 1996 ؛ بلوم ، بادگایان و گلد ، 2015). در زیر من آن را با جزئیات توضیح می دهم.

آدرس مکاتبات: مرکز مطالعات عصبی محاسباتی Swartz، موسسه محاسبات عصبی، دانشگاه کالیفرنیا سان دیگو، 9500 گیلمن درای، سان دیگو، CA 92093-0559، USA. آدرس ایمیل: [ایمیل محافظت شده]

1 شایان ذکر است که نویسندگان نتایج را برای همکاران زن و مرد در کنار هم قرار می دهند، در حالی که مطالعات اخیر نشان می دهد که تصاویر جنسی از میزان تحریک و ولنتاین به طور چشمگیری بین جنس ها متفاوت است (نگاه کنید به: Wierzba et al.، 2015)

2 این حدس و گمان از این واقعیت پشتیبانی می کند که مراجع در Prause et al. (2015) نیز به IST مراجعه کنید (به عنوان مثال Wölfling و همکاران، 2011

چرا چارچوب نظری و فرضیه روشن مهم است

بر اساس استفاده چندگانه از اصطلاح "نشانه-واکنش پذیری" توسط نویسندگان ما ممکن است حدس بزنیم که نویسندگان در نظر نظریه ی گرایش انگیزشی (IST) پیشنهاد شده توسط رابینسون و Berridge (Berridge، 2012، Robinson و همکاران، 2015).2 این چارچوب نظری دو م basicلفه اساسی رفتار انگیزه را از هم متمایز می کند - "خواستن" و "دوست داشتن". مورد دوم مستقیماً با ارزش تجربه شده پاداش در ارتباط است ، در حالی که مورد اول مربوط به ارزش پاداش مورد انتظار است که معمولاً در رابطه با نشانه پیش بینی سنجیده می شود. از نظر یادگیری پاولووی ، پاداش محرکی بدون شرط (UCS) است و نشانه های مرتبط با این پاداش از طریق یادگیری محرک های شرطی (CS) هستند. CS های یاد گرفته برجستگی انگیزه ای کسب می کنند و "خواستن" را برمی انگیزند ، که در رفتار انگیزه منعکس می شود (مالر و بریج ، 2009 ؛ رابینسون و بریج ، 2013). بنابراین آنها خواص مشابه پاداش را به دست می آورند. به عنوان مثال بلدرچین اهلی با کمال میل با یک جسم پارچه ای (CS) که قبلاً با امکان همبستگی با بلدرچین ماده (UCS) جفت شده بود ، حتی اگر یک ماده واقعی در دسترس باشد جفت می شوند (Cetinkaya and Domjan، 2006)

طبق IST ، اعتیاد با افزایش "تمایل" (واکنش مرتبط با نشانه افزایش می یابد ؛ یعنی LPP بالاتر) و کاهش "علاقه" (واکنش مرتبط با پاداش کاهش یافته ؛ یعنی LPP پایین تر) مشخص می شود. به منظور تفسیر داده ها در چارچوب IST ، محققان باید "خواستن" مربوط به نشانه و "دوست داشتن" مربوط به پاداش را جدا کنند. آزمایش پارادایم های تجربی هر دو فرآیند نشانه ها و جوایز جداگانه ای را نشان می دهد (به عنوان مثال Flagel et al.، 2011؛ ​​Sescousse، Barbalat، Domenech، & Dreher، 2013؛ Gola، Miyakoshi، & Sescousse، 2015). Prause و همکاران (2015) در عوض از الگوی آزمایشی بسیار ساده تری استفاده می کنند ، که در آن افراد منفعلانه تصاویر مختلفی را با محتوای جنسی و غیر جنسی مشاهده می کنند. در چنین طراحی آزمایشی ساده ، سوال اساسی از دیدگاه IST این است: آیا تصاویر جنسی نقش نشانه ها (CS) یا پاداش (UCS) را بازی می کنند؟ و بنابراین: آیا LPP اندازه گیری منعکس کننده "خواست" یا "دوست داشتن" است؟

نویسندگان تصور می کنند که تصاویر جنسی نشانه هستند ، و بنابراین LPP کاهش یافته را به عنوان معیار کاهش "خواستن" تفسیر می کنند. "خواستن" کاهش یافته با توجه به نشانه ها در واقع با مدل اعتیاد IST مغایرت دارد. اما بسیاری از مطالعات نشان می دهد که تصاویر جنسی نشانه های صرف نیستند. آنها در خودشان جایزه دارند (Oei، Rombouts، Soeter، van Gerven، & both، 2012؛ Stoléru، Fonteille، Cornélis، Joyal، & Moulier، 2012؛ بررسی شده در: Sescousse، Caldú، Segura، & Dreher، 2013؛ Stoléru و همکاران ، 2012). مشاهده تصاویر جنسی فعالیت جسم مخطط شکمی (سیستم پاداش) را برمی انگیزد (Arnowet al.، 2002؛ Demos، Heatherton، & Kelley، 2012؛ Sabatinelli، Bradley، Lang، Costa، ​​& Versace، 2007؛ Stark et al.، 2005؛ Wehrum-Osinskyet al. ، 2014) ، ترشح دوپامین (Meston و McCall ، 2005) و هر دو برانگیختگی جنسی خود گزارش شده و اندازه گیری عینی (بررسی: Chivers، Seto، Lalumière، Laan، & Grimbos، 2010).

ویژگی های پاداش دهنده تصاویر جنسی ممکن است ذاتی باشد به این دلیل که رابطه جنسی (مانند غذا) یک پاداش اصلی است. اما حتی اگر کسی چنین طبیعت پاداش دهنده ذاتی را رد کند ، ممکن است به دلیل یادگیری پاولووی ، خواص پاداش دهنده محرک های اروتیک بدست آید. در شرایط طبیعی ، محرکهای وابسته به عشق شهوانی (مانند همسر برهنه یا فیلم پورنوگرافی) ممکن است نشانه ای برای فعالیت جنسی باشد که منجر به تجربه اوج (UCS) می شود در نتیجه یک رابطه جنسی دوگانه یا استمنا sol انفرادی همراه با مصرف پورنوگرافی. علاوه بر این ، در مورد مصرف مکرر پورنوگرافی ، محرکهای جنسی بصری به شدت با ارگاسم (UCS) مرتبط هستند و ممکن است خواص پاداش را بدست آورند (UCS؛ Mahler and Berridge، 2009؛ Robinson & Berridge، 2013) و سپس منجر به رویکرد ( جستجوی پورنوگرافی در Ies) و رفتارهای صرف (یعنی ساعت ها مشاهده قبل از رسیدن به اوج).

صرف نظر از ارزش پاداش ذاتی یا آموخته شده ، مطالعات نشان می دهد تصاویر جنسی به خودی خود انگیزه می دهند ، حتی بدون امکان رسیدن به اوج. بنابراین آنها ارزش هدیونیکی ذاتی برای انسانها دارند (Prévost ، Pessiglione ، Météau ، Cléry-Melin و Dreher ، 2010) و همچنین macaques rhesus (Deaner ، Khera و Platt ، 2005). ارزش پاداش آنها حتی ممکن است در یک آزمایش تجربی تقویت شود در شرایطی که یک تجربه اوج (UCS طبیعی) در دسترس نیست ، مانند مطالعه Prause و همکاران (2015) ("به شرکت کنندگان در این مطالعه دستور داده شد که در حین انجام کار خودارضایی نکنند" ، ص 197). به گفته بریج ، زمینه کار بر پیش بینی پاداش تأثیر می گذارد (بریج ، 2012). بنابراین ، از آنجا که هیچ لذت دیگری به جز تصاویر جنسی در اینجا وجود نداشت ، مشاهده تصاویر پاداش نهایی بود (و نه صرفاً یک نشانه).

کاهش LPP برای پاداش های جنسی در کاربران پورنوگرافی مشکوک با الگوهای اعتیاد سازگار است

با در نظر گرفتن همه موارد فوق ، ممکن است تصور کنیم که تصاویر جنسی در Prause و همکاران. (2015) مطالعه ، به جای اینکه نشانه باشد ، ممکن است نقش پاداش را داشته باشد. در این صورت ، مطابق چارچوب IST ، LPP پایین تر برای تصاویر جنسی در مقابل غیر جنسی در کاربران پورنوگرافی مشکل ساز و افراد با میل جنسی بالا در واقع منعکس کننده "علاقه" است. چنین نتیجه ای مطابق با مدل اعتیاد ارائه شده توسط بریج و رابینسون است (Berridge، 2012؛ Robinson et al.، 2015). با این حال ، برای بررسی کامل فرضیه اعتیاد در چارچوب IST ، مطالعات تجربی پیشرفته تر ، نشانه جدا کردن و پاداش لازم است. یک نمونه خوب از الگوی آزمایشی کاملاً خوب طراحی شده در مطالعات روی قماربازها توسط Sescousse، Redouté، & Dreher (2010) استفاده شد. این نشانه های پولی و جنسی (محرک های نمادین) و پاداش های واضح (برد های پولی یا تصاویر جنسی) را به کار می برد. به دلیل فقدان نشانه ها و پاداشهای مشخص در Prause و همکاران. (2015) مطالعه ، نقش تصاویر جنسی نامشخص است و بنابراین اثرات LPP به دست آمده در چارچوب IST مبهم است. برای نتیجه گیری مطمئن ارائه شده در عنوان مطالعه "تعدیل پتانسیل های مثبت دیررس توسط تصاویر جنسی در کاربران مشکل و کنترل های مغایر با" اعتیاد به پورنو "با توجه به IST بی اساس است

اگر ما یکی دیگر از مدل اعتیاد به مواد مخدوش - سندرم Deficiencyity پاداش (RDS، Blum و همکاران، 1996، 2015) را بگیریم، داده های به دست آمده توسط نویسندگان در واقع به نفع فرضیه اعتیاد است. RDS frame work معتقد است که استعداد ژنتیکی برای پاسخ دادن به دوپامینرژیک برای تحریم های تحریک کننده (بیان شده در کاهش BOLD و واکنش الکتروفیزیولوژیک) مربوط به حساس بودن، تکانشگری و خطر بیشتر اعتياد است. یافته های نویسندگان LPP های پایین تر در کاربران پورنوگرافی مشکوک کاملا با مدل اعتیاد RDS سازگار است. اگر Prause و همکاران (2015) برخی از مدل های دیگر را که نسبت به IST یا RDS کمتر شناخته شده بودند، آزمایش می کرد، بسیار مطلوب است که آن را به طور خلاصه در کار خود ارائه کنید.

اظهارات نهایی

مطالعه Prause و همکاران. (2015) اطلاعات جالب در مورد مصرف پورنوگرافی مشکوک ارائه می دهد.3 با این حال، به دلیل فقدان بیانیه ای روشن که کدام مدل اعتدال را مورد آزمایش قرار می دهد و پارادایم مبهم تجربی (سخت برای تعریف نقش تصاویر وابسته به عشق شهوانی)، نمی توان گفت که آیا نتایج ارائه شده علیه فرضیه یا "وابستگی به پورنوگرافی". مطالعات پیشرفته تر با فرضیه های به خوبی تعریف شده است. متاسفانه عنوان جسور Prause و همکاران. (2015) مقاله در حال حاضر تاثیر بر رسانه های جمعی،4 به این ترتیب نتیجه گیری علمی غیر قابل توجیه را تبلیغ می کند. با توجه به اهمیت اجتماعی و سیاسی موضوع تاثیر مصرف پورنوگرافی، محققان باید نتیجه های آتی را با احتیاط بیشتری بیاموزند.

3 قابل توجه است که در Prause و همکاران. (2015) مصرف کنندگان مشکلدار به طور متوسط ​​برای 3.8 هفتگی / هفته (SD = 1.3) پورنوگرافی مصرف می کنند تقریبا مشابه کاربران پورنوگرافی بدون مشکل در Kühn و Gallinat (2014) هستند که به طور متوسط ​​4.09 ساعت در هفته مصرف می کنند (SD = 3.9) . در Voon و همکاران (2014) کاربران مشکل ساز 1.75 h / week (SD = 3.36) و 13.21 h / week مشکل (SD = 9.85) گزارش شده است. داده های ارائه شده توسط Voon در کنفرانس علمی روانشناسی آمریکا در ماه مه 2015.

4 نمونه هایی از عنوان های مقالات علمی محبوب در مورد Prause و همکاران. (2015): "انجمن به عنوان اعتیاد دیگر، ادعای مطالعاتی مضر نیست" (http://metro.co.uk/2015/07/04/porn-is-not-as-harmful-as-other-addictions- study-claims-5279530 /)، "اعتیاد به مواد مخدر شما واقعی نیست" (http://www.thedailybeast.com/articles/2015/06/26/your-porn-addiction-isn-t-real.html) ، "اعتیاد به اعصاب" واقعا اعتیاد نیست، دانشمندان علوم انسانی می گویند "(http://www.huffingtonpost.com/2015/06/30/porn-addiction- n7696448.html)

منابع

Arnow ، BA ، Desmond ، JE ، Banner ، LL ، Glover ، GH ، Solomon ، A. ، Polan ، ML ،. . و اطلس ، SW (2002). فعال سازی مغز و تحریک جنسی در مردان سالم و همجنسگرایان. مغز ، 125 (قطعه 5) ، 1014–1023.

Berridge، KC (2012). از پیش بینی خطا به برجسته انگیز: محاسبه Mesolimbic انگیزه پاداش. مجله علوم اعصاب اروپا، 35 (7)، 1124-1143. http://dx.doi.org/10.1111/j.1460-9568.2012.07990.x

Blum ، K. ، Sheridan ، PJ ، Wood ، RC ، Braverman ، ER ، Chen ، TJ ، Cull ، JG ، و Comings ، DE (1996). ژن گیرنده دوپامین D2 به عنوان تعیین کننده سندرم کمبود پاداش. مجله انجمن سلطنتی پزشکی ، 89 (7) ، 396-400.

Blum، K.، Badgaiyan، RD، & Gold، MS (2015). اعتیاد و ترک اعتیاد به ابرجنسی: پدیدارشناسی ، نوروژنتیک و اپی ژنتیک. Cureus ، 7 (7) ، e290. http://dx.doi.org/10.7759/cureus.290

Cetinkaya ، H. ، و Domjan ، M. (2006). فتیشیسم جنسی در سیستم مدل بلدرچین (Coturnix japonica): آزمون موفقیت تولید مثل. مجله روانشناسی تطبیقی ​​، 120 (4) ، 427-432. http://dx.doi.org/10.1037/0735-7036.120.4.427

Chivers، ML، Seto، MC، Lalumière، ML، Laan، E.، & Grimbos، T. (2010). توافق در مورد اقدامات خوداظهاری و تناسلی تحریک جنسی در مردان و زنان: یک متاآنالیز. آرشیو رفتارهای جنسی ، 39 (1) ، 5–56. http://dx.doi.org/10.1007/s10508-009-9556-9

کوپر ، A. ، Scherer ، CR ، Boies ، SC ، و گوردون ، BL (1999). رابطه جنسی در اینترنت: از کاوش جنسی تا بیان آسیب شناختی. روانشناسی حرفه ای: تحقیق و تمرین ، 30 (2) ، 154. برگرفته از. http://psycnet.apa.org/journals/pro/30/2/154/

کوپر ، آ. (1998). جنسیت و اینترنت: گشت و گذار در هزاره جدید. سایبر روانشناسی و رفتار ،. بازیابی شده از http://online.liebertpub.com/doi/abs/10.1089/cpb.1998.1.187

Deaner، RO، Khera، AV، & Platt، ML (2005). میمون ها به ازای هر نمایش پرداخت می کنند: ارزیابی انطباقی تصاویر اجتماعی توسط رزوس ماکاک. زیست شناسی کنونی ، 15 (6) ، 543–548. http://dx.doi.org/10.1016/j.cub.2005.01.044

Delmonico، DL، & Carnes، PJ (1999). اعتیاد به جنسیت مجازی: وقتی سایبرس به داروی انتخابی تبدیل شود. Cyberpsychology and Behavior، 2 (5)، 457–463.http: //dx.doi.org/10.1089/cpb.1999.2.457

Demos ، KE ، Heatherton ، TF و Kelley ، WM (2012). تفاوتهای فردی در فعالیت هسته هسته با مواد غذایی و تصاویر جنسی افزایش وزن و رفتار جنسی را پیش بینی می کند. مجله علوم اعصاب ، 32 (16) ، 5549-5552. http://dx.doi.org/10.1523/JNEUROSCI.5958-11.2012

Flagel، SB، Clark، JJ، Robinson، TE، Mayo، L.، Czuj، A.، Willuhn، I.،. . . & Akil، H. (2011). یک نقش انتخابی برای دوپامین در یادگیری پاداش محرک. طبیعت ، 469 (7328) ، 53–57. http://dx.doi.org/10.1038/nature09588

Gola، M.، & Potenza، M. (2016). درمان پاروکستین در استفاده از پورنوگرافی مشکل ساز - یک سری موارد. مجله اعتیاد های رفتاری ، در مطبوعات.

Gola، M.، Miyakoshi، M.، & Sescousse، G. (2015). تکانشگری جنسی و اضطراب: تعامل بین جسم مخطط شکمی و واکنش آمیگدالا در رفتارهای جنسی. مجله علوم اعصاب ، 35 (46) ، 15227-15229.

Gola، M.، Lewczuk، K.، & Skorko، M. (2016). چه مواردی مهم است: کمیت یا کیفیت استفاده از پورنوگرافی؟ عوامل روانشناختی و رفتاری جستجوی درمان برای استفاده از پورنوگرافی مشکل ساز. مجله طب جنسی ، 13 (5) ، 815-824.

Häggström-Nordin، E.، Tydén، T.، Hanson، U.، & Larsson، M. (2009). تجارب و نگرش نسبت به پورنوگرافی در میان گروهی از دانش آموزان دبیرستان سوئد. مجله پیشگیری از بارداری و بهداشت باروری اروپا ، 14 (4) ، 277–284. http://dx.doi.org/10.1080/13625180903028171

Hald، GM (2006). اختلافات جنسیتی در مصرف پورنوگرافی در بین بزرگسالان دگرجنسگون جوان جوان دانمارکی. بایگانی رفتار جنسی، 35 (5)، 577-585. http://dx.doi.org/10.1007/s10508-006-9064-0

Kühn، S.، & Gallinat، J. (2014). ساختار مغز و ارتباط عملکردی مرتبط با مصرف پورنوگرافی: مغز در پورنو. روانپزشکی JAMA ، 71 (7) ، 827-834. http://dx.doi.org/10.1001/jamapsychiatry.2014.93

Kraus ، SW ، Potenza ، MN ، Martino ، S. ، & Grant ، JE (2015). بررسی خصوصیات روان سنجی مقیاس وسواسی-اجباری ییل-براون در نمونه ای از کاربران پورنوگرافی اجباری. روانپزشکی جامع ، http://dx.doi.org/10.1016/j.comppsych.2015.02.007

Mahler، SV، and Berridge، KC (2009). کدام نشانه را بخواهید؟ فعال سازی افیون آمیگدالای مرکزی برجستگی انگیزه را در یک نشانه پاداش ناپذیر افزایش داده و متمرکز می کند. مجله علوم اعصاب ، 29 (20) ، 6500-6513. http://dx.doi.org/10.1523/JNEUROSCI.3875-08.2009

Meston، CM، & McCall، KM (2005). پاسخ های دوپامین و نوراپی نفرین به برانگیختگی جنسی ناشی از فیلم در زنان دارای عملکرد جنسی و ناکارآمد جنسی. مجله درمان جنسی و زناشویی ، 31 (4) ، 303-317. http://dx.doi.org/10.1080/00926230590950217

Oei ، NY ، Rombouts ، SA ، Soeter ، RP ، vanGerven vanGerven ، JM ، و هر دو ، S. (2012). دوپامین فعالیت سیستم پاداش را در هنگام پردازش ناخودآگاه محرک های جنسی تعدیل می کند. Neuropsychopharmacology ، 37 (7) ، 1729-1737. http://dx.doi.org/10.1038/npp.2012.19

Prévost، C.، Pessiglione، M.، Météreau، E.، Cléry-Melin، ML، & Dreher، JC (2010). زیر سیستم های ارزیابی جداگانه برای تأخیر و تصمیم گیری هزینه ها. مجله علوم اعصاب ، 30 (42) ، 14080–14090. http://dx.doi.org/10.1523/JNEUROSCI.2752-10.2010

Prause، N.، Steele، VR، Staley، C.، Sabatinelli، D.، & Hajcak، G. (2015). تعدیل پتانسیل های مثبت دیررس توسط تصاویر جنسی در کاربران مشکل و کنترل های متناقض با اعتیاد به پورنو. روانشناسی زیست شناختی ، 109 ، 192–199. http://dx.doi.org/10.1016/j.biopsycho.2015.06.005

رابینسون ، TE و بریج ، KC (1993). مبنای عصبی ولع مصرف مواد مخدر: نظریه حساسیت انگیزشی اعتیاد؟ تحقیقات مغز. بررسیهای مغز ، 18 (3) ، 247–291.

Robinson، MJ، & Berridge، KC (2013). تبدیل فوری دافعه آموخته شده به انگیزه انگیزه. زیست شناسی فعلی ، 23 (4) ، 282–289. http://dx.doi.org/10.1016/j.cub.2013.01.016

Robinson، MJ، Fischer، AM، Ahuja، A.، Lesser، EN، & Maniates، H. (2015). نقش های مورد علاقه و علاقه در رفتارهای برانگیزاننده: غذای قمار و اعتیاد به مواد مخدر. مباحث کنونی در علوم اعصاب رفتاری ، http://dx.doi.org/10.1007/7854 2015 387

Rothman، EF، Kaczmarsky، C.، Burke، N.، Jansen، E.، & Baughman، A. (2014). بدون پورنو. . . من نیمی از مواردی را که اکنون می دانم نمی دانم: مطالعه کیفی استفاده از پورنوگرافی در میان نمونه ای از جوانان شهری ، کم درآمد ، سیاه پوست و اسپانیایی زبان. مجله تحقیقات جنسی ، 1–11. http://dx.doi.org/10.1080/00224499.2014.960908

Sabatinelli، D.، Bradley، MM، Lang، PJ، Costa، ​​VD، & Versace، F. (2007). لذت به جای برجستگی باعث فعال شدن هسته انسان و قشر جلوی پیشانی داخلی می شود. مجله نوروفیزیولوژی ، 98 (3) ، 1374–1379. http://dx.doi.org/10.1152/jn.00230.2007

Sabina، C.، Wolak، J.، & Finkelhor، D. (2008). ماهیت و پویایی مواجهه با پورنوگرافی اینترنتی برای جوانان. سایبرسیولوژی و رفتار ، 11 (6) ، 691–693. http://dx.doi.org/10.1089/cpb.2007.0179

Sescousse، G.، Redouté، J.، & Dreher، JC (2010). معماری ارزش رمزگذاری پاداش در قشر orbitofrontal انسان. مجله علوم اعصاب ، 30 (39) ، 13095-13104. http://dx.doi.org/10.1523/JNEUROSCI.3501-10.2010

Sescousse، G.، Barbalat، G.، Domenech، P.، & Dreher، JC (2013). عدم تعادل در حساسیت به انواع مختلف پاداش در قمار آسیب شناسی. مغز ، 136 (Pt.8) ، 2527-2538. http://dx.doi.org/10.1093/brain/awt126

Sescousse، G.، Caldú، X.، Segura، B.، & Dreher، JC (2013). پردازش جوایز اولیه و ثانویه: یک متاآنالیز کمی و بررسی مطالعات تصویربرداری عصبی عملکردی انسان علوم اعصاب و بررسی های زیست رفتاری ، 37 (4) ، 681–696. http://dx.doi.org/10.1016/j.neubiorev.2013.02.002

استارک ، R. ، Schienle ، A. ، Girod ، C. ، والتر ، B. ، Kirsch ، P. ، Blecker ، C. ،. . . و وایتل ، دی. (2005). تصاویر وابسته به عشق شهوانی و ایجاد انزجار - تفاوت در پاسخ های همودینامیکی مغز. روانشناسی زیست شناختی ، 70 (1) ، 19-29. http://dx.doi.org/10.1016/j.biopsycho.2004.11.014

Steele، VR، Staley، C.، Fong، T.، & Prause، N. (2013). میل جنسی ، غیربهجنسگرایی ، مربوط به پاسخهای نوروفیزیولوژیک است که توسط تصاویر جنسی برانگیخته می شود. علوم اعصاب و روانشناسی اجتماعی ، 3 ، 20770. http://dx.doi.org/10.3402/snp.v3i0.20770

Stoléru، S.، Fonteille، V.، Cornélis، C.، Joyal، C.، & Moulier، V. (2012). مطالعات تصویربرداری عصبی عملکردی برانگیختگی و ارگاسم جنسی در مردان و زنان سالم: یک بررسی و فراتحلیل علوم اعصاب و بررسی های زیست رفتاری ، 36 (6) ، 1481–1509. http://dx.doi.org/10.1016/j.neubiorev.2012.03.006

Voon، V.، Mole، TB، Banca، P.، Porter، L.، Morris، L.، Mitchell، S.،. . . & Irvine، M. (2014). ارتباط عصبی واکنش نشانه های جنسی در افراد با و بدون رفتارهای جنسی اجباری. کتابخانه عمومی علوم ، 9 (7) ، e102419.http: //dx.doi.org/10.1371/journal.pone.0102419

Wehrum-Osinsky، S.، Klucken، T.، Kagerer، S.، Walter، B.، Hermann، A.، & Stark، R. (2014). در نگاه دوم: ثبات پاسخ های عصبی نسبت به محرک های جنسی بینایی. مجله طب جنسی ، 11 (11) ، 2720–2737. http://dx.doi.org/10.1111/jsm.12653

Wierzba، M.، Riegel، M.، Pucz، A.، Lesniewska، Z.، Dragan، W.، Gola، M.،. . . & Marchewka ، A. (2015). زیرمجموعه وابسته به عشق شهوانی برای سیستم تصویر عاطفی ننکی (NAPS ERO): مطالعه مقایسه جنسی. مرزها در روانشناسی ، 6 ، 1336.

Wölfling، K.، Mörsen، CP، Duven، E.، Albrecht، U.، Grüsser، SM، & Flor، H. (2011). برای قمار کردن یا قمار نکردن: در معرض خطر ولع و عود - توجه انگیزه آموخته شده در قمار بیمارگونه روانشناسی زیست شناختی ، 87 (2) ، 275–281. http://dx.doi.org/10.1016/j.biopsycho.2011.03.010