انتقادات نظری بررسی شده از استیل و همکاران، 2013

زمینه: استیل و همکاران، 2013 و دیوید لی "مغز شما در انجمن - اعتیاد آور نیست".

ششم مارس 6 دیوید لی و سخنگوی مطالعه نیکول پراسس تیمی برای نوشتن یک روانشناسی امروز پست وبلاگ درباره استیل و همکاران.، 2013 به نام "مغز شما در انجمن - اعتیاد آور نیست". عنوان اوج و جذاب بودن آن گمراه کننده است زیرا هیچ ارتباطی با آن ندارد مغز شما در انجمن یا علوم اعصاب ارائه شده در آنجا. در عوض ، پست وبلاگ دیوید لی در مارس 2013 خود را به یک گزارش خیالی از یک مطالعه EEG ناقص محدود می کند - استیل و همکاران.، 2013.

پست وبلاگ لای ظاهر شد ماه 5 قبل از استیل و همکاران به طور رسمی منتشر شد. یک ماه بعد (آوریل 10th) روانشناسی امروز ویراستاران منتشر نشده پست وبلاگ لای به دلیل اختلاف نظر در مورد ادعاهای غیر قابل اثبات آن و امتناع Prause از ارائه مطالعه منتشر نشده خود را به هر کس دیگری. روز استیل و همکاران، و مطبوعات گسترده مرتبط آن به عمومیت رسید ، لی لی دوباره پست وبلاگ خود را منتشر کرد. لی تاریخ پست وبلاگ خود را به 25 ژوئیه 2013 تغییر داد و در نهایت اظهار نظر را بست (به روزرسانی ، 2019: دیوید لی اکنون توسط xHamster غول صنعت پورنو جبران می شود تا وب سایت های خود را تبلیغ کند و کاربران را ترغیب کند که اعتیاد به پورنو و اعتیاد به جنس اسطوره است!).

پراوز با دقت سازماندهی شده از PR، منجر به پوشش رسانه ای در سراسر جهان با تمام سرفصل های ادعا کرد که اعتیاد به مواد جنسی (!) شده است. که در مصاحبه های تلویزیونی و در انتشار مطبوعات UCLA نیکول پراس دو ادعا را در مورد مطالعات EEG خود منتشر کرد:

  1. مغز افراد مانند سایر معتادان پاسخ نمی دهد.
  2. Hypersexuality (اعتیاد جنسی) بهتر است به عنوان "تمایل بالا" درک شود.

هیچ کدام از این یافته ها در واقع نیستند استیل و همکاران 2013. در حقیقت ، این تحقیق دقیقاً عکس آنچه ادعا می کردند نیکول پراوز و دیوید لی گزارش شده است:

چی استیل و همکاران، 2013 در واقع به عنوان "یافته های عصبی" خود اظهار داشت:

"میانگین دامنه P300 برای شرایط خوشایند جنسی بود مثبت تر از شرایط ناخوشایند و دلپذیر - غیر جنسی »

ترجمه: کاربران پورنو مکرر واکنش پذیری بیشتر (قرائت های EEG بیشتر) به تصاویر جنسی صریح بود نسبت به تصاویر خنثی. این دقیقا همان چیزی است که وقتی معتادان مواد مخدر در معرض نشانه ها قرار می گیرند اتفاق می افتند شان اعتیاد.

چی استیل و همکاران. ، 2013 در واقع به عنوان یافته های "میل جنسی" خود اظهار داشت:

"اختلاف دامنه بزرگتر P300 به محرک های مثبت جنسی نسبت به محرک های خنثی منفی است مربوط به اندازه گیری میل جنسیاما نه به اندازه های اضطراب.

ترجمه: منفی یعنی تمایل کمتر. افراد دارای واکنش پذیری بیشتری نسبت به پورنو داشتند کاهش تمایل به رابطه جنسی با یک شریک زندگی (اما تمایل کمتر به جلق زدن نیست). برای قرار دادن یک راه دیگر - افراد با فعال شدن بیشتر مغز و گرایش برای پورنو ترجیح می دهند به جلق زدن به پورنو بیش از داشتن رابطه جنسی با یک شخص واقعی است.

با هم این دو استیل و همکاران یافته ها حاکی از فعالیت بیشتر مغز در برابر نشانه ها (تصاویر پورنو) و در عین حال واکنش کمتری نسبت به پاداش های طبیعی (رابطه جنسی با یک شخص) است. هر دو مشخصه اعتیاد هستند و نشانگر حساسیت و حساسیت زدایی هستند.

در حالی که هشت مقاله بررسی شده متعاقباً حقیقت را در معرض نمایش قرار دادند (در زیر) ، نخستین خبره ای که بخاطر اظهارات نادرست وی از بخشش انتقاد کرد ، این بود. استاد ارشد روانشناسی John A. Johnson {https://www.psychologytoday.com/blog/the-sexual-continuum/201307/new-brain-study-questions-existence-sexual-addiction/comments#comment-556448}. اظهار نظر در زیر روانشناسی امروز مصاحبه از ستایش ، جان A. جانسون حقیقت را فاش کرد:

"ذهن من هنوز در مورد Prause مشكل دارد كه مغز افراد وی به تصاویر جنسی پاسخ نمی دهد مانند مغز معتادان به مواد مخدر پاسخ می دهد ، با توجه به اینكه او خواندن P300 بالاتر را برای تصاویر جنسی گزارش می دهد. درست مثل معتادانی که وقتی داروی مورد نظر خود را انتخاب می کنند ، سنبله های P300 را نشان می دهند. چگونه او می تواند نتیجه گیری کند که خلاف نتایج واقعی است؟ من فکر می کنم این ممکن است به دلیل پیش تصورات او باشد - آنچه انتظار داشت او را پیدا کند. "

جان جانسون در اظهار نظری دیگر:

موسانکی می پرسد: "هدف مطالعه چه بود؟" و Prause پاسخ می دهد: "بررسی ما این است که آیا افرادی که چنین مشکلی را گزارش می کنند، مشکلات مربوط به تنظیم آنها در مورد عادت های آنلاین، مانند دیگر معتادان از پاسخ های مغز به تصاویر جنسی، شبیه هستند؟"

اما این مطالعه ضبط مغز را از افرادی که مشکلی با نظارت بر مشاهده عواطف آنلاین را به ضبط مغز از معتادان به مواد مخدر و ضبط مغز از یک گروه کنترل غیر معتاد نشان نداد، مقایسه کرد که این امر می تواند راه واضح برای دیدن پاسخ های مغز از مشکل گروه بیشتر شبیه پاسخ مغز معتادان یا غیر معتادان است.

در عوض، پراسس ادعا می کند که طراحی درونی آنها یک روش بهتر است، جایی که افراد تحقیقاتی به عنوان گروه کنترل خود به آن عمل می کنند. با این طراحی، آنها دریافتند که پاسخ EEG افراد (به عنوان گروه) به تصاویر وابسته به وابسته به عشق شهوانی قوی تر از پاسخ EEG آنها به انواع دیگر تصاویر است. این در نمودار شکل موج خطی نشان داده شده است (گرچه به دلایلی نمودار به طور قابل توجهی از نمودار واقعی در مقاله منتشر شده متفاوت است).

بنابراین این گروه که گزارش می کند مشکل تنظیم بازدید از عاشقانه آنلاین، پاسخ EEG قوی تر به تصاویر وابسته به عشق شهوانی نسبت به انواع دیگر تصاویر است. آیا معتادان هنگامی که داروی مورد نظر خود را انتخاب کردند ، پاسخ EEG مشابهی قوی نشان می دهند؟ ما نمی دانیم آیا افراد غیر معتاد نرمال ، واکنشی به اندازه گروه مشکل به اروتیک نشان می دهند؟ باز هم ، ما نمی دانیم. ما نمی دانیم که آیا این الگوی EEG بیشتر شبیه به الگوهای مغزی معتادان یا افراد غیر معتاد است.

تیم تحقیقاتی Prause ادعا می کند که با همبستگی مجموعه ای از نمرات پرسشنامه با تفاوت های فردی در پاسخ EEG ، می تواند اثبات کند که آیا پاسخ EEG بالای افراد در رابطه با اروتیکا یک پاسخ مغز اعتیاد آور است یا فقط یک پاسخ مغز با میل جنسی بالا. اما توضیح تفاوت در پاسخ EEG یک سؤال متفاوت از بررسی اینکه آیا پاسخ کلی گروه به نظر اعتیاد آور است یا نه.

گذشته از ادعاهای بسیاری که در مطبوعات پشتیبانی نشده است، این نگران کننده است استیل و همکاران همانطور که از معایب روش های جدی رنج می برد، 1 مورد بررسی قرار گرفت ناهمگونی (مرد، زن، و غیر همجنسگرا)؛ 2) بود برای اختلالات روانی یا وابستگی ها نمایش داده نمی شود؛ 3) مطالعه شده بود هیچ گروه کنترل برای مقایسه؛ 4) پرسشنامه ها بود برای استفاده از پورنو یا اعتیاد به مواد مخدر معتبر نیست (همچنین این را ببینید نقد گسترده YBOP برای تخریب کامل ادعاهای اطراف استیل و همکاران، 2013).

قبل از رسیدن به هشت بررسی های همتا از استیل و همکاران، 2013 من ارائه می دهم وضعیت تحقیق در 2020:

هشت تجزیه و تحلیل از نظر کارشناسان استیل و همکاران، 2013

در طول سال های مداخله بسیاری از مطالعات بیشتر مبتنی بر علوم اعصاب منتشر شده است (MRI ، fMRI ، EEG ، عصب روانشناختی ، هورمونی). همه پشتیبانی قوی از مدل اعتیاد دارند زیرا یافته های آنها آینه یافته های عصبی گزارش شده در مطالعات اعتیاد به مواد است. نظرات کارشناسان واقعی در مورد اعتیاد به پورنو / جنس را می توان در این لیست مشاهده کرد 30 بررسی و تفسیر اخیر ادبیات (همه از مدل اعتیاد حمایت می کنند).

هفت مقاله که توسط همتایان بررسی شده اند ، انتخاب کردند که چه چیزی را تجزیه و تحلیل کنند استیل و همکاران 2013 در واقع گزارش داد - نه آنچه Prause در کمپین روابط عمومی خود بیان کرد. همه توصیف می کنند که چگونه استیل و همکاران یافته ها به حمایت از مدل اعتیاد به پورنو کمک می کند. مقالات در ترازنامه با نقد YBOP است. سه مقاله همچنین روش شناسی ناقص این مطالعه و نتیجه گیری های غیر قابل اثبات را توصیف می کند. مقاله #1 صرفا اختصاص داده شده است استیل و همکاران، 2013 مقالات 2-8 حاوی بخش تحلیل است استیل و همکاران، 2013 آنها در تاریخ انتشار آمده اند:


1) 'Desire High' یا 'Merely' Addiction؟ پاسخ به استیل و همکاران توسط Donald L. Hilton، Jr.، MD. (2014)

اعتبار یک استدلال بستگی به صدا بودن محل آن دارد. در مقاله اخیر توسط استیل و همکاران، نتیجه گیری ها بر اساس ساخت اولیه تعاریف مربوط به میل و اعتیاد استوار است. این تعاریف براساس مجموعه ای از مفروضات و الزامات است که محدودیت های آنها در ابتدا توسط متقاضیان تصدیق شده است، اما در نتیجه رسیدن به نتیجه گیری شرکت کنندگان، نادیده گرفته می شود. با این حال، استحکام این نتیجه گیری ها نه تنها به عنوان یک نتیجه از موقعیت های اولیه مفهومی مشکل ساز است، بلکه همچنین به دلیل روش های مشکوک.

به عنوان مثال، مفهوم میل جنسی را در نظر بگیرید. پاراگراف اول اذعان دارد که «میل جنسی باید به طور مداوم برای مدیریت رفتارهای جنسی تنظیم شود و باید کنترل شود، زمانی که غیر قانونی (pedophilia) یا نامناسب (خیانت) باشد. این بند به نتیجه گیری می رسد که اصطلاح "اعتیاد جنسی" یک شخصیت مشکوک را در خود توصیف نمی کند، بلکه فقط یک زیرمجموعه از افراد با سطح بالایی میل را توصیف می کند.

پاراگراف بعدی به مقاله ای از وینترز و همکاران اشاره می کند ، که نشان می دهد "عدم تنظیم جنسیت ... ممکن است به سادگی نشانگر میل جنسی بالا و پریشانی مربوط به مدیریت درجه بالایی از افکار ، احساسات و نیازهای جنسی باشد" (وینترز ، کریستف ، و گورزالکا ، ) این بر اساس این فرضیه ها است که استیل و همکاران. سپس به دنبال مدل بیماری برای این "ناراحتی" مرتبط با کنترل میل میل جنسی است. برای مقایسه الگوهای مختلف تمایل، تماشای تلویزیون در کودکان به عنوان مثال مورد استفاده قرار می گیرد. دو بند آخر در این پاراگراف فرضیه ای را مطرح می کند که بقیه مقاله پس از آن تلاش می کند ثابت کند:

معالجه ها بر کاهش تعداد ساعات تماشای رفتاری تلویزیون بدون تداخل بیماری مانند "اعتیاد به تلویزیون" متمرکز است و مثر است. این نشان می دهد که اگر مدل بیماری پیشنهادی قدرت توضیحی فراتر از تمایل جنسی زیاد به آن اضافه نکند ، ممکن است یک رویکرد مشابه برای میل جنسی زیاد مناسب باشد. (استیل ، استالی ، فونگ و ستایش ، )

بر اساس این مقایسه، تمایل به تماشای تلویزیون در کودکان و تمایل به جنس در بزرگسالان، نویسندگان پس از آن به بحث در مورد پتانسیل های مربوط به رویداد (ERPs) و شرح مختصری از طراحی مطالعه خود، به دنبال نتایج و بحث، و به صورت خلاصه زیر است:

در نتیجه، اولین اقدامات واکنش پذیری عصبی به محرک های بصری جنسی و غیر جنسی در یک پرونده گزارش مشکلی که از مشاهده آنها از محرک های مشابه کمک می گیرند، به حمایت از مدل های اضطراب پاتولوژیک، به وسیله پرسشنامه اندازه گیری می شوند. به طور خاص، تفاوت در پنجره P300 بین محرک های جنسی و خنثی با میل جنسی، اما نه از طریق هر (از سه) اندازه های اضطراب پیش بینی شده بود. (استیل و همکاران، )

با این بیانیه نویسندگان این فرض را مطرح می کنند که تمایل بالا، حتی اگر آن را برای کسانی که تجربه آن را مشکل است، آسیب پذیر نیست، مهم نیست که نتیجه.

دیگران محدودیت های مهمی در این مطالعه را شرح داده اند. به عنوان مثال، نویسنده Nicole Prause در مصاحبه اظهار داشت: "مطالعات اعتیاد به مواد مخدر مانند کوکائین، یک الگوی واضحی از پاسخ مغز به تصاویر مواد مخدر سوء استفاده نشان داده اند، بنابراین ما پیش بینی کردیم که ما باید همان الگو را در افرادی که اگر مشکلی در رابطه با جنس وجود دارد، در واقع یک اعتیاد است. " جان جانسون با استفاده از Dunning و همکاران، چندین مسئله مهم را ذکر کرده است. () مقاله او به عنوان مبنایی برای مقایسه با Steele et al. کاغذ. اول، Dunning و همکاران. مقاله از سه کنترل استفاده می کند: مصرفکنندگان مضر کوکائین، کاربران فعلی و کنترلهای دارویی ساده. استیل و همکاران کاغذ هیچ نوع کنترل کننده ای نداشت. دوم، Dunning و همکاران. کاغذ اندازه گیری ERP های متعدد در مغز، از جمله منفی اولیه خلفی (EPN)، به نظر می رسد برای توجه انتخاب اولیه و بالقوه بالقوه اواخر (LPP)، فکر پردازش بیشتر از مواد قابل تحسین انگیز است. علاوه بر این، مطالعه Dunning اجزای اولیه و دیرپای LPP را متمایز کرد، که فکر می کند پردازش پایدار را نشان دهد. علاوه بر این، Dunning و همکاران. کاغذ بین این ERP های مختلف در حال حاضر استفاده می شود و در حال حاضر گروه کنترل سالم است. استیل و همکاران کاغذ، با این حال، فقط در یک ERP، p300، که Dunning در مقایسه با پنجره اولیه LLP بود، نگاه کرد. استیل و همکاران نویسندگان حتی این نقص مهم در طراحی را اذعان کردند: "احتمال دیگری این است که p300 بهترین مکان برای شناسایی روابط با محرک های انگیزشی جنسی نیست. کمی بعد LPP به شدت به انگیزه مرتبط است. فولاد و دیگران اعتراف می کنند که آنها واقعا نمی توانند نتایج خود را با Dunning و همکاران مقایسه کنند. مطالعه کنید، اما نتایج آنها به طور موثر چنین مقایسه ای را ارائه می دهد. با توجه به استیل و همکاران جانسون خلاصه کرد: "تنها یافته آماری قابل توجه، چیزی درباره اعتیاد نمی گوید. علاوه بر این، این یافته قابل توجه یک است منفی همبستگی بین P300 و میل جنسی برای همسر (r = -0.33)، نشان می دهد که دامنه P300 مربوط به کاهش میل جنسی؛ این به طور مستقیم تفسیری از P300 به عنوان تضاد دارد بلند میل. هیچ مقایسه ای با گروه های معتاد وجود ندارد. هیچ مقایسه ای برای گروه های کنترل وجود ندارد. نتایج حاصل از محققان یک جهش کوانتومی از داده ها است که در مورد اینکه آیا افرادی که مشکالت را در تنظیم مشاهده آنها از تصاویر جنسی گزارش می دهند یا نه پاسخ مغز مشابه کوکائین و سایر انواع معتاد را ندارند (ارتباطات شخصی، جان A. جانسون، PhD، 2013).

اگر چه نقایص جدی دیگر در این طرح مطالعه شامل فقدان یک گروه کنترل کافی، ناهمگونی نمونه مطالعه و عدم درک محدودیت های توانایی P300 به لحاظ کمی و کیفی، تمایز و تمایز بین «میل جنسی نسبتا بالا» و آسیب شناختی مجازات های جنسی ناخواسته، شاید اساسی ترین اصطلاح مربوط به استفاده و درک اصطلاح "میل" است. واضح است که در ساخت این پلت فرم تعریف، نویسندگان مفهوم میل را با کلمه "صرفا" به حداقل می رسانند. میل، به عنوان سیستم های بیولوژیکی در زمینه جنسیت، محصول پیچیده ای از درایو دوپامینرژیک مزنسفالیک با میانجیگری و افکار شناختی و عاطفی تلانسفالیک است. به عنوان یک عامل مهم در جنسیت، دوپامین به عنوان یک مولفه کلیدی در انگیزه جنسی شناخته شده است که در درخت تکاملی به طور گسترده ای حفظ شده است (پافوس، ) ژن های مرتبط با طراحی و بیان انگیزه های جنسی در سراسر فیله دیده می شوند و همچنین پیچیدگی درون فیله را در بر می گیرند. در حالی که تفاوتهای آشکاری بین جنسیت ، جستجوی غذا و سایر رفتارها وجود دارد ، که برای تناسب اندام تکاملی ضروری است ، اکنون ما می دانیم که در ماشین آلات مولکولی شباهتهایی وجود دارد که از طریق آنها "میل" بیولوژیکی مفید است. اکنون می دانیم که این مکانیزم ها برای یادگیری ، به روش اتصال عصبی و تعدیل ، طراحی شده اند. همانطور که در قانون Hebb آمده است ، "نورونهایی که با هم آتش می گیرند ، با هم سیم می کنند". ما در مطالعات اولیه مربوط به اعتیاد به مواد مخدر از توانایی مغز در تغییر ارتباط ساختاری آن با یادگیری پاداش آگاه شدیم ، اما اکنون شاهد یادگیری مبتنی بر پاداش عصبی با چنین تمایلات ظاهرا متنوع طبیعی در رابطه با ولع مصرف جنس و نمک بوده ایم.

تعاریف مربوط به میل در اینجا مهم هستند؛ یکی از دلایل بیولوژیکی و یا "خواسته"، در حالی است که ما "اشتیاق" را برای اثبات های شومتری بیشتر در ادبیات مربوط به اعتیاد به مواد مخدر و عود استفاده می کنیم. شواهد نشان می دهد که دولت های اشتیاق مربوط به اشتها برای نیازهای ضروری زیست شناختی مانند نمک و جنس، با محرومیت همراه با اشباع شدن، یک فرایند نوروپلاستیکی شامل بازسازی و برداشتن اتصالات عصبی است (Pitchers et al. ؛ رویتمن و همکاران ) به طور قابل ملاحظه ای، میل های ناامید کننده ای که با شرایطی همراه می شوند که مرگ و میر احتمالی ارگانیزم مانند کمبود نمکی را نشان می دهد، باعث می شود که حیوان برای تحریک شدن و اجتناب از مرگ موثر باشد. اعتیاد به مواد مخدر در انسان، جالب توجه است، می تواند یک اشتیاق قابل مقایسه را به دنبال داشته باشد که منجر به ناراحتی مشابهی می شود، به رغم خطر مرگ، وارونگی این رانشی عنصری. یک پدیده مشابه با اعتیاد طبیعی نیز رخ می دهد، مانند فردی با چاقی مضر و بیماری قلبی شدید که همچنان به مصرف رژیم غذایی با چربی بالا کمک می کند، یا یکی با داشتن یک اعتیاد جنسی، همچنان درگیر اعمال جنسی تصادفی با غریبه ها با وجود احتمال بالایی بیماری های منتقله از راه جنسی مانند اچ آی وی و هپاتیت. این ژن ها آبشارهای سیگنالینگ رانندگی را که برای این عادت اشتیاق ضروری است، برای هر دو معتاد به مواد مخدر و اساسی ترین گرایش طبیعی، نمک، یک ربایش، نقش غصب شده برای اعتیاد یکسان هستند (Liedtke et al. ) ما همچنین بهتر درک می کنیم که چگونه سیستم های پیچیده مرتبط با این تغییرات و تاثیر این تغییرات شامل سوئیچ ها، محصولات و تعدیل کننده های ژنتیکی مولکولی مانند DeltaFosB، orexin، Cdk5، پروتئین وابسته به پروتئین وابسته به سلول های بنیادی تنظیم کننده فعالیت پلاسمایی عصبی (ARC)، پروتئین تریروزین فسفاتاز غنی از استریتال STEP) و دیگران. این نهادها یک آبشار پیچیده سیگنالینگ را تشکیل می دهند که برای یادگیری عصبی ضروری است.

چیزی که ما به عنوان "اشتیاق" و یا "میل شدید" موثر تجربه می کنیم، محصولی از مزانسفالیک و هیپوتالاموس است که به کار می رود، مشارکت می کند و بخشی از پردازش های قشر حاصل از این همگرایی اطلاعات آگاهانه و ناخودآگاه است. همانطور که در مقاله اخیر PNAS ما نشان دادیم، این حالت های تمایل طبیعی "به احتمال زیاد منعکس کننده غرق شدن سیستم های باستانی با تکانه با ارزش بقا بالا توسط لذت بردن از تمجید های هودونی معاصر" (Liedtke و همکاران، ، PNAS)، که در آن ما دریافتیم که این مجموعه ژن همانند میل «میل» هم قبلا با کوکائین و اعتیاد به مواد مخدر همراه بود. بیان شناختی این «تمایل»، این تمرکز بر دریافت پاداش، «اشتیاق» برای تجدید تفتیش مجدد، تنها بیان یک قشر آگاهانه از یک درایستای عمیقا نشسته و فیزیولوژیکی اولیه است که در محور هیپوتالاموس / مزونفالیک رخ می دهد. وقتی که منجر به یک غلبه بی نظیر و بی نظیر - مخرب برای پاداش می شود، چگونه موهای نروبیولوژیک را تقسیم کنیم و آن را "صرفا" میل به جای اعتدال کنیم؟

مسئله دیگر مربوط به تغییرناپذیری است. در هیچ کجای استیل و همکاران در این مقاله بحث شده است که چرا این افراد "تمایل زیادی" دارند. آیا آنها اینگونه متولد شده اند؟ در صورت وجود نقش محیط در هر دو جنبه کیفی و کمی این خواسته چیست؟ آیا یادگیری می تواند حداقل در برخی از این جمعیت مطالعاتی ناهمگن بر میل تأثیر بگذارد؟ (هافمن و سافرون ، ) دیدگاه نویسندگان در این زمینه فهم فرآیند مدولاسیون مداوم در دو سطح سلولی و ماکروسکوپی را ندارد. برای مثال می دانیم که این تغییرات ریزساختاری که با یادگیری عصبی مشاهده می شود ، با تغییرات ماکروسکوپی نیز مرتبط است. مطالعات متعدد اهمیت انعطاف پذیری را تأیید می کنند ، همانطور که بسیاری از آنها به اجبار استدلال کرده اند: "بر خلاف تصور اینکه تغییر در شبکه های مغزی فقط در دوره های حساس رشد امکان پذیر است ، علوم اعصاب مدرن ایده یک مغز پلاستیکی دائمی را پذیرفته است" (Draganski و May ، ) "تصویربرداری مغز انسان تغییرات ساختاری در ماده خاکستری و سفید را که با یادگیری" یادگیری مجسمه سازی ساختار مغز "رخ می دهد ، شناسایی کرده است (Zatorre ، Field و Johansen-Berg ، ).

سرانجام ، اصطلاح نویسنده را "صرفاً تمایل جنسی زیاد" دوباره در نظر بگیرید. جورجادیس () اخیراً نقش دوپامینرژیک مرکزی را برای انسان در این مسیر مغز میانی به جسم مخطط پیشنهاد کرده است. از بین تمام جوایز طبیعی ، ارگاسم جنسی شامل بالاترین سنبله دوپامین در جسم مخطط است ، با سطح تا 200 of از سطح پایه (Fiorino & Phillips ، ) ، که با مرفین قابل مقایسه است (Di Chiara & Imperato، ) در مدل های تجربی. برای بی اهمیت کردن، کم کردن و تخفیف دادن سلوک اجباری، ناتوانی در درک نقش بیولوژیکی جنس نقش جنسی در انگیزه و تکامل انسان است. این نشان می دهد که ناباروری با توجه به آنچه که در حال حاضر درک پذیرفته شده از علوم اعصاب جاری در حال حاضر، در آن است که میل میل جنسی را به عنوان ذاتی، تغییر ناپذیر و منحصر به فرد ایمنی از امکان تغییر به صورت کیفی یا کمی. با این حال، حتی بیشتر انتقادی، همانطور که توسط استیل و همکاران نشان داده شده است. مقاله این است که این معرفت مائوپیک نمیتواند حقیقت را بفهمد که علوم عصب شناسی اکنون به ما می گوید که «میل شدید»، وقتی که در نتیجه اجباری، ناخواسته و رفتار مخرب منجر شود، تنها اعتیاد است.

منابع

  • Di Chiara G، Imperato A. مواد مخدر مورد آزار قرار گرفته توسط انسان ترجیح می دهند غلظت دوپامین سیناپتیک را در سیستم mesolimbic موش های آزاد حرکتی افزایش دهد. مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم. 1988.85(14): 5274-5278. [PMC رایگان مقاله] [گروه]

  • Draganski B، May A. تغییرات ساختاری ناشی از آموزش در مغز انسانی بزرگسالان. تحقیقات مغزی رفتاری. 2008.192(1): 137-142. [گروه]

  • Dunning J. P، پرویز M. A.، Hajcak G، Maloney T، آلیا Klein N، Woicik P. A، و غیره. انگیزه توجه به کوکائین و نشانه های عاطفی در مصرف کنندگان کوکائین مضطرب و کنونی: مطالعه ERP. مجله علمی اعصاب اروپایی. 2011.33(9): 1716-1723. [PMC رایگان مقاله] [گروه]

  • Fiorino D. F.، Phillips AG تغییرات دینامیکی در هسته تک هسته ای dupamine efflux در اثر کولژیز در موش های نر. مجله علوم اعصاب. 1997.17(12): 4849-4855. [گروه]

  • Georgiadis JR انجام این کار ... وحشی؟ در نقش قشر مغزی در فعالیت جنسی جنسی انسان. علوم اعصاب اجتماعی و روانشناسی. 2012.2: 17337. [PMC رایگان مقاله] [گروه]

  • Hoffman H، Safron A. مقدمه مقدمه ای بر "علوم اعصاب و تکاملی یادگیری جنسی" علوم اعصاب اجتماعی و روانشناسی. 2012.2: 17415. [PMC رایگان مقاله] [گروه]

  • Liedtke W. B، McKinley M. J، واکر L. L.، ژانگ H، Pfenning A. R، Drago ج، و غیره. ارتباط ژن های اعتیاد به ژن هیپوتالاموس، باعث ایجاد ژنسوز و رضایت از غریزه کلاسیک، اشتها آور سدیم می شود. مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم. 2011.108(30): 12509-12514. [PMC رایگان مقاله] [گروه]

  • Pfaus JG Dopamine: کمک به مردان برای حداقل 200 میلیون سال با هم مقابله می کنند. علوم اعصاب رفتاری. 2010.124(6): 877-880. [گروه]

  • Pitchers K. K.، Balfour M. E، Lehman M. N، Richtand N. M.، یو L، Coolen LM Neuroplasticity در سیستم mesolimbic ناشی از پاداش طبیعی و پاداش بعدی پاداش. روانپزشکی بیولوژیک. 2010.67: 872-879 [PMC رایگان مقاله] [گروه]

  • Roitman M. F، Na E، Anderson G، Jones T. A، Berstein IL القاء یک اشتها آور نمک باعث تغییر مورفولوژی دندریتیک در هسته accumbens و حساسیت به موش ها به آمفتامین می شود. مجله علوم اعصاب. 2002.22(11): RC225: 1-5. [گروه]

  • استیل V.R.، Staley C، Fong T، Prause N. میل جنسی، بیش از حد مجرد نیست، به پاسخ های عصبی فیزیولوژیکی ناشی از تصاویر جنسی مربوط می شود. علوم اعصاب اجتماعی و روانشناسی. 2013.3: 20770. [PMC رایگان مقاله] [گروه]

  • زمستان J، کریستوف K، Gorzalka BB جنسیت جنسی و میل جنسی بالا: سازه های متمایز؟ بایگانی رفتار جنسی. 2010.39(5): 1029-1043. [گروه]

  • Zatorre R. J، فیلد R. D، Johansen-Berg H. پلاستیسیته خاکستری و سفید: تغییرات عصبی تصویرسازی در ساختار مغز در طول یادگیری. علوم اعصاب طبیعت. 2012.15: 528-536 [PMC رایگان مقاله] [گروه]


2) Correlated عصبی واکنش سیگاری جنسی در افراد دارای و بدون رفتارهای جنسی اجباری (2014)

منتخب انتقاد استیل و همکاران. ، 2013 (استناد 25 استیل است و غیره)

یافته های ما نشان می دهد که فعالیت DACC نقش میل جنسی را نشان می دهد، که ممکن است شباهت هایی به مطالعه در مورد P300 در افراد مبتلا به CSB داشته باشد که با میلشان ارتباط دارد [25]. ما اختلاف بین گروه CSB و داوطلبان سالم را نشان می دهد در حالیکه این مطالعه قبلی گروه کنترل نداشت. مقایسه این مطالعه فعلی با انتشارات قبلی در CSB با تمرکز بر انتشار MRI و P300 دشوار است با تفاوت های روش شناختی. مطالعات P300، پتانسیل رویداد مربوط به مطالعه تعصب توجه در اختلالات مصرف مواد، نشان می دهد اقدامات با توجه به استفاده از نیکوتین [54]، الکل [55]و مواد مخدر [56]با اقداماتی که اغلب با شاخص های اشتیاق همراه است. P300 نیز معمولا در اختلالات مصرف مواد با استفاده از وظایف oddball مورد بررسی قرار می گیرد که در آن اهداف احتمال کم و غالبا با غیر احتمالی با احتمال زیاد مخلوط می شوند. یک متاآنالیز نشان داد که افراد دارای اختلال مصرف مواد و اعضای خانواده آنها بدون کاهش ضریب P300 در مقایسه با داوطلبان سالم کاهش یافته است [57]. این یافته ها نشان می دهد اختلالات مصرف مواد ممکن است با تخصیص مختل منابع توجه به اطلاعات شناختی مربوط به وظیفه (اهداف غیر دارویی) با سوگیری توجه بیشتر به نشانه های دارویی مشخص شود. کاهش دامنه P300 همچنین می تواند یک نشانگر اندوفنوتیپی برای اختلالات استفاده از مواد باشد. مطالعات مربوط به پتانسیل های مربوط به رویداد با تمرکز بر ارتباط انگیزشی نشانه های کوکائین و هروئین بیشتر گزارش دهنده ناهنجاری ها در اجزای متأخر ERP (> 300 میلی ثانیه ؛ پتانسیل مثبت دیررس ، LPP) در مناطق پیشانی است که ممکن است نشان دهنده ولع مصرف و تخصیص توجه باشد. [58]-[60]. اعتقاد بر این است که LPP هر دو ضبط توجه اولیه را نشان می دهد (400 به 1000 msec) و بعد از پردازش محرک های انگیزشی قابل توجه است. افراد مبتلا به اختلال مصرف کوکائین دارای مقادیر ابتدایی LPP در مقایسه با داوطلبان سالم بودند که نقش مهمی را برای توجه به انگیزه توجه و همراه با پاسخ های کاهش یافته به محرک های هیجانی دلپذیر نشان می داد. با این حال، اقدامات LPP در اواخر به طور قابل توجهی از کسانی که در داوطلبان سالم نبودند متفاوت بود [61]. ژنراتورهای پتانسیل مربوط به رویداد P300 برای پاسخ های مربوط به هدف، قاعده ی مربوط به قشر و قاعده [62]. بنابراین، هر دو فعالیت dACC در مطالعه CSB حاضر و فعالیت P300 در یک مطالعه قبلی CSB گزارش شده ممکن است منعکس کننده فرآیندهای مشابه فرعی ضبط توجه است. به طور مشابه ، هر دو مطالعه ارتباط بین این اقدامات با افزایش میل را نشان می دهد. در اینجا ما نشان می دهیم که فعالیت dACC با میل ارتباط دارد ، که ممکن است شاخصی از ولع مصرف باشد ، اما با پسندیدن الگوی مربوط به یک مدل برجستگی انگیزه ای از اعتیاد ارتباط ندارد.


3) عصب شناسی اعتیاد به مواد مخدر اینترنتی: مرور و به روز رسانی (2015)

منتخب انتقاد استیل و همکاران.، 2013 (نقل قول 303):

مطالعه EEG بر روی افرادی که از مشکلات مربوط به مشاهده آنها در مورد پورنوگرافی اینترنتی انتقاد می کنند، واکنش عصبی را به محرک های جنسی گزارش کرده است [303] این مطالعه به منظور بررسی رابطه بین دامنه های ERP در هنگام مشاهده تصاویر احساسی و جنسی و اندازه گیری پرسشنامه اضطراب و میل جنسی بود. نویسندگان نتیجه گرفتند که فقدان همبستگی بین نمرات بر روی پرسشنامه های ابراز عقل و میانگین معیارهای P300 در هنگام مشاهده تصاویر جنسی "عدم پشتیبانی از مدل های اضطراب پاتولوژیک" [303] (ص. 10). با این حال، فقدان همبستگی ها بهتر می تواند با نقص های قابل بحث در روش شناسی توضیح داده شود. به عنوان مثال، این مطالعه از یک استخر موضوع ناهمگن (مرد و زن، از جمله 7 غیر heterosexuals) استفاده کرد. مطالعات واکنش پذیری کواو در مقایسه با واکنش مغزی معتادان به کنترل های سالم، نیاز به همگن بودن افراد (همان جنسیت، سنین مشابه) دارند تا نتایج معتبر داشته باشند. مطالعات مربوط به وابستگی به پورنو، مشخص است که مردان و زنان به طور قابل ملاحظه ای در پاسخ مغز و اتونومیکی به محرک های بصری جنسی یکسان تفاوت دارند [304, 305, 306] علاوه بر این، دو نفر از پرسشنامه های غربالگری برای معتادین IP معتبر مورد تایید قرار نگرفته اند و افراد برای سایر اعمال اعتیاد یا اختلالات خلقی غربالگری نشده اند.

علاوه بر این، نتیجه گیری در انتصاب ذکر شده است: "پیامدهایی برای درک ابرازمانگایی به عنوان میل شدید، به جای اختلال، مورد بحث قرار گرفته" [303] (ص) 1 به نظر نمی رسد با توجه به یافته های این تحقیق که دامنه P300 با میل به رابطه جنسی با یک همسایه رابطه منفی دارد. همانطور که در هیلتون (2014) توضیح داده شده است، این یافته "به طور مستقیم با تفسیر P300 به عنوان تمایل بالا مخالف" [307] تجزیه و تحلیل هیلتون همچنین نشان می دهد که عدم وجود یک گروه کنترل و عدم توانایی تکنولوژی EEG برای تبعیض بین "میل جنسی بالا" و "اجبار جنسی"، Steele et al. یافته های غیر قابل تفسیر [307].

در نهایت، یک نتیجه قابل توجه از مقاله (دامنه P300 بالاتر نسبت به تصاویر جنسی نسبت به تصاویر بی طرف) در بخش بحث بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. این غیر منتظره است؛ به عنوان یک یافته معمول در مورد مواد و معتادان به اینترنت، دامنه P300 افزایش یافته نسبت به محرک های خنثی در معرض نشانه های بصری مرتبط با اعتیاد آنها است [308]. در حقیقت، Voon et al. [262] یک بخش از بحث خود را تجزیه و تحلیل تجزیه و تحلیل یافته های این مطالعه قبلی P300 اختصاص داده است. وون و همکاران توضیح اهمیت P300 که در مقاله استیل ارائه نشده است، به خصوص در رابطه با مدل های معتاد اعتیاد، نتیجه گیری،

بنابراین، هر دو فعالیت dACC در مطالعه CSB حاضر و فعالیت P300 در یک مطالعه قبلی CSB گزارش شده است[303] ممکن است فرآیندهای مشابه فرعی ضبط تمرکز را منعکس کند. به طور مشابه، هر دو مطالعه نشان می دهد که همبستگی بین این اقدامات با تمایل افزایش یافته است. در اینجا ما پیشنهاد می کنیم که فعالیت dACC با تمایلات مرتبط است، که ممکن است نشان دهنده شاخص اشتیاق باشد، اما با میل و دلبستگی به مدل مولد انگیزشی وابستگی ها ارتباط ندارد. "[262] (ص. 7)

بنابراین در حالی که این نویسندگان [303] ادعا کرد که مطالعه خود، استفاده از مدل اعتیاد به CSB، Voon et al را رد کرد. مطرح شده است که این نویسندگان در واقع شواهدی را در مورد حمایت از مدل ارائه دادند.



5) آگاهي و غيرمنطقي از احساسات: آیا آنها با فرکانس استفاده از پورنوگرافی متفاوتند؟ (2017)

COMMENTS FROM YBOP: این مطالعه EEN ژن 2017 در مورد کاربران پورنو به نقل از 3 نیکول پراس EEG مطالعات. نویسندگان بر این باورند که تمام مطالعات EEG در 3 Prause عمدتا حساسیتزدایی یا عادت در کاربردهای پورنو معمولی (که اغلب با اعتیاد رخ می دهد) در بر داشت. این دقیقا همان چیزی است که YBOP همیشه ادعا کرده است (در این نقد توضیح داده شده است: نقد: نامه به سردبیر "Prause و همکاران. (2015) آخرین فریب پیش بینی های اعتیاد " 2016).

در گزیده ای از زیر این نقل قول ها 3 نشان می دهد که مطالعات EEG زیر Nicole Prause (#14 است استیل و همکاران.، 2013):

  • 7 - Prause N .؛ استیل، VR؛ Staley، C .؛ Sabatinelli، D. بالقوه بالقوه مثبت برای تصاویر جنسی صریح با تعداد شرکای جنسی رابطه جنسی. سقوط شناختن تاثیر می گذارد. Neurosc 2015، 10، 93-100.
  • 8 - Prause N .؛ استیل، VR؛ Staley، C .؛ Sabatinelli، D .؛ Hajcak، G. مدولاسیون پتانسیل های اواخر مثبت از طریق تصاویر جنسی در کاربران مشکل و کنترل های متناقض با "اعتیاد به مواد مخدر". Biol روانشناسی 2015، 109، 192-199.
  • 14 - استیل ، VR؛ استالی ، ج .؛ فونگ ، تی .؛ ستایش ، ن. میل جنسی ، و نه بیش از حد تجربه ، مربوط به پاسخهای عصبی روانی ناشی از تصاویر جنسی نیست. معاشرت نوروسکی روانی 2013، 3، 20770

ضرب العجل توصیف استیل و همکاران.، 2013:

پتانسیل مربوط به رویداد (ERP) اغلب به عنوان یک اندازه گیری فیزیولوژیکی واکنش به نشانه های احساسی مورد استفاده قرار گرفته است، به عنوان مثال [24] مطالعاتی که با استفاده از داده های ERP انجام می شود، تمرکز بر روی اثرات ERP بعد از آن مانند P300 است [14] و احتمال بالقوه مثبت (LPP) [7, 8] هنگام بررسی افرادی که پورنوگرافی را مشاهده می کنند. این جنبه های بعدی شکل موج ERP به فرآیندهای شناختی مانند توجه و حافظه کاری (P300) مربوط می شود [25] و همچنین پردازش پایدار از محرک های احساسی مرتبط (LPP) [26]. استیل و همکاران [14] نشان داد که تفاوت های بزرگ P300 بین مشاهده تصاویر صریح جنسی نسبت به تصاویر خنثی منفی به اندازه گیری میل جنسی بود و هیچ تاثیری بر ابراز عقیده ی شرکت کنندگان نداشت. نویسندگان پیشنهاد کردند که این یافته منفی به احتمال زیاد به این دلیل است که تصاویر نشان داده اند که هیچ اهمیت جدیدی برای استخر شرکت کننده ندارند؛ چرا که همه شرکت کنندگان گزارش حجم زیادی از مواد پورنو را مشاهده کردند و در نتیجه منجر به سرکوب مولفه P300 شد. نویسندگان به این نتیجه رسیدند که شاید به نظر می رسد LPP بعدا ممکن است ابزار مفیدتری را ارائه دهد، همانطور که نشان داده شده است که شاخص های انگیزشی را نشان می دهد. مطالعات انجام شده در مورد اثر پورنوگرافی بر روی LPP نشان داد که دامنه LPP به طور کلی کمتر در شرکت کنندگان است که گزارش میل جنسی بالاتری دارند و مشکلات نظارت بر مشاهده آنها از مواد پورنوگرافی [7, 8]. این نتیجه غیر منتظره است، همانطور که مطالعات دیگر مربوط به وابستگی نشان می دهد که وقتی که با یک کار هیجانی مرتبط با نشانه ها مطرح می شود، افرادی که مشکالت مربوط به مشاجرات خود را بیان می کنند، معمولا شکل های بزرگتر LPP را نمایش می دهند [27]. Prause و همکاران [7, 8] پیشنهادات خود را مبنی بر اینکه چرا استفاده از پورنوگرافی ممکن است منجر به اثرات LPP کوچکتر شود، نشان می دهد که ممکن است به علت اثر عادت باشد، همانطور که شرکت کنندگان در این گزارش نسبت به استفاده بیش از حد از مواد پورنوگرافی به میزان قابل ملاحظه ای بالاتر از مقدار ساعت هایی که دیده شده اند، .

----

مطالعات به طور مداوم نشان داده اند که یک فرایند فیزیولوژیک در پردازش محتوای دلپذیر به علت اثرات عادت در افرادی که اغلب از مواد پورنوگرافی استفاده می کنند [3, 7, 8]. این استدلال نویسندگان است که این اثر ممکن است برای نتایج مشاهده شده باشد.

----

مطالعات آینده ممکن است نیاز به استفاده از یک پایگاه داده تصویری استاندارد تا تاریخی برای حساب کردن تغییر فرهنگها داشته باشد. همچنین ممکن است کاربران پورنوگرافی در طول مطالعه از پاسخهای جنسی خود کم کند. این توضیح حداقل توسط [7, 8] برای توصیف نتایج خود را که نشان داد انگیزه رویکرد ضعیف نشان دهنده دامنه LPP کوچک (اواخر مثبت پتانسیل) به تصاویر وابسته به عشق شهوانی توسط افراد گزارش استفاده از پورنوگرافی غیر قابل کنترل است. نشان داده شده است که دامنه های LPP پس از کاهش عمدتا کاهش می یابد [62, 63] بنابراین، یک LPP مهاربندی برای تصاویر وابسته به وابسته به عشق شهوانی ممکن است ناشی از فقدان اثرات قابل توجهی در مطالعه حاضر در میان گروه ها برای شرایط "وابسته به عشق شهوانی".

----


6) مکانیسم های عصبی شناختی در اختلال رفتار جنسی اجباری (2018).

گزیده ای از تحلیل استیل و همکاران.، 2013 (که استناد است 68):

Klucken و همکارانش اخیرا مشاهده کردند که شرکت کنندگان با CSB در مقایسه با شرکت کنندگان بدون نشان دادن فعال شدن بیشتر آمیگدال در هنگام ارائه نشانه های مشروط (مربع های رنگی) پیش بینی تصاویر وابسته به عشق شهوانی (پاداش) [66]. این نتایج مشابه نتایج مطالعات دیگری است که فعال سازی آمیگدال را در میان افراد مبتلا به اختلالات مصرف مواد و مردان مبتلا به CSB تماشای کلیپ های جنسی صریح [1، 67] بررسی می کند. UEEG را بخوانید، استیل و همکارانش دامنه P300 بالاتری را نسبت به تصاویر جنسی (در مقایسه با عکس های خنثی) در میان افراد خود شناسایی شده به عنوان مشکلات با CSB مشاهده کردند، با تحقیق قبلی پردازش نشانه های مواد مخدر در اعتیاد به مواد مخدر [شماره ۱۰۲۹، 69].

نظرات YBOP: در خلاصه ای فوق نویسندگان بررسی کنونی می گویند که ستیل و همکاران یافته ها نشان می دهد که واکنش پذیری مجدد در کاربران پرفروش مکرر. این همبستگی با مدل اعتیاد و نشانه واکنش پذیری نشانگر عصبی-فیزیولوژیکی برای اعتیاد است. در حالی که استیل و همکاران. سخنگوی نیکول پراسس ادعا کرد که پاسخ مغز افراد متفاوت از سایر انواع معتادان بود (کوکائین نمونه ای از Prause بود) - این درست نیست و در هیچ کجا گزارش نشده است استیل و همکاران.، 2013

-----

علاوه بر این، ممکن است عادت از طریق کاهش حساسیت پاداش به محرک های معمول طبیعی برجسته و واکنش پاداش به محرک های جنسی از قبیل مشاهده پورنوگرافی و همجنسگرایی [1، 68]. حاملگی نیز در مواد و رفتارهای رفتاری دخالت دارد [73-79].

نظرات YBOP: در خلاصه فوق نويسندگان اين بازبيني به دنبال آن هستند ستیل و همکاران پیدا کردن واکنش پذیری بیشتر به پورنو مربوط به میل کمتر برای رابطه جنسی با یک شریک (اما اشتیاق پایین به خودارضایی در پورنو نیست). به عبارت دیگر - افرادی که فعالیت مغزی و اشتیاق بیشتری در رابطه با پورنو دارند ، ترجیح می دهند خود ارضایی را نسبت به پورنو انجام دهند تا اینکه با یک شخص واقعی رابطه جنسی برقرار کنند. این حساسیت پاداش کمتری نسبت به "رابطه جنسی" است که "محرک های برجسته ای معمول است". با هم این دو استیل و همکاران یافته ها نشان می دهد فعالیت مغز بیشتر به نشانه ها (تصاویر پورنو)، با این حال کمتر واکنش به پاداش های طبیعی (رابطه جنسی با یک فرد). هر دوی این ها نشانه های اعتیاد هستند.


7) اعتیاد به اعتیاد آنلاین: آنچه ما می دانیم و چه چیزی ما را بررسی نمی کنیم (2019)

منتخب انتقاد استیل و همکاران.، 2013 (استناد 105 is استیل و همکاران)

شواهد این فعالیت عصبی نشان دهنده میل به ویژه در قشر پیشانی قدام است [101] و آمیگدالا [102,103]، شواهدی از حساسیت بودن است. فعال سازی در این مناطق مغزی یادآور پاداش مالی است [104] و ممکن است تاثیر مشابهی داشته باشد. علاوه بر این، قرائت های EEG بالایی در این کاربران وجود دارد، و همچنین میل میل جنسی برای یک شریک، اما نه برای استمناء به پورنوگرافی [105]، چیزی که نشان دهنده تفاوت در کیفیت نصب است [8] این را می توان به عنوان نشانه ای از کاهش حساسیت در نظر گرفت. با این حال، مطالعات استیل شامل چندین معیارهای روش شناختی (ناهمگونی موضوع، فقدان غربالگری برای اختلالات روانی یا اعتیاد، عدم وجود یک گروه کنترل و استفاده از پرسشنامه هایی که برای استفاده از پورنو معتبر نیستند) [106]. یک مطالعه توسط Prause [107]، این بار با یک گروه کنترل، این یافته ها را تکرار کرد. نقش واکنش پذیری نشانه و اشتیاق در توسعه اعتیاد سایبرز در زنان گتزوکسون تأیید شده است [108] و نمونه های مرد همجنسگرایان [109].