موسسه ملی سلامت روان (NIMH): DSM ناقض و قدیمی است.

همچنین این موارد دیگر را که مربوط به NIMH است ، مشاهده کنید


تبدیل تشخیص

By توماس انسل on آوریل 29، 2013

در چند هفته، انجمن روانپزشکی آمریکا نسخه جدید خود را از راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) منتشر خواهد کرد. این جلد چندین دسته تشخیصی فعلی را از اختلالات طیف اوتیسم به اختلالات خلقی رفع خواهد کرد. در حالی که بسیاری از این تغییرات متضاد بوده است، محصول نهایی شامل تغییرات جزئی در نسخه قبلی، بر اساس بینش جدیدی که از تحقیق از 1990 زمانی که DSM-IV منتشر شد، شامل تغییرات جزئی است. گاهی اوقات این تحقیق به دسته های جدید (به عنوان مثال، اختلال اختلال اختلال خلقی) یا طبقه بندی های قبلی (مانند سندرم Asperger) توصیه می شود.1

هدف این کتاب راهنما، همانند تمام نسخه های قبلی، ارائه یک زبان مشترک برای توصیف روانپزشکی است. در حالی که DSM به عنوان یک کتاب مقدس برای این فیلد توصیف شده است، در بهترین حالت، یک فرهنگ لغت، مجموعه ای از برچسب ها و تعریف هر یک از آنها است. استحکام هر یک از نسخههای DSM، "قابلیت اطمینان" بوده است - هر نسخه تائید کرده است که پزشکان از همین شرایط به همان روش استفاده می کنند. ضعف، عدم اعتبار آن است. بر خلاف تعاریف ما در مورد بیماری ایسکمیک قلب ، لنفوم یا ایدز ، تشخیص DSM مبتنی بر اجماع در مورد خوشه های علائم بالینی است ، و نه هرگونه آزمایشگاه هدفمند.

در بقیه داروها ، این می تواند معادل ایجاد سیستم های تشخیصی مبتنی بر ماهیت درد قفسه سینه یا کیفیت تب باشد. در واقع ، تشخیص مبتنی بر علائم ، که قبلاً در سایر زمینه های پزشکی رایج بوده است ، در نیمه قرن گذشته تا حد زیادی جایگزین شده است ، زیرا ما درک کرده ایم که علائم به تنهایی به ندرت نشان دهنده بهترین انتخاب درمان است.

بیماران مبتلا به اختلالات روانی بهتر است.

NIMH راه اندازی کرده است معیارهای دامنه تحقیق (RDoC) پروژه برای تبدیل تشخیص توسط ترکیب ژنتیک، تصویربرداری، علوم شناختی و دیگر سطوح اطلاعات برای ایجاد پایه برای یک سیستم طبقه بندی جدید. از طریق یک سری کارگاه ها طی ماه های گذشته 18، ما سعی کرده ایم چندین دسته اصلی را برای شناسایی جدید تعریف کنیم (نگاه کنید به زیر). این رویکرد با چند فرضیه آغاز شد:

  • یک رویکرد تشخیصی مبتنی بر زیست شناسی و همچنین نشانه ها نباید توسط دسته های فعلی DSM محدود شود
  • اختلالات روانی اختلالات بیولوژیکی هستند که شامل مدارهای مغزی هستند که حوزه های شناختی، احساسی یا رفتاری خاص را به وجود می آورند
  • هر سطح تجزیه و تحلیل باید در ابعاد عملکرد شناخت،
  • نقشه برداری از جنبه های شناختی، مدار و جنبه های اختلالات روانی، اهداف جدید و بهتر را برای درمان فراهم می کند.

بلافاصله واضح می شود که ما نمی توانیم سیستمی را بر اساس بیومارکرها یا عملکرد شناختی طراحی کنیم زیرا ما داده ها نداریم. به این معنا، RDoC یک چارچوب برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز برای شناسایی جدید است. اما مهم است که متوجه شویم که اگر از دسته های DSM به عنوان "استاندارد طلایی" استفاده کنیم، نمی توانیم موفق شویم.2 سیستم تشخیصی باید بر اساس داده های تحقیقاتی در حال ظهور باشد، نه بر اساس طبقه بندی های مبتنی بر علائم کنونی. تصور کنید تصمیم بگیرید که اکوکاردیوگرافیها مفید نیستند چرا که بسیاری از بیماران مبتلا به درد قفسه سینه تغییرات EKG ندارند. این همان چیزی است که ما طی دهه های گذشته انجام داده ایم، زیرا ما یک نشانگر بیولوژیکی را رد می کنیم زیرا یک گروه DSM را تشخیص نمی دهد. ما باید جمع آوری داده های ژنتیک، تصویربرداری، فیزیولوژیکی و شناختی را آغاز کنیم تا ببینیم که چگونه همه داده ها - نه فقط علائم - خوشه و چگونگی این خوشه ها مربوط به پاسخ درمان است.

به همین دلیل است که NIMH دوباره تحقیق خود را از دسته های DSM هدایت می کند.

با پیشروی ، ما از پروژه‌های تحقیقاتی پشتیبانی خواهیم کرد که به بررسی مقولات فعلی - یا تقسیم بندی مقولات فعلی - برای شروع توسعه سیستم بهتری بپردازند. این برای متقاضیان چه معنی دارد؟ کارآزمایی های کلینیکی ممکن است تمام بیماران را در یک کلینیک خلقی به جای کسانی که معیارهای اصلی اختلال افسردگی اساسی دارند ، مورد مطالعه قرار دهند. مطالعات مربوط به نشانگرهای زیستی برای "افسردگی" ممکن است با مراجعه به بسیاری از اختلالات با آندونیا یا تعصب ارزیابی عاطفی یا عقب ماندگی روانی- حرکتی برای درک مدارهای اساسی در این علائم آغاز شود. این برای بیماران چیست؟ ما متعهد به درمانهای جدید و بهتر هستیم ، اما احساس می کنیم که این تنها با ایجاد یک سیستم تشخیصی دقیق تر اتفاق می افتد. بهترین دلیل برای ایجاد RDoC به دنبال نتایج بهتر است.

RDoC ، در حال حاضر ، یک چارچوب تحقیقاتی است ، نه یک ابزار بالینی. این یک پروژه ده ساله است که تازه آغاز شده است. بسیاری از محققان NIMH ، که قبلاً تحت تأثیر کاهش بودجه و رقابت شدید برای تأمین بودجه تحقیق قرار گرفته بودند ، از این تغییر استقبال نخواهند کرد. برخی RDoC را یک تمرین دانشگاهی می دانند که از عمل بالینی جدا شده است. اما بیماران و خانواده ها باید از این تغییر به عنوان اولین گام به سوی "استقبال کنند"پزشکی دقیق، "جنبشی که تشخیص و درمان سرطان را تغییر داده است. RDoC چیزی جز برنامه ای برای تغییر شیوه بالینی با آوردن نسل جدیدی از تحقیقات برای اطلاع از نحوه تشخیص و درمان اختلالات روانی نیست. به گفته دو ژنتیک روانپزشکی برجسته، "در پایان قرن 19، منطقی بود که از یک رویکرد تشخیصی ساده که روایی پیشآگهی مناسب ارائه می داد استفاده شود. در ابتدای قرن 21st، ما باید دیدگاه هایمان را بالاتر ببریم. "3

اصلی RDoC زمینه های تحقیق:

سیستم های ارزشمندی منفی
سیستم های ارزشمند مثبت
سیستم های شناختی
سیستم های فرآیندهای اجتماعی
سیستم های تحریکی / مدولاسیون

منابع

 1 سلامت روانی: در طیف. آدام D. طبیعت. 2013 آوریل 25؛ 496 (7446): 416-8. doi: 10.1038 / 496416a. هیچ انتزاعی در دسترس نیست PMID: 23619674

 2 چرا برای مدت طولانی برای روانپزشک بیولوژیکی برای توسعه آزمایش های بالینی و چه کاری باید انجام شود؟ Kapur S، Phillips AG، Insel TR. روانپزشک مول 2012 دسامبر؛ 17 (12): 1174-9. doi: 10.1038 / mp.2012.105. Epub 2012 Aug 7.PMID: 22869033

 3 دوگانگی Kraepelinian - رفتن ، رفتن ... اما هنوز هم از بین نرفته است. Craddock N، Owen MJ. ج جی روانپزشکی 2010 فوریه؛ 196 (2): 92-5. doi: 10.1192 / bjp.bp.109.073429. PMID: 20118450


مقاله: روانپزشكي تقسيم بندي شده به عنوان "كتاب مقدس" بهداشت روان

سرمقاله مهمان: "یک کتابچه راهنما نباید تحقیقات بهداشت روان ایالات متحده را تعیین کند”توسط آلن فرانسیس

بزرگترین م researchسسه تحقیقات بهداشت روان در حال کنار گذاشتن نسخه جدید "کتاب مقدس" روانپزشکی است - راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی, سوال خود را در مورد اعتبار آن و با بیان اینکه "بیماران مبتلا به اختلالات روانی سزاوار بهتر هستند". این بمب درست چند هفته قبل از انتشار پنجمین ویرایش کتابچه راهنما به نام منتشر می شود DSM-5.

در تاریخ 29 آوریل ، توماس اینسل ، مدیر انستیتوی ملی بهداشت روان ایالات متحده (NIMH) ، از یک تغییر عمده در طبقه بندی بیماری هایی مانند اختلال دو قطبی و اسکیزوفرنی بر اساس علائم شخص حمایت کرد. در عوض ، اینسل می خواهد اختلالات روانی باشد با استفاده از ژنتیک بیشتر عینی می شوداسکن مغزی که الگوهای غیرطبیعی فعالیت و آزمایش شناختی را نشان می دهد.

این به معنای رها کردن کتابچه ای است که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا منتشر شده است، که اساس تحقیق روانپزشکی برای سال های 60 بوده است.

La DSM در جنجال درگیر شده است برای چندین سال. منتقدان گفته اند که این کار را کرده است سودمندی آن را از بین برد، شکایت هایی را مطرح کرده است که به طور جدی به شرایط پزشکی مبتلا نیستند به طور غیر قانونی تحت تاثیر شرکت های داروسازی قرار می گیرد به دنبال بازارهای جدید برای داروهای خود هستند.

شکایاتی نیز وجود دارد که تعاریف گسترده ای از چندین اختلال را به وجود آورده است بیش از حد تشخیص شرایط مانند اختلال دوقطبی و اختلال نقص توجه بیش فعالی.

تشخیص مبتنی بر علم

اکنون Insel گفته است در یک پست وبلاگ منتشر شده توسط NIMH که او می خواهد یک تغییر کامل به تشخیص بر اساس علم است علائم نیست

اینسل می گوید: "برخلاف تعاریف ما از بیماری ایسکمیک قلب ، لنفوم یا ایدز ، تشخیص های DSM براساس اجماع در مورد خوشه های علائم بالینی است و نه هرگونه آزمایش عینی." "در بقیه داروها ، این معادل ایجاد سیستم های تشخیصی بر اساس ماهیت درد قفسه سینه ، یا کیفیت تب است."

Insel می گوید که در سایر نقاط پزشکی این نوع تشخیص مبتنی بر علائم در طول نیم قرن گذشته رها شده است، زیرا دانشمندان متوجه شده اند که تنها علائم آن به ندرت نشان دهنده بهترین انتخاب درمان است.

برای تسریع تغییر به تشخیص مبتنی بر زیست شناسی، Insel از رویکردی که توسط یک برنامه آغاز شد، 18 ماه پیش در NIMH به نام " معیارهای دامنه تحقیق پروژه.

رویکرد مبتنی بر این ایده است که اختلالات روانی مشکلات بیولوژیکی شامل مدارهای مغزی است که الگوهای خاص شناخت، احساسات و رفتار را تعیین می کنند. به نظر می رسد تمرکز بر درمان این مشکلات به جای علائم، چشم انداز بهتر بیماران را فراهم کند.

"اگر استفاده کنیم نمی توانیم موفق شویم DSM دسته ها به عنوان استاندارد طلا ، "می گوید اینسل. "به همین دلیل NIMH مجدداً جهت گیری مجدد تحقیقات خود را انجام خواهد داد DSM اینسل می گوید:

روانپزشکان برجسته با دانشمند جدید به طور گسترده ای از ابتکار عمل جسورانه اینسل حمایت کنید. با این حال ، آنها می گویند با توجه به زمان لازم برای تحقق بینایی اینسل ، تشخیص و درمان براساس علائم ادامه خواهد یافت.

یک تغییر آهسته

اینسل آگاه است که آنچه پیشنهاد می کند ، زمان لازم است - احتمالاً حداقل یک دهه ، اما آن را اولین قدم در جهت ارائه "داروی دقیق" می داند که به گفته وی ، تشخیص و درمان سرطان را متحول کرده است.

می گوید: "این به طور بالقوه باعث تغییر در بازی می شود ، اما باید مبتنی بر علمی اساسی باشد که قابل اعتماد باشد." سیمون وسلی از انستیتوی روانپزشکی در کالج کینگ لندن. "این برای آینده است ، نه برای حال حاضر ، اما هر چیزی که درک درستی از علت و ژنتیک بیماری را بهبود بخشد بهتر از تشخیص مبتنی بر علائم است."

نظرات دیگر

مایکل اوون از دانشگاه کاردیف، که در گروه کار روانپزشکی بود DSM-5، موافقت می کند. او می گوید: "تحقیقات باید از بندهای دسته های تشخیص فعلی خارج شود." اما مانند وسلی ، او می گوید برای دور انداختن دسته های موجود خیلی زود است.

اوون می گوید: "این ها اختلالات فوق العاده پیچیده ای هستند." "درک اعصاب و اعصاب با عمق و جزئیات کافی برای ایجاد فرایند تشخیص ، مدت زیادی طول می کشد ، اما در این بین ، پزشکان هنوز مجبورند کارهای خود را انجام دهند."

دیوید کلارک از دانشگاه آکسفورد می گوید که از اینکه NIMH تشخیص مبتنی بر علم را در میان گروه های بیماری فعلی تأمین می کند بسیار خوشحال است. وی می گوید: "با این حال ، سود بیمار احتمالاً دور از دسترس است و باید اثبات شود."

احتمال دارد این بحث در ماه های آینده به طور گسترده ای فوران کند انجمن روانپزشکی آمریکا نشست سالانه خود را در سانفرانسیسکو برگزار می کند، جایی که DSM-5 به طور رسمی راه اندازی خواهد شد و در ماه ژوئن در لندن هنگامی که موسسه روانپزشکی برگزار می شود جلسه دو روزه در DSM.