(L) اعتیاد به مواد غذایی: می تواند توضیح دهد چرا 70 درصد آمریکایی ها چربی دارند؟ (2010)

مواد غذایی و پورنو امروز مکانیسم اشتها مغز ما را برای ایجاد اعتیاد تغییر می دهداعتیاد به مواد غذایی: آیا می تواند توضیح دهد چرا 70 درصد آمریکایی ها چربی دارند؟

دکتر مارک هیمان، اکتبر 16، 2010

دولت و صنعت غذایی ما هر دو "مسئولیت شخصی" بیشتری را هنگام مبارزه با اپیدمی چاقی و بیماریهای مرتبط با آن تشویق می کنند. آنها می گویند که افراد باید کنترل بیشتری بر خود داشته باشند ، انتخاب بهتری داشته باشند ، از پرخوری پرهیز کنند و مصرف نوشیدنی های شیرین شده با شکر و غذاهای فرآوری شده را کاهش دهند. ما به این باور رسیده ایم که غذای خوب یا غذای بد وجود ندارد ، این همه مسئله تعادل است. این از نظر تئوری خوب به نظر می رسد ، به جز یک چیز ...

اکتشافات جدید در علم ثابت می کند که غذاهای فراوری شده صنعتی ، شکر ، چربی و نمک - غذایی که در گیاه درست می شود نه اینکه روی گیاه رشد کند ، همانطور که مایکل پولان می گوید - از نظر زیست شناختی اعتیاد آور است.

تصور کنید یک شمع پر از بروکلی، یا یک کاسه غول پیکر از برش سیب. آیا می دانید هر کسی که بروکلی یا سیب می خورد؟ از سوی دیگر، یک کوه از چیپس های سیب زمینی یا کل کیسه ای از کوکی ها یا یک پودر بستنی را تصور کنید. کسانی که به راحتی تصور می کنند که در ناخودآگاه مغز خزنده از خوردن دیوانگی ناپدید می شوند. بروکلی اعتیادآور نیست، اما کوکی ها، چیپس ها یا نوشابه ها کاملا می توانند مواد مخدر اعتیاد آور باشند.

رویکرد "فقط بگویید نه" درمورد اعتیاد به مواد مخدر چندان خوشایند نبوده و برای اعتیاد به مواد غذایی صنعتی ما نیز مفید نخواهد بود. به یک معتاد کوکائین یا هروئین یا یک فرد الکلی بگویید که "بعد از اولین خرخر ، شلیک یا نوشیدن" فقط "نه" بگوید. به آن سادگی نیست. مکانیسم های خاص بیولوژیکی وجود دارد که رفتارهای اعتیادی را به حرکت در می آورد. هیچ کس ترجیح نمی دهد معتاد به هروئین ، سیگار کش یا مستی باشد. هیچ کس چاق بودن را انتخاب نمی کند. این رفتارها از مراکز بدوی عصب شیمیایی مغز ناشی می شود که قدرت اراده طبیعی را غلبه می کنند و سیگنال های بیولوژیکی معمولی ما را کنترل می کنند که گرسنگی را کنترل می کنند.

در نظر گرفتن:

  • چرا سیگاریها همچنان سیگار می کشند، گرچه می دانند که سیگار کشیدن باعث ایجاد سرطان و بیماری های قلبی می شود؟
  • چرا کمتر از 20 درصد از مشروبات الکلی موفق به ترک نوشیدن شدید؟
  • چرا اکثر معتادان همچنان از کوکائین و هروئین استفاده می کنند، با وجود اینکه زندگی آنها نابود شده است؟
  • چرا ترک کافئین منجر به تحریک پذیری و سردرد می شود؟

این به این دلیل است که این مواد از مواد بیولوژیکی اعتیاد آور هستند.

چرا افراد چاق برای کاهش وزن با وجود عواقب اجتماعی و عواقب بهداشتی مانند فشار خون بالا، دیابت، بیماری قلبی، آرتریت و حتی سرطان، حتی اگر تمایل زیادی برای از دست دادن وزن دارند، چقدر است؟ این به این دلیل نیست که آنها می خواهند چربی داشته باشند. این به این دلیل است که نوع خاصی از مواد غذایی اعتیاد آور است.

غذای ساخته شده از شکر، چربی و نمک می تواند اعتیاد آور باشد. به خصوص هنگامی که در روش های مخفی که صنعت مواد غذایی به اشتراک گذاشته و یا عمومی منتشر نشده است. ما به لحاظ زیست شناختی این غذاها را طلب می کنیم و تا حد ممکن از آنها غذا می خوریم. همه ما در مورد گرایشها می دانیم، اما علم به ما درباره غذا و اعتیاد می گوید، و اگر اثری از مواد غذایی خاص است، در واقع اعتیاد آور است، چه پیامدهای قانونی و سیاسی وجود دارد؟

علم و طبیعت اعتیاد به مواد غذایی

بیایید تحقیق و شباهت های بین غذاهای پر قند ، پرانرژی ، چربی و شور و غذای بی ارزش و کوکائین ، هروئین و نیکوتین را بررسی کنیم.

ما با بررسی معیارهای تشخیصی وابستگی به مواد یا اعتیاد در کتاب مقدس تشخیص روانپزشکی ، DSM-IV شروع خواهیم کرد و نحوه ارتباط آن با اعتیاد به غذا را بررسی خواهیم کرد:

  1. ماده در مقدار بزرگتر و طولانی تر از حد مورد نظر (یک علامت کلاسیک در افرادی که به طور معمول بیش از حد سیر می شوند) مصرف می شود.
  2. تمایل مکرر یا تکرار تلاش ناموفق برای ترک. (تلاش های مکرر در رژیم غذایی که افراد زیادی از آن اضافه وزن دارند را در نظر بگیرید).
  3. مقدار زیادی از زمان / فعالیت برای به دست آوردن، استفاده یا بازیابی صرف می شود. (کسانی که تلاش های مکرر برای از دست دادن وزن زمان می گیرد.)
  4. فعالیت های اجتماعی، شغلی و یا تفریحی مهم و یا کاهش یافته است. (من در بسیاری از بیماران که اضافه وزن دارند یا چاق هستند را می بینم.)
  5. با وجود آگاهی از عواقب ناگوار (به عنوان مثال، عدم انجام تعهدات نقش، استفاده از زمانی که از لحاظ جسمی خطرناک است)، استفاده ادامه می یابد. (هر کسی که بیمار است و چربی می خواهد وزن کم کند، اما بدون کمک، تعداد کمی از افراد قادر به ایجاد تغییرات غذایی هستند که به این نتیجه منجر می شود.)
  6. تحمل (افزایش مشخص در مقدار ؛ کاهش چشمگیر اثر). (به عبارت دیگر شما باید بیشتر و بیشتر به غذا خوردن ادامه دهید تا فقط "طبیعی" احساس کنید یا ترک مصرف نکنید.)
  7. علائم مشخص ترک ماده ای که برای تسکین ترک مصرف می شود. (بسیاری از افراد در هنگام حذف برخی غذاها از رژیم غذایی خود دچار "بحران بهبودی" می شوند که علائم آن همان علائم ترک آن است).

تعداد کمی از ما از این الگوی اعتیاد آور آزادیم. به ویژه اگر شما رفتار و ارتباط خود را با شکر بررسی کنید، به احتمال زیاد متوجه خواهید شد که رفتار شما در برابر قند و اثرات بیولوژیکی مصرف بیش از حد قند کاملا مطابقت دارد. بسیاری از معیارهای بالا به احتمال زیاد به شما اعمال می شود.

محققان مرکز سیاست و چاقی مواد غذایی رود ییل مقیاس "اعتیاد به غذا" را تأیید کردند. (i) در اینجا چند مورد از مقیاس ذکر شده است که برای تعیین اینکه آیا شما اعتیاد به غذا دارید استفاده می شود. آیا این صدا آشنا است؟ اگر چنین شود ، ممکن است شما یک "معتاد به مواد غذایی صنعتی" باشید.

  1. من متوجه می شوم که وقتی غذاهای خاصی را شروع می کنم، بیشتر غذا می خورم تا اینکه برنامه ریزی کردم.
  2. خوردن انواع خاصی از غذا یا قطع کردن انواع خاصی از غذاها چیزی است که من نگران آن هستم.
  3. وقت زیادی را صرف خواب فراغت می کنم.
  4. زمان هایی وجود دارد که مصرف برخی غذاها را اغلب یا در مقادیر زیادی انجام می دهم که زمان صرف خوردن با احساسات منفی را از بروز جایگزینی به جای کار، گذراندن وقت با خانواده یا دوستانم و یا مشارکت در سایر فعالیت های مهم و فعالیت های تفریحی که من لذت می برم صرف کردم .
  5. من هم همین نوع غذا یا همان مقدار غذا را مصرف کردم حتی اگر مشکلات عاطفی و / یا جسمی داشتم.
  6. با گذشت زمان، متوجه شدم که نیاز به خوردن بیشتر و بیشتر برای احساس احساس نیاز دارم، مانند کاهش احساسات منفی یا افزایش لذت.
  7. من وقتی که غذاهای خاصی از جمله علائم جسمی، آشفتگی و یا اضطراب را قطع و یا متوقف کردم، علائم برداشت داشتم. (لطفا علائم احتمالی ناشی از کاهش نوشیدنی های کافئین مانند پت سودا، قهوه، چای، نوشیدنی های انرژی و غیره را شامل نمی شود)
  8. رفتار من با توجه به غذا و خوردن غذا موجب ناراحتی شدید می شود.
  9. به دلیل غذا و خوردن، مشکلات زیادی در توانایی من برای کارکرد موثر (روزمره، کار / مدرسه، فعالیت های اجتماعی، فعالیت های خانوادگی، مشکلات بهداشتی) تجربه می کنم.

بر اساس این معیارها و معیارهای دیگر ، بسیاری از ما ، از جمله بیشتر کودکان چاق ، "معتاد" به غذای صنعتی هستیم.

در اینجا برخی از یافته های علمی تایید می شود که غذا واقعا می تواند اعتیاد آور باشد (2):

  1. شکر دقیقاً مانند سایر داروهای اعتیاد آور ، مراکز پاداش مغز را از طریق انتقال دهنده عصبی دوپامین تحریک می کند.
  2. تخیل مغزی (PET scans) نشان می دهد که غذاهای پرچرب و با چربی بالا مانند هروئین، تریاک یا مورفین در مغز کار می کنند. (iii)
  3. تصویربرداری مغز (اسکن PET) نشان می دهد افرادی که چاق و معتاد به مواد مخدر هستند، تعداد کمتری از گیرنده های dopamin را دارند، و این باعث می شود که آنها به چیزهایی که باعث افزایش دوپامین می شوند، تمایل پیدا کنند.
  4. غذاهای سرشار از چربی و شیرینی باعث ترشح مواد افیونی بدن (مواد شیمیایی مانند مرفین) در مغز می شوند.
  5. داروهایی که ما برای جلوگیری از گیرنده های مغز هروئین و مورفین (نالترکسون) استفاده می کنیم ، مصرف و ترجیح غذاهای شیرین و پرچرب را هم در وزن طبیعی و هم در افراد چاق پرخوری کاهش می دهند.
  6. افراد (و موش ها) تحمل قند را پیدا می کنند - آنها بیشتر و بیشتر به مواد برای سیر کردن خود احتیاج دارند - دقیقاً مانند مصرف مواد مخدر مانند الکل یا هروئین.
  7. افرادی که چاق هستند، به رغم عواقب شدید اجتماعی و شخصی منفی، مانند موادمخدر یا الکل، همچنان به غذاهای غیرواقعی غذا می خورند.
  8. حیوانات و انسانها به طور ناگهانی قند را قطع می کنند ، درست مثل معتادانی که از مواد سم زدایی می کنند.
  9. درست مانند مواد مخدر ، پس از یک دوره اولیه "لذت بردن" از غذا ، کاربر دیگر آنها را برای بالا رفتن بلکه احساس عادی مصرف نمی کند.

فیلم Super Me Me را به یاد دارید ، جایی که مورگان اسپورلوک هر روز سه وعده غذای فوق العاده از مک دونالد می خورد؟ چیزی که در مورد آن فیلم من را تحت تأثیر قرار داد این نبود که او 30 پوند اضافه وزن یا کلسترولش بالا رفته یا حتی کبد چرب پیدا کرده است. آنچه تعجب آور بود پرتره ای بود که از کیفیت اعتیاد آور غذایی که می خورد استفاده کرد. در ابتدای فیلم ، وقتی او اولین وعده غذای بزرگ خود را خورد ، درست مثل نوجوانی که در مهمانی اولش بیش از حد الکل می نوشد ، آن را پرت کرد. در پایان فیلم ، او فقط هنگامی که آن غذای بی ارزش را خورد ، احساس "خوب" کرد. بقیه اوقات او احساس افسردگی ، خستگی ، اضطراب و تحریک پذیری می کرد و میل جنسی خود را از دست داد ، درست مثل معتاد یا سیگاری که از مواد مخدر خود ترک می کند. غذا به وضوح اعتیاد آور بود.

این مشکلات مربوط به اعتیاد مواد غذایی به این واقعیت افزوده است که تولید کنندگان مواد غذایی، علی رغم درخواست محققان، از انتشار داده های داخلی درباره نحوه ترکیب آنها با یکدیگر برای به حداکثر رساندن مصرف مواد غذایی خود اجتناب می کنند. دیوید کندلر، MD، رئیس سابق اداره غذا و داروی، در کتاب End End of Overeating، علمی را درباره چگونگی ایجاد غذاهای پر از هیجانات که به اعتیاد عصبی و شیمیایی منجر می شود، توضیح می دهد.

این binging منجر به عواقب فیزیولوژیکی عمیقی می شود که مصرف کالری را افزایش داده و منجر به افزایش وزن می شود. در مطالعه هاروارد که در ژورنال انجمن پزشکی آمریکا منتشر شد ، نوجوانان دارای اضافه وزن 500 کالری اضافی در روز دریافت کردند که مجاز به خوردن غذای ناخواسته بودند در مقایسه با روزهایی که مجاز به خوردن غذای ناخواسته نبودند. آنها بیشتر غذا می خوردند زیرا این غذا باعث اشتیاق و اعتیاد می شد. مانند یک الکل بعد از اولین نوشیدنی ، همین که این بچه ها شروع به خوردن غذای فرآوری شده پر از شکر ، چربی و نمک کردند که باعث تحریک مراکز پاداش مغز آنها می شود ، دیگر نمی توانند جلوی این کار را بگیرند. آنها مانند موشهای داخل قفس بودند. (IV)

توقف کنید و یک دقیقه به این فکر کنید. اگر بخواهید در روز 500 کالری بیشتر بخورید ، این مقدار برابر با 182,500،3,500 کالری در سال است. بیایید ببینیم ، اگر برای افزایش یک پوند باید 52 کالری اضافی بخورید ، این یک افزایش وزن سالانه XNUMX پوند است!

اگر غذای پرچرب ، پرچرب ، سرشار از کالری ، فقیر از مواد مغذی ، فرآوری شده ، سریع و ناخواسته اعتیاد آور باشد ، این به چه معناست؟ چگونه این مسئله باید روی رویکرد چاقی ما تأثیر بگذارد؟ چه تأثیراتی در سیاست ها و مقررات دولت دارد؟ آیا پیامدهای قانونی وجود دارد؟ اگر ما مواد اعتیاد آور را در رژیم غذایی کودکان خود مجاز و حتی ترویج می دهیم ، چگونه باید این مسئله را کنترل کنیم؟

می توانم به شما اطمینان دهم ، بیگ فود به طور داوطلبانه تغییری ایجاد نمی کند. آنها ترجیح می دهند این علم را نادیده بگیرند. آنها سه مانترا در مورد غذا دارند.

  • همه چیز در مورد انتخاب است. انتخاب آنچه می خورید مربوط به مسئولیت شخصی است. مقررات دولتی که نحوه بازاریابی مواد غذایی یا غذاهایی را که می توانید بخورید کنترل می کند ، منجر به حالت پرستار بچه ، "فاشیست های" غذا و تداخل در آزادی های مدنی ما می شود.
  • غذاهای خوب و غذاهای بد وجود ندارد. این همه در مورد مقدار است. بنابراین هیچ ماده غذایی خاصی را نمی توان مقصر اپیدمی چاقی دانست.
  • تمرکز بر آموزش در مورد ورزش و نه رژیم غذایی. تا زمانی که این کالری ها را می سوزانید ، مهم نیست که چه می خورید.

متأسفانه، این کمی بیشتر از تبلیغ در یک صنعت است که علاقه مند به سود است و نه به تغذیه ملت.

آیا ما واقعا در مورد چیزی که ما می خوریم انتخاب می کنیم؟

بزرگترین نادرست در استراتژی صنایع غذایی و سیاست غذایی دولت حمایت و تأکید بر انتخاب فردی و مسئولیت شخصی برای حل چاقی و اپیدمی بیماری مزمن است. به ما گفته اند که اگر مردم فقط اینقدر غذا نخورند ، بیشتر ورزش کنند و از خود مراقبت کنند ، حال ما خوب است. ما نیازی به تغییر سیاست ها یا محیط خود نداریم. ما نمی خواهیم دولت به ما بگوید که چه کاری باید انجام دهیم. ما خواستار انتخاب آزاد هستیم.

اما انتخاب های شما رایگان است یا رفتار رانندگی بزرگ غذا با استفاده از تکنیک های بازاریابی موذی؟

واقعیت این است که بسیاری از مردم در بیابان های غذایی زندگی می کنند که نمی توانند سیب یا هویج بخرند ، یا در جوامعی زندگی می کنند که فاقد پیاده رو هستند و یا پیاده روی در آنها ایمن نیست. ما فرد چاق را مقصر می دانیم. اما چگونه می توان کودک دو ساله را به خاطر چاق بودن سرزنش کرد؟ چقدر انتخاب دارد؟

ما در یک محیط غذایی سمی ، یک زمین بایر تغذیه ای زندگی می کنیم. ناهارخوری های مدرسه و ماشین های فروش با غذاهای بی ارزش و "نوشیدنی های ورزشی" سرریز می شوند. بیشتر ما حتی نمی دانیم چه می خوریم. پنجاه درصد وعده های غذایی در خارج از خانه خورده می شوند و بیشتر وعده های غذایی خانگی به سادگی یک غذای صنعتی با مایکروفر است. رستوران ها و زنجیره های زنجیره ای برچسب منوی روشنی ندارند. آیا می دانید یک سفارش سیب زمینی سرخ کرده Outback Steakhouse 2,900 کالری است ، یا یک موتای لاته تهویه استارباکس 508 کالری است؟

عوامل محیطی (مانند تبلیغات ، عدم برچسب زدن به فهرست ها ، و موارد دیگر) و خصوصیات اعتیاد آور "غذای صنعتی" ، اگر با هم جمع شوند ، مکانیسم های کنترل بیولوژیکی یا روانی طبیعی ما را نادیده می گیرند. اینکه وانمود کنیم تغییر این امر از عهده مسئولیت دولت فراتر است یا ایجاد سیاست برای کمک به مدیریت چنین عوامل محیطی منجر به ایجاد "دولت پرستار بچه" می شود ، بهانه ای برای ادامه غذاهای بیگ فود است.

در اینجا برخی از راه هایی که می توانیم محیط غذا را تغییر دهیم، وجود دارد:

  • هزینه واقعی غذای صنعتی را به قیمت ساخت کنید. تاثیر آن بر هزینه های مراقبت های بهداشتی و بهره وری از دست رفته است.
  • تولید میوه ها و سبزیجات را بپردازید. 80 درصد از یارانه های دولتی در حال حاضر به سویا و ذرت، که برای ایجاد بسیاری از مواد غذایی ناخواسته که مصرف می کنند، می روند. ما باید یارانه ها را مجددا بررسی کنیم و بیشتر برای کشاورزان کوچکتر و مجموعه ای وسیع از میوه ها و سبزیجات ارائه دهیم.
  • بازاریابی سوپرمارکت ها را در جوامع فقیر باز کنید. فقر و چاقی دست در دست دارند. یک دلیل این است که بیابان های غذایی ما در سراسر کشور دیده می شود. مردم فقیر حق دارند که غذای با کیفیت بالا نیز داشته باشند. ما باید راهی برای ارائه آن به آنها ایجاد کنیم.
  • پایان بازاریابی مواد غذایی برای کودکان. 50 کشور دیگر در سراسر جهان این کار را انجام داده اند ، چرا ما این کار را نکرده ایم؟
  • لانه اتاق مدرسه را عوض کنید برنامه ناهار مدرسه ملی در شکل فعلی آن بسیار جالب است. مگر اینکه ما می خواهیم نسل بعدی فت و پهلوانتر از ما باشد، ما در آموزش مدارس ما نیاز به آموزش بهتر تغذیه و غذای بهتر داریم.
  • برنامه های حمایت اجتماعی را با نیروی کار جدید کارکنان بهداشت محلی بسازید. این افراد قادر به حمایت از افراد در انتخاب غذای بهتر خواهند بود.

ما می توانیم شرایط پیش فرض موجود در محیط را که باعث تقویت و ارتقا behavior رفتار اعتیاد آور می شود ، تغییر دهیم. (v) این مسئله صرفاً یک اراده عمومی و سیاسی است. اگر این کار را نکنیم ، با یک اپیدمی مستمر چاقی و بیماری در سراسر کشور روبرو خواهیم شد.

برای اطلاعات بیشتر در مورد چگونگی مدیریت بحران مواد غذایی در این کشور، بخش رژیم غذایی و تغذیه drhyman.com را ببینید.

به سلامتی شما،

مارک هیمان، MD

منابع

(من) Gearhardt، AN، Corbin، WR، و KD 2009. براونل اعتبار اولیه مقیاس اعتبار غذایی مواد غذایی Yale. اشتها 52 (2): 430-436.

(ii) Colantuoni، C.، Schwenker، J.، McCarthy، P.، et al. 2001 مصرف شکر بیش از حد باعث تغییر پذیری گیرنده های دوپامین و مئو-اپوئیدی در مغز می شود. Neuroreport. 12 (16): 3549-3552.

(III) Volkow ، ND ، Wang ، GJ ، Fowler ، JS ، و دیگران. 2002. انگیزه غذایی "غیرهدونیک" در انسان شامل دوپامین در جسم مخطط پشتی و متیل فنیدیت این اثر را تقویت می کند. سیناپس 44 (3): 175-180.

(iv) Ebbeling CB، Sinclair KB، Pereira MA، Garcia-Lago E، Feldman HA، Ludwig DS. جبران خسارت برای مصرف انرژی از غذاهای فوری در میان نوجوانان اضافه وزن و چاق. جامه 2004 ژوئن 16؛ 291 (23): 2828-2833.

(V) براونل، KD، Kersh، R.، Ludwig. DS و همکاران 2010 مسئولیت شخصی و چاقی: یک رویکرد سازنده برای یک مسئله بحث برانگیز. سلامتی (Millwood). 29 (3): 379-387.