34 ساله - از اینکه در مسیر بهتر شدن است هیجان زده است اما در طی این روند ویران شد

26609654_s-300x200.jpg

من 34 هستم و از زمانی که تقریباً 4 بودم ، بارها در مورد 5-20 دقیقه هر بار از پورنو استفاده کردم. هیچگاه این فرکانس واقعاً زیاد نمی شد ، اما تأثیر آن بر مغز و چشم انداز من به طور قطع با گذشت زمان افزایش می یابد. این اختلال با گذشت زمان به طور حتم افزایش می یابد حتی اگر فرکانس یا مدت زمان یکسان باقی بماند.

من فقط به عکس و فیلم نگاه می کردم و حتی تا چند دقیقه آخر دیک خود را لمس نمی کردم تا اینکه تصمیم بگیرم به آن پایان دهم. واقعاً همه چیز در مورد تصاویر بود. من یک متخصص مطلق در دستکاری سیستم بینایی خود برای دوپامین شدم - و سرانجام من حتی خیلی وقتها حتی درمورد کار نبودم اما فقط از جستجوی مدتی "ضربه" می گرفتم و دیک من حتی شروع به دریافت نمی کرد سخت. اما بگذارید یک ثانیه عقب برویم.

در اواخر بیست سالگی من اولین بار بود که حتی این ایده را در نظر گرفتم که از هر لحاظ می تواند بد یا مضر باشد. در اواخر 20 سالگی من حدود دوازده بار سعی کردم یک ماه متوقف شوم اما هرگز بیش از یک یا دو هفته نتوانستم این کار را انجام دهم و صادقانه بگویم که چالش را جدی نگرفتم. وقتی 30 ساله بودم به شهر جدیدی نقل مکان کردم و شبکه اجتماعی من به طور قابل توجهی کوچکتر از آنچه در سایر مراحل زندگی من بود بود ، کار استرس زا بود و من فقط احساس انزوا می کردم. فکر می کنم تا حدی به همین دلیل بیشتر به اثرات تسکین دهنده و تسکین دهنده استرس پورنو اعتماد کردم. اگرچه من به طور متوسط ​​4-5 روز در هفته بودم ، اما هفته های 7 روزه زیادی نیز وجود داشت. یکی از اولین باری که فهمیدم پورنو بر جنسیت من تأثیر می گذارد زمانی بود که 29 ساله بودم و دوست دختر زیبای من از خارج از شهر به ملاقات من می آمد و من حتی با وجودی که داشتم حالم خوب نبود - بنابراین او به رختخواب رفت. و بعد من روی کاناپه بیرون نگاه می کردم و به پورنو نگاه می کردم و همین امر باعث ایجاد انگیزه جنسی کافی در من شد تا بتوانم با او وارد رابطه جنسی شوم. اما من به پورنو احتیاج داشتم و آن لحظه روشنی بود که فکر کردم ، "متعجب - من فقط به پورنو احتیاج داشتم که به اندازه کافی شاخ باشد تا بتوانم با دوست دختر حاضر ، داغ و برهنه خودم رابطه برقرار کنم".

دیگر لحظات به یادماندنی / شرم آور: شرمتی که هنگام چرخاندن DVR احساس کردم به نگاهی اجمالی به یک شکل بدن برهنه که به نظر خوب می رسد ، احساس کردم و سپس فهمیدم که این یک جسد مرده یک زن است که روی تلی از اجساد حاصل از زلزله های هایتی و کاملاً نفرت انگیز و آشفته شده ام. فقط فرم بدن به تنهایی آن قسمت از مغز من را تحریک می کند و قبل از اینکه بفهمم چه کار می کنم ، عقب می زنم. من همچنین می توانم خودم را در حال بررسی مانکن های موجود در فروشگاه های زنان در بازار می دانم و به این فکر می کنم که بدن ها چقدر حیرت انگیز هستند و بدن های عالی آنها را روشن می کنند گویی که آنها مردم هستند (و من قدردانی می کردم که آنها بدن های کاملاً بی نقصی هستند ، حتی بهتر از بیشتر بدن واقعی زنان). قسمت مارمولک مغز من اهمیتی نمی داد که این فرد زنده است یا نه - اما دوباره پورنو همانقدر غیر واقعی است که مانکن ها هستند. یک بار دیگر من در خیابان در یک خیابان شلوغ به آرامی در ترافیک اتومبیل خود را رانندگی می کردم و دختری دوچرخه سوار بود و از سرعت برخورد کرد و نحوه حرکت و جهش بدن باعث شد چشمانم به عقب برگردد مثل اینکه من تازه گیر کرده ام سوزنی در بازوی من یا چیزی دیگر - و خودم را گرفتم و مثل "اوه بودم ، این واکنش خیلی شدید برای دیدن یک دختر داغ روی دوچرخه بود". من دائماً می دیدم که از دختران داغی که در انظار عمومی می بینم بازدیدهای کوچک بصری می گیرم - گویا باید نگاه کنم - نمی توانم یک دختر داغ را بدون جنسی کردن بدن خود برای یک "جرعه" دوپامین بگذارم که راه برود. اگر من در یک کافی شاپ در تلاش بودم که کار کنم نمی توانستم جلوی خودم را بگیرم که هر وقت در باز می شود نگاهم را بالا بکشم و فهمیدم که امیدوارم هر بار دختری داغ باشد. همچنین گاهی اوقات من علف های هرز می کشیدم و به پورنو نگاه می کردم و این شدیدترین بالایی بود که من تجربه کرده ام. من فقط از نگاه کردن دچار ارگاسم شدم - اصلاً دست ندارم. مثل اینکه من آنقدر خوب شدم که مغز من راهی برای تحقق آن بدون حتی نیاز به لمس پیدا کرد. به یاد می آورم که بعد از سیگار کشیدن به پورنو نگاه می کردم و این فکر را داشتم "می خواهم این احساس را به طور دائمی داشته باشم ، اکنون احساس می کنم آنقدر کامل هستم که دیگر نیازی به تغییر چیزی ندارم". من همچنین گاهی اوقات پس از سیگار کشیدن با دختران ارتباط برقرار می کردم و این بسیار شدید و عقاید بسیار ناسالم بود. من دیگر اصلاً سیگار نمی کشم اما هنوز هم به یاد دارم که آن لحظه ها چقدر شدید بودند.

من سرانجام حدوداً حدود 7 ماه قبل پورنو را متوقف کردم. من تقریباً از آن گذشتم و در پشت ذهنم می دانستم که زندگی من به شیوه های بیشتری از آنچه که از این فهمیده بودم عقب می ماند. هفته های اول کاملاً وحشیانه بود و احساس می کردم آنفولانزا یا چیز دیگری دارم. فوق العاده بی حالی و بدون انرژی ، من می خواستم همیشه بخوابم. من فقط چندین بار کتاب eBook Your Brain on Porn را خوانده و دوباره خواندم و این بسیار مفید بود. احساس افسردگی کرد. بعد از چند هفته اول احساس بهتری و بهتری داشتم و تمرکزم شروع به بهبود می کرد و همه چیز خوب به نظر می رسید. من زیاد ورزش می کردم و حتی اصلاً به ذهنم خطور نمی کرد که بیشترین مرده ، کوچک و بدون آلت تناسلی روی زمین داشته باشم. آنقدر کوچک و مجنون به نظر می رسید و احساس می کردم. من می دانم که وقتی آماده رفتن هستم به طور قابل توجهی بالاتر از حد متوسط ​​هستم اما به معنای واقعی کلمه شبیه دیک نو پا 100٪ از زمان است ، مثل این که حتی برای بدن من منظور نشده بود. بیضه ها هم دیوانه مثل این بود که در کل چیزهای 24 در روز یک قطره خون وجود ندارد ، فقط پوستهای سرد را خشک می کنید که هیچ وزنی برای آن وجود ندارد. اما به نوعی به من اهمیتی نمی داد و تقریبا از آن سرگرم شدم و می دانستم که این بخشی از روند است. من به هر حال رانندگی جنسی نداشتم ، بنابراین به من اهمیتی نمی داد.

این نیمه دوم مطمئناً مهمترین بخش پست من است. من دختری را ملاقات کردم که وقتی سه ماه از ورود به من گذشته بود کاملاً دیوانه شده بودم. من بلافاصله او را خیلی دوست داشتم و احساساتم نسبت به او فقط از آنجا افزایش یافت. با دختران دیگری که با آنها ملاقات کرده ام همیشه در پشت سرم صدای تردید داشتم و با این یکی احساس کردم که او همان کسی است که منتظرش بودم. احساسی را که می خواستم داشتم اما نمی دانستم قبل از ملاقاتش با او وجود داشته ام - کسی را بدون هیچ تردیدی خیلی دوست دارم. من به سرعت عاشق او شدم و این هرگز اتفاق نمی افتد. وقتی بعد از چند هفته شروع به رابطه جنسی کردیم ، متوجه شدم که این یک تجربه کاملا متفاوت برای من است. احساس می کردم از خود آگاهی دارم ، ناامن هستم و مثل اینکه ذهنم در لحظه فعلی آرام نیست. من خیلی فکر می کردم و رابطه جنسی فقط قطع شده بود و احساس معمول شیمیایی ، مسمومیت و سستی زیاد وجود نداشت. در یک لحظه او به من نگاه کرد و چیزی شبیه "سلام؟" و من فهمیدم که او این کار را انجام داده است زیرا او احساس نمی کند من با او تعامل دارم - و فهمیدم که اینطور نیست ، من فقط به گونه ای مکانیکی چکش می زدم و فکر می کردم که چه کاری می کنم و آرام نیستم و مطمئن. این اتفاق چند بار دیگر رخ داد و سپس یک شب که ما قبل از شام در حال قدم زدن بودیم ، من فقط در مورد چیزهای پورنو به او گفتم و اینکه من از 15 سالگی این کار را انجام داده ام و فکر کردم که این ناسالم است و بهتر است آن را متوقف کنم و من سه ماه زودتر متوقف شد در ابتدا او را به زمین انداختند اما آن را درک و قدردانی کرد. من به او گفتم که این احساس عجیبی بود زیرا انگیزه جنسی من عجیب بود و این فقط یک انتقال عجیب بود و او گفت: "خوب من فکر می کنم آنچه باید انجام دهیم این است که به اتاق برگردیم و من لباس جدیدی را به تن خواهم کرد کردم "، ما به اتاق برگشتیم و ارتباط برقرار کردیم و رابطه جنسی برقرار کردیم ، اما این واقعیت که من به او گفتم چه خبر است احساس قطع ارتباط و عدم امنیت و عدم اعتماد به نفس من را از بین نمی برد. هنوز احساس خوبی داشت و می دانستم به خاطر من است.

این برای تمام زندگی من بود ، پورنو نوعی زره ​​پوش صمیمیت بود که من در برخوردهای جنسی می پوشیدم و به من اجازه می داد احساس سستی و اعتماد به نفس داشته باشم ، اما من از رابطه جنسی تقریباً به عنوان نوعی گسترش پورنو استفاده می کردم. اکنون که بدون زره پوش صمیمیتم رابطه جنسی برقرار می کردم ، احساس هوشیاری و هوشیاری بسیار کمتری داشتم و تحت تأثیر شیطان شی گرا بودن ، کمتر مست شده ام و نسبت به تجربه صمیمی رابطه جنسی با شخص دیگر آگاهی بیشتری داشتم. و فهمیدم که با رابطه عاطفی عمیق هنگام رابطه جنسی سالم راحت هستم. در واقع من را وحشت زده می کند. من اساساً فهمیدم که اگر رابطه جنسی پس از پورنو انجام نشود ، هیچ سرنخی از نحوه رابطه جنسی ندارم. همچنین جذب ذهنی او بسیار غیرمعمول بود ، اما فیزیولوژی من دنبال نشد. او سکسی ترین و احساساتی ترین و راحت ترین و با اعتماد به نفس ترین جنسی زنی بود که من با او بوده ام - و با این حال میل جنسی ام هیچ پاسخی نمی دهد - گرچه من بیماری ED نداشتم ، اما فقط برای او در ذهنم شاخ بودم.

با گذشت زمان ، جنس در اینجا و آنجا بهتر بود اما هیچوقت واقعاً عالی نشد یا شیمیایی را که با خیلی از شرکای دیگرش احساس کرده بودم ، نداشت. اما می دانستم که طبیعی هستم ، او و من تا به حال بهترین جنسیت کل زندگی ام را داشته ایم. او بارها ذکر کرد که ارتباط عاطفی با من را که می خواست احساس نمی کند ، و به نظر می رسید که در حال حاضر به چیز دیگری فکر می کنم یا نه ، اما واقعاً من فقط از این سطح جدید عاطفی بسیار ترسیده و ناراحت بودم. صمیمیت در ارتباط با یک تجربه جنسی و فقط به این دلیل که من می خواستم آن را عملی کنم به معنای این نبود که فقط فوراً اتفاق می افتد. من می دانستم که قطع ارتباط ما در واقع مسئله شیمی بین ما نبود ، بلکه فقط مسائل ناکارآمد من بود که هنوز وقت خود را برای رفع خود و پی بردن به خود نداشت. بعضی اوقات مشکلات ED را داشتم و می توانم بگویم که او هر وقت متوجه شد ناامید شده بود ، و حتی اگر ما در مورد اینکه بخشی از روند است صحبت کرده بودیم ، او را کاملا از حالت خلقی دور می کرد. من می توانستم صبر و تحمل او را حس کنم و احساس نگرانی و اضطراب کردم زیرا عاشق او بودم اما نمی توانم این روند را سرعت بخشم و احساس وحشت کردم. این وحشت و احساس عدم رضایت او باعث شد تا به این فکر بیفتم که خیلی مهم است که از دست بدهم ، بنابراین سعی کردم با تماشای پورنو هر روز برای روزهای 8 وقتی که فقط شش ماه از راه رفتن مجدداً خجالتی بودم ، رانندگی جنسی خود را دوباره احیا کنم. من فکر کردم شاید بتوانم مشکلات ED را شروع کنم ، نگرش مردانه آلفا ، و رانندگی جنسی با پورنو و پس از آن او می تواند آن را از آنجا. این کار واقعاً مؤثر نبود ، اگرچه پورنو مسیرهای قدیمی را که من برای سخت تر کردن کار کرده بودم ، فعال کرده بود. این احساس عجیب و درمانده ای است که باید آنقدر جذب و عاشق کسی باشم اما قادر به ایجاد شاخ و باریک عمیق احشایی و احتیاط احمقانه ای نیستم که می دانستم باید احساس کنم. به نظر او ، من فکر می کنم فقط بسیار آرام و روشمند به نظر می رسید و او از پایان من نمی توانست احساس شور و شوق کند. من می دانم که احساس شور و اشتیاق بیش از حد و نوع قرار دادن شما در معرض خطر قرار گرفتن است اما من نمی توانم آن را عملی کنم و می دانم که این باعث شده است که تجربه او بسیار رضایت بخش نباشد.

این ضربه ویرانگر وقتی وارد شد که او بعد از پنج ماه از من جدا شد و دلایلش این بود که "احساس اشتیاق مشابه من نسبت به من را نداشت" ، "او امیدوار بود که شیمی با گذشت زمان پیشرفت کند اما این کار انجام نشد 't' ، و "شما از بسیاری جهات شگفت انگیز هستید که من می دانم نمی توانم در شخص دیگری پیدا کنم اما ارتباط فیزیکی فقط وجود ندارد و این قسمت مهمی از رابطه برای من است". من کاملاً ویران شده بودم. نمی توانستم از رختخوابم بلند شوم ، به مدت دو هفته هر روز گریه می کردم و هق هق می کردم. من شخصی را که بیش از هر چیز دوستش داشتم به دلیل ناتوانی در ایجاد صمیمیت عاطفی و جنسی به گونه ای که نیازهای او را برآورده کند ، از دست داده بودم. من به او گفتم که این فقط یک چیز موقتی است و این شیمی ما نیست اما به نظر می رسد او فقط آن را باور ندارد. او هرگز پست نبود و بسیار مراقب بود اما سرانجام دیگر نتوانست این کار را انجام دهد.

من می خواهم اطمینان حاصل کنم که همه افراد در این سایت می فهمند که متوقف کردن پورنو به تنهایی همه مشکلات شما را حل نمی کند - برای اکثر ما مسائل روانشناختی عمیقی وجود دارد که اغلب ناشی از مشکلات مربوط به دوران کودکی و خانواده از جمله عدم امنیت ، عزت نفس حل نشده است. مسائل ، ترس و ناراحتی از صمیمیت ، مشکلات ارتباط عاطفی سالم و بسیاری موارد دیگر. این موضوعات اساسی این است که چرا ما در وهله اول بسیار قابل توجه به پورنو متکی بودیم و وقتی جلوی پورنو را می گیرید ، فقط زره را برمی دارید بنابراین اکنون می توانید به موارد واقعی زیر بپردازید. من آنقدر غمگین و ویران هستم که اختلال صمیمیت و مهارتهای صمیمیت عاطفی توسعه نیافته با رابطه جنسی باعث شد بهترین زنی را که دیده ام از دست بدهم.

احساس می کنم که جدایی باعث شد همه چیز را از ابتدا شروع کنم ، زیرا احساس می کنم هنوز قبل از طبیعی شدن میل جنسی و عملکرد نعوظم فاصله دارم. من به نوعی کاملاً به "دیک کودک نوپا" بازگشتم که یک میل جنسی تقریباً وجود ندارد و فقط 8 روز عود کردم و این دو ماه پیش بود. من نمی دانم که آیا افسردگی و غم و اندوه از هم گسیختگی و رد شدن باعث شده است که پیشرفت و میل جنسی من بیش از پیش کشته شود. چه کسی می داند من حدس می زنم که من در یک راه اندازی مجدد بسیار طولانی تر از آنچه که فکر می کردم هستم. این تجربه جدایی سخت ترین چیزی است که تا به حال تجربه کرده ام. من فقط می خواستم این را به اشتراک بگذارم در صورتی که می تواند به دیگران در ارتباط کمک کند. خیلی آرزو می کنم که 6-9 ماه دیرتر از او با او ملاقات کرده باشم. امیدوارم همه شما ASAP را متوقف کنید تا بتوانید مهارتهای صمیمیت واقعی جنسی و عاطفی را که زنان در دنیای واقعی می خواهند ، ایجاد کنید. تمام مدرک کارشناسی ارشد پورنو که دختران فقط مطیع و مست هستند و فقط می خواهند رابطه جنسی کاملاً منفک داشته باشند ، مغز ما را مشروط کرده است تا تصور کند که این همان چیزی است که قرار است باشد - و بعد وقتی دختری را ملاقات کردم زیبا ترین و سالم ترین رابطه جنسی که در زندگی ام تجربه کرده ام ، مهارت های صمیمیت جنسی من برای او کافی نبوده و او اکنون به خاطر آن در حال حرکت است. امیدوارم این اتفاق برای شخص دیگری نیفتد. YBOP یک سایت انقلابی است که بسیار مفید است. بچه ها ، لطفاً اکنون درد را پشت سر بگذارید تا بعدا مجبور نشوید 1,000 بار درد بیشتری را تحمل کنید.

همچنین برای گری و ادمین ها ، فکر می کنم انجام یک برنامه رادیویی یا مقاله ای برای پرداختن به برخی از این ترس ها و مشکلاتی که ناشی از توقف PMO است ، مفید باشد. من می بینم که تقریباً در همه پست ها موفقیت شگفت انگیزی وجود دارد که فقط از توقف اتوماتیک اتفاق می افتد اما تجربه من این است که متوقف کردن سایر موانع مهم در ارتباط و ارتباط جنسی سالم است. من فقط از متوقف کردن پورنو به یک خدای جنسی تبدیل نشده ام و شاید برخی دیگر تجربه مشابهی داشته باشند؟ همگی موفق باشید.

از طریق EMAIL ، مارس 2016