سن 18 - من واقعاً خوشحالم ، هرگز نمی خواهم به آن روزها برگردم

age.18.psosios.jpg
  • اضطراب اجتماعی مرا فریب داد ، به همین دلیل بسیاری از دوستان صمیمی را از دست دادم که بخاطر اینکه نمی خواهم با آنها صحبت کنم. وقتی با مردم صحبت می کردم ، همیشه فکر می کردم نسبت به آنها بی نظم هستم ، بنابراین سعی کردم آنها را راضی کنم که مانند یک سوس شیرین رفتار می کنند.
  • از کمترین چیزها اضطراب کردم و باعث می شود که در طول روز احساس وحشت کنم. به عنوان مثال. استرس بیش از صحبت با صندوق داران
  • صحبت با دختران بسیار دشوار بود.
  • انرژی زیادی ندارد و بسیار تحریک پذیر است.
  • به طور کلی خوشحال نیست.

بعد از:

  • من در واقع خیلی از گه های "بد" حالا اهمیتی نمی دهم
  • من بسیار اعتماد به نفس بیشتری دارم و فقط نظرم را می گویم که بسیار آزادتر از این است که فکر کنم چه بگویم فقط برای اینکه پاسخ خوبی از کسی بگیرم.
  • من واقعاً خوشحالم ، با این فکر که روزی می خواهم بمیرم ، بنابراین می توانم از همه زندگی هایی که ارائه می دهد لذت ببرم ، و من فقط در مورد اوقات خوشی صحبت نمی کنم ، بلکه وقتی احساس ناامیدی می کنم کاملاً در آغوش می کشم که همیشه در نهایت من در حال یادگیری یک درس هستم.
  • من با دختران مانند انسانهای معمولی رفتار می کنم ، نمی دانم چرا قبلا آنها را روی یک پایه قرار داده ام. آنها همه شگفت انگیز نیستند اکنون می توانم فقط با دختران صحبت کنم که به من کمک می کند دختران شگفت انگیز را پیدا کنم.
  • من از مطالعه lol لذت می برم ، ممکن است عجیب به نظر برسد اما من واقعاً گرسنه هستم که بیشتر بیاموزم و نه اینکه بتوانم نمره خوبی کسب کنم ، به طور واضح این هدف نهایی است ، اما من واقعاً به آنچه می خوانم علاقه مند هستم.

در واقع دیوانه کننده است که شما در طول 90 روز تغییر می کنید. هفته اول یکی از سخت ترین هفته ها است اما بعد از آسان شدن هفته. چیزهای زیادی تغییر کرده اما مهمترین چیز ایمو این است که من واقعاً خوشحالم ، من هرگز نمی خواهم به آن روزها برگردم. من 18 ساله ام

ارتباط دادن - اوه گه من ساخته ام!

By امیر__