سن 21 - قرار ملاقات با یک دختر فوق العاده

PMO را از حدود 14 سالگی شروع کردم و متأسفانه موفق شدم آن را در تمام زندگی از دید همه پنهان کنم. (من الان تقریبا 22 ساله هستم). من در یک خانه مسیحی بزرگ شدم ، و گرچه اعتقادات شخصی ام باعث شده تا در تمام مدت سخت گیر باشم ، من احساس شرم و گناه زیادی نسبت به بزرگ شدن PMO کردم. فکر می کنم از همان لحظه ای که شروع کردم می دانستم که باید آن را ترک کنم.

سالهای طولانی رو به جلو که سفید با موفقیت کمی موفق به زدن آن شدم ، برای یافتن نوعی فت پیدا کردم. این به خیلی کمک کرد ، اما من هنوز مشکل داشتم و نمی توانستم باور داشته باشم که واقعاً می توانم بخاطر همین بخشیده شوم ، خصوصاً در حالی که هنوز مشکل داشتم. سرانجام شخصی در زیر صفحه مسیحی no-fap به من اشاره کرد به یک برنامه (http://curethecraving.com) که یک سرویس رایگان عالی است این به من در راه درست کمک کرد.

با این حال ، از این فکر کردم که مبارزه با اعتیاد اشکالی ندارد و درک این مسئله چیزی است که هرگز نمی توانم همسر آینده ام را در معرض آن قرار دهم. در این سفر دختری را ملاقات کردم که بعد از 6 ماه دوستانه مشخص شد که غیرجنس است (او نمی دانست که هست) و این موضوع تمرکز جدیدی به من بخشید. بعد از این که این رابطه منحل شد (ما هنوز دوستان بسیار خوبی هستیم) من می دانستم که من فقط برای او بلکه برای خودم این کار را نمی کردم. هیچ Fap به من یادآوری نکرد که چرا واقعاً این کار را انجام می دادم ، زیرا داستان هایی از روابط نابود شده مردم را می خواندم و دردی را که PMO به ازدواج و خانواده هایی که می دانستم چه کاری باید انجام داد ، وارد کرد.

حالا برای برخی توصیه ها اگر فکر می کنید با احساس بد نسبت به خود و نیمه اعتماد به نفس می توانید این کار را ترک کنید ، دوباره فکر کنید. تنها راه داشتن آزادی امید به آزادی نیست بلکه نیاز به آن است. آسان نیست ، اما ارزشش را دارد دوستان.

من به این نتیجه رسیدم که تا رسیدن به 90 روزگی با هیچ دختری قرار نمی گذارم ، بخشی به عنوان انگیزه و بخشی به این دلیل که مجبور شدم قبل از اینکه با یک زن واقعی ارتباط برقرار کنم ، این را شکست دهم. درست زمانی که می خواستم به 90 سالگی برسم ، زنی به کلیسای من آمد که کاملاً حیرت انگیز است ، و نه تنها من اعتماد به نفس داشتم که از او بخواهم بیرون ، او گفت بله. در اولین قرارمان از ساعت 11 صبح تا 9 شب صحبت کردیم و به نظر می رسد او واقعاً من را دوست دارد. همین شب گذشته او مرا در خانه اش برای چای دعوت کرد و او در مورد برخی از اشتباهات خود در روابط جنسی گذشته شریک شد و سپس من در مورد اعتیاد خود به او گفتم و هر دو توانستیم یکدیگر را ببخشیم.

باید توجه داشته باشم که گفتن همسر آینده ام یکی از وحشتناک ترین مواردی بود که از زمانی که به پورنو نگاه کردم از آن وحشت داشتم. اکنون که سرانجام آن را از روی سینه ام برداشتم ، این یک وزنه سنگین برداشته شده است و فقط در قرار دوم با یک زن واقعی آینده ای را می بینم. بعلاوه ، این کار بسیار راحتتر از آن بود که فکر می کردم باشد. دوستان ، "حقیقت شما را آزاد خواهد کرد."

برای آینده ، من به مناسبت ممکن است از این تابلو دیدن کنم ، اما خوشحالم که می گویم قصد دارم این روند را تا زمان ازدواج ادامه دهم ، که در این مرحله نبرد حالت سخت تری خواهد داشت. even من حتی خوشحال تر از این می گویم که احساس می کنم زنجیره های پورنو اسارت را که در زندگی من حفظ شده است ، واقعاً شکسته ام و معتقدم خدا می تواند همین کار را برای هر یک از شما انجام دهد.

دوستان محکم بمانید! خدا رحمت کند!

صلح ، -پارتنورنکس "چه چیزی بهتر است - خوب متولد شدن ، یا غلبه بر طبیعت شیطانی خود با تلاش زیاد؟"

ارتباط دادن - 90 + گزارش گزارش روز سخت: بزرگترین هدیه

by -Paarthurnax-