سن 21 - مه مغز کمتر ، انرژی بیشتر ، اعتماد به نفس بیشتر / اعصاب فولادی / اضطراب اجتماعی کمتر

ما (گروه سنی عمومی) همه ما به دنبال یک فرد مهم بالقوه که یک بزرگسال است ، هستیم. از هر کسی بپرسید که خصوصیات ایده آل او در یک دوست دختر / دوست پسر چیست و هیچ کس نمی خواهد بگوید "نابالغ" یا "کودکانه".

اما پس از نسل ما این همه چیز عجیب "بزرگسالی طولانی" در جریان است. هر فرد باید از خود بپرسد ، "اگر من به دنبال کسی هستم که معیار خاصی را رعایت کند ، آیا من هنوز در آن سطح هستم؟" برای من ، نیم سال پیش ، این پاسخ خیر آور بود. من یک بچه بودم. من در گناه و تاریکی گم شده ام و شرم خود را از جهان پنهان کردم ، مانند شخصی که دارای بیماری خاموش و کشنده است در جستجوی درمانی در حالی که در خارج است تمام تلاش خود را می کنم تا سالم به نظر بیایم. من به یاد دارم که هر هفته به کلیسا می رفتم و برای خدا دعا می کردم که گناه را در زندگی من برطرف کند ، مرا متقاعد کند و به من نشان دهد که چگونه مستهجن و استمناء بد است ، زیرا در آن مقطع ، حتی اگر می دانستم که در ذهنم بد است ، در من است. قلب من نمی توانم آن را ببینید. من به کسی آسیب نرساندم من واقعاً خودم را نجس نکردم و به خودم آسیب نرساندم. چه مشکلی وجود دارد به جز اینکه کتاب مقدس می گوید بد است؟ با این وجود ، خدا همیشه از طریق آن ، راهی را فراهم می کند ، و گاهی اوقات ، به روشی نیست که اصلاً انتظار داشته باشیم.

نزدیک به سه ماهه سوم سال اول مدرسه ، من در حال مرور reddit بودم ، و در صفحه اول مطلبی از subreddit nofap در مورد اثرات منفی پورنوگرافی و استمناء قرار داشت. به نوعی ، آن را ساخته بود تا تمام راه تا آنجا. ای کاش من آن را نجات داده ام ، زیرا همه چیز را به وضوح بیان کرده است. در اینجا مزایای عدم ریختن (و تلاش برای بهبود زندگی من و رشد به عنوان یک شخص به روش های دیگر) به من داده شده است:

  1. مه کمتر مغز: من احساس می کردم نوعی زامبی هستم و هر روز سعی می کردم از کنار آن بروم ، خسته می شوم ، همیشه از مردم می پرسم چه خبر است ، چه کاری باید انجام دهیم ، نه در زمان حال. وقتی شروع به جمع آوری رشته های روزهای 4-10 کردم ، همه این موارد پاکسازی شد. بعضی اوقات ، احساس می کنم هنوز همه آنجا نیستم ، زیرا هنوز هم اغلب احساس خستگی می کنم. با وجود این ، من اکنون قادر هستم که به هر کاری که انجام می دهم توجه ویژه ای به تیغ داشته باشم و بتوانم از محیط اطراف خود آگاه باشم. من نمی توانم صبر کنم تا من به ارتفاعات کاری که قادر به انجام آن هستم برسم. شاید یک بار بتوانم برنامه خواب خود را تحت کنترل داشته باشم و هرچه منظم تر و منظم تر باشم…. مراقب باشید ، جهان
  2. انرژی بیشتر: احساس می کنم کمی زنده تر هستم. این مربوط به مواردی است که من هنگام توصیف داشتن مه ​​مغزی کمتری به آن اشاره کردم ، اما من واقعاً احساس می کنم هر چقدر خسته ام یا از خواب محروم باشم ، فقط می توانم به کار خود ادامه دهم و آنچه را که به نظر می رسد ذخیره گسترده ای باشد ، حس کنم. قدرت و انرژی برای به دست آوردن در طول روز. مثال اول این: چند هفته پیش ، همکلاسی های من و من دورهای میان دوره ای عظیمی داشتیم ، مثل یک هفته سخت درس خواندم و روز قبل از آخرین ، درست بعد از دوم تا آخر ، از دوستانم پرسیدم که آیا آنها قصد داشتند به مطالعه بپردازند. آنها گفتند: "نه". "من می خوام چرت بزنم." اما احساس می کردم کاملاً خوب است. تنها چیزی که لازم داشتم مقداری کافئین بود و من خوب بودم که بروم و برای آخرین مورد آماده باشم!
  3. افزودن ارزش به محیط اطراف من: دیگر یک مدرسه آزاد و کارگر در مدرسه ، کمک گرفتن از بسیاری از افراد و هرگز در ازای دادن چیزی به آنها کمک نمی کند ، گاهی اوقات مردم از من سؤال می کنند و من اطلاعات خوبی به آنها می دهم! احساس خوبی دارد من از دیگران كمتر كمك می كنم كه این خوب است. من احساس تحریک آمیز تر نیز می کنم. پدر و مادر و خواهرانم در مورد این واقعیت که من نوع شخصی هستم که فقط در آنجا بایستم و بعضاً به آنها کمک نمی کنم به من سوزن می زدند. من دوست داشتم ، "خوب ، این بدان دلیل است که من نمی دانم چه کاری را باید انجام دهم!" من دیگر با این حرف نمی زنم. احساس خیلی مفیدتری دارم
  4. اعتماد به نفس بیشتر / اعصاب فولادی / اضطراب اجتماعی کمتر: چه می توانم بگویم؟ من همه این چیزها را حس می کنم. این طور نیست که من هرگز احساس عصبی یا ترس نکنم ، اما دیگر نمی ترسم. من با اطمینان به دور خود می روم تا مردم را به چشم نگاه کنم به این ترتیب که نشان می دهد می خواهم آنچه را که می گویند را بشنوم و بهتر با آنها آشنا شوم. زمانهایی که من شروع به کار جدید می کنم ، و فکر می کنم ، "من هیچ ایده ای ندارم که چه کاری انجام می دهم" ، دیگر مهم نیست ، زیرا به خودم اجازه می دهم که احساس کند ، من آن را تشخیص می دهم ، انجام کارها من قادر هستم فقط بگذارم مغزم مغز خود را به دست بگیرد و مثل یک ماشین باشد ، فقط یک پا را جلوی پای دیگر بگذارم تا اینکه تمام شود. وقتی احساس سر خود را کردم ، می توانم سرم را بیشتر کنم و خوب باشم ، زیرا می دانم که می توانم هر کاری را که به ذهنم خطور می کند ، انجام دهم ، با آن موفق باشم و از آن یاد بگیرم. من احساس جذابیت بیشتری دارم و قادر به صحبت با افراد غریبه نیز هستم. اینها جهش و مرزهایی بالاتر از جایی است که من قبلاً بودم و از این بابت بسیار خوشحالم.
  5. احترام بیشتر دیگران: آیا این امر می تواند به دلیل تماس چشمی باشد؟ فرمون؟ حالت؟ شکل بیشتری دارید؟ اعتماد به نفس بیشتر؟ چه کسی می داند؟ اما احساس می کنم احترام بیشتری را از معلمان و همسالان خود قائلم و کاملاً خارق العاده است.

کاری که من علاوه بر ارتکاب ترک کردن فال برای راه اندازی مجدد انجام داده ام ، این یک مرحله مهم است. اگر یک کار را متوقف کردید ، باید آن را با چیز دیگری جایگزین کنید. شما در هفته خود ساعت مشخصی دارید. شما فقط نمی توانید آنها را دور بیندازید و هیچ چیز را جایگزین آنها نکنید!

• کار کردن بیشتر و سالم تر خوردن: این نکته مهم است. ورزش باعث افزایش سطح تستوسترون و دوپامین می شود که از نظر بیولوژیکی برای بهبودی بسیار مهم هستند. بدن خود را آموزش دهید و ذهن شما دنبال خواهد شد. شما باید پورنوگرافی هورمونی و عصبی را بشکنید و استمناء بر شما قرار داده است ، و این کار را با حساس کردن مجدد گیرنده های تستوسترون و دوپامین انجام می دهید. ورزش (یک بار در روز ، سه بار در هفته ، هر زمان) می تواند در همه این موارد مسیری طولانی طی کند.

• قطع بازی های ویدیویی: من بازی ها را متوقف کردم. این یک چیز عظیم برای من است زیرا این چیزی است که من همیشه با آن دست و پنجه نرم کرده ام. اما ترک بازی برای من بسیار حیاتی بوده است. هنگامی که من بازی را متوقف کردم ، فهمیدم که افق من چقدر باریک است و اهداف من کم عمق است. من به زندگی خودم نگاه کردم ، بازی ها را از دست دادم و از اینکه چقدر اندک مانده بود شوکه شدم. همچنین مجبور شدم با احساس خستگی و افسردگی و تنهایی خودم روبرو شوم. اما سلام ، فقط مثل یک هفته مکیده است. اکنون ، من هیجان زده ام که می بینم اهداف و فعالیت های جدیدی را که در پیش می گیرم (امیدوارم یکی از این موارد شامل یک دختر باشد ، اما خواهیم دید)

• بیشتر مشارکت در کلیسا و اجتماع را آغاز کرد: این بسیار مهم است. پولس به قرنتیان نوشت که برادر غیراخلاقی را اخراج کنند. در حالی که فرد مورد نظر مرتکب محارم می شد ، پولس به روشنی نشان می دهد که کسانی که در گناهان خود لجاجت دارند ، از یاران مالی بریده می شوند. کنار گذاشتن از گناهان ، مرا سالم تر و بهتر کرده است که در جامعه شرکت کنم و با همه افراد گروه جامعه خود در دعا ، یاران ، مطالعه کلمه و دوست بودن با دیگران ارتباط برقرار کنم. علاوه بر این ، من اکنون می توانم داوطلب شوم که در راه اندازی قبل از کلیسا به شما کمک کنم. این بسیار جالب است که چند ساعت قبل از خدمت ، خدمت به خداوند و کلیسا ، خدمت سخت کار کردن و همراهی با دیگران در تیم راه اندازی شده ، بسیار جذاب است. شروع از آنجا همان چیزی است که به من کمک کرد اعتماد به نفس بیشتری داشته باشم ، زیرا متوجه شدم که در تمام دستورالعملهایی که می کردم خیس می شوم و از افراد مناسب می پرسم که در مرحله بعدی چه کاری انجام دهند و فقط همیشه به کارهای کوچک توجه داشته باشم که بتوانم برای کمک به تیم راه اندازی شد. من همچنین احساس می کنم با صراحت می توانم با خدا ارتباط برقرار کنم. من بدون ایجاد گناه و شرم ، می توانم واقعاً و با خوشحالی با او ارتباط برقرار كنم و فقط او را ببینم. • کمی بیشتر گوش دادن به موسیقی را شروع کرد: این به نظر می رسد بهتر است. بسیاری از افراد همین موضوع را تجربه کرده اند. من آن را درک نمی کنم ، اما جالب است.

• بهداشت شخصی ، نظافت ، سبک: خیلی بهتر است. من عادت داشتم هر روز به مدرسه بروم و مثل یک آشفتگی مطلق به نظر می رسید. حالا ، من اینطور نیست بله

خب! حالا شما مالک آن هستید. از بسیاری جهات ، من هنوز به طور کامل مانند یک فرد بالغ احساس نمی کنم ، اما می توانم خودم را در حال رشد زیاد احساس کنم. کنار گذاشتن پورنوگرافی و استمناء یک عامل مهمی برای این امر بود. با نگاهی به نسخه فعلی خودم و مقایسه آن با نسخه گذشته خودم ، چرا می خواهم همیشه برگردم؟ دعوا را با ایمان ادامه دهید و به یاد داشته باشید که به خاطر خودتان و دیگران مدیون این هستید که این عادت را بشکنید. این یک نقل قول دلگرم کننده است که من در مورد reddit در مورد nofap پیدا کردم: "آنها مانند ابرقدرت ها احساس می کنند اما در نهایت احساس می کنند که یک مرتبه طبیعی است ، یک جهش بزرگ. افرادی که قبلاً عادی هستند ، تفاوت را احساس نمی کنند. آن انتقال به حدی عالی است که احساس می کنید واقعاً خوب هستید که در نهایت بعد از داشتن پاهای شکسته قادر به پیاده روی هستید. و شما تعجب می کنید که چرا هیچ کس به سرعت شما در حال دویدن نیست. "بنابراین بله. برو اجرا کن. انجام دادن. یک فرد جدید باشید. رشد کن هر قدم تواناتر است. هر قدم از خودتان مطمئن شوید. و خیلی زود ، خود را پیدا خواهید کرد که در حال تپه زدن به تپه ها و دره های زندگی ، فراز و نشیب ها ، از زیبایی آنها شگفت زده شده و تعجب می کنید که چرا هیچ کس به اندازه شما سرعتی نمی کند. ☺

PS: من صبر نمی کنم تا به نقطه ای برسم که بزرگترین نقطه به اصطلاح "ابرقدرت" ما را کاملا احساس کنم. همچنین ، اگر کسی در مورد چگونگی پیدا کردن یک دوست دختر توصیه دارد ، در صورت تمایل آن را به من بدهید.

ارتباط دادن - 60 + روز! (طولانی) ، چه نیمی از سال کاری نکرده است تا به من کمک کند نسخه بهتری از خودم باشم

by پرتاب