سن 23 - دوباره احساس می کنم انسان هستم

زمان احساس دوباره انسان

امشب شبی است که سرانجام احساس می کنم آن را انجام داده ام ، دوباره احساس انسان می کنم. 5 سال گذشته یک کابوس بود ، از سن 18 سالگی عمیق تر و عمیق تر در این اعتیاد قرار گرفتم

بدتر و بدتر شد و زمان شروع به جمع شدن شد. خانه را ترک نکردم ، از تماس تلفنی دوستان و خانواده خودداری کردم زیرا من با دیک در دستم جلوی صفحه بودم. صدای درست نکردن وقتی کسی به همین دلیل در خانه من را کوبید. احساس انسان نیست.

من دوستی را که از دست داده ام از دست داده ام ، آنها را سرزنش نمی کنم ، فقط چند بار می توانید کسی را به انجام کاری دعوت کنید و "نه" را به عنوان پاسخ قبل از اینکه بگویید آنها را لعنت کنید ، ادامه دهید. اضطراب بزرگ شده است. افسردگی یک عامل ثابت در زندگی من بوده است. من فراموش کرده ام که احساس خوشبختی چه احساسی دارد مگر اینکه جلوی آن صفحه قرار بگیرم ، اما اکنون تمام شده است.

برای اولین بار در 5 سال گذشته ، صادقانه در ذهنم می دانم که دیگر هرگز به آن بر نمی گردم. من قادر به گفتگو با مردم هستم ، به چشمان آنها نگاه می کنم و اگر چنین نگاه خیره کننده ای در نگاهم داشته باشم ، نگران نخواهم بود.

به نظر می رسد یک شروع جدید است ، فرصتی برای جبران تمام این زمان از دست رفته. من قبلاً رگه هایی پیدا کردم و آنها را شکسته ام ، و گفتم "این یکی است ، من آماده تغییر هستم" ، و سپس برای چند ماه دیگر دوباره درگیر اعتیاد شدم. 2015 محو شده است. من امسال به پایین ترین سطحهایی رسیده ام که دیگر وارد آن نخواهم شد ، قبلاً چندین بار این کار را انجام داده ام اما دیگر من نیستم بنابراین نیازی احساس نمی کنم. چند ماه به سال باقی مانده است و من در آن زمان انتظار تغییر خاصی در زندگی خود ندارم ، این روند بازسازی است.

در حالی که ممکن است بر یک چیز غلبه کرده باشم اما هنوز موانع زیادی برای گذر از گذشته دارم. من تمام روز را در رختخواب و جلوی صفحه کامپیوتر دراز کشیده ام و بدن را اثبات می کنم. این نیز تغییر می کند ، من تمرین کرده ام که خودم را به عقب برسانم. من اضافه وزن ندارم ، احتمالاً وزن مناسب قد و سنم است ، اما بازوهای لاغر ، موهام و شکم آبجو دارم (خانمها را در یک ردیف قرار دهید). حرکت از اعتیاد PMO به سمت اعتیاد جدیدی که باعث می شود بدنم همان چیزی شود که باید باشد ، هدف جدید من است. بدست آوردن شغلی که می خواهم انجام دهم ، بازگشت به دانشگاه (من به دلیل ... شما حدس می زدم) انصراف دادم ، دوست دختر پیدا کردم ، دوباره همه دوستی های شکسته ام را ایجاد کردم. زندگی کردن

به نظر من همه چیزهایی که می توانم انجام دهم وقتی پست می کنم اینجا نیست ، واقعاً پیشنهاد مناجات مانند توصیه هایی نیست که بعضی دیگر از شما NoFappers الهام بخش انجام می دهند ، اما امیدوارم کسی این را بخواند که در همان وضعیت دست و پنجه نرم می کند و چیزی از آن می گیرد ، چون به من اعتماد کن

اگر این عقب بتواند از پس همه گه هایی که من پشت سر گذاشته ام برود ، هنوز امیدی برای شما وجود دارد. بهتر می شود و هنگامی که این اتفاق می افتد ، این همان زمانی است که این معنی می یابد هیچ یک از این ابرقدرت ها که مردم درباره آنها صحبت می کنند. در مورد خود بودن هیچ چیز فوق بشری وجود ندارد ، اما وقتی در حال مبارزه با این اعتیاد هستید ، این همان چیزی است که نیستید ، خودتان هستید.

ارتباط دادن - احساس می کنم که بالاخره آن را انجام داده ام

by حسادت