سن 23 - مشکلات HOCD: درمان مفید بوده است. من خواننده هستم و هرگز صدای بهتری نداشته ام

opera.jpg

من این را در روز 90 نوشتم این یک سفر عجیب و غریب بوده است. من در طول دو سال گذشته فضایی از 90 و 60 را به صورت رایگان منتشر کرده ام اما طولانی ترین آن بدون MO و P بوده است. در طول روزهای گذشته 90، تازه ترینها را ایجاد کرده و بیشتر از همه، بیشتر درباره خودم آموختم.

گذشته:

من می دانستم که وقتی از PMO برای فرار از زندگی ام استفاده می کردم، به دنبال کمک هستم. من در سال چهار سالگی رابطه جنسی نداشتم (و هنوز هم). من حتی سعی کردم فریزهایم را روی خودم بنویسم. من مسائل را با HOCD (اختلال وسواس وسواسي همجنس گرایی) روبرو شدم که سالها به خاطر افرادی که مرا دوست دارند همجنسگرا ساخته شده است؛ زیرا من مانند موسیقی، اپرا و نوعی آرام تر از "یکی از بچه ها" هستم.

اصلی ترین چیزی که متوجه شدم این بود که زندگی من پر از تناقضات و تناقضات بود. من می خواستم با مردم ارتباط برقرار کنم، متوجه شدم، احساسات و تجارب را به اشتراک می گذارم، در واقع در تعامل با انسان شرکت می کنم و بیشتر از همه، می توانم احساس عشق کنم. با این حال، چیزهایی که من به شدت می خواستم نیز چیزهایی بود که بیشتر از آن ترسیدم. چگونه می توانم ارتباط برقرار کنم، متوجه شده باشم، احساسات را به اشتراک بگذارم، و وقتی که خیلی شرم داشتم، احساس عشق و دوست داشتن دیگران کنم؟

شرم چنین احساساتی قدرتمندی است. من می توانم دقیق لحظه ای که اولین بار متوجه شدم که شرم آور نیروی محرک برجسته در زندگی من است. من بحث TED برن براون را در مورد "قدرت آسیب پذیری" تماشا کردم، و من هرگز به عقب نگاه نکردم. با این وجود هنوز آسان نیست، آسیب پذیری چیزی نیست که شما بتوانید آن را خریداری یا فلسفه کنید. این یک مهارت است، و مهارت باید تمرین شود. این نیز در مورد این زمان بود که من برای اولین بار به عنوان خوانده شده "مدل" توسط مارک منسون. برن و مارک به من فشار آوردند تا زندگی خود را تغییر دهند.

من سالهاست که از مصرف پورنو و استمناء خودم مراقبت می کنم هر وقت احساس تنهایی، نا امیدی، خسته، و یا هر چیز دیگری را واقعا. به عقب نگاه می کنم، می بینم که من سال های ابتدایی خود را در مقابل یک صفحه نمایش خودارضایی هدر دادم. من تمام موضوعات کلاسیک مانند مشکل مربوط به دیگران، عدم همدلی، حس بی عاطفه بودن، اضطراب اجتماعی و احساسات بی احساس را داشتم.

من برای درمان به تو رسیدم من 6 جلسه مشاوره در دانشگاه داشتم. همانطور که ما بررسی کردیم، مسائل بیشتر و بیشتر شروع به خروج از چوب کردیم، و من حتی بدتر احساس کردم. گاهی اوقات همه چیز بدتر می شود تا بهتر شود. مهم این است که من چیزی را احساس کردم. بله، من خوشحال نشدم، زمان بسیار تاریک بود، اما من واقعا توانستم آن را احساس کنم و به سرزمین فانتزی فرار نکنم. توانایی احساس هر چیزی یک گام مهم برای بهبود است.

در نهایت، او پیشنهاد کرد که من برای کمک بیشتر متخصص تلاش کنم. پس از اینکه در لیست انتظار طولانی قرار گرفتم، درمان اعتیاد رفتاری شناختی را در NHS آغاز کردم. متوجه شدم که من در مورد مسائل مربوط به روابط و شرایط اجتماعی اضطراب دارم. من خیلی با روابط بالقوه ای که من آنها را رانده بودم نیازمند بودم. شاید این خرابکاری خود بود، بنابراین آنها از نمای جلو عبور نکردند و شرم من را ببینند. متوجه شدم که افکار و اعمال من می توانند بر یکدیگر تاثیر بگذارند و من توانایی تغییر را داشتم. با خوش بینی جدیدا دوباره دوباره NoFap را شروع کردم.

در حال حاضر:

من در طول روزهای 90 در حال افزایش و افت بودم. من زمان هایی داشتم که احساس خوبی داشتم و بعضی دیگر افتضاح بود. من تا به حال، و احتمالا هنوز هم در یک دوره مسطح. با تشویق درمانگر من و به عنوان نتیجه NoFap، من شروع به تلاش برای برقراری ارتباط با افراد در زندگی واقعی کردم و خودم را در زمینه های دیگر زندگی ام فشار دادم. من چند روز با یک دختر رفتم، روز دوم ما را بوسیدیم. به هیچ وجه نمی رفت، چون نمی دانست چه چیزی را می خواست. اما من واقعا شخص جدیدی را دیدم و اجازه دادم که در آن شرکت کنم. من دیوار آجری را که مدتهاست دفاع کرده ام، از بین بردم. بنابراین اگر صدمه ببینم، حداقل میتوانم صدمه ببینم از دست دادن امکان از دست دادن به این معنی است که شما نیز امکان لذت بردن ندارید.

من پیشرفت هایی در زمینه های دیگر زندگی ام را نیز انجام داده ام. من تلاش بیشتری برای انجام PhD دارم. من فقط برای اپرا در لندن امتحان کردم آوازخوان، من هیچ ارتباطی با بدنم نداشتم و صدای خوبی داشتم. من شروع به خوشبختی کردم و هیچ دلیلی وجود ندارد که به من اعتقاد داشته باشد واقعا واقعا عجیب است. من می دانم کلیشه آن، اما حتی چیزهایی مانند آب و هوای زیبا (که در انگلستان نادر است)، یا یک روز بسیار خوب در دفتر، یا یک پینت بال در خیابان با دوستان احساس خیلی بهتر از قبل است.

من خود را تضمین و ارزش خود را به دست آورده ام. اکنون می دانم که من ارزش عشق دارم، و با گذشت زمان، قادر خواهد بود کسی را دوست داشته باشد. من کمتر از لحاظ اجتماعی عصبانی هستم و سخنرانی من بهبود یافته است. من با صحبت کردن و ملاقات با افراد جدید راحت هستم من از اینکه من هستم نمی ترسم من شروع به تنظیم مرزها با آنچه که هست و همچنین خوب نیست.

آینده:

این گفته می شود که من هنوز مطمئن نیستم که چه کاری باید انجام دهم. بخشی از من آرزو می کنم که تا زمانی که کسی را ملاقات خواهم کرد، که به زودی به نظر نمی آید، زیرا هنوز در روز 90 هیچ کس را ملاقات نکرده ام. یکی دیگر از گزینه این است که شروع دوباره به MO'ing، اما تمرکز بر تجربه جسمی من، حضور در لحظه ای نیست و نه فانتزی، و سعی کنید مجددا به خودم جسمی و جنسی وصل کنم.

در کل، دو سال جالب بود. در اینجا به پاتوق استراحت رایگان است.

به روزرسانی: من امروز نتایج تست استماع اپرا را گرفتم و قسمت را هم گرفتم! یادگیری همه موسیقی باعث می شود من مشغول شوم! من 23 سالمه.

ارتباط دادن - 90 روز - گذشته ، حال و آینده

by tartstaf04


 

به روز رسانی - حالت سخت 180 روزه - اتصال ، تنهایی و انزوا

وای. من شش ماه بدون تماشای پورنو یا خودارضایی رفته ام. شش ماه بدون ارگاسم. شش ماه وقت و آزادی بیشتر. شش ماه خودکاوی. شش ماه خودسازی. شش ماه سرگرمی و علاقه جدید.

من قبلاً در مورد تجربیات قبلی ام با Nofap صحبت کردم. احساس می کنم در این شش ماه چیزهای زیادی تغییر کرده است ، اگرچه هنوز چیزهایی برای کار دارم.

یکی از جالب ترین اتفاقاتی که اخیراً افتاده است ، صرف داشتن یک دوست دختر برای صرف شام و تمرین برخی از آهنگ ها برای یک شب میکروفون باز است. ما شش سال است که یکدیگر را می شناسیم. من خودم زندگی می کنم ، و بیشتر در خانه در آپارتمان یک خوابه خود کار می کنم در حالی که در دکترا کار می کنم. فقط با دیدن همکارم می توانم یک هفته بروم. من هنگام انجام هر کنسرت یا اجرا دوره های زیادی از تعامل اجتماعی را می گذرانم ، اما در مواقع دیگر می توانم تقریباً یک هفته خودم را ترک کنم. تنها بودن برای مبارزه سخت است.

هنگامی که دوستم از آن دیدار کرد ، احساس عجیب بودن داشتن دختری در آپارتمان من به روشی دوستانه و عادی احساس غافلگیر شد. این دقیقاً چنین مفهومی بیگانه بود. شامی را صرف کردیم که من درست کردم ، چند ترانه تمرین کردم و سپس یک فیلم تماشا کردیم. روی مبل / کاناپه کنار هم نشستیم و دوباره این تجربه بیگانه بود که در واقع باعث ناراحتی من شد. من به تدریج از طریق فیلم احساس بهتری پیدا کردم ، اما این موضوع نشان داد که چقدر در انزوا زندگی کرده ام. ممکن است دوستان زیادی داشته باشید یا فعالیت های زیادی انجام دهید و همچنان تنها باشید. در حقیقت ، اغلب اوقات ، هرچه افراد بیشتری را به طور منظم و در گروه های بزرگ ببینم ، احساس تنهایی بیشتری می کنم. این تماس نزدیک است ، به خصوص تماس آزاد گاه به گاه که هنوز هم برای من عجیب است. فکر می کنم یک شب خیلی به من کمک کرد.

NoFap یک چیز است، اما ما به ما نگاهی خواهیم کرد تا زمینه های زندگی ما را ببینیم که ما باید کار کنیم. من فاقد تماس فیزیکی است، چه پلاتونی یا جنسی، و این است که من باید در ماه های آینده راحت باشم.

با این حال هنوز هم مزایایی را می بینم. من قادر هستم بیشتر از دنیای اطرافم قدردانی کنم. من در موقعیت های اجتماعی یا وقتی مشکلی پیش می آید کمتر اضطراب دارم. من به عنوان یک مرد 23 ساله فقط مهاربندهایی گرفته ام و این مسئله می تواند اضطراب و نگرانی اجتماعی مرا آزار دهد. من راحت تر می توانم با افراد جدید صحبت کنم.

من همچنین می خواهم تلاش کنم تا در ارتباط فیزیکی بیشتری کار کنم. خواه از طرف دوستان باشد و هم از طرف شرکای عاشقانه احتمالی (دومی بعید به نظر می رسد) ، مانع بعدی است که باید از آن عبور کنم. PMO جوابگو نیست ، این باعث انزوا می شود و از تنهایی تغذیه می کند. نگذارید برنده شود. وقت آن است که ارتباط واقعی انسان را تقویت کنیم.


 

ارتباط دادن - روز 200 - چشم انداز جدید، بشریت جدید

خوب، من روز 200 را از حالت سختی رسیده ام. من آخرین بار در 1st مارس 2016 برگزار شدم. من پیش از این در مورد نقاط عطف دیگر نوشته ام، بنابراین فقط به ذکر آنچه که اخیرا فکر کرده ام اشاره می کنم.

در این مرحله، مزایای بزرگ مانند کاهش اضطراب اجتماعی و غیره، قبلا به تصویب رسیده و تبدیل به عادی شده است. بسیاری از تفاوت هایی که شما شروع می کنید این را در این فرایند مشاهده می کنید، کوچک، تقریبا مخفی، تقریبا مخفی هستند.

افکار من در روابط بین فردی در ماه گذشته تغییر کرده است. من با آنها به طور تقریبا علمی، با هر یک از موجودیت های گسسته خودم رفتار کردم، و هر لحظه یک لحظه در خود، بدون یک کل متصل است. اکنون متوجه میشوم که آنها بیشتر شباهت به وب عنکبوت دارند، هرچند که هر ارتباطی با هر فردی از چندین راه از هر مرکز متفاوت است، هر کدام متفاوت است، اما هرگز کمتر به یک کل وجود ندارد. من هم شروع به دیدن روابط به عنوان چیزی است که در طول زمان گسترش یافته است، چیزی است که تکامل و تغییر می کند. شاید شما هم اکنون با کسی دوست هستید و در دو سال آینده نخواهید بود. شاید ماهیت یک رابطه خاص ممکن است از Platonic به رمانتیک تغییر کند؛ ماهیت روابط در سنگ نیست. اگر وب کم می شود، می توان آن را بازسازی کرد. به هر حال، من نمی دانم که استعاره از کجا آمده است، من حتی عنکبوت را دوست ندارم، اما این در کنار نقطه است.

من دوره های زمانی و زمان هایی را که من خواستار آن بوده ام و همواره تلاش کرده ام. در این مرحله، دشوار است که بگوییم که آیا میخواهم به MO بعضی وقتها یک خواست قدیمی برای پیش بردن باشد یا اینکه این یک اراده واقعی برای بیان جنسیت خود است. من فکر نمی کنم که از بین بردن همه چیز از نظر جنسی، ایده خوبی باشد. من حدس می زنم که من بهبود پیدا کرده ام و باید مجددا راه اندازی کنم.

من نیز کمتر از اینکه باز شود، برای اینکه مردم واقعا از افکار من، احساسات من و اعمال من آگاه باشند. شاید برخی از شرمساری که من تا به حال از آن استفاده کرده ام، برداشته شده است. شرم بر سکوت تغذیه می کند و زمانی که به اشتراک گذاشته می شود نمی تواند زنده بماند. همدلی، به اشتراک گذاری و فهمیدن به اندرویل به Sauron خجالت می کشند. (من می خواستم مرجع LOTR را اینجا در اینجا جایی، موفقیت!)

من اخیرا چند کتاب خوانده ام که دیدگاه من را در مورد زندگی کمی تغییر داده اند، که در انتهای پست ذکر شده است. من اخیرا کارآمدی بیشتری دارم. من متوجه می شوم که در حین مساوی بودن، اگرچه من نخواسته اند که نگران نباشم، تمرکز و انجام کار دشوار است. در طول زمان هایی که من اشتهای جنسی دارم، تقویت انرژی واقعا کمک می کند تا کاری انجام شود، علی رغم خواست ها.

من هم دختران واقعی را متوجه میکنم مثل اینکه دوچرخه سواری و خیابانی در خیابان دختران متوجه شدم. این هرگز پیش از nofap اتفاق نیفتاد من می دانستم که منظور من جذابیت است. من می توانم آن را بیابم، اما چیزی از آن احساس نمی کردم. حالا، کاملا متفاوت است. من همیشه دختران را متوجه می شوم و شگفت انگیز است. نه فقط از نقطه نظر بصری، بلکه از این احساس که آنها شخص خودشان هستند، مانند من، و امیدها و رویاها را مثل من دارم. من دیگر از دیگران احساس نمی کنم. انسانها یک گونه انفرادی نیستند. در نهایت احساس انسانیت میکنم

Books: The Humans - Matt Haig داستان کمدی هنوز جدی است که در مورد یک بیگانه به زمین می آید، و در طی سفر او کشف آنچه که انسان است. بشریت پر از تناقض است، اما این جایی است که زیبایی دارد. حتی اگر او بسیار برتر است، او نمی تواند عشق را درک کند. او را جذاب می کند این یک بازتاب خوب در بسیاری از جنبه های زندگی انسان است که ما را به عهده دارد. و یک سگ به نام نیوتن وجود دارد، که هم خنک است.

بله مرد - دنی والاس داستان واقعی که در آن یک مرد عادی تصمیم می گیرد بگوید "بله" به طور کامل همه چیز را برای او ارائه شش ماه. می گوید "بله" منجر به مکان های جالب می شود. گفتن "نه" معمولا منجر به نشستن در آپارتمان شما خسته می شود.

هنر منحصر به فرد از عدم ارائه AF ** k - مارک منسون (از مدل: جذب زنان از طریق شهرت صادقانه) من هنوز خواندن این، اما فصل اول واقعا به خانه ضربه زد. هر دو کتاب مونسون باید خوانده شوند.