سن 23 - بیکار ، مجرد ، افسرده ، ناخوشایند عادت => NoFap N 'Stuff => شغل ، خانمها ، مدرسه عالی ، اراده و غیره

DAY 1 من خارج از دانشگاه بیكار بودم ، با والدینم مجرد زندگی می كردم و مشكل پورن داشتم كه زندگی من را از بین می برد. مه مغزی فکر را غیرممکن و غیرقابل درک می کند ، و اضطراب ارتباط اجتماعی را به یک تعهد وحشتناک تبدیل کرده است.

هفته 1

دوباره کار را شروع کردم (این شخص ثابت شده است. اعتماد به نفس را افزایش می دهد ، به شما احساس موفقیت می دهد ، این یک منبع طبیعی از اندورفین است ، شیمی مغز را بهبود می بخشد، در حالی که شما را قوی تر و جذاب تر می کند ، سطح سلامتی و انرژی شما را بهبود می بخشد. به معنای واقعی کلمه احتمالاً بهترین کاری است که می توانید امروز برای خودتان انجام دهید.)

ابرقدرتها رو گرفتم و بعد از هفته اول آنها را از دست داد همچنان به عنوان یک یادآوری عمل می کند که لزوماً مربوط به تعداد روزهای جریان فعلی شما نیست. من فهمیدم که این بیشتر مربوط به ذهنیت ذاتی است ، یک اعتقاد واقعی به هدف ، امکان داشتن زندگی برآورده کننده و پاداش آور خارج از پورنوگرافی. دیر یا زود خط مسطح قرار می گیرد و تعداد رگه ها برای تغذیه یک مرد در آن نوع بیابان کافی نیست. برای گذر از آن شبهای طولانی به چیز دیگری نیاز داریم. واقعیت هدف خود را فراموش نکنید!

قدرت جامعه را کشف کرد در مبارزه با اعتیاد (من نمی توانم از جامعه NoFap به دلیل تشویق و اعتبار بخشی که همچنان ارائه می دهد تشکر کنم. با این حال جامعه چیزی بیش از اعتبار شخصی است ، مطالعه اخیر01037-9) اثر را نشان داد انجمن اعتیاد به مواد مخدر در موشهای آزمایشگاهی داشت. )

WEEKS 2-4

هوس ضربه سختی گرفت. افکار صحنه های گذشته دوباره برمی گشتند ، و من را به طعنه می انداختم که تمام تلاشم را کردم تا وسوسه ها را از سرم بیرون بریزم. من شب را بیدار خوابیدم و در لبه عود ، درحال فشار آوردن بودم. به لطف خدا به نوعی آن شب ها را پشت سر گذاشتم.

Flatline غرق شد. تصوری از اینکه همه در مورد چه چیزی صحبت می کردند نداشت. نداشتن میل جنسی عجیب بود و کمی ترسناک بود. من فکر کردم که آیا NoFap ارزش آن را دارد؟ اما پشت سرم را نگاه کردم و سوراخ کوچکی را دیدم که از آن خزیده بودم. نه ، برنگشتن اهمیتی نده که من در کویر هستم. لعنتی رفتن بازگشت.

درخواست کار را شروع کردم. نیاز به خوشبختی بی نظیری دارد وقتی همه چیزهایی را که پس می گیرید ایمیل رد پس از ایمیل رد است. مصاحبه ها به همان اندازه شجاعت و اعتماد به نفس می گیرند. شما به معنای واقعی کلمه باید بتوانید خودتان را بفروشید ، کاری که وقتی دائماً روی کاستی های خود قاطع هستید سخت است. (مرا مجبور کرد با ترس از طرد شدن کنار بیایم)

شروع به درخواست مدارس متوسطه کرد (سال گذشته من امیدواری خود را برای رفتن به دانش آموختن دانشکده برای فیزیک خرد شده داشتم ؛ واقعاً سخت است که خوشبینی باشم که هر کالج سال گذشته شما را خاموش کند)

شادی خواندن را دوباره کشف کنید. پورنو و رسانه های بزرگ تصاویر ، توجه ما را به خود جلب كرده اند و با این كار تخیل ما را به انجام پیشنهادات خود به بردگی انداخته اند. خواندن روشی برای تجدید تصورات ، تجسم در تمرین و تقویت خلاقیت ذهنی و همچنین تمرکز در تمرین بود. کتابهای بعلاوه این قدرت را دارند که عمیقاً ما را تغییر دهند ، آیا تاکنون توجه کرده اید که افراد به خوبی خوانده شده در هواپیمای بالاتر وجود دارند؟

یادگیری گیتار را شروع کرد. صرف وقت برای کسب مهارت نکته خوبی در بهبودی است. تسلط راهی است که هم اراده ، تمرکز و شخصیت را ضروری می کند و هم به آن اعطا می کند ، راهی است که منجر به بیان عمیقتر خود می شود. موسیقی ، به طور خاص ، برای مغز نیز مفید است. این بحث TED را بررسی کنید.

روی یک ایده نوپا کار کرده است در اوقات فراغتم. تجربه خوب رهبری یک گروه ، سازماندهی گردش کار ، یادگیری چند زبان برنامه نویسی جدید. به من کمک کرد تا مشغول به کار مشغول باشم به غیر از این که فریب ندهم ، در حالی که بیکار هستم به من کمی هدف داد.

ماه 2

تصدیق زنان در واقع فرسوده شدن (مدتی طول کشید تا من حتی این اصطلاح را به نگرش درونی مربوط به تمایل به "داشتن دختر یا داشتن" یک دختر برای اهداف جنسی مرتبط کردم)

شغلی ارائه داد! یک شرکت نسبتاً بزرگ که من برای دیدن برخی از موارد استارتاپی که انجام می دادم به من پیشنهاد داد و موقعیتی را برای انجام کار مشابه برای آنها پیشنهاد کرد. من خیلی غیرقابل باور استوک بودم. مثل این بود که ابتدا در کلاس ورزش یا چیز دیگری انتخاب شوم.

قبول شدم که مدرسه بگیرم این خبر خوب به محض شروع شدن به چرخیدن نامه ها ادامه می یابد. این بار که من به همه جا که درخواست کردم ، وارد شوم. تنها کاری که باید انجام می دادم این بود که در واقع به برنامه هایم اهمیت می دادم و به آنها توجه و برنامه ریزی مناسب می کردم. چیزی که از نظر ذهنی برای من غیرقابل نفوذ است در حالی که تحت تأثیر خرابکاری خود در هرزه نگاری است.

به شهر منتقل شد به کار نزدیکتر بودن همانطور که مشیت می خواست ، یک مکان با دوستان در یک آپارتمان در مرکز شهر باز شد. دیگر فقط در دلسوزی برای خود غرق نشوید ، دوستان اجازه نمی دهند دوستان در خود ترحم غرق شوند. کمک هزینه تحصیلی ضروری بوده است.

ماه 3

هوس بازگشت. بد - به نظر می رسید که من همه موفقیت های اخیر را مسلم می دانم و احساس امنیت کاذب مرا به فکر انداخت که خیال پردازی مهم نیست. تعداد خیالی. این دوباره همه مسیرهای عصبی آشنا قدیمی را آتش می زند. صادقانه 2 هفته دیگر طول کشید تا خسارت وارد شده برطرف شود.

از دختری پرسید. این دختر وجود داشت که من از دبیرستان چیزی برایش داشتم که هرگز از او نخواستم. می دانستم که آن موقع او نیز از من خوشش می آید و می خواهد از او بخواهم که بیرون برود ، اما ترس و اضطراب مانع از حرکت من شد. نه بیشتر ، ما بیشتر و بیشتر شروع به معاشرت کردیم و در نهایت من از او خواستم که بیرون برود. سرانجام درست نشد ، اما فقط پرسیدن او باعث شد وقتی چاک یاگر برای اولین بار مانع صوتی را شکست ، احساس کنم. و حالا برای اولین بار دیگر نتوانستم از خودم بپرسم که منفجر کردن "چه می شود اگر".

TLDR: بیکار ، مجرد ، افسرده ، عادت کننده عادت => NoFap N 'Stuff => شغل ، خانم ها ، مدرسه گرادیان ، قدرت و غیره YMMV اما اگر من بتوانم این گه ها را کنار بگذارم ، هر کسی می تواند ، شامل خود شما.

شما عالی هستید. با تشکر از 90 روز تشویق و اعتبار سنجی داستان ها. ادامه کار Fapstronauts! قدم نزنید و به عقب نگاه نکنید.

ارتباط دادن - گزارش روز 90!

by جاذبه زمین