سن 24 - آن احساس مغناطیسی ، در بالای جهان احساس بازگشت است!

اولا ، من خیلی از شما را دوست دارم ، مدتها قبل از یافتن جامعه نوفپ ، مزایای پرهیز از PMO را کشف کردم. این اتفاق به عنوان حادثه رخ داده است.

من با مشکل علفهای هرز / افسردگی خفیف دست و پنجه نرم کرده ام و این شروع به تأثیرگذاری بر زندگی اجتماعی من کرده بود. من به عنوان یک عضو محبوب یک برادری در کالج ، من به این نتیجه رسیدم که موظف باشم به تنهایی از رویدادهای اجتماعی ، رویدادهای اجتماعی با تعداد زیادی از دختران زیبا بروم. من متوجه شدم که بعضی از شبها حضور در یک رویداد نشان داده ام و به نظر می رسید که تأثیر تقریبا مغناطیسی بر روی افراد داشته باشد. من با همه افراد پیرامون ، زن و مرد با انرژی ، دوستانه و معاشرت برقرار کردم. سپس ، غروب دیگری وجود داشت که من در جایی ظاهر می شدم ، و حتی بسیار احساس اضطراب می کردم ، حتی تکرار. من تا آنجا که ممکن است از مردم دور باشم و فقط منتظر تمام شدن مهمانی / اجتماع باشم. اگر دختری آمد تا با من صحبت کند من به سختی قادر به نگاه کردن او به چشم خواهم بود ، بسیار کمتر یک گفتگوی واقعی با او برگزار می کنم. کمترین چیزی که می گویم واقعاً دلسرد کردن من بود.

بنابراین من تعجب کردم ، چه اتفاقی با من می افتد؟ من شروع به بررسی تمام متغیرهای روزمره کردم ، بله نتیجه گرفتم که وقتی سیگار نمی کشم فرد بسیار سازنده تری بودم ، اما این نمی تواند تنها عامل معادله باشد ، زیرا گاهی اوقات من هنوز می توانم در حالی که بالا هستید اجتماعی باشید و هنوز هم در زمان هوشیاری احساس ضد اجتماعی می کنم.

بعد فهمیدم که خیلی خودارضایی می کنم ، به حدی که دیگر دیگر واقعاً لذت نمی برم ، این چیزی است که من کاملاً از روی عادت انجام می دادم ، معمولاً برای این که وقتم را از حوصله تأخیر می گرفتم ، وقت را پر کنم. بنابراین ، مانند بسیاری از ما در اینجا ، من بدون ضربه زدن را تجربه کردم و متوجه شدم که اگر 5-7 روز بتوانم دوام بیاورم ، آنقدر مغناطیسی پیدا کردم ، در بالای دنیا احساس بازگشت کردم! آره! مدت کوتاهی پس از دیدن TEDtalk در مورد تأثیرات پورنو بر مغز ، و سپس Nofap را پیدا کردم ، بقیه تاریخ است.

اما آنچه که من واقعاً می خواهم در مورد آن صحبت کنم چیز دیگری است. یکی از دوستانم ، پسری که ملاقات کردم و من واقعاً او را تحسین می کردم ، حتی اگر به او کمک کنم ، می توانم او را "انسان شکن" خود بنامم.

به نظر می رسید که این پسر (و همه گروه دوستانش) همه اینها را دارند ، من نمی خواهم این بچه ها را خدایی کنم ، اما از نظر دانشگاه 22 ساله من ، آنها بسیار عالی بودند. گروهی از بچه های خوش تیپ و خوش چهره که فقط آدم های خوبی بودند که دوست داشتند اوقات خوبی را سپری کنند اما همیشه حواسشان را جمع می کردند و هرگز "گول" نمی خوردند. همه آنها انرژی "مغناطیسی" خود را داشتند. اما یکی از دوستان من به ویژه بیشتر از همه برجسته بود حتی اگر او کوچکتر از من بود ، او به نوعی مرا زیر بال خود گرفت و به من توصیه های زیادی برای زندگی داد. او در تمام مدت زمانی که من او را می شناختم یک دوست دختر داشت و هرگز او را فریب ندادم ، اما زنان کاملاً از او دیوانه بودند. هر وقت با هم بیرون می رفتیم ، چند دختر به من نزدیک می شدند و از من می پرسیدند "آیا دوست من مجرد است" یا "آیا می توانم آنها را به دوست داغ خود معرفی کنم".

به هر حال ، ما یک شب در خانه او نشسته بودیم و مشغول بازی های ویدئویی بودیم و بعد از اینکه چند آبجو در مورد دختران صحبت کردند ، بخند ، یا فقط به این نمایش ناخوشایند ضعف که داشتم نگاه کن ، اما در عوض او گفت؛ "آیا شما خودارضایی می کنی؟" من شوکه شدم ، به هیچ وجه او یک fapstronaut بود ، این پسر هیچ سرنخی نداشت که reddit وقتی به او نشان دادم چیست ، و به نظرم عجیب بود. بنابراین من به او در مورد مبارزاتم با PMO گفتم و او موافقت کرد ، او گفت ؛ "من واقعاً دوست ندارم خودارضایی کنم ، فقط احساس لزج می کند ، حتی روز بعد در تمام مدت احساس بی حالی می کنم."

پس این تمام شد ، ما بعد از آن واقعاً دیگر در این مورد صحبت نکردیم ، اما این تنها چیزی بود که برای تثبیت ذهنم لازم داشتم که بدون PMO در زندگی بهترم. در هر زمان تمایل به عود مجدد احساس می کنم دوستم را به خاطر می آورم ، که متاسفانه سال گذشته درگذشت ، و من به عنوان برادر بزرگتر که نداشتم به دنبال او بودم. من گزارشی 90 روزه ننوشتم ، زیرا احساس می کنم پستهای زیادی وجود دارد که تأثیرات Nofap را مستند می کند ، اما من می خواستم این داستان را با شما در میان بگذارم ، در مورد آنچه که به من کمک کرد تا اینجا بروم و چرا هرگز نخواهم بود شرمنده اذعان کنم که نمی خواهم PMO جدا از زندگی من باشد.

ارتباط دادن - برای برخی از افراد "NoFap" یک تحقق ناخودآگاه است (گزارش 90 روز شبه)

by هلپتگوی