سن 25 - ED و تاخیر در انزال بهبود یافت: آنچه واقعاً مهم است عشق و ارتباط است

بله سرانجام این کار را کردم و اکنون می توانم واقعاً طبیعی باشم. تمام مسائل مربوط به رابطه جنسی من از قبل به نظر می رسد که دور از ذهن نیستند و طبیعی است که انجام آن کاری که باید در رختخواب انجام دهم ، طبیعی باشد. اما چگونه توانستم پنج سال رنج و تقریباً یک دهه افشای بیش از حد را بر طرف کنم؟

خوب ، این داستان من است. این نیمه طولانی است اما بسیار جالب است (معتقدم).

من یک پسر 25 ساله هستم که توسط جنس مخالف خوش قیافه ، مودب ، حتی سکسی و مرموز شناخته می شوم. من همیشه در یک شکل عالی بوده ام و بسیار رها شده و دوستان زیادی دارم. پس چه اشتباهی رخ داده است؟ ببینید ، من دانش آموز بسیار خوبی بودم و در دوران دبیرستان تمرکز خود را برای کسب نمرات خوب گذاشتم. من همچنین آکنه داشتم ، به همین دلیل از زنان ماده ترسیده بودم زیرا فکر می کردم آنها مرا دوست ندارند یا فکر نمی کنند که خونسرد باشم. معلوم شد که من اشتباه کردم زیرا در 17 سالگی موفق شدم اولین بوسه خود را با لشکر دبیرستانم که شاید زیباترین دختر کلاس باشد ، داشته باشم. او به وضوح از من باتجربه تر بود (منظورم این است که او باکره نبود) اما به یکی از دوستانش گفت که من بهترین و پرشورترین بوسه ای بودم که او تاکنون داشته است. بنابراین به نظر می رسد که من بدون دلیل ترسیده ام. بنابراین شما فکر می کنید که از آن به بعد همه چیز درست پیش می رود ... نه دقیقاً.

می بینید که من سپس مدرسه را تمام کردم و به دانشگاه رفتم ، جایی که همه دوستانی که پیدا کردم باکره نبودند و بیشتر دختران نیز بودند. بنابراین وحشت کردم. راه حل من این بود که وانمود کنم که من هم باکره نیستم. این کار به گونه ای بود که هیچ کس فکر نمی کرد من باشم چون اصلا ترسو نیستم اما بعد از آن متوجه شدم که قادر به جذب دختران نیستم. این احتمالاً به دلیل PMO بوده است که بعد از دبیرستان بود که من در آن فرو رفتم. حدس می زنم من نتوانستم از نظر جنسی آنها را جذب کنم. من تمام وقت دوست دوست داشتم

سرانجام در حدود 21 سالگی با این دختر آشنا شدم و شروع به معاشرت کردم. ما واقعاً نزدیک شدیم ، عاشق هم شدیم (که برای من آسان بود زیرا من هیچ تجربه ای نداشتم و او نیز چون او فقط دو ماه با یک پسر بود و این خیلی افتضاح بود ، رابطه جنسی و همه چیز). فکر کردم که بالاخره فرصت من برای داشتن رابطه جنسی و شروع اعتماد به نفس بیشتر است. اما به این راحتی ها اتفاق نیفتاد. فهمیدم که نمی توانم بیش از یک دقیقه سخت بمانم یا حتی گاهی اوقات آن را بلند کنم. من اضطراب و بی تجربگی را برای همه چیز مقصر می دانم ، بیشتر به این دلیل که II نمی تواند کاندوم بگذارد.

او مضطرب بود اما من را دوست داشت و می توانست صبر کند چون من او را از هر طریق ممکن بسیار زیاد خشنود کردم اما بعدا فقط توانستیم یک تجربه جنسی کامل داشته باشیم. این زمانی بود که ed متوقف شد و de شروع شد. می توانستم ساعتها دوام بیاورم اما نتوانستم کار را تمام کنم. من فکر کردم که او یک مقدس است به خاطر اینکه با شرایط من خیلی صبور است (در آینده عوضی خواهد شد).

در همین حال PMo را ادامه دادم چون فکر کردم این مسئله نیست. این زمانی است که من nofap را کشف کردم ، حدود 2,5،XNUMX سال پیش. من در این باره به او گفتم و این واقعاً می تواند به رابطه ما و مشکل من کمک کند. او خوب بود و صداقت من را تحسین کرد. من او را ناامید می کنم من دو هفته رگه داشتم و بعد دوباره عود می کردم و بعد از ظهر شروع می کردم تا جایی که آلت تناسلی مردی داشته باشم یا چند روز بعد دچار آن شوم. در عین حال خنده دار و تراژیک بود.

ما همچنان باهم بودیم اگرچه من از او خسته شده بودم ، از او عصبانی شده بودم ، به راحتی خسته شدم و چیزهایی از این قبیل. اکنون مطمئن هستم که اگرچه قرار نبود دوام بیاورد زیرا ما افراد بسیار متفاوتی هستیم که تقریباً هیچ چیز مشترک و عقاید مختلفی نداریم ، اما بسیاری از مشکلاتی که از مسئله من ایجاد شده بود و این کمک کرد من نسبت به او بی تفاوت تر می شوم. اما به همین دلیل از هم جدا نشدیم که ممکن است عجیب به نظر برسد. من به شهر دیگری نقل مکان کردم بنابراین در مورد تلاش برای برقراری ارتباط بین مسافت صحبت کردیم. حتی اگر من بیشتر تلاش کردم ، کار نکرد. هنگامی که ما از هم جدا شدیم ، من یک دوره جدی برای عدم استفاده را شروع کردم.

تقریباً 50 روز بدون PMO بود که با دختری در شهر جدیدم آشنا شدم و برای برخی از ملاقات ها بیرون رفتم. اوضاع خوب به نظر می رسید گرچه من آنقدرها جذب او نمی شدم. فقط می خواستم رابطه جنسی برقرار کنم و ببینم آیا چالش nofap کاری برای من انجام می دهد یا خیر. می دانم بد به نظر می رسد. سپس دوباره برای چند هفته برای برخی از موارد دانشگاه دوباره به شهر قدیمی من رفت و دوباره با سابق ارتباط برقرار کرد. این فقط جنس بود ، احساس بهتری داشت اما هنوز نمی توانست بیاید. من آنقدر ناامید شدم که PMo را دوباره شروع کردم. تأسفبار - رقت انگیز.

ما در طی این دو هفته بارها دوباره رابطه جنسی داشتیم اما از آنجا که دیدم او این فیلم را بیشتر می بیند ، من به او گفتم که باید جلوی دیدن سایر گروههای خود را بگیریم که زندگی ما ادامه دارد. او فقط با شروع دوستیابی با بهترین دوست من در شهر قدیمی من ، فقط یک هفته پس از عزیمت من ادامه داد. آره اونجا رفت

من بیزار و ناامید شدم و سپس شروع به سرزنش مسائل جنسی کردم. من می خواستم حرکت کنم اما دو مشکل داشتم. هر گونه تلاش برای nofap بیش از دو هفته طول نمی کشد ، بنابراین من اعتقاد داشتم که با کسی نخواهم آمد و چون او تنها کسی بود که با او بوده ام (و او فقط یک نفر قبل از من داشت که از نظر اندازه آلت تناسلی مرد کوچکتر بود) ، من فکر می کردم اگر دختری باتجربه تر پیدا کنم ممکن است فکر کند من کوچک هستم. این تثبیت برای من احتمالاً به دلیل پورنو بود و چند ماه باید سپری شد و دو دختر بعداً من را متقاعد می کنند که من نه تنها متوسط ​​، بلکه کاملا بزرگ هستم. اما بعداً به آنجا خواهم رسید.

بنابراین ، حدود یک ماه پس از اطلاع از دوست دختر سابق و دوست سابقم ، من شروع به استفاده از tinder کردم زیرا شروع گفتگو آسان تر بود. در اینجا دختران با سرعت زیاد بلافاصله به دنبال رابطه جنسی نیستند ، اما من سه قرار ملاقات داشتم و همانطور که در اولین قرار ملاقات بوسه گرفتم ، آنها خوب رفتند. من به شما گفتم که کاملا زیبا و جذاب هستم. اولی با سابقش مشکل داشت ، دومی مجبور به سفر بود بنابراین ما آن را در آنجا رها کردیم. مورد سوم بهترین خواهد بود. او بسیار باتجربه بود. می گویم خیلی باتجربه. من اعتقاد داشتم که می خواهم با او بیایم زیرا او می خواهد همه کارها را با من انجام دهد. من همیشه مقصر سابق خود را مقصر این واقعیت می دانم که او در بستر هیچ کاری را انجام نداده است و حتی به من هم نمی دهد. او فکر کرد که این کار ناخالص است. بنابراین من دوست داشتم که در دست یک استاد هنر جنسی ، تمام مشکلاتم حل شود.

خب نه. می توانستم کاری کنم که او به راحتی بیاید ، او گفت که من در همه کارهایی که دارم فوق العاده هستم اما هنوز هم نمی توانم آنطور که می خواهم بازی کنم. بعد از مدتی او فکر کرد که من او را خیلی دوست ندارم ، احساس ناکافی بودن کرد و بنابراین از من جدا شد. ضربه سختی به من وارد نکرد. او گرم و در رختخواب عالی بود ، اما من می دانستم که برای موفقیت باید چه کاری انجام دهم و واقعاً لذتی را که از من گرفته شده احساس می کنم. دیگر هیچ بهانه ای وجود نداشت. این چهار ماه پیش بود.

تقریباً دو ماه از جاهایی که من دو بار رفتم گذشت اما نه مثل دیوانه ها ، فقط یک ماه. و سپس او را ملاقات کردم. وای خدای من ، من از روز اول می دانستم که او نگهبان است. من نمی توانستم او را از دست بدهم اما نمی توانم به او دروغ بگویم. بنابراین من همه چیز را به او گفتم قبل از اینکه حتی رابطه داشته باشیم. او با آن خونسرد بود ، او آن را به عنوان یک چالش می دید ، و باعث می شود من برای اولین بار در هنگام رابطه جنسی بیایم. او در من چنین بود و البته من نیز چنین بودم.

اولین باری که با هم خوابیدیم ، قصد داشتن رابطه جنسی را نداشتیم ، اما این اتفاق افتاد و در همان لحظه ما را تحمل کردیم ، بنابراین رابطه جنسی محافظت نشده داشتیم. ما به هم اعتماد داشتیم حتی اگر این فقط شروع کار بود و حدود یک هفته با هم آشنا بودیم. این اولین بار بود که بدون کاندوم بود و همیشه فکر می کردم فوراً خواهم آمد زیرا احساس شگفت انگیزی خواهد داشت. احساس بهتری داشت اما حیرت انگیز نبود و من نیامدم. از آنجا که احساس ارتباط با او می کردم بسیار عالی بود اما از اینکه نمی توانم بیایم ناامید شدم. اما او خیلی حمایت می کرد و به من می گفت به آینده آمدن فکر نکنم و لحظه ای را زندگی کنم. هر وقت احساس بهتر و بهتر می شد و روزی می آمد که همه چیز را تغییر می داد.

یک بار دیگر در یک نوار 30 روزه nofap قرار گرفتم و در رسیدن به 90 روز وسواس داشتم و فکر می کردم که اگر یک بار به آنجا بروم ، همه مشکل حل خواهد شد. عود کردم آره پنج ثانیه پورنو ، با ستاره های پورنو حتی لباس خود را از تن نکرده و من راحت تر از همیشه آمده ام. احساس لذت بخشی نمی کرد. واضح بود که مغز من فقط با باز کردن زبانه ای با مواد پورنو برای ارگاسم پیام می فرستد. روز بعد احساس بدبختی کردم و خط کاملاً مسطحی داشتم. احساس افتضاحی کردم ، او مثل همیشه خونسرد و مثبت بود و به من یادآوری کرد که چند بار رابطه عالی داشته ایم و چند مورد دیگر فرا خواهد رسید. وقتی به خانه رفتم یکبار دیگر PMo'ed کردم. این یک آزمایش بود. هیچ چیز احساس نکردم ، سخت نشد این پورنو چیزی به من نمی داد. این فقط چیزی را تحریک می کرد که منجر به آمدن من شود حتی بدون اینکه کاملاً قائم باشم.

من تصمیم گرفتم که به اندازه کافی کافی داشته ام و سرانجام می فهمم. تمام دفعات دیگر من در یک نوار nofap بودم ، می ترسیدم که دوباره عود کنم زیرا اعتقاد داشتم که حتی اگر این برای من بد باشد ، pmo بسیار لذت بخش بود. بعلاوه من با شمردن روزها ، با معنی روزها ، با خواندن سایر تجربیات nofap و با کل راهنمای nofap وسواس داشتم. فهمیدم که هیچکدام از آنها اهمیتی ندارد. تنها چیزی که اهمیت داشت این بود که من درک کنم لذت واقعی با یک انسان دیگر است که من او را دوست دارم و ارتباط واقعی دارم. و ممکن است فکر کنید که می فهمید اما بسیاری از شما نمی فهمند و به همین دلیل مبارزه می کنید. شما باید واقعاً PMo را مانند تماشای یک قسمت CSI تصور کنید. این می تواند جذاب باشد اما تکراری ، کسل کننده است و کارهای بسیار خوبی وجود دارد که می توانید با وقت خود انجام دهید.

بنابراین حتی اگر من یک روز قبل از ظهر کار کرده بودم و خط صاف داشتم ، روز بعد وقتی به خانه دوست دخترم رفتم ، می دانستم چه می خواهم ، همه چیز را در گذشته رها کردم ، فقط به این فکر کردم که چقدر دوستش دارم و در لحظه گیر افتاد من برای اولین بار در زندگی ام در هنگام رابطه جنسی آمدم و این احساس باورنکردنی ، درست و اصلا سختی نبود. من به یک ساعت زمان نیاز نداشتم. حدوداً 15-20 دقیقه دیگر آمدم. من از آن به بعد هر بار ارگاسم می کنم و همه چیز طبیعی است.

به نظر می رسد کل ED و DE یک سال پیش است ، حتی اگر فقط چند هفته گذشته است. می دانم که مداوا شده ام. من سرانجام هستم و اگر از خود تعجب می کنید ، البته من دیگر pmoing نمی کنم. این بی معنی است ، واقعاً لذت بخش نیست و من حتی مجبور نیستم به فکر انجام نکردن آن باشم. نخواهم کرد ساده است. دیگر در ذهن من نیست و روزهای نوپا هم نیست. البته می دانم که حدوداً دو هفته است اما مدت زمانی که به 90 روز ، 900 یا بیشتر از 9000 می رسم اهمیتی نخواهم داد. از وقت شما سپاسگزارم و امیدوارم به اندازه من خوش شانس باشید که مطابقت کامل شما را پیدا کردم و همچنین امیدوارم که در اندیشه و ذهن خود به طور کامل استاد شوید.

با عرض پوزش برای هر اشتباهی ، انگلیسی زبان مادری من نیست)

ارتباط دادن - درمان شده (nofap و موارد دیگر)

by FAPGR