سن 28 سال - دیگر افسردگی ناتوان کننده ، افکار خودکشی وجود ندارد. انرژی ، تمرکز ، توان بالا

من یک پسر 28 ساله هستم که از حدود 11 سالگی شروع به فپ زدن کردم و از حدود 13 سالگی شروع به نگاه کردن به P (ابتدا عکسها ، سپس فیلم ها) کردم. من یک نوجوان درونگرا ، یک بازی کننده و از نظر اجتماعی ناجور بودم اما از آن استقبال می کردم.

P بیش از یک دهه است که به طور منظم از زندگی من بوده است. ابتدا در رابطه با ترک P وقتی جدی شدم که با دختری که دوستش داشتم در یک رابطه متعهد قرار گرفتم و بعد PIED را تجربه کردم.

من به مدت یک ماه ترک کردم (هنوز هم به طور مرتب بدون پینگ در حال حرکت است) ، از ED تا حدودی خلاص شدم ، اما بعد به محض بازگشت به P ، PIED دوباره برگشت. در این زمان بود که من تصمیم گرفتم آن را خوب خواندم و برای ماههای 4 تمیز ماندم. دوست دختر من در آن زمان علاوه بر داشتن انگیزه جنسی کم ، با رابطه زخم های عاطفی نیز برخورد می کرد. من به پایان رسید تا با او شریک باشم ، تمایل به تماشای تعداد بیشماری از زنان سیری ناپذیر روی پرده که عامل اصلی تصمیم گیری است.

خیلی زود پشیمان شدم. من عشق واقعی را با اینترنت P تجارت کردم ، که باعث می شد احساس پوچی ، بی ارزشی ، گناه و شرمندگی ، یک هیولا و منافق داشته باشم. احساس کردم شخصیت خود را از دست داده ام ، و به همراه آن عقل و خردم.

برای یک سال و نیم دیگر با افسردگی ناتوان کننده ، افکار خودکشی کنار آمدم ، از نظر اجتماعی خودم را منزوی کردم ، نمی توانستم روی چیزی تمرکز کنم ، احساس کردم که "شخصیت خود را از دست داده ام" و از واقعیت جدا شده ام. من به عنوان دوست به خودم اعتماد نمی کردم و به طور کلی به خودم در اطراف مردم اعتماد نمی کردم. مه مغزی داشتم و افکار سرزده تکراری داشتم.

احساس کردم که چیزی برای همیشه در شیمی مغز من تغییر کرده است. به نظر می رسید که پس از یک وقفه 4 ماهه به سختی P برگردم و منجر به "مصرف بیش از حد" شود که برگشت ناپذیری به مغز من آسیب رساند. یادم می آید که یک روز خیلی سریع از کلاس برگشتم تا بتوانم با اجازه دادن یکی از آنها "رفع" کنم. من شروع به نفرت از خودم کردم و از دنیا عصبانی شدم.

من حدود یک سال پیش در مورد NoFap جدی شدم. بین 20 تا 30 بار تلاش برای رسیدن به 32 روز طول کشید (من چند رگه از 17 تا 19 روز و یک نوار 25 روزه داشتم).

مشخصه رگه های اولیه من تغییرات شدید خلقی است - اوج های سرخوشی و پایین ترهای خرد کننده. این یک مبارزه مداوم بود ، اما من احساس کردم که هر خط بیش از چند روز تأثیر واقعی را برای بهتر شدن دارد. من ارتباط بهتری داشتم و ارتباط بهتری با مردم داشتم ، می توانستم تمرکز بهتری داشته باشم ، انرژی بیشتری داشته باشم و نسبت به آنچه می خورم آگاهی بیشتری داشته باشم ، بنابراین غذای سالم تری می خورم. من هنوز هم احساس تنهایی وحشتناک ، احساس گناه در اثر جدا شدن از زندگی و همچنین در بهترین حالت از سلامت عقل خود داشتم. با هر عود دوباره احساس می کردم که دوباره به میدان اول برگشته ام و آماده ناامیدی هستم.

هرچه بیشتر با NoFap گیر می دهم ، هر چه تغییرات خلقی کمتری را تجربه می کنم ، ثبات بیشتری پیدا می کنم. ذهن و بدن من به واقعیت جدید بدون ارگاسم و بدون P عادت می کرد. در واقع ، من اکنون فکر می کنم که خودارضایی را "بالا رفتن" بدم.

در این رشته فعلی - طولانی ترین زمان من - عملا هیچ افسردگی را تجربه نکرده ام. من مقادیر دیوانه واری از انرژی دارم. من باید هر روز ساعت 5 صبح برای کار بیدار شوم و این کار را مداوم و راحت انجام داده ام. در محل کار ، می توانم تمرکز کنم و عملکرد خوبی داشته باشم و هنوز هم هنگام بازگشت به خانه انرژی زیادی برایم باقی مانده است (من یک بار از ساعت 5 صبح تا حدود ساعت 2 صبح بیدار بودم و خیلی سخت نبود). من به سختی فکر سرزده دارم (اولین افکار سرزده من از حدود 13 سالگی شروع شد). من بیشتر قاطع و اعتماد به نفس دارم ، در کنار زنان احساس راحتی می کنم و آرام می خوابم. من شروع به تمرین و دوباره آهسته دویدن کردم ، احساس کنم که قدرت بیشتری دارم و عضلات را بهتر حفظ می کنم. من در مورد کارهای اطراف خانه تنبل نیستم. من شروع به دیدن یک دختر کردم و جاذبه متقابل وجود دارد.

من هنگام صحبت با مردم صبورتر هستم. من به چشمان آنها نگاه می کنم و واقعاً می توانم به آنها گوش داده و توجه کنم. من مه مغزی ندارم و تقریباً مه ندارد (در چند مورد احساس خزیدن مه کردم و شروع به فشردن دندانهایم شدیداً سخت کردم ، اما اکنون این مسئله نیز بیشتر از بین رفته است). من در سخنرانی خود شیوا تر و خوشبین تر نسبت به آینده هستم. من در واقع دو هفته به کار خود اخطار دادم (مدت ها بود که می خواستم این کار را ترک کنم ؛ باید دید آیا این تصمیم خوبی بود).

چیزی که تا کنون به من در سفر کمک کرده است: 1. اغلب این Subreddit را بررسی می کنید

  1. خواندن زیر مجموعه های دیگر مانند R / افسردگی و r / suicidewatch، این به من نشان می داد که دیگران چه تلاطمی را پشت سر می گذارند و این کمک می کند تا وضعیت من در چشم انداز قرار گیرد.
  2. یادگیری در مورد اعتیاد از طریق مستندهایی درباره داروهای سخت. من در یوتیوب مستندهایی درباره هروئین ، مت ، کوکائین ، کراک ، اکسی کانتین و ... تماشا کردم. این امر به دیدن معتادان کمک می کند تا زندگی خود را برگردانند (و همچنین ببینیم چه اتفاقی می افتد در صورت عدم موفقیت) این به من در مورد چرخه اعتیاد (دوپامین ، ولع مصرف ، اصرار ، ترک ، منطقی سازی رفتار خود تخریبی و غیره) به من آموخت. همچنین ، schadenfreude با این کار ارتباط داشت - دیدن مردم در شرایط بدتر از من تا حدودی راحت شد: /
  3. مجله عود. من ضبط کردم که چگونه در رگه های خوب و بعد از عود احساس کردم.
  4. کار کردن (دویدن ، شنا ، فشار ، و غیره). این به پاک کردن ذهنم کمک کرد.
  5. آشنایی با عادات / الگوهای من و تغییر آنها. آرزوی فتح به زودی بعد از بیدار شدن از خواب فرا می رسد ، بنابراین فهمیدم که بیشتر صبح ها آسیب پذیر هستم. تغییر عادت من به معنای سریع تر از خواب رفتن و غیره بود.
  6. خود را به روی مردم باز می کنم. تنها رفتن آن برای من به معنای این بود که فقط می توانم تا اینجا بروم. من به زندگی در زندگی خود نیاز داشتم و اکنون سعی کنید آنها را بیشتر بگنجانم.
  7. سرگرمی جدیدی را انتخاب کرد - نواختن پیانو. این یک اثر درمانی بر روی من دارد و به من کار دیگری می دهد که تنها باشم.
  8. اجتناب از مشروبات الکلی ، حداقل زمانی که هنوز در حال خلق و خوی خودم بودم. به دلایلی ، در رگه های اولیه حساسیت بیش از حد به الکل پیدا کردم و یک آبجو یا چند جرعه شراب مانند سنگ به من برخورد می کرد. این باعث قضاوت من می شود و اغلب منجر به عود می شود. با این حال ، در حال حاضر ، من می توانم واقعاً بنوشم و تاثیری روی من ندارد.

احساس می کنم فعلاً نمی توانم با اعتدال عمل کنم. من نمی توانم یک زندگی عادی و عادت PMO را حفظ کنم. اگر یک بار P را تماشا کنم ، روزها به تمام جنبه های زندگی من می ریزد. من هرگز پشیمان نشدم که روز گذشته از دیدن P خودداری کردم. تجربه من با P این است که این یک گودال ته ته است که هرگز تشنگی ایجاد شده را فرو نمی نشاند. من می دانم که هر روز هم می توانم عود کنم. هنگامی که NoFap را شروع کردم ، احساس کردم که نمی توانم به سبک زندگی PMO برگردم.

از همه بخاطر به اشتراک گذاشتن مبارزات و موفقیتهایتان متشکریم ، آنها کمک زیادی کرده اند و امیدوارم که من نیز به من کمک کنم.