سن 28 - در روز 68 من رابطه جنسی برقرار کردم. ED درمان شد. شجاع تر ، با اعتماد به نفس و اجتماعی تر ، ارتباط بهتر با خانواده و دوستان

خوب ، من در روز 68 رابطه جنسی داشتم.

باید بگویم که کمی بیشتر انتظار داشتم اما مدتهاست که "در لحظه" چنین احساسی ندارم. و همچنین ED من ناپدید شده است و پسر کوچک من همیشه سنگ بود و مدت زیادی طول می کشد تا انزال شود ، که برای من بسیار شگفت آور بود.

این برنامه ریزی نشده بود ، ما فقط در آپارتمان من با دوست من به پایان رسیدیم و او تمام وقت سعی داشت کلاهبرداری های من را انجام دهد - او قبلا هرگز این کار را نکرد. ما مدت ها دوست بوده ایم و همیشه به نوعی فضای سکسی بین ما بوده است اما دیروز او خیلی سخی بود و من مدت ها بود که سعی می کردم رای ممتنع بدهم اما بعد گفتم: "خوب ، چرا که نه ، بگذارید تلاش كردن".

سوال من به این موضوع می رود

آیا فکر می کنید موفقیت من تمام شده است؟ منظورم این است که من برای روزهای 68 PMO´d نبودم و آیا فکر می کنید قدرت من (که قطعاً چند روز گذشته با پایان دادن به خط تلفن من احساس کردم) از بین رفته است؟ الان احساس می کنم کمی متفاوت هستم ، چندان با اطمینان نیستم ، اما شاید دوباره طی چند روز دوباره بالا برود.

شما بچه ها فکر می کنید؟

ارتباط دادن - رابطه جنسی در روز 68

by گربه


 

پست اول

من پسر 28 ساله هستم. من از وقتی که 13 بودم PMO بوده ام ؟؟؟ شاید 12. معتقدم می گویم سالها 6 است ، از چند سال پیش شروع به اعتیاد واقعی کرد. سالهای 4 گذشته واقعاً بد بود. اما من هیچ مشکلی با من ندیده بودم که هر کس بدنم به من گفت که کاری با آن انجام دهم (بعد از یک روز صرف بیشتر در PMO). من چند ماه پیش فهمیدم که PMO زن و شوهر چند بار در روز ، در یک ماشین ، در محل کار یا در حالی که gf من استحمام می کند ، طبیعی نیست. بنابراین اگر یک مرد با همین مشکل وجود دارد ، شروع کردم به گوگل کردن. و بدیهی است که وجود دارد. که در تصمیم گیری و روش درمانی من به من بسیار کمک کرد.
راستش را بخواهید من از 22 فوریه شروع کردم و از آنجایی که پس از 10 روز یک بار عود کردم و قبل از آن (روز هفتم) با gf خود که از مشکل من مطلع است رابطه جنسی برقرار کردم و او بسیار حمایت کننده است. خیلی راحت بود که به او بگوییم ... اما ما قوانین را تنظیم کردیم و او با این کار خوب است.

آیا بعد از چند روز با nofap بهتر افتادم؟ باید بگم قطعا انجام میدم !!! این کار ساده ای نبوده است و من تازه شروع کار می کنم اما باید بگویم حتی بعد از 2 روز فهمیدم که می توانم بهتر به کارم تمرکز کنم. اجتناب از حضور در صفحات وب پورنو یا تعقیب دختران در fb یا موارد دیگر ، برای من انرژی سنگینی است. پس از نصب K9 ، مقاومت در برابر آن بسیار آسان است. از طرف دیگر ، من مجبور شدم روز دوشنبه در خانه بمانم و احساس PMO چنان قوی بود ... که عود کردم.

هرچند می توانستم یک داستان بسیار طولانی بنویسم ... چیزهای زیادی در ذهنم است. من تصمیم گرفتم که به این انجمن بپیوندم - تمام اطلاعاتی که من از دست داده ام به این درمان کمک کرده است که تاکنون بسیار دوست دارم! بیشترین چیزی که دوست دارم احساس اعتماد به نفس است که اکنون به دست می آید ...

به سلامتی


 

به روز رسانی - تشبیه آتش - 90 روز

من خودم را از همان آغاز این سفر به یاد می آورم که اگر من به نقطه عطف روزهای 90 ضربه بزنم ، خوشحال ترین فرد جهان خواهم بود که انتظار قدرت مقاومت ناپذیری را دارم ، و ده ها دختر داغ دائماً پشت من هستند.

هیچ اتفاقی نیفتاده است. امروز "یک روز فرودگاه" داشتم و در حالی که مشغول گشتن در مغازه های فرودگاه بودم و بدن خسته خود را آرام می کردم (از این همه نشستن می دانید) به قیاس جالبی رسیدم که بعد از 90 روز در بدن من اتفاق افتاد.

پیش زمینه کوتاه:
من کشف کرده ام که در بهار 2014 معتاد شده ام. آن زمان من با دختری فوق العاده در RS بودم. من سعی کردم بر این بیماری غلبه کنم اما قادر به این کار نبودم. و چرا؟ چون هیچ دلیلی برای تغییر زندگی ندارم. خیلی راحت بود ، وقتی چیزی من را اذیت می کرد (دخترم آزار دهنده بود - زیرا در مقایسه با دختران تازه کار در وب به اندازه کافی خوب نبود) من ساده می رفتم که دست و پنجه نرم کنم.

بهار 2015 - RS ما با عواقب بسیار بسیار بدی به پایان رسید. من این بار هرگز احساس نکردم که اینقدر آسیب پذیر باشم. امروزه نمونه ای معمول از فروپاشی RS. من دیگر در این مورد صحبت نمی کنم اما فقط می دانم که واقعاً واقعاً پریشانم. تقریباً نیم سال. البته راه حل من - FAP بود! که واقعاً مرا بسیار رقت انگیز کرد و احساس کردم دیگر در این کره خاکی کاری ندارم.

اواخر تابستان - تصمیم گرفتم و دیدم که FAP حالم را بدتر می کند و تصمیم گرفتم. من چیزی مثل 5 روز را امتحان کردم ، سپس دیوانه وار برگشتم.

25 اکتبر - من جلوی درخت تاکسوس ایستاده بودم تا برخی از سوزن ها را برای پاره کردن آن پاره کنم (یک فنجان چای از 100 گرم و شما در آن طرف هستید ..). من تقریباً این کار را کردم اما بدیهی است که این کار را نکردم - نمی دانم چرا این کار را کردم ، به خاطر نمی آورم که علت عمیق تری در من مسئولیت زندگی من را به عهده گرفت.

پاییز 2015 - 20 روز اول مانند بهشت ​​بود. متوجه شدم دختراني در خيابان متوجه من شدند. من شروع به تمرین کردم (خوب از سپتامبر ..). من شروع به جستجوی برخی از کتابهایی کردم که دوست داشتم ... من همچنین به طور مسطح و آزمایشی تجربه کردم - روزهای 25 تا 50 (بسیاری از شما آن زمان دوباره به من کمک کردید ، قصد داشتم خودکشی کنم ، بله یکی دیگر)

X-mas 2015. وحشتناک ، وحشتناک بود که خاطرات من و خود ترحم از هم پاشیده شد. بدترین روزها در کنار خط مسطح. سپس کتاب های خودیاری را کشف می کنم. هرگز باور نکردم که چنین چیزی می تواند به من کمک کند. می دانید که ، 10 سال پیش من جهنم می خواندم اما حدس می زنم به دلیل FAP هم متوقف شدم و دیگر قادر به تکامل نبودم ... خیلی تنبل بودم ... احتمالاً

التماس سال 2016 - سال جدید ، من گفتم فرصت جدید ، گرفتن جدید! و در واقع همه چیز جور دیگری شروع شد. من شروع به تفکر متفاوت کردم و این بزرگترین تغییر در زندگی من بوده است. من هنوز در حال یادگیری این کار هستم اما مواردی از ناپلئون هیل ، مارکوس اورلیوس ، اپیکتتوس ، لبه ناچیز .. و دیگر کتابهای خوب یا حتی فقط افکار باورنکردنی هستند که باعث می شود واقعاً م workثر واقع شود. اما این یک داستان متفاوت است.

من می خواهم نتیجه گیری خود را از روزهای 90 به شما بگویم و در آخر قیاس آتش را شرح دهم.

من فکر می کنم که به طور طبیعی ما درون خود یک شومینه داریم. و آتش به عنوان یک موتور برای همه چیزهایی که می خواهیم در زندگی خود انجام دهیم و آنچه به ما انرژی می دهد ، مردی هستیم که می خواهیم در اعماق وجودمان کار کنیم. اما با چسباندن آب داخل آتش می ریزیم بنابراین به عنوان خاموش کننده کار می کند. هنگامی که FAP را متوقف می کنیم ، جرقه ای را مشتعل می کنیم. در راه ما قطعات بزرگتر و بزرگتر چوب را در آتش قرار می دهیم تا رشد کند. من فکر می کنم آتش من بعد از 90 روز در آتش سوزی نرمال است ، اندازه متوسطی که می توانم با آن نسبت به چیزهای دیگر کار کنم. من می گویم این یک نوع اساسی از آتش است که همه باید از آن شروع کنند. انرژی حاصل از آتش ، همه چیز را در زندگی شما تغذیه می کند - ورزش ، هنر ، روابط ... همه چیز. من اینجا متوقف نمی شوم ، بیشتر و بیشتر جنگل می گذارم تا آتش بزرگتر شود ...

من نمی دانم که چنین احساسی دارم ، من واقعاً درون خود احساس انرژی می کنم و معمولاً با "من یک لعنتی نمی دهم" به طرز خوبی همراه است ، مثل اینکه من پسر ترسناکی نیستم - اگر بگویم چه می گویند چه می شود اگر من کار دیگری انجام دهم که همه از من انتظار دارند ... می دانید ، آن را لعنتی ، من زندگی خودم را دارم و فقط من بهترین ها را برای زندگی می دانم ، دوره!

دستاوردهای من:
- من با فیس بوک ترک کردم - خیلی راحت
- صدای من قطعاً عمیق تر است - حتی گاهی خودم را نمی شناسم
- ارتباط من با مردم افزایش یافته است
- من وقت بیشتری را با خانواده ام می گذرانم
- نگاه کردن به چشمان دختران احساس شگفت انگیزی دارد
- من کندتر صحبت می کنم
- من مطمئناً اعتماد به نفس بیشتری دارم - این احساس است
- من فقط در صورت نیاز از فن آوری های مدرن استفاده می کنم
- هفته ای یک کتاب بخوانید - به جای بررسی ایمیل های من از طریق تلفن همراه ، مطالعه کنید
- مطمئناً وضعیت بیشتری دارید
- به مدت یک ماه دوش آب سرد انجام داده اید و احساس شگفت انگیزی دارید
- تعریق کمتری دارد
- شجاع تر
- من دیگر خیلی به چیزها توجه نمی کنم (من به آن وسیله جدید ، آیفون و غیره احتیاج ندارم) - من می دانم که بزرگترین چیز جهان در درون ماست !!!

خوب من تبدیل به یک هیولای آهنربای جوجه نشدم اما زندگی من مطمئناً بهبود یافته است.

فکر می کنم 90days مانند اولین گام از منطقه راحتی شما شروع می شود!

اگر چیزی است ، من برای شما بچه ها هستم ، پیش بروید و هر آنچه را می خواهید بپرسید
سلام به NoFap !!