سن 34 - متاهل: PIED درمان شد. من متناسب تر ، سالم تر ، مثبت تر هستم

فکر کردم خلاصه ای از سفر خود را با شما در میان بگذارم. من این را در انجمن موفقیت ارسال نمی کنم زیرا جاده طولانی و سخت است.

چه چیزی مرا به اینجا آورد:

  • معتاد پورنو برای سالهای خوب 15
  • شیر
  • اضطراب اجتماعی
  • قرمز دستگیر شده توسط همسرم - هیچ گزینه ای برای انکار آن و ادامه دارد
  • قبل از پیدا کردن YBOP نوعی از راه اندازی مجدد / رای ممتنع / انکار بیش از یک سال بود
  • سرانجام تصمیم گرفتم که مشکلی دارم و می خواهم آن را برطرف کنم (آن قسمت آخر سخت ترین بود)

چیزی که من در این روزهای 90 تجربه کرده ام

من دچار افت چشمگیر خواسته ها شده ام - از اینکه به معنای واقعی کلمه متقاعد شده ام که این کار هرگز م workثر نخواهد بود و صحبت در مورد نیاز به "آزادی" و "عدم توانایی کنترل خودم" ، تا پذیرش اینکه می توانم 60 روز زنده بمانم ، تا به ندرت تجربه اصرار ، دانستن اینکه من همیشه معتاد خواهم بود اما کاملاً می توانم زندگی پاک و خوبی داشته باشم.

من یک خط متشکل از سعادت داشتم.

PIED من تبخیر شد. من از نیاز به خیال پردازی رفتم و با تمرکز همه چیزهایی که در حفظ E داشتم ، کوچکترین مانع (مانند کاندوم یا اضطراب تهاجمی) مرا به یک ستاره فلاپ کاهش داد. من از آن زمان رابطه جنسی بسیار مناسبی را تجربه کرده ام ، کاملاً هوشیار ، کاملاً آگاه ، آرام و از همه مهمتر به شدت برانگیخته از آنچه که در اتاق اتفاق می افتد بود. من بدون آنکه مسئله ای باشد ، توانستم مدت طولانی از کاندوم استفاده کنم.

اضطراب من به طرز جادویی از بین نرفته است. با این حال مه مهار شده است ، و ساعتها و ساعتهای روز بیدار شدن از خواب را باز کرده ام که اکنون می توانم به جای اینکه ترسیده باشم زندگی خود را صرف مرتب کردن زندگی خود کنم. در نتیجه اضطراب من به طور مداوم کاهش یافته است.

چشم انداز کلی من علیرغم خسارات وارده به اعتیاد من بسیار عمیق تر شده است.

من صمیمی تر ، سالم تر ، صریح و روشن تر هستم.

ریبوت من چطور بود؟

من همانقدر انرژی صرف کردم که هیچ نگاهی به چشم نمی زدم ، بدون هیچ pmo انرژی می گذاشتم. من از بسیاری از راه های آگاهی از اینکه می توانم بدون عود مجدد "کامل" به نتیجه برسم ، آگاه بودم و تصمیم گرفتم با همان تعصب شدید با آنها رفتار کنم.

من برای هر روز از 60 از هر نوع تحریک محافظت کردم ، پس از آن با همسرم شروع به آزمایش آب کردم. من بعد از آن خودم را برای چاسرها نظارت می کردم.

من هر خیال p را حذف کردم - مانند اره ای که دیدم دوباره به طور طبیعی خلاق تر می شوم.

من یک چشم انداز زندگی داشتم - این در 60 روز اول یک مرحله بود ، زیرا جزئیات آن هنگام دشواری دشوار است - اما این چشم انداز به من کمک کرد تا روی نقطه ای از افق تمرکز کنم.

من به معنای واقعی کلمه در درک آنچه p هستم یا عوامل محرک من نبودم. من می دانستم چه زمانی مشغول احتراق مسیرهای قدیمی هستم و به راحتی متوقف شدم. تحمل صفر. اگر حداقل نمی توانستم برای راه اندازی مجدد این کار را انجام دهم ، واقعاً هیچ وقت نمی فهمیدم که آیا کار می کند یا نه.

من هرگز نفهمیدم که نیازها موقتی هستند. بیش از یک راه برای از بین بردن نیاز وجود دارد.

من یک متخصص درمانی با تخصص اعتیاد گرفتم.

من همه چیز را با همسرم به اشتراک گذاشتم ، که توانست دردش را به اندازه کافی جبران کند تا او نیز شریک پاسخگویی من باشد.

من یک ژورنال نوشتم و مسئولیت پذیر بودن در مورد شما بچه ها را پذیرفتم.

من مدام در مورد این اعتیاد ، تجربیات دیگران در مورد آن می خواندم. من از اشتباهات آنها درس گرفتم و از خرد آنها بهره مند شدم.

آینده چه چیزی را نگه می دارد؟

بیشتر از همان

اوقات سخت ، درد ، ناامیدی اضطراب

توانایی مقابله با موارد فوق

اوقات خوب ، اوقات خوب خوب.

چشم انداز زندگی در انتظار است.

همگی موفق باشید. و حتی اگر من سقوط کنم ، بدانید که این گنگ کار می کند و من سقوط خواهم کرد زیرا من هم انتخاب کردم.

ارتباط دادن - راه اندازی مجدد روز 90 ، نتایج موجود است

توسط - برایان هاوارد

پیوند به مجله ی خود را


 

به روز رسانی - 6 ماه تمیز - افکار من

سلام به همه ، این یک پست طولانی است ، بنابراین خودتان یک نوشیدنی بریزید و راحت شوید

از آنجا که ماههای 6 را بدون P ، بدون m ، بدون خیال و بدون ضرب و شتم جشن می گیرم ، می خواهم برخی از تجربیات خود را با شما در میان بگذارم.

سوابق من
ژورنال را برای داستان زندگی بخوانید ، اما به طور خلاصه من در بهترین قسمت 20 سال معتاد سنگین به مواد مخدر بودم. من حتی نمی دانستم PIED دارم زیرا چنان به p علاقه داشتم که تصور می کردم برای لذت بردن از رابطه جنسی واقعی ساخته نشده ام. وقتی اینترنت پرسرعت به اینترنت آمد ، من خیلی زود همه احساس انزجار از خودم را که نمی توانم رابطه خوب داشته باشم فراموش کردم. اما من همیشه با p خوشبخت زندگی نکردم ، ازدواج کردم ، بچه دار شدم و آنها را تحت یک دهه از بدترین شرایطی که توانایی آن را داشتم ، تحمل کردم. هر چه بدتر می شدم ، به p بیشتر احتیاج داشتم تا همه را بی حس کنم. این تداوم پیدا کرد تا اینکه من یک خراب بزرگ ناآگاهانه یک معتاد شدم - و این شلختگی بود که مبدل به یک برکت شد زیرا این یک شخصیت مشهور شخصی نبوده است که من را در این سفر آغاز کرده است ، بلکه در معرض خطر قرار گرفته است. من هنوز سعی کردم پنهان شوم ، انکار کنم ، کم اهمیت جلوه دهم و دروغ بگویم. سپس در تاریخ 29 اکتبر 2014 تصمیم گرفتم که در واقع می خواهم خوشحال بمیرم.

روش من
من توصیه هایی را که به خوبی توسط Underdog انجام شده است ، دنبال کرده ام ، کسی که به همراه آقا گری ویلسون می خواهم از این که کلمات و ابزارهایی را برای سفری به من می داد تشکر کنم که می دانستم باید انجام دهم اما می توانم یک پا را برای آن قدم بگذارم.

1. هیچ وقت ، یک نگاه اجمالی ، حتی یک حافظه تصویری - هر چیز سرزده ای بوجود می آید و من توجه خود را به تعویق می اندازم ، نفس هایم را می شمارم و ادامه می دهم

2 بدون MO

3. تا زمان راه اندازی مجدد تحریک نشود - در روز 65 اولین ارگاسم (بدون WD) با همسرم بود - مثل این بود که بکر بودن را دوباره از دست بدهم ، اما همانطور که باید بود

4 به هر قیمتی چشم انداز زندگی را بدست آورید

5- عوامل محرک خود را درک کرده و از آنها اجتناب کنید - آنها ممکن است فقط یک خانم برهنه نباشند

چگونه جهنم را متوقف می کنیم که در آن روزهای آغازین جلوی صداگذاری را بگیریم؟
من به عنوان یک معتاد مثل یک پسر کوچک وارد این سفر شدم - کسی یا چیز دیگری علت همه چیز بود. حتی اصرارهای من چیزی بود که به نظر من کاملاً خارج از توان من بود ، یک تجمع فیزیکی که فقط می تواند توسط PMO تسکین یابد. اما من به خودم قول دادم - نوعی وعده ای که شما واقعاً می دانید قرار است به آن عمل کنید - زیرا اگر نتوانید پس سزاوار هیچ چیز در این زندگی نیستید. بنابراین من این کار را ساده کردم ، زیرا از شکست خوردن وحشت داشتم. من 10 روز از پورنو دور می مانم - هیچ چیز در این جهان نیست که بتواند من را مجبور به PMO کند فقط در طی 10 روز. من می دانستم که جنگ خواهد بود ، اما همچنین می دانستم که وقتی به هدف خود رسیدم ، می توانم خودم را با عود "پاداش" دهم یا می توانم فشار بیاورم. پشت قول کوتاه مدت یک تعهد بلند مدت بود ، من می دانستم که اگر من به طور واقعی راه اندازی مجدد نکنم ، هیچ یک از موفقیت ها و نتایج ذکر شده در YBRB یا YBOP قابل دستیابی نیست - بنابراین آخرین کاری که آمادگی انجام آن را داشتم "نیمه راه اندازی مجدد" بود "، احساس منافع نکنید ، و همچنین احساس گرسنگی از سم من کنید. من در برخی از سطح ها می دانستم که این کار را برای 60 روز انجام می دهم (آنچه که تصمیم گرفتم کوتاهترین زمان برای راه اندازی مجدد من باشد).

احساس اضطراب می کردم ، احساس عصبانیت ، گیجی ، اضطرابم بالا و پایین می رفت و زندگی همچنان ادامه داشت - چالش پس از چالش به دنبال من.

اما به جای عود کردن ، من در مورد افراد دیگر در اینجا عود کردم. به اندازه کافی مطمئن باشید که احساس خزنده "اینکه PMO سریع چه ضرری خواهد داشت" یا "تصور کنید که بعد از این سم زدایی کوتاه چه حیرت انگیزی احساس خواهد شد" جایگزین یک درک غیرقابل انکار شد که فقط ناامیدی و عقب ماندگی ناشی از آن خواهد بود. مجلات در این وب سایت و برخی از پست های این موضوع بسیار مفید بودند.

ورزش ، داروی انتخابی من بود و هست. اگر من به راحتی نمی توانستم سرم را جمع کنم و اگر دیوارها شروع به بسته شدن می کردند ، هر کاری می کردم می انداختم و خودم را در ورزشگاه تکه تکه می کردم. اندورفین ها نیازهای فوری ارضای من را برآورده می کنند ، و این یک چرخه سلامتی و مثبت ایجاد می کند.

چند روز اول راه اندازی مجدد سیستم بدون شک سخت ترین روز است. بنابراین بسیاری از مردم در اینجا فقط قادر به گذراندن انگشت شمار روز نیستند. باید اینقدر خردکننده باشد که این چند روز پشت سر نگذارید ، اما برای کسانی که این کار را نکرده اند - فلات در بالای این قله وجود دارد. مطمئناً ، همیشه چالش هایی وجود دارد ، اما شما هرگز چنین ترکیب شدیدی را نخواهید داشت: 1) علائم ترک ، 2) مغز برای ، 3) انگیزه کم ، 4) عدم پاداش آشکار برای کنار گذاشتن این موضوع. اگر فقط می توانید خود را متقاعد کنید که فلات در دسترس شماست ، می توانید آن را بسازید.

و متقاعد کردن خود ، فریب خود ، نکته کلیدی در این چند روز اول است. من فکر کردم که اعتیادم کاملاً جدا از من است ، یک متجاوز است که باید گرفتار شود ، مهار شود و بماند تا بمیرد. اما در همان روزهای ابتدایی او بسیار عضو شماست - این صدای او است که می گوید "اما اگر من فقط مجبور به آزاد کردن باشم چه؟" و "نیروی اراده کافی نیست ، من اعتیاد شدیدتری نسبت به این بچه های دیگر دارم". بنابراین شما باید روش های فریب معتاد را پیدا کنید. من این کار را با اجازه دادن به PMO پس از رسیدن به هدف انجام دادم ، اگر این همان کاری بود که می خواستم هنگام رسیدن به آنجا انجام دهم. من همچنین زیاد مطلق صحبت نکردم ، مانند "من دیگر هرگز p نخواهم دید" - نه در روزهای اول. من به معتادم اجازه دادم كه فكر كند روزي در آينده به PMO ملحق خواهم شد. واقعاً مهم نیست که چگونه چند روز اول را پشت سر می گذارید ، فقط کافی است مجبور شوید. هنگامی که از مرحله اول خارج می شوید ، معتاد از مرحله مرکزی عقب نشینی می کند ، شما می توانید بدون اینکه تحت تعقیب وی قرار بگیرید حرکت کنید و تغییرات مثبت کوچکی شروع می شود - بهبودی حرکت ایجاد کرده است.

بیش از فقط P
در اینجا افراد زیادی وجود دارند که این را می دانند - تعداد بسیار کمی از ما که به سادگی یک اعتیاد جداگانه به p داریم ، هیچ چیز دیگری وجود ندارد. بیشتر ما چمدان هایی را به این اعتیاد حمل کردیم یا حداقل در طول مسیر چمدان ها را برداشتیم. چشم انداز زندگی ، درمان ، گروه های پشتیبانی ، روزنامه نگاری ، ورزش ، تغذیه سالم - هرچه با نگاه کلیتر به بهبود خود توجه کنید ، احتمال اینکه بتوانید به آن دست پیدا کنید بیشتر است. این می تواند برای هر یک از ما بسیار متفاوت به نظر برسد ، اما توصیه من به شما در صورت تلاش این است که بزرگنمایی کنید و به تصویر بزرگتر نگاه کنید. یک دقیقه پورنو و مزه های عجیب خود را فراموش کنید و مدتی را صرف بررسی چگونگی کنار آمدن با استرس ، اضطراب ، درد کنید. احساسی که نسبت به خودت ، زندگی ات داری فقط تصدیق نکنید ، مراقبه آن باشید. این افسانه است که درمان منجر به "آها" بزرگ می شود! لحظه ها یا موج های ناگهانی و ناگهانی موج احساسی و درک جدید - متوجه می شوید که چیزهایی را می گویید که سالها در سرتان بوده است ، احساس شما متفاوت است - احساس می کنید!

خود را برای چالش بعدی ببندید
این مرا می ترساند که چه تعداد از عودها به دنبال یک دوره سهولت ، اعتماد به نفس ، خودآرامی انجام می شوند. بنابراین بسیاری از مردم تصمیم می گیرند که "آب را آزمایش کنند" یا تصمیم می گیرند که اعتیاد دیگر تهدیدی برای آنها نیست ، یا آنها خود را عادت می دهند که در فلات بهبود یابند اما ناگهان با یک چالش بسیار تند روبرو می شوند و دست و پنجه نرم می کنند ، یا اضطراب در آنها ایجاد می شود به آرامی بدون اینکه آنها آن را تشخیص دهند و قبل از اینکه فرصتی برای کاهش آن پیدا کنند در مه هستند. من به جایی رسیده ام که هر بار که به نقطه بالایی برخورد می کنم و یا در مورد چگونگی وضعیت خودم بیانیه می دهم ، بلافاصله شروع به پرانتز کردن خودم می کنم - زیرا همیشه می آید ، زندگی چیزی را به سمت شما پرتاب می کند. من در طول این بهبودی دلایل زیادی برای عود داشته ام ، فکر می کنم یکی از دلایل اصلی این که بیش از حد هوشیاری نکرده ام. من دیگر از عود یا عوامل محرک نمی ترسم ، وقتی حالت تحریک کننده ها می آید از حالت روحی خودم می ترسم. بنابراین من دیگر مجبور نیستم در مورد محدود کردن قرار گرفتن در معرض p یا محتوای پیشنهادی جنسی وسواس داشته باشم ، من بیشتر وقت خود را صرف ارزیابی روحیه و مقابله با استرس و اضطراب خود می کنم - این باعث می شود عوامل محرک مانند آب پشت اردک ها از شما عبور کنند.

ابر قدرت ها
تأثیرات مثبت بسیار خوبی از راه اندازی مجدد وجود دارد - اما در مورد ابرقدرت ها ، شما باید انتظارات خود را در مورد آن مدیریت کنید. تصور کنید که یک دونده هستید و برای همیشه کفش سربی به پا کرده اید. راه اندازی مجدد مثل این است که آنها را خاموش کنید - شما هنوز هم باید در این مسابقه برنده شوید ، شما هنوز با سایر دونده هایی که کفش سرب پوشیده اند رقابت می کنید. اما دانستن اینکه ما از کجا آمده ایم باعث ایجاد جرقه ای می شود ، عزمی راسخ برای استفاده هرچه بیشتر از توانایی جدید ما در داشتن رابطه جنسی / اعتماد به نفس / یادآوری اطلاعات / تمرکز و غیره. و غیره. این شبیه به نفع دونده است. قدرت افزایشی که از طریق پوشیدن کفش سربی جمع کرده اند. اما این یک مزیت دائمی نیست و به همین دلیل نیست که کفش را در آوردیم. ما اینجا برای ابرقدرتها نیستیم ، ما اینجا هستیم تا دوباره به جهان بپیوندیم و برابری کنیم. ما هنوز باید با کنار گذاشتن خود از مناطق آسایش ، به موفقیت برسیم و خودمان را برای بهتر شدن به چالش بکشیم.

راهنمایی کنید
هرچه باشد شما به آن نیاز خواهید داشت. ما باید آنچه می توانیم بگیریم اما مطمئن شوید که شما نوعی شبکه پاسخگویی و پشتیبانی دارید. مجلات ، همسران ، جی اف ، درمانگران ، جلسات SAA - این اعتیاد به صورت مخفی قابل حل نیست. شما به یک خط نجات خارجی نیاز دارید ، زیرا وقتی خود را گم می کنید ، چیزی است که به صورت شما سیلی بزند و بگوید "نه - این مزخرف است". من می گویم که این مهمتر از ایجاد دیوار با استفاده از مسدود کننده ها و سایر مهارها است - بهتر است شما بدانید که عود مجدد همیشه امکان پذیر است ، اما بعد از عود است که شما تصمیم می گیرید دوباره به آن وارد نشوید.

با اینترنت و دستگاه های الکترونیکی خود دوباره ارتباط برقرار کنید
علیرغم عدم انسداد محتوا ، من موفق شدم هرگز به پورنو نگاه نکنم. من نمی خواستم خود را از ابزاری که برای کار به آن احتیاج داشتم قفل کنم و مهمتر از آن ابزاری است که ارزش آن بسیار بیشتر از PMO بود - بنابراین من در مورد نحوه مشاهده دستگاه هایم بسیار سخت کار کردم. من YBRP را همیشه در مرورگر خود باز نگه داشتم - هر بار که مرورگر را در آنجا روشن می کردم ، آن را یادآوری می کرد که چه کار می کنم. برای جلوگیری از عوامل ایجادکننده ، مجبور شدم تغییراتی در منابع خبری شبکه های اجتماعی و نحوه برخورد با نامه های ناخواسته و غیره ایجاد کنم اما مهمتر از همه ، من هر روز به استفاده از اینترنت برای بازیابی ادامه می دادم ، تا اینکه در آخر شروع به مشاهده iPad خود به عنوان ابزاری کردم برای بهبودی و نه ابزاری برای فرار. من همیشه فقط یک یا دو کلیک از PMO داشته ام - درست مثل اینکه یک الکلی هرگز از یک میله دور نباشد. ممکن است پرهیز از این سخت باشد که هیچ دیواری بین شما و سم شما وجود نداشته باشد ، اما توانمندی حاصل از دانستن این کار - شما را به موفقیت سوق می دهد.

برای خودت خوب باش
خودت را ببخش. باور کنید که شما سزاوار موفقیت هستید. از انزجار و ناامیدی از کاری که انجام داده اید حرکت کنید. همیشه زمانی برای پذیرفتن جدی این موارد وجود خواهد داشت ، اما ما قبلاً مجازات های خود را برای آنچه انجام داده ایم - عزت نفس پایین ، تنهایی ، عدم ارتباط ، اضطراب - انجام می دهیم ، این همان چرخه تنفر از خود است که تغذیه می کند نیاز

گرفتار چیزهای کوچک نشوید
در این مورد هیچ قانون جهانی وجود ندارد و همه ما با ترکیبی منحصر به فرد از "موارد" روبرو هستیم که باید اصلاح شود. بنابراین وقتی سفرتان با آنچه انتظار داشتید متناسب نیست یا وقتی با شخص دیگری مخالف هستید همه اینها را قبول کنید خیلی نگران نباشید. در جایی از این انجمن و YBOP ، که در همه حساب ها و مقالات پاشیده شده است ، نقشه مناسبی برای شماست - شما باید یاد بگیرید که چه چیزی برای شما مفید است و با آن کار می کنید - فقط توجه داشته باشید که گاهی اوقات این چیزی است که شما درمورد بیشترین مانعی که باید از آن عبور کنید اعتراض دارند.

راه اندازی مجدد واقعی است
تنها چیزی که می دانم این است که م thisثر است. کار آسانی نیست ، هیچ میانبری وجود ندارد ، راه طولانی و سخت است - اما اصرارها فروکش می کنند ، اعتماد به نفس و وضوح شما افزایش می یابد ، کنار آمدن با اضطراب راحت تر می شود و سیم کشی واقعی و سرگرم کننده است! نحوه احساس ، فکر کردن ، رفتار من ، اکنون در چند ماه گذشته بسیار تغییر کرده است - من می دانم که اگر من در این مسیر قدم نمی گذاشتم ، کار نمی کرد. این ترس از دور ریختن همه چیز و ترجیح واقعی برای زندگی بدون p است که اکنون مرا تمیز نگه می دارد.


 

داستان اولیه

زمان خوب برای backstory. هر چند به طور خلاصه ، من از طریق این راه اندازی مجدد پیشرفت می کنم.

من 34 ساله هستم من از حدود 13 سالگی خودم می خواستم تقریباً هر شب زندگی ام را بخوابم. در همان سال پورنو کشف کردم. Porn در آن زمان آنلاین نبود ، اما وقتی 15 ساله بودم ، فهمیدم که رویکرد "مخفی" پنهانی نسبت به مصرف پورنو در مقابل دوستان "عادی تر" دارم. من در مدرسه شبانه روزی بودم که از برخی جهات مانند زندان است و پورنو نوعی ارز بود.

1998 من 18 بودم که با پدر مطلقه من در خانه زندگی می کردم ، بسیاری از اوقات فراغت و اینترنت رونق می گرفت. من روزانه پورنو استفاده می کردم 5 در هفته.

سال 1998 بکر بودن خود را در یک جشن پارانویای دود علف های هرز از دست دادم. این یک فاجعه بود. به جای اینکه به آن بخندم و حرکت کنم ، ترسیده ام که این مسئله برای همیشه اشتباه است - از آن روز به بعد رابطه جنسی را با رعب و وحشت کامل همراه کردم. پورن آغوشی گرم بود که هرگز درباره من قضاوت نخواهد کرد.

2000 - وقتی خواهر اعلام کرد که توسط پدر من مورد آزار جنسی قرار گرفت ، دنیا از هم پاشید.

2001 - از طولانی ترین رابطه من - 20 ماه - با دختری از دانشگاه جدا شد. ما هرگز مناسب نبودیم اما من انتظار دارم که او خوشحال شود که آنجا را ترک کند زیرا من احتمالاً فقط به نظر او نمی رسیدم. هفته های اول خیلی "داخل اتاق" بودم ، از پورنو استفاده نمی کردم ، بدون مشکلات ED. سپس شروع به فرو رفتن کرد و من مصرف پورنو را افزایش دادم و از صمیمیت فرار کردم - این خیلی سرنوشت من را مهر و موم کرد.

2005 - من یک دانش آموز پرشور هستم ، از نظر جسمی فعال هستم ، دو سال درمان پشت سرم دارم ، کارهای زیادی در مورد وضعیت خانواده ام انجام داده ام ، و به طور مستقل با دوستانم زندگی می کنم. با استفاده از مقادیر زیادی پورنو اما احساس اطمینان می کردم که من "مقاله تمام شده" هستم - کسی که هر دختری خوشبختانه ملاقات می کند.

2005 - با همسایه ام ، دختری زیبا ، رابطه ای را شروع کردم که طی چند ماه گذشته از زمان مهاجرت با آن آشنا شده بودم. او عاشق ، مهربان ، غیرقضاوت و کاملاً هوای تازه بود.

2006 - دوره ماه عسل به سختی به پایان رسیده است و ما در حال مهاجرت هستیم و او باردار است. به جای تلاش برای شناختن احساسی که نسبت به همه اینها دارم ، در واقع من فردی هستم که با همه چیز جلو می رود.

2007 - اولین پسر متولد شده - یکی از شگفت انگیزترین چیزهایی که می توان در این کره خاکی به دست آورد. اما من بسیار وحشت زده ام. وحشت زده از اینکه نتوانم از خانواده در حال رشدم حمایت کنم ، به اندازه کافی خوب نیستم ، که پدرم خواهم شد. من بزرگترین اشتباه زندگی خود را مرتکب می شوم ، به جای این که ترس هایم را با همسرم در میان بگذارم و فیلم را عوض کنم ، به آغوش گرم دوستم می پردازم - "این می تواند بین من و تو بماند. شما خروجی من خواهید بود و به من این امکان را خواهید داد که با لبخند بر لب ادامه دهم - هیچ کس نمی داند و تا آن حد وجود نخواهد داشت ".

2008 - من شغلی را شغل می کنم که باعث می شود هر هفته 2 هفته به کشوری دیگر سفر کنم. این یک حرکت بزرگ شغلی است ، اما بخشی از آن ناشی از تمایل من برای دویدن به تپه ها است. من وقتی دور هستم ، پورنوگرافی هایم را بیشتر معطوف می کنم. به نظر می رسد که این کار درست است. من سعی نمی کنم امور و یا یک شب اقامت داشته باشم ، که آسان است یک مرد در یک مکان خارجی با کلیدهای یک اتاق طبقه اجرایی در هتل. به خودم می گویم وفادار بودن به این شکل است. من از وقایع فزاینده ای که با وجود این که در خانه هستم ، هنوز به استفاده از پورنو نیاز دارم ، چشم پوشی می کنم.

2011 - نوامبر است. من دو پسر دارم همسرم اکنون مدتی است که دچار افسردگی شده است. من آن را به نوعی چیز عرفانی پس از زایمان یا عدم تعادل شیمیایی ذاتی در مغزش تحمیل کردم. فیل موجود در اتاق ، به نام P ، قاتلان است اما من کاملاً نمی توانم آن را بشنوم. همسرم هیچ تصوری از اینکه من دقیقاً چه کاری انجام می دهم ندارد ، اما او می داند که او بدبخت است - او همسری دارد که به سختی در خانه است و هنگامی که او در خانه است او خاردار است - تنبل ، ناشکر ، نگرشی که نشان می دهد او برای فرار کاج می زند . او یک اولتیماتوم ارائه می دهد - شغل خود را تغییر دهید یا اینکه ما با مشکل جدی روبرو هستیم. منطقی است که سفر شیطان واقعی است ، و من خوشحالم که گرما را از P. می گیرد. بنابراین من موافقم که بیشتر در خانه بودن سالم خواهد بود.

2012 - شغل جدیدی را آغاز کرد ، به کشور جدیدی نقل مکان کرد. این یک ورود ناخوشایند است و خانواده از پوسته شوکه شده اند - من مغرور ، پف کرده ، نفوذ ناپذیر هستم و از پورنو استفاده می کنم گویا کسی در شرف قطع اینترنت است.

2012 - اکتبر. کافئین ، پورنو ، استرس ، کمبود خواب = حمله وحشت کامل در محل کار. چیزی به شدت اشتباه است اما البته نمی تواند پورنو باشد؟ فقط کار.

2013 - مه - همسرم در حال تمیز کردن خانه است و لپ تاپ من را حرکت می دهد. باز می شود و هر کاری را که طی چند هفته گذشته انجام داده ام نمایش می دهد. من فوق العاده شلخته شده ام (که اکنون از آن سپاسگزارم). او مرتکب شده است ، بلافاصله با من روبرو می شود. شواهد غیرقابل انکار است - من نمی توانم از این حیث مزخرف کنم یا خودم را دستکاری کنم. بنابراین من می پذیرم که یک احمق هستم ، اما میزان مشکل را کم اهمیت می کنم. چالش جدید من این است که این دوره ناراحت کننده از بین برود تا بتوانم به روشهای قدیمی خود ادامه دهم. بله من کمتر از آن استفاده خواهم کرد و بیشتر احتیاط خواهم کرد و من در حال حاضر برای بچه هایم پدر بهتری هستم ، بنابراین اجازه دهید فقط در مورد آن صحبت کنیم خوب؟!

2014 - ما مشاوره رابطه داشته ایم ، من توافق کرده ام که به یک متخصص نیز مراجعه کنم. من پیشرفت خوبی دارم من از اصطلاح اعتیاد استفاده می کنم اما درک درستی از آنچه هستم ندارم. من قصد ندارم دائماً خودم را از این شر خلاص کنم. سپتامبر فرا می رسد و من سرانجام وارد مطب درمانگرانم می شوم و به او می گویم که تاکنون واقعاً نخواسته ام ترک کنم. من در طول سال حدود 6 بار به PMO عود کردم که از برخی جهات یک اتفاق شگفت انگیز است. اما این چیزی بیش از پرهیز نیست - من هیچ تلاشی برای بهبودی ، ایجاد یک چشم انداز زندگی ، سیم کشی مجدد مغزم نکرده ام. نفس هایم را تا جایی که توانسته ام گرفته ام و پشتم را برای چند بار که هوا بلند شده ام تکان می دهم. من همچنین ادامه داده ام که هیچ چیز را با همسرم تقسیم نکنم. شرمساری همه چیز ، چه برسد به آنچه که من تصور می کنم اگر همه چیز را ببیند ، انجام خواهد داد ، مرا وادار می کند که همه اینها را پنهان کنم. بنابراین او فقط یک اعتراف به اولین عود من را می گیرد. از آن زمان تاکنون 5 داشته ام.

ماه گذشته - من آخرین روزهای خود را 35 روز می گذرانم ، بیشتر شبیه بهبودی ، اما همسر فقیرم هنوز در دروازه اصلی گیر کرده است و می خواهد بفهمد من واقعاً چه کسی هستم. من تمیز می آیم - بسیار زشت می شود. معتاد در صداقت صداقت انتظار یک پنج بالا را داشت - من به جای آن کاملا سیلی خوردم.

هفته گذشته - درمانگر من پیشنهاد می کند که به یک گروه پشتیبانی مراجعه کنم. من به خانه می روم ، "گروه پشتیبانی از اعتیاد به پورنو" را در Google تایپ می کنم. برای 7 روز گذشته من برای همیشه YBOP YBRB و قدرت روزانه روی iPad خود داشتم. من در حال ارسال ، خواندن و مهمتر از همه با همسرم هستم. او هنوز هم عصبانی است و از همه آنچه من انجام داده ام به شدت آسیب دیده است. من باید در واقعیتی که امروز هستم متمرکز باشم در حالیکه همزمان قبول می کنم همسرم باید "مرا" عقب بگذارد اکنون که بالاخره اجازه داده ام او را وارد کنم. این هزینه ای است که شما برای "افشای قطره" می پردازید.

امروز - من 6 روز به راه اندازی مجدد رسمی خود مانده ام. هدفم بالا است. من به 60 روز بدون PMO ، بدون M ، بدون O نیاز دارم. سپس من پیش بینی می کنم و برنامه ریزی های بیشتری را انجام می دهم. من رویکرد Underdog را دنبال می کنم و یک چشم انداز زندگی ایجاد خواهم کرد. من می خواهم این کار را درست انجام دهم

اجازه بدهید تا ببینیم که چطور پیش خواهد رفت.