سن 36 - بازتاب 90 روز حالت سخت

بیش از هر چیز ، تا کنون راه اندازی مجدد من درهای زندگی موفقیت آمیز تر و رضایت بخش تر را برای من باز کرده است. عبور از دری که به دلیل کمبود تجربه نمی توانید آن را ببینید ، سخت است. اگر اجازه دهید یک راه اندازی مجدد می تواند به آن در نور بتابد.

اگر کنار بگذاریم ، در روز 90 ، می توانم با چهره ای صاف بگویم که با موفقیت با 20 سال اعتیاد به MO مبارزه کردم. برای من تقریباً غیرممکن بود که از اوایل تصور کنم که می توانم یک جنبش جنسی قوی داشته باشم ، اما هیچ اشتیاق قابل توجهی برای روز به روز MO ندارم. با این حال دقیقاً همان نقطه ای است که من به آن رسیده ام. وقتی به ماه آینده دسامبر نگاه می کنم ، همان احساس ناامیدی را احساس نمی کنم که با شروع 60+ روز آینده بدون ارگاسم احساس کردم. درعوض اشتیاق و خواسته های من عمداً به علاقه ای که برای یادگیری مادام العمر دارم تغییر کرده است. من شما را با این جزئیات خسته نمی کنم ، اما اگر کنجکاو هستید ، می توانید مجله خود را بررسی کنید.

برای ماه دسامبر ، من تصمیم گرفتم تا با خیاط کردن نسخه شخصی خود از حالت Monk Mode متناسب با سبک زندگی فعلی خودم ، مسیر خود را ادامه دهم و یک قدم دیگر را در یک مسیر بسیار مثبت با قاطعانه دوری از خیال و مدیریت ogling تا حد ممکن بردارم. این دو در است که من می خواهم ادعا می کنم در ابتدای راه اندازی مجدد بسته شده است ، اما باید اطمینان داشته باشم که اکنون می توانم با موفقیت مقابله کنم (اطمینان از این واقعیت که می توانم مسیری روشن برای رسیدن به هر دو هدف ببینم و می توانم تجسم کنم مراحل لازم برای رسیدن به آنجا).

از اواخر ، ذهن آگاهی تکنیک بسیار موفقی برای جلوگیری از سرگرمی عمدی خیالات طولانی مدت بوده است. بخش موفق هیچ ارتباطی با تخیل و ارتباط بیشتر با شناخت کاربرد عمومی ذهن آگاهی به عنوان یک روش تقویت زندگی ندارد. من به تازگی شب گذشته توانستم از این ایده استفاده کنم تا فهمیدم که چه موقع و چرا افکارم از مطالعاتم دور شد و آنها را تا حدودی به آرامی برگرداند.

من فکر می کنم که در حال حاضر به اندازه کافی گفته ام و شما را تشویق می کنم که قضاوت کنید که آیا فکر می کنید من در 90 روز گذشته به طور قابل توجهی تغییر کرده ام یا نه. به یاد داشته باشید ، شما نویسنده تجربیات خود هستید. آن را به داستانی ارزش خواندن تبدیل کنید!

به اشتراک گذاشتن احساسات کیفی معنی دار در مورد چگونگی تغییر زندگی پس از راه اندازی مجدد سخت است. حتی جدا کردن پیشرفت های زندگی که مربوط به راه اندازی مجدد است از موفقیت های دیگری که همه ما دوست داریم باور داشته باشیم ناشی از nofap است ، دشوارتر است ، اما در واقع می تواند یک رابطه علalی مهم داشته باشد. با این وجود ، من احساس می کنم باید علیرغم یک حافظه ذاتی ناقص و نگاه اجتناب ناپذیر مغرضانه ، در انجام این کار ضربه بزنم. برای این منظور ، من به نکاتی توجه خواهم کرد که اخیراً بیشترین سود را برای من داشته اند. اگر می خواهید بیشتر بدانید ، در پرسیدن دریغ نکنید. برای جزئیات بیشتر و گزارش "در ترانشه ها" ، لطفاً اولین شرح موفقیت من را در پیوند زیر یا کل مجله من در بخش ورود به سیستم راه اندازی مجدد ببینید.

هرچند می توانم برخی از مواردی را که در خودم دیده ام برای شما تعریف کنم. من خیلی اعتماد به نفس بیشتری دارم (نه کاکایی). فکر می کنم این ناشی از عشق به خود باشد. اعتماد به نفس بیشتری در مورد اینکه چه کسی هستم و هستم. به هدفم اطمینان دارم من برعکس اینکه خودم را جذب کنم ، می خندم. دلسوزم من مردم را بیشتر از آنچه واقعاً هستند می بینم. فقط با شیاطین خود مبارزه می کنند. وقتی توانستم شیاطین خودم را ببینم و درک کنم ، گویی می توانم ناگهان آن مبارزه را در دیگران احساس کنم.

من برای بی باکی تلاش می کنم. و من از اینكه مردم را متقاعد كنم كه ترس آنها به همان اندازه كه تصور كرده اند واقعی نیست و من لذت می برم. رویارویی منظم با ترس من به من کمک کرده است که بفهمم چگونه این مدت طولانی من را عقب نگه داشته است. این بخش بهبودی ترسناک ، اما سرگرم کننده بوده است.

من فپینگ را ساده وسیله ای می دانم که مرا به این مسیر آورده است. سابق من می داند که من خودم را دوست دارم. من فکر می کنم این او را می ترساند زیرا او می داند که من با قطره یک کلاه دور می شوم. اما فکر می کنم جذابیت من را بیشتر می کند ، زیرا او می داند که من او را می خواهم زیرا او شگفت انگیز است و نه به این دلیل که من به او "نیاز" دارم.

من دیگر نظرات خود را ابراز نمی کنم ، من فکر نمی کنم نظرات من مانند گذشته مهم باشند. من راحت هستم بدون اینکه لازم باشد حق با من باشد. من می توانم بیرون از تاریخ قرارهایم بیرون بروم و احساس تساوی آن فرد را داشته باشم. به نوعی احساس روشنایی می کنم. مثل اکهارت تول نیست. اما اکنون این نوع کتاب ها معنی بیشتری دارند. بعضی از افراد به یک شب می رسند و روشن می شوند. من بیشتر بودم و هنوز هم در حال پیشرفت هستم.

من خیلی شکست خوردم اما تسلیم شدن گزینه ای نبود. سرانجام به مکانی رسیدم که تازه تسلیم این واقعیت شدم که این باعث نابودی من خواهد شد. من این را بیشتر از نفس کشیدن می خواستم. من ممکن است گرفته شده است.

ارتباط دادن - تأمل در روزهای 90 حالت سخت

by پیشرفت