سن 41 - همسرم را خیلی بیشتر دوست دارم - صمیمیت پرشور و لذت بخشی

هنگامی که من واقعاً فهمیدم که پورنو و چگونه در مغز کار می کند ، و صدمه ای را که PMO وارد می کند درک کردم ، چیزی تغییر کرد. چیزی در درون ماجرا گرفت ، و من گفتم "من با پورنو و فپینگ برای همیشه تمام شدم!"

همیشه فرصتی وجود دارد که ممکن است لغزنده و تنظیم مجدد شوم ، اما می دانم که هرگز به زندگی روشی که قبلاً استفاده می کردم برنمی گردم. پورن قدرت خود را بر من از دست داده است. این توانایی از دست دادن من حتی توهم خوشبختی را از دست داده است. همیشه فقط یک توهم بود ، اما به نوعی به آن خیال اعتقاد داشتم. اکنون ، من به وضوح می بینم که PMO باطل ، خالی و زشت است.

من اولین بار در مورد yourbrainonporn.com و NoFAP روز بعد از شکرگذاری را فهمیدم. این یک مورد تصادفی بود ، و من قصد نداشتم که آنها را پیدا کنم ، یا هرگز PMO را متوقف کنم. من در آن زمان 40 بودم و از سن 13 و به طور فزاینده ای معتاد پورنو از حدود سن 20 (روزهای شماره گیری) بوده ام. من یک مرد متاهل هستم ، با این حال در سالهای اخیر ، من و همسرم فقط یک بار رابطه جنسی داشتیم ، در حالی که من بارها به هفته ای 3-5 به پورنو می گشتم ، اغلب در هر ساعت به ساعت های زیادی به پورنو می رفتم.

روز بعد از شکرگذاری ، من فهمیدم که PMO مردان را نرم ، با اراده ضعیف ، افسرده ، از لحاظ اجتماعی ناجور و غیر بلند پرواز می کند. من فهمیدم که باعث اختلال عملکرد جنسی مانند PIED و DE می شود. من با آنها دست و پنجه نرم نکرده ام ، اما فقط فکر اینکه این اتفاق برای من بیفتد من را وحشت زده کرد. درک مفهوم پاسخ دوپامین چراغ من را روشن کرد.

من از پورنو و شلاق کنار گذاشتم و در این reddit کمین شدم که هرچه می توانستم را می خواند. من در آن روز اول به 19 روز رفتم ، و سپس عود کردم و به مدت یک هفته به عادت های قدیمی ام بازگشتم.

به هر حال ، در حالی که هنوز تحریک جنسی بود ، پورنو و fapping فقط دیگر یکسان نبودند. من می دانستم PMO فقط "مزخرف" است که واقعاً راضی نمی کند. من در 23 دسامبر دوباره متوقف شدم. این 69 روز پیش بود و من اکنون می دانم که زندگی در آن راه به پایان رسیده است.

بدون شک ، سه هفته دیگر برمی گردم تا گزارش 90 روزه خود را به شما ارائه دهم.

این بار به Reddit NoFAP پیوستم و شروع به ارسال پست و تعامل با افراد دیگر کردم. این فوق العاده مفید بوده است. من واقعاً به مردم اینجا اهمیت می دهم. همه ما باهم در این چیز هستیم. خیلی خوب است که کسی بتواند در مورد این موارد با او صحبت کند. سعی می کنم تا جای ممکن تشویق و برای اعضای دیگر دعا کنم. من نمی خواهم با عود کردن ، همه را ناامید کنم ، و مطمئن هستم که هک نمی خواهد نشان کوچک احمق پیشخوان من را تنظیم کند.

چند هفته بعد از شروع NoFAP این بار ، من و همسرم بسیار دعوا کردیم. بعد از آن ، ما چندین هفته رابطه جنسی نداشتیم. در گذشته ، درگیری با همسرم عامل اصلی من بوده است. من احساس عصبانیت و آسیب دیدگی می کردم که پورنو ناراحتی ام را برطرف کند و عشق و مقبولیتی را که آرزو دارم به من بدهد. انجمن احساس می کند که من به همسرم احتیاج ندارم. من فقط می توانم خودم را راضی کنم.

این بار من تسلیم آن اصرار نشدم. من می دانم که پورنو فقط یک دروغ است ، و "fapping فقط خودت را لعنتی". من می دانستم که واقعاً به همسرم احتیاج دارم و او را دوست دارم. من آویزان شدم و تسلیم نشدم. این "زمان سخت" 24 روز طول کشید ، طولانی ترین زمانی که من بدون انزال رفته ام. مکید ، و من توپ های آبی داشتم.

از آن زمان ، رابطه ما بهتر شده است و ما دوباره رابطه جنسی برقرار می کنیم. زندگی در حال نگاه کردن است. ازدواج من رو به بهبود است. من همسرم را خیلی بیشتر دوست دارم و اوقات صمیمیت جنسی ما بسیار پرشورتر و لذت بخش تر است. من خوشحال ترم ، از خودم خجالت نمی کشم ، بلندپروازتر و با اعتماد به نفس بیشتری هستم من همچنین در حال تمرین بوده و اکنون هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی / روحی / روانی احساس قوت می کنم.

در آنجا برادران آویزان شوید. ما هرگز نمی توانیم برگردیم! ما هرگز نمی توانیم دوباره چنین زندگی کنیم! پل ها آتش گرفته اند.

ارتباط دادن - من هرگز نمی توانم برگردم. من هرگز نمی توانم دوباره چنین زندگی کنم.

by آمونینمن


 

به روز رسانی - Age 41 ، 83 NoFAP برای 83 روز ، و به طرز عجیبی می بینم که عاشق هستم. . . با همسرم 🙂

تقریباً همین است. من 41 ساله هستم و 15 سال ازدواج کردم. من از 13 سالگی شروع به کار کردم و از حدود 20 سالگی از پورنو استفاده کردم.

من استفاده از پورنو را متوقف کردم و به ندرت خودارضایی کردم ، برای اولین ازدواج در سالهای نسبتاً خوشحال ، اما از آن زمان به تدریج به پایین تپه رفته ام. تعداد دفعات رابطه جنسی ما کاهش یافته است و استفاده از پورن من افزایش یافته است. احساس نزدیکی با همسرم نیز به تدریج محو شد.

طی 5-6 سال گذشته اوضاع به وضوح بدتر شده است. فراوانی رابطه جنسی با همسرم تقریباً هر ماه یک بار کاهش می یابد ، در حالی که من هفته ای 3-5 بار به فیلم های پورنو می پردازم و بیشتر از 10 ساعت در هفته به پورنو می پردازم. کار به جایی رسید که احساس می کرد دیگر واقعاً ارزش پیگیری رابطه جنسی را ندارد. همسرم احساس می کرد مثل هم اتاقی من است.

من احساس تلخی نسبت به او کردم که در قلب من رشد می کند.

او همیشه نسبت به من میل جنسی بسیار کمتری داشته است و از آنچه که مایل به انجام در رختخواب است بسیار سرکوب شده است. به علاوه ، او هرگز به نظر نمی رسد که علاقه به رابطه جنسی داشته باشد (اگرچه او اغلب ، اما نه همیشه ، وقتی این کار را انجام می دهیم ، از رابطه جنسی و ارگاسم لذت می برد).

من همیشه همسرم را بسیار جذاب و از نظر جنسی مطلوب می دانم ، با این حال کمتر و کمتر او را دنبال می کنم. به همین ترتیب ، من همیشه بسیار بیشتر از رابطه جنسی و پورنوگرافی از رابطه جنسی واقعی لذت برده ام. با این حال ، پورنو و fapping همیشه یک چیز مطمئن بوده است. هرگز مانند همیشه همسرم پیشرفتهای من را رد نکرد. پورنو ، برخلاف همسرم ، وقتی می خواستم همیشه در کنارم بود. هرگز چیزی از من نپرسید و مرا آزار نداد.

برخلاف رابطه با یک شخص واقعی ، پورنو نیازی به تلاش ندارد.

ذهنم معمولاً وقتی با من صحبت می کرد سرگردان می شد (زنان زیاد حرف می زنند؟) در حین رابطه جنسی با او ، گاهی اوقات به صحنه های پورنو که از آنها لذت می برم فکر می کنم.

من مشتاقانه منتظر بیرون آمدن او از خانه بودم تا بتوانم به پورن بیفتم. من عاشق مسافرتهای مسافرتی بودم تا بتوانم در هتل خودم کاملاً مست شوم و ساعتها به تماشای پورنو و سرپیچی بپردازم.

او هفته ها چندین شب کار می کند و حدود سه ساعت دیرتر از من به خانه می رسد. من اغلب این زمان را صرف جستجوی پورنو می کردم ، و سپس بهانه می آوردم که در این مدت کاری کاری نکرده ام (اتفاقاً - ما هیچ بچه ای نداریم).

مواقعی که من به پورنو می افتادم و از شنیدن درب گاراژ مکانیکی با ورود او به خانه به محل کار ، 30-60 دقیقه زودتر از آنچه انتظار می رفت وحشت داشتم وحشت زده شدم. این زمان ها شامل یک خط تیره برای حذف سابقه مرورگر ، خاموش کردن رایانه و به نظر می رسید که من در عرض 30 ثانیه کار دیگری انجام می دادم یا به گونه ای بود که باعث شد او از ماشین خارج شود و به داخل خانه بیاید.

من بعضی اوقات از ازدواج با او پشیمان می شدم و می خواستم همسر دیگری پیدا کنم (کسی که از رابطه جنسی لذت می برد و می تواند فرزندانم را برای من به ارمغان آورد).

خلاصه اینکه ، من از بسیاری جهات یک شوهر زیبا و باهوش بوده ام.

نوامبر گذشته ، من به yourbrainonporn.com و nofap رسیدم و فهمیدم که باید تغییر کنم.

من تصمیم گرفتم که دیگر به تماشای پورنو و fapping نروم. من در اولین تلاش 19 روز رفتم ، سپس به مدت یک هفته عود کردم. من دوباره در 23 دسامبر شروع کردم و از آن زمان به بعد به پورنو نگاه نکردم و یا خودارضایی نکردم.

از آن به بعد:

همسر من بسیار جذاب تر از گذشته به نظر می رسد. من او را نه تنها جذاب ، بلکه بسیار زیبا و کاملاً مطلوب جنسی می دانم.

چیزهایی که او درباره آن صحبت می کند بسیار جالب تر از گذشته به نظر می رسد. حتی وقتی او در مورد چیزی خسته کننده صحبت می کند ، من او را بسیار ناز می بینم ، و فقط دوست دارد به او نگاه کند ، و به او گوش بدهم.

من خیلی بیشتر اوقات رابطه جنسی را با او دنبال می کنم (این تنها راه لذت بردن از جنسیت است). فراوانی جنسی ما هنوز فاقد است ، اما بسیار پیشرفت کرده است. ما از یک بار در ماه به حدود یک بار در هفته رسیده ایم (و عجیب اینکه من در واقع می توانم با آن زندگی کنم). با این حال من به بهبود این فرکانس ادامه خواهم داد ، زیرا فکر می کنم 2-3 بار در هفته درست است.

شدت عاطفی عشق ورزیدن ما بهبود یافته است ، من بیشتر از "در لحظه" "لحظه ای" هستم.

من نسبت به او احساس محبت بیشتری می کنم. وقت بیشتری را صرف گپ زدن با او می کنم. من او را در آغوش می گیرم ، و دستش را خیلی بیشتر نگه می دارم. فقط احساس نزدیکی می کنم من از بودن با او لذت می برم

اکنون خوشحالم که زود درب گاراژ را باز کردم و از خانه او استقبال کردم.

من همسرم را برگشتم و او را دوست دارم. اکنون زندگی خود را به عقب برمی گردانم.

بچه ها ، ما باید برای همیشه از پورنو کنار بگذاریم! هرگز تسلیم نشو و هرگز تسلیم نشو! زندگی و عشق ، ارزش آن را دارند.