سن 43 - بروزرسانی 1 ساله: یک سال پیش همسرم به اندازه کافی کافی داشت و تهدید کرد که می خواهد بیرون برود و بچه های ما را می برد

8Q4VgS.jpg

امروز یک سالگرد آزاد بودن PMO من است. من 43 ساله هستم و از نوجوانی معتاد شده ام. من بارها تلاش کرده ام که بهتر شوم اما همیشه ترک آن خیلی دشوار است. من هرگز نفهمیدم چرا علی رغم تلاش برای کارهای مختلف ، شکست خوردم. همسرم می دانست که من در حال تماشای پورنو هستم اما نمی دانست چقدر بد است زیرا من او را تعطیل کردم. من تمام ازدواج 17 ساله مان را برای او بسته بودم. یک سال پیش همسرم به اندازه کافی کافی داشت و تهدید کرد که می خواهد بیرون برود و بچه های ما را می برد و به دیگران می گوید چرا اگر من عوض نشوم. آن لحظه لحظه سنگین من بود. آن شب نیز شبی بود که ترک ترکیه را ترک کردم.

من قول داده ام که تغییر کنم اما وعده های یک معتاد بی ارزش است. من نمی دانستم که چطور می خواهم این کار را انجام دهم اما تصمیم داشتم بهتر کار کنم. من هدف این را داشتم که فرد ، شوهر و پدر بهتری باشم. من سالها پیش در مورد مشکل خود به یک درمانگر مراجعه کرده بودم و دوباره شروع به استفاده از برخی از آن تمرینات کردم. من یک ژورنال شخصی مقاله را راه اندازی کردم و تمام افکار و احساسات منفی خود را بیرون ریختم. من در مورد احساس انزجار نسبت به خودم نوشتم و نوشتم که بالاخره قرار است مسئولیت زندگی خود را بپذیرم و اینقدر از کنترل خارج نشوم.

بالاخره مجبور شدم تمام حقیقت را به همسرم بگویم. شکستن دیوارهای پنهانی که در اطراف خودم ساخته بودم کار آسانی نبود. برای دومین بار در زندگی بزرگسالان من شکست و گریه کردم. او اظهارنظر جالبی کرد که ممکن است علائم شبیه آسپرگر وضعیت من را بدتر کند. مقابله با تصاویر بی جان نسبت به افراد زندگی واقعی بسیار ساده تر است. من هرگز از گفتن حقیقت پشیمان پشیمان نشدم. زیاد حرف زدیم و زیاد جنگیدیم. فهمیدم چقدر به او صدمه زده ام. من باید نشان می دادم که قبل از اینکه حاضر شود از من حمایت کند ، تغییراتی را ایجاد می کنم. من نمی توانستم مربی ، مشاور یا مکمل دیگری داشته باشم که به من کمک کند تا به این سمت دست پیدا کنم. امیدوارم روزی بتوانم او را به خاطر تمام صبر و استقامت که به من نشان داد بازپرداخت کنم قبل از اینکه در نهایت از حالت اغما پورم بیدار شوم.

در روز 4 از راه اندازی مجدد من ، شروع به تحقیق در مورد این مشکل کردم. برای اولین بار فهمیدم که او فقط یک عادت بد نیست بلکه یک اعتیاد است. این حقیقت منفرد تمام زندگی من را به وجود آورده است و چرا من اینقدر شکست خورده در چشم انداز. من هم فهمیدم که من خودم ده ها سال است که با پورنو دارو می کردم.

دوره سم زدایی ام احساس می کرد جهنمی می روم. عصبانی بودم ، تحریک پذیر بودم ، احساساتی خشن داشتم. من هیچ مهارت عملی کنار آمدن نداشتم. من بیشتر از خودم عصبانی بودم که به خودم اجازه دادم وارد این شرایط شوم. سرانجام فهمیدم که کار زیادی طول می کشد تا پاسخگوی اقدامات من باشد. برای هفته ها من یک غلتک اتومبیل احساسی را تجربه کردم - پایین و پایین ، طبیعی تا عصبانیت تا افسردگی ، سطوح مختلف بی ارزشی ، و اینکه آیا موفقیت وجود دارد یا خیر. برای پیشرفت به چند موفقیت کوچک نیاز داشتم. بعضی از افراد در چند روز اول احساس پیشرفت می کنند. ماهها هر روز بدبخت می شدم. می ترسیدم که دیگر هرگز نتوانم خوشبخت شوم. ترسیدم که بیش از حد شکسته شده ام تا بهتر شوم.

من کشف کردم که بزرگترین دشمن پورنو نیست. این خودم بودم - نسخه معتاد خودم. اعتیاد هیولایی است که برای رسیدن به خواسته خود هر کاری انجام می دهد. گاهی اوقات از قدرت بی رحمانه استفاده می کند ، گاهی اوقات ظریف و فریبنده است. اعتیاد من مرا بهتر از خودم می شناخت. این حریفی است که تمام نقاط قوت و ضعف من را می داند و می داند برای عبور از خط دفاعی من چه باید بگوید. هوس های جسمی در مقایسه با بازی های فکری که با خودتان انجام می دهید هیچ چیز نیستند و خیلی خیلی بیشتر دوام می آورند. من باید خودم را می شناختم تا بتوانم به طور موثرتری مقابله کنم. من مجبور بودم به طور مستمر هر فکر ، احساس و انگیزه ای را برای هر کاری که انجام می دهم تحلیل کنم. طاقت فرسا و طاقت فرسا بود ، اما هوشیاری لازم بود زیرا عود مجدد فقط یک ثانیه از ضعف را می گیرد.

من توانستم دوره سم زدایی خود را تجربه کنم اما هنوز احساس افسردگی و خالی بودن می کنم. این مرحله ای بود که من برای آن آماده نبودم و مردم چیز زیادی در مورد آن نمی نوشتند. داشتم احساس نگرانی می کردم که دیگر هرگز احساس عادی نخواهم کرد. اما یکی دیگر از Fapstonaut برای من توضیح داد که من چه چیزی را می گذرانم ، طبیعی است و ادامه می دهم. فقط یک معتاد دیگر می توانست همدردی کند. من این ایمان را پیدا کردم که مسیری که طی می کنم سرانجام مرا به مکانی بهتر رهنمون خواهد کرد. برای بهبودی مغزم زمان لازم بود.

من سالگرد روز 30 ، سالگرد روز 60 و سالگرد روز 180 را پشت سر گذاشتم. به آرامی چیزهایی که من سعی می کردم شروع به بخشی از من می کردند. من دیگر احساس نمی کنم یک بازیگر وانمود کند که یک انسان عادی است. همسرم کم کم کم کم شروع به اعتماد به نفس کرد و روابط ما در حال بهبود بود. من با چند نفر شریک مسئولیت پذیری شدم و در مراحل ابتدایی بهبودی به چند زوج کمک کردم. احساس کردم چیز ارزشمندی برای به اشتراک گذاشتن دارم. من دیگر احساس بی ارزش و خالی بودن نکردم.

بنابراین من در روز 365 هستم. آیا من درمان شده ام؟ نه با یک شوت از راه دور. هر روز هنوز یک مبارزه است. من معتاد بودم و اکنون فقط در حال بهبودی معتاد هستم. من همیشه در بهبودی معتاد خواهم بود. من همیشه باید مراقب خودم باشم. مغز من اجازه نمی دهد که احساس پورنو به من احساس کند. هر وقت دچار استرس یا اضطراب می شوم ، اصرار می کنم. هیولا در قفس خود است اما احساس می کنم بازوانش از میله ها در حال جلب توجه من هستند.

در اینجا همان چیزی است که دوست دارم به دیگران منتقل کنم. (من وقت و مکانی برای توضیح کامل هر نکته ندارم اما به هر سوالی پاسخ خواهم داد).
1 کلیه محرکهای جسمی ، عاطفی و محیطی خود را شناسایی کنید.
2 یک برنامه دقیق برای بهبود وضع ممتنع بنویسید.
3 مجله.
4- به تنهایی با این مبارزه نکنید ، دیگران را درگیر کنید - یک درمانگر ، همسر ، دوست دختر ، شریک پاسخگویی ، والدین و غیره.
5- به خود اعتماد نکنید که در هنگام سم زدایی با وسایل الکترونیکی تنها باشید.
6 وقتی آسیب پذیر هستید تشخیص دهید و برای جلوگیری از عود مجدد اقدام جدی انجام دهید.
7. به هر قیمتی از "ترنس" یا "حالت خلبان خودکار" دور باشید.
8 برای بازگشت به PMO هر بهانه یا توجیهی را به چالش بکشید.
9 خود را آموزش دهید. خودت را بشناس. آنچه خودتان را یاد می گیرید اعمال کنید.
10 حاضر باشید هر چیزی را برای زندگی بهتر فدا کنید.
11 صبور باش. مدت زمان زیادی طول می کشد تا شاهد پیشرفت باشیم. برای بازپس گیری بشریت زمان لازم است.
12 با خود مهربان باشید اما شکست را تحمل نکنید. ترک کردن غیرممکن نیست.
13 PMO جای خالی بزرگی را در شما برجای می گذارد ، بنابراین راه هایی را برای جایگزین کردن هرچه بیشتر مانند سرگرمی یا علاقه جدید پیدا کنید.
14 برای تمیز ماندن از استفاده از NoFap به عنوان تأیید استفاده کنید. آنچه را که می آموزید به جلو بپردازید.
15 به اندازه کافی فروتن باشید که در صورت نیاز به کمک حرفه ای بخواهید. ضعف نیست درخواست کمک کنید.
16 رسیدن به دیگران. رضایت عاطفی که از دیگران به دست می آوریم روح را تغذیه می کند و پورنو را کمتر جذاب می کند.
17 هر گونه خسارت وارده به دیگران را در اطراف خود ترمیم کنید.
18 خودت را بخاطر کسی که قبلاً بودی ببخش. زندگی جدید و بهبود یافته را شروع کنید. شما اکنون فردی هستید که شایسته عشق است.
19 مشکل ما یک مشکل عاطفی است. آهنگ سرود را پیدا کنید که باعث می شود احساس بهتری داشته باشید.
20 اشکالی ندارد که بپذیرید چقدر دوست داشتید که چگونه پورنو باعث احساس شما شود. بپذیرید که هیچ چیز باعث نمی شود احساس شما یکسان باشد. و از زندگی آرام و متعادل رضایت داشته باشید. این باعث می شود احساس شادی بیشتری داشته باشید.

در اینجا افکار نهایی من وجود دارد. اعتیاد چیز ناخوشایندی است. اعتیاد ما بسیار شدیدتر از سایرین است. یک ثانیه طول می کشد تا غذای اضافی ما را تغذیه کند و تمام پیشرفتی را که به دست آورده ایم دور بیندازد. اعتیاد به هر گوشه مغز ما حمله کرده و آن را خراب می کند. رهایی از آن کار آسانی نیست. شما باید به درون قلب خود نگاه کنید و عزمی برای مقابله با آن پیدا کنید که از خود اعتیاد بیشتر باشد. این خلاصه می شود - فقط آن را انجام دهید. گفتن آن آسان است اما انجام آن کار سختی است. اما این شامل همه کارهایی است که فرد معتاد در دوره نقاهت برای پاک ماندن باید انجام دهد. امیدوارم همه شما بتوانید به من بپیوندید و داستان یک سالگی خود را با ما در میان بگذارید.

ارتباط دادن - بیرون آمدن از کما پورن من (روز 365)

By I_Wanna_Get_Better1

 


اولین پست

بنابراین امروز من 90 روز PMO رایگان هستم. قبل از این سرمایه گذاری یکی از سخت ترین کارهایی که باید انجام دهم این بود که از مدرسه صعود به تیرک عبور کنم. یک هفته ترک امنیت و امنیت زمین برای صعود به تیرها. من از هر ثانیه آن کلاس متنفر بودم و می ترسیدم زمین بخورم و به خودم آسیب برسانم.

اما من مصمم شدم که تصویب شوم چون می خواهم موقعیت بهتری در شرکت خود داشته باشم. فقط باید ترس هایم را کنار می گذاشتم و همین کار را می کردم.

90 روز پیش مجبور شدم ایمنی دنیای PMO خود را ترک کنم. من به پایین سنگ رسیده بودم و باید تغییر می کردم. زیر آن ترس ، اضطراب ، اضطراب و آشفتگی که در آن روز آخر احساس کردم عزم راسخ برای انجام این کار و بازگشت هرگز به عقب بود. من زندگی بهتری برای خودم می خواستم اما انگیزه کافی برای تغییر نداشتم. این تلاشی نیمه قلبی و حداقل من امتحان شده نبود. من باید کاملاً متعهد به تغییر واقعی و پایدار باشم.

'خودت را بشناس' یک جمله یونانی باستان است. قبل از اعتیاد به PMO فکر می کردم خودم را می شناسم. اما اعتیاد من بیشتر و بیشتر آگاهی من را بست. کمتر به عواقب کوتاه مدت و بلند مدت اقداماتم فکر می کردم. من حیوان شدم ... فقط به امروز فکر می کنم ... هرگز به گذشته یا آینده. این سفر آرزوی شناختن دوباره خودم را بیدار کرده است. هر فکر ، هر گرایش ، هر احساس ، انگیزه ، تمایل و نیتی باید کنترل شود زیرا این اعتیاد به دنبال هر نقطه ضعفی در عزم من است و از آن بهره برداری می کند.

من مجبور شدم بسیاری از نقاط ضعف را بدست آورم که چشمهایشان را بستم. من مجبور شده ام بسیاری از افکار و اعمال تاریک را که مخفی نگه داشته ام ، تصدیق کنم. حالا من خودم را همانطور که هستم می بینم ، نه آنطور که خودم را فریب داده ام و فکر کردم. من چیزهای شکسته را در خودم می بینم ... بعضی از آنها قابل اصلاح هستند و بعضی دیگر که ممکن است هرگز برطرف نشوند. اما نقاط قوتم را نیز می بینم. چیزهایی که می توانم از آنها برای مبارزه موثرتر استفاده کنم. کارهایی که من در تمام مدت انجام داده بودم و باعث لبخند دیگران شد. من می خواهم دیگران را در کنارم خوشحال و افتخار کنم.

کسانی که این روند را طی می کنند ، جنگجویان هستند. هر روز ، هر ساعت یا حتی هر دقیقه که می جنگیم. افتخار کردن برای هر دستاوردی که داریم ممکن است دشوار باشد زیرا ما برای شروع هرگز نباید در چنین شرایطی قرار می گرفتیم. و همچنین احساس پیروزی نمی کنیم ، زیرا جنگ ما هرگز پایان نمی یابد. و در پایان روز احساس ضرب و شتم و خونریزی می کنیم. هیچ خط پایان ، زنگ آخر ، آخرین زمین ، سوت یا بوق وجود ندارد که در آن جایی به صدا درآید که بتوانیم سرانجام گارد خود را پایین بیاوریم. فقط صبح بیدار شده و دوباره شروع به جنگ می کنید. پیشرفت ممکن است هر روز احساس نشود ، اما در حال پیشرفت غیرقابل مشاهده است. نتایج ممکن است بعداً در دوره نقاهت مشاهده نشوند. در نبرد با این اعتیاد یک نجابت وجود دارد ... ما با شانس های بسیار طولانی می جنگیم ، هنگامی که هیچ کس نمی تواند ببیند یا وقتی کسی ما را درک نمی کند ، می جنگیم. به نوعی ما راهی پیدا می کنیم که فقط یک روز دیگر این کار را انجام ندهیم.

چه چیزی به من کمک کرده تا به روزهای 90 بروم؟ من یک چشم انداز دارم: داشتن یک شوهر بهتر ، داشتن پدر بهتر ، خدمتکار بهتر به خدای من و سازنده من. داشتن نگرش بدون بازگشت و عدم موفقیت گزینه ای نیست. من دیگران را درگیر بهبودم کردم. این اعتیاد بیش از حد قوی است که یک نفر به تنهایی نبرد کند. من به یک جامعه نیاز داشتم تا بتوانم از آن بیاموزم و از آن قدرت بگیرم. لازم بود اسرار خود را فاش کنم زیرا اسرار صمیمیت را می کشد که باعث از بین رفتن روابط می شود.

من دائماً افکارم را کنترل می کردم و افکار منفی خود را روی کاغذ هدایت می کردم. من ایمان دارم که همیشه احساس تندخواری نمی کنم. هر وقت اصرار می کردم حواسم را پرت می کردم. من شروع به ورزش می کنم و امیدوارم اندورفین هایی که می گیرم به سیم پیچیدن مغز من کمک کند و من را خوشحال کند. فقط دیدن خورشید و احساس گرمای بهار باعث می شود حالم بهتر شود.

در بیشتر پست های دیگر من مزایا ذکر شده است ، اما برخی از آنها را برای شما تکرار می کنم. اولاً ... من یک مرد متاهل و دارای بچه ها هستم ، بنابراین "ابرقدرت ها" واقعاً در مورد ما صدق نمی کنند. اما بلافاصله شرم و گناهی که احساس می کردم از بین رفته است. من بیشتر احساس نظم می کنم و به خودم افتخار می کنم. دیگر احساس تکه تکه ای نمی کنم. دیگر احساس نمی کنم لیاقت هیچ چیز خوبی را ندارم. ازدواج من بهتر شده است. زندگی جنسی من بهتر شده است. من دیگر از کشف شدن نمی ترسم. دیگر سعی نمی کنم دزدکی حرکت کنم و سعی کنم زمانی برای تنها بودن پیدا کنم. من بیشتر با خانواده ام درگیر هستم. من از زمانی که با فرزندانم می گذرانم لذت می برم.

و در آخر از همسرم که مرا دوست داشته و می آمرزد و آه بسیار صبر می کند تا این مرد جدید ظهور کند ، تشکر می کنم ... مردی که به دلیل اینکه در کما بود ، مجبور شد منتظر بماند. وقتی خواستم پنهان شوم او مرا به چالش کشیده و مرا تعقیب کرده است. او باعث می شود که بخواهم مرد بهتری باشم. چگونه می توانید شخصی را که هر روز دست در دست شما کار می کند ناامید کنید؟

روزی دوباره به این سفر نگاه می کنم و آن را سخت ترین کاری می دانم که موفق شده ام. روزی برای تخلیه افکار منفی خود به ژورنالی احتیاج ندارم. روزی برای عادی بودن مجبور به جنگ نخواهم شد. روزی امیدوارم که به طور کامل بهبود پیدا کنم. امروز 90 روز به آن هدف نزدیکترم.

ارتباط دادن - بیرون آمدن از کما پورنو - گزارش 90 روزه

By I_Wanna_Get_Better1


 

به روز رسانی - بیرون آمدن از کما پورن من (گزارش روز 180)

من این را امروز در ژورنالم در پوشه 40+ منتشر کردم اما اگر بیش از 40 سال ندارید ، احتمالاً به دنبال آن نیستید.

بنابراین امروز 180 روز من بدون پورنو است. شش ماه پیش فکر می کردم این غیرممکن است ... فکر می کردم با این اعتیاد خواهم مرد. وقتی نوجوان بودم بعضی اوقات پورنو را در سطل آشغال پنهان می کردم تا در صورت مرگ پدر و مادر من پورنو مرا کشف نکنند. برای مدت طولانی تصور می کردم خودم را در حالی که از پیری دراز کشیده و در حالی که شلوارم پایین است و یک فیلم هنوز روی صفحه نمایش است دراز بکشم ، می میرم. پس از دهه ها تلاش برای بهتر شدن ، امیدم را قطع کردم.

شش ماه پیش همسرم به اندازه کافی کافی داشت. او قصد داشت بیرون برود و فرزندان ما را با خود ببرد. آن لحظه لحظه سنگین من بود. این تنها چیزی بود که تمام تفکرات خیالی من را قطع کرد و من را مستقیم ترساند. همسرم فکر نمی کرد که من قادر به تغییر هستم زیرا من در تمام مدت ازدواج 17 ساله خود یک سوراخ بودم. پورن مرا به یک تکه بد بو بدبخت تبدیل کرد و او آماده بود مرا به لگد بکشد. من لیاقت آن را داشتم ، اما تصمیم داشتم که فرد بهتری باشم.

آن روز تصمیم گرفتم که تماشای ترکهای پورنو را ترک کنم. من دوباره نوشتن را در ژورنال خود شروع کردم که 12 را سالها پیش که اولین بار سعی کردم پاک شوم ، شروع کردم. من درباره اعتیاد خودم تحقیق کردم و سرانجام فهمیدم چه اتفاقی در درون سرم می افتد و چرا متوقف شدن آن بسیار دشوار است. هنگامی که به خودم اعتراف کردم که این یک اعتیاد کاملاً منفجر است ، پس می توانم از ابزارهای مناسب برای کار پاک کردن استفاده کنم.

برخی از ترفندهایی که من استفاده کردم این بود که: از حالت اتوپلیوت خودداری کنید و مرتباً حواس خود را پرت کنم ، هرگز تنها نباشید ، هرگز در هنگام خستگی روی کامپیوتر نباشید ، پیاده روی ، سرگرمی ، دوش داغ ، روزنامه نگاری احساسات منفی من و رفتن به مکان های امن آنلاین مانند اینجا .

نام کاربری من از یک آهنگ توسط Bleachers گرفته شده است - I Wanna Get Better. این در بسیاری از روزهای تاریک به من کمک کرده است. اعتیاد ما یک مشکل عاطفی است بنابراین به شما کمک می کند تا با احساسات مثبتی که هنگام گوش دادن به موسیقی نشاط آور احساس می کنیم ، مقابله کنید. آهنگ تم خود را پیدا کنید… سرود خود را پیدا کنید when هنگامی که احساس آسیب پذیری می کنید از آن استفاده کنید.

احساسات من چند ماه اول همه جا را فرا گرفته بود. بعضی روزها بدون دلیل به شدت عصبانی بودم. بعضی روزها افسرده و ناامید شده بودم. من برای آنچه که مجبور شدم کنار بیایم ناراحت شدم حتی اگر این ارزش در زندگی من صفر باشد. بعضی روزها کاملاً از هر احساسی خالی بودم. روزهایی بود که احساس می کردم نسبت به رولکسی که می خواهید در خیابان 10 دلار بخرید ، ساختگی تر است. اما من ایمان داشتم که همیشه چنین احساسی نخواهم داشت. فقط مجبور شدم یک پا را جلوی پای دیگر بگذارم و باور کنم که فردا بهتر از امروز خواهد بود.

من متعهد شدم که هر روز با همسرم در مورد احساس ، احساس او ، احساس آزار او و اینکه چگونه می توانم آن را بهتر کنم صحبت کنم. من مسئولیت بهبودی ، اشتباهات و بهبود امور را بر عهده گرفتم. به آرامی شروع به بهبود آسیب هایم کردم و درد همسرم را تسکین دادم. ازدواج ما هرگز بهتر نبوده است. هیچ چیز مانند پورن رابطه را از بین نمی برد. هیچ چیز مانند پورنو عشق را نمی کشد. عشق می میرد مگر اینکه آن را تزکیه کنی. PMO ضد عشق است.

امروز من شش ماه پاک هستم ، اما هنوز کاملاً خوب نشده ام. اگر چیزی را می بینم که نباید ببینم اما غالب نیست ، هنوز اصرار دارم. محرک های عاطفی هنوز هم من را هوس پورنو می کند - بی حوصلگی ، ناامیدی و طرد شدن. چیزهای زیادی درباره این موضوع از دست می دهم. حتی هنوز هم خواب آن را می بینم. امیدوارم که این احساس سرانجام از بین برود ، اما در حال حاضر من باید انتخاب کنم که هر روز پاک باشم. من می دانم که من معتاد هستم ، و همیشه این توانایی را در خود خواهم داشت. امیدوارم روزی دیگر به آن فکر نکنم یا مجبور باشم روزانه ده ها بار آن را رد کنم.

یکی از مزایای آن بهبود عزت نفس است. این سخت ترین کاری است که در زندگی ام انجام داده ام. من می توانم به آن افتخار کنم. من دیگر آن قطعه تلخه بخارپز شش ماه پیش نیستم. من لیاقت این را دارم که دوباره دوست داشته شوم و به چیزهای خوب سزاوار باشم. دیگر احساس نمی کنم برده ام. اعتیاد در مورد کنترل احساسات شما با یک شی… در این مورد پورنو است. اما اکنون کنترل اعتیاد خود را پس گرفته ام. من کنترل کارهایی که انجام می دهم و احساسات من است.

در طول راه افراد زیادی بوده اند که به من کمک کرده اند. ما به دیگران احتیاج داریم که به ما کمک کنند زیرا اعتیاد ما برای جنگیدن به تنهایی بسیار شدید است. من وقتی خودم ساکت و در سایه جنگیدم ، نتوانستم پیشرفت کنم. ما به سادگی جامعه معتادان نیستیم ، اما دانش و منبع حمایتی واقعی در این جامعه وجود دارد. این جامعه به من آموخت که من تنها نیستم. بنابراین من مصمم هستم که آن را پیش پرداخت کنم و آنچه را که در مورد این اعتیاد آموخته ام با دیگران در میان بگذارم. اگر یک پسر 40 ساله که بیش از 25 سال است این کار را انجام می دهد می تواند بهتر شود ، هر کسی می تواند این اعتیاد را از بین ببرد.

بنابراین برای همه خوانندگانی که در این داستان من موفق شده اند ... بخاطر داشته باشید ، هیچ راه میانبری ، حیله و راز برای رسیدن به پیروزی وجود ندارد. آنچه را در آن قرار می دهید از آن خارج می شوید. دشمنت را بشناس. خودت را بشناس. یادگیری دوباره انسان شدن کار سختی است ... این اعتیاد ما را به حیواناتی بی فکر تبدیل کرده است. اگر شما نوعی کسی هستید که غر می زند ، بهانه می آورد ، به راحتی تسلیم می شود ، به دیگران التماس می کند که کار را برای شما انجام دهند ، کسانی که کارها را در نیمه راه انجام می دهند ، تقلب می کنند ، که عمدا از بیماری شما بی اطلاع هستند یا کور هستند به افکار و احساسات در ذهن خود بپردازید ، سپس شما را مجبور به شکست می کند. دیگران می توانند به موفقیت شما کمک کنند ، اما هیچ کس دیگری نمی تواند این کار را برای شما انجام دهد. اگر می خواهید چیزی بهتر باشد ، باید آن را بهتر کنید.

آغاز سخت ترین قسمت است ... اگر بتوانید 30 روز اول را پشت سر بگذارید ، همه چیز راحت تر خواهد شد. تبلیغات نایک چه می گوید؟ فقط آن را انجام دهید! آنچه برای شما مفید است را بیابید و تسخیر کنید! تسلیم نشو! بازیابی برای کسانی که برای آن کار می کنند امکان پذیر است!


 

به روز رسانی - بیرون آمدن از کما پورن من (سالگرد 2 سال)

در دو روز ، هیچ سالگرد PM ، به سال 2 خود می رسم. دو سال پیش من ناراضی ، بدبخت و ناامید بودم. من اطرافیانم را نیز ناراضی و بدبخت کردم. من در مورد چگونگی بهتر شدن سرسخت بودم و هیچ انگیزه ای برای تغییر نداشتم. دو سال پیش همسرم شجاعت این را داشت که مرا در باسن بکشد و مرا از حالت اغما پورم بیدار کند. او از اینکه مانند زباله معالجه می شود بیمار بود. او تهدید کرد که بیرون خواهد رفت ، فرزندان ما را با خودش خواهد برد ، و به هر کس که دلیل واقعی سؤال را گفته است ، گفت. چه شادی کوچکی از من مانده بود که دمیده شود.

من با تصمیمی روبرو شدم از یک طرف ، من می توانم رفتار خود را ادامه دهم و همه چیز را از دست بدهم ... یا می توانم مرد باشم و دوباره امتحان کنم. فکر کردم همه جواب ها را دارم ، اما اشتباه کردم. من شروع به تحقیق در مورد مشکلم کردم و فهمیدم که فقط عادت ندارم ، اما یک اعتیاد تمام عیار دارم. این درک به تنهایی همه آنچه را که برای من اتفاق افتاده بود دوباره تغییر داد. فهمیدم چه احساسی است که مجبور به انجام کاری شدم که می دانستم مضر است. من برای اینکه خودم را معالجه کنم نیاز به تشدید بیماری را درک کردم. و هر وقت سعی می کردم جلوی آن را بگیرم احساس می کردم علائم ترک.

اما مجبور شدم بیشتر از این که فقط مشکل خودم را تحقیق کنم ، انجام دهم. مجبور شدم یک نقشه را اجرا کنم. من در مجله مقاله خود A LOT نوشتم. با دیگران صحبت کردم. با همسرم صحبت کردم با بزرگان جماعت صحبت کردم. سرگرمی های جدیدی پیدا کردم. و دوباره با خانواده ام ارتباط برقرار کردم. با نگاهی به عقب ، نمی توانم باور کنم که چقدر تغییر کرده ام.

یک سال پیش نوشتم داستان موفقیت در اینجا که حاوی نکات و ترفندهای زیادی برای تمیز کردن است. بنابراین ، ممکن است شما بپرسید که من طی یک سال گذشته چه چیزی را پشت سر گذاشته ام و چه احساسی دارم.

یک مورد اصلی که من انجام دادم این بود که به یک درمانگر مراجعه کردم. سالهاست که همسر من گفته است که من یک شرط دارم که از اعتراف ممکن است خودداری کنم. غرورم را قورت دادم و نزد پزشک رفتم و به آسپرجر مبتلا شدم. من یک مورد بسیار ملایم دارم ، اما این یک منبع اصلی ناراحتی است که به خاطر آن برای تسکین به PMO مراجعه کردم. صفحه "Porn Addiction 101" اظهار داشت كه بسیاری از ما مسائل بهداشت روان "ضعیف تحت درمان ، درمان نشده یا تحت بالینی" داشته ایم. معلوم است که من یکی از آنها بودم.

اوایل امسال با یک آزمون بزرگ روبرو شدم. دختر نوجوان جوانم با گفتگوی آنلاین جنسی درگیر شد. له شدم من همچنان به دنبال فعالیتهای او و دلایل روی آوردن وی به این رفتار بودم. این باعث افسردگی و ناامیدی عمیق من شد. می توانستم ببینم که او الگویی شبیه به من را تکرار می کند که او را به سمت زندگی اعتیاد نیز سوق می دهد. این باعث شد که من احساس درد واقعی جسمی کنم. و مطمئناً وسوسه PMO با انتقام جویی بازگشت! من فهمیدم که این اعتیاد همیشه در سایه ها در کمین منتظر فرصتی برای چشم پوشی است. من هرچه در توان داشتم به اوضاع دخترم انداخته ام و زمان آن نشان خواهد داد که آیا نتیجه خواهد داد.

من همچنین می خواهم تصویری واقع بینانه از آنچه به نظر می رسد بهبودی دو سال پایین جاده است ، نقاشی کنم. آیا من خوشحال هستم؟ آیا من عاجل هستم؟ زندگی بهتر است؟ جواب مخلوط است. من هنوز باید برای انتخاب هر روز یک روزه ، انتخاب کنم. هیچ روز مرخصی وجود ندارد. هیچ روزهایی وجود ندارد که احساس تحریک نکنم و یا احساس ترغیب به نگاه کردن کنم. اما من اکنون بسیار قدرتمند هستم و ابزارهایی دارم که می توانم به آنها متوسل شوم تا بتوانم در مقابل فشار خود به خود با داروهای پورنو مقاومت کنم. برخی خوشحال هستند که می توانند از آنجا فرار کنند ، اما من یکی از آنها نیستم. با این حال ، من احساس کردم وزن بزرگی از شانه هایم برداشته شده است و بیشتر علائم جسمی ناشی از استرس زندگی یک زندگی رازداری در حال از بین رفتن است. من از آنچه انجام داده ام مستحکم هستم!

کار مهم دیگری که امسال انجام دادم این بود که داستان اعتیادم را با خانواده گسترده خودم به اشتراک گذاشتم. سالها مادرم مرا می دید رنج می برد اما نمی فهمید که چرا. او مدام سرزنش همسر من بود! اما در نهایت ، من باید توضیح دادم که پسر کامل او کسی بود که این مشکل را داشت. ما همچنین مجبور شدیم به مشکل نوشیدن پدرم بپردازیم. من در پایان با پدر و برادر و خواهرم صحبت کردم و سرانجام پدرم در مورد مبارزات خودم با اعتیاد پورنو و چگونگی ارتباط آن با الکلیسم. شرم و ننگ مبارزه من در حال از بین رفتن بود و درسی که آموختم اکنون در دنیای واقعی مورد استفاده قرار می گیرد. من از گفتن حقیقت خجالت زده و خجالت زده شگفت زده شدم.

یکی از مواردی که در سال گذشته به من کمک کرده این است که در راه اندازی مجدد آنها با دیگران درگیر عمیق باشم. قدم دوازدهم و آخر در AA رساندن پیام هوشیاری به دیگران است. من در یافتن برادرانی که ایمان من با ایمان من و کمک به آنها است ، لذت زیادی پیدا کردم. هیچ لذتی بیشتر از این نیست که دوباره در لجن فرو بروید ، به شخص دیگری کمک کنید تا عقب بایستد و این اعتیاد را نیز از بین ببرد. به نوبه خود ، آنها به من کمک کرده اند تا در مسیر هوشیاری گام بردارم و به من الهام می دهند که مردی شایسته تقلید باشم. اگر هرکدام از شما تعجب می کند ، "چگونه می توانم با مشکلات خودم کنار بیایم؟" ... بخشی از پاسخ به کمک دیگران کمک می کند. به YBOP بروید ، خود را آموزش دهید ، و سپس قدم بگذارید و داوطلب شوید و به شخصی که تازه کار خود را شروع کرده کمک کنید. "در بخشش بیشتر از در دریافت شادی وجود دارد." دوست بودن. فردی باشید که بتواند انگیزه ایجاد کند. فردی باشید که بتواند تشویق کند. فردی لایق تقلید باشید. هیچ کس مجبور نیست که به تنهایی راه اندازی مجدد شود. آنچه را آموخته اید به دیگران منتقل کنید.

سرانجام ، من فقط می خواهم به تازه واردانی كه تازه ثبت نام كرده اند بگویم این است كه امیدی برای بهتر شدن شما وجود دارد. چگونه کسی به دو سال می رسد؟ یک روز در یک زمان. فقط امروز تمیز بمانید. فردا نگران نباشید. با خود و دیگران صادق باشید. فداکاریهای دشوار را انجام دهید. حتی اگر هیچ درمانی برای اعتیاد وجود نداشته باشد ، می توان دوباره احساس شادی و خوشبختی کرد. مهمتر از همه ، به نتیجه نرسید.