امروز در یک مغازه کافی شاپ است

این روز یک روز به کافی شاپ رفت و با یک دختر زیبا ارتباط چشمی برقرار کرد. او به سمت من آمد ، نشست و ما چند ساعت با هم صحبت کردیم.

آخرین باری که اتفاق افتاد را نمی توانم به خاطر بسپارم.

اکنون ، من احساس آمادگی برای شروع دوستیابی یا رابطه جنسی را ندارم ، بنابراین اجازه می دهم که از این فرصت عبور کند. من توانستم از یک مکالمه خوب با دختر لذت ببرم. آخرین باری که اتفاق افتاد را نمی توانم بخاطر بسپارم.

من می دانم که این یک افزایش اعتماد به نفس بزرگ بود. هدف نهایی من این است که اعتماد به نفس از درون حاصل شود. راه اندازی مجدد راه اندازی مجدد من در تلاش برای تقویت این قدرت درونی.

من 31 ساله هستم. همچنین مهندس هستم و دوست دارم لیست هایی تهیه کنم: -قبل از این از بلوغ تقریباً هر شب PM بود -در آن زمان ، من 3 دوست دختر داشتم -ازدستگاه رابطه = 6 ماه -مدت متوسط بین روابط = 4 سال

کافی است که بگوییم: زندگی عاشقانه من اندک است.

احساس می کنم مثل یک پسر در حباب هستم. در ملا عام با زنی روبرو می شوم و توانایی او را ارزیابی می کنم. سپس ، یکی از دو اتفاق رخ می دهد. 1) به نظر نمی رسد علاقه مند باشد و این باعث می شود احساس "کمتر از" یا بی لیاقتی کنم. یا 2) او مقداری از قابلیت دسترسی را پخش می کند ، که ترس من از طرد شدن را تحریک می کند و من به آن نزدیک نمی شوم ، که باعث می شود از عدم استفاده از فرصت شرمنده شوم.

من می خواهم از این تالار بیرون بروم. این راه اندازی مجدد احساس می کند مرا از خواب بیدار می کند. من احساس راحتی بیشتری در پوست خودم دارم. من وقتی می بینم که مخالف انتظار برای دیدن اینکه آیا ابتدا به من سلام می گویند ، شروع به گفتن سلام می کنم.

ارتباط دادن - 90 روز در حالت سخت است

 by 3 هزار سال 06