Godmode لعنتی!

تی شرت های مردانه-روی-تی شرت-مردان-پیراهن-توسط-american-apparel.jpg

120 روز پیش من یک غوطه ور کاملا عصبی ، مضطرب و افسرده بودم. زندگی من معنایی نداشت و حتی فکر نمی کردم صبح از رختخواب بلند شوم. بدون شغل ، بدون دوستان ، هیچ چیز. ماه اول سخت بود ، ماه دوم کمی سخت تر. بعد از آن همه چیز به روش خاص خود پیش رفت و من از شمارش دست کشیدم. بعد از ماه دوم یا حدوداً کنترل شخصی من به حد دیوانه واری رسید. الان می توانم ساعت ها بخوانم.

و اگر کاری برای انجام دادن دارم؟ دیگر تعلل نمی کنم ، در عوض من این اصرار بی امان را دارم که اکنون آن را انجام دهم و آن را به پایان برسانم. من بسیار سازنده تر شده ام ، در برنامه ریزی و فکر طولانی مدت بسیار بهتر شده ام. خواب؟ این تقریباً اختیاری شده است که چقدر من الان برای انجام کارهای گندیده فداکار هستم.

هفته گذشته مجبور شدم پروژه ای را انجام دهم. من آنچه قرار بود فقط "پیش نویس" روز قبل باشد ، برنامه ریزی کردم. مردم نمی توانستند آنچه را که قرار بود فقط "پیش نویس" باشد ، باور کنند ، من در کمتر از 4 ساعت نوشتم. وقتی کار ما تمام شد ، نتیجه کار من نسبت به نتیجه نهایی اکثر تیم های دیگر بهتر و دقیق تر بود.

سپس تعداد دوستانی که پیدا کرده ام وجود دارد. روحیه ، ذکاوت و انرژی من همه بهتر است. اما من فکر نمی کنم که آنها به اندازه این واقعیت که مردم الان فقط من را دوست دارند مهم هستند ، بدون هیچ دلیل دیگری غیر از nofap فکر می کنم. 120 روز پیش من از مردم متنفر بودم ، آنها از بودن در نزدیکی من ، به ویژه زنان ، ناراحت بودند. آنها فقط از من متنفر بودند. اکنون مردم فقط به طور مداوم به من خیره می شوند ، و به دنبال بهانه برای صحبت با من هستند. و حتی اگر همان لعنتی عجیب و غریب اجتماعی ناخوشایند را که 120 روز پیش گفتم بگویم ، مردم فقط اهمیتی نمی دهند ، آنها می خندند و به دنبال بهانه می گردند تا در اطراف من باشند.

و پس از آن خانم ها وجود دارد. آیا آنها گناه مقدس به دنبال بهانه هستند تا در نزدیکی من باشند. همیشه مرا لمس می کند و به من می گوید بوی خوبی دارم. باید فرمون باشید.

علاوه بر nofap ، من واقعاً تغییری ایجاد نکرده ام. بدون ورزش ، بدون دوش آب سرد. هنوز هم بیشتر غذاهای ناسالم بخورید ، گرچه این تغییر می کند. هنوز تمام روز نمایش های تلویزیونی را تماشا می کنید ، هرچند که روزهای کاملی وجود دارد که اکنون آنها را می خوانم. نه به این دلیل که خودم را مجبور به خواندن می کنم ، بلکه واقعاً به این دلیل که مغز من اکنون بیشتر به آن علاقه دارد.

به طور جدی ، این مزایا بسیار آهسته و به تدریج بر شما افزوده می شود و آنها بهتر و بهتر می شوند. اکنون نسبت به روزهای 60 و حتی به طرز چشمگیری بهتر از روزهای 90 بهتر هستم.

من می دانم که هیچ ابرقدرتی وجود ندارد و این حالت طبیعی است. اما در دنیایی که به نظر می رسد هر پسری که می شناسم در وضعیت روحی ضعیفی قرار دارد ، احساس می کنم در حالت خدای مطلق هستم. به طور جدی من کسی را نمی شناسم که دارای قدرت ذهنی یا اراده ذهنی باشد و حتی نزدیک به آنچه که من دارم ، باعث شود من فکر کنم PMO یک مشکل جدی برای تقریباً هر پسری است ، خواه آنها این را بدانند یا نه.

اوه ، پس حافظه من وجود دارد. من واقعاً هرگز مانند سایر بچه های اینجا مشکل حافظه ای نداشتم. همیشه نسبتاً تند بود. اما بعد از 60 روز تقریباً به سطح عکاسی رسیده است ، جایی که می توانم کل پاراگرافهایی را که فقط یک بار از حافظه خوانده ام نقل قول کنم. باز هم ، فکر نمی کنم این یک قدرت فوق العاده باشد. من فکر می کنم این همان چیزی است که حافظه انسان باید خارج از حالت اعتیاد به مواد مخدر باشد.

به هر حال ، به روال کار ، نمی توانم 6 ماه صبر کنم تا تفاوت را ببینم.

TLDR: Godmode لعنتی!

ارتباط دادن - روزهای عوضی 120!

By 77