من همسر یک معتاد سابق پورنو هستم. او ادعا کرد ED وی یک "بیماری" است

من نمی دانستم شوهرم پورنو تماشا می کند. بیشتر به این دلیل که او به من گفت که این کار را نکرد اما همچنین به این دلیل که ایده تماشای پورنو را دوست نداشت. من دلیلی نداشتم که به او اعتماد نکنم.

وقتی که شوهرم اولین بار از بازیابی بازسازی شد، متوجه شدم که این Subreddit را پیدا کردم و فکر کردم که پس از یک سال دشوار، می توانیم تجربه خود را به اشتراک بگذاریم.

هنگامی که ما برای اولین بار شروع به برقراری رابطه کردیم ، در سال آخر دبیرستان ، نمی توانستیم رابطه جنسی زیادی برقرار کنیم و این روند در کل دانشگاه ادامه داشت. ما دور از هم زندگی می کردیم و وقتی به دیدار او آمدم هیچ مشکلی وجود نداشت.

در یکی از شکستهای مدرسه من به طور موقت به آنجا رفتم و به سرعت احساس کردم که چیزی اشتباه است. او هیچ وقت رابطه جنسی نداشت و هیچ کاری برای شروع کردن او انجام نداد. او حتی در طول سفر من به حفظ نعوظ دست زد.

دلم گرفته بود. من نمی توانم وزنی را که احساس می کنید وقتی شخصی که دوستش دارید شما را پس می زند و آسیبی که به عزت نفس شما وارد می کند ، بیان کنم. اواخر تابستان به مدرسه برگشتم و تعجب کردم که چه مشکلی برای او وجود دارد ... من چه مشکلی داشتم؟

او چند هفته بعد از بازگشت به خانه به من زنگ زد تا به من بگوید که تستوسترون و ED کم دارد. شنیدن اینکه او با یک بیماری دست و پنجه نرم می کند دشوار بود اما من هم از اینکه مقصر مشکلات جنسی نبودم مقصر نبودم.

بعدها در آن سال به من پیشنهاد داد و من برای همیشه به آنجا رفتم.

من اغلب به سالی که زندگی مشترک را گذرانده ام فکر می کنم و تعجب می کنم که چرا تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم اما ، اکنون چیزهایی را می دانم که در گذشته نبودم. در آن سال اول زندگی جنسی ما حتی بیشتر کاهش یافت و عزت نفس من در تمام مدت پایین بود. اگر من از او خواستار رابطه جنسی شوم ، او حالت تدافعی پیدا می کند و در نتیجه ، دیگر دست از درخواست نمی کشم. وقتی رابطه جنسی برقرار کردیم ، او خودخواه بود و لذت بخشی نبود ، اما من هرگز نمی دانستم چه زمانی این اتفاق تکرار می شود ، بنابراین آنچه را که می توانستم گرفتم. من بدبخت بودم و گرچه فکر ترک کردن را داشتم اما همیشه با خودم می گفتم که او را آنقدر دوست داشتم که بتوانم وضعیت پزشکی اش را ببینم. من مایل بودم که رابطه جنسی را کنار بگذارم ، زیرا ، به گفته من ، او نیز بدون آن زندگی می کرد.

ما ازدواج کردیم و علاوه بر رابطه جنسی ، رابطه بسیار خوبی نیز داشتیم. با این حال ، اکنون می دانم که رابطه جنسی چیزی نیست که بدون آن زندگی کنید (به استثنای افراد غیرجنسی) و کینه و ناامیدی از رابطه جنسی به بقیه زندگی ما سرایت می کند. هر شب گریه می کردم و التماس می کردم که از کمک پزشکی کمک بگیرد. از دید من ، او خجالت زده به نظر می رسید و من خودم را متقاعد کرده بودم که او فقط به دنبال شجاعت برای مواجهه دوباره با دکتر بود.

بعد از ماهها تلاش برای آزادی (من فقط وقتی خانه بود در خانه بودم) تصمیم گرفتم درباره پورنو با او صحبت کنم. من هرگز به پورنوگرافی اهمیت ندادم اما این چیزی بود که او به من گفت فکر نمی کند ما باید آن را تماشا کنیم. از او پرسیدم که آیا می توانم از آن استفاده کنم زیرا او با رابطه جنسی دست و پنجه نرم می کرد و واکنش او وحشتناک بود. او گریه کرد و از من التماس کرد که تماشا نکنم زیرا او راحت نیست که من به مرد دیگری بروم و قسم خورده زندگی جنسی ما بهتر خواهد شد. این اتفاق نیفتاد و پس از نه ماه ازدواج ، شرکت او او را برای یک سفر XNUMX ماهه به نیویورک فرستاد و من ترجیح دادم برای مدرسه در خانه بمانم.

اجازه دهید یک داستان کوتاه در داستانم بگذارم و چندین چیز را برای خوانندگان اینجا بگویم. اگر شریک جنسی شما از رابطه جنس محروم شود، طبیعی است که شروع به تعجب نکنید که از چه راهی ممکن است. من هرگز به شوهرم فریب دادم اما در طی سفر تجاری من با گزینه های گمراه شدم. مطمئن ترین راه برای فشار دادن همسر به دیگران این است که آنها را حقیقت را نفی و صمیمیت را از بین ببرید.

در مدت زمان او تصمیم گرفتم دوستان جدیدی پیدا کنم. بسیاری از زنی که من می شناختم در انتهای دیگر طیف بودند و آنها کسی بودند که برای رابطه جنسی با شریک زندگی خود تلاش می کردند. آنها شوهرشان را از دیدن پورنو باز نداشتند زیرا فکر نمی کردند که عادلانه است که آنها را مجبور کنند بدون خودارضایی تحریک شده بروند وقتی که قادر به انجام رابطه جنسی نیستند. من در مدت زمان دور بودن او استخوان کمر رشد کردم و فهمیدم که دیگر اجازه نمی دهم نفس او مانع چیزی شود که به شدت به آن احتیاج داشتم.

او بازگشت و ما برای تمام ماه بعد رابطه جنسی شگفت انگیزی داشتیم. باورنکردنی بود اما دوام نیاورد. بعد از اینکه شادی او از بودن در خانه با من فروکش کرد ، او به پورنو (بدون اطلاع من) بازگشت و من خالی شدم. اوراق طلاق گرفتم.

ما دعوا نکردیم و خیلی با هم سرگرم شدیم. او خوب بود و ما بیشتر از زوج های دیگر زمان را با هم می گذراندیم. او در واقع هر وقت من ناامیدی خود را از رابطه جنسی ابراز کردم از آن علیه من استفاده کرد ، "آیا من از راه های دیگر به اندازه کافی دوستت ندارم؟" من سال کردم که آیا می توانم او را به دلیل شرایط پزشکی طلاق دهم یا نه.

من او را به یک اولتیماتوم دادم: برای وضعیت شما کمک می کند یا طلاق گرفته ایم. وقتی به او گفتم او شوکه شد. درد که احساس می کرد، قابل مشاهده بود و در هفته بعد او به لحاظ جسمی از دلشوره احساس می کرد. من برای اینکه او را از طریق آن ببخشم نادان بودم و این منجر به ریزش منجر به ناامنی عمیق تر از آن شد که من در حال حاضر بودم.

یک هفته بعد که من در مورد اوراق طلاق به او گفتم ، یکی از دوستانم برای شام آمد. در طول اقامت او در مورد Game of Thrones (GOT) صحبت کرد و امیدوارم شوهرم به آن گوش دهد. من از زمان پخش این سریال می خواستم تماشا کنم اما او علاقه ای به پرداخت هزینه آن نداشت و همچنین نمی خواست ما با این همه برهنگی چیزی ببینیم. احساسات او با گرگ وال استریت متقابل بود. پس از رفتن دوستم ، من موضوع را رتوش کردم اما او قاطع بود و نمی خواست هزینه کند.

یک هفته دیگر و دوستم پیشنهاد داده بود که سریال GOT خود را به من قرض بدهد و من فکر کردم "بالاخره می توانم بدانم که همه سر و صدا چیست!" بنابراین ، من از شوهرم در حالی که مشغول بازی شکارچی جادوگر بود ، پرسیدم (بازی ای که من از محتوای برهنگی آن اطلاع نداشتم اما بعداً وارد آن می شوم ...) اگر می خواهد این نمایش را با من تماشا کند.

وی گفت: "من قبلاً آن را دیده ام". با تعجب و گیجی دوباره پرسیدم. صورتش سفید شد. "من در طول سفر آن را تماشا کردم ، به شما گفتم که" او قبلاً هرگز به من دروغ نگفته بود ، حداقل من نمی دانستم که او چنین کرده است ، و برای یک لحظه سوال کردم که آیا فراموش کرده ام یا نه. سپس به یاد می آورم که دوستانم به دیدار رفتند و گفتند که او به وضوح به هر دوی ما اشاره کرده بود که هرگز این نمایش را ندیده است. "من به یاد نمی آورم که دوستت هرگز اینجا باشد"

دروغ می گفت چرا؟ چرا اجازه نداد تماشا کنم؟ سپس آن را به من ضربه ، نمایش برهنگی است. او به دلیل برهنگی دروغ گفت و شاید احساس گناه داشت اما چرا اجازه نمی داد من تماشا کنم؟

او گناهكارتر عمل كرد ، سپس من فكر كردم كه براي کسي كه فقط برنامه را براي تماشاي برنامه نشان مي داد منطقي بود. او این کار را برای برهنگی انجام می داد اما منطقی نبود. او نمی توانست سخت گیر شود پس چرا برهنگی عاملی است؟ حتی اگر او فقط با دوستانش آن را تماشا کرده باشد چرا دروغ گفته است؟ آیا او قصد داشت برای ایجاد قاعده و سپس شکستن آن سرپوش بگذارد؟

او گریه و عذر خواهی کرد و او را بخشیدم، اما اعتماد من شکسته شد. من الان می دانستم که او نه تنها مایل به دروغ به من است، بلکه او در آن خوب بود. من تصمیم گرفتم که روز بعد کار را بدون او دانست.

روز بعد با مادرم تماس گرفتم و او گفت که واکنش گناهکارانه او فقط به این دلیل بود که او پسر خوبی بود. "هیچ چیز دیگری برای کشف وجود ندارد." لپ تاپش رو چک کردم من قبلاً هرگز نیازی به انجام آن احساس نمی کردم اما تاریخچه را باز کردم و "پورنو" را تایپ کردم. چیزی پیش نیامد من اصطلاحات پورنوگرافی دیگری را تایپ کردم اما هنوز چیزی وجود نداشت. احساس آرامش کردم و فکر کردم حتماً چیزی نبوده است. او فقط به خاطر ایجاد یک قانون احمقانه و نقض آن احساس گناه کرد.

سپس به من ضربه زد ... من GOT را تایپ کردم. سابقه جستجوی او دارای تعداد زیادی محتوای جنسی مربوط به نمایش است. قلبم لرزید. من بیش از یک سال را در یک رابطه بی جنس سپری کرده بودم و در حالی که او این کار را می کرد بیش از حد مقصر بودم که خود ارضایی کنم. من ipod او را بررسی کردم و سابقه عادی پاک شد اما نسخه پشتیبان تهیه شده با پورنو پر شده بود. او هر روز خودارضایی می کرد.

من استفراغ کردم. من سوال کردم که چگونه این می تواند واقعی باشد. بیماری داشت! تلفنم زنگ خورد و می دانستم که او در راه بازگشت به خانه است. من برداشتم و پرسیدم آیا او پورنو تماشا کرده است یا نه. سکوت کرد. از او س askedال کردم که آیا بیماری پزشکی دارد؟ جوابی نداد. من به او گفتم که او را طلاق می دهم و او سرانجام صحبت کرد ، "بله ، من پورنو می بینم و نه وضعیت پزشکی ندارم"

برای خوانندگانی که در اینجا معتاد شده اند و به شرکای خود نگفته اند. من نمی توانم خودخواهی آن انتخاب را بیان کنم. درست مثل روابط باز باید بحث شود ، پورنو نیز باید مورد بحث قرار گیرد. شما باید قوانینی وضع کنید و درباره مرزها بحث کنید. اگر شریک زندگی شما از نظر پورنو مشکلی ندارد ، لازم است شخص دیگری را تماشا نکنید یا پیدا کنید. اگر شریک زندگی شما مشکلی ندارد که تماشا کنید تا زمانی که با هم تماشا می کنید ، باید با هم تماشا کنید. همه چیز در مورد صداقت ، ارتباطات و اعتماد است. من فکر نمی کنم پورنو بد یا شیطانی باشد اما فکر می کنم در صورت استفاده مخفیانه ، این یک امر مخرب است.

بعد از اینکه همه چیز روی میز بود ، بهم ریخته شد. ناگهان متوجه شدیم که شوهر من بیماری پزشکی ندارد که زندگی جنسی ما را متوقف کند. او در حال انتخاب یک صفحه نمایش به جای من بود و من هرگز احساس زشتی نکرده ام. او از شر تمام وسایلش خلاص شد تا دیگر نتواند پورنو تماشا کند و در هر زمان وقفه کاری با من تماس می گرفت تا اعتماد را جبران کند. با این حال ، بهبودی سخت است.

در آغاز کار با عوارض جانبی خشم مقابله کردم. شوهرم در دفاع از عملکرد خود هر آنچه را که از نظر بدن من ناخوشایند بود به من می گفت و مشخص شد که دیدگاه وی نسبت به من کج و معوج است. من فهمیدم که او هر زنی را که برهنه می دید به تصویر می کشد و بدون احساس کوچک بودن و بی اهمیت بودن نمی توانم از خانه خارج شوم. او به من گفت که هر روز با تلفن همراه خود در محل کار پورنو تماشا می کند. او در دفتری در حومه شهر کار می کند ، جایی که پذیرش سلول ندارد و من فهمیدم که او برای استفاده از بنزین و پول تلاش کرده تا جایی را پیدا کند که بتواند خودارضایی کند. من نسبت به دیدگاه های جنسی او نسبت به زن ، نسبت به خودم و نگاه ناامنی که نسبت به خودش داشت ، فریفته شدم.

راه بهبودی طولانی بود و پس از یکی از شیوع های خودخواهانه او، نزدیک به طلاق شدیم، اما از بین رفت.

او یک سال تمیز است و زندگی جنسی ما کامل است. من دوست دارم و کمتر از او اعتماد دارم اما شفا دادن به من بیشتر طول می کشد.

اگر می دانستم در چه مسیری گام برمی دارم هرگز با او ازدواج نمی کردم اما می دانم که ترس خودخواهانه باعث شده است که او نتواند حقیقت را بگوید. انتخاب شرکای خود را برای رفتن یا ماندن دور نکنید. این شیطان شماست که باید با او روبرو شوید و منصفانه نیست که سنگین مسئولیت کسی را که ادعای عشق می ورزید قرار دهید (من می گویم ادعا می کنم دوست دارم زیرا عشق واقعی قرار دادن نیازهای دیگران بر نیازهای شماست).

او به مشاوره رفت و همه چیزش را انجام داد تا من را از دست ندهد، بنابراین تصمیم گرفتم از طریق بهبودی با او کنار بیایم.

برخی از سخنان وی: "من این Reddit را دنبال کردم پس از اینکه همسرم داستان ها را به من نشان داد و خوب بود بدانم که من تنها نیستم. تا زمانی که دستگیر شدم ، به خودم اعتراف نکردم که مشکل پورنو است و هرگز زندگی جنسی خود را به زمانی که در اینترنت تلف می کردم ارتباط نداد. من همسرم را به شدت صدمه دیدم و دردی که مشاهده کردم او بیش از گذشته آزارم می دهد و آرزو می کنم کاش می توانستم برگردم و همه چیز را برطرف کنم. من در دوران نقاهت با همدلی دست و پنجه نرم کردم و اکنون با بخشش خودخواهی ام مبارزه کردم. من الان نسبت به دوران استفاده از پورنو اعتماد به نفس بیشتری دارم و صادقانه فکر می کنم همسرم زیباترین زنی است که تاکنون دیده ام ، از جمله ستاره های پورنو. توضیح اینکه چگونه یا چه موقع این نظر تغییر کرده دشوار است اما باعث خوشحالی من می شود. همسرم گفته است که اگر من در دوران جدایی خود از پورنو استفاده می کنم ، بدش نمی آید اما من تصمیم گرفته ام که آن را کاملا کنار بگذارم. من می دانم که برخی توصیه می کنند در هنگام جبران مجدد با همسرتان رابطه جنسی برقرار نکنید اما فکر می کنم برای اینکه چرا فکر کردم او زیبا است ، لازم بود با او رابطه داشته باشم. ما در ابتدای جبران مجدد رابطه جنسی زیادی نداشتیم اما بعد از XNUMX ماه در هفته هفتگی رابطه جنسی برقرار کردیم. اکنون تقریباً روزانه است. عصبانیتی که من در طول nofap احساس کردم نتیجه ناتوانی در خارج شدن منظم بود و احساس می کنم برای همسرم که سالها این رنج را پشت سر می گذارد تلخه. این یک جاده سخت است اما ارزشش را دارد و ای کاش زودتر کاری می کردم. "

TLDR: شوهرش اعتیاد به پورنو داشت اما به من نگفت. دروغ گفتن در مورد داشتن یک بیماری پزشکی برای توضیح رابطه بدون جنسیت ما. دوران نقاهت خود را پشت سر گذاشت و اکنون بیش از هر زمان دیگری شادتر است.

احساس رایگان از هر یک از ما سوالات در مورد تجربه ما بپرسید.

ارتباط دادن - من همسرم یک معتاد سابق پورنو هستم. این داستان من AMA است

by icloud_isky_ishart