متاهل - عزت نفس و رابطه با همسر همه تغییر مثبت یافته است

من یک ماه پیش جلوی خودارضایی را گرفتم تا ببینم چه اتفاقی خواهد افتاد. من هرگز خودم را خودارضایی مزمن نمی دانستم ، اما در بعضی مواقع فهمیدم که مشتاقانه همسر من است که برای کار ترک شود تا بتوانم جک آن را بروم و این باعث شد که احساس بازنده شوم.

من هرگز فکر نمی کردم که پورنو در نحوه مشاهده سکس تأثیر بگذارد ، اما بعد از دیدن یک ماه آن را نمی فهمم که حتی اگر هرگز به همسرم تقلب نخواهم کرد ، تماشای پورنو باعث شده است که رابطه جنسی من حول خیالات در مورد افراد دیگر بچرخد.

وقتی در مورد رابطه جنسی خواب می دیدم یا خیال می کردم ، همیشه مربوط به آشنایان یا غریبه ها بود ، هرگز در مورد همسرم. از آنجا که متوقف کردن تقریبا همیشه در مورد او است. مثل این است که من مغز خود را دوباره آموزش دیدم تا او را بیشتر از زنان به عنوان هدف مورد نظر ببینم.

دو سه روز اول کمی خشن بود ، فهمیدم که واقعاً افکار اجباری و احمقانه ای در مورد انجام این کار در محل کار دارم اما خودم را از طریق تصور اینکه چقدر خجالت می کشم به خانه می آیم برای گفتن به همسرم گفتم که بعد از اینکه گرفتار خودارضایی شدم اخراج شدم. حمام در محل کار شرم سرم را مستقیم نگه داشت.

حدود یک هفته در من دچار ضربات شدیدی شد و از کشف تفاوت شوکه شدم. معمولاً فقط روزها پاهایم را می کشم و کاری را که باید انجام دهم می توانم انجام دهم تا بتوانم به خانه بروم و در پایان آن دراز بکشم ، اما ناگهان حتی در محل کار احساس انرژی ، شاد و زنده کردم. در ساعت معقولی از خواب بیدار شدم ، یک روز اضافی را به برنامه سالن بدنسازی اضافه کردم و خودم را بیشتر خندیدم و لبخند زدم. برای اولین بار در زندگی ام واقعاً مردانه هستم. احساس می کنم ترکیبی بین گوریل نقره ای و گوزن گاو. تمرکز آن انرژی در زندگی من باعث می شود احساس فوق العاده ای از عزت نفس و سرزندگی احساس کنم.

از همه بهتر ، به نوعی هوس خود را نسبت به همسرم کشف کردم. من هرگز دوستش را متوقف نکردم و همیشه او را جذاب می دیدم ، اما به نظر می رسید که نیمی از زمان رابطه جنسی احساس تردید کردم و مدتها طول کشید تا وارد آن شوم. از زمان افزایش ، ما مانند خرگوش به آن رسیده ایم و بیش از نیمی از زمان شروع کرده ام.

انرژی ، عزت نفس و روابطم با همسرم همه به این شکل مثبت تغییر شکل داده اند. من می دانم که احتمالاً همه شما همین داستان را هزار بار شنیده اید ، اما من مجبور شدم یک بار خوشبختی خود را در کوهستان فریاد بزنم. ادامه مبارزات ، مردمان.

ارتباط دادن - جلوی خودارضایی را متوقف کردم و خیلی سریع زندگی من تغییر کرد.

by slept_in