سن 22 - PIED بهبود یافته و اعتماد به نفس پس از تنها 3 ماه شکوفا می شود

age.23.afdgeiurfnh.PNG

من 22 ساله هستم ، قبل از اینکه خودم واقعاً بفهمم چه کاری انجام می دهم ، استمنا را بسیار جوان کشف کردم و سپس احتمالاً از حدود 11-12 سالگی مسیر اعتیاد به پورنو را آغاز کردم. تمام زندگی نوجوانی من به خودم گفت که من یک درون گرا هستم ، باید درونم بمانم ، زنان مرا دوست نخواهند داشت ، و غیره. من به دلیل داشتن اضافه وزن زیاد دارای مشکلات تصویر بدن شدیدی بودم.

اضطراب من فلج بود، نمی توانستم بدون هیچ گونه ترس ذاتی که در اطرافم می خواستم به من آسیب برسانم، حتی تماس من با من باعث ترس از زندگی من شد. من هرگز از هر گونه کمک خواستم چون موفق شدم این را کاملا مخفی کنم.

در حدود 16 سالگی من سنگین ترین و افسرده ترین بودم. بیرون پر از زندگی و درونش کاملاً مرده. من کمی بیش از 110 کیلوگرم و حدود 5'7 بودم که باعث شد من "بچه چاق" سطح سالم در مدرسه باشم. خوشبختانه من به دلیل توانایی کنار آمدن با همه و حضور در یک مدرسه خوب هرگز مورد آزار و اذیت قرار نگرفتم اما دانش اینکه من بچه چاق هستم به اندازه کافی بد بود.

من شروع به کار کردن کردم و 30KG را در یک سال از دست دادم، به یکی از سرگرمی های ورزشی مدرسه من تبدیل شدم و به همین علت به برخی از محبوبیت و اعتماد به نفس رسیدم. اضطراب و افسردگی من در کوتاه مدت برطرف شد و من شروع به دیدن تغییرات اجتماعی کردم.

علی رغم این، دوست دخترم را در 17 گرفتم، بکارت من را از دست داد، و فکر کردم زندگی ام را درک کرده ام. این فقط در مورد 6 ماه قبل از یک دوره افسردگی دیگر بود که منجر به خروج از سالن بدنسازی شد، 6 ماههای ناسالم را در یک رابطه (گناه من نه او)، و در نهایت به دلیل تمایل به دیدن دیگر زنان، افسردگی و بودن کاملا در زندگی از دست داده.

من به سرعت به یک رابطه دیگر افتادم، احتمالا بهترین من که تا به حال تجربه کرده ام، با این وجود هنوز هم پس از یک سال زندگی با این زن شگفت انگیز و 2 سال از دوستیابی، احساس نیاز به دیدن دیگر زنان و حرکت کرد.

در آغاز سال جاری فهمیدم که الگویی باورنکردنی در زندگی شکل گرفته است. پایین های بسیار زیاد و حتی پایین تر ، همه ناشی از تفکر جنسی و سرخوردگی است. هر وقت زندگی ام را می فهمیدم ، خواسته های جنسی مانع زندگی می شدند و همه چیز خراب می شد. دوست دختر آخر من همه کارها را به درستی انجام داد ، و هر آنچه در توان داشت برای خوشحال کردن من بود ، اما من یک بار دیگر فقط وارد پوسته درونگرا ، مردی شدم که من آن را خیلی خوب می شناختم.

ما برای یک سال دیگر بعد از فروپاشی در یک خانه بزرگ با هم زندگی کردیم، و در ماه ژانویه ما در نهایت راهی را که با گروه دیگری از دوستان برگزیدیم، کنار گذاشتم.

من با یک گفتگوی TedX با عنوان "آزمایش بزرگ پورنو" برخورد کردم و زندگی من تغییر کرد. این در ژانویه بود.

چند وقت وقت گرفتم تا خودم را از آنچه Porn به من انجام داد، متقاعد کنم، اما بعد از این که اغلب اوقات در این Subreddit بود، این همه حساس بود.

در آغاز فوریه تصمیم گرفتم که کافی است. من سعی کرده بودم که با یک دختر جدید قرار ملاقات بگذارم ، اما طبق معمول برای من از بیماری ED رنج می بردم که به طور مداوم اعتماد به نفس من را از بین می برد. من خودم را سرزنش کردم و به دنبال ویاگرا رفتم تا این مسئله را حل کنم ، اما حتی آن هم نتیجه ای نداشت. حتی دوست دختر سابق من هم نتوانست برای 3-4 بار اول که سعی در برقراری رابطه جنسی داشتم مرا احیا کند ، بنابراین هر شب ایستاده / شخص جدید هیچ امیدی به جهنم نداشت. قبل از آنکه اعتماد به نفس من پایین بیاید ، احتمالاً 3 بار بین دوست دختر سعی کرده بودم که رابطه جنسی برقرار کنم و فکرش را نمی کردم.

تجزیه و تحلیل دقیق از چگونگی انجام این کارها:

هفته 1: هیچ تمایلی واقعی برای خودارضایی یا تماشای پورنو وجود ندارد ، که عجیب بود زیرا من از 11-12 سالگی حداقل یک بار در روز فیلم پورنو می دیدم و اگر وقت داشته باشم تا 3-4 بار در روز. بدون تغییر ذهنی.

هفته 2: اصرارهای مربوط به بازگشت پورنو را متوجه شد ، به ویژه کل "فقط یک بار مرد بیا ، اشکالی ندارد" اما قویتر ماند

هفته 3: Flatlined مانند MOTHERFUCKER. احساس اضطراب و افسردگی من را به اوج می رسانم که خیلی خوب می دانستم. شروع به فحاشی کردی تا احساس خوبی داشته باشی. باقی ماند قوی

هفته چهارم: معلق باشید ... امروز با انگیزه از خواب بیدار شدم ؟؟ صبح چوب ؟؟؟ لبخند می زنم ؟! حتی دانشکده های کاری من متوجه شدند که من در مورد خودم سر و صدای جدیدی دارم. در این مرحله من تقریباً به همه اطرافیانم گفته بودم که درمورد Nofap چه کار می کنم ، بدون درک و مراقبت از آنها ، سرگرم کننده بودند که می دیدند این یک تأثیر قابل توجه است.

در حال حاضر از آنجا در تاریکی به من است، زیرا زندگی من به طور کامل کاملا تغییر کرده است. هفته های صاف، هفته های زیاد بود، اما اکثر این زمان ها منعکس کننده آنچه من به دست آورده بودم.

3 ماهگی: اضطراب من اکنون تقریباً وجود ندارد ، به نظر می رسد افسردگی من فروکش کرده است (گرچه به عنوان یک زندگی مادام العمر احساس می کنم هرگز به طور کامل از این امر فرار نخواهم کرد .. و انتظار ندارم).

من تمایل زیادی به معاشرت و دیدار مجدد با افراد جدید داشته ام ، بنابراین به طور منظم از باشگاه و غیره خارج شده ام. برای 4 هفته گذشته پشت سر هم اعتماد به نفس آوردن یک زن را به خانه داشته ام ، چیزی که من هرگز فکر نمی کردم بتوانم انجام دهم.

قسمت عجیب در مورد آن؟ من به جز نوفاپ هیچ چیز دیگری را در زندگی تغییر ندادم. و این دختران به من نزدیک می شوند! بله ، هیچ خط وانت دیوانه ای ، هیچ نوشیدنی مطمئن در بار وجود ندارد. آنها به من نزدیک می شوند. و تنها چیزی که می توانم آن را پایین بیاورم تغییر قابل روشی در نحوه حمل خودم در جمع است. من فرض می کنم که قبلاً زبان بدن کاملاً خفیف ، بسیار دور و غیرقابل قبولی داشته ام و اکنون با اطمینان جدیدی که پیدا کردم ، باید کار متفاوتی انجام دهم.

من با دوستانم بهتر کنار می آیم ، استرس کمتری دارم ، در کار ، سرگرمی هایم انگیزه دارم. من بهتر می خوابم ، همه چیز کاملاً دیوانه کننده ای است.

من تا جایی پیش نمی روم که بگویم من ابرقدرت دارم ، اما مطمئناً زندگی را متفاوت از گذشته تجربه می کنم. من احساس می کنم اجاره جدیدی در زندگی دارم.

من قطعاً به جنس متفاوت نگاه می کنم. بعد از چند هفته "برداشتن" کاملاً از پس آن برآمدم و واقعاً می خواهم روی خودم تمرکز کنم و منتظر آمدن فرد مناسب باشم. من احساس می کنم که اکنون با Porn از زندگی ام ، می دانم چگونه یک رابطه را اداره کنم و می توانم آن را تا زمانی که همیشه آرزو داشته ام دوام بیاورم. این گفتن برای من عظیم است زیرا رابطه جنسی همیشه در خط مقدم ذهن و خواسته های من بوده است.

Nofap واقعاً فقط با یک نکته منفی همراه بوده است. و این زمان در اتاق خواب ادامه داشت. وقتی نوبت به نفوذ می رسد ، من 20 ثانیه صاف هستم که قبلاً می توانست 20 دقیقه طول بکشد.

اثبات این مهم نیست زیرا پیشگویی همیشه برای من بزرگ است و من همیشه به طریقی شریک زندگی خود را راضی می کنم ، اما جوان بودن و داشتن اطرافیان در فکر اینکه "ماندگاری بیشتر بهتر است" این موضوع را کمی شرم آور می کند وقتی نمی توانید همان کار را انجام دهید

اصلاً عود کردم؟ بله یک بار ، حدود 2 ماه دیگر. من در حال جستجوی یک تاریخ آینده بودم و قبل از اینکه حتی متوجه شوم که چه کاری انجام می دهم ، انزال کرده ام و کاملا احساس شرمندگی کردم. اما همچنین ، من اهمیتی نمی دادم زیرا من خیلی موفق شده بودم و مستقیماً از طریق مکالمه با یک زن واقعی تحریک می شدم.

اما عزیزم ، من واقعاً نمی توانم استرس کافی داشته باشم که چقدر باید به این مسئله پایبند باشی. من کسی هستم که دهها بار فریب خورده ام زیرا زندگی "چمن سبزتر" همان چیزی است که همیشه می خواستم. رضایت فوری از طریق اعتیاد به پورنو شیطان لعنتی است. من رابطه خارق العاده ای را به دلیل آنچه پورن در حق من ایجاد کرده است دور کرده ام و حتی می دانم که می توانم به آن چیزی که نمی خواهم برگردم زیرا آسیب وارد شده است. او شایسته خیلی بهتر از آنچه که با من پشت سر گذاشته است ، و من نیاز داشتم که از آن زمان بزرگ یاد بگیرم.

خوشحالم که به هر سوالی پاسخ می دهم ، حتی اگر نمی خواهید اینجا بپرسید ، به صورت خصوصی.

نمی توانم استرس کافی داشته باشم ... توقف کنید. خوشمزه امروز.

TLDR؛ پس از چندین سال اعتیاد به 10، پسران و استمناء را به حال خود رها کردم، توانستم اضطراب عملکردم را حل کنم، با زنان بیشتری صحبت کنم، تقریبا تمام اضطرابم را از بین ببرم و انگیزه ای برای زنده بودن و اجتماعی داشته باشم. همه پس از 3 ماه.

ارتباط دادن واقعی 3Month Nofap تجربه من

By AHound95