سن 25 - الگوهای فکری بهبود یافته با افتخار از آنچه من انجام داده ام ، دیگر هیچ لیاقت عشق و علاقه ندارم ، اضطراب اجتماعی کمتری دارم.

tldr؛ واقعا در عنوان است، اما فاصله بین این دو دیدگاه بیش از 14 سال است. وقتی یک دوست خانوادگی به من یک وبسایت بالغ را معرفی کرد، به صورت تصادفی شروع شد. من به یاد می آورم آن را می بینم و خیلی از آن را نمی سازم. تا چند ماه دیگر زمانی که من شروع به کاوش در وبسایت های دیگر کردم، هنوز چیزی را انجام نمی دهم. اما یک شب من غریب دیک من را گرفت و شروع به خودارضایی به آن تصاویر، و سپس من آمد. عجله اكستاسی از طریق مغز و بدن من در یک زمان جریان داشت و باعث فراموش كردن من در همان اتاق بود.

این همراه با تلویزیون ، بازی های ویدیویی ، رسانه های ناخواسته در طول دوره دبیرستان من ادامه یافتند. من هرگز زیاد به آن فکر نکردم ، احساس درستی داشت. از سال 2017 یک سال نگذشته بود که من بیش از روزهای تقویم خودارضایی کنم. بعضی اوقات هر روز ، گاهی اوقات یک هفته استراحت می کردم ، سپس با انتقام برمی گشتم و 3 برابر 4 برابر به آن می رفتم ، تا اینکه در پایان سال تعادل به شرح زیر بود: timesMasturbated> daysInAYear.

من همه چیز را داشتم راحتی یک خانه ، پدر و مادرهای دوست داشتنی ، سرگرمی به دلخواه و من برای هیچ یک از آنها کار نکردم. اما احساس اشتباهی داشت بنابراین من اقدام کردم و وارد دانشگاه خارج از کشورم شدم و خیلی زود مجبور شدم خانه را ترک کنم. می دانستم که باید عمداً زندگی ام را سخت کنم ، زیرا در غیر این صورت کاری نمی کردم و دیر یا زود زندگی چهره من را حتی قویتر می کند و آماده نیستم. سالها پرهیز از کار ، درگیری ، تلاش ، فداکاری ، خطر مرا نرم کرده است. بنابراین "خودم را خرابکاری کردم" و از خانه ، از راحتی ، از آشنا دور شدم. من آنجا دوستی نداشتم و در دوست یابی وحشتناک بودم.

می دانستم که زمانی قرار است مرا بسازد یا مرا بشکند. و شکستن گزینه ای نبود. کار سختی بود و من به سختی تلاش کردم ، زیرا آموزش در آنجا واقعی بود. فرار من تا آن زمان همیشه بازی های ویدیویی ، رسانه های ناخواسته (اخبار ، فیس بوک) و پورنو بود. اما همانطور که در پایین خط یاد گرفتم ، همه چیز برای من حول یک جمله قدیمی می چرخد: "انتخاب های آسان ، زندگی سخت. انتخاب های سخت ، زندگی آسان ». اما قبل از اینکه بهتر شود باید درک می کردم که چقدر بد است. من به سختی می توانستم تکالیف خود را شروع کنم ، به شدت با فیس بوک و پورنو معطل می شدم تا نتیجه را بگیرم.

من به زودی آموختم و شروع به تمرین مدیتیشن کردم، که باعث شد آگاهی بیشتری نسبت به عادتم داشته باشم. من برای سال آخر فیس بوک را لگدمال کردم ، اما وقتی سعی کردم همین کار را با پورنو انجام دهم ، همیشه به آن برمی گشتم. این زمانی است که می دانید اعتیاد است. اگر می خواهید ترک کنید ، اما نمی توانید و دوباره به آن برگردید ، این اعتیاد است.

من از آن آگاه بودم، بنابراین من آن را به ندرت انجام دادم، اما مجبور بودم از برنامه ها برای مسدود کردن وب سایت استفاده کنم. وقتی پورنو مسدود شد، من به کام ها رفتم و سپس به اسکورت سایت ها. من بی رحم بودم در راه وحشتناک

اما من با این دختر آشنا شدم و برای مدتی عادت های بد دیگر قطع نشد. برای اولین بار مجبور شدم اعتراف کنم که ED دارم. دیک گاهی کار می کرد ، اما بیشتر اوقات این کار را نمی کرد. من به او گفتم ، در واقع این همان چیزی است که روابط ما بر اساس آن بود - حقیقت. او بسیار قوی و فهمیده بود. با نگاه به گذشته متوجه می شوم که چقدر می تواند صدمه ببیند. او احساس می کرد که به اندازه کافی خوب نیست و همه چیز از این دست است. 1 سال سریع جلو ، در میان برخی از حوادث مربوط به استرس ، من دوباره به روش های قدیمی خود بازگشتم. اما این بار اوضاع بدتر بود. نمی توانستم اجرا کنم ، تحریک پذیر ، مضطرب بودم. مسخره بود در مواقعی که او دوران سختی را پشت سر می گذارد ، با gf خودم نیازمند می شوم. من حتی خودم را نشناختم.

با جدا شدن من از او به اوج خود رسید ، فکر می کردم این تقصیر او است. اما خیلی زود متوجه شدم که من هستم. و این همان چیزی بود که لازم بود بدانم. من شروع به خواندن انواع کتابها درباره تمایل ، قرص های قرمز ، پویایی های مردانه <-> زنانه ، ybop ، Fightthenewdrug کردم و الگوی تکراری استفاده از پورنو وجود دارد.

پس از آن من تماشای پورنو را خوب ادامه دادم، هر چند من شک داشتم که علت این فناوری است. چیزهایی وجود دارد که به من کمک کرد:

1) پیدا کردن چرا من - اولین چیزی که من متوجه شدم من یک رابطه کاملا سالم را نابود کردم. به خودم قول دادم که دیگر هرگز رابطه انسانی را به دلیل پورنو از بین نخواهم برد. عجیب است ، اما این چیزی است که مرا در روزهای اول ادامه داد. سپس من شروع به ساختن دلیل آن کردم ، با دیدن صنعت پورنو برای آنچه در واقع است: حداکثر سود بدون نگرانی برای رفاه انسان (از داستان های قاچاق انسان ، افرادی که شکاف های ناشی از وقایع دیگر زندگی مردم را شکار می کنند). در بهترین حالت سرگرمی ارزان ، فرار از زندگی واقعی ، از مشکلات زندگی واقعی است. در بدترین حالت ، فقط نفرت انگیز است. من در نقطه ای هستم که اگر فرصتی داشتم که این صنعت را بکشم و آن را نابود کنم ، بدون تردید این کار را انجام می دادم. احساسی که نسبت به آن دارم اینگونه است. این با چیز دیگری که من شنیده ام سازگار است. "افکاری که شما را به اینجا رسانده اند ، افکاری نیستند که شما را از اینجا خارج کنند".

2) تعلیق اعتقاد و اعتماد به روند - این خیلی بزرگ است مواقعی پیش خواهد آمد که این کار را باور نخواهید کرد ، شک خواهید کرد که آیا هرگز می توانید تغییر کنید ، حتی شک خواهید کرد که این مشکل است. هکی که کشف کردم تعلیق باور است. به جای جنگ بین "این کار می کند" و "کار نمی کند" ، بگویید من اعتقاد را به حالت تعلیق درآورم. من به چیزی اعتقاد ندارم ، اما به شواهد بیشتری احتیاج دارم و می گویم "من 6 ماه دیگر به این فکر برمی گردم". با این کار ، شما وقت می دهید تا ارتباطات عصبی با پورنو ضعیف شود و بحث بزرگی را که در ذهن شما جریان دارد ، انجام دهید. این فرایند به یک زمین و زمان مناسب برای رشد شما نیاز دارد و با این ذهنیت شما آن زمان را خریداری می کنید.

3) مبارزه با آتش با آتش - روزهایی وجود خواهد داشت ، روزهای تاریکی که اشتیاق به قدری زیاد است که وقت زیادی برای فکر خوب ندارید. در آن روزها شما به عمل متوسل می شوید. در هنگام تمایل چند کار انجام شده است که در طول سال گذشته انجام داده ام:
- برو بیرون قدم بزن
- فشارهای لازم را تا زمانی که احساس سوزش دستان و سنگینی تنفس او را انجام دهید

tldr ؛ 1 سال + بدون انجمن ، 90+ روز بدون PMO. انتخاب های آسان ، زندگی سخت. انتخاب های سخت ، زندگی آسان. مزایا به صورت خطی جمع نمی شوند. - دوش آب سرد یا هر نوع شوک بدنی به بدن که ذهن را از فکر باز می دارد

بعد از 7 ماه فاقد پورنو ، اما مقداری استمنا ، من قند را ترک کردم (تا آنجا که ممکن است ، به این دلیل که شیرینی نمی خورم). بعد از 3 ماه ، بعد از خواندن داستانهای شخصی و علم ، متوجه شدم که باید 90 روز کامل بدون PMO را انجام دهم. پس از 4 هفته ، من شروع به مشاهده الگوهای فکری بهبود یافته کردم. من نسبت به آنچه انجام داده ام احساس غرور می کنم ، دیگر لیاقت عشق و محبت را ندارم ، اضطراب اجتماعی کمتری دارم. من کارهای زیادی انجام داده ام که قبل از انصراف از PMO از آنها می ترسیدم. من خون اهدا کرده ام ، در حضور 40 نفر ناشناس سخنرانی کرده ام ، کلاس های بازیگری را شروع کرده ام ، با برخی از دختران معاشقه کرده ام (بدون اینکه احساس کنم باید کاری بیشتر انجام دهم) ، به بسیاری از دوستانم (مردان و مردان زنان) در مورد اعتیاد من به پورنو. من هم یک بار لیز خوردم و 3-4 خواب خیس دیدم.

احساس دیوانگی می کرد که می توانم بدون اینکه دست روی آن بگذارم ، در خواب تکان دهم. "به ما نگاه کن ، دست نداری!". و جالبترین اتفاق چند روز پیش افتاد ، بعد از اینکه به یکی از دوستانم گفتم متأهل است و بچه هایی در این مورد دارد. آنچه او به من گفت ذهنم را منفجر کرد. او به من گفت که چندی پیش با شوهرش در مورد این موضوع (PMO) گفتگو کرد و او به او گفت که او یک بار در زندگی اش خودارضایی کرد ، هدف آن را نمی دید و دیگر هرگز این کار را نکرد. و من باید بعد از شنیدن این حرف ، نزدیک به علامت 90 روزه ، به شما بگویم که آن را به عنوان فراخوان عمل احساس کردم.

امروز سریع ، روز 91 ، باید بگویم که من به خودم و همه مردانی که این چالش را انجام می دهند ، افتخار می کنند و از بازی جعلی ، مصنوعی و فوری جدا می شوند تا بازی طولانی را انجام دهند ، افتخار می کنم. من از همه شما ، کسانی که این مشکل را زود مشاهده کرده اند و شهامت و غریزه صحبت کردن را دارند ، سپاسگزارم. از دست دادن وحشتناک است ، به ویژه زمان (سالهای زندگی من) ، اما پایان دادن به آن ضررها بسیار خوب است قبل از اینکه خیلی دیر شود برای بهبودی. همچنین برای کسانی که جامعه را ساخته اند ، کسانی که جامعه را رشد داده اند و کسانی که به جامعه پیوسته اند. بدون همه شما امروز احتمالاً در موقعیتی نبودم که بتوانم زندگی خود را کنترل کنم.

من می دانم که این یک مطالعه طولانی است ، اما من فکر می کنم شما باید بدانید که در چه چیزهایی اتفاق افتاده است تا بفهمید که چگونه اعتیاد به پورنو پدید آمده است و اینکه چگونه برای پیروزی در این جنگ مجبور شدم با راحتی خود نبرد کنم و خود بدوی خود را فریب دهم.

tldr؛ 1 سال + بدون انجمن، 90 + روز PMO رایگان.

خوشحالم که به سوالات پاسخ داد.

ارتباط دادن - هرگز به هرگز باز نگرد

by neverenuftoneveragain