سن 28 - چوب صبح برگشته است. اضطراب اجتماعی را کاهش می دهد. هوشیارتر ، بیدار ، آگاه ، متمرکزتر. خشم را کاهش داد. نعوظ طولانی تر با شریک زندگی.

فکر می کنم خلاصه ای از آنچه در 90 روز گذشته اتفاق افتاده است را به شما ارائه دهم. اوج ها ، پایین ترین ها و مهمتر از همه ، آنچه که من آموخته ام. من زیاد در مورد داستان آخر خود نمی نویسم ، اگر علاقه مند هستید می توانید برخی از به روزرسانی های گذشته من را بررسی کنید! بنابراین در 90 روزگی ، در اینجا لیستی از برخی از تغییراتی که در خودم مشاهده کرده ام آمده است:

  • چوب صبح برگشته است
  • جایزه های تصادفی (این دو مورد فقط در یک هفته گذشته یا همین حدود بوده اند)
  • به شدت اضطراب اجتماعی را کاهش می دهد
  • آسان تر برای چسباندن به امور روزمره
  • هوشیارتر ، بیدار ، آگاه ، متمرکز
  • کاهش هجوم عصبانیت
  • نشخوار کمتر
  • کنترل بیشتر بر توجه / تکانه های من
  • کمتر واکنشی ، قادر به تحمل ناراحتی
  • خواب بهتر است
  • نعوظ های طولانی تر با شریک زندگی / بدون طناب فشار

من لزوماً فکر نمی کنم که NoFap تنها دلیل همه این موارد باشد ، من همچنین کارهای زیادی انجام داده ام تا به جایی که الان هستم برسم ، اما معتقدم که در حالی که نمی توانستم همه این کارها را انجام دهم fapping .. من فکر می کنم بسیاری از افراد (شامل خودم که 90 سال پیش برای اولین بار شروع کردم) nofap را به عنوان یک درمان می دانند .. اینطور نیست ، این یک کاتالیزور برای تغییر است ..

در اینجا کارهای دیگری است که من انجام داده ام و به نظر من بسیار مفید بوده اند:

  1. دوش آب سرد معمولاً صبحگاهی من> مراقبه> ورزش (دراز و نشست ، کالریشن)
  2. جورنالینگ (برنامه ریزی روزهایم از شب قبل و نوشتن یک پاراگراف درباره روزی که گذرانده ام
  3. در حال اجرا 3x در هفته است
  4. محرومیت حسی قبل از اینکه بخوابم

سرمازدگی اولین چیزی است که هر روز صبح پیروز می شود .. زمستان آن در اینجا در استرالیا در حال حاضر است و ورود به یک حمام سرد منجمد کار آسانی نیست ، اما یک راه عالی برای بیدار کردن خودم از اولین چیز صبح است!

ژورنالینگ یک روش عالی برای برنامه ریزی روزهای من است ، بنابراین نمی توانم اتلاف وقت کنم. همچنین ، می توانم افکار و احساسات خود را در مورد روز روی کاغذ بیاورم که واقعاً کمک می کند!

در حال اجرا یک تغییر دهنده بازی مطلق بوده است ، من قلاب شده ام!

محرومیت حسی چیزی است که من در اینجا در مورد کسی نشنیده ام ، اما به نظرم بسیار مفید است. من به صدای سفید فیلتر شده روی هدفون گوش می دهم و با ماسک صورت در رختخواب دراز می کشم. در اینجا می توانم از روز قبل از خواب ، و من اغلب وقت خود را صرف فکر کردن در مورد مطالعه می کنم و سعی می کنم مفاهیمی را که با آنها دست و پنجه نرم می کنم درک کنم.

هرچند همه اینها سرگرم کننده و بازیهای سرگرم کننده ای نبوده اند ، در اینجا لیستی از مبارزاتی که طی 90 روز گذشته پشت سر گذاشته ام آورده شده است

  • تحریک بیش از حد ، لرزیدن ، عرق کردن
  • طغیان عصبانیت
  • افکار خودکشی
  • بدون انگیزه ، تلاش برای حتی خارج شدن از رختخواب
  • تکانه های جنسی مکرر ، فراگیر
  • درد و تنش در بند من

اگرچه اینها می گذرد ، اینها چیزی نیست که شما باید به آنها پاسخ دهید ، سر و صدای شما فقط در حالی که مغز شما دوباره می چرخد ​​، نیست.

من فکر می کنم مهم است که من 90 روز را به عنوان "پرونده بسته شده" در نظر نگیرم ، هنوز هم چیزهای زیادی وجود دارد که من راضی نیستم و می خواهم آنها را بهبود ببخشم

  • صرف وقت کمتری بر روی تلفن من ، بررسی مداوم ایمیل / فیس بوک
  • در همان زمان به طور مداوم از رختخواب خارج شوید
  • از اوقات فراغت من با بهره وری بیشتری استفاده کنید
  • با کار من با انضباط بیشتری روبرو هستم و قادر به تحریک حواس پرتی ها و انگیزه ها هستم

با تشکر از خواندن ، من سعی کردم آن را تا حد ممکن خلاصه نگه دارم ، اما صمیمانه امیدوارم که هرکسی این را بخواند بداند که در انتهای تونل چراغی وجود دارد و فقط به هم زدن ادامه بده!

ارتباط دادن - روزهای 90!

by Will27272