سن 38 - یک سواری هلووا

YBOP

برادران من، تمام شد. 90 روز، بدون پورنوگرافی، بدون خودارضایی!

این یک سواری جهنمی بود، من تقریباً 2 سال است که این را امتحان می کنم و در نهایت موفق شدم. من خیلی خوشحالم . من در این فرآیند چیزهای زیادی یاد می گیرم و در پست بعدی نکاتم را برای راه اندازی مجدد موثر با شما به اشتراک خواهم گذاشت. در حال حاضر فقط می خواهم داستانم را با شما به اشتراک بگذارم، شاید بتوانید ارتباط برقرار کنید.

من 38 ساله هستم، از 17/18 سالگی به پورن معتاد شده ام. اولین تجربه من با پورن زمانی بود که حدود 13 سال داشتم. من با گروهی از دوستانم بودیم و یکی از آنها یک vhs پورنو به خانه آورد. او آن را روی vcr گذاشت و این تأثیر تکان دهنده ای روی من ایجاد کرد. من از چیزی که می دیدم متنفر بودم. این فیلم علاوه بر ماهیت گرافیکی طبیعی پورنوگرافی، صحنه های افراطی زیادی داشت. نیمی از ما (از جمله من) از این منزجر شده بودیم، بنابراین وانمود می کنیم که حواسمان به چیزهای دیگر پرت شده است، نیمی دیگر از گروه همچنان با هیبت نگاه می کنند. این یک تجربه وحشتناک برای من بود و به یاد دارم که به یکی از دوستانم گفتم: "ای رفیق، من هرگز این کار را با یک دختر انجام نمی دهم، روابط برای عشق است." او بلافاصله با من موافقت کرد.

بنابراین سال ها گذشت و حدود 15/16 سال، من خودارضایی را کشف کردم. تقریباً فوراً متوجه می‌شوم که «به چیزی» می‌روم. من خیلی به آن علاقه مند شدم، این یک تجربه عالی بود. بنابراین من یک فاپر معمولی بودم (2/3 بار در هفته) عمدتاً از صحنه های جنسی ضبط شده از فیلم ها استفاده می کردم، چیز جدی نیست.

تقریباً وقتی 17 ساله بودم، اینترنت ظاهر شد. این یک تغییر دهنده بازی بود. اولین واکنش من "برهنه!!" بود. و اینترنت در آن زمان، بسیار!

در آن زمان اتصال کند بود و هیچ پلتفرم ویدیویی سریعی وجود نداشت. ما مجبور بودیم همه چیز را فایل به فایل دانلود کنیم، بنابراین یک جلسه pmo می تواند ساعت ها طول بکشد.

علاقه من به pmo بسیار افزایش یافت و احتمالاً این زمانی بود که به طور خفیفی معتاد شدم، شاید هر روز هول کردم. به وضوح به یاد دارم که اگر «دخترانم» را نداشتم، به نظر نمی رسید آن روز به درستی به پایان برسد. pmo به من احساس کامل و مردانگی داد. با این حال یادم می آید یک بار از رفتارم خسته شده بودم و قسم می خورم که 2 هفته را بدون pmo سپری کنم، اما بیش از 4 روز دوام نیاوردم.

بنابراین سال ها می گذرد و من تا 31/32 سالگی کاربر معمولی پورن/خودارضایی بودم. از این مدت هیچ اثر منفی در زندگی ام تجربه نکردم یا حداقل از آن زمان بی خبر بودم. با این حال من تضادهای روابط زیادی، ناامنی، حسادت، رنجش و عصبانیت زیادی را تجربه می کنم. فکر می‌کردم این شخصیت من است، حالا می‌بینم که با pmo تمام مدت عزت نفس و روابط من را از بین می‌برد.

سپس یک روز متوجه شدم که وقتی PMO نمی‌کردم احساس سبک‌تر، شادتر و اعتماد به نفس بیشتری می‌کردم. سپس مشخص شد که pmo به من آسیب می رساند. بنابراین سعی می کنم متوقف شوم ... اما نتوانستم. من به انجام آن ادامه دادم، حتی می دانستم که به من آسیب می رساند.

پس زمان بیشتری گذشت و بعد اتفاقی افتاد. من شروع به استفاده از pmo برای مقابله با رنج عاطفی کردم. استرس، رنجش، عصبانیت، و غیره... این زنگ را به صدا درآورد، زیرا می‌دانستم که الکلی‌ها این کار را می‌کنند، آنها برای مقابله با درد خود مشروب می‌خورند. به علاوه، من شروع به از دست دادن کنترل در جلسات PMO می کنم، در حالی که قبلاً 1 یا 2 بار انجام می دادم و راضی بودم، اکنون فقط بعد از چندین بار، زمانی که نیمه مرده بودم، متوقف می شدم. من دچار اضطراب اجتماعی، خستگی، بی خوابی می شوم... تمام طیف وحشتناکی که اکنون می دانیم پیامدهای اعتیاد به PMO هستند.

حالا می دانستم یک اتفاق بسیار جدی برایم می افتد. من به اطلاعات نگاه کردم و وقتی فهمیدم چیزی به نام "اعتیاد به پورن" وجود دارد شوکه شدم. من سبک زندگی nofap را کشف می کنم و سعی می کنم آن را پیاده کنم. با این حال، من نه تکنیک، نه روش، نه دانش و نه درگیری جدی داشتم، بنابراین راه دوری نرفتم. فکر می‌کردم nofap خیلی سخت است و شاید راه‌حل کاهش pmo به جای استفاده از بوقلمون سرد باشد.

بنابراین من 2 سال از عمرم را صرف کنترل استفاده از PMO کردم. «فقط در این روزها، یا آن روزها...» «فقط x بار در هفته»، «فقط x بار در روزهای آخر هفته»، «فقط خودارضایی» بلا بلا، همه نوع سیستم را امتحان کردم. هیچی کار نکرد در پایان من همیشه Pmo را خیلی بیشتر از آنچه می خواستم انجام می دادم. بنابراین یک روز برای من روشن شد که اگر یک معتاد واقعی باشم، هرگز استفاده از pmo را کنترل نمی‌کنم، فکر کردن غیر از این اتلاف وقت بود.

بنابراین، 2 سال پیش، تصمیم گرفتم به طور جدی در راه اندازی مجدد شرکت کنم، نه این که می خواستم، بلکه به این دلیل که نیاز داشتم. من هیچ انتخابی نداشتم. زندگی من یک جهنم زنده بود. در این دوره از درگیری جدی، چیزهای زیادی یاد می‌گیرم، خیلی چیزها را عود می‌کنم اما هرگز تسلیم نشدم. با اشتباهاتم یاد می‌گیرم، دانش بیشتری کسب می‌کنم تا زمانی که طبیعی شد و گذراندن روز بدون PMO آسان‌تر شد. من تا امروز به استفاده از سیستم راه‌اندازی مجدد و اصلاح آن ادامه می‌دهم.

حالا من به شما معرفی خواهم کرد که زندگی من در اعتیاد pmo چگونه بود و اکنون چگونه است.

قبل - انرژی بدنی بسیار کم، همیشه خسته، به سختی می توانستم بدوم.

اکنون - من انرژی و استقامت بسیار بیشتری دارم.


قبل - انرژی ذهنی بسیار کم، کمبود توجه زیاد، تمرکز بسیار سخت، حافظه زیاد نارسایی، بسیاری از اوقات نمی‌توانستم کارهایی را که 5 ثانیه پیش انجام داده‌ام به خاطر بیاورم.

اکنون - حافظه من و همچنین تمرکز من بسیار بهبود یافته است. من الان خیلی سریع تر و باهوش تر هستم. به نظر می رسد pmo در ذهن مه ایجاد می کند. قبلا همه چیز کسل کننده و کم عمق به نظر می رسید. اکنون من از محیط اطراف بسیار آگاهم، همه چیز روشن تر و زنده تر به نظر می رسد. عالیه!!!


قبل - اضطراب اجتماعی بسیار بالا. من نمی توانستم به هیچ کس نگاه کنم، به خصوص زنان. من نمی توانستم مستقیم با زنان صحبت کنم زیرا خیلی عصبی بودم. از جاهایی که جمعیت زیادی داشت دوری می‌کردم. اگر لازم بود به مکان‌هایی با افراد زیادی بروم (مثلاً سوپرمارکت)، به دوردست سفر می‌کردم تا با افرادی که می‌شناسم روبرو نشوم.

اکنون - من هنوز مقداری اضطراب اجتماعی دارم، اما بسیار کمتر است، من در صحبت کردن با زنان استرس ندارم، با آنها احساس راحتی می کنم.


قبل - بی خوابی زیاد، بد خوابی، 1 یا 2 ساعت قبل از زمان معمول از خواب بیدار می شوم

اکنون - خواب من خوب ، عمیق و جامد است.


قبل از - احساس می کنم از همسرم جدا شده ام. من به او عشق یا جاذبه ای احساس نکردم، فقط همدردی کردم.

اکنون - من یک ازدواج عالی دارم، عشق و محبت خود را به او بازیافتم.


قبل از - من زود انزالی داشتم، می توانستم در کمتر از یک دقیقه به ارگاسم برسم.

در حال حاضر - من انزال منظم دارم، ارگاسم به یک بازه زمانی طبیعی به تعویق می‌افتد، رابطه جنسی عالی است، بدون افکار پورنو در حین مقاربت.


قبلاً - من بارها به رابطه جنسی فکر می کردم. من زنان را به عنوان یک اشیا می دیدم. بررسی اعضای بدن زنان مانند یک منحرف.

اکنون - تقریباً به رابطه جنسی فکر نمی کنم. دنیا به گونه ای کاملا متفاوت دیده می شود. من زنان را افرادی کامل، زیبا، جذاب، باهوش و احساسی می بینم. من آنها را به عنوان اشیاء نمی بینم و خیلی آنها را دوست دارم. گاهی اوقات من هنوز آنها را بررسی می کنم، اما در یک جاذبه طبیعی، نه برای اینکه خودم را تحریک کنم.


قبل از - من بین دوره های صاف و پریودهای شدید تغییر می کردم.

حالا - من هم احساس نمی کنم. با این حال، اگر خودم را در معرض موقعیت‌های مخاطره‌آمیز قرار دهم، همچنان تمایل به PMO دارم.


قبل از - احساس می کردم از دنیا جدا شده ام. من نسبت به تعاملات اجتماعی و به طور کلی انسان ها نفرت داشتم. یه ذره حس کردم

اکنون - من احساس اعتماد به نفس و اجتماعی می کنم. من نسبت به انسان ها و به طور کلی موجودات زنده صبر، درک و همدلی بیشتری دارم.


قبل - صورتم رنگ پریده ، خشک و ترسیده بود. موهایم مثل برگ در پاییز می افتاد.

اکنون - صورت من دارای رنگ پوست طبیعی ، آرام و رنگارنگ است. موهای من متوقف شده است و دوباره قوی تر و ضخیم تر شده است. در مقایسه با گروه دوستانم موهای من بهترین به نظر می رسند.


پیش از این - من عاطفی نامتعادل، خودخواه، به راحتی عصبانی و آسیب دیده بودم. افکار منفی زیاد

اکنون - من احساس می کنم بسیار بی گناه هستم، من احساس گناه یا منحرف نمی کنم. من اعتماد به نفس و ثبات عاطفی خوبی دارم. خیلی طول می کشد تا من را از تعادل خارج کند و اگر ناراحت شوم، آرامش خود را سریعتر به دست می آورم. گاهی آرامشی عمیق در درونم احساس می کنم، یک حس بسیار خوب.


این مزایایی است که در 90 روز به دست می‌آورم، مطمئن هستم که در 180 روز حتی بهتر خواهد شد. بریم برادرانم!!!

توسط: RiseToGreatness

منبع: داستان و نکات من