از در نظر گرفتن جراحی برای ED تا برخی از شدیدترین نعوظ های زندگی من!

بنابراین سفر من به دنیای فتنه و خطرات پورنو واقعاً در تفنگداران سلطنتی شروع شد ، که روز و شب توسط یک دسته از موی دم مویی احاطه شده و بیشتر آخر هفته را بدون دسترسی به گونه های عادلانه تر قفل کردم ، پورنو به یک ضرورت تبدیل شد. زنده ماندن.
این بخشی از کارهای روزمره بود ، برخیزید ، دوش بگیرید و حمام بخورید (همانطور که شما به هیچ وجه نمی گیرید) و روز را شروع کنید ... به یاد می آورم یک بار باید قبل از عزیمت ، 4 ساعت وظیفه نگهبان را بایستید. به پست من فرمانده من چند جادوی پورنو را به من تحویل داد و به من توصیه كرد كه بهترین راه برای بیدار ماندن این بود كه ببینم چه مدت می توانم بدون آنكه بار خود را فشار دهم ، یكی از اینها را خاموش كنم ... من یك ساعت و نیم را مدیریت كردم!
نیازی به گفتن نیست وقتی من تفنگداران دریایی را ترک کردم این عادت در کنار من ماند.
حالا من همیشه در مورد سلامتی دختران وسواس داشتم و بسیار خوب با دخترها بودم ، بنابراین وقتی شروع به رنج بردن از مشکلات هیدرولیکی کردم ، آنرا کم کردم تا این که خانمها به اندازه کافی روشن نشوند. با این حال پس از ماهها سال شد و مشکل بدتر و بدتر شد و دیگر نمی توانم این را گناه کنم تا تقصیر آنها باشم. (و فکر نمی کنم من واقعاً باور داشته باشم که این فقط بهانه ای مفید برای مقصر دانستن آن در عواملی باشد نه اینکه سوالات سخت بپرسم)
وقتی به جایی رسید که من به معنای واقعی کلمه نتوانستم جلوی دخترانی که مرا وحشی رانده اند نعوظ بگیرم ، می دانستم مشکلی وجود دارد.
آرام آرام شروع به کوچک شدن در داخل کردم. من مثل یک نیمه مرد احساس ناکامی کردم ، حتی واقعاً تصور می کردم راهب باشم ... اگرچه هیچ وقت هیچ گونه اقدامی خارج از کشور انجام ندادم ... به نظر می رسید یک راه خوب برای مواجهه با شرم ناتوانی من نیست.
من خبرگان NLP را دیدم ، مقدار زیادی ویاگرا را گرفتم ، جهنم حتی جراحی بسیار گران قیمت را نیز در نظر گرفتم (خدا را شکر که نمی توانستم آنها را تحمل کنم ، زیرا می توانم با آنها هم کنار بروم.)
در پایان ، من تصمیم گرفتم که دیگر هرگز رابطه جنسی نداشته باشم و آن را ترک کنم. به هر حال من به خودم گفتم که دختران خیلی زحمت کشیدند. و به همین ترتیب من چندین سال انجام دادم ... ممتنع بودن. بعد از این که همه دختران آنلاین خود را داشتم ، آنها به خاطر از دست دادن گوشت انسان ، تسلیت من بودند ، آنها پاسخی ندادند و لازم نیست که روزهای تولد آنها را بخاطر بسپارم.
سپس به "مغز شما در انجمن" رسیدم. من آن را خوانده ام ، آن را دوباره خوانده ام ، به وب سایت مراجعه کردم و درباره داستان های دیگر مردها خواندم ... باورم نمی شد ،
من یک مشکل واقعی داشتم ، نه مثل این آدمک های خوش شانس که فقط می توانستند از پورنو دست بکشند و سلام ...
مشکل من برطرف کردن آن آسان نبود.
اما بعد از چند ماه تنهایی شکنجه فکر کردم ، "چه جهنمی است که نمی توان آن را امتحان کرد."
من هم همین کار را کردم…
یک ماه بعد با اولین جلال صبحگاهی خودم در حدود 7 سال از خواب بیدار شدم.
و آنها به آینده ادامه می دادند.
من به طور آزمایشی چند دوست "قدیمی" زنگ زدم و آنها را برای شام دعوت کردم ...
لعنت….
من بدون داشتن هیدرولیک رابطه جنسی عادی داشتم. در حقیقت من برخی از قوی ترین نعوظ های زندگی خود را داشتم.
من نیازی به فکر کردن در مورد هرگونه ترفندهای ذهن NLP نداشتم ، برای اینکه بتوانم آن را بلند کنم ، نیازی به تمرکز یا حواس پرتی نداشتم. آلت تناسلی ذهن من را داشت و می خواست زمان گمشده را جبران کند ... من نمی توانم آن را کنترل کنم ، اما به روشی که می خواستم مثل این که دوباره 16 سال داشتم مورد توجه قرار گرفت.
از آن روز ، من به اندازه تماشای یک فیلم آنلاین یا جادوگری پورنو تماشا نکرده ام.
اما نتایج فراتر از مسائل هیدرولیک ساده است. با شفافیت وضوح ذهنی ، انعطاف پذیری عظیم و تمایل بیشتری برای مشارکت در جهان ، دیدن تکنیک های رنگی به جای سیاه و سفید و شهوت به خود زندگی ، که من فقط در تمام آن سالهای تباهی نداشتم ، بهبود یافته است.

امید است که کمک می کند!

برای اطلاعات بیشتر به ntx.life مراجعه کنید