اعتماد به نفس بیشتر، احساسات حساس تر

آلمانی شست بالا

می خواهم صادقانه و بدون اغراق احساسم را بعد از 400 روز به اشتراک بگذارم که یک روز با دو بال در پشتم از خواب بیدار شدم و شروع به پرواز کردم یا هر چیز دیگری. برخی از چیزهای مثبتی که من متوجه / احساس کردم:

- لذت بردن از چیزهای کوچک:


متوجه شده ام که از چیزهای کوچکی مانند گوش دادن به موسیقی، صحبت عمیق با یک دوست خوب یا حتی خوردن یک وعده غذایی خوب شروع به لذت بردن و احساس خوشحالی کرده ام.

– اعتماد به نفس / امنیت درونی افزایش یافته است:

شروع کردم به اینکه دیگران درباره من چه فکری می کنند اهمیتی نمی دهم و شروع به نادیده گرفتن دوستان و همکاران قلابی کردم، در گذشته می ترسیدم دوستان یا همکاران قلابی را نادیده بگیرم زیرا نیاز داشتم با همه خوب باشم، اما اکنون هستم. آنقدر امن است که بگویم نمی‌خواهم عضوی از یک گروه شایعه‌پردازی باشم و نمی‌خواهم در مورد کسی شایعه‌سازی کنم.


- عزت نفس من افزایش یافته است


من شروع کردم به اولویت دادن به رفاه و احترام به خودم. من بعد از اینکه به کسی اجازه ندادم چیزی توهین آمیز به من بگوید، متوجه تغییر قابل توجهی در شیوه کلی زندگی ام شده ام.


- بخشش خود


بیشتر از قبل خودم را به خاطر تمام اشتباهاتی که در گذشته مرتکب شده ام می بخشم و وقتی کار اشتباهی انجام می دهم مانند فراموش کردن چیزی یا دیر رسیدن و غیره. شروع کردم به گفتن با خودم: «من کامل نیستم و نیستم. باید کامل باشی.» قبل از هوشیاری، آنقدر از خودم انتقاد می‌کردم و به خاطر اشتباهات کوچک بدتر می‌شدم.

-احساسات من حساس تر می شوند


وقتی یک صحنه غمگین یا یک صحنه احساسی در یک فیلم را تماشا می کنم شروع به گریه کرده ام


- چیزهای جدید / ریسک


من شروع کردم به امتحان کردن چیزهای جدید و ریسک کردن بیشتر که زندگی من را سرگرم کننده تر می کرد


نتیجه


در مسیر بهبودی فراز و نشیب هایی وجود دارد. روزهایی بود که احساس بدی داشتم و روزهایی بود که احساس خوبی داشتم، بنابراین کاملاً طبیعی است که هر دو احساس را احساس کنم.

 

توسط: خدابین

منبع: بعد از 400 روز چه احساسی دارم