جان A. جانسون در Steele و همکاران، 2013 (و جانسون در مورد نیکول پراسوس در بخش نظرات تحت ماده PT)

استیل و همکاران ، سخنگوی 2013 نیکول پراسس مصاحبه های متعددی راجع به مطالعEG ژوئیه ، 2013 EEG در ماه ژوئیه در مورد افرادی که از کنترل مشکلات استفاده از پورن خود شکایت دارند ، انجام داد. اظهار نظر در زیر روانشناسی امروز مصاحبه از نیکول Prause ، روانشناسی ارشد استاد ظهور جان A. جانسون گفت:

شکاف منطقی استنتاج

{https://www.psychologytoday.com/comment/542939#comment-542939}

ارائه شده توسط جان A. جانسون Ph.D. on ژوئیه 19، 2013 - 2:35 بعد از ظهر

موسانکی می پرسد: "هدف مطالعه چه بود؟" و Prause پاسخ می دهد: "بررسی ما این است که آیا افرادی که چنین مشکلی را گزارش می کنند، مشکلات مربوط به تنظیم آنها در مورد عادت های آنلاین، مانند دیگر معتادان از پاسخ های مغز به تصاویر جنسی، شبیه هستند؟"

اما این مطالعه ضبط مغز را از افرادی که مشکلی با نظارت بر مشاهده عواطف آنلاین را به ضبط مغز از معتادان به مواد مخدر و ضبط مغز از یک گروه کنترل غیر معتاد نشان نداد، مقایسه کرد که این امر می تواند راه واضح برای دیدن پاسخ های مغز از مشکل گروه بیشتر شبیه پاسخ مغز معتادان یا غیر معتادان است.

در عوض، پراسس ادعا می کند که طراحی درونی آنها یک روش بهتر است، جایی که افراد تحقیقاتی به عنوان گروه کنترل خود به آن عمل می کنند. با این طراحی، آنها دریافتند که پاسخ EEG افراد (به عنوان گروه) به تصاویر وابسته به وابسته به عشق شهوانی قوی تر از پاسخ EEG آنها به انواع دیگر تصاویر است. این در نمودار شکل موج خطی نشان داده شده است (گرچه به دلایلی نمودار به طور قابل توجهی از نمودار واقعی در مقاله منتشر شده متفاوت است).

بنابراین این گروه که گزارش می کند مشکل تنظیم بازدید از عاشقانه آنلاین، پاسخ EEG قوی تر به تصاویر وابسته به عشق شهوانی نسبت به انواع دیگر تصاویر است. آیا معتادان نشان می دهد که واکنش مشابهی از EEG را در هنگام انتخاب داروی خود ارائه می دهند؟ ما نمی دانیم آیا عادی، غیر معتادان نشان می دهد پاسخ به عنوان قوی به عنوان گروه مشکل به عاشقانه؟ باز هم نمی دانیم ما نمی دانیم که آیا این الگوی EEG شبیه الگوهای مغزی معتادان و غیر معتادان است یا خیر.

تیم تحقیقاتی Prause ادعا می کند که با همبستگی مجموعه ای از نمرات پرسشنامه با تفاوت های فردی در پاسخ EEG ، می تواند نشان دهد که آیا پاسخ EEG بالا در افرادشان به اروتیکا یک واکنش مغزی اعتیاد آور است یا فقط یک میل با میل جنسی بالا است. اما توضیح تفاوت در پاسخ EEG س differentالی متفاوت از بررسی این مسئله است که آیا پاسخ کل گروه اعتیاد آور به نظر می رسد یا خیر. گروه Prause گزارش دادند که تنها ارتباط آماری معنی دار با پاسخ EEG همبستگی منفی (r = -. 33) با میل به رابطه جنسی با یک شریک زندگی بود. به عبارت دیگر ، تمایل کمی به افراد دارای پاسخ EEG قوی به اروتیکا برای تمایل کمتری برای رابطه جنسی با یک شریک وجود دارد. چگونه می توان چیزی در مورد اینکه آیا پاسخ مغز افرادی که در تنظیم دید خود از اروتیکا مشکل دارند مشابه معتادان یا غیر معتادان با میل جنسی بالا است ، بیان کرد؟

دو ماه بعد جانسون این مطلب را منتشر کرد روانشناسی امروز پست وبلاگی که او در زیر مصاحبه Prause ارسال کرده است.

{https://www.psychologytoday.com/comment/556448#comment-556448}

ارائه شده توسط جان A. جانسون Ph.D. on سپتامبر 22، 2013 - 9:00 بعد از ظهر

ذهن من هنوز در ادعای Prause متزلزل است و ادعا می کند که مغز افرادش به عکس های جنسی مانند مغز معتادان به مواد مخدر پاسخ نمی دهد ، با توجه به اینکه او قرائت P300 بالاتر برای تصاویر جنسی گزارش کرده است. دقیقاً مانند معتادانی که داروی انتخابی خود را نشان می دهند خوشه P300 نشان می دهد.

چگونه او می تواند نتیجه گیری کند که مخالف نتایج واقعی است؟ من فکر می کنم این می تواند بر اساس پیش داوری های او باشد - آنچه انتظار داشت پیدا کند. من در این باره جای دیگری نوشتم.
http://www.psychologytoday.com/blog/cui-bono/201308/preconceptions-may-color-conclusions-about-sex-addiction

جانسون روانشناسی امروز پست: پیش آگهی ها می توانند نتیجه های رنگی در مورد اعتیاد به اعتیاد جنسی داشته باشند. انتخاب کلیدی: جانسون در پست خود رفتار پشت صحنه Prause را توصیف کرده است ، مانند تهدیدهای قانونی (همانطور که وی با ویلسون کرده بود) و ضرب و شتم روانشناسی امروز ویراستاران با تهدید ، آنها را مجبور به حذف دو پست وبلاگ انتقادی از ادعاهای پشتیبانی نشده Prause (1 - انتقاد گری ویلسون از "استایل et al. ، 2013، 2 - نقد توسط رابرت ویس ، LCSW و دکتر استفانی کارنز) او همچنین می گوید ایمیل های مزاحم و تهدید کننده ای را از Prause دریافت کرده است:

هنگامی که ابتدا این پست وبلاگ را در نظر گرفتم و حدود یک ماه قبل آن را شروع کردم، قصد اصلی من این بود که جزئیات دقیق روش های خاصی را که در آن من طرفداران مخالفان بحث در مورد مباحثه را بیش از داده های واقعی غلط و یا بیش از حد گسترش دادم در مطالعه من پس از آن ذهنم را تغییر دادم وقتی که من شاهد یک سر و صدا از شعله ور شدن اذیت و آزار در میان شرکت کنندگان در بحث بود. استدلال در مورد آنچه که منطقی به نظر می رسد داده نشده است، اما تهدیدات تبلیغ منحصر به فرد، از جمله تهدید اقدام قانونی است. من یک پست وبلاگ PT را دیدم که ناپدید شد، ظاهرا یکی از احزاب خواستار حذف آن شد. حتی یک ایمیل دو نفره را نیز دریافت کردم زیرا یکی از طرفین شنیده بود که من در مورد یک بحث علمی در رابطه با تفسیر مناسب در مورد تحقیقات در یک انجمن علمی سوال کرده بودم.

بنابراین، من تصمیم گرفتم بی سر و صدا پا نوک انگشت پا از اتاق. من همچنین تصمیم گرفتم که پیشاپیش و در اینجا چیزی را که قبلا یک ماه پیش تشکیل داده بود، بفرستمo نمونه ای از ادعای تجربی من نشان می دهد که علم سازمانی صرفا عینی نیست و دانشمندان واقعی می توانند در کار خود بسیار شخصی و احساسی باشند. بحث در مورد این نیز یک نمونه عالی از آن است یک روند رایج در میان محققان آمریکایی برای برآورد نتایج علمی نرم افزار.

این Prause خشمگین که استدلال کرد (با استفاده از نام جعلی) با جانسون در بخش نظرات او روانشناسی امروز پست وبلاگ درباره مطالعه EEG Prause در سال 2013 (توجه داشته باشید که جانسون واقعاً نظری در مورد اعتیاد به رابطه جنسی ندارد). مسلم است که "ناشناس" Nicole Prause است. شاید جن H نیز باشد.


غرور و جانسون "مناظره"

https://www.psychologytoday.com/comment/556243#comment-556243}

ارسال شده توسط Jen در سپتامبر 21، 2013 - 5:44 بعد از ظهر

با تشکر دکتر جانسون

من هم به این نکته اشاره کرده ام که معتادان معتاد به مواد مخدر هستند.

خوش شانس است اگر تصمیم بگیرید خود را در گودال بیندازید. من امیدوارم که در آینده نزدیک کارهای تجربی خوبی در این زمینه انجام دهم.

با احترام

جن ه.، CSW

پرشوری کلمه ای برای آن است! {https://www.psychologytoday.com/comment/556450#comment-556450}

ارائه شده توسط جان A. جانسون Ph.D. on سپتامبر 22، 2013 - 9:10 بعد از ظهر

ممنون از نظر شما، جن.

به نظر من این اشتیاق یک شمشیر دو طرفه است. در سمت خوب، اشتیاق برای یک موضوع به این معنی است که فرد مایل است که در آن موضوع، مقدار زیادی وقت و انرژی سرمایه گذاری کند. چرا کسی چیزی را مطالعه می کند مگر اینکه برای او اشتیاق داشته باشد؟

از سوی دیگر، اگر شخص پرشور ذهن خود را تشکیل دهد، تمام این انرژی پرشور به سمت یک احتمال، درست یا غلط هدایت می شود. و هنگامی که اشتباه است، اشتیاق منجر به نابینایی به حقیقت می شود.

من احتمالا به این بحث ها بی اعتنا هستم و محققان تجربی تصمیم می گیرند.

وب سایت به تقلب؟ {https://www.psychologytoday.com/comment/565636#comment-565636}

ارسال شده توسط Anonymous on نوامبر 2، 2013 - 6:26 بعد از ظهر

همانطور که اشاره کردید ، این بحث از آنجا که پر از دستور کار است. با این حال ، پیوند دادن یک بحث علمی با برخی از افراد تصادفی که سعی در فروش کتاب دارند؟ چگونه این پیشرفت است؟ همچنین فکر می کنم نکته مطالعه را از دست داده اید ... همه مردم الگو را نشان می دهند. این گروه (1) دقیقاً مانند بقیه به نظر می رسد ، و (2) فقط برای اطمینان ، اندازه گیری مغز با هیچ معیار اندازه گیری از جنسیت زیاد رابطه ای نداشت (اگرچه تمایل به رابطه جنسی با یک شریک زندگی بود). من مطمئن نیستم که چرا این مسئله به میل به خودارضایی نیز مربوط نبود ، اگرچه نویسندگان کل مقیاس را اجرا کردند و در مورد چرایی این موضوع صحبت کردند.

شاید من از دستش افتادم {https://www.psychologytoday.com/comment/565666#comment-565666}

ارائه شده توسط جان A. جانسون Ph.D. on نوامبر 2، 2013 - 9:39 بعد از ظهر

اگر هدف از این مطالعه نشان دادن این بود که "همه افراد" (نه فقط معتادان معتاد به جنسیت) هنگام مشاهده تصاویر جنسی جهش دامنه P300 را نشان می دهند ، شما درست هستید - من این نکته را متوجه نمی شوم ، زیرا در این مطالعه فقط ادعای جنسیت انجام شده است معتادان اگر این مطالعه * یک گروه مقایسه غیر معتاد را به کار می گرفت و می فهمید که آنها نیز P300 spike را نشان می دهند ، محققان می توانستند ادعا کنند که مغز معتادان به اصطلاح جنسی همان واکنش غیر معتادان را دارند ، بنابراین شاید تفاوتی بین معتادان ادعا شده و غیر معتادان وجود نداشته باشد. در عوض ، این مطالعه نشان داد که معتادان خود توصیف شده P300 را در پاسخ به "ماده" اعتیاد آور توصیف شده خود (تصاویر جنسی) نشان دادند ، درست مانند معتادان کوکائین وقتی با کوکائین ارائه می شود ، P300 سنبله نشان می دهد ، همراه با الکل و غیره

در مورد آنچه همبستگی بین دامنه P300 و سایر نمرات نشان می دهد ، تنها همبستگی معنادار همبستگی * منفی با میل به رابطه جنسی با یک شریک زندگی بود. به عبارت دیگر ، هرچه پاسخ مغز به تصویر جنسی قوی تر باشد ، میل * کمتر * آن شخص برای رابطه جنسی با یک شخص واقعی داشت. این برای من به نظر می رسد مانند پروفایل شخصی که چنان در تصاویر ثابت است که در برقراری ارتباط جنسی با افراد در زندگی واقعی مشکل دارد. می گویم این شخص مشکلی دارد. اینکه آیا می خواهیم این مشکل را "اعتیاد" بنامیم هنوز قابل بحث است. اما نمی دانم که چگونه این یافته * عدم * اعتیاد را در این نمونه نشان می دهد.

به نظر من، پست من حاوی پیوندهایی به یک شخص تصادفی در تلاش برای فروش کتاب نبود. سایت نقد نقاشی سایت شامل مشارکتهای تعدادی از افرادی است که علاقه مند به بحث هستند و از خوانندگان دعوت کردم تا خودشان قضاوت کنند که کدام استدلال ممکن است شایسته باشد. من هیچ تبلیغی در این سایت متوجه نشدم.

خوب ، من می خواهم {https://www.psychologytoday.com/comment/565897#comment-565897}

ارسال شده توسط Anonymous on 3 نوامبر 2013 - 8: 37pm

بسیار خوب ، من می خواهم خوش بین باشم و تصور می کنم که نویسنده این پست PT و نه نویسندگان مقاله تحقیق از روی تعصب تعصب ندارند. از یک طرف ، این تغییر (عکسهای جنسی با بیشترین تغییر) برآورد می کنم حداقل توسط 100 آزمایشگاه کنترل انجام شده است. بسیار پایدار است. همچنین ، کنترل دقیقاً افرادی هستند که در انتهای پایین / غایب سازه مورد نظر قرار دارند. رگرسیون ها (نه همبستگی ها) انجام شده را می توان به دلیل عدم نمایش سطح پایین به خوبی نمایش داد ، اما به نظر می رسد دامنه سازه نشان داده شده است. سرانجام ، ما نمی دانیم که کنترلی جمع آوری نشده است. علم کند است. ممکن است پیش از این باشد که دانشمند را با خطر زیستی بیرون بیاندازید (هکتار!)

گفتم که این مطالعات زیاد مطرح می شود:
1 چگونه شخص دیگری با مشکلات جنسی دیگر پاسخ می دهد؟
2 چه با انواع مختلف تصاویر تغییر خواهد کرد؟
3 در مورد فیلم ها چه خبر؟

س biggerال بزرگتر ، این است که ... چرا در وهله اول انجام چنین مطالعه ای طولانی شد؟ واقعاً ، هم افراد موافق و هم مخالف باید از سطح ضعیف علمی در این زمینه خجالت بکشند.

اگر به پیوندهای بهتری نیاز دارید ، دانشمندان واقعی در مورد این موضوع وبلاگ نویسی می کنند. این وبلاگ نویسی است که به نظر می رسد فاقد اعتبار است و در "بررسی" خود اشتباهات زیادی انجام داده است. من حتی پیوندهای علمی طرفدار اعتیاد را به شما می دهم. PT نباید مانند این به بررسی های ناپسند اعتماد کند. شاید منظور این بود که تفسیری درباره تعصب باشد که نویسنده PT فقط یک پیوند طرفدار اعتیاد را فقط از یک وبلاگ نویس غیر دانشمند انتخاب کرده است؟

خوش بینی شما در مورد من حقیقت دارد {https://www.psychologytoday.com/comment/556243#comment-556243}

ارائه شده توسط جان A. جانسون Ph.D. on نوامبر 3، 2013 - 9:50 بعد از ظهر

من ممکن است منافع در این موضوع داشته باشم، اما اگر من انجام دهم، من از آنها آگاه نیستم، و من قطعا قصد ندارم این بحث را به طرق مختلف انجام دهم. بنابراین شما حق دارید فرض کنید که هر گونه تعصب در نوشتن من عمدی نیست. نمی توانم بگویم که نویسندگان مطالعه عمدا منحرف شده اند. من معتقد هستم که آنها می خواهند مطالعات خود را نشان دهند که پاسخ های عصبی معتادان معتاد به مواد جنسی از واکنش غیر معتادان به خاطر بی اعتبار کردن مفهوم اعتیاد به مواد جنسی غیر قابل تشخیص است. آنها قطعا مایل بودند در رسانه های مردمی گزارش دهند که تحقیقاتشان در مورد مفهوم اعتیاد جنسی شک دارند. اما البته بدون گروه کنترل غیر وابسته به نشان دادن اینکه پاسخ های عصبی بین دو گروه قابل تشخیص نیستند، ادعای بی اعتبار ساختن مفهوم اعتیاد جنسی، زودرس است.

شما می گویید ما نمی دانیم یک گروه کنترل اجرا شده است یا خیر. در پاسخ به این س inال در یک مجمع علمی ، محققان گفتند که آنها گروه کنترل ندارند ، زیرا هیچ یک از آنها مورد نیاز نیست ، زیرا افراد در طراحی درون موضوعی به عنوان کنترل کننده خود عمل می کنند. من دریافتم که این پاسخ نامفهوم است زیرا تنها مقایسه ای که با طراحی درون سوژه آنها انجام شده است ، پاسخهای P300 به انواع مختلف محرکهای عکاسی است. این نشان داد که سنبله P300 برای تصاویر وابسته به عشق شهوانی بالاتر از تصاویر دیگر است. اما اینکه اندازه نسبی مشابه غیر معتادانی است که خود توصیف شده اند یا متفاوت است ، ما نمی دانیم. اگر یافته هایی از صدها آزمایشگاه در مورد این آزمایشگاه وجود داشته باشد ، نویسندگان می توانند این مقایسه را انجام دهند. اما آنها این کار را نکردند.

اگر محققین در مطالعه خود معتادان خود را توصیف کرده بودند، همبستگی منفی معنی داری بین دامنه P300 و میل جنسی برای یک همسر، حتی بیشتر از ضریب گزارش شده بود. همبستگی آنها یافت شد، احتمالا به علت محدودیت محدوده در دامنه P300 کاهش می یابد. بنابراین، آنها از یک نمونه متنوع تر شامل افرادی بودند که مشکلی در تنظیم آنلاین مشاهده عاشقانه نداشتند.

من از اصطلاحات رگرسیون و همبستگی به جای هم استفاده می کنم. چه کسی یک رگرسیون دو متغیره ساده انجام دهد یا یکی از اشکال رگرسیون چندگانه ، همه اینها نسخه ای از مدل خطی کلی است. ضریب همبستگی پیرسون را با حرف کوچک r مخفف می کنیم که مخفف regression است. بیایید در رابطه با بی ربطی پیگیری نکنیم.

از آنجا که من در بحث اعتیاد به رابطه جنسی سهیم نیستم ، نمی خواهم فقط این مطالعه تحقیقاتی ضد اعتیاد را انتخاب کنم و نه منتقدان طرفدار اعتیاد مطالعه. وبلاگی که به آن پیوند دادم حاوی بررسی هایی است که مطمئناً به روش خاص خود مغرضانه است ، گرچه باز هم نمی خواهم حدس بزنم که این تعصب عمدی است یا خیر. نویسنده یکی از بررسی های این سایت از من خواسته بود قبل از انتشار انتقادات وی را بررسی کنم ، بنابراین این کار را کردم و آنچه را که به نظر من درست و نادرست بود در نقد توصیف کردم. او برخی از پیشنهادات من را دنبال کرد ، اما نه همه ، برای تجدید نظر در نقد خود. بنابراین ، بله ، اشتباهاتی در بررسی وجود دارد زیرا همه پیشنهادهای من رعایت نشده است. من به این وبلاگ اشاره کردم فقط به عنوان محل شروع موضوعات مورد بحث. اگر می توانید پیوندهایی را به تفسیر با کیفیت بالاتر (اعتیاد به مواد مخدر یا ضد اعتیاد) ارائه دهید ، این یک سرویس عالی برای مخاطبان علاقه مند به مفهوم اعتیاد به جنسیت است.

همانطور که گفتم ، بیشترین علاقه من به عوامل روانی است که بر انجام و تفسیر تحقیقات علمی تأثیر می گذارد ، بیش از مفهوم اعتیاد به جنس فی نفسه. شاید برای من آسان تر بود که به سایت یک معتقد واقعی به مفهوم اعتیاد به جنسیت برای نشان دادن عوامل روانی احتمالی م theثر در تفسیر تحقیقات اشاره کنم تا یک سایت خاموش و خنثی که توسط محققان حرفه ای جنسیت نگهداری می شود. اگر چنین سایت ادعایی غیر مغرضانه ای (طرفدار یا ضد اعتیاد) وجود داشته باشد ، دوست دارم URL را بدست آورم تا خودم ببینم آیا واقعاً بی طرف است. یافتن بحث غیر مغرضانه درباره اعتیاد به رابطه جنسی برای من اولین موضوع است.

ترسناک {https://www.psychologytoday.com/comment/566091#comment-566091}

ارسال شده توسط Jen در نوامبر 4، 2013 - 4:02 بعد از ظهر

در واقع. به نظر می رسد به نظر من نویسنده احتمالا باید توجه بیشتری به بازخورد شما داشته باشد، قبل از انتشار.

متنفر از اشاره به آنچه در اینجا بسیار دردناک آشکار است ، با این حال ، می توان با خیال راحت گفت که اگر بحث اصلی پیرامون انتشار یک شخص معتبر بودن آن باشد ، نه محتوای آن ، یک مشکل مشخص وجود دارد.

یک مشکل برای روانشناسی به عنوان یک کل {https://www.psychologytoday.com/comment/566277#comment-566277}

ارائه شده توسط جان A. جانسون Ph.D. on نوامبر 5، 2013 - 11:14 صبح

بله، اگر مشکل روشن نیست، باید باشد. این مسئله منحصر به این موضوع خاص نیست. این در روانشناسی علمی شایع است.

منظور من از روانشناسان ، آنقدر آموزش تفکر انتقادی است که منظور من این است که به دنبال نقص در مطالعات تحقیقاتی و ایجاد تفسیرهای جایگزین از نتایج هستیم ، به طوری که اکثر ما دچار هایپرتروفی عملکرد حیاتی و آتروفی عملکرد سازنده و خلاق خود شده ایم. روانشناسان بی وقفه در روش شناسی مطالعاتی که از محتوایی که قبلاً معتقدند پشتیبانی نمی کند ، عیب هایی را انتخاب خواهند کرد. این نشانه ای از یک مشکل در رشته روانشناسی به عنوان یک کل است. هیچ مطالعه ای از نظر روش شناسی کاملاً کامل نیست ، حتی مطالعات منتشر شده ای که مورد بازبینی کامل قرار گرفته اند. این یک چیز است که بتوانید نقایصی را در مطالعات پیدا کنید که نتیجه گیری شما را دوست ندارید. این یکی دیگر از مواردی است که می تواند مطالعه ای را طراحی و انجام دهد که پشتیبانی واضحی از یک دیدگاه جایگزین ایجاد کند.

آه، نه به زانو زدن {https://www.psychologytoday.com/comment/566638#comment-566638}

ارسال شده توسط Anonymous on نوامبر 6، 2013 - 6:58 بعد از ظهر

اخه ، برای اینکه کنار زده نشویم اما "ما ضریب همبستگی پیرسون را با حرف کوچک r کوتاه می کنیم ، که مخفف regression است" نه. رگرسیون خطا را متفاوت از همبستگی تعیین می کند. به راحتی می توانید بگویید که چه کسی مطالعه مطالعه شده را مطالعه کرده است ... اگر آنها بگویند "همبستگی" ، آنها نمی دانند که از نظر آماری چه کاری انجام شده است (شخص در پیوند شما همان اشتباه را کرده است). آن پسر نباش!

به هر حال ، من تعداد زیادی از وبلاگ نویسان علمی را پیدا نکردم که در مورد این موضوع صحبت کنند ، اما برخی از نظرات بسیار خوب و متعادل تر وجود دارد که می توانید به آنها مراجعه کنید:
دیگر وبلاگ نویس PT و اعتیادآور دانشگاهی:
http://www.psychologytoday.com/blog/addiction-in-society/201307/the-apocryphal-debate-about-sex-addiction

از مرد اصلی در تلاش برای دریافت بیش از حد مضر به DSM:
https://web.archive.org/web/20160313043414/http://rory.net/pages/prausecritque.html

مردی که در مورد اعتیاد منتشر می شود، اگر چه در مورد این مطالعه نیست:
https://web.archive.org/web/20150128192512/http://www.sexologytoday.org/2012/03/steve-mcqueens-shame-valid-portrayal-of.html

مطمئناً یک متخصص ماساژ درمانی تصادفی را در اورگان شکست می دهد تا توانایی آن را در نقد یکنواخت تر داشته باشد. البته من با همه اینها موافق نیستم ، اما این نکته است. اینها حداقل خوب و بد را برجسته می کنند ، در حالی که انتقادی که ذکر شد در واقع نادرست است (به عنوان مثال ، نویسندگان SNP کل مقیاس SDI را جمع آوری و گزارش کردند). همیشه بهتر است اطلاعات نادرست ترویج داده نشود!

نقل قول از مطالعه {https://www.psychologytoday.com/comment/566673#comment-566673}

ارائه شده توسط جان A. جانسون Ph.D. on نوامبر 6، 2013 - 10:29 بعد از ظهر

بگذارید از این مطالعه نقل قول کنم، که قبل از نوشتن پست من آن را خوانده ام. از http://www.socioaffectiveneuroscipsychol.net/index.php/snp/article/view/20770/28995:

"همبستگی های پیرسون در میان دامنه های متوسط ​​اندازه گیری شده در پنجره P300 و داده های پرسشنامه خود گزارش گزارش شد. تنها همبستگی که به اهمیت رسید نمره اختلاف محاسبه شده بین شرایط خنثی و خوشایند جنسی در پنجره P300 با میل به رابطه جنسی با یک معیار همسر ، r (52) = - 0.332 ، p = 0.016. "

بله، محققان همچنین برخی از تجزیه و تحلیل های رگرسیون چندگانه را انجام دادند، اما از نقل قول بالا می توانید ببینید که ضرایب همبستگی پیرسون را محاسبه می کنند.

بعلاوه ، من معتقد هستم که رگرسیون و همبستگی دو چیز متفاوت نیستند. من می دانم که بعضی از افراد می گویند که ضریب همبستگی ، r "" صرفاً یک شاخص کمی از قدرت رابطه خطی بین x و y است ، در حالی که رگرسیون به برآورد x یا y از نظر بهترین خط مناسب اشاره دارد. ، یا y '= bx + a یا x' = توسط + a. اما اگر y را روی x رگرسیون کنیم ، مقدار بهینه شیب b ، r * Sy / Sx است. هر کتاب درسی در مورد آمار روانشناختی را انتخاب کنید (به عنوان مثال ، کوین مک نمار) و بحث آن را در مورد همبستگی و رگرسیون بخوانید.

با تشکر از شما برای اضافه کردن منابع اضافی من با موقعیت Peele آشنا بودم (Stanton Peele در واقع یک متخصص قانونی در این زمینه است) ، و قطعه Rory Reid را خوانده بودم ، اما پست James Cantor را نخواندم (اگرچه من با تفکر او آشنا هستم و به آنها احترام می گذارم). این منابع اضافی خدماتی برای کسانی است که اطلاعات بیشتری می خواهند.

تجزیه و تحلیل دوباره اشتباه است {https://www.psychologytoday.com/comment/566683#comment-566683}

ارسال شده توسط Anonymous on نوامبر 6، 2013 - 11:15 بعد از ظهر

"برای ارزیابی مستقیم رابطه بین اختلاف دامنه شرایط در P300 ، رگرسیون های سلسله مراتبی دو مرحله ای محاسبه شد."

من اغلب مشاور آماری هستم و شما خودتان را شرمنده می کنید. اصطلاح خطاها بین رگرسیون و همبستگی متفاوت است ... در واقع "دو چیز متفاوت" هستند. چگونه روی زمین در یک گروه روان مشغول به کار هستید؟ حداقل از دانش آموزانم دور باش!

من مطمئن نیستم که چرا شما {https://www.psychologytoday.com/comment/566750#comment-566750}

ارائه شده توسط جان A. جانسون Ph.D. on نوامبر 7، 2013 - 9:32 صبح

من مطمئن نیستم که چرا شما نقل قول این مطالعه را ارائه دادید ، "رگرسیون های سلسله مراتبی دو مرحله ای محاسبه شد" ، وقتی قبلاً تصدیق می کنم که تحلیل های محققان هم شامل رگرسیون چندگانه و هم محاسبه همبستگی های پیرسون بود.

همانطور که گفتم ، "بله ، محققان چندین تحلیل رگرسیون چندگانه نیز انجام داده اند ، اما از نقل قول بالا مشاهده می کنید که آنها ضرایب همبستگی پیرسون را محاسبه کرده اند."

دلیل اینکه من نقل قول را کشیدم ، "همبستگی های پیرسون محاسبه شد. . . "به این دلیل بود که شما تلویح می دهید من و منتقد مطالعه را نمی خوانیم. شما گفتید ، "شما به راحتی می توانید بگویید که چه کسی مطالعه مطالعه شده را مطالعه کرده است ... اگر آنها بگویند" همبستگی "، آنها نمی دانند که از نظر آماری چه کاری انجام شده است (شخص در پیوند شما همان اشتباه را کرده است)."

اگر می خواهید این رگرسیون را حفظ کنید و همبستگی دو چیز متفاوت باشد، مهمان من باشید. من هیچ نظری ندارم که دانش آموزان شما چرا ناشناس هستند. حتی اگر من انجام دادم، من آنها را ناراحت نخواهم کرد. من در مورد کارم به عنوان یک روانشناس خجالت نمی کشم؛ امیدوارم بتوانید رضایت شغلی خود را پیدا کنید.