(L) بهره گیری از علوم اعصاب اعتیاد به اینترنت (2012)

توسط بیل داوودو

بیشتر کارهایی که ما بصورت آنلاین انجام می دهیم ، دوپامین را در مراکز لذت مغز ترشح می کند و در نتیجه منجر به یک رفتار لذت جویانه وسواسی می شود. شرکت های فناوری با این گزینه روبرو هستند که از اعتیاد ما برای سود جویی بهره ببرند. - بک دیفنباخ

رهبران شرکت های اینترنتی با یک امر ضروری جالب ، اگرچه از نظر اخلاقی نیز زیر سؤال هستند ، روبرو هستند: یا آنها علم عصبی را به دست می آورند تا سهم بازار را بدست آورند و سود زیادی کسب کنند ، یا به رقبا اجازه می دهند این کار را انجام دهند و با بازار فرار کنند.

در عصر صنعت ، توماس ادیسون معروف گفت: "من می فهمم که جهان به چه چیزهایی نیاز دارد. سپس جلو می روم و سعی می کنم اختراع کنم. " در عصر اینترنت ، شرکت های بیشتری با استفاده از مانترا زندگی می کنند "یک وسواس ایجاد می کنند ، سپس از آن بهره برداری می کنند." شرکت های بازی سازی صریحاً در مورد ایجاد "حلقه اجبار" صحبت می کنند ، که تقریباً به شرح زیر عمل می کند: بازیکن بازی را انجام می دهد. بازیکن به هدف می رسد. به بازیکن محتوای جدید اعطا می شود. که باعث می شود پخش کننده بخواهد با محتوای جدید بازی کند و دوباره وارد حلقه شود.

کاملاً ساده نیست. با تشکر از علوم اعصاب ، ما در حال درک این هستیم که دستیابی به یک هدف یا پیش بینی پاداش مطالب جدید برای انجام یک کار می تواند باعث تحریک سلول های عصبی در ناحیه شکمی شکمی مغز میانی شود ، که انتقال دهنده عصبی دوپامین را در مراکز لذت مغز آزاد می کند. این به نوبه خود باعث می شود که تجربه به عنوان یک لذت بخش درک شود. در نتیجه ، برخی از افراد می توانند با این تجارب لذت جویی وسواس پیدا کنند و رفتاری اجباری مانند نیاز به ادامه بازی ، کنترل مداوم ایمیل یا قمار آنلاین به اجبار داشته باشند. اخبار اخیر اخبار نیوزویک برخی از اثرات مضر گرفتار شدن در حلقه اجبار را توصیف کرد.

آزاد شدن دوپامین پایه ای برای اعتیاد به نیکوتین ، کوکائین و قمار است. استنشاق نیکوتین باعث آزاد شدن دوپامین کوچک می شود و یک سیگاری به سرعت معتاد می شود. کوکائین و هروئین خوراکی های بیشتری نسبت به دوپامین ایجاد می کنند و حتی مخرب تر هستند.

در گذشته ، شرکت ها از نظرسنجی از مشتریان ، گروه های متمرکز ، مصاحبه ها و آزمایش های روانشناختی استفاده می کردند تا بفهمند چگونه محصولات را برای مشتریان جذاب تر می کنند. در سال 1957 ، ونس پكارد مجوزهای پنهان را منتشر كرد ، در آن او هشت نیاز پنهان را شناسایی كرد - از جمله تمایل مصرف كننده به عشق ورزیدن و دوست داشتن شدن ، یا اشتیاق به قدرت - كه تبلیغ كنندگان می توانند از آنها برای ایجاد تقاضای محصولات خود استفاده كنند.

پاكارد كه اخلاق بهره برداری از احساسات را به منظور فروش محصولات زیر سوال می برد ، در 1996 درگذشت. اگر او امروز زنده بود ، مطمئناً شوکه می شد که ببیند تکنیک های بهره برداری اولیه که او توضیح داد چقدر ابتدایی است.

امروز می توانیم با استفاده از تصویربرداری NMR (تشدید مغناطیسی هسته ای) پاسخ مغز را کنترل کنیم تا با دقت بیشتری آنچه را که مردم تجربه می کنند هنگام انجام بازی های آنلاین ، تعامل با دستگاه های هوشمند یا قمار ، تجربه کنند. لوک کلارک ، دانشمند مغز و اعصاب در دانشگاه کمبریج ، با استفاده از اسکن مغزی تشخیص داد که وقتی قمار بازان احساس می کنند می توانند نتیجه بازی را کنترل کنند - به عنوان مثال ، با ریختن تاس بیشتر یا کشیدن اهرم روی ماشین اسلات - این باعث افزایش علاقه آنها به بازی شد. همچنین ، اشتباهات نزدیک مانند گرفتن دو از هر سه نماد منطبق بر روی دستگاه اسلات ، میل به ادامه بازی را تحریک می کند. آزمایشات دیگر نشان داده است که بهینه سازی تعداد دفعات قصور نزدیک به یک دستگاه اسلات می تواند زمان قمار را 30 درصد افزایش دهد. دانشمندان علوم مغز و اعصاب همچنین دریافتند که غیرقابل پیش بینی بودن بردن جوایز بزرگ باعث تحریک ترشحات دوپامین می شود که قماربازان را مجبور به بازگشت می کند.

در دهه 1990 نگرانی در مورد رفتار وسواسی مرتبط با بازی های رایانه ای و اینترنت رو به افزایش بود. تقریباً تا سال 2000 ، رفتار اجباری یک عارضه جانبی بود - نه یک عنصر عمدی در طراحی بازی و سایر برنامه های اینترنتی. ارائه دهندگان برنامه ها به سادگی خدماتی را به مشتریان عرضه می كردند كه باعث جذابیت بیشتر محصولات آنها می شد.

در گذشته جامعه توانسته است موانع جسمی را به وجود آورد تا رضایت از وسواس ناسالم را دشوارتر كند. امروز همه چیز بسیار متفاوت است.

اما طولی نکشید که مردم از BlackBerries خود بعنوان CrackBerries یاد می کردند و والدین نگرانی خود را در مورد ساعاتی که بچه هایشان برای بازیهای ویدیویی صرف کرده بودند ، ابراز داشتند. ما اکنون بر این باوریم که اجبار به بررسی مستمر ایمیل ، قیمت سهام و امتیازات ورزشی در تلفن های هوشمند در برخی موارد ناشی از انتشار دوپامین است که در انتظار دریافت خبرهای خوب اتفاق می افتد. در واقع ، ما آنقدر به تلفن های هوشمند خود اعتیاد پیدا کرده ایم که اکنون "وزوز تلفن های هوشمند" را تجربه می کنیم ، که مغز ما را فریب می دهد و فکر می کند تلفن ما در حال لرزش نیست.

زمانی که وب 2.0 راه افتاد ، رمز موفقیت ایجاد وسواس بود. شرکت های بازی های اینترنتی اکنون به طور آشکار در مورد حلقه های اجباری بحث می کنند که مستقیماً منجر به وسواس می شود و هدف سایر برنامه ها نیز همین است: ایجاد اجبار برای جمع آوری هزاران دوست در فیس بوک ، هزاران دنبال کننده در توییتر ، یا اینکه از کشف چهار ضلعی شگفت زده شوید که دوستی که سالها ندیده اید در این نزدیکی است.

در گذشته جامعه توانسته است موانع جسمی را به وجود آورد تا رضایت از وسواس ناسالم را دشوارتر كند. به عنوان مثال ، کازینو های قمار در درجه اول در نوادا تفکیک می شدند. امروز همه چیز بسیار متفاوت است. در وهله اول ، هیچ مانعی جسمی بین افراد و وسواس مورد نظر وجود ندارد. تلفن های هوشمند و دستگاه های الکترونیکی قابل حمل با ما در جیب ما سفر می کنند.

وقتی رفتار اجباری توانایی ما در عملکرد عادی را تضعیف می کند ، وارد قلمرو اختلال وسواس و اجبار می شود. طبق برخی تخمین ها حدود 2 تا 4 درصد قماربازان معتاد هستند و برخی از 10 درصد (ممکن است کمتر یا بیشتر باشد زیرا اکثر افراد تحت اعتیاد تحت گزارش نیستند) از کاربران اینترنت چنان وسواس کرده اند که استفاده از آن باعث تضعیف اجتماعی آنها می شود. روابط ، زندگی خانوادگی و ازدواج و تأثیر آنها در محل کار. با بهبود عملکرد دستگاه های متصل به اینترنت ، و از آنجا که شرکت ها یاد می گیرند چگونه از علوم اعصاب استفاده کنند تا محیطهای مجازی جذاب تر شوند ، بدون شک این تعداد افزایش می یابد.

بسیاری از شرکتهای اینترنتی در حال یادگیری آنچه صنعت دخانیات مدتهاست می دانند - اعتیاد برای تجارت مفید است. تردیدی وجود ندارد که با استفاده از تکنیک های فعلی علوم اعصاب قادر به ایجاد وسواس فریبنده تر در دنیای مجازی خواهیم بود.

البته هیچ راه حل ساده ای برای این مشکل وجود ندارد. جواب با این واقعیت شروع می شود که محیط مجازی ما پیامدهای بسیار واقعی دارد. از طرف خودم ، در اطراف محیط مجازی خود دیوارهای فیزیکی ایجاد می کنم. من کتابها و روزنامه ها را در هر نقطه از خانه ام در iPad خود خواهم خواند ، اما به ایمیل من فقط در دفتر کارم پاسخ می دهم وقتی با همسرم صحبت می کنم ، با گوش دادن به دخترانم درباره چالش هایی که در بزرگ کردن فرزندانشان دارند ، یا بازی و خندیدن با نوه هایم صحبت می کنم ، نه تنها آیفون خود را خاموش می کنم بلکه آن را از دسترس خارج کردم.

من در حال یادگیری هستم که برای عملکرد موثر و خوشبختانه در دنیای مجازی که به طور فزاینده ای رو به رو می شود ، باید زمان قابل توجهی را به زندگی بدون آن اختصاص دهم.

این مقاله به صورت آنلاین در دسترس است:

http://www.theatlantic.com/health/archive/2012/07/exploiting-the-neuroscience-of-internet-addiction/259820/

کپی رایت © 2012 توسط گروه ماهانه آتلانتیک. کلیه حقوق محفوظ است.