بررسی تاریخی و تجربی از پورنوگرافی و روابط عاشقانه: پیامدهای پژوهشگران خانواده (2015)

کایلر راسموسن

مجله نظریه و بررسی خانواده

8 جلد, شماره 2, صفحات 173-191, ژوئن 2016

1 JUN 2016 DOI: 10.1111 / jftr.12141

چکیده

این مقاله با بررسی ادبیات از دریچه تأثیر خانواده و تمرکز بر تأثیر بالقوه پورنوگرافی بر ثبات رابطه ، نمای کلی از تأثیرات پورنوگرافی بر روابط عاشقانه از اواخر دهه 1960 را ارائه می دهد. اثرات پورنوگرافی برای مصرف کنندگان ، مقامات دولتی و دانشمندان خانواده مربوط به ثبات روابط متعهد مرتبط است. به طور خاص ، یافته ها نشان می دهد که پورنوگرافی می تواند رضایت با شرکا و روابط را از طریق تأثیرات متضاد کاهش دهد ، با افزایش جذابیت گزینه های رابطه ، تعهد را کاهش دهد و پذیرش خیانت را افزایش دهد. شواهد مرتبط پورنوگرافی به تجاوز جنسی یا تجاوز جنسی همچنان مخلوط است ، اگرچه این تأثیرات همچنان پیامدهای مهمی در نحوه تعامل شرکای عاشقانه به همراه دارد. دیدگاه های نظری زیربنای این تأثیرات مورد بحث قرار گرفته است.

علم اجتماعی، شواهد مختلفی مبنی بر ارتباط مصرف پورنوگرافی با مجموعه ای از آسیب های اجتماعی و همچنین استدلال هایی را که انتقاد، تضعیف و رد کردن این شواهد را نشان می دهد (Brannigan، 1991) این استدلال ها در وهله اول به این موضوع مربوط می شود که آیا پورنوگرافی می تواند باعث خشونت و تجاوز به عنف در مصرف کنندگان شود (مالاموت ، آدیسون و کاس ، 2000)، گرچه اثرات دیگر، از جمله مصرف در خانواده ها و روابط، توجه کمی را به خود جلب کرده اند. هدف این مقاله دوگانه است: بررسی تاریخچه مطالعه دانشگاهی پورنوگرافی، بحث در مورد اینکه چرا مطالعات مربوط به تاثیر خانواده دیر شده است برای رسیدن به صحنه، و ارائه یک مرور کلی از تأثیر مصرف پورنوگرافی از طریق لنز تاثیر خانواده (Bogenschneider et al.، 2012) من استدلال می کنم که تلاش برای سانسور پورنوگرافی توجه را به دور از تأثیرات بر خانواده و روابط متمرکز کرده است ، و ادبیات فعلی شواهد مهمی در مورد تأثیر منفی پورنوگرافی بر ثبات خانواده ارائه می دهد.

لنز تاثیر خانواده و محدودیت های مهم

پورنوگرافی تنها موضوعی نیست که از تأثیرات آن بر روابط و خانواده ها غفلت می کند (Bogenschneider & Corbett، 2010) هنگامی که دولت ها سیاست ها را اجرا می کنند ، آنها خیلی سریع آسیب ها و منافع را برای افراد در نظر می گیرند اما در مورد چگونگی تأثیر خانواده ها کندتر فکر می کنند (Normandin & Bogenschneider، 2005) در چنین مواردی ، نهادهای حاکم ممکن است برای تعیین تأثیر اقتصادی یک سیاست ، یا لابی زیست محیطی برای بررسی تأثیرات زیست محیطی این سیاست ، با اقتصاددانان مشورت کنند ، اما حتی اگر دولت ها به اهمیت خانواده ها لب می زنند ، آنها به ندرت تلاش منظمی برای تعیین خانواده می کنند تأثیر ، علیرغم تأثیرات مختلف ناخواسته ای که سیاست اجتماعی می تواند بر خانواده ها داشته باشد (بوگنشنایدر و همکاران ، 2012).

از منظر نظریه سیستم های خانواده اکولوژیک، Bogenschneider و همکاران. (2012) پنج اصل اصلی رویکرد تأثیر خانواده را فرموله کرده اند: (الف) مسئولیت خانوادگی ، (ب) روابط خانوادگی ، ج) تنوع خانوادگی ، (د) تعامل خانواده و (ث) ثبات خانواده. این مقاله به آخرین این اصول یعنی ثبات خانواده می پردازد. عدسی تأثیر خانواده مربوط به ثبات است زیرا خانواده هایی که با بی ثباتی مشخص می شوند (به عنوان مثال ، انحلال ، جدایی یا طلاق) بیشتر در معرض نتایج منفی رشد برای کودکان و همچنین مشکلات اقتصادی و عاطفی برای بزرگسالان هستند (A. Hawkins & Ooms، 2012).

برای ارزیابی تاثیرات خانوادگی پورنوگرافی، من یک بررسی ادبی سیستماتیک را انجام دادم، در جستجوی گوگل محقق برای شرایط پورنوگرافی و اثرات، بررسی عناوین و خلاصه ای از مطالعات منتشر شده قبل از تاریخ جستجو (اوت 1، 2014). سپس یک پایگاه داده از مقالات مربوطه را تهیه کردم، هر یک از آنها را با جزئیات بیشتری مطالعه کرده و بخش های مرجع را برای بررسی مطالعات انجام شده از دست دادم. پایگاه داده نهایی شامل مقالات 623 در مورد موضوعات مختلف مربوط به پورنوگرافی است، اگر چه من این بررسی خاص را محدود به مطالعاتی که مربوط به روابط عاشقانه گرایش جنسی است.1

از آنجا که مطالعات کمی تفاوت های مربوط به وضعیت رابطه را شناسایی می کند ، من سعی نمی کنم بین اثرات پورنوگرافی بر روی زوج های متاهل در مقابل ازدواج نکردن یا انحصار در مقابل همسریابی غیر عادی تفاوت قائل شوم (اگرچه یک استثنا قابل توجه وجود دارد: 2003) علاوه بر این، چون هیچ یک از مقالاتی که من در رابطه با زوج های اقلیت جنسی مورد بررسی قرار می دهم، پیش از موعد هر یک از یافته های مربوط به گرایش جنسی را غیرممکن می دانم. من همچنین اثرات مصرف پورنوگرافی را بر روی کودکان یا روابط والدین و فرزندان پوشش نمی دهم، اگر چه برخی دیگر خلاصه ای از این اثرات را ارائه می دهند (Horvath et al. 2013؛ مانینگ 2006) یکی دیگر از محدودیت های مهم این بازبینی، فرهنگ، به خصوص از نظر جنسیت است. بسیاری از تاریخ - و بسیاری از تحقیقات تجربی - که در ایالات متحده بررسی شده است، جایی که افراد به طور معمول نسبت به سایر جوامع غربی کمتر از شیوه های جایگزین جنسی استفاده می کنند (Hofstede، 1998) این تفاوت های فرهنگی به عنوان مثال برای مطالعات در استرالیا (McKee، 2007) یا هلند (Hald & Malamuth ، 2008) که در آن شرکت کنندگان بر جنبه های مثبت مصرف پورنوگرافی یا کمیسیون های دولتی در ایالات متحده تأکید کرده اند (به عنوان مثال ، کمیسیون پورنوگرافی دادستان کل ، 1986) که پورنوگرافی را در یک نور ناخوشایند نشان داده اند (Einsiedel، 1988).

تعاریف پورنوگرافی

از لحاظ تاریخی بحث بر سر این کلمه بوده است پورنوگرافی و نوع مواد باید توضیح داده شود. از واژه یونانی برای "نوشتن درباره ها" (پورنو = "فاحشه" گرافیک = "نوشتن") ، کاربرد مدرن کلمه متناقض است (کوتاه ، سیاه ، اسمیت ، وتترنک ، و ولز ، 2012) و اغلب نافرمانی (جانسون، 1971) ، باعث می شود بعضی ها این عبارت را به نفع عبارت "مواد صریح جنسی" کنار بگذارند (به عنوان مثال ، پیتر و والکنبورگ ، 2010) فمینیست های ضدپرونگ زودرس در این سردرگمی کمک کردند، تعریف پورنوگرافی به عنوان،

وابستگی صریح جنسی به جنسیت از طریق تصاویر یا کلمات که شامل زنان غیرمجاز به عنوان اشیاء جنسی، چیزها یا کالاها، لذت بردن از درد یا تحقیر یا تجاوز جنسی، گره خوردن، بریدن، زخم، کبودی یا آسیب جسمی در شرایط تسلیم جنسی یا تسلیم شدن یا نمایش دادن، کاهش دادن به قسمت های بدن، نفوذ از طریق اشیاء یا حیوانات، و یا ارائه در شرایط تخریب، آسیب، شکنجه، نشان داده شده به عنوان کثیف یا پایین تر، خونریزی، کبود و یا صدمه دیده در زمینه ای است که باعث این شرایط جنسی می شود. (مک کینون، 1985، پ. 1)

این تعریف وسیله ای است برای ابراز محرومیت برای انواع خاصی از مواد جنسی در حالی که محافظت از نمایش هایی از جنس که برابری بین مردان و زنان را نشان می دهد (به عبارت دیگر ادبیات عاشقانه؛ استینم 1980) با این حال، این تعریف به انعطاف پذیری قابل توجهی در اصطلاح تبدیل شده است پورنوگرافی می تواند مورد استفاده قرار گیرد پورنوگرافی می تواند شامل صحنه ای باشد که "زنان را به عنوان اشیاء جنسی غیرمحتمار می کند" یا زنان را "در حالت تحریک جنسی" یا "زنان [را] به بخش های بدن کاهش می دهد" در غیاب خشونت آشکار یا تضعیف (که پس از آن و در حال حاضر) . این تعریف بعضی از نویسندگان را مجاز به محکوم کردن همه نوع مواد صریح جنسی به عنوان پورنوگرافی (Itzin، 2002) ، و دیگران را به بازتعریف بیشتر پورنوگرافی (به عنوان مثال ، تجاوز به عنف و تخریب آشکار) در تلاش برای ترسیم آن از تصاویر (به اصطلاح) خوش خیم وابسته به عشق شهوانی سوق داد (اودانل ، 1986؛ ویلیس 1993).

با این وجود تلاش های سازگار برای حفظ وجود دارد پورنوگرافی به عنوان یک اصطلاح عمومی تر و شامل انواع زیادی از مواد جنسی (به عنوان مثال ، Hald & Malamuth ، 2008؛ مشرف 1988؛ کمیسیون ایالات متحده در مورد ناخوشی و پورنوگرافی، 1972) چنین کاربردی با توجه به استقبال عمومی این اصطلاح در میان هر دو مصرف کننده پورنوگرافی ، نامناسب و به ویژه قابل تحسین به نظر نرسیده است (مک کی ، 2007) و صنعت خود (تائوب، 2014) من از این اصطلاح در این روح استفاده می کنم، با تصویب یک تعریف کار از آن پورنوگرافی به عنوان محتوای سمعی و بصری (از جمله نوشته شده) که معمولا قصد دارد بیننده را تشویق کند و برهنگی یا فعالیت جنسی را نشان دهد. من همچنین پورنوگرافی خشونت آمیز را تشخیص می دهم (تصورات غم انگیز، اسارت، تجاوز جنسی و یا سایر اشکال خشونت علیه زنان؛ دونشتشتاین، 1980b) از عاشقانه (مواد جنسی خشونت آمیز که با لذت و مشارکت میان همکاران مشخص می شوند، Steinem، 1980) و از پورنوگرافی تحقیرآمیز (مواد جنسی بدون خشونت که زنان را به عنوان اشیا sex جنسی سیری ناپذیر توصیف می کند ؛ زیلمن و برایانت ، 1982).

تاریخچه مختصری از تحقیقات مربوط به پورنوگرافی

در این بخش ، من خلاصه تاریخچه تحقیق دانشگاهی درباره تأثیرات پورنوگرافی ، بحث در مورد زمینه اجتماعی و سیاسی مطالعه پورنوگرافی ، و همچنین ملاحظاتی که اولین مطالعات بزرگ تجربی را هدایت می کرد و بحث های دانشگاهی را از دهه 1980 و 1990 شکل می داد. من این بخش را با جمع بندی اینکه چگونه یک نگرانی تاریخی درباره سانسور توجه را از تأثیر پورنوگرافی بر روابط عاشقانه دور کرده است ، به پایان می رسانم.

زمینه اجتماعی و سیاسی

دهه های پس از جنگ جهانی دوم، زمانی از آشفتگی های فرهنگی و سیاسی بود که توسط مبارزات برجسته مانند انقلاب جنسی و جنبش حقوق مدنی تعریف شده بود. بسیاری از محدودیت های اجتماعی ایجاد شده را لغو کردند و فعالیت های غیر قانونی مختلف با تقویت عناصر ضد فرهنگ، شامل تولید و توزیع پورنوگرافی (Marwick، 1998) دولت ها مسئولیت مداخله در این بحث های فرهنگی را انجام داده اند، همانطور که توسط قانون حقوق مدنی (Orfield، 1969) و کمیسیون های دولتی برای بررسی جرائم، خشونت و اجرای قانون (کمیسیون ایالات متحده در زمینه اجرای قانون و اجرای عدالت، 1967؛ کمیسیون ایالات متحده در مورد علل و پیشگیری از خشونت، 1970) این سال ها نیز با نابرابری جنسیتی قابل توجهی مشخص شد که موج جدیدی از فعالیت های فمینیستی در ایالات متحده و در سراسر جهان غرب را به وجود آورد (فریدان، 1963).

جنبش به سمت آزادی بیشتر جنسی، بی اعتنایی نکرد. گروه هایی نظیر اخلاق در رسانه، در 1962 تأسیس شده اند، اجماع نسبتا "اکثریت اخلاقی" را برای تسریع هجوم مواد پورنوگرافی (Wilson، 1973) این نیروها توسط جنبش فمینیستی رادیکال پیوستند که از طریق پورنوگرافی به عنوان تقویت قدرت مردانه بر زنان (Millett، 1970) معمولاً اعتقاد بر این بود که مواجهه با پورنوگرافی برای شخصیت و عملکرد اجتماعی فرد مضر است و همچنین عاملی در رفتار انحرافی جنسی ، خشونت جنسی علیه زنان و به طور کلی فعالیت مجرمانه (ویلسون ، 1973).

اگر چه متخصصان خانواده و ازدواج در بحثهای شدید درباره جنسیت مشغول به کار هستند (به عنوان مثال، Groves، 1938؛ R. روبین، 2012)، پورنوگرافی به عنوان یک موضوع بحث فلسفی باقی ماند و نه آزمایشی. تحقیقات مرتبط با خانواده به تنهایی در دوران پس از زایمان بوده است و تعداد کمی از آنها توانستند به طور کامل درک کنند که چگونه پورنوگرافی می تواند بر روابط عاشقانه تاثیر بگذارد (R. Rubin، 2012؛ ویلسون 1973) مطالعات پورنوگرافی در دهه 1960 ماهیت عمده توصیفی داشت (به عنوان مثال ، تورن و هاپت ، 1966) ، شناسایی متغیرهای مربوط به مشاهده یا تحریک تصاویر پورنوگرافی (به عنوان مثال ، بیرن و شفیلد ، 1965) اگرچه تحقیقات تجربی درباره موضوعات جنسی گسترش یافت (به عنوان مثال، کینزی، 1953)، مطالعات بررسی اثرات مصرف پورنوگرافی در قبل از 1970s وجود ندارد.

تا زمانی که 1969، هنگامی که دیوان عالی کشور قوانین ایالتی را تحت کنترل داشتن مالکیت خصوصی مواد زشت (استنلی مقابل جورجیا، 1969) ، که دانشمندان علوم اجتماعی شروع به بررسی اثرات پورنوگرافی کردند (برای خلاصه ای دقیق از این مسائل حقوقی ، نگاه کنید به Funston، 1971) در تصمیم دادگاه نوع شواهد مورد نیاز برای ممنوعیت پورنوگرافی به روشنی مشخص شده است - این نیاز به تأثیر منفی بر زندگی دیگران دارد ، حتی اگر محدود به استفاده شخصی باشد. اگر اثبات شود که پورنوگرافی باعث خشونت مردان یا جنسی یا جسمی نسبت به زنان شده است ، این قطعاً نوع خارجی منفی مورد نیاز حکم دادگاه را تشکیل می دهد. کنگره ایالات متحده به سرعت رأی داد که کمیسیون فحاشی و پورنوگرافی رئیس جمهور 1970 ایجاد شود (از این پس کمیسیون 1970 نامیده می شود ؛ کمیسیون فحاشی و پورنوگرافی ایالات متحده ، 1972)، مجاز به ارائه یک ارزیابی علمی از اثرات پورنوگرافی.

کمیسیون 1970

علیرغم مواجه شدن با شدت فشار زمان (به عنوان مثال، محققان سفارش داده اند 9 ماه برای ارائه گزارش کامل)، که توسط فقدان پایه روش شناختی و یا نظری تشدید شد (ویلسون، 1971) کمیسیون نتیجه گرفت که "هیچ مدرکی قابل اطمینان در مورد تاریخ وجود دارد که قرار گرفتن در معرض مواد جنسی صریح نقش مهمی را در ایجاد رفتار جنسی جنایتکارانه یا جنایی در میان جوانان و بزرگسالان ایفا می کند" (کمیسیون ایالات متحده در مورد ناخوشی و پورنوگرافی، 1972، پ. 169) این تمرکز بر رفتار مجرمانه ممکن است ناشی از دیدگاه رایج "هنجار لیبرال" در مورد تأثیرات رسانه ای باشد (لینز و مالاموت ، 1993) که مخالفت با سانسور بود، مگر اینکه شواهد مستقیمی مبنی بر اینکه رسانه باعث آسیب شدید شد. اثرات دیگر، مانند اثرات طلاق و بیماری های منتقله جنسی، در ابتدا در نظر گرفته شد، اما کمیسیون در نهایت موضوعاتی را انتخاب کرد که به موجب آن آنها می توانستند به راحتی جمع آوری شواهد علمی (جانسون، 1971) دشواری برای ثبات روابط عاشقانه، نگرانی ثانوی بود؛ چرا که مستقیما بحث را نادیده نگرفت. اگر چه کمیسیون شامل یک مطالعه برای ارزیابی اثرات کوتاه مدت استفاده از پورنوگرافی در میان زوج های متاهل (مان، 1970)، این مسائل توجه بسیار کمتر از مطالعات تجاوز جنسی، جرم و جنایت، خشونت و تجاوز را به همراه داشت. اثرات مربوط به برابری جنسیتی (که بعدها بیشتر برجسته شد؛ به عنوان مثال، Dworkin، 1985) نیز توجه کمی کرد، شاید بخشی از آن به علت فقدان نسبی اعضای کمیته زنان باشد.2

مطالعه پورنوگرافی پس از 1970

گرچه سیاستمدارانی که به تشکیل کمیته رای دادند نتایج آن را رد کردند (نیکسون، 1970؛ تاتالوویچ و داینز ، 2011) ، در جامعه دانشگاهی بسیاری آنها را پذیرفتند. برخی از محققان انتقادات شدیدی از روش ها و یافته های کمیسیون ارائه دادند (به عنوان مثال ، کلین ، همانطور که در گزارش اقلیت کمیسیون فحاشی و پورنوگرافی ایالات متحده آمده است ، 1972) اما این چالش ها توجه کمتری به خود جلب کرد، هم در دانشگاه ها و هم در عموم (Simons، 1972) بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی توافق کردند که مسئله آسیب پورنوگرافی به طور موثر حل شد (مالاموت و دونرشتاین ، 1982) ، و دانشمندان موجی از تحقیق در مورد پورنوگرافی را آغاز کردند که به نظر نمی رسید مربوط به بررسی اثرات منفی مصرف باشد (به عنوان مثال ، براون ، آموروسو ، وار ، پروسس و پیلکی ، 1973).

این محققان پرخاشگری بودند و به ارتباط بین تحریک و پرخاشگری اشاره داشتند که در گزارش فنی کمیسیون ذکر شده است (Mosher & Katz، 1971)، که تحقیق را در مورد اثرات منفی رویارویی می کند. برای مثال، شرکت کنندگان که در معرض فیلم های پورنوگرافی قرار می گرفتند، شوک های شدیدتری بر ضد گروه های مخالف اعمال می کردند که آنها را تحریک کرده بود (مانند زیلمان، 1971) و محققان این شوکهای شدیدتری را به عنوان افزایش تجاوز تفسیر کردند. این محققین انتقادات فمینیستی رادیکال از پورنوگرافی (Malamuth، 1978) که بیانگر آن است که پورنوگرافی می تواند به تجاوز، تجاوز و نابرابری جنسیتی مرتبط باشد (Brownmiller، 1975؛ راسل 1988) به نظر می رسید این مطالعات در مورد پرخاشگری شواهدی از آسیب اجتماعی پورنوگرافی است که کمیسیون 1970 موفق به کشف آن نشد ، به ویژه هنگامی که پورنوگرافی شامل خشونت بود (دونرشتاین و لینز ، 1986) طرح های تجربی همچنین به محققین اجازه می داد تا ارتباطات علی بین پورنوگرافی خشونت آمیز و تجاوز را به وجود آورند و به طور پیوسته پورنوگرافی را در خشونت علیه زنان پیگیری می کردند.

بحث های پورنوگرافی در 1980s

با تقویت پیوند تجربی پورنوگرافی و پرخاشگری در اوایل دهه 1980 (دونرشتاین و برکوویتز ، 1981؛ لینز ، دونرشتاین و پنرود ، 1984؛ زیلمان و برایانت ، 1982) ، سه کمیته دولتی تشکیل شد (کمیته ویلیامز در انگلستان در سال 1979 ، و کمیته فریزر در کانادا و کمیسیون دادستان کل در زمینه پورنوگرافی در ایالات متحده ، هر دو در سال 1986) که این تحقیق را در نظر گرفت (Einsiedel ، 1988) این کمیته انتقاد شدید از محققان مربوط به آزادی های مدنی (Brannigan، 1991؛ فیشر و باراک ، 1991؛ سگال 1990) ، و برخی از محققان تهاجم خود صحبت کردند و از فکر داده های خود برای مجوز سانسور دولت وحشت زده شدند (لینز ، پنرود و دونرشتاین ، 1987؛ ویلکاکس 1987) در نتیجه ، بسیاری از افراد اعتماد به ادبیات مرتبط با استفاده از پورنوگرافی و پرخاشگری را از دست دادند ، برخی با انتقاد از این محققان نشان دادند که فقدان شواهد معتبری برای آسیب های اجتماعی پورنوگرافی وجود دارد (G. Rubin ، 1993).

در طول این مبارزه مداوم، سوال مرکزی باقی ماند: آیا علم اجتماعی می تواند شواهد قانونی و غیرقابل پیش بینی مربوط به مصرف پورنوگرافی را به خشونت یا تجاوز جنسی کشف کند؟ توافق، سپس و در حال حاضر، این است که نمی تواند (بویل، 2000؛ جنسن 1994) حتی اگر چنین پیوندی وجود داشته باشد ، محدودیت های اخلاقی یافتن شواهد تجربی قوی را دشوار می کند ، زیرا محققان هرگز آگاهانه اقدام به تجاوز یا خشونت واقعی ، چه در آزمایشگاه و چه در مزرعه نمی کنند (زیلمن و برایانت ، 1986) از آنجا که شواهد موجود از نوع مناسب نبود ، بحث با اجماع اندكی در مورد تأثیرات پورنوگرافی پدید آمد ، و بسیاری همچنان پورنوگرافی را بی ضرر می دانستند (فیشر و باراک ، 1991) تحقیقات در مورد ارتباط بین پورنوگرافی و تجاوز نیز با چند استثنا قابل توجه (مثلا Malamuth et al.، 2000).

جنگ های جنسی زنانه

همانطور که پورنوگرافی به پیش میرفت، صداهای فمینیستی به شدت محکوم به تصویربرداری بسیار تحریف شده زنان بود (یعنی این نکته که پورنوگرافی دروغ است که زنان را از اعمال خشونت و تجاوز جنسی علیه آنها تجاوز می کند؛ Brownmiller، 1975؛ میلت 1970) این صداها (به عنوان مثال، Dworkin، 1985؛ مک کینون 1985) ، که در اواخر دهه 1970 به عنوان زنان علیه پورنوگرافی سازماندهی شد ، به کاهش تأثیر پورنوگرافی در جامعه اختصاص داشت (کرک پاتریک و زورچر ، 1983) آنها استدلال کردند که پورنوگرافی هم علامت و هم علت سلطه مردان بر زنان از طریق تجاوز و خشونت است و به تداوم نابرابری جنسیتی ، نقض حقوق مدنی زنان کمک می کند. این موقعیت در دهه بعد با افزایش نفوذ در هر دو زمینه سیاسی (از کمیسیون فریزر ، 1985) و عرصه های علمی (راسل، 1988).

با این حال، همه فمینیست ها با موقعیت ها و تاکتیک های فعالان ضدپروناگرافی راحت نبودند. این فمینیست ها اغلب موضع ضد سانسور را پذیرفتند و می پذیرفتند که پورنوگرافی ناراحت کننده بود، اما به اندازه کافی ناخوشایند برای اعمال محدودیت های دولتی (G. Rubin، 1993؛ استرسن 1993) بسیاری از آنها همچنین از پیوستن به محافظه کاران اخلاقی و مسیحی ، که فعالانه با اصول و ارزشهای فمینیستی در مورد سایر موضوعات مخالف بودند ، ناراحت بودند (الیس ، اودیر و تالمر ، 1990؛ جوراب روبین، 1993؛ استرسن 1993) آنها استدلال کردند که آموزش راه حل بهتری از سانسور است و بازار ایده ها درنهایت از نفوذ پورنوگرافی کاسته و در نتیجه از تأثیرات مخرب آن می کاهد (کارس ، 1995).

با این حال، برخی از محققان معتقد بودند که نیاز به دفاع قویتری از پورنوگرافی وجود دارد:

اگر نقد فمینیستی درست باشد، پس برای دفاع از بازار ایده ها در مواجهه با "صدمات واقعی" ناشی از پورنوگرافی، یک استدلال خالی و بی پاسخ است. اگر پورنوگرافی مستحق پیروزی در برابر حملات فمینیستی باشد، توجیهی فراتر از تحمل لیبرال لازم است. (شرمن، 1995، ص. 667).

در اواخر 1990 ها، فمینیست های گوناگون برای ارائه این توجیه آماده شدند، و این امر نشان می دهد که پورنوگرافی به تشویق جنسیت جنسی سالم و غیرقابل انکار کمک می کند (Lubey، 2006) پورنوگرافی به آنها رسانه ای بود که ارزش آن را به خود اختصاص می داد (Chancer، 2000).

اگر چه در این بحث ها یک پیروزی واضح را تعیین می کند، تأثیر فمینیست های رادیکال در سال های اخیر کاهش یافته است، به ویژه پس از مرگ آندره داکارین (Boulton، 2008) اگرچه دیدگاه فمینیستی رادیکال در مورد پورنوگرافی از گفتمان آکادمیک نابود شده است (Bianchi، 2008)، شواهدی وجود دارد که نگرش زنان نسبت به پورنوگرافی در مسیر مثبتی قرار دارند (Carroll et al. 2008).

تأثیرات برای تأثیر خانواده

تمایل به محدود کردن یا سانسور پورنوگرافی منجر به تمرکز لیزری بر ارتباط آن با تجاوز جنسی، خشونت و تجاوز جنسی شده است، و فرصت کمی برای اثراتی که با مسائل سانسور صحبت نمی کنند، مانند تأثیرات بر ثبات روابط عاشقانه. ارتباط بین استفاده از پورنوگرافی و تجاوز چندین بار از زمان 1970s (Diamond، 2009)، اما ارتباط بین استفاده از پورنوگرافی و طلاق هنوز تا اواسط 2000s (Kendall، 2006؛ Shumway & Daines ، 2012؛ Wongsurawat 2006) به همین ترتیب ، ده ها آزمایش پورنوگرافی و نگرش نسبت به تجاوز جنسی را مورد بررسی قرار داده اند (موندورف ، دآلسیو ، آلن و امرس ‐ سامر ، 2007) ، اما فقط دو نفر تأثیر مستقیم بر تأثیر خانواده پورنوگرافی داشته اند (گوین ، لمبرت ، فینچر و مانر ، 2013 ؛ زیلمن و برایانت ، 1988a) این بدان معناست که درک ما از تأثیر پورنوگرافی در خانواده ها به کندی به بلوغ رسیده است ، اگرچه تحقیقات اخیر این روند را برعکس کرده است. علاوه بر این ، مطالعات در مورد پرخاشگری و تجاوز جنسی همچنان دارای پیامدهای کشف نشده ای برای ثبات خانواده است.

مروری بر تأثیرات پورنوگرافی

سنتز تحقیقات در مورد تأثیرات پورنوگرافی کاری دشوار است. روش ها و روش های استفاده شده توسط محققان پورنوگرافی متنوع بوده و هر دسته بندی این تأثیرات یک فرایند ذاتی ذاتی است. با این وجود ، من بر اساس چگونگی تنظیم محققان از یافته های خود ، ابتدا بررسی اثرات مفید و به دنبال آن اثرات مضر ، ادامه می دهم.

در استفاده از لنز تاثیرگذار خانواده، مهم است که جنبه های روابط عاشقانه را که پورنوگرافی به طور بالقوه تاثیر می گذارد شناسایی کند. محققان ویژگی هایی را مشخص کرده اند که روابط رضایت بخش و پایدار را از جمله اعتماد، انتظارات وفاداری، ارتباطات، ارزش های مشترک، فراوانی تعاملات مثبت و منفی، فرکانس و کیفیت فعالیت جنسی و فرضیه های پایداری را توصیف می کند (خلاصه ای در منینگ، 2006) نه همه روابط موفق، این ویژگی ها را به همان اندازه نشان می دهند، اما اگر پورنوگرافی می تواند بر روی این ویژگی تاثیر بگذارد، شواهدی وجود دارد که نشان می دهد که پورنوگرافی می تواند ثبات روابط عاشقانه ای را تحت تاثیر قرار دهد. من روش های خاصی را توصیف می کنم که ممکن است پورنوگرافی بر این ویژگی ها تأثیر بگذارد، از جمله تاثیرات مثبت پورنوگرافی بر رضایت جنسی از طریق افزایش تنوع جنسی. اثرات کنتراست که رضایت جنسی را کاهش می دهد؛ ادراکات متفاوتی از روابط تغییر می کند که باعث کاهش تعهد می شود. افزایش پذیرش خیانت؛ و اثرات مضر روی رفتار (مثلا پرخاشگری، زورگویی جنسی، جنس گرایی)، که ممکن است باعث افزایش تعامل شریک منفی شود. شکل 1 این اتصالات را نشان می دهد و دیدگاه های نظری که آنها را پایه گذاری می کند.

JFTR-12141-FIG-0001-c
تأثیر مصرف پورنوگرافی برای ثبات روابط متعهد.

تأثیرات مثبت مصرف پورنوگرافی

منافع خود درک شده

گرچه بیشتر تحقیقات بر اثرات منفی متمرکز شده است، مطالعات انجام شده چندین اثر مفید در زمینه مصرف پورنوگرافی را فهرست کرده اند. جامع ترین تلاش ها توسط McKee، Albury و Lumby (2008) ، كه از مشتركان پورنوگرافي استراليا پرسيد كه احساس مي كنند اثرات پورنوگرافي در زندگي خودشان چيست؟ اکثریت گزارش دادند که پورنوگرافی اثرات مثبتی داشت ، از جمله سرکوب کمتر مصرف کنندگان در مورد رابطه جنسی ، ایجاد ذهنیت بازتر در مورد رابطه جنسی ، افزایش تحمل نسبت به جنسیت دیگران ، لذت بردن ، ارائه بینش آموزشی ، حفظ علاقه جنسی در روابط طولانی مدت ، ایجاد آنها با توجه بیشتر به خواسته های جنسی شریک زندگی ، کمک به مصرف کنندگان در یافتن هویت و / یا جامعه ، و کمک به آنها در گفتگو با شرکای خود در مورد رابطه جنسی. این مزایای درک شده در یک نمونه بزرگ هلندی از بزرگسالان تأیید شده است (Hald & Malamuth، 2008) ، که گزارش داد که پورنوگرافی تأثیرات مثبت و منفی بیشتری بر زندگی جنسی ، نگرش آنها به رابطه جنسی ، نگرش آنها نسبت به جنس مخالف و به طور کلی در زندگی آنها داشت ، اگرچه این تأثیرات در مردان بیشتر از زنان بود. بعلاوه ، در یک نظرسنجی از زنانی که شرکای آنها از پورنوگرافی استفاده می کردند ، اکثریت مردم احساس کردند که مصرف همسر آنها به زندگی جنسی آنها تنوع می بخشد (بریجز و همکاران ، 2003) در این مطالعه، برخی از پاسخ دهندگان گزارش دادند که استفاده از پورنوگرافی با هم به عنوان یک زن و شوهر، که آنها را به عنوان یک تجربه مثبت.

اگرچه تجارب مثبت مصرف کنندگان نباید با تخفیف مقایسه شود، این خودآزمایی محدود است. نمونه هایی در این مطالعات لزوما نماینده جمعیت مصرف کنندگان پورنوگرافی نیستند. برای مثال، پاسخ دهندگان به یک مجله پورنوگرافی اشتراک دارند، به طور طبیعی باید به جلوه هایی که دخالت در پورنوگرافی را توجیه می کنند (Flood، 2013) علاوه بر این ، نمونه هایی از بزرگسالان جوان ممکن است کمتر از مصرف کنندگان ، مانند افراد مسن در روابط متعهد ، که احساس متفاوتی نسبت به پورنوگرافی دارند (برگنر و بریجز ، 2002) این مزایا نوعی مصرف ایده آل را توصیف می کند ، پورنوگرافی که عمدتا برای اهداف آموزشی یا رابطه ای استفاده می شود ، که ممکن است تجربه عادی نباشد (کوپر ، موراهان ‐ مارتین ، ماتی ، و ماهئو ، 2002).

علاوه بر این ، اثرات مضر پورنوگرافی ممکن است خارج از آگاهی آگاهانه مصرف کنندگان باشد (Hald & Malamuth، 2008) تمرکز بر درک خود ، تصویری انحرافی از تأثیرات پورنوگرافی ارائه می دهد ، تصویری که بر مزایا تأکید می کند در حالی که آسیب های احتمالی را پوشانده است. این گرایش در اثر پورنوگرافی کاملاً اثبات شده و شخص ثالث منعکس می شود - افراد با تأثیر منفی بر سایر مصرف کنندگان نسبت به مصرف کنندگان خود راحت تر هستند (لو ، وی و وو ، 2010).

تحریک و آموزش و پرورش

شواهد تجربی استفاده از پورنوگرافی را به عنوان کمک جنسی و هم به عنوان مربی جنسی تأیید می کند. همانطور که در اولین مطالعات پورنوگرافی به نتیجه رسید ، مشاهده مواد صریح جنسی می تواند تحریک کننده و اغلب لذت بخش باشد (کمیسیون فحاشی و پورنوگرافی ایالات متحده ، 1972) استفاده از پورنوگرافی در میان زنان با تجارب مثبت در رابطه جنسی همراه بوده است (روگالا و تیدن ، 2003) ، ممکن است ارتباط بین شرکا راجع به تخیلات و خواسته های جنسی را افزایش دهد (Daneback ، Traeen و Maansson ، 2009) ، و می تواند افق های جنسی زنان را گسترش دهد (وینبرگ ، ویلیامز ، کلاینر و آریزاری ، 2010) پورنوگرافی همچنین می تواند به عنوان وسیله ای برای آزادی جنسی باشد که شرکای غایب یا در دسترس نیستند (هاردی، 2004؛ پروانه 2006) از نظر آموزش و پرورش، پورنوگرافی اطلاعاتی در مورد موقعیت های جنسی و تکنیک های ارائه می دهد (برای مردان بیشتر از زنان، Donnelly، 1991) ، اگرچه معلوم نیست که آیا آموزش ارائه شده توسط پورنوگرافی واقعا مفید است ، زیرا به نظر می رسد پورنوگرافی با تشویق رفتارهای پرخطر جنسی ، از راه های دیگری آموزش می یابد (به عنوان مثال ، بیشتر جنسیتی که در پورنوگرافی به تصویر کشیده می شود ، محافظت نمی شود ؛ استین ، سیلورا ، هاگورتی و مارمور ، 2012) ، نگرش ابزاری نسبت به رابطه جنسی (پیتر و والکنبورگ ، 2006) ، و اسطوره های تجاوز جنسی (آلن ، عمرس ، گبهارد و جیری ، 1995).3

مطالعات بررسی دانش جنسی افرادی که پورنوگرافی مصرف می کنند و مصرف نمی کنند ، به ارزیابی بهتر میزان و ارزش تأثیرات آموزشی پورنوگرافی کمک می کند.

اثرات کتارتی معتبر

محققان مدتها پیش فرض کرده اند که پورنوگرافی ممکن است نقش مهمی داشته باشد و به تنزل جنسی کمک می کند که در غیر این صورت تجاوز جنسی و یا تجاوز جنسی را تشویق می کند (ویلسون، 1971) اگرچه محققان دریافتند که فرضیه cathartic قانع کننده نیست و تا حد زیادی پشتیبانی نمی شود (آلن ، دآلسیو و برزگل ، 1995؛ فرگوسن و هارتلی ، 2009)، داده های سطح دولتی از 1998 به 2003، زمانی که در دسترس بودن پورنوگرافی اینترنتی افزایش یافته است، نشان می دهد که میزان تجاوزها در میان مردان 15-19، یک گروه سنی به شدت کاهش یافته است که می توانست بدون گرفتن اینترنت از طریق پورنوگرافی مشکل داشته باشد (Kendall، 2006) این یافته ها نشان می دهد که پورنوگرافی ممکن است به عنوان یک جایگزین برای تجاوز به عنف برای نوجوانان مرد باشد. به طور مشابه، هنگام بررسی میزان بروز کودک در مناطقی که پورتوریکو کودکان برای یک زمان قانونی بود، کاهش در میزان خشونت در طول زمان ثبت شده بود (Diamond، 2009) این مطالعات شواهد اولیه شرایطی را که در آن استفاده از پورنوگرافی ممکن است حداقل به طور کلی تأثیرات کلیوی داشته باشد ، ارائه می دهد. این یافته ها ممکن است به خوبی در سطح فردی ترجمه نشود ، با این حال ، حداقل بر اساس یک مطالعه ، افرادی که به داشتن پورنوگرافی کودک محکوم شده اند نیز احتمالاً کودک آزاری داشته اند (بورک و هرناندز ، 2009).

مزایای منعکس برای روابط

این مزایا برای رضایت جنسی در روابط عاشقانه مهم است. مطالعات بررسی شده است که آیا استفاده از پورنوگرافی با افزایش رضایت جنسی با افزایش تنوع جنسی مرتبط است (جانستون، 2013؛ اتولهافر ، بوشکو و اشمیت ، 2012) اگرچه این مطالعات رضایت فردی را نسبت به همسر ارزیابی می کند، یافته های آنها حاکی از آن است که این ممکن است یک مزیت قابل توجه باشد.

اثرات مضر در یک زمینه رمانتیک

با وجود کار زودهنگام، بررسی استفاده از پورنوگرافی در یک متن رمانتیک (مان، 1970)، تنها در سال های گذشته 5 که اطلاعات کمی در دسترس بوده است (به عنوان مثال، Gwinn و همکاران، 2013) در نتیجه ، اثرات پورنوگرافی در روابط متعهد مشخص می شود. من با بررسی سه مسیر برای تأثیر پورنوگرافی در روابط عاشقانه شروع می کنم: (الف) تأثیرات کنتراست ، (ب) ارزیابی صعودی گزینه های روابط و (ج) پذیرش خیانت. من با ارزیابی استفاده از پورنوگرافی مشکل ساز در روابط متعهدانه ، و همچنین ارتباط بین مصرف پورنوگرافی و طلاق دنبال می کنم ، و این بخش را با ارزیابی اثراتی که در یک زمینه عاشقانه مورد بررسی قرار نگرفته اند ، اما با این حال پیامدهای مهمی برای چگونگی نتیجه گیری دارند شرکای عاشقانه با هم تعامل دارند: تأثیرات آن بر پرخاشگری ، اجبار جنسی ، و تبعیض جنسی.

با توجه به این تحقیق، تمایز میان دو الگو جداگانه مصرف پورنوگرافی در روابط عاشقانه مفید است. اولین حالت ایده آل برای مصرف است که در آن شرکا با هم به تماشای پورنوگرافی می پردازند تا تجربه جنسی خود را افزایش دهند. حالت دوم، احتمالا شایع تر (Cooper et al.، 2002) ، یک مصرف انفرادی است - اغلب با پنهان کاری و فریب مشخص می شود زیرا مصرف کنندگان پورنوگرافی خود را از شریک غیر مصرف کننده مخفی می کنند (برگنر و بریجز ، 2002) شواهد نشان می دهد که حالت اول بطور قابل ملاحظه ای کمتر از حالت دوم برای روابط متعهد مضر است ، اگرچه مصرف متقابل همچنان خطراتی دارد (مادوکس ، رودز و مارکمن ، 2011).

به طور خاص، Maddox و همکاران. (2011) در مقایسه با زوجهایی که هرگز پورنوگرافی را با کسانی که پورنوگرافی را با هم مصرف کرده اند، و همچنین آنهایی که در آن یک شریک تنها پورنوگرافی را مصرف کردند، مقایسه شده است. در رابطه با اندازه گیری ارتباطات، سازگاری با روابط، تعهد، رضایت جنسی و خیانت، زوج هایی که در آن هیچ یک از همکاران پورنوگرافی را مشاهده نکردند، کیفیت ارتباط بالاتر از آنچه که در آن یک یا هر دو طرف به تنهایی پورنوگرافی را دیدند، نشان دادند. زوج هایی که در آن شرکا تنها با همکاری پورنوگرافی مصرف می کردند، کیفیت ارتباط مشابهی را با کسانی که هرگز پورنوگرافی را مشاهده نکردند (به استثنای خیانت: احتمال خیانت در میان مصرف کنندگان متقابل تقریبا دو برابر بیشتر از مصرف کنندگان بود، در 18.2٪ در مقابل 9.7٪) و تعهد بیشتر نسبت به رابطه و رضایت جنسی نسبت به مصرف کنندگان انفرادی گزارش شده است. هنگامی که افراد مصرف متقابل و انفرادی را ترکیب می کنند، نتایج نزدیک تر به دومی نسبت به گذشته (Maddox و همکاران) 2011).

اثرات کنتراست

هنگام قضاوت در مورد جذابیت شرکای عاشقانه ، ما معمولاً به یک استاندارد مشترک مراجعه می کنیم ، استاندارد دیگری که توسط افراد دیگری روبرو می شویم (Kenrick & Gutierres ، 1980) ، و همچنین توسط رسانه هایی که تماشا می کنیم. هنگامی که نرها تصاویر زنهای جذاب را مشاهده می کنند ، و سپس جذابیت همسران خود را قضاوت می کنند ، آنها اثرات کنتراست را مشاهده می کنند - آنها جفت خود را نسبت به مردانی که در معرض آن تصاویر نیستند جذابیت کمتری دارند (کنریک ، گوتییرس و گلدبرگ ، 1989) این اصل نیز ممکن است در مورد جنبه های دیگر روابط نیز مورد استفاده قرار گیرد: "برخورد های جنسی آزاد و متنوع در پورنوگرافی، در مقابل محدودیت ها، تعهدات و مسئولیت های مرتبط با خانواده و روابط ایجاد می کند و باعث می شود که آن ها به طور خاص محدود شوند" (Mundorf و غیره 2007، ص. 85).

زیلمان و برین (1988b) این اثرات کنتراست را با قرار دادن افراد در معرض 6 ساعت ماده پورنوگرافی بدون خشونت در طی 6 هفته ، اندازه گیری رضایت از شرکای آنها (عمدتاً قرار ملاقات) ، از نظر نه تنها جذابیت ، بلکه همچنین محبت ، کنجکاوی جنسی و عملکرد جنسی ، آزمایش کرد. در مقایسه با کنترل ، افرادی که در معرض رضایت بودند از رضایت قابل توجهی از هر یک از این اقدامات ابراز داشتند. این یافته ها توسط داده های همبستگی متصل پورنوگرافی به کاهش رضایت از صمیمیت جسمی در یک رابطه پشتیبانی می شود (Bridges & Morokoff، 2011؛ پولسن ، باسبی و گالووان ، 2013) به نظر می رسد زندگی واقعی با پورنوگرافی مطلوب نیست.

جایگزین های ارتباطی

به جای تغییر در نحوه درک مصرف کنندگان از خصوصیات و رفتار شرکای خود ، پورنوگرافی ممکن است این حس را ایجاد کند که دیگران خارج از رابطه بهتر تنوع جنسی و رضایت را فراهم می کنند (زیلمن و برایانت 1984) همانطور که این گزینه ها جذاب تر می شوند ، تعهد به روابط فعلی از بین می رود ، همانطور که توسط رازبولت نشان داده شده است (1980) مدل سرمایه گذاری. این ایده در دو مجموعه مطالعات مورد حمایت قرار گرفت. اول، لامبرت، نگش، استیلمن، اولسمست، و فینچام (2012) نشان داد که افزایش مصرف پورنوگرافی (دیدگاه های وب سایت پورنوگرافی در روزهای قبلی 30) با تعهد کمتری نسبت به یک شریک عاشقانه فعلی همراه بود، که استفاده از پورنوگرافی با افزایش فریبنده با یک فرد متضاد جنسی در چت آنلاین همراه بود و کاهش تعهد ارتباط مثبتی بین استفاده از پورنوگرافی و خیانت ایجاد کرد.4

گینه و همکاران (2013) همچنین دریافت که افراد مبتلا به مواد پورنوگرافی نسبت به کنترل های رمانتیک با کیفیت بالاتری گزارش داده اند و مصرف پورنوگرافی (در روزهای قبل 30) رفتارهای غیرارادی (مانند معاشقه، بوسیدن، تقلب) 12 را هفته ها بعد با کیفیت جایگزین درک کرد واسطه این انجمن. بنابراین مصرف پورنوگرافی به سبب درک جایگزین های روابط، به طور غیرمستقیم در رفتار غیرواقعی دخیل است.

افزایش پذیرش خیانت

دانشمندان به سرعت متوجه شدند كه پورنوگرافی می تواند "متن های جنسی" را تغییر دهد - انتظارات ما از چگونگی فعالیت جنسی (و روابط عاشقانه به طور كلی) باید ادامه یابد (برگر ، سایمون و گاگون ، 1973) و هنجارهای ارتباطی (به عنوان مثال، که اغلب اوقات رابطه جنسی دهانی باید رخ دهد) و ویژگی ها (مثلا وفاداری). این نفوذ برای اولین بار در یک تصویر مثبت ارائه شد، با پورنوگرافی ظاهرا ایجاد اسکریپت های موثر تر جنسی (Berger et al. 1973) با این حال ممکن است ، زیرا پورنوگرافی به طور کلی برخوردهای جنسی غیر متعهدانه - و اغلب صریحاً بی وفا - را به تصویر می کشد ، که قرار گرفتن در معرض فیلمنامه جنسی مجاز ، باعث افزایش پذیرش رفتارهای فراجناحی می شود (Braithwaite ، Coulson ، Keddington و Fincham ، 2014).

داده های موجود کاملاً از این ادعا پشتیبانی می کند که افرادی که در معرض مقادیر بیشتری پورنوگرافی بدون خشونت قرار دارند ، افزایش میزان پذیرش و تخمین فراوانی رابطه جنسی خارج از ازدواج را اثبات می کنند (زیلمن و برایانت ، 1988a) نسبت به گروه كنترل و احتمالاً عقيده دارند كه هرزگي طبيعي است و ازدواج مطلوبتر نيست. همچنین ، مردانی که یک فیلم پورنوگرافیک را در سال گذشته تماشا کرده بودند ، به احتمال زیاد رابطه جنسی خارج از ازدواج را می پذیرفتند ، در سال گذشته تعداد شرکای جنسی آنها بیشتر بود و بیشتر از کسانی که این کار را انجام نمی دادند رفتار جنسی پرداخت می کردند ( رایت و راندال ، 2012) مصرف پورنوگرافی همچنین رفتارهای جنسی گاه به گاه (از جمله جنسیت غیرمجاز) 3 سال پیش را پیش بینی کرد، و هیچ شواهدی از عواقب معکوس (رایت، 2012).

برداشت شرکا از مصرف مشکل دار

صرف نظر از تأثیرات کلی استفاده از پورنوگرافی ، به نظر می رسد واضح است که مواردی وجود دارد که استفاده از پورنوگرافی می تواند مشکل ساز تلقی شود ، چه توسط مصرف کننده و چه توسط شریک مصرف کننده. این شرکا اغلب زنانی هستند که به عنوان بخشی از یک الگوی بزرگتر رفتارهای جنسی ظاهراً اجباری دغدغه مصرف دارند (اشنایدر ، 2000) روایت های تولید شده توسط این زنان تصویری از آنچه اتفاق می افتد هنگامی که استفاده از پورنوگرافی مشکل ساز می شود را ارائه می دهد (برگنر و بریجز ، 2002؛ اشنایدر 2000).

اشنایدر (2000) ، به عنوان مثال ، روایت 91 زن (و سه مرد) را که اثرات سو ad فعالیت جنسی سایبری شریک زندگی را تجربه کرده بودند ، بررسی کرد. این افراد از رفتار همسر خود احساس اضطراب شدید عاطفی ، احساس خیانت ، رها شدن ، تحقیر ، صدمه و عصبانیت می کنند. آنها همچنین دارای تأثیرات کنتراست شدیدی بودند و خود را با زنانی که در پورنوگرافی بودند مقایسه کردند و از نظر عملکرد جنسی قادر به رقابت با آنها نبودند. افرادی که سعی در جبران خسارت با رابطه جنسی بیشتر با شریک زندگی خود داشتند اغلب موفق نبودند. بعلاوه ، شرکت کنندگان غالباً تمایل به تعامل جنسی با شرکایی که احساس می کردند به آنها خیانت کرده اند نداشتند و شرکای آنها نیز به نفع پورنوگرافی از نظر جنسی کنار کشیدند. در نهایت بسیاری از آنها خود رابطه را دوباره ارزیابی کردند و به دلیل وخیم تر شدن روابطشان ، به دنبال جدایی یا طلاق بودند. یافته های مشابه توسط محققان دیگر به دست آمده است (به عنوان مثال ، برگنر و بریجز ، 2002) با این حال ، یک سردرگمی مهم در این مطالعات تلفیق استفاده از پورنوگرافی با رفتارهای غیر صادقانه و فریبنده است (Resch & Alderson، 2013) همسران تلاش زیادی برای مخفی کردن و دروغگویی در مورد فعالیت های آنلاین خود انجام دادند و این ناسازگاری باعث آسیب و خیانت به میزان زیادی یا بیشتر از استفاده از پورنوگرافی شد.

اگرچه این روایتها ممکن است همدردی را تحریک کنند، اما به ما نمیگویند که چنین تجربیاتی گسترده است. با این حال، یک نظرسنجی (Bridges et al.، 2003) دریافت که اقلیت قابل توجهی از زنان (30 از 100 نفر) استفاده از پورنوگرافی شریک زندگی خود را ناراحت کننده گزارش کردند. پریشانی آنها با افزایش مصرف بیشتر شده و بیشتر در زنان متاهل و مسن احساس می شود تا در دوستیابی و زنان جوان. این یافته نشان می دهد که تجربیات گزارش شده توسط اشنایدر (2000)، اگرچه دور از همه جا، ممکن است به اندازه کافی رایج باشد تا نگرانی را به وجود آورد.

اتصال پورنوگرافی استفاده و طلاق

داده های حاصل از نظرسنجی عمومی اجتماعی (GSS) همبستگی مداومی بین مصرف پورنوگرافی (مشاهده یک فیلم پورنوگرافی یا وب سایت در 30 روز گذشته) و طلاق برای تمام سالهای 1973 تا 2010 با قدرت گرفتن رابطه با گذشت زمان (به عنوان مثال ، موارد کسانی که از پورنوگرافی استفاده می کردند ، به طور متوسط ​​در کل مجموعه داده ها ، 60٪ بیشتر از کسانی که این کار را انجام ندادند ، طلاق می گیرند ، در سال های اخیر قوی ترین ارتباط را نشان می دهد. Doran & Price ، 2014) علاوه بر این ، تجزیه و تحلیل طولی داده های سطح دولت در طول 3 دهه (Shumway & Daines ، 2011) نشان می دهد که یک رابطه قوی و تاخیری بین میزان طلاق و اشتراک در مجلات معروف پورنوگرافی (r = .44) ، حتی هنگام کنترل عوامل مختلف. Shumway and Daines (2011) تخمین زده اند که 10٪ از کل طلاق های رخ داده در دهه 1960 و 1970 را می توان به مصرف پورنوگرافی نسبت داد.

پرخاشگری

نگرانی اصلی بسیاری از محققان پورنوگرافی ارتباط بین قرار گرفتن در معرض پورنوگرافی و رفتار آشکار تجاوزکارانه بوده است ، نگرانی که با افزایش آشکار تصاویر پرخاشگری در پورنوگرافی با گذشت زمان برجسته شده است (پل ها ، ووسیتزر ، شررر ، سون و لیبرمن ، 2010) اگرچه یافته های مرتبط با پورنوگرافی و پرخاشگری می توانند متناقض به نظر برسند ، اما یک داستان کاملاً سازگار با توجه به داده های تحلیلی متا (آلن ، دآلسیو و برزگل ، 1995؛ Mundorf و همکاران، 2007) قرار گرفتن در معرض اهریمن های فیلم سینمایی غیر خشونت آمیز باعث افزایش پرخاشگری می شود ، به ویژه هنگامی که فرد مورد نظر همان جنس باشد ، اما فقط در صورت تحریک شرکت کنندگان (مثلاً دونرشتاین و هالام 1978) این نشان می دهد که قرار گرفتن در معرض باعث تهاجم فقط زمانی که شرکت کنندگان ممکن است باعث تحریک جنسی برای خشم، مطابق با یک فرضیه تحرک انتقال.5

همچنین نشان داده شده است که مواجهه با پورنوگرافی خشن برای تسهیل پرخاشگری است. تجزیه و تحلیل متا تجزیه و تحلیل اثرات قوی تر در معرض پورنوگرافی خشونت آمیز نسبت به پورنوگرافی بدون خشونت (آلن ، D'Alessio ، و Brezgel ، 1995)، هرچند این اثر به طور قابل ملاحظه ای توسط جنس شخص تعدیل می شود، تسهیل تجاوز تنها زمانی که مردان تحریک می شوند علیه زنان تجاوز کنند (به عنوان مثال، دونشتشتاین، 1980a) این خشونت جنسی به نظر می رسد که تجاوز را بیشتر از سایر اشکال خشونت تشویق می کند، که نشان می دهد که جنس و خشونت در راه های همجوار برای تسهیل تجاوز به زنان (Donnerstein، 1983) این تمایز پژوهشگران را از یک فرضیه انتقال تحریک پذیری، توضیح داد که پورنوگرافی خشونت آمیز از نظر نظریه های یادگیری اجتماعی ارائه شده توسط Bandura و سایر محققان رفتاری (Bandura، 2011؛ بندورا و مک کللند ، 1977؛ Mundorf و همکاران، 2007).6نتایج مربوط به پرخاشگری باید با احتیاط تفسیر شود. حتی اگر بتوان از یافته های آزمایشگاه در دنیای واقعی استفاده کرد ، مشخص نیست که تأثیر قرار گرفتن در معرض پورنوگرافی چه مدت طول می کشد (بیش از 20 دقیقه ؛ زیلمان ، هویت و دی ، 1974؛ کمتر از یک هفته؛ مالاموت و سینیتی ، 1986)، و به طور متوسط ​​اثرات مخرب فیلمبرداری از پورنوگرافی بویژه برای پورنوگرافی خشونت آمیز ضعیف است (r = <.2؛ آلن ، دآلسیو و برزگل ، 1995) با در نظر گرفتن چنین مقادیر محدودیتی، این امر می تواند به دنبال اثرات ظریف بر تجاوز باشد که ممکن است در روابط عاشقانه یافت شود، جایی که درگیری بین شرکا نسبتا رایج است (تناسب اندام، 2001) افراد برای آسیب رساندن به روابط نزدیک خود نیازی به واکنش پرخاشگری جسمی ندارند ، زیرا ممکن است به یک واکنش خشن یا انتقام جویانه ، توهین یا شانه سرد واکنش نشان دهند (متس و کاپاچ ، 2007) قرار گرفتن در معرض پورنوگرافی ممکن است سبب شود که مصرفکنندگان نسبت به نوع دیگر، کمی دفاعی و یا کمی بیشتر انتقاد کنند که باعث ایجاد یک شریک عاشقانه و در نتیجه افزایش تعامل شریک منفی شود. پژوهش های آینده می تواند این امکان را بررسی کند، زیرا این اثرات ممکن است به اندازه کافی برای تغییر روابط عاشقانه، ایجاد چنین روابطی به تدریج ناپایدار و کمتر رضایت بخش باشد (روسبول، 1986).

حمله جنسی و اجبار جنسی

اگر چه ارتباط بین ظهور پورنوگرافی و تجاوز به خوبی پشتیبانی می شود، حداقل در داخل آزمایشگاه، ارتباط بین استفاده از پورنوگرافی و تجاوز به جنسیت بسیار متضاد است. داده های وسیع نشان می دهد که قانونی بودن پورنوگرافی میزان بروز تجاوز را افزایش نمی دهد (Wongsurawat، 2006) ، اما تجزیه و تحلیل در سطح فردی با استفاده از پورنوگرافی خشونت آمیز (اما نه بدون خشونت) همراه با افزایش احتمال تجاوز جنسی و استفاده از زور برای به دست آوردن رابطه جنسی (Demaré ، Lips و Briere ، 1993) مصرف نیز با اقدامات بازجویی از اعمال جنسی مرتبط (Boeringer، 1994) ، و افرادی که در آزمایشگاه در معرض پورنوگرافی غیر خشونت آمیز اما تحقیرآمیز قرار دارند نیز احتمال تجاوز به عنف نسبت به افرادی که در معرض تجاوز قرار نگرفته اند ، بیشتر است (Check & Guloien، 1989) مردان در معرض تجاوز جنسی در فیلم تصور می کردند که زن قربانی مسئولیت بیشتری را در قبال آنچه اتفاق افتاده است ، هرچند تنها در صورت پایان یافتن فیلم با ارگاسم زنانه (نسبت به پایان خشن ؛ دونرشتاین و برکوویتز ، 1981) و متاآنالیز داده های همبستگی و تجربی یافته اند که هر دو پورنوگرافی خشونت آمیز و خشونت آمیز، تأیید اسطوره های تجاوز را افزایش می دهد (آلن، اممرس و همکاران، 1995؛ Mundorf و همکاران، 2007).

در این زمینه ، به نظر می رسد پورنوگرافی لذت و تشویق زنان از فعالیت های جنسی اجباری را ایجاد می کند ، اما این نگرش ها با قرار گرفتن در معرض پورنوگرافی قابل تغییر نیستند. چنین اثراتی اساساً ناپدید می شوند وقتی که تصاویر پورنوگرافیک با سو deb تفسیر ، پیش پیام و یا سایر مطالب آموزشی همراه باشد که افسانه های تجاوز را از بین می برد (Check & Malamuth، 1984؛ دونرشتاین و برکوویتز ، 1981)، ادعایی است که توسط داده های متاآنالیز پشتیبانی می شود (Mundorf و همکاران، 2007) یافته های چنین امیدوار می کند که اثرات زیان آور را می توان کنترل و یا از بین بردن از طریق تلاش های هماهنگ آموزش جنسی.

درگیری مداوم بین یافته های کل و سطح فردی همچنان بزرگترین مانع در رابطه بین پورنوگرافی و تجاوز به عنف است. فقط تحقیقی است که هر دو سطح را به طور همزمان بررسی می کند - احتمالاً از طریق استفاده از مدل سازی خطی چند سطحی (MLM ؛ Snijders & Bosker ، 2011) - قادر خواهید بود که واقعاً این یافته های ناسازگار را مطابقت دهید. با این حال ، برخی از محققان از یک مدل تلاقی برای حل این اختلاف استفاده می کنند ، که نشان می دهد بیان تجاوز جنسی نیاز به تلاقی عوامل مختلف محرک دارد. اگر پورنوگرافی از جمله این عوامل است ، باید فقط در افرادی که در معرض خطر رفتارهای تهاجمی قرار دارند ، تأثیر قابل توجهی ببینیم ، و این دقیقاً همان چیزی است که برخی یافته اند (به عنوان مثال ، مالاموت و هوپین ، 2005) خطر ارتکاب حمله جنسی بدون توجه به مصرف پورنوگرافی به طور کلی کم است ، مگر در مواردی که خطر رفتار خشونت آمیز زیاد باشد - مشترکین پورنوگرافی نسبت به مشترکان غیر مشترک در میان مردانگی و خصومت جنسی خصمانه بسیار افزایش می یابد ، هر دو پیش بینی می کنند رفتار خشونت آمیز (مالاموت و هوپین ، 2005).

این یافته ها در مورد اجبار جنسی ، اگرچه مبهم است ، اما تأثیراتی بر تأثیر خانواده دارد. اگر ارتباطی بین استفاده از پورنوگرافی و تجاوز جنسی به طور کلی وجود داشته باشد ، ممکن است ارتباطی نیز با ازدواج یا تجاوز جنسی وجود داشته باشد (برای بحث در مورد تاریخ و تجاوز به زناشویی ، به Clinton ‐ Sherrod & Walters مراجعه کنید ، 2011)، که کمتر مضر است و ممکن است بسیار رایج تر از تجاوز به غریبه (برگن، 1996) ، و همچنین قطعاً به عنوان یک تعامل منفی شریک واجد شرایط است. اگرچه اطلاعات اندکی مستقیماً در مورد تأثیرات پورنوگرافی در رابطه با تجاوز جنسی یا زناشویی صحبت می کند ، اما مطالعات مختلف نشان داده است که شوهرانی که معمولاً همسران خود را به رابطه جنسی مجبور می کنند ، اغلب سعی می کنند صحنه های پورنوگرافی را دوباره انجام دهند (به عنوان مثال ، فینکلهور و یلو ، 1983؛ مورو ، بوچر ، هبرت و لملین ، 2015) تحقیقات بیشتر در این زمینه علاوه بر ادبیات موجود، می تواند مفید باشد.

نگرش های جنسیتی و رفتار

برخی تحقیقات تجربی ، پورنوگرافی را با رفتار و نگرش های جنسیتی ارتباط داده است. به عنوان مثال ، محققان این نظریه را مطرح كردند كه پورنوگرافیك از طریق ایجاد طرحواره خود جنسیتی غیر جنسی ، رفتار جنسیتی را تشویق می كند (McKenzie ‐ Mohr & Zanna ، 1990) شرکت کنندگان مرد یا پورنوگرافی بدون خشونت یا یک فیلم کنترل خنثی را مشاهده کردند و سپس توسط یک همسر زن با آنها مصاحبه کردند. مردانی که از نظر جنسی در معرض پورنوگرافی قرار داشته اند ، از نظر خصوصیات جسمانی متفقین بیشتر یادآوری می کنند و از لحاظ فکری کمتر یادآوری می شوند. مصاحبه کننده زن ، نابینا از شرایط تجربی ، به افرادی که در معرض پورنوگرافی قرار دارند ، انگیزه جنسی بیشتری نسبت به افرادی که در معرض فیلم خنثی بودند ، ارزیابی کرد. یک تکرار مفهومی منجر به نتایج مشابهی شد (جانسما ، لینز ، مولاک و ایمریچ ، 1997),7

و اثرات تنها با پورنوگرافی تحقیرآمیز به جای عاشقانههای غیرقابل تحملی اثرگذار است. اثرات تجربی این اثر توسط مطالعات مربوط به پورنوگرافی و نگرشهای جنسیتی پشتیبانی میشود. مصرف پورنوگرافی به طور مثبت با تفکر زنان در شرایط جنسی مرتبط است (برنز، 2001) ، و همچنین اقدامات خیرخواهانه (Garos ، Beggan ، Kluck و Easton ، 2004) و خصمانه (Hald ، Malamuth و Lange ، 2013) جنسیت نمرات جنس مخالف خصمانه نیز می تواند توسط تجربیات تجربی در ارتباط با پورنوگرافی خشونت آمیز افزایش یابد (مثلا Hald et al. 2013) در نهایت، مطالعات استفاده از پورنوگرافی را به نگرش های کمتر عادلانه (Burns، 2001؛ هالد و همکاران 2013) - اگرچه برخی هیچ ارتباطی بین استفاده از پورنوگرافی و چنین نگرشی ندارند (به عنوان مثال ، باراک و فیشر ، 1997) - با داده های طولی نشان می دهد که استفاده از پورنوگرافی پیش بینی افزایش مخالفت با اقدامات مثبت برای زنان را دارد ، بدون اینکه شواهدی از علیت معکوس وجود داشته باشد (رایت و فانک ، 2013) دیدگاه اصلی نظری اساسی این انجمن ها ، یادگیری اجتماعی است. هنگامی که مصرف کنندگان نظاره گر زنانی می شوند که به عنوان اشیا sexual جنسی رفتار می شوند ، رفتارها و رفتارهایی را شکل می دهند که منعکس کننده عینیت جنسی است (مک کنزی ‐ مور و زانا ، 1993).

سکسیگرائی می تواند بر پویایی روابط عاشقانه تأثیر بگذارد. مصرف پورنوگرافی ممکن است منجر به جلب توجه بیشتر بر ویژگی های فیزیکی شرکای خود (که به طور مداوم در طول زمان تضعیف می شود) به جای ویژگی های فکری آنها، که ممکن است منجر به نارضایتی بیشتر از رابطه به عنوان گذشت زمان شود. نگرش های ناسازگار جنسیتی نیز ممکن است تلاش هایی را برای کنترل قهرآمیز شرکای رمانتیک (که با خشونت شریک صمیمانه همراه است) ترویج کند؛ ویتاکر، 2013)، به این ترتیب یک راه دیگر نشان می دهد که پورنوگرافی می تواند تاثیرات منفی شریک را افزایش دهد.

نتیجه

شواهد تأثیر پورنوگرافی بر ثبات روابط عاشقانه و متعهدانه قوی است. اثرات توصیف شده در تئوری ثابت شده است و از طریق فرآیندهای کاملاً مشخص عمل می کنند و داده ها توافق قابل توجهی دارند. نظریه یادگیری اجتماعی (بندورا ، 2011) نشان می دهد که مصرف کنندگان پورنوگرافی به دنبال اعمال تجاوز و خشونت هستند یا به تصویر کشیدن جنسیت یا تحقیرآمیز نگاه می کنند، می توانند نگرش هایی را که از رفتار آنها حمایت می کنند، یاد بگیرند و آنها را با شرکای خود به کار گیرند (البته ممکن است تکنیک های مختلف جنسیتی را در روند یاد بگیرند) . به همین ترتیب، پورنوگرافی ممکن است اسکریپت های جنسی را افزایش دهد که احتمال خیانت را افزایش می دهد (Braithwaite et al. 2014) ، و مصرف کنندگان ممکن است ناعادلانه شرکای عاشقانه خود یا روابط خود را با کسانی که در پورنوگرافی می بینند مقایسه کنند (زیلمن و برایانت ، 1988b) یا کسانی را که در خارج از رابطه هستند را درک می کنند به عنوان قادر به پر کردن نیازهای جنسی (Gwinn et al. 2013) در کنار هم، این اثرات در زمینه روابط عاشقانه متضاد مشکل است (Schneider، 2000) و ممکن است احتمال طلاق را افزایش دهد (Shumway & Daines ، 2012).

در سنجش شواهد تأثیر خانواده پورنوگرافی ، یک س anال مهم بی پاسخ باقی مانده است: کسانی که به تأثیرات پورنوگرافی توجه دارند - اعم از دانشمندان ، مقامات دولتی یا مصرف کنندگان واقعی - چگونه باید این فهرست گسترده شواهد را تفسیر کنند؟ فعالان ضد پورنوگرافی معاصر ممکن است از شواهد آسیب رابطه ای پورنوگرافی به عنوان مهمات در جنگ برای سانسور مواد پورنوگرافی استفاده کنند ، و مستقیماً با دولت ها لابی می کنند. علاوه بر این ، آنها ممکن است این یافته ها را در تلاش های آموزشی گنجانده و تلاش کنند تا قلب و ذهن افراد مصرف کننده یا افراد نزدیک به آنها را تغییر دهند. هر دو رویکرد شایسته بحث مختصر است

محدودیت های اخیر در مورد محتوای پورنوگرافی تولید شده در انگلستان و همچنین یک سیستم فیلتر "انتخاب" که نیاز به مصرف کنندگان در انگلستان دارد به طور خاص درخواست دسترسی به وب سایت های پورنوگرافی (R. Hawkins، 2013) ، نشان داده است که دولت ها هنوز می توانند از طریق اقدامات قانونی ، به ویژه با سازش بین سانسور و آزادی های مدنی ، نفوذ پورنوگرافی را مهار کنند. در مقابل ، تاریخچه بررسی شده در اینجا نشان می دهد که تلاش برای سانسور پورنوگرافی بدون خطر نیست. نمونه های گذشته مداخله دولت در زمینه پورنوگرافی تاثیری معکوس داشته است ، اما به جز افزایش خشم نیروهای ضد سانسور ، دستاورد کمی داشته است. دانشمندان و فعالان مربوط به سانسور دولت بر همان معیارهای آسیب اجتماعی که توسط دیوان عالی ایالات متحده تعیین شده است تكیه كرده اند (و احتمالاً دوباره تكیه خواهند كرد). تأثیرات روابط عاشقانه توصیف شده در این بررسی احتمالاً از عهده آن استاندارد بر نمی آیند ، زیرا ارتباط علتی بین استفاده از پورنوگرافی و آسیب های خشن را نشان نمی دهد. مانند یافته های قبلی که پورنوگرافی را به پرخاشگری و زورگویی جنسی متصل می کند ، این خطر وجود دارد که شواهد تأثیر خانواده کم اهمیت و نادیده گرفته شود.

تلاشهای آموزشی راهی دیگر برای بهبود آسیبهای پورنوگرافی است. اقدامات آموزشی در مقیاس بزرگ قبلاً بخصوص توسط گروههای فمینیستی ضد پورنوگرافی امتحان شده است (سیکلیتیرا ، 2004) ، اما شواهد تأثیر خانواده ممکن است زاویه ای تازه و جذاب برای شناختن تأثیرات مضر پورنوگرافی برای مردم فراهم کند. مصرف کنندگانی که برای روابط متعهد خود ارزش قائل هستند ممکن است دلیل اساسی برای تجدیدنظر در مورد عادت های پورنوگرافی خود داشته باشند. چنین شواهدی ممکن است دولتهایی را که به طور آشکار درگیر ثبات خانواده هستند ، تشویق کند (به عنوان مثال ، ژاپن و روسیه سخت تلاش می کنند تا افراد مجرد را به ازدواج و تشکیل خانواده ترغیب کنند. مک کوری ، 2011 ؛ رودین ، ​​2008) برای حمایت از آموزش در مورد تأثیر خانواده پورنوگرافی. علاوه بر این ، آموزش پورنوگرافی را می توان در برنامه های آموزش ازدواج که در حال حاضر توسط سازمان های مذهبی و غیرانتفاعی ارائه می شود ، قرار داد و محققان ازدواج و روابط می توانند اضافه کردن یک جز on در پورنوگرافی را به برنامه های آموزشی مبتنی بر شواهد (به عنوان مثال ، بارنز و استنلی ، 2012) اینکه آیا چنین تلاشهایی م beثر خواهد بود ، یک سوال تجربی باقی می ماند ، اگرچه موفقیت های آموزشی در سایر عرصه های بهداشت عمومی (به عنوان مثال ، فعالیت های ضد عفونی آگاهی عمومی ؛ دورکین ، برنان ، و ویکفیلد ، 2012) برخی از تشویق ها را ارائه می دهند.

با توجه به یافته های اخیر ، کسانی که استدلال می کنند پورنوگرافی بی ضرر است (به عنوان مثال ، Diamond ، Jozifkova و Weiss ، 2011) باید به طور جدی واجد شرایط آنچه آنها به معنی صدمه، مگر اینکه آنها تأکید کنند که طلاق و خیانت به طور پدیده ای مثبت یا بی طرف هستند (که ممکن است آنها مایل باشند؛ کریستنسن، 1986) اعلام بی ضرر بودن پورنوگرافی توسط کمیسیون 1970 باعث خفه شدن تحقیقات بیشتر شد - بسیاری از محققان احساس کردند که سوالات مربوط به آثار پورنوگرافی به طور م effectivelyثر حل و فصل شده است (زیلمن ، 2000) ، و این تنها شواهدی از اثرات تهاجمی بود که تحقیقات بیشتری را برانگیخت. شواهد جمع آوری شده در مورد تأثیرات خانواده پورنوگرافی امروز توانایی انجام چنین کاری را دارد و امیدوارم که این بررسی تحقیقات و بحث های بیشتر دانشمندان خانواده را درباره تأثیرات پورنوگرافی - تأثیرات آن بر روی افراد و همچنین روابط آنها با یکدیگر تحریک کند.

یادداشت نویسنده

من می خواهم تأیید نوع دکتر هانک استام و دکتر سوزان بون و بودجه از شورای پژوهشی علوم اجتماعی و علوم انسانی را تأیید کنم.