رسانه و جنسیت: تحقیقات تجربی، 1995-2015 (2016)

DOI: 10.1080 / 00224499.2016.1142496

L. Monique بخشa*

صفحات 560-577

  • منتشر شده آنلاین: 15 مار 2016

چکیده

تصورات ظاهری جنسی از زنان، در رسانه های جریان اصلی رخ می دهد، و پرسش هایی در مورد تاثیر بالقوه قرار گرفتن در معرض این محتوا بر روی برداشت های دیگران از زنان و دیدگاه های زنان نسبت به خود مطرح می شود. هدف از این بررسی، سنتز تحقیقات تجربی اثرات تلقی شدن رسانه های رسانه ای بود. تمرکز بر روی تحقیقات منتشر شده در مجلات مجلات مجلات انگلیسی-مجله بین 1995 و 2015 بود. مجموع انتشارات 109 که شامل مطالعات 135 بودند مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها شواهد مستمر نشان می دهند که هر دو مواجهه با آزمایشگاه و قرار گرفتن در معرض منظم و روزمره این محتوا به طور مستقیم با طیف وسیعی از عواقب ناشی از آن، از جمله سطح بالاتری از نارضایتی از بدن، خودآزمایی بیشتر، حمایت بیشتر از باورهای جنسیتی و باورهای جنس مخالف، و تحمل بیشتر از خشونت جنسی علیه زنان. علاوه بر این، قرار گرفتن در معرض تجربیات این محتوا، زنان و مردان را به نگرش منفی نسبت به شایستگی، اخلاق و بشریت می رساند. محدودیت ها با رویکردهای تحقیق و اندازه گیری های موجود مورد بحث قرار گرفته و پیشنهادات جهت راهنمایی های آینده ارائه شده است.
 
با وجودی که رسانه های جریان اصلی حاوی محتوای بالایی از محتوای جنسی هستند (بخش، 2003؛ رایت 2009)، این نیز مورد است که رسانه ها مشخصه خاصی از زنان و جنسیت جنسی است که به شدت بر ظاهر جنسی، زیبایی فیزیکی و تجدید نظر جنسی به دیگران متمرکز است. این نوع ارائه شده برچسب گذاری شده است عینی سازی، عینی سازی جنسی، یا جنسیت کردن. اگرچه زنان می توانند از بسیاری از منابع ، از جمله اعضای خانواده ، محتوای عینیت زدائی جنسی یا درمان را تجربه کنند (به عنوان مثال ، استار و فرگوسن ، 2012) و همسالان (به عنوان مثال ، پیترسن و هاید ، 2013)، توجه زیادی به نقش رسانه ها شده است. این تاکید بر رسانه ها به خوبی قرار گرفته است، زیرا تصاویر زنان سکولار در همه رسانه ها، از جمله برنامه های تلویزیونی، ویدیو های موسیقی و بازی های ویدئویی، رایج شده اند و اغلب روش غالب زنان است (انجمن روانشناسی آمریکا [APA]، 2007).
 
با این مطالعه ، هدف من ارائه یک بررسی جامع و منظم از شواهد تجربی موجود در مورد تأثیرات جنسی شدن رسانه ها بود. این موضوع توسط دانشمندان در چندین رشته دانشگاهی ، از جمله روانشناسی اجتماعی ، مطالعات زنان ، ارتباطات و روانشناسی رشد ، مورد توجه قرار گرفته است. این زمینه ها اغلب از روش ها و اصطلاحات مختلفی استفاده می کنند و آنها در مجلات خاص رشته منتشر می شوند. با این بررسی جامع ، امیدوارم دانشمندان را در معرض کارهایی که در این زمینه در سراسر رشته ها انجام شده است ، قرار دهم تا درک ما را گسترش دهند. اگرچه بسیاری از بررسی های عالی بر روی یک دامنه اثرات مانند پردازش شناختی زنان جنسی متمرکز شده اند (Heflick & Goldenberg ،2014؛ Loughnan و Pacilli ، 2014) ، یا عینی سازی ، به طور کلی ، بدون تمرکز بر میزان کامل اثرات رسانه ای (به عنوان مثال ، مرادی و هوانگ ، 2008؛ مورنن و اسمولاک ، 2013) هدف من جمع آوری و خلاصه تمام شواهد منتشر شده در مورد اثرات جنسی سازی رسانه ها در چندین نتیجه است. به طور خاص، من بررسی اثرات قرار گرفتن در معرض رسانه های عینی رسانه ای درباره خود عینی سازی، نارضایتی از بدن، سلامت جنسی، نسبت افراد واضح، نگرش های جنسیتی و رفتار جنسی و خشونت جنسی.
 
یک هدف ثانویه این بازبینی، ارائه یک نظرسنجی متلب در زمینه بود. من می خواستم چشم انداز جهانیتری را ارائه دهم تا مشخص شود کدام زمینه چه کارهایی انجام شده است تا ببینیم چه سوالی و مسائل باقی می ماند. مثل APA 2007 گزارش، من امیدوار بودم که روندهای بزرگتری را ثبت کنم. من بر اعتماد به نفس نتایج خاص تمرکز نمی کنم؛ رویکردهای متاآنالیز برای آن مناسب تر هستند. در عوض، من بر بررسی رویکردها، نمونه ها، سوالات و ماهیت یافته ها تمرکز می کنم. من ابتدا میدان درک این پدیده را بررسی می کنم و دیدگاه تاریخی را ارائه می دهم. سپس نمونه هایی از شیوع عینی سازی جنسی در رسانه ها را ارائه می دهم. در بخش سوم، شواهد تجربی شواهد اثبات اثرات قرار گرفتن در معرض عینیت سازی رسانه ها را بررسی می کنم. من مطالعاتی را انجام می دهم که به تاثیرات خود بر نحوه دید مردم و تأثیرگذاری بر نگرش مردم نسبت به زنان می پردازد. این مطالعات شامل اطلاعاتی از شرکت کنندگان زن و مرد و تمرکز بر جنسیت سازی زنان و گاه مردان است. من با پیشنهادات برای مسیرهای تحقیقاتی آینده نتیجه گیری می کنم.

جنسیت چیست؟ درک پدیده از دیدگاه تاریخی

نگرانی در مورد تصویربرداری رسانه ای که زنان را عیان می سازد، جدید نیستند و از تحلیل 1970 ها (مثلا Busby، 1975) در این کار، عرفان سازی جنسی به روش های مختلفی تعریف شده است. بر اساس یک تعریف

عینی سازی جنسی هر وقت اتفاق می افتد که بدن ، اعضای بدن یا عملکردهای جنسی افراد از هویت آنها جدا شود ، به وضعیت ابزارهای صرف تقلیل یابد ، یا انگار که توانایی نمایندگی آنها را دارند. به عبارت دیگر ، در صورت عینی شدن ، با افراد به عنوان بدن و به ویژه به عنوان جسمی برخورد می شود که برای استفاده و لذت دیگران وجود دارد. (فردریکسون ، رابرتز ، نول ، کوین و توئنج ، 1998، پ. 269)
 
بنابراین جنسی کردن یک زن ، عینی سازی جنسی او است ، و به عنوان یک شی جنسی با او رفتار می کند. از دهه 1970 تا اواخر دهه 1990 ، عینی سازی جنسی در رسانه ها به عنوان بخشی از ارائه جنسیتی از زنان تلقی می شد. محققان تصویرگری از زنان را به عنوان اشیا sexual جنسی ، زنان خانه دار ساده لوح یا قربانی بررسی کردند. این تصاویر س questionsالات مهمی را به وجود می آورد: آیا منجر به نگرش جنسیتی و تحقیرآمیز نسبت به زنان می شود؟ آیا قرار گرفتن در معرض این تصاویر جنسیتی ، دیدگاه زنان و مردان در مورد بدن زنان را محدود می کند؟ هیچ اقدامات رسمی در مورد پذیرش عینیت جنسی وجود ندارد. در عوض ، محققان از اقدامات ارزیابی اعتقادات نقش جنسیتی ، فمینیسم یا کلیشه های نقش جنسیتی استفاده کردند (به عنوان مثال ، لانیس و کاول ، 1995؛ لاوین ، سوینی و واگنر ، 1999؛ رودمن و بورگیدا ، 1995).

این رویکرد به سوی عرفان سازی جنسی رسانه ها در اواخر 1990s تغییر کرد، زمانی که نظریه های جدید و اقدامات جدید معرفی شد. دو تیم تحقیقاتی مختلف بر پایه نظریه های روان شناختی و فمینیستی حاضر، توصیف کرده اند که چگونه در درون یک فرهنگ عرفان های جنسی ممکن است دختران و زنان را تحت تاثیر قرار دهد. یک تیم نیتا مک کینلی و جانت هیید بود. در 1996 آنها یک مقاله منتشر کردند که یک مقیاس را برای ارزیابی آگاهی بدن متعین (OBC)، که به تجربه زنان از بدن به عنوان یک هدف و باورهایی که از این تجربه پشتیبانی می کردند، تأیید کرد. به گفته مک کینلی و هاید (1996): 

اصل اصلی OBC این است که بدن زنانه به عنوان یک هدف از تمایل مرد ساخته شده است و بنابراین وجود دارد برای در نظر گرفتن مرد "دیگر" (Spitzack، 1990) خودآزمایی مداوم، دیدن خود را به عنوان دیگران آنها را ببینید، لازم است تا اطمینان حاصل شود که زنان با استانداردهای بدن فرهنگی و اجتناب از قضاوت منفی. رابطه زنان با بدن آنها به نظر می رسد که هدف و ناظر خارجی است؛ آنها به عنوان اشیاء به خودشان وجود دارند. (ص. 183)
 
بر اساس این مفهوم، McKinley و Hyde (1996) یک اندازه گیری از OBC را که شامل سه خرده مقیاس: نظارت، شرمساری بدن و باورهای کنترل بود، توسعه داد.
 
دومین تیم تحقیقاتی که به تجربیات عینیت بخشیدن به زنان پرداخت ، باربارا فردریکسون و تومی آن رابرتز بودند. در سال 1997 این تیم مقاله نظری را منتشر کردند که نظریه عینیت بخشی را به عنوان چارچوبی برای درک عواقب زن بودن در فرهنگی ارائه می دهد که از جنسیت بدن زن را عینیت می بخشد. آنها استدلال کردند که یک نتیجه مهم از دید دیگران توسط روشهای عینی سازی جنسی این است که ، با گذشت زمان ، افراد می توانند دیدگاه یک ناظر در مورد خود را درونی کنند ، تاثیری که برچسب عینیت زدایی از خود برچسب گذاری شده است: "بر اساس تحلیل ما ، دختران و زنان ، ممکن است تا حدی خود را به عنوان اشیا or یا "مکانهای دیدنی" ببینند که توسط دیگران قابل قدردانی است " 1997، صص 179–180). در این نظریه ، رسانه ها به عنوان یكی از بسیاری از انتقال دهنده های این دیدگاه نقش برجسته ای ایفا می كنند: «انتشار تصاویر جنسی شده از بدن زن توسط رسانه های جمعی سریع و كامل است. بنابراین تقابل با این تصاویر در فرهنگ آمریکا عملاً اجتناب ناپذیر است »(ص 177). در کار بعدی ، نویسندگان از طریق پرسشنامه خود شیئی سازی (SOQ) معیارهایی برای خود شیئی سازی صفت ایجاد کردند (Noll & Fredrickson، 1998) و خود-عینی سازی دولت از طریق تست اعلامیه 20 (Fredrickson et al. 1998).
 
اگر چه این دو تیم تحقیقاتی مستقل از یکدیگر کار می کردند، دیدگاه های نظری و اقداماتی که ایجاد کردند، به این زمینه کمک کرد. هر دو تیم استدلال می کنند که تکرار مکرر تجربیات فرهنگی عینی سازی، به تدریج، در طول زمان، باعث می شود که زنان این چشم انداز خود را توسعه دهند، به این معنی که داشتن یک آگاهی ذهن آگاهانه یا به عنوان خود آگاهی (SO). اعتقاد بر این است که زنان که در یک فرهنگ عرفانی زندگی می کنند، خود را با صفات خارجی خود (به عنوان چشمان خود) درک می کنند و خود را درک می کنند و نه از صفات داخلی خود (یعنی احساس می کنند) (ابری، 2010) آنها غالباً درگیر نظارت بر بدن و نظارت بر خود می شوند. این محققان نظریه پردازی کردند که عینیت جنسی بودن و دیدن خود به عنوان یک شی جنسی پیامدهای زیادی برای رشد زنان به همراه خواهد داشت. پانزده سال تحقیق پشتیبانی قابل توجهی از این نظریه ها ارائه داده است ، که نشان می دهد هم SO و هم OBC بالاتر با بی نظمی در غذا خوردن ، عزت نفس پایین بدن ، تأثیر افسردگی و اختلال عملکرد جنسی در ارتباط است (برای بررسی ، به مرادی و هوانگ ، 2008 مراجعه کنید).
 
مسلح با چارچوب نظری جدید و اقدامات جدید، تحقیقات در مورد عرفان سازی جنسی به طور پیوسته از 1997 افزایش یافته است. اکثر تحليل ها بر پيامدهاي عينيت بندي جنسي متمرکز شده اند، و بررسي چگونگي تأثير SO و OBC بر زنان است. تحقیقات تجربی در مورد اثرات قرار گرفتن در معرض رسانه های عرفانی جنسیتی در تعداد کمی ادامه داشت (به عنوان مثال، ابری، 2006a؛ ورد 2002) اما پس از انتشار 2007، به طور نمادین رشد کرد گزارش کارگروهی APA درباره جنسیت کردن دختران (APA، 2007) این گزارش توسط APA سفارش داده شد که نگرانی در مورد افزایش جنسیت دختران در جامعه و پیامدهای احتمالی آن بود. نیروی کار به بررسی و خلاصه بهترین شواهد روانشناختی در این زمینه پرداخته شد. این گزارش، شواهد تجربی موجود در مورد شيوع جنسیتی و پيامدهاي جنسی بودن دختران و جامعه را مورد بررسی قرار داد و پيشنهادات را برای چندين ذينفع ارائه داد.
 
نیروی کار APA، جنسیت را به عنوان وسیع تر از عرفان جنسی تعریف می کند و سکولاریسم را تعریف می کند، زمانی که "ارزش فردی تنها از طریق تجدید نظر جنسی و یا رفتار جنسی خود، به غیر از ویژگی های دیگر، می رسد؛ یا فرد به یک استاندارد معطوف می شود که جذابیت فیزیکی (به وضوح تعریف شده) را معادل جذاب بودن می کند؛ یا یک شخص از نظر جنسی عینی شده است، یعنی به چیزی برای استفاده جنسی از دیگران تبدیل شده است؛ یا جنسیت به صورت نامناسب بر فرد تحمیل شده است "(APA،2007، پ. 1) با استفاده از این رویکرد، جنسیت سازی دختران و زنان به عنوان یک پدیده فرهنگی وسیع در صنایع مانند لباس و اسباب بازی ها، در محتوی رسانه ها و در تعاملات بین فردی رخ می دهد.
 
با این تعاریف وسیع، سوالهای زیادی مطرح شده است که هنوز مشخص نیست. یکی از سوالات کلیدی مطرح شده این است: آیا جنسیت همان چیزی است که خود عینی سازی می کند؟ همانطور که تیم های مختلف تحقیقاتی برای آزمایش مفاهیم نظریه ی عینیت سازی و نگرانی های مطرح شده توسط گزارش کار گروه APA کار کرده اند، رشته های مختلف، اصطلاحات کلیدی را به شیوه های مختلف مشخص کرده اند. مثلا در روانشناسی اجتماعی هلند و هاسلم (2013) اشاره کرده اند که مفهوم های متناقض وجود دارد که چه چیزی عینی سازی می کند که از تمرکز بر ظاهر، تماشای یک شخص به شیوه ی مشابه، به جنسیت کردن، انکار کردن افراد از ویژگی هایی که آنها را انسان می سازد، وجود دارد. تجزیه و تحلیل های اخیر نشان می دهد که این دو اصطلاح یکسان نیستند؛ خود-عینی سازی تنها یک جزء از جنسیت است که، همانطور که قبلا بیان شده، می تواند یکی از چهار فرم باشد. بسیاری از سردرگمی ممکن است از این واقعیت باشد که نظریه عینی سازی، نظریه غالب است که برای حمایت از کار بر روی هر دو عدالت استفاده می شود و جنسی شدن علاوه بر این ، در نظریه پردازی اولیه (فردریکسون و رابرتز ، 1997) ، عینی سازی جنسی شدن یا عینیت بخشی جنسی است (مورنن و اسمولاک ، 2013) اما دو اصطلاح مترادف نیستند، و خودآزمایی کردن تنها یک راه است که در آن ممکن است جنسیت سازی ظاهر شود.
 
اگر چه ممکن است دشوار باشد که همه عناصری که جنسیت را تشکیل می دهند، مشخص شود، من می خواهم به برخی از وضوح ها در مورد آنچه که نیست، اضافه کنم. جنسیت شدن است نه همان جنسیت یا رابطه جنسی است. نوعی تبعیض جنسی است. این یک قاب باریک از ارزش و ارزش زنان است که در آن آنها فقط به عنوان اعضای بدن جنسی برای لذت جنسی دیگران دیده می شوند. درجنسگرایی هیچ دو طرفی وجود ندارد. یک نفر بدون توجه به نیازها ، علایق یا خواسته های دیگری ، از دیگری برای رضایت خود استفاده می کند (مورنن و اسمولاک ، 2013) لذت و خواسته های زنان در نظر گرفته نمی شود. همچنین، مطالعه عینی سازی جنسی در رسانه ها است نه همانند مطالعه محتوای جنسی در رسانه ها. محتوای جنسی رسانه (به عنوان مثال، خط داستان و گفتگو در سکس و شهر or ویل و گریس) از عینیت گیری جنسی گسترده تر است و شامل تعدادی از تم ها، از جمله تصاویری از تمسخر و روابط جنسی، بحث در مورد گرایش جنسی و ترسیم خطرات جنسی و رفتارهای بهداشت جنسی است. در نهایت، تحقیق در مورد پیامدهای منفی احتمالی عینی سازی جنسی در رسانه ها به این معنی نیست تمامرسانه ها مشکل دارند یا جنس مشکل است. چنین عواقب منفی، اگر آنها ظهور کنند، نشان می دهد که جنس گرایی مشکل ساز است.

شیوع آگهی های جنسی در محتوی رسانه ها: یک عکس فوری

برای درک وزن این پدیده ، ابتدا باید احساس شیوع آن را دریافت کنیم. مصرف کنندگان رسانه هر چند وقت یک بار در معرض تصویرگرایی جنسی از زنان قرار می گیرند؟ برآوردها نشان می دهد که کودکان و نوجوانان آمریکایی چهار ساعت تماشای تلویزیون و تقریباً هشت ساعت مصرف روزانه رسانه ها (Rideout ، Foehr و Roberts ، 2010) این اعداد برای بزرگسالان نوظهور ، 18 تا 25 سال که گزارش می شود 12 ساعت در روز را با استفاده از رسانه (Coyne ، Padilla-Walker و Howard) صرف می کنند ، حتی بیشتر است. 2013) یکی از م prominentلفه های برجسته این رسانه ها عینی سازی جنسی زنان و دختران نوجوان است. مشاهده شده است که تصاویر عینی سازی جنسی از زنان در میان 45.5٪ از شخصیت های زن جوان بالغ در تلویزیون های زمان نخست (اسمیت ، Choueiti ، Prescott و Pieper ، 2012) ، و در میان 50٪ از بازیگران زن در برنامه های واقعیت (فلین ، پارک ، مورین و استانا ، 2015) جنسیت را نیز می توان در گفتگو مشاهده کرد ، با تجزیه و تحلیل نشان می دهد که مراجعه کلامی به زنان به عنوان اشیا sex جنسی 5.9 بار در ساعت در برنامه های دوست یابی واقعیت اتفاق می افتد (فریس ، اسمیت ، گرینبرگ و اسمیت ، 2007) عینیت جنسی زنان نیز در فیلم های موسیقی در سطح بالایی اتفاق می افتد ، جایی که زنان به طور مداوم بیشتر از مردان لباس تحریک آمیز دارند (اوبری و فریزبی ، 2011؛ ترنر 2011؛ والیس 2011؛ وارد ، ریوادنیرا ، توماس ، دی ، و اپشتین ، 2012) در واقع ، 71٪ از فیلم های هنرمندان زن حاوی حداقل یکی از چهار شاخص عینیت جنسی است (فریزبی و اوبری ، 2012).
 
جنسیت زنان نیز در دنیای تبلیغات برجسته است و شواهدی وجود دارد که نشان می دهد که زنان در 22٪ از آگهی های تبلیغاتی تلویزیونی تلویزیونی زنان (Messineo، 2008) یافته ها به طور مداوم نشان می دهد که در تبلیغات تلویزیونی زنان در حالت برهنه نشان داده می شوند ، جنسیت بیشتری از خود نشان می دهند و بیشتر از مردان به عنوان اشیای جنسی نشان داده می شوند. این الگو در تجزیه و تحلیل تبلیغات در مورد برنامه نویسی اسپانیایی زبان ظاهر شده است (فولرتون و کندریک ،2000) ، در تبلیغات تجاری ایالات متحده به مرور (گاناهل ، کیم و بیکر ، 2003) و در کشورهای جهان مانند ترکیه، بلغارستان و ژاپن (Arima، 2003؛ ایبروشوا، 2007؛ نلسون و پائک ، 2008؛ اورای و برناز ، 2003) به عنوان مثال ، در تجزیه و تحلیل 254 تبلیغات تجاری از فیلیپین ، زنان بیشتری (52.7/6.6 درصد) نسبت به آقایان (XNUMX/XNUMX درصد) بیشتر لباس پوشیدند (Prieler & Centeno،2013) این تصاویر به ویژه در تبلیغات تجاری آبجو مکرر است. از بین تبلیغات آبجو و غیر آبجو در یک مطالعه ، 75٪ از تبلیغات آبجو و 50٪ از تبلیغات غیر آبجو دارای برچسب جنسیت بود ، که زنان را در نقش های بسیار محدود و عینی نشان می دهد (Rouner ، Slater ، و Domenech-Rodriguez ، 2003).
 
تصویرگرایی جنسی از زنان در خارج از تلویزیون به رسانه های دیگر مانند مجلات و بازی های ویدیویی گسترش می یابد. تجزیه و تحلیل نشان می دهد که 51.8٪ از تبلیغات مجله ها زنان را به عنوان اشیا objects جنسی نشان می دهد (Stankiewicz & Rosselli ، 2008) ، و این تصاویر بیشتر در مجلات مردانه (75.98/55.7 درصد تبلیغات) ، مجلات زنانه (64.15/XNUMX درصد تبلیغات) و مجلات دخترانه نوجوان (XNUMX/XNUMX درصد تبلیغات) رایج است. یافته های دهه های گذشته همچنین به افزایش جنسی شدن دختران در مجلات دختران اشاره می کند (گراف ، مورنن ، و کراوز ، 2013)، از مدل های مردانه و زنانه در رولینگ استون جلد (Hatton & Trautner ، 2011) ، و مردان در مجلات زنانه و مردانه (Farquhar & Wasylkiw ، 2007؛ پاپ ، الیواردیا ، بوروایسکی و کوهان ، 2001) اگرچه بازی های ویدئویی تعداد زیادی از زنان را نشان نمی دهد ، اما وقتی زنان ظاهر می شوند ، به نظر می رسد ظاهری عینی از نظر جنسی دارند. این روند در مجلات بازی دیده شده است (Dill & Thill، 2007؛ میلر و سامرز ، 2007) ، روی جلد بازی های ویدیویی (Burgess، Stermer، & Burgess، 2007) ، و در هنگام بازی واقعی بازی ها (به عنوان مثال ، Beasley و Collins Standley ، 2002؛ داونز و اسمیت ، 2010) به عنوان مثال، در تجزیه و تحلیل خود را از پوشش بازی های ویدئویی، Burgess و همکاران. (2007) دریافتند که تنها 21٪ از شخصیت های شخصیتی زنان بودند. از این زنان، 42.3٪ از لحاظ جسمی مصنوعی بودند (در مقایسه با 5.8٪ از مردان)، و 49٪ به عنوان "busty" یا "super-busty" به تصویر کشیده شد.
 
این خلاصه یک عکس فوری از چشم انداز رسانه ارائه می دهد. تصويربرداری از تصاوير زنان يک ويژگی مشترک از رسانه های اصلی است و در فرمت های چند رسانه ای ظاهر می شود. در بعضی از فرمت ها، مانند برنامه های تلویزیونی، بسیاری از زنان نشان داده شده اند و عینیت بندی فقط یکی از تصاویری است که می توان آنها را مصرف کرد. در سایر فرمت های رسانه ای، مانند بازی های ویدئویی، تعداد کمی از زنان حضور دارند، که این شانس را افزایش می دهد که جوانانی که این رسانه را مصرف می کنند، تنها در این روش باریک هستند. همانطور که فردریککسون و رابرتز (1997) پیشنهاد کرد، قدرت این مفهوم سازی زنان ممکن است در بی رحمتی آن باشد.

تاثیر رسانه های جنسیتی

روند تحقیقات تجربی

برای بخشهای باقیمانده این بررسی ، من بر روی تجربیات تأثیرات قرار گرفتن در معرض رسانه های عینیت بخش تمرکز می کنم. برای گردآوری مقالات برای این بررسی ، من فقط از مطالعات منتشر شده و مطالعات منتشر شده به زبان انگلیسی ، با استفاده از یک بازه زمانی 1995 تا 2015 استفاده کردم. من مطالعاتی را با استفاده از چهار موتور جستجو یافتم: PsycINFO ، ارتباطات و رسانه های جمعی کامل ، PubMed و Google Scholar . من از سه جفت اصلی عبارت جستجوگر زیر استفاده کردم: "رسانه و عینی *" ، "رسانه و رابطه جنسی" و "رسانه و شی جنسی". سپس ژانرهای فردی زیر را در این سه جفت جستجو جایگزین "رسانه" کردم: تلویزیون ، مجلات ، ویدئو های موسیقی ، بازی های ویدیویی ، تبلیغات و فیلم ها. من همچنین جستجوی اجداد را در مقاله ها و بررسی های موجود انجام دادم. اگرچه تعدادی از مقاله های کمی و کیفی عالی ، ترجیحات و تفسیرهای مربوط به محتوای خاص جنسی را بررسی می کنند (به عنوان مثال ، Cato & Carpentier ، 2010)، من تصمیم گرفتم بر مطالعاتی که تأثیر رسانه ها را با استفاده از ابزار تجربی یا همبستگی بررسی می کردم تمرکز کنم. این شامل مطالعاتی بود که شرکت کنندگان را در معرض نمایش محتوای قرار می داد؛ که اثرات استفاده روزمره رسانه ها را، هر دو منظم و عینی، بر روی خود عینی سازی، آزمایش می کند؛ یا اینکه مشاغل را به نتایج چندگانه قرار گرفتن در معرض هر روزه رسانه ای که به عنوان عینیت گذاری شده است کدگذاری کنید. بنابراین، یک مولفه مواجهه با رسانه ها باید بخشی از مطالعه باشد. من مقالاتی را به کار نگرفتم که مشارکت خود را با عینیت دادن به نتایج دیگر انجام می دادند یا اینکه درونی سازی آرمان های رسانه ای را بدون در نظر گرفتن اندازه گیری رسانه ها مورد آزمایش قرار دادند.

آرایش از مطالعات

بررسی من از این زمینه، انتشارات 109 بود که شامل مطالعات 135 بود. همانطور که در شکل 1، این مطالعات فرایند کامل را از 1995 به 2015 ترسیم کرد. با این حال، بخش عمده ای از مطالعات (113 از 135 یا 84٪) در 2008 یا بعد از آن منتشر شد، پس از انتشار 2007 از گزارش نیروی کار APA. سوء ظن من این است که این گزارش APA به عنوان یک کاتالیزور خدمت کرده است و به طور کلی به مسئله و به طور خاص محدودیت های کار موجود را کمک کرده است. مطالعات 135 نشان دهنده رشته های مختلفی از جمله روانشناسی اجتماعی، ارتباطات، مطالعات زنان، جامعه شناسی، بهداشت عمومی، علوم اعصاب، و روانشناسی توسعه است. در واقع، نشریات 109 (با علامت ستاره در منابع) در بیش از 40 مجلات مختلف ظاهر می شوند، که نشان می دهد که علاقه به این موضوع وسیع است. 

شکل 1. توزیع 135 مطالعه در طول زمان.

 

 
با این حال، تنوع کمتر، در انواع متدولوژی های مورد استفاده دیده می شود. از مطالعات 135، 98 (72.6٪) طرحهای آزمایشی بود که مشارکتکنندگان را به محتوای خاص رسانه ای، که اغلب عینیت بخش و غیرمستقیم بودند، در معرض دید قرار دادند. اگر چه این رویکرد سودمند است، زیرا کنترل آن به شدت کنترل می شود و به این دلیل که اظهارات علیه علیت را اجازه می دهد، معمولا اعتبار خارجی بی حد و حصر است. محرک های رسانه ای اغلب تصاویر باقی مانده در رایانه مشاهده می شود، که یک دیدگاه بسیار محدود از محتوای رسانه ای است. علاوه بر این، نمونه های رسانه ها توسط محقق انتخاب شده اند و بنابراین ممکن است لزوما منعکس کننده محتوایی باشد که مردم می خواهند خودشان را به نمایش بگذارند. مطالعات باقیمانده به روش های زیر تجزیه می شوند: 28 (20.7٪) مطالعات مقطعی، همبستگی است که مشارکت رسانه های روزمره در برخورد با نگرش ها، باورها و انتظارات را بررسی می کند؛ مطالعات 5 (3.7٪) مطالعات همبستگی طولی بود که به بررسی مشارکت رسانه های منظم در برخورد با نگرش ها، باورها و انتظارات می پرداخت؛ و 4 (3.0٪) مطالعات ترکیبی از همبستگی و تجربی ارزیابی شده است.
 
چه نوع رسانه ای در این تحلیل ها مورد توجه قرار گرفت؟ در سراسر مطالعات 135، مطالعات 68 (50.4٪) روی تصاویری همچون تبلیغات مجله یا عکس ها متمرکز شده است؛ مطالعات 22 (16.3٪) روی رسانه های ویدئویی، مانند کلیپ های تلویزیونی، آگهی های بازرگانی یا فیلم ها متمرکز شده است. ده مطالعه (7.4 درصد) بر رسانه های موسیقی، به ویژه ویدیو های موسیقی متمرکز شده است. 11 مطالعه (8.2٪) بر روی بازی های ویدئویی یا واقعیت مجازی تمرکز داشت. در نهایت، مطالعات 24 (17.8٪) به چندین رسانه در میان این دسته ها نگاه کرد، اغلب با ارزیابی برخی از انواع مواجهه با تلویزیون، استفاده مجله و استفاده از موزیک ویدئو.

از نظر نمونه های این مطالعات ، آرایش نشان دهنده یک مطالعه روانشناسی معمولی است که عمدتا به استخرهای مربوط به دوره کارشناسی که عمدتا سفیدپوست ، غربی و دارای تحصیلات عالی هستند متکی است (Henrich، Heine، and Norenzayan،2010) نمونه های 137 در این مطالعات 135 وجود دارد (دو مطالعه هر دو نمونه دبیرستان و دانشجویان). شرح این شرکت کنندگان در جدول 1. با توجه به سن شرکت کننده، اکثر شرکت کنندگان در مقطع کارشناسی، با تعداد نسبتا بالایی از نوجوانان (معمولا دانش آموزان دبیرستان) و بزرگسالان بودند. فقط پنج مطالعه کودکان را مورد آزمایش قرار داد. همچنین، مطابق با برچسب WEIRD (یعنی غرب، تحصیل کرده، صنعتی، غنی و دموکراتیک) برای تحقیق روانشناسی (Henrich et al. 2010)، یافته های نشان می دهد که تمام مطالعات، اما یکی از کشورهای غربی، که اکثر آنها از ایالات متحده است (مطالعات 88 یا 64٪)، منجر شده است. در نمونه 88 از ایالات متحده، همه نه نفر اکثریت نمونه سفید (بیشتر از 55٪ سفید) داشتند. این نه نمونه متنوع بسیار چشمگیر بود، اما ممکن است ناشی از ناحیه هایی باشد که در آن تحقیق انجام شده بود (به عنوان مثال، جنوب کالیفرنیا، شمال کالیفرنیا)، زیرا نژاد به ندرت جزء فرضیه ها در این مطالعات بود. فقط یک مطالعه از این نه (گوردون، 2008) به یک نمونه اقلیت قومی همگن نگاه کرد. بنابراین، یافته های این حوزه به شدت بر تجربه دانشجویان سفید پوست در ایالات متحده بستگی دارد. 

جدول 1. جمعیتی 137 نمونه در 135 مطالعه رسانه و جنسیت

CSVPDFجدول نمایش

آیا قرار گرفتن در معرض آلودگی جنسی به صورت رسانه ای تاثیر می گذارد که چگونه افراد خود را ببینند؟

خودباوری

برجسته ترین حوزه تحقیق در این زمینه به این موضوع پرداخته است كه آیا قرار گرفتن در معرض محتوای رسانه ای عینی گرایانه جنسی بر نحوه دیدن افراد خود و بدن آنها تأثیر می گذارد. یکی از نتایج مورد بررسی ، عینیت زدایی از خود است که به طور معمول از طریق SOQ یا از زیر مقیاس نظارت مقیاس هوشیاری بدن عینیت سنجیده می شود (مک کینلی و هاید ، 1996) در اینجا سوال مرکزی این است: آیا قرار گرفتن در معرض محتویات رسانه ای که از نظر جنسی زنان را هدف قرار می دهد، زنان جوان را رهبری می کند تا خود را به عنوان اشیاء جنسی درک کنند یا رفتار کنند و ارزش فیزیکی خود را بر سایر ویژگی های جسمی ارزش گذاری کنند؟ من مطالعات 16 را کشف کردم که ارتباطات مستقیم بین قرار گرفتن در معرض هر روزه رسانه را بررسی کرد، یا به ژانرهای خاص رسانه ای یا محتوا که در عین عدالت سازي جنسيت شناخته شده است و همچنین در میان زنان. با این حال، نتایج در این مطالعات به طور پیوسته قوی نیستند. بعضی از تحلیل ها دریافتند که قرار گرفتن در معرض مصاحبه های تلویزیونی با محتوای جنسی، با ویژگی صوری SO (Aubrey،2006a؛ Vandenbosch ، Muise ، Eggermont و Impett ، 2015دو مطالعه) و خود نظارت بالاتر (ابری، 2007؛ گریب و هاید ، 2009) دیگران ارتباطات قابل توجهی را برای رسانه های عینی رسانه ای از طریق مجموعه ای از برنامه های تلویزیونی، مجلات و رسانه های دیگر یافتند (ابری، 2006b؛ Nowatzki و Morry ، 2009) یا از طریق مفهوم سازی گسترده تر از جنسیت ، که شامل نظارت و اقدامات دیگر (وارد ، سیبروک ، ماناگو و رید ، 2016) در نهایت، مطالعات متعدد نشان داد که ارتباط معنی داری میان قرار گرفتن مجله سنگین و سوء استفاده زنان (ابرری، 2007؛ فردولی ، دیدریشس ، وارتانیان و هالیول ، 2015؛ موری و استاسکا ، 2001؛ اسلاتر و تیگمان ، 2015؛ واندنبوش و اگرمونت ، 20122015؛ زوربریگن ، رمزی و جاورسکی ، 2011) این الگوها همه انتظارات نظریه عینی سازی را پشتیبانی می کنند.
 
در همان زمان، چند تحلیل انجام شده است نه ارتباط معنی داری بین مواجهه با محتوای تلویزیونی یا محتوای کلی تلویزیون و نظارت (Obrey، 2006b اسلاتر و تیگمان ، 2015؛ Tiggemann & Slater ، 2015) یا صفت SO (ابری،2007؛ اسلاتر و تیگمان ، 2015؛ واندنبوش و اگرمونت ، 2012) علاوه بر این، دیگران هیچ مشکلی را در معرض مجروحیت های عرفی جنسی یا مجلات زن یافتند (ابری، 2006a؛ Tiggemann & Slater ، 2015) ، مجله سازی عینی و قرار گرفتن در معرض تلویزیون در ترکیب (کیم ، سئو ، و بائک ، 2013)، و یا از کل اشیاء در معرض رسانه (Zurbriggen و همکاران، 2011).
 
این یافته های همبستگی تا حدودی مخلوط با داده های تجربی قوی تر از 18 مطالعه (16 نشریه) نشان می دهد که زنان جوانی که در آزمایشگاه در معرض محتوای رسانه های عینی گرایانه جنسی قرار دارند ، سطحهایی از عینیت زدایی از خود را گزارش دادند که بالاتر از دانش آموزان در معرض رسانه های خنثی یا غیر عینی است ( به عنوان مثال ، اوبری و گردینگ ، 2014؛ چوما ، فاستر و رادفورد ، 2007؛ دانیلز 2009؛ فورد ، وودزیکا ، پتی ، ریچاردسون و لاپی ، 2015؛ هالیول ، مالسون و تیشنر ، 2011؛ هارپر و تیگمان ، 2008؛ برای نتایج null، نگاه کنید به ابری، 2010؛ و پنل و بهم موراویتس ، 2015) به عنوان مثال ، زنان در مقطع کارشناسی که شش تصویر تمام بدن از زنان در معرض قرار گرفتن در معرض بدن مشاهده کرده اند ، بیانگر عینیت زدایی از خود در حالت بالاتر و توصیف مثبت کمتر از بدن خود نسبت به زنانی هستند که تصاویر اعضای بدن یا فاقد بدن را مشاهده می کنند (اوبری ، هنسون ، هاپر و اسمیت ، 2009) در دو مطالعه Fox، Ralston، Cooper و Jones (2014) ثابت کرد که کنترل یک نماد جنسیت در یک بازی ویدیویی موجب افزایش SO در میان دانشجویان کارشناسی شده نسبت به کنترل عکاسی غیرواقعی شد. پس از مشاهده عکس های مدل های جنسیت یا ورزشکاران، زنان جوان خواسته اند که خود را توصیف کنند، شرایط بیشتری را با تمرکز بر زیبایی و ظاهر آنها و شرایط کمتر، تمرکز بر فیزیکی آنها نسبت به زنان که عکس هایی از ورزشکاران را دیده اند (دانیلز، 2009؛ اسمیت 2015) عوامل تعدیل کننده نیز ظاهر شده اند که شرایطی را تحت تأثیر قرار می دهند که این اثرات ضعیف یا قویتر هستند. در اینجا قابل توجه است مشارکت های مسابقه شرکت کنندگان و نوع ورزش به تصویر کشیده شده (هریسون و فردریکسون ، 2003) ، از وضعیت ورزش هنگام مشاهده محتوای رسانه (پریچارد و تیگمن ، 2012) ، و از سه ماهه بارداری ، سن و بارداری های قبلی در زنان باردار در معرض این محتوا (هاپر و اوبری ، 2011).
 
بعلاوه ، اگرچه بیشتر این مطالعات زنان را آزمایش می کردند ، اما به دنبال مقدمات تئوری عینیت (فردریکسون و رابرتز ،1997)، شواهد در حال ظهور وجود دارد که قرار گرفتن در معرض رسانه های مردمی نیز با خودآزاریابی آنها مرتبط است (ابری، 2006a؛ ابری، ابری 2007؛ اوبری و تیلور ، 2009؛ Dakanalis et al 2012؛ واندنبوش و اگرمونت ، 2015؛ Zurbriggen و همکاران، 2011) و خودکفایی (Ward et al.، 2016) به عنوان مثال، ابری (2006a) گزارش داد كه قرار گرفتن مردان در معرض عینی سازی جنسی تلویزیون در زمان 1 پیش بینی افزایش شیئی سازی خود صفت را پس از یك سال انجام می دهد و قرار گرفتن در معرض مجلات و برنامه های تلویزیونی ذهنی جنسی ، هر یك افزایش نظارت بر بدن مردان را پیش بینی می كند. در یک مطالعه مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) ، مصرف رسانه ای با عینی سازی جنسی (یعنی قرار گرفتن در معرض 16 برنامه تلویزیونی عینی ساز جنسی و 16 مجله) ، نظارت بر خود بیشتر برای مردان بزرگسال همجنسگرا و همجنسگرایان را پیش بینی کرد (Dakanalis و همکاران ، 2012) با این حال ، نتایج خنثی نیز گزارش می شود ، با قرار گرفتن منظم مردان جوان در مجلات تناسب اندام (موری و استاسکا ، 2001) ، قرار گرفتن در معرض تجربی در مورد عینی سازی تصاویر مجله (مایکلز ، والدین و مرادی ، 2013) و قرار گرفتن در معرض منظم پسران نوجوان در معرض کانال های ویدیوی موسیقی ، مجلات پسرانه ، یا عینی سازی برنامه های تلویزیونی 2013) هرکدام در پیش بینی عینیت بخشیدن به خود کوتاهی می کنند. با افزایش شیوع تصاویر رسانه ای از مردان جنسی شده (به عنوان مثال ، Hatton & Trautner ، 2011)، ادامه آزمایش این سازه ها در میان مردان برای کمک به روشن شدن پویایی درگیر است.

رضایت بدن

نگرانی مربوط به تأثیرات احتمالی رسانه های عینی گرایانه جنسی بر روی خود ، توانایی بالقوه آنها در کاهش رضایت بینندگان از بدن و ظاهر خود است. شواهد قابل توجهی وجود دارد که نشان می دهد قرار گرفتن در معرض ایده آل نازک رسانه برای زنان و ایده آل عضلانی برای مردان هر کدام با سطح بالاتری از نارضایتی از بدن و با اعتقادات و رفتارهای منعکس کننده رویکرد تحریف شده به غذا خوردن همراه است (برای بررسی های متاآنالیز ، نگاه کنید به بارلت ، واکه ها ، و بشقاب پرنده ، 2008؛ Grabe ، Ward و Hyde ، 2008؛ گروس ، لوین و مورنن ، 2002؛ هولمستروم 2004) آیا رسانه ها در معرض سوءاستفاده جنسی می توانند همان ارتباطات را ایجاد کنند؟ این بررسی بر روی مطالعاتی است که ارتباط مستقیم بین مخاطبان با رسانه های عصبی مصنوعی و نارضایتی از بدن آنها را بررسی می کند.
بر این اساس ، شواهد تجربی قابل توجهی وجود دارد که نشان می دهد نوجوانان و بزرگسالانی که در معرض تصاویر عینی ساز جنسی قرار دارند ، بیشتر از افرادی که در معرض این تصاویر نبوده اند ، نگرانی ها و نارضایتی های بدن را نشان می دهند. این یافته در میان مطالعات آزمایش زنان و مردان کارشناسی ، نوجوانان و بزرگسالان در جامعه ظاهر شده است و در میان نمونه ها در چندین کشور از جمله ایالات متحده ، کانادا ، بلژیک ، استرالیا و هلند ظاهر شده است. همچنین در طیف وسیعی از محرک های رسانه ای ، از جمله تصاویر مجله ، ظاهر شده است (Dens ، De Pelsmacker و Janssens ، 2009؛ Farquhar & Wasylkiw ، 2007؛ هالیول و همکارانش 2011؛ هارپر و تیگمان ، 2008؛ کراوچک و تامپسون ، 2015؛ لاین و دیگران 1999؛ مالگرو و هنس ، 2015؛ مالگرو ، جانسون ، لین و کاتسکییت ، 2013؛ اسمیت 2015؛ اما به جانسون ، مک کری و میلز مراجعه کنید ، 2007؛ و مایکلز ، والدین ، ​​و مرادی ، 2013؛ برای اثرات ناخوشایند در میان دانشجویان کارشناسی ارشد)، مقالات مجله (ابری، 2010) ویدیوهای موسیقی (بل ، لاوتون ، و دیتمار ، 2007؛ Mischner ، van Schie ، Wigboldus ، van Baaren و Engles ، 2013؛ پریچارد و تیگمان ، 2012) ، کلیپ های فیلم (پنل و بهم موراویتس ، 2015)، تبلیغات تلویزیونی (Strahan et al.، 2008) ، و تصاویر در یک دنیای مجازی (Overstreet ، Quinn ، & Marsh ، 2015) به عنوان مثال، زنان مقطع کارشناسی در معرض تبلیغات تبلیغاتی تلویزیونی که به صورت جنسیتی در معرض تبلیغات جنسی قرار دارند، اعتماد به نفس بیشتری را بر روی ظاهر، رضایت زناشویی و نگرانی بیشتر نسبت به ادراکات دیگران نسبت به زنان نشان دادند (Strahan et al. 2008) آزمایش دختران نوجوان، بل و همکاران. (2007) گزارش داد که نارسایی های بدن پس از دیدن سه فیلم ویدیویی مصنوعی جنسی افزایش می یابد، اما نه بعد از گوش دادن به آهنگ ها از فیلم ها و یا مطالعه لیستی از کلمات.
 
فقط چند مطالعات ارتباط بین مصرف منظم رسانه های عصبی مصنوعی را که به طور مشخص شناخته شده اند، و نارضایتی از بدن می بینند. در میان هفت مقاله که این معیارها را برآورده می کنند، یافته ها تا حدودی مخلوط و اغلب مشروط هستند. به عنوان مثال، گوردون (2008) دریافت که در میان دختران نوجوان سیاه، شناسایی بیشتر با شخصیت تلویزیونی مورد علاقه و با هنرمندان موسیقی کم اهمیت تر هر یک پیش بینی کرد که اهمیت بیشتری برای جذاب شدن داشته باشند. ابری (2007) دریافتند که در میان دانشجویان کارشناسی ارشد، قرار گرفتن در معرض مجلات و برنامه های تلویزیونی با ارزیابی جنبه های جنسی زیاد است هر پیش بینی شرم بدن بیشتر و اضطراب ظاهر بیشتر. با این وجود، تنها یکی از این چهار انجمن، هنگامی که نظارت بر بدن به معادلات رگرسیون اضافه شد، ناپدید شد. یافته های مطالعات دیگر معتدل تر است، با تأثیر مستقیم رسانه های عاطفی در مورد شرم یا نگرانی های ظاهری / اضطراب که در همه آنها ظهور نمی کند (ابری، 2006b اوبری و تیلور ، 2009؛ Dakanalis et al 2012) و یا تبدیل شدن به نامنسجم زمانی که متغیرهای دیگر در مدل نهایی یا معادله در نظر گرفته شد (کیم و همکاران، 2013؛ اسلاتر و تیگمان ، 2015) دشوار است تصور کنید که این لینک وجود ندارد، به خصوص به این دلیل که ده ها تن از مطالعات دیگر اثرات تست ایده آل نازک رسانه ای نشان می دهد که مصرف مکرر فیلم های موسیقی یا مجلات مد، ژانرهایی که در عینیت گیری جنسی بسیار مشهور است، با نارضایتی بیشتر بدن (برای بررسی، نگاه کنید به Grabe et al. 2008) بنابراین، مطالعه بیشتر این سوال ضروری است، آزمایش محدوده رسانه ای، و با محاسبه دقیق تر از مصرف رسانه ای مصنوعی جنسی.

عملکرد جنسی و سلامت جنسی

پیامد نهایی ارائه شده توسط نظریه عینیت در مورد قرار گرفتن در معرض شی ob جنسی تأثیر بر سلامت و عملکرد جنسی فرد است. انتظار این است که قرار گرفتن در معرض تصاویر زنان به عنوان اشیا sexual جنسی ممکن است زنان را تشویق کند که خود را بیشتر به عنوان اشیای جنسی ببینند تا به عنوان عوامل جنسی ، در نتیجه عملکرد جنسی سالم کاهش یابد (فردریکسون و رابرتز ، 1997؛ مک کینلی و هاید ، 1996) مطالعات اندکی این مدل دو مرحلهای را به طور مستقیم مورد آزمایش قرار داده اند و یا ارتباطات بین قرار گرفتن در معرض رسانه های عینی جنسی و عملکرد جنسی را مورد آزمایش قرار داده اند. آزمایش 384 در مقطع کارشناسی، Aubrey (2007) دریافتند که مواجهه مکرر با رسانه ها در ارزیابی جنسيت بالا، باعث پیش بینی بیشتر خودخواهی بدنی در طول رابطه جنسی می شود، اما بر اعتماد به نفس جنسی تاثیری ندارد. Tolman، Kim، Schooler، و Sorsoli (2007) دریافتند که دختران نوجوان در معرض مواجهه منظم با محتوای تلویزیونی که استراتژی های تحسین زنانه زنانه، از جمله جنسیت کردن را نشان می دهند، تجربه جنسی بیشتری را پیش بینی کرده اند، اما آزار جنسی کمتر. اخیرا، Vandenbosch و Eggermont (2015) مدلسازی ارتباطات در طول زمان بین قرار گرفتن نوجوانان در مجلات جنسیتی، درونی شدن آنها از آرمان های ظاهر فرهنگی، ارزش گذاری آنها در ظاهر شدن بر شایستگی (اندازه گیری SO)، خود نظارت و تعامل آنها در سه رفتار جنسی است. یافته های جنبه های تایید این مدل دو مرحله ای برای دو مورد از سه رفتار جنسی بیان شده است. به طور خاص، درگیری های رسانه ای رسانه ها، متغیرهای ظاهری را پیش بینی کرد، که به نوبه خود تجربه بوسیدن فرانسه و با رابطه جنسی را پیش بینی می کرد.
 
گرچه نظريه واكنش نشان مي دهد كه محتواي محتوايي ​​بايد بر عملكرد جنسي زنان تأثير بگذارد، شواهدي وجود دارد كه مردان نيز تحت تأثير قرار مي گيرند. اول، یافته های نشان می دهد که قرار گرفتن در معرض تصاویر عینی جنسی از زنان با احساس ناراحتی در مردان جوان ارتباط دارد خود همانطور که توسط سطوح بالاتر عینیت بخشی به خود و نظارت بر خود و عزت نفس پایین بدن نشان داده شده است (اوبری و تیلور ، 2009؛ دنس و همکاران 2009؛ جانسون و همکاران 2007؛ لاین و دیگران 1999) دوم ، محتوای عینیت بخش به نظرات مردان در مورد خواستگاری و ایده آل های دوست یابی کمک می کند. نشان داده شده است که مشاهده تبلیغات تلویزیونی عینی گرا بر میزان اهمیتی که پسران نوجوان به لاغری و جذابیت در انتخاب خرما نسبت می دهند تأثیر می گذارد (Hargreaves & Tiggemann، 2003) با استفاده از داده های طولی، Ward، Vandenbosch و Eggermont (2015) نشان داد که مواجهه پسران نوجوان با مجلات جنسیتی، اهمیت آنها را برای اندازه بدن و جنس بدن دختران افزایش داده است. به نوبه خود، این عیبیابی دختران به دست آورد که پسران را پذیرفت که استراتژی های تحسین برانگیز را در نظر می گرفتند.
 
در نهایت نشان داده شده که قرار گرفتن در معرض عینیت سازی رسانه ها، تعاملات پسران خود با شرکای زن را شکل می دهد. ابری و تیلور (2009) گزارش دادند که مردان مقطع کارشناسی در معرض تصاویر مجله زنان متاهل، اعتماد به نفس کمتری نسبت به توانایی های عاشقانه خود دارند نسبت به مردان بدون این قرار گرفتن در معرض. ابری و تیلور اظهار داشتند که قرار گرفتن در معرض تصاویر جنسی از زنان به نظر می رسد مردان در مورد ظاهر خود نگران باشند، شاید با نگرانی در مورد اینکه آیا آنها به اندازه کافی جذاب هستند تا بتوانند به موفقیت زنان مانند آنچه در تصویر نگاه می کنند، نگرانی داشته باشند. Zurbriggen و همکاران (2011) راظهار داشت که مصرف مکرر مردان از رسانه ها (تلویزیون، فیلم ها، مجلات) با استفاده از عدالت سازي بیشتر شرکای عاشقانه خود ارتباط دارد، که خود را با سطوح پایین رضایت از رابطه و رضایت جنسی مرتبط می کند، حتی کنترل خودپنداره سازی را نیز کنترل می کند. اگر چه تحقیقات در این زمینه هنوز در حال ظهور است، این یافته ها نشان می دهد که مفید خواهد بود که بیشتر در مورد چگونگی قرار گرفتن در معرض زنان عطف شده بر دیدگاه مردان نسبت به زنان و روابط سالم مفید واقع شود.

آیا قرار گرفتن در معرض آلودگی جنسی به محتوای رسانه ای تاثیر می گذارد که ما زنان را درک می کنیم؟

پردازش شناختی

تسلط نظریه عینیت زدایی و مفهوم آگاهی بدن عینیت یافته ، تجزیه و تحلیل اثرات رسانه عینیت بخش جنسی بر ادراک خود ، و به عبارت دیگر ، تأثیرات بر عینیت زدایی از خود ، رضایت بدن و سلامت روانی و جنسی را محدود کرده است. با این حال ، این مورد نیز وجود دارد که قرار گرفتن در معرض این مطالب به طور کلی بر چگونگی ارزش گذاری ما برای زنان تأثیر می گذارد. در یک خط از مطالعات ، محققان چگونگی درک شناختی قرار گرفتن در معرض تصاویر جنسی شده از زنان را آزمایش کرده اند (برای بررسی عالی این روش ، به Loughnan & Pacilli مراجعه کنید ، 2014) در اینجا سوال این است: آیا افراد Object تعقیب شده از طریق فرآیندهای مورد استفاده در درک اشیاء و یا از طریق فرآیندهای مورد استفاده برای درک انسان ها؟ برای پاسخ دادن به این سوال، محققان از پارادایم های تجربی استفاده می کنند که در آن افراد به تصاویری از افراد عصبی شده و غیر متعارف که هر دو به گونه ای تغییر یافته اند (به عنوان مثال، معکوس، نشان داده شده اند فقط در قطعات، نشان داده شده با قطعات ناسازگار) در معرض قرار گرفته است و سپس تفاوت در درک و پردازش این تصاویر از شرکت کنندگان. شواهد موجود در مطالعات متعدد نشان می دهد که چگونه ما شناختی و درک فرایندهای جنسیت زنان را بیشتر با چگونگی پردازش اشیا نسبت به نحو پردازش مردم بیشتر می کنیم.
 
به طور دقیق تر ، مانند اشیا، ، زنان جنسی قابل تعویض تلقی می شوند ، به طوری که شرکت کنندگان در تطبیق سرها و بدن های عینیت یافته نسبت به سرها و بدن های غیربیشه دار اشتباهات حافظه بیشتری دارند (Gervais، Vescio، and Allen2011) مانند اشیا، ، زنان جنسی به همان اندازه قائم و معکوس شناخته می شوند (برنارد ، ژرویس ، آلن ، کامپومیز ، و کلاین ، 2012؛ برنارد ، ژرویس ، آلن ، دلمی و کلاین ، 2015) و اجزای بدن جنسی زنان بهتر تشخیص داده می شود که جدا از کل بدن باشد ، مربوط به تشخیص شی ( 2012) علاوه بر این ، مطالعات انجام شده با استفاده از وظایف ضمنی ارتباط نشان می دهد که افراد کمتر بدن زنانه را با اصطلاحات منعکس کننده انسانیت و ذهنیت مرتبط می کنند (به عنوان مثال ، Puvia & Vaes ، 2013) Vaes، Paladino، و Puvia (2011) نشان داد که هنگامی که شرکت کنندگان با تصاویری از زنان و مردان مصمم و غیرقابل تصور مواجه شدند، زنان مصمم تنها کسانی بودند که به راحتی با کلمات مرتبط با انها ارتباط داشتند (به عنوان مثال فرهنگ، پا) از کلمات حیوانی (به عنوان مثال دهان، پا) مشابه Cikara، Eberhardt، و Fiske (2010) نشان داد که مردان جوان که سطح بالاتری از جنس گرایی خصمانه را نشان دادند، به راحتی زنان متولد شده را به عنوان عواملی از جنبه های عمل، در مقایسه با زنان غیر زنانه، مرتبط می کردند. به طور کلی، به نظر می رسد که مشاهده تصاویر متعصبانه جنسی از زنان، فرآیندهای شناختی را که معمولا در هنگام فکر کردن درباره انسان درگیر می شوند فعال نکنند و به جای آن، فرایندهای شناختی را که معمولا برای اشیا برای اشخاص ذخیره می شود، فعال می کنند (Schooler، 2015).
 
با توجه به این یافته ها ، محققان شروع به بررسی این موضوع کرده اند که آیا زنان جنسی شده انسانی تر یا غیرانسانی تر شده اند؟ شواهد نشان می دهد که تصاویر جنسی شده از زنان از نظر شناختی بیشتر شبیه افراد پردازش می شوند (به عنوان مثال انسانی تر) وقتی بدن زنان جنسی شده در زمینه ای ارائه می شود که گرما و صلاحیت زنان را برجسته می کند (برنارد ، لوفنان ، مارچال ، گودارت و کلاین ، 2015) وقتی تصاویر زنانه جنسی متقارن تر هستند ، مانند تصاویر جنسی شده مرد (اشمیت و کیستماکر ، 2015) یا هنگامی که زنان این تصاویر را درک می کنند برای یادآوری زمانهایی که قدرت را در اختیار داشتند (Civile & Obhi، 2015) زنان جنسی به ویژه هنگامی که هدف جنسی در میان مردان فعال شده باشد ، غیرانسانی شده یا با اصطلاحات حیوانی مرتبط هستند. هنگامی که زنان تمایل کمتری به زنان عینیت یافته گزارش می دهند. در میان زنانی که انگیزه خاصی دارند که برای مردان جذاب به نظر برسند. یا در میان زنانی که در عینیت زدایی از خود نمره بالایی می گیرند (Puvia & Vaes، 2013؛ Vaes et al.، 2011) با هم، این گروه مطالعات نشان می دهد که تصاویر جنسی از زنان به صورت شناختی به شیوه ای متمایز می شوند که از نحوه پردازش تصاویر غیر سکسوالیزه شده است و این تفاوت ها به طور مداوم زنان متاثر از شیوه های کمتر انسانی را شکل می دهد.

ویژگی های صوری افراد واجد شرایط

آیا علاوه بر پردازش شناختی افراد عینیت یافته متفاوت از افراد غیر عینیت یافته ، آیا شواهدی وجود دارد که انواع خاصی از فرض ها و قضاوت ها را درباره آنها انجام دهیم؟ باز هم ، با استفاده از الگوهای تجربی روانشناسی اجتماعی و شناختی ، محققان دریافته اند كه افرادی كه به روشهای جنسی یا عینی سازی شده به تصویر كشیده می شوند ، ضعف درك می شوند. در مقایسه با زنانی که یا با لباس معمولی یا معمولی به تصویر کشیده می شوند ، یا فقط چهره آنها را نشان می دهد ، زنانی که مورد جنسیت قرار گرفته اند و یا لباس هایی را پوشانده اند که بر بدن خود تأکید می کنند ، توسط دیگران از نظر صلاحیت ، شایستگی اجتماعی و اجتماعی پایین تر ارزیابی می شوند. هوش (گلیک ، لارسن ، جانسون و برانستیتر ، 2005؛ Loughnan et al 2010؛ رودمن و بورگیدا ، 1995؛ ووکی ، گریوز و باتلر ، 2009) در تظاهرات هوشمندانه میزان این اصل، Schooler (2015) شرکت کنندگان را با یک داستان روزنامه در مورد یک رئیس جمهور قدرتمند و صالح دانشگاه معرفی کرد. برای برخی از شرکت کنندگان، این داستان در کنار آگهی هایی که حاوی یک زن جنسیت است، ارائه شد؛ برای دیگران، آن را در کنار یک تبلیغ خنثی قرار داده شد. یافته ها نشان می دهد که مردان (و نه زنان) که مقاله ای را که با آزار جنسی مرتبط شده اند، به عنوان رئیس جمهور دانشگاه نسبت به مردانی که در شرایط دیگر قرار دارند، 2015) علاوه بر این ، شواهد نشان می دهد که تمرکز بر ظاهر یک شخصیت رسانه ای به جای شخصیت وی در هنگام مشاهده کلیپ هایی از کارهای او ، با رتبه بندی اهداف زن (اما نه مرد) به عنوان کمتر گرم ، اخلاقی و صالح مرتبط است (هفلیک ، گلدنبرگ ، کوپر ، و پوویا ،2011) این اثر در میان اهداف زن در مورد مشاغل و وضعیت های مختلف تکرار شده است. به نظر می رسد که به عنوان جنسیت دیده می شود و هیچ چیز دیگری این مسئله نیست؛ برای مدل های جنسی که دارای صلاحیت هایی مانند ورزش و مهارت ریاضی هستند، درک ادراکات افرادی که به سادگی جنسی می شوند، بهتر است. در واقع، جانسون و گورونگ (2011) دریافتند که در مقایسه با مدل های سکسورانه نشان داده شده به عنوان صالح، مدل هایی که به سادگی جنسی می شدند، توسط زنان کارشناسی ارزیابی می شد که بیشتر بی پروا هستند، بیشتر احتمال دارد که آنها را به صورت کوتاه مدت، بیشتر از بدن خود استفاده کنند تا آنچه را که می خواهند، کمتر توانایی (کمتر متعهد، مستقل، هوشمند، مسئول، مستعد و با استعداد)، کمتر صادق، کمتر قابل اعتماد، بیشتر زنانه، کمتر مناسب / سالم و کم عمق.
 
این الگوها و فرضیات همچنین به جمعیت های خاص ، مانند کودکان و ورزشکاران گسترش می یابد. در مقایسه با دخترانی که با لباس عادی کودکانه به تصویر کشیده می شوند ، دختران با لباس کاملاً جنسی شده (به عنوان مثال ، لباس بسیار کوتاه ، ژاکت چاپ پلنگی ، کیف پول) توسط دانشجویان کارشناسی ارشد زن و مرد رتبه بندی می شوند که دارای هوش ، مهارت ، توانایی ، مصمم ، اخلاقی کمتری هستند و احترام به خود (گراف ، مورنن ، و اسمولاک ، 2012) ، و توانایی های ذهنی عامل کمتر و وضعیت اخلاقی کمتری نسبت داده می شود (هلند و هاسلام ، 2015) نشان داده شده است که کودکان برخی از همین فرضیات را در مورد دختران جنسی کرده و آنها را محبوب تر اما کمتر ورزشی ، باهوش و خوب ارزیابی می کنند (استون ، قهوه ای و جواهر ، 2015؛ اما برای یافته های جایگزین به Starr & Ferguson مراجعه کنید ، 2012) مطالعات همچنین نحوه درک کودکان ورزشکار را هنگام ارائه لباسهای ورزشی یا لباسهای جنسی و ژست بررسی کرده است. یافته ها به طور مداوم نشان می دهد که اگرچه زنان ورزشکار جنسی معمولاً از ورزشکاران زن غیرجنسی جذاب تر ، مطلوب تر یا جنسی تر ارزیابی می شوند ، اما ورزشکاران جنسی نیز توانایی کمتری دارند ، از توانایی ورزشی کمتری برخوردارند ، از نظر هوشی پایین تر و از نظر فردی دارای مهارت کمتری هستند. احترام بگذارید (Gurung & Chrouser ، 2007؛ هریسون و سکریا ، 2010؛ نزلک ، کرون ، ویلسون و ماروسکین ، 2015) نظرات بازبینی شده از نوجوانان و دانشجویان درمورد ورزشکاران نشان می دهد که ورزشکاران عملکرد نظرات خود را نسبت به فیزیک، شدت ورزش و وضعیت نقش خود نسبت به ورزشکارانی که دارای جنسیت هستند (Daniels، 20092012؛ دانیلز و وارتنا ، 2011) برعکس، ورزشکاران سکسوالیستی بیشتر از ظاهر، زیبایی و سکسی خود نسبت به ورزشکاران عملکرد جلب نظر می کنند. ظاهرا ارائه ورزشکاران به شیوه های جنسیتی توجه خود را از مهارت ها و عملکرد آنها دور می کند و توجه بیشتری به ظاهر بدن آنها می دهد.
 
این انتسابات زنان عینیت یافته فراتر از صلاحیت آنها در شخصیت عمومی آنها است. یافته ها نشان می دهد که تصاویر زنان و مردان عینیت یافته دارای شخصیت کمتری هستند. یعنی ، آنها به سطوح پایینتری از حالات ذهنی (احساسات ، افکار و نیت ها) نسبت داده می شوند و کمتر ذهنیت دارند و از مقام اخلاقی سزاوار نیستند (بونگیورنو ، باین و حسنام ، 2013؛ هلند و هسلام ، 2013؛ Loughnan ، Pina ، Vasquez و Puvia ، 2013؛ اما برای چشم انداز جایگزین این تجزیه و تحلیل ، به گری ، کنوب ، شسکین ، بلوم و بارت مراجعه کنید ، 2011) به عنوان مثال، در یک مطالعه (Loughnan و همکاران،2010) در مقطع لیسانس چهار تصویر از افراد مشهور ، دو زن ، دو مرد ، دو مورد جنسی شده (زن با بیکینی ، مرد بدون پیراهن) و دو عکس خنثی مشاهده کرد. در مقایسه با اهداف خنثی ، زنان و مردان عینیت یافته نسبت های حالت ذهنی پایین تر ، ویژگی های ذهنی عمومی پایین تر ، ضریب هوشی کمتر درک شده ، شایستگی درک شده پایین تر ، و وضعیت اخلاقی و صبر پایین تری دریافت کردند. بنابراین ، این مجموعه از مطالعات نشان می دهد که زنان تصور می شود کمتر فکر می کنند (عقل ، تفکر) و اهداف کمتری (آرزوها ، برنامه ها) وقتی که از نظر جنسی به تصویر می کشند در مقایسه با زمانی که کاملاً پوشیده شده اند (Loughnan & Pacilli ، 2014).

نگرش های جنسیتی و رفتار

در مجموعه سوم مطالعات تأثیرات دیدگاه ها نسبت به زنان به طور کلی ، محققان بررسی کرده اند که آیا قرار گرفتن در معرض تصاویر عینی گرایانه جنسی با حمایت بیشتر از تبعیض جنسی ارتباط دارد یا مفهومی که زنان را عینیت می بخشد. برخی از شواهد مربوط به داده های همبستگی است ، که نشان می دهد مصرف بیشتر یا ترجیح ژانرهای خاص رسانه ای و استفاده بیشتر از رسانه ها (به عنوان مثال ، شناسایی قوی تر با شخصیت های رسانه ای) هر دو با پشتیبانی قوی تر از مفاهیمی که زنان را به عنوان جنسی توصیف می کنند مرتبط است. اشیایی که ارزش اصلی آنها در شکل ظاهری آنها است (Eggermont ، Beullens و Van Den Bulck ،2005؛ گوردون 2008؛ هوست و لی ، 2008؛ ورد 2002؛ وارد و فریدمن ، 2006؛ وارد و همکاران 2015) برای مثال Ward و همکاران (2015) نشان داد كه پسران نوجوان كه مرتباً مجله هاي جنسي مصرف مي كردند ، شش ماه بعد ، بيشتر از عقايد عيني گرايانه در مورد زنان ابراز داشتند. گوردون (2008) دریافتند که در بین دختران نوجوان سیاه، شناسایی قوی تر با اشیاء سازندگان موسیقی پیش بینی حمایت بیشتر از این مفهوم است که زنان اشیاء جنسی هستند؛ برعکس، شناسایی با هنرمندان کمتر عینی، پیش بینی کننده پشتیبانی کمتر از این مفهوم بود. داده ها همچنین نشان می دهد که قرار گرفتن در معرض رسانه های سنگین تر به طور کلی با عینیت گیری دیگران مرتبط است (Swami et al. 2010؛ Zurbriggen و همکاران، 2011) مانند سایر جلوه های رسانه ای ، این پیوندها به طور یکنواخت قوی نیستند و برخی یافته های پوچ یا خاص ژانر گزارش شده است (Peter & Valkenburg، 2007؛ تر بوگت ، انگلس ، بوگرز و کلوسترمن ، 2010).
 
پشتیبانی از این مجموعه داده های همبستگی یافته های داده های تجربی است که در آن نوجوانان و دانشجویان در معرض کلیپ های تلویزیونی یا تبلیغات مجله هایی با حضور زنان عینی گرایانه جنسی بعداً حمایت قویتری از اظهارات جنسیتی یا کلیشه های جنسیتی سنتی نسبت به دانشجویان بدون این مواجهه ارائه می دهند (به عنوان مثال فاکس و بیلنسون ، 2009؛ کیستلر و لی ، 2009؛ لانیس و کاول ، 1995؛ مک کی و کاول ، 1997؛ پنل و بهم موراویتس ، 2015؛ رولرو 2013؛ مدرس 2015؛ ورد2002؛ وارد و فریدمن ، 2006) به عنوان مثال، کیستلر و لی (2009) دریافتند که مردان در مواجهه با پنج فیلم موسیقی بسیار جنسی، حمایت بیشتری از عینیت سازی زنان و نگرش های سنتی جنسی نسبت به مردان بدون این قرار گرفتن را ارائه می دهند؛ نگرش زنان تحت تأثیر قرار نگرفت. حمایت از این مفهوم در شیوه ای تعاملی، بهم-مورویتز و مورث (2009) دریافت که دانشجویان مقطع کارشناسی که به مدت 30 دقیقه به عنوان یک شخصیت زنانه جنسی شده بازیهای ویدئویی انجام می دادند نسبت به کسانی که هیچ بازی ویدئویی بازی نمی کردند نسبت به تواناییهای شناختی و تواناییهای جسمی زنان (فقط دانشجویان دختر) نگرش کمتری داشتند.
 
محققان با استفاده از تعدادی از رویکردهای خلاقانه نشان داده اند که این اثرات تجربی رسانه های جنسیتی بر نقش های جنسیتی به رفتار جنسیتی گسترش می یابد. فورد، بوکسر، آرمسترانگ و ادل (2008) دانش آموزان پسر را در معرض فیلم های شوخ طبعی جنسی (که زنان را در نقش های تحقیرآمیز و کلیشه ای مانند اشیا sex جنسی و زنان خانه دار مطیع نشان می دهد) یا شوخ طبعی خنثی قرار می دهد. بعداً از شرکت کنندگان خواسته شد تا کاهش بودجه سازمانهای مختلف دانشگاه از جمله سازمانهای زنان را بررسی کنند. مردان در معرض شوخ طبعی جنسیتی نسبت به مردان در معرض شوخ طبعی خنثی درصد بیشتری از کاهش را به سازمان های زنان اختصاص دادند. این امر به ویژه در مورد مردان بالاتر از جنسیت گرایی خصمانه صدق می کرد. برخی دیگر از موقعیت هایی استفاده کرده اند که از مردان خواسته می شود با یک نامزد شغل زن مصاحبه کنند. در اینجا ، مردانی که در معرض جنسیت زدایی و شی گرا بودن بودند ، س questionsالهای جنسیتی بیشتری را مطرح می کردند و از نظر صلاحیت ، نامزد را کمتر از مردان بدون این مواجهه ارزیابی می کردند (هیتلان ، پریور ، هسون-مک ایننیس و اولسون ، 2009) در یکی از اولین مطالعات این نوع، رودمن و بورژیدا (1995) نشان داد که دانش آموزان مردانی که تبلیغات تبلیغاتی جنسیتی و عینی را مورد بررسی قرار داده اند از سؤال های جنسيت گرانه زن متقاضی خواسته اند و در مورد ظاهر شدن وی کمتر و در مورد پس زمینه او بیشتر یاد آور شده اند. علاوه بر این، هر دو ناظران همجنسگرا و همجنسگرا معتقد بودند رفتارهای این مردان "آغازگر" بیشتر جنسی است. بنابراین، این داده ها نشان می دهد که دسترسی موقت به طرح اولیه که زنان اشیاء جنسی را تحت تأثیر قرار می دهد، تاثیرات رفتار و رفتار دانشجویان دختران دانشجویان دختران و علل زنان را تحت تاثیر قرار می دهد.

جنسیت سازی رسانه ها و خشونت جنسی

با توجه به ماهیت غیرواقعی عینی سازی جنسی، یک سوال مهم مطرح می شود این است که آیا قرار گرفتن در معرض عینیت دادن محتوای رسانه ها به حمایت بیشتر از خشونت علیه زنان است یا خیر. چندین مکانیزم پیشنهاد شده است که چرا این ارتباط ممکن است وجود داشته باشد، برخی معتقدند که قرار گرفتن در معرض عینیت دادن محتوا به زنان غیرمنتظره می شود، که پذیرش خشونت نسبت به آنها را افزایش می دهد، و دیگران استدلال می کنند که قرار گرفتن در معرض این محتوا، اولویت های مردانگی است که پذیرش خشونت علیه زنان. شواهد تجربی تمایل به حمایت از فرض عمومی، پیدا کردن تحمل بیشتر در مورد خشونت جنسی در میان کسانی که در معرض رسانه ها قرار دارند. در طی چندین مطالعه، شرکت کنندگان، اغلب دانشجویان مقطع کارشناسی که با زنان وفادار به جنس مخالف از فیلم، بازی های ویدئویی، آگهی مجله یا ویدیوهای موسیقی تماشا می کردند یا با آنها ارتباط برقرار می کردند، بعدها تحمل بیشتر از یک یا چند مورد زیر را از شرکت کنندگان بدون این قرار داد: تحریم جنسی، اسطوره های تجاوز، اسطوره های سوء استفاده از جنس کودک و خشونت های بین فردی (اوبری ، هاپر و مبیور ،2011؛ بک ، پسران ، رز ، و بک ، 2012؛ شوید ، براون و کالینز ، 2008؛ فاکس و بیلنسون ، 2009؛ فاکس و همکاران، 2014؛ گالدی ، ماس ، و کادینو ، 2014؛ کیستلر و لی ، 2009؛ لانیس و کاول ، 1995؛ ماکیا و بره 2009؛ مک کی و کاول ، 1997؛ میلبرن، ماتر، کنراد، 2000؛ رومرو سانچز ، تورو گارسیا ، هوروات و مگیاس ، 2015؛ یائو ، ماهود ، و لینز ، 2009؛ اما برای نتایج خالی ، به Sprankle ، End ، & Bretz مراجعه کنید ، 2012؛ ونس ، ساتر ، پرین ، و هیزکر ، 2015) به عنوان مثال، Aubrey و همکاران. (2011) گزارش دادند که مردان مقطع کارشناسی در مواجهه با فیلم های موسیقی مصنوعی در معرض دید عمیقتری نسبت به خشونت های میان فردی و نگرانی نسبت به آزار و اذیت جنسی نسبت به مردان بدون این قرار گرفتن در معرض؛ تأثیر پذیرش پذیرش اسطوره تجاوز نمی شد. در یکی از مطالعات انجام شده با نوجوانان، Driesmans، Vandenbosch و Eggermont (2015) متوجه شد که نوجوانان بلژیکی که به بازی ویدیویی با شخصیت جنسی زنانه اختصاص داده شده بودند، بعد از تحسین بیشتر اسطوره های تجاوز جنسی و آزار و اذیت جنسی، نسبت به نوجوانانی که بازی مشابهی با شخصیت غیر جنسی داشتند، بیان شد.
 
یافته ها همچنین نشان می دهد که افرادی که در معرض تصاویر جنسی شده از زنان قرار می گیرند و یا محتوای رسانه ای عینیت می یابند ، مقصر و مسئولیت بیشتری را به قربانیان تجاوز جنسی نسبت می دهند و همدلی کمتری را به آنها ارائه می دهند (Burgess & Burpo، 2012؛ Loughnan et al 2013؛ میلبرن و همکاران، 2000) نشان داده شده است که این تأثیرات در مورد کودکان قربانی قلدری نیز وجود دارد (هلند و هاسلام ، 2015) و رفتار واقعی، به روشهای خاص تعریف شده است. در مطالعه خود، گالدی و همکاران. (2014) آزار و اذیت جنسیتی را به عنوان انتخاب انتخاب و ارسال لطیفه های جنسی / جنسی برای یک شریک چت زن تعریف کرد. در طی دو مطالعه ، مردان مبتنی بر محتوای تلویزیونی عینیت بخش بیشتر از مردان بدون این مواجهه مورد آزار جنسی قرار گرفتند. به طور مشابه ، در دنیای مجازی ، کسانی که مرتباً از یک آواتار جنسی بیشتر استفاده می کردند ، تجربیات بیشتری را در مورد آزار و اذیت جنسی ، نامگذاری و اظهارنظرهای ناپسند نسبت به کسانی که از آواتارهای جنسی کمتر استفاده می کردند ، گزارش کردند (بهم-موراویتز و شیپر ، 2015).
 
جنس شرکت کننده در این ادبیات رو به رشد نقش مهمی داشته است. گرچه در معرض قرار گرفتن در معرض عفونت رسانه ها در برخی مطالعات تاثیرات مشابهی بر زنان و مردان داشت (مانند Driesmans et al. 2015؛ مک کی و کاول ، 1997) در بسیاری از مطالعات دیگر اثرات برای مردان و نه برای زنان ظاهر شد (Beck et al. 2012؛ دیل و همکاران 2008؛ کیستلر و لی ، 2009؛ لانیس و کاول ، 1995؛ میلبرن و همکاران، 2000) در واقع، در برخی مطالعات، برای برخی از متغیرهای نتیجه، یک اثر بومرنگ رخ داده است، به طوری که زنان در معرض تصاویر سکسی بیان شده کاهش نگرشهای متحمل خشونت نسبت به زنانی که در معرض تصاویر کنترل هستند (Burgess & Burpo، 2012؛ دیل و همکاران 2008؛ لانیس و کاول ، 1995) این یافته ها حاکی از آن است که زنان ممکن است گاهی اوقات با این محکومیت مجازات شوند و کمتر، بیشتر از پذیرش خشونت علیه زنان کمتر شود. این نوع از اثرات بومرنگ بیشتر می تواند مفید باشد. آیا آنها از ویژگی های محتوا (به عنوان مثال، شاید بیش از حد توهین آمیز) یا ویژگی های زنان خاص است؟ این امر می تواند مفید باشد که کدام نوع متغیرهای فردی متفاوت (مثلا پیش فرض های فمینیستی، آموزش سواد رسانه ای گذشته) منجر به اثرات این بومرنگ شود. همچنین مفید است که این کار را از آزمایشگاه انجام دهید و آزمایش کنید اگر قرار گرفتن در معرض عادت کردن محتوای به این تاثیرات منظم باشد. دیل و همکاران (2008) دریافتند که افرادی که بیشتر از مدت طولانی در معرض بازی های ویدیویی خشونت آمیز قرار دارند، تحمل بیشتر نسبت به آزار و اذیت جنسی و نگرش های حمایت از تجاوز جنسی را نشان می دهند. به همین ترتیب، رایت و توکوناگا (2015) نشان داد که قرار گرفتن در معرض مردان جوان در رابطه با پورنوگرافی، مجلات مردانه و تلویزیون واقعیت هر پیش بینی وسیعتر شدن زنان را نشان می دهد که به نوبه خود پیش بینی پذیرش بیشتر خشونت علیه زنان را پیش بینی می کند.

پیشنهادات برای دستورالعمل های آینده

در سراسر جهان، رسانه ها نقش مهمی در شکل دادن دیدگاه ها نسبت به نقش جنسیتی و جنسی ایفا کرده اند. رسانه های اصلی به منابع مهم اطلاعات جنسی و نمونه های مثبت از سلامت جنسی تبدیل شده اند. در عین حال، عدالت جنسی زنانه و مکرر رسانه ها موجب نگرانی هم درمورد تاثیر آن بر برداشت های دیگران از زنان و هم از دیدگاه زنان نسبت به خود شده است. یافته ها در اینجا خلاصه در اینجا ارائه شواهد سازگار است که هر دو قرار گرفتن در معرض آزمایشگاه و قرار گرفتن در معرض منظم و روزمره این محتوا به طور مستقیم با تعدادی از عواقب ناشی از جمله سطح بالاتری از نارضایتی از بدن، خود ارزیابی بیشتر، اعتقادات کلی تر نسبت به آرمان های تحسین، حمایت بیشتر اعتقادات جنسیتی و باورهای جنسی نژادی و تحمل بیشتر از خشونت جنسی علیه زنان. علاوه بر این، قرار گرفتن در معرض تجربیات این محتوا، زنان و مردان را به نگرش منفی نسبت به شایستگی، اخلاق و بشریت می رساند. با این حال، شواهد نیز نشان می دهد که این اتصالات اغلب پیچیده هستند و بر اساس ژانرهای مصرف شده و باورهای پیشین، هویت ها و تجربیات ما متفاوت است.
 
با وجود مجموعه قابل توجهی از کار در اینجا خلاصه شده است، همچنین درست است که برخی از سوالات بحرانی باقی می مانند. بنابراین من این پیشنهاد را برای تحقیق در آینده پیشنهاد می کنم.

اقلیتهای قومی

علیرغم گزارش های تکراری که جوانان سیاه و لاتین مصرف رسانه های بیشتر از همتایان اروپایی آمریکایی خود (Rideout و همکاران، 2010)، تحقیق در مورد بررسی جنسیت سازی رسانه ها در میان این اقلیت های قومی عملا وجود ندارد. فقط دو مطالعه در میان 135 مورد بررسی قرار گرفت (گوردون، 2008؛ هریسون و فردریکسون ، 2003) از جمعیت اقلیت قومی کافی برخوردار بود تا بتواند اثرات جنسی شدن رسانه ها را به طور جداگانه برای این گروه آزمایش کند. این نظارت به ویژه با توجه به شواهدی که میزان محتوای جنسی و عینیت جنسی در بخشهای خاصی از رسانه های سیاه گرا مانند رپ ، R&B و فیلم های هیپ هاپ (به عنوان مثال ، اوبری و فریزبی ،) به ویژه بالا است ، بسیار تعجب آور است. 2011؛ فریزبی و اوبری ، 2012) تحقیقات گذشته در مورد تأثیرات رسانه ای بر تصویر بدن ، تأثیرات افتراقی رسانه های سیاه گرا در مقابل رسانه های اصلی را نشان می دهد ، به موجب آن قرار گرفتن در معرض تصاویر سیاه قدرت بیشتری دارد (Schooler، Ward، Merriwether و Caruthers ، 2004) علاوه بر این ، شواهد نشان می دهد که ارتباط قابل توجهی در میان جوانان سیاه پوست بین قرار گرفتن در معرض رسانه ها و پذیرش کلیشه های جنسیتی (به عنوان مثال ، وارد ، هانسبرو و واکر ، 2005) این داده ها نشان می دهد که در معرض رسانه ها به طور کلی و قرار گرفتن در معرض رسانه های محور اقلیت می تواند به ویژه نیروهای برجسته در اجتماعی شدن جنسی جوانان سیاه و لاتین باشد. توجه به تحقیق در مورد سطوح قرار گرفتن در معرض عینیت سازی رسانه ها برای جوانان اقلیت های اقلیت، تفسیر آنها از این محتوا و عواقب آن است. مطالعه نیز برای تصاویر جنسی نژادی (مانند Jezebel) مورد نیاز است.

ژانرهای رسانه ای

تحقیقات بیشتری در مورد ژانرهای رسانه ای کم مطالعه ، مانند موسیقی عامه پسند ، فیلم های بلند و برنامه های واقعیت مورد نیاز است. اگرچه برنامه های واقعیت بر رتبه بندی نیلزن تسلط دارند ، اما ما از نحوه مواجهه با محتوای عینیت زای جنسی دارای شخصیت های واقعیت بر عقاید و پیش فرض های بینندگان تأثیر می گذارد ، اطلاعات کمی داریم. همچنین تحقیقات بیشتری در مورد مشارکتهای رسانه های اجتماعی لازم است. در سه سال گذشته ، چندین مطالعه شیوع و تأثیر تصاویر شیئی جنسی را که افراد از خود در شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک و اینستاگرام ارسال می کنند ، بررسی کرده اند. چنین مطالعاتی شامل کارهای دانیلز و زوربریگن است (2016)، De Vries و Peter (2013)، Manago، Ward، Lemm، Reed، و Seabrook (2015) و چندین نفر دیگر. اگر چه این زمینه تحقیق در دوران کودکی است، پیش بینی می کنم که تا پایان دهه بطور قابل توجهی رشد پیدا کند. از آنجاییکه برنامه های واقعیت و رسانه های اجتماعی از همتایان واقعی (و نه بازیگرها) استفاده می کنند، ممکن است که قرار گرفتن در معرض محتوای محتوا آنها حتی بیشتر مقایسه اجتماعی و بیشتر شرم بدن در اینجا آزمونهای تجربی زیادی وجود دارد.

تعاریف مواجهه رسانه و محرک رسانه

ما باید گسترش و به روز رسانی کنیم چگونه ما در مورد محتوا و محرک های رسانه ای فکر می کنیم و تعریف می کنیم. در واقع، نحوه استفاده از محتوای رسانه ای تغییر کرده است. با Netflix، Hulu، و سایر گزینه های جریان، ممکن است که محتوای رسانه ای برای درخواست تجدید نظر در بازارهای خاص بازار متمرکز شده باشد. در نتیجه، اکنون آسانتر است از اجتناب کردن محتوا (به عنوان مثال، فقط با تماشای HGTV) از یک دهه قبل؟ مطالعات بیشتر از الگوهای فعلی رسانه استفاده می شود. ما همچنین باید یک محدوده گسترده تر از رسانه ها را در کار آزمایشی خود قرار دهیم تا فراتر از تحلیل های عکس های ثابت حرکت کنیم. مطالعات بیشتر مورد نیاز است که شامل تحریک رسانه های پویا باشد. عکس هایی که روی صفحه نمایش کامپیوتر مشاهده می شوند، رسانه ها را از نظر اساسی ترین و کنترل دقیق عناصر رسانه ای را کنترل می کنند. با این حال، رسانه های هدفمند که در زندگی روزمره ما با آن مواجه می شوند، اغلب پیچیده تر هستند، شامل موسیقی جذاب، شخصیت هایی هستند که ما دوست داریم یا از آنها متنفریم، و خطوط داستان مبهم. تلاش برای ارتقای اعتبار خارجی محرک های رسانه ای ما ضروری است.

واسطه ها و مديران بالقوه

توجه مداوم و مدافعان اثرات محرمانه بودن محتوا رسانه ها، مورد توجه است. تجزیه و تحلیل عواقب ناشی از خود عینی سازی عوامل بسیاری را شناسایی کرده است که ممکن است میان پیوندهای بین SO و پیامدهای سلامت روانی میانجی باشد. با این حال، توجه به فاکتورهایی که میان ارتباطات رسانه ای و SO ارتباط دارند، مورد توجه است. تئوری Objectification، در مفهوم سازی اولیه آن، انتظارات عمومی را در مورد مسیری که از قرار گرفتن در معرض رسانه ها به خود عینی سازی می کند، ارائه می دهد. این نظریه استدلال می کند که تجربه مکرر عینی سازی جنسی، از قبیل مواجهه مکرر با محتواي محتوا، به تدریج اجتماعی می شود تا زنان و دختران خود را به عنوان اشیایی که براساس ظاهر آنها مورد ارزیابی قرار می گیرند، مشاهده کنند. روند کلی مشخص شده بسیار داستان اجتماعی شدن است. با این حال، همان طور که در بسیاری از نظریه ها و مدل های اجتماعی شدن نظیر نظریه های اجتماعی شدن نژادی (مانند گارسیا کول و همکاران، 1996) و اجتماعی شدن جنسی (به عنوان مثال، بخش، 2003)، احتمال دارد چندین مرحله از قرار گرفتن در معرض یک پیام اجتماعی شدن به تجسم آن پیام باشد. علاوه بر این، دهه تحقیقات رسانه ای نشان می دهد که گام های متعددی از سوی مخاطبین رسانه ای به منظور اجرای پیام وجود دارد. همانطور که ابری (2007) استدلال کرد: "[ب] از آنجا که پیشرفت های خود شناختی مربوط به بدن و جنسیت پیچیده است، مکانیزم های مختلف شناختی و عاطفی می تواند در روابط بین مخاطرات رسانه ای و پیامدهای مداخله دخالت کند" (ص. 2).
محققان آزمایش اصول نظریه عینیت با استفاده از داده های همبستگی شروع به شناسایی چندین واسطه احتمالی از جمله داخلی سازی آرمان های فرهنگی کرده اند (موری و استاسکا ، 2001)، خودآگاهی بدن (ابری، 2007) و مقایسه های ظاهری (Fardouly et al. 2015) یکی از مدل های برجسته فعلی، Vandenbosch و Eggermont's (20122015) فرایند سه گانه ای از خودپنداره سازی. فرض کلی این است که تأثیر رسانه در نظارت بر بدن ممکن است به طور غیر مستقیم، نه به طور مستقیم، از طریق internalization و self-objectification باشد. این نویسندگان استدلال می کنند که درونی سازی و خود-عینی سازی، که مؤلفه های شناختی فرایند خود-عینی سازی هستند، باید اجزای رفتاری خود را که نظارت بدن است، پیش برود. علاوه بر تست های بیشتر این مدل و دیگر واسطه های بالقوه، باید تظاهرات مدیران بالقوه جنسی سازی رسانه ها را مورد آزمایش قرار داد. برای کدام زنان بیشترین تاثیر را دارد؟ چه فاکتورهای رسانه ای ممکن است درجه ای را که رسانه ها در معرض آن قرار می گیرند و یا تاثیرگذار نیستند، شکل دهند؟ ممکن است مکانیسم های مشارکت بیننده، مانند واقعیت درک شده، ممکن است در اینجا نقش داشته باشد.

سن و وضعیت اجتماعی و اقتصادی

تجزیه و تحلیل من از نمونه آزمایش شده در اینجا نشان می دهد که تحقیقات نیاز به گسترش در خارج از WEIRD (یعنی غرب، تحصیل کرده، صنعتی، غنی و دموکراتیک) دانشجویان. مطالعات بیشتر برای افرادی که وضعیت اجتماعی اجتماعی پایین تر دارند و اغلب سطح بالاتری از رسانه ها را مصرف می کنند (Rideout et al. 2010) و مهاجران، هم در ایالات متحده و هم در سایر کشورهای صنعتی. مطالعات بیشتر در مورد تاثیرات جنسی در کودکان و نوجوانان مورد نیاز است. این یک توصیه برجسته از گزارش نیروی کار APA (2007). برخی از کارهای هیجان انگیز جدیدی که در مورد جنسی شدن و کودکان انجام می شود ، نشان می دهد که دختران جنسی کمتر از زنان جنسی شده درک می شوند و این تعصبات توسط کودکان بزرگتر انجام می شود (هلند و هاسلام ، 2015؛ سنگ و دیگران 2015).
 
همچنین توجه به چگونگی عملکرد این پویایی در میان بزرگسالان میانسال یا مسن مورد نیاز است. داده ها نشان می دهد که نارضایتی از بدن در میان زنان مسن شیوع دارد ، SO در زنان مسن رخ می دهد و SO با سلامت روانی ضعیف در زنان مسن ارتباط دارد (برای بررسی ، مراجعه کنید به کلارک و کوروتچنکو ، 2011) با این حال، مشخص نیست که چگونگی استفاده از رسانه ها در این فرایندها، به عنوان نه مطالعات در 135 بازبینی منحصرا بر روی افراد سالخورده یا سالمند متمرکز شده است. ممکن است زنان مسن تر به همان اندازه یا بیشتر از زنان جوان تحت تاثیر قرار بگیرند، زیرا زنان مسن تر از استانداردهای زیبایی فرهنگی که از نظر جنسی و زیبایی با جوان بودن محسوب می شوند، بیشتر می شوند (Hine، 2011) شواهد همچنین حاکی از آن است که شخصیت های زن مسن کمتر از همتایان مرد خود در رسانه های محبوب کمتر نمایش داده می شوند و منفی ترسیم می شوند (به عنوان مثال ، بززینی ، مک اینتوش ، اسمیت ، کوک و هریس 1997) در همان زمان ، این احتمال وجود دارد که زنان مسن کمتر از زنان جوان تحت تأثیر قرار گرفتن در معرض رسانه های جنسی قرار بگیرند ، زیرا ظاهر ممکن است تأثیر یکسانی بر احساس هویت و عزت نفس زنان مسن نداشته باشد (کلارک و کوروتچنکو ، 2011) در عوض ، زنان مسن ممکن است بدن خود را بیشتر بر اساس عملکرد ارزیابی کنند تا ظاهر (کلارک و کوروتچنکو ، 2011) این سوالات تجربی همچنان با تحقیقات آینده مورد آزمایش قرار می گیرد.

اثرات سلامت جنسی و عملکرد

توجه بیشتری به تحقیقات لازم برای رسیدگی به پیامدهای قرار گرفتن در معرض رسانه های عینی سازی جنسی بر سلامت و عملکرد جنسی ما لازم است. در میان چندین مطالعه در مورد زنان دوره کارشناسی ، یافته ها نشان می دهد که سطوح بالاتر عینیت بخشی به خود با کاهش عزت نفس جنسی ، خود صلاحیت جنسی ، رضایت جنسی و خودکارآمدی جنسی ارتباط دارند (کالوژرو و تامپسون ، 2009a2009b؛ کلودات و وارن ، 2014؛ رمزی و هویت ، 2015؛ اما برای نتایج خالی ، به Tiggemann & Williams مراجعه کنید ،2012) اگر چه این ارتباطات پیش بینی شده توسط نظریه ی عینی سازی است، درک کمتری از پیش از این انجمن ها وجود دارد. تا چه اندازه در معرض عینیت دادن رسانه ها به طور مستقیم و غیرمستقیم به سلامت و عملکرد جنسی زنان (و مردان) بستگی دارد؟

اندازه گیری استاندارد شده

توجه بیشتری در توسعه و تئوری سازی اقدامات ضروری است که با دقت منعکس کننده ساختارهای موجود در دست است. اول، هیچ اندازه گیری قوی و استاندارد از پذیرش افراد از این ایده که زنان به طور کلی، اشیاء جنسی هستند. دوم، کارهای بیشتری برای ایجاد و تست اقداماتی که منعکس کننده اجزای متنوع تعریف جنسیت از APA است، مورد نیاز است. تجزیه و تحلیل های موجود عمدتا مشارکت رسانه ها را به بخش SO از خود جنسی سازی تست کردند. این ممکن است اقدامات فردی که هر یک از اجزای مربوط را در اختیار دارد می توانند با هم برای اندازه گیری ساختار چند بعدی از خود جنسی سازی استفاده شوند. در نهایت، اگر چه بیشتر مطالعات انجام شده در این بررسی از پرسشنامه خودآزاریابی، مقیاس خود نظارت از مقیاس OBC یا تست 20 اظهارنامه استفاده شده است، این مقیاسها بدون نقد نیستند. یک مسئله این است که اگر چه هر یک از این مقیاس ها به عنوان یک اندازه از خود-عینی سازی تعیین شده است، مفهومی تفاوت بین مقیاس (Calogero، 2011) با استفاده از SOQ اندازه گیری ارزش ظاهر فیزیکی بر صلاحیت فیزیکی و زیرمجموعه نظارت اندازه گیری مراقبت از بدن مزمن، Calogero (2011) استدلال کرد که این دو رفتار هستند نه همان چیز و اینکه ما هنوز نمی توانیم نتیجه بگیریم که آیا این دو مقیاس سازه های اساسی یکسان یا متمایز را نشان می دهند. دوم ، SOQ ، كه در آن افراد اهمیت صفات بدن را درجه بندی می كنند ، به دلیل مصنوعی بودن ، مورد انتقاد قرار گرفته است ، با توجه به اینكه "افراد تمایل ندارند كه برای مرتبه زندگی اعضای بدن را مرتب كنند" (Loughnan & Pacilli ،2014، پ. 314) یک نگرانی سوم این است که اگر چه بسیاری از خود-عینی سازی را به عنوان تمرکز بر روی ظاهر شدن بر صلاحیت تعریف می کنند، SOQ تنها بر روی ظاهر بدن و شایستگی بدن متمرکز است، نه در زمینه های دیگر (مانند هوش، عقل). محققان باید توجه داشته باشند که نباید فراتر از حد مقیاس خود، فرضیات خود را گسترش دهند.

متا تجزیه و تحلیل

من می خواهم به یک متا آنالیز بپردازم که قدرت شواهد در مورد جنسی سازی رسانه ها را بررسی کند. همانطور که در ابتدا ذکر شد، هدف من در اینجا این نبود که قدرت نتایج موجود را مستند کند، بلکه یک دیدگاه جهانی فراهم کند که به شناسایی آنچه که این زمینه انجام شده است و مسائل و مسائل باقی می ماند. این نوع بازبینی اغلب اولین قدم مفید است. در حال حاضر که الگوهای در این زمینه شناسایی شده است، محققان می توانند برای انجام متاآنالیز آزمایش کنند که چگونه شدت مواجهه با رسانه های عینی متعلق به جنسیت بر روی خود-عینی سازی تاثیر می گذارد (مطالعات منتشر شده در 44 به صورت خلاصه در اینجا)، رضایت از بدن (مطالعات 29) ، ارزیابی اخلاق و شخصیت زنان (مطالعات 21)، نگرش های جنسیتی و رفتار (مطالعات 23) و حمایت از خشونت جنسی (مطالعات 22).

واژگان

من می خواهم مطالعات و تجزیه و تحلیل بیشتر از اصطلاحات مرتبط را تشویق کنم: عینی سازی، عرفی سازی جنسی، جنسی بودن، خود عینی سازیو خودخواهی کردن. همانطور که قبلا اشاره شد، زمینه های مختلف و تیم تحقیقاتی از این اصطلاحات متفاوت استفاده می کنند. آیا یک رویکرد واحد وجود دارد؟ دو تحلیل عالی برای رسیدگی به این سوال اخیرا توسط Zurbriggen (2013) و توسط Gervais، برنارد، کلین و آلن (2013)، که این شرایط را مورد بحث قرار داد و زمینه استفاده وسیعتری برای آنها فراهم می آورد. من محققان آینده ای را تشویق می کنم تا در مورد این شرایط به شکلی در این زمینه اذعان کنند و در آغاز مطالعات خود را مشخص کنند که چگونه آنها را تعریف می کنند. نباید تصور شود که همه خوانندگان مفهومی مشابهی دارند. من امیدوارم که با جلوگیری از چگونگی استفاده از این شرایط، ما می توانیم به پیشرفت درک رو به جلو حرکت کنیم، و شاید بتواند زمینه های توافق و تفاوت در رویکردهای ما را نشان دهد.

نتیجه

چشم انداز رسانه ها در حال تغییر است و شیوه های استفاده از رسانه ها در حال تغییر است. ما به عنوان محققان باید هر دو را به بحث در مورد سؤالات سنتی در مورد اثرات objectifying رسانه ها و ترکیب این موارد هیجان انگیز جدید ادامه دهد.

مواد تکمیلی

داده های تکمیلی برای این مقاله می تواند در دسترس باشد وب سایت ناشر.

منابع

1. انجمن روانشناسی آمریکا. (2007). گزارش کارگروهی APA درباره جنسیت کردن دختران. واشنگتن دی سی: انجمن روانشناسی آمریکا. دریافت شده از http://www.apa.org/pi/women/programs/girls/report.aspx

2. Arima، AN (2003). کلیشه های جنسیتی در تبلیغات تلویزیونی ژاپن. نقشهای جنسیتی، 49 (1-2)، 81-90. دوی:

10.1023 / A: 1023965704387 [CrossRef][وب علوم ®][CSA] 

3. * Aubrey، JS (2006a). اثرات رسانه ای عرفانی در مورد خود-عینی سازی و نظارت بر بدن در دانشجویان کارشناسی: نتایج یک مطالعه پانل 2. مجله ارتباطات، 56، 366-386. دوی:

10.1111 / jcom.2006.56.issue-2 [CrossRef][وب علوم ®] 

4. * Aubrey، JS (2006b). قرار گرفتن در معرض عصبانیت جنسی از خود و ادراک بدن در میان زنان کالج: بررسی فرضیه انتخابی انتخابی و نقش متغیرهای تعدیل کننده. نقشهای جنسیتی، 55، 159-172. دوی:

10.1007/s11199-006-9070-7 [CrossRef][وب علوم ®] 

5. * Aubrey، JS (2007). تأثیر عدالت اجتماعی عرفانی بر احساسات بدن منفی و خودباوری جنسی: تحقیق نقش میانجی از خودآگاهی بدن. ارتباط جمعی و جامعه، 10 (1)، 1-23. دوی:

10.1080/15205430709337002 [تیلور و فرانسیس آنلاین] 

6. * Aubrey، JS (2010). به دنبال خوب در مقابل احساس خوب: تحقیق در مورد رسانه های مشاوره سلامت و اثرات آنها بر احساسات خود را در رابطه با بدن زنان است. نقشهای جنسیتی، 63، 50-63. دوی:

10.1007/s11199-010-9768-4 [CrossRef][وب علوم ®] 

7. Aubrey، JS، & Frisby، CM (2011). عینیت جنسی در فیلم های موسیقی: تجزیه و تحلیل محتوا در مقایسه جنسیت و ژانر.ارتباط جمعی و جامعه، 14 (4)، 475-501. دوی:

10.1080/15205436.2010.513468 [تیلور و فرانسیس آنلاین][وب علوم ®] 

8. * Aubrey، JS، & Gerding، A. (2014). مالیات شناختی عینیت بخشیدن به خود: بررسی ویدیو های موسیقی عینی سازی جنسی و پردازش شناختی بزرگسالان زن در حال ظهور از تبلیغات بعدی. مجله روانشناسی رسانه، 21 (1)، 22-32.

9. * Aubrey، JS، Henson، J.، Hopper، KM، & Smith، S. (2009). یک عکس بیست کلمه (در مورد خود) ارزش دارد: آزمایش آغاز بکارگیری عینیت جنسی بصری بر خود شیئی سازی زنان. گزارش تحقیقات ارتباطات، 26 (4)، 271-284. دوی:

10.1080/08824090903293551 [تیلور و فرانسیس آنلاین] 

10. * Aubrey، JS، Hopper، KM، & Mbure، W. (2011). آن بدن را بررسی کنید! تأثیرات فیلم های عینی سازی جنسی بر باورهای جنسی مردان دانشگاهی. مجله رادیو و رسانه های الکترونیکی، 55 (3)، 360-379. دوی:

10.1080/08838151.2011.597469[تیلور و فرانسیس آنلاین][وب علوم ®] 

11. * Aubrey، JS، & Taylor، LD (2009). نقش مجلات پسرانه در آغاز طرحواره های مزمن و موقتی مربوط به ظاهر مردان: بررسی یافته های طولی و تجربی تحقیقات ارتباطات انسانی، 35، 28-58. دوی:

10.1111 / hcre.2008.35.issue-1 [CrossRef][وب علوم ®] 

12. Barlett، C.، Vowels، C.، & Saucier، D. (2008). فراتحلیل اثرات تصاویر رسانه ای بر نگرانی های بدن در مورد مردان.مجله روانشناسی اجتماعی و بالینی، 27 (3)، 279-310. [CrossRef]

13. Bazzini، D.، McIntosh، W.، Smith، S.، Cook، S.، & Harris، C. (1997). زن سالخورده در فیلم محبوب: کم بازنمایی ، جذاب ، غیر دوستانه و غیرهوش. نقشهای جنسیتی، 36، 531-543. دوی:

10.1007 / BF02766689 [CrossRef][وب علوم ®],[CSA] 

14. Beasley، B.، & Collins Standley، T. (2002). پیراهن در مقابل پوست: لباس به عنوان شاخص کلیشه سازی نقش جنسیتی در بازی های ویدیویی. ارتباط جمعی و جامعه، 5 (3)، 279-293. دوی:

10.1207 / S15327825MCS0503_3 [تیلور و فرانسیس آنلاین][CSA] 

15. * Beck، VS، Boys، S.، Rose، C.، & Beck، E. (2012). خشونت علیه زنان در بازی های ویدیویی: پیش درآمد یا عاقبت پذیرش اسطوره تجاوز به عنف؟ مجله خشونت میان فردی، 27، 3016-3031. دوی:

10.1177/0886260512441078 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

16. * Behm-Morawitz، E.، & Mastro، D. (2009). تأثیرات جنسی شدن شخصیت های بازی های ویدیویی زن بر کلیشه های جنسیتی و خودپنداره زنانه. نقشهای جنسیتی، 61 (11-12)، 808-823. دوی:

10.1007/s11199-009-9683-8 [CrossRef][وب علوم ®] 

17. * Behm-Morawitz، E.، & Schipper، S. (2015). رابطه جنسی با آواتار: جنسیت ، رابطه جنسی و آزار و اذیت سایبری در یک دنیای مجازی. مجله روانشناسی رسانه. پیشرفته انتشار آنلاین. دوی:

10.1027 / 1864-1105 / a000152 [CrossRef] 

18. * Bell، B.، Lawton، R.، & Dittmar، H. (2007). تأثیر مدل های نازک در موزیک ویدیوها بر عدم رضایت بدن دختران نوجوان. تصویر بدن، 4، 137-145. دوی:

10.1016 / j.bodyim.2007.02.003 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

19. * Bernard، P.، Gervais، S.، Allen، J.، Campomizzi، S.، & Klein، O. (2012). ادغام عینیت جنسی با شی در مقابل شناخت شخص: فرضیه وارونگی بدن با جنسی علوم روحی و روانی، 23 (5)، 469-471. دوی:

10.1177/0956797611434748 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

20. * Bernard، P.، Gervais، S.، Allen، J.، Delmee، A.، & Klein، O. (2015). از اشیا sex جنسی گرفته تا انسانها: پوشاندن اعضای بدن جنسی و انسان سازی به عنوان تعدیل کننده تا عینیت بخشیدن به زنان. روانشناسی زنان در فصلنامه، 39، 432-446. دوی:

10.1177/0361684315580125 [CrossRef][وب علوم ®] 

21. * Bernard، P.، Loughnan، S.، Marchal، C.، Godart، A.، & Klein، O. (2015). اثر برافراشته عینیت جنسی: عینیت جنسی ، تقصیر تجاوزگر را در زمینه تجاوز جنسی غریبه کاهش می دهد. نقشهای جنسیتی، 72، 499-508. دوی:

10.1007/s11199-015-0482-0 [CrossRef][وب علوم ®] 

22. * Bongiorno، R.، Bain، PG، & Haslam، N. (2013). وقتی رابطه جنسی فروخته نمی شود: استفاده از تصاویر جنسی شده از زنان حمایت از فعالیت های اخلاقی را کاهش می دهد. پلاس وان، 8 (12)، e83311. دوی:

10.1371 / journal.pone.0083311 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

23. * Burgess، M.، & Burpo، S. (2012). تأثیرات موزیک ویدیوها بر درک دانشجویان از تجاوز جنسی. مجله دانشجویی دانشجویی، 46 (4)، 748-763.

24. Burgess، M.، Stermer، SP، & Burgess، SR (2007). رابطه جنسی ، دروغ و بازی های ویدیویی: به تصویر کشیدن شخصیت های زن و مرد در جلد بازی های ویدیویی. نقشهای جنسیتی، 57، 419-433. دوی:

10.1007/s11199-007-9250-0 [CrossRef][وب علوم ®] 

25. Busby، L. (1975). تحقیق در مورد نقش جنسی در رسانه های جمعی. مجله ارتباطات، 25، 107-131. دوی:

10.1111 / jcom.1975.25.issue-4 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®][CSA] 

26. Calogero، R. (2011). عملی کردن خودآزمایی: ارزیابی و مسائل مربوط به روش شناسی. در R. Calogero ، S. Tantleff-Dunn ، و JK Thompson (Eds.) ، خودباوری در زنان: علل، پیامدها و اقدامات متقابل (ص. 23-49). واشنگتن دی سی: انجمن روانشناسی آمریکا. [CrossRef]

27. Calogero، R.، & Thompson، JK (2009a). پیامدهای بالقوه عینیت بخشیدن به بدن زنان در رضایت جنسی زنان. تصویر بدن، 6، 145-148. دوی:

10.1016 / j.bodyim.2009.01.001 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

28. Calogero، R.، & Thompson، JK (2009b). عزت نفس جنسی در زنان دانشگاه آمریكا و انگلیس: روابط با عینیت سازی خود و مشكلات غذایی. نقشهای جنسیتی، 60 (3-4)، 160-173. دوی:

10.1007/s11199-008-9517-0 [CrossRef][وب علوم ®] 

29. Cato، M.، & Carpentier، FRD (2010). مفهوم سازی از توانمند سازی زنان و لذت بردن از شخصیت های جنسی در تلویزیون واقعیت. ارتباط جمعی و جامعه، 13، 270-288. دوی:

10.1080/15205430903225589 [تیلور و فرانسیس آنلاین],[وب علوم ®] 

30. * Choma، BL، Foster، MD، & Radford، E. (2007). استفاده از نظریه عینیت برای بررسی تأثیرات مداخله سواد رسانه ای بر زنان. نقشهای جنسیتی، 56 (9-10)، 581-590. دوی:

10.1007 / s11199-007-9200-X [CrossRef][وب علوم ®] 

31. * Cikara ، M. ، Eberhardt ، J. ، & Fiske ، S. (2010). از عوامل گرفته تا اشیا:: نگرشهای جنسی و پاسخهای عصبی به اهداف جنسی شده. مجله علمی اعصاب شناختی، 23 (3)، 540-551. دوی:

10.1162 / jocn.2010.21497 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

32. * Civile، C.، & Obhi، S. (2015). قدرت ، عینیت بخشیدن و شناسایی زنان و مردان جنسی شده. روانشناسی زنان در فصلنامه. پیشرفته انتشار آنلاین. دوی:

10.1177/0361684315604820 [CrossRef] 

33. Clarke، L.، & Korotchenko، A. (2011). پیری و بدن: یک بررسی. نشریه کانادایی پیری، 30 (3)، 495-510. دوی:

10.1017 / S0714980811000274 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

34. Claudat، K.، & Warren، C. (2014). خود شیئی سازی ، خودآگاهی بدن در حین فعالیت های جنسی و رضایت جنسی در زنان دانشگاهی. تصویر بدن، 11 (4)، 509-515. دوی:

10.1016 / j.bodyim.2014.07.006 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

35. Coyne، SM، Padilla-Walker، LM، & Howard، E. (2013). ظهور در یک دنیای دیجیتال: یک دهه بررسی استفاده از رسانه ها ، اثرات و رضایتمندی ها در بزرگسالی در حال ظهور. بزرگسالان در حال ظهور، 1 (2)، 125-137. دوی:

10.1177/2167696813479782 [CrossRef] 

36. * Dakanalis، A.، Di Mattei، VE، Bagliacca، EP، Prunas، A.، Sarno، L.، Priva، G.، & Zanetti، MA (2012). رفتارهای نامنظم غذا خوردن در میان مردان ایتالیایی: عینی سازی اختلافات در رسانه ها و جهت گیری های جنسی. اختلالات غذا خوردن، 20 (5)، 356-367. دوی:

10.1080/10640266.2012.715514 [تیلور و فرانسیس آنلاین][PubMed][وب علوم ®] 

37. * دانیلز، E. (2009). اشیاء جنسی، ورزشکاران و ورزشکاران مورد علاقه: چگونه نمایندگی رسانه های زنان ورزشکار می تواند بر دختران و دختران کالج تاثیر گذارد. مجله تحقیقات نوجوانان، 24 (4)، 399-422. دوی:

10.1177/0743558409336748[CrossRef][وب علوم ®] 

38. * دانیلز، E. (2012). سکسی در مقابل قوی: چه دختران و زنان از ورزشکاران زن فکر می کنند. مجله روانشناسی توسعه کاربردی، 33، 79-90. دوی:

10.1016 / j.appdev.2011.12.002 [CrossRef][وب علوم ®] 

39. * دانیلز ، ای. ، و وارتنا ، اچ (2011). ورزشکار یا سمبل جنسی: آنچه پسران در مورد بازنمایی رسانه های ورزشکاران زن فکر می کنند. نقشهای جنسیتی، 65 (7-8)، 566-579. دوی:

10.1007/s11199-011-9959-7 [CrossRef][وب علوم ®] 

40. دانیلز ، ای. ، و زوربریگن ، ای. (2016). قیمت سکسی: برداشت بینندگان از عکس پروفایل فیس بوک جنسی یا جنسیتی نشده روانشناسی رسانه های فرهنگی محبوب، 5 (1)، 2-14. دوی:

10.1037 / ppm0000048 [CrossRef] 

41. * Dens، N.، De Pelsmacker، P.، & Janssens، W. (2009). تأثیر مدل های کم لباس در تبلیغات بر احترام بدن برای مردان و زنان بلژیکی. نقشهای جنسیتی، 60، 366-378. دوی:

10.1007/s11199-008-9541-0 [CrossRef][وب علوم ®] 

42. De Vries، DA، & Peter، J. (2013). زنان در معرض نمایش: تأثیر به تصویر کشیدن خود به صورت آنلاین در عینیت بخشی به خود زنان. کامپیوترها در رفتار انسان، 29، 1483-1489. دوی:

10.1016 / j.chb.2013.01.015 [CrossRef][وب علوم ®] 

43. * Dill، K.، Brown، B.، & Collins، M. (2008). تأثیر قرار گرفتن در معرض شخصیت های بازی ویدیویی کلیشه ای بر تحمل آزار جنسی. مجله روانشناسی اجتماعی تجربی، 44، 1402-1408. دوی:

10.1016 / j.jesp.2008.06.002 [CrossRef][وب علوم ®] 

44. Dill، K.، & Thill، K. (2007). شخصیت های بازی های ویدیویی و جامعه پذیری نقش های جنسیتی: تصورات جوانان منعکس کننده تصاویر رسانه های جنسی است. نقشهای جنسیتی، 57، 851-864. دوی:

10.1007/s11199-007-9278-1 [CrossRef][وب علوم ®] 

45. Downs، E.، & Smith، SL (2010). همگام با ابرجنسیته: تجزیه و تحلیل محتوای شخصیت بازی های ویدیویی. نقشهای جنسیتی، 62 (11)، 721-733. دوی:

10.1007/s11199-009-9637-1 [CrossRef][وب علوم ®] 

46. * Driesmans، K.، Vandenbosch، L.، & Eggermont، S. (2015). پخش یک بازی ویدیویی با شخصیت زنانه جنسی ، میزان پذیرش اسطوره تجاوز و تحمل نوجوانان نسبت به آزار جنسی را افزایش می دهد. بازی برای مجله سلامت، 4 (2)، 91-94. دوی:

10.1089 / g4h.2014.0055 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

47. * Eggermont، S.، Beullens، K.، & Van Den Bulck، J. (2005). تماشای تلویزیون و نارضایتی از بدن زنان نوجوان: نقش میانجی انتظارات جنسیت مخالف. ارتباطات، 30، 343-357. دوی:

10.1515 / comm.2005.30.3.343 [CrossRef] 

48. * Fardouly ، J. ، Diedrichs ، PC ، Vartanian ، LR ، & Halliwell ، E. (2015). نقش میانجی مقایسه های ظاهری در رابطه بین استفاده از رسانه و عینیت بخشی به خود در زنان جوان. روانشناسی زنان در فصلنامه، 39، 447-457. دوی:

10.1177/0361684315581841 [CrossRef][وب علوم ®] 

49. * Farquhar ، JC ، و Wasylkiw ، L. (2007). تصاویر رسانه ای از مردان: روندها و پیامدهای مفهوم سازی بدن.روانشناسی مردان و مردانگی، 8 (3)، 145-160. دوی:

10.1037 / 1524-9220.8.3.145 [CrossRef] 

50. فریس ، آل ، اسمیت ، SW ، گرینبرگ ، BS و اسمیت ، SL (2007). محتوای واقعیت های دوستیابی نشان می دهد و درک بینندگان از دوست یابی. مجله ارتباطات، 57 (3)، 490-510. دوی:

10.1111 / jcom.2007.57.issue-3 [CrossRef][وب علوم ®] 

51. Flynn، MA، Park، S.-Y.، Morin، DT، & Stana، A. (2015). هر چیزی به جز واقعی: ایده آل سازی بدن و عینیت بخشیدن به شخصیت های docusoap MTV. نقشهای جنسیتی، 72 (5-6)، 173-182. دوی:

10.1007/s11199-015-0464-2 [CrossRef][وب علوم ®] 

52. * Ford، TE، Boxer، CF، Armstrong، J.، & Edel، JR (2008). فراتر از "فقط یک شوخی": عملکرد آزادکننده تعصب از شوخ طبعی جنسیتی. شخصیت و روانشناسی اجتماعی بولتن، 34 (2)، 159-170. دوی:

10.1177/0146167207310022 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

53. * Ford، TE، Woodzicka، JA، Petit، WE، Richardson، K.، & Lappi، SK (2015). شوخ طبعی جنسیتی به عنوان محرک خود شیئی سازی دولت در زنان. شوخی، 28 (2)، 253-269. دوی:

10.1515 / طنز-2015-0018 [CrossRef][وب علوم ®] 

54. * فاکس ، جی ، و بایلنسون ، ج. (2009). ویرجین ها و ومپ های مجازی: اثرات قرار گرفتن در معرض ظاهر و نگاه جنسی شده شخصیت های زن در یک محیط رسانه ای همهجانبه. نقشهای جنسیتی، 61، 147-157. دوی:

10.1007/s11199-009-9599-3 [CrossRef],[وب علوم ®] 

55. * Fox، J.، Bailenson، JN، & Tricase، L. (2013). تجسم خود مجازی جنسی شده: اثر پروتئوس و تجارب عینیت سازی خود از طریق آواتارها. کامپیوترها در رفتار انسان، 29 (3)، 930-938. دوی:

10.1016 / j.chb.2012.12.027[CrossRef][وب علوم ®] 

56. * فاکس ، جی ، رالستون ، RA ، کوپر ، CK و جونز ، KA (2014). آواتارهای جنسی شده منجر به عینیت زدایی زنان و پذیرش افسانه های تجاوز می شود. روانشناسی زنان در فصلنامه، 39 (3)، 349-362. دوی:

10.1177/0361684314553578 [CrossRef][وب علوم ®] 

57. Fredrickson، B.، & Roberts، T. (1997). نظریه عینیت سازی: برای درک تجربیات زیسته زنان و خطرات بهداشت روان. روانشناسی زنان در فصلنامه، 21، 173-206. دوی:

10.1111 / j.1471-6402.1997.tb00108.x [CrossRef][وب علوم ®][CSA] 

58. Fredrickson، B.، Roberts، T.، Noll، S.، Quinn، D.، & Twenge، J. (1998). این لباس شنا به شما تبدیل می شود: تفاوت های جنسیتی در عینیت بخشیدن به خود ، غذا خوردن محدود و عملکرد ریاضی. مجله شخصیت و روانشناسی اجتماعی، 75، 269-284. دوی:

10.1037 / 0022-3514.75.1.269 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®][CSA] 

59. Frisby، CM، & Aubrey، JS (2012). نژاد و ژانر در استفاده از عینیت جنسی در نماهنگ های هنرمندان زن.هاوارد مجله ارتباطات، 23 (1)، 66-87. دوی:

10.1080/10646175.2012.641880 [تیلور و فرانسیس آنلاین] 

60. فولرتون ، JA ، و کندریک ، A. (2000). به تصویر کشیدن مردان و زنان در تبلیغات تلویزیونی اسپانیایی زبان ایالات متحده.روزنامه نگاری و ارتباطات جمعی، 77 (1)، 128-142. دوی:

10.1177/107769900007700110 [CrossRef][وب علوم ®][CSA] 

61. * Galdi، S.، Maass، A.، & Cadinu، M. (2014). رسانه عینی سازی: تأثیر آنها بر هنجارهای نقش جنسیتی و آزار و اذیت جنسی زنان. روانشناسی زنان در فصلنامه، 38 (3)، 398-413. دوی:

10.1177/0361684313515185 [CrossRef][وب علوم ®] 

62. Ganahl، JD، Kim، K.، & Baker، S. (2003). تحلیل طولی تبلیغات شبکه: تبلیغ کنندگان چگونه جنسیت را به تصویر می کشند.گزارش رسانه ها به زنان، 31 (2)، 11-15.

63. Garcia Coll، C.، Lamberty، G.، Jenkins، R.، McAdoo، H.، Crnic، K.، Wasik، B.، & Garcia، H. (1996). یک مدل تلفیقی برای مطالعه صلاحیت های رشد در کودکان اقلیت. رشد کودک، 67 (5)، 1891-1914. دوی:

10.2307/1131600[CrossRef][PubMed][وب علوم ®][CSA] 

64. Gervais، S.، Bernard، P.، Klein، O.، & Allen، J. (2013). به سوی یک نظریه واحد از عینی سازی و غیرانسانی شدن.سمپوزیوم نبراسکا در زمینه انگیزه، 60، 1-23. [CrossRef][PubMed][وب علوم ®]

65. * Gervais، S.، Vescio، T.، & Allen، J. (2011). چه موقع افراد اشیا sexual جنسی قابل تعویض هستند؟ تأثیر جنسیت و نوع بدن بر قابلیت انعطاف پذیری جنسی. مجله انگلیسی روانشناسی اجتماعی، 51 (4)، 499-513. دوی:

10.1111 / j.2044-8309.2010.02016.x [CrossRef],[PubMed][وب علوم ®] 

66. * Gervais، S.، Vesico، TK، Förster، J.، Maass، A.، & Suitner، C. (2012). دیدن زنان به عنوان اشیا:: تعصب در تشخیص قسمت بدن بدن جنسی. مجله اروپایی روانشناسی اجتماعی، 42 (6)، 743-753. دوی:

10.1002 / ejsp.1890 [CrossRef][وب علوم ®] 

67. * Glick، P.، Larsen، S.، Johnson، C.، & Branstiter، H. (2005). ارزیابی زنان سکسی در مشاغل با سطح پایین و بالا.روانشناسی زنان در فصلنامه، 29، 389-395. دوی:

10.1111 / pwqu.2005.29.issue-4 [CrossRef][وب علوم ®] 

68. * گوردون، م. (2008). مشارکت رسانه ها در تمرکز دختران آفریقایی آمریکایی بر زیبایی و ظاهر: بررسی عواقب عینی سازی جنسی. روانشناسی زنان در فصلنامه، 32، 245-256. دوی:

10.1111 / j.1471-6402.2008.00433.x[CrossRef][وب علوم ®] 

69. * Grabe، S.، & Hyde، JS (2009). عینی سازی بدن ، MTV و نتایج روانشناختی در میان نوجوانان دختر. مجله روانشناسی کاربردی اجتماعی، 39، 2840-2858. دوی:

10.1111 / (ISSN) 1559-1816 [CrossRef][وب علوم ®] 

70. Grabe، S.، Ward، LM، & Hyde، JS (2008). نقش رسانه ها در نگرانی های مربوط به تصویر بدن در میان زنان: فراتحلیل مطالعات تجربی و همبستگی. بولتن روانشناسی، 134 (3)، 460-476. [CrossRef][PubMed][وب علوم ®]

71. Graff، K.، Murnen، S.، & Krause، AK (2013). پیراهن های کوتاه و کفش های پاشنه بلند: افزایش جنسیت در طول زمان در تصاویر مجلات از دختران. نقشهای جنسیتی، 69 (11-12)، 571-582. دوی:

10.1007/s11199-013-0321-0 [CrossRef][وب علوم ®] 

72. * Graff، K.، Murnen، S.، & Smolak، L. (2012). خیلی جنسی شده که جدی گرفته شود؟ تصورات یک دختر در لباس کودکانه در مقابل لباس جنسی. نقشهای جنسیتی، 66، 764-775. دوی:

10.1007/s11199-012-0145-3 [CrossRef][وب علوم ®] 

73. * Grey، K.، Knobe، J.، Sheskin، M.، Bloom، P.، & Barrett، L. (2011). بیش از یک بدن: درک ذهن و ماهیت عینیت. مجله شخصیت و روانشناسی اجتماعی، 101 (6)، 1207-1220. دوی:

10.1037 / a0025883 [CrossRef][PubMed],[وب علوم ®] 

74. Groesz، LM، Levine، MP، & Murnen، SK (2002). تأثیر ارائه آزمایشی تصاویر رسانه های نازک بر رضایت بدن: یک بررسی متاآنالیز مجله بین المللی اختلالات خوردن، 31، 1-16. [CrossRef][PubMed][وب علوم ®][CSA]

75. * Gurung، R.، & Chrouser، C. (2007). پیش بینی عینیت: آیا لباس تحریک کننده و خصوصیات ناظر مهم است؟نقشهای جنسیتی، 57، 91-99. دوی:

10.1007 / s11199-007-9219-Z [CrossRef][وب علوم ®] 

76. * Halliwell ، E. ، Malson ، H. ، & Tischner ، I. (2011). آیا تصاویر رسانه های معاصر که به نظر می رسد زنان را از نظر جنسی دارای قدرت نشان می دهند در واقع برای زنان مضر است؟ روانشناسی زنان در فصلنامه، 35 (1)، 38-45. دوی:

10.1177/0361684310385217[CrossRef][وب علوم ®] 

77. * Hargreaves ، DA ، و Tiggemann ، M. (2003). تصاویر رسانه ای "ایده آل های نازک" زنانه و نگرش پسران نسبت به دختران. نقشهای جنسیتی، 49 (9-10)، 539-544. دوی:

10.1023 / A: 1025841008820 [CrossRef][وب علوم ®] 

78. * Harper، B.، & Tiggemann، M. (2008). تأثیر تصاویر رسانه ای ایده آل نازک بر عینیت بخشی به خود ، خلق و خوی و تصویر بدن زنان. نقشهای جنسیتی، 58، 649-657. دوی:

10.1007 / s11199-007-9379-X [CrossRef][وب علوم ®] 

79. * هریسون ، ک. ، و فردریکسون ، BL (2003). رسانه های ورزشی زنان ، عینیت زدایی از خود و سلامت روان در دختران نوجوان سیاه و سفید. مجله ارتباطات، 53، 216-232. دوی:

10.1111 / jcom.2003.53.issue-2 [CrossRef][وب علوم ®],[CSA] 

80. * Harrison، LA، & Secarea، AM (2010). نگرش دانشجویان دانشگاه نسبت به جنسی شدن زنان ورزشکار حرفه ای. مجله رفتار ورزشی، 33 (4)، 403-426.

81. Hatton، E.، & Trautner، MN (2011). عینیت فرصت برابر؟ جنسیت زن و مرد در جلد رولینگ استونجنسیت و فرهنگ، 15 (3)، 256-278. دوی:

10.1007/s12119-011-9093-2 [CrossRef] 

82. Heflick، N.، & Goldenberg، J. (2014). دیدن چشم به بدن: عینیت واقعی زنان. دستورالعمل های فعلی در علوم روانشناسی، 23 (3)، 225-229. دوی:

10.1177/0963721414531599 [CrossRef][وب علوم ®] 

83. * Heflick، N.، Goldenberg، J.، Cooper، D.، & Puvia، E. (2011). از زنان تا اشیا:: تمرکز بر ظاهر ، جنسیت هدف و برداشت از گرما ، اخلاق و شایستگی. مجله روانشناسی اجتماعی تجربی، 47، 572-581. دوی:

10.1016 / j.jesp.2010.12.020 [CrossRef][وب علوم ®] 

84. Henrich، J.، Heine، SJ، & Norenzayan، A. (2010). عجیب ترین مردم جهان؟ علوم رفتاری و مغز، 33، 61-83. دوی:

10.1017 / S0140525X0999152X [CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

85. هین، R. (2011). در حاشیه: تاثیر تصاویر سکسییزه شده بر سلامت روان زنان سالمند. نقشهای جنسیتی، 65 (7-8)، 632-646. دوی:

10.1007/s11199-011-9978-4 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

86. * Hitlan، RT، Pryor، JB، Hesson-McInnis، S.، & Olson، M. (2009). پیشینیان آزار جنسیتی: تجزیه و تحلیل عوامل شخص و موقعیت. نقشهای جنسیتی، 61 (11-12)، 794-807. دوی:

10.1007/s11199-009-9689-2 [CrossRef][وب علوم ®] 

87. * Holland، E.، & Haslam، N. (2013). ارزش وزن: عینی سازی اضافه وزن در مقابل اهداف نازک. روانشناسی زنان در فصلنامه، 37 (4)، 462-468. دوی:

10.1177/0361684312474800 [CrossRef][وب علوم ®] 

88. * Holland، E.، & Haslam، N. (2015). چیزهای کوچک زیبا: عینی سازی دختران قبل از بلوغ. روانشناسی زنان در فصلنامه. پیشرفته انتشار آنلاین. دوی:

10.1177/0361684315602887 [CrossRef][وب علوم ®] 

89. هولمستروم، AJ (2004). اثرات رسانه بر تصویر بدن: یک متاآنالیز. مجله صدا و سیما و رسانه های الکترونیکی، 48، 196-217. [تیلور و فرانسیس آنلاین][وب علوم ®]

90. * هاپر ، KM ، و اوبری ، JS (2011). بررسی تأثیر پوشش شایعات مجله شایعات مشهور از مشاهیر باردار در عینیت بخشیدن به خود زنان باردار. تحقیقات ارتباطی، 40 (6)، 767-788. دوی:

10.1177/0093650211422062[CrossRef][وب علوم ®] 

91. * Hust، S.، & Lei، M. (2008). عینیت جنسی ، برنامه های ورزشی و تلویزیون موسیقی. گزارش رسانه ها به زنان، 36 (1)، 16-23.

92. ایبروشوا، E. (2007). گرفتار بین شرق و غرب تصاویر جنسیتی در تبلیغات تلویزیونی بلغاری. نقشهای جنسیتی، 57 (5-6)، 409-418. دوی:

10.1007 / s11199-007-9261-X [CrossRef][وب علوم ®] 

93. Johnson، P.، McCreary، D.، & Mills، J. (2007). تأثیر قرار گرفتن در معرض تصاویر رسانه ای زن و مرد عینیت یافته بر بهزیستی روانشناختی مردان. روانشناسی مردان و مردانگی، 8 (2)، 95-102. دوی:

10.1037 / 1524-9220.8.2.95 [CrossRef] 

94. * جانسون ، وی ، و گورونگ ، آر. (2011). جلوگیری از عینیت بخشیدن به زنان توسط زنان دیگر: نقش صلاحیت. نقشهای جنسیتی، 65، 177-188. دوی:

10.1007/s11199-011-0006-5 [CrossRef][وب علوم ®] 

95. * Kim، SY، Seo، YS، & Baek، KY (2013). هوشیاری چهره در میان زنان کره جنوبی: گسترش خاص فرهنگ نظریه عینیت. مجله روانشناسی مشاوره، 61 (1)، 24-36. دوی:

10.1037 / a0034433 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

96. * Kistler، ME، & Lee، MJ (2009). آیا قرار گرفتن در معرض فیلم های موسیقی هیپ هاپ جنسی بر نگرش جنسی دانشجویان تأثیر دارد؟ ارتباط جمعی و جامعه، 13 (1)، 67-86. دوی:

10.1080/15205430902865336 [تیلور و فرانسیس آنلاین][وب علوم ®] 

97. * Krawczyk، R.، & Thompson، JK (2015). تأثیرات تبلیغاتی که زنان را از نظر جنسی عینی می کند بر نارضایتی از بدن دولت و قضاوت درباره زنان: نقش تعدیل کننده جنسیت و درونی سازی. تصویر بدن، 15، 109-119. دوی:

10.1016 / j.bodyim.2015.08.001 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

98. * لانیس ، ک. ، و کاول ، ک. (1995). تصاویر زنان در تبلیغات: تأثیرات بر نگرش های مربوط به پرخاشگری جنسی. نقشهای جنسیتی، 32 (9-10)، 639-649. دوی:

10.1007 / BF01544216 [CrossRef][وب علوم ®][CSA] 

99. * لاوین ، اچ ، سوئینی ، دی. ، و واگنر ، اس. (1999). به تصویر کشیدن زنان به عنوان اشیای جنسی در تبلیغات تلویزیونی: تأثیرات بر نارضایتی بدن. شخصیت و روانشناسی اجتماعی بولتن، 25 (8)، 1049-1058. دوی:

10.1177/01461672992511012 [CrossRef],[وب علوم ®][CSA] 

100. * Loughnan، S.، Haslam، N.، Murnane، T.، Vaes، J.، Reynolds، C.، & Suitner، C. (2010). عینی سازی منجر به شخصیت زدایی می شود: انکار ذهن و نگرانی اخلاقی برای عینی سازی دیگران. مجله اروپایی روانشناسی اجتماعی، 40، 709-717. [وب علوم ®]

101. Loughnan، S.، & Pacilli، M. (2014). دیدن (و رفتار) دیگران به عنوان اشیا sexual جنسی: به سمت نقشه برداری کاملتر از جنسیت. تست، روان سنجی، روش شناسی در روانشناسی کاربردی، 21 (3)، 309-325. دوی:

10.4473 / TPM21.3.6 [CrossRef] 

102. * Loughnan، S.، Pina، A.، Vasquez، EA، & Puvia، E. (2013). عینی سازی جنسی سرزنش قربانی تجاوز را افزایش می دهد و رنج ادراک شده را کاهش می دهد. روانشناسی زنان در فصلنامه، 37 (4)، 455-461. دوی:

10.1177/0361684313485718 [CrossRef],[وب علوم ®] 

103. * Machia، M.، & Lamb، S. (2009). بی گناهی جنسی شده: اثرات تبلیغات مجله ای که زنان بزرگسال را به عنوان دختران کوچک سکسی نشان می دهد.مجله روانشناسی رسانه، 21 (1)، 15-24. دوی:

10.1027 / 1864-1105.21.1.15 [CrossRef] 

104. * مک کی ، ن. ، و کاول ، ک. (1997). تأثیر زنان در تبلیغات بر نگرش نسبت به زنان. نقشهای جنسیتی، 36 (9-10)، 573-583. دوی:

10.1023 / A: 1025613923786 [CrossRef][وب علوم ®][CSA] 

105. Manago، AM، Ward، LM، Lemm، K.، Reed، L.، & Seabrook، R. (2015). درگیری در فیس بوک ، هوشیاری بدن عینی ، شرم بدن و ابراز وجود جنسی در زنان و مردان دانشگاهی. نقشهای جنسیتی، 72 (1-2)، 1-14. دوی:

10.1007/s11199-014-0441-1 [CrossRef][وب علوم ®] 

106. مک کینلی ، ن. ، و هاید ، جی اس (1996). مقیاس هوشیاری بدن عینیت یافته: توسعه و اعتبار سنجی. روانشناسی زنان در فصلنامه، 20، 181-215. دوی:

10.1111 / j.1471-6402.1996.tb00467.x [CrossRef][وب علوم ®][CSA] 

107. Messineo، MJ (2008). آیا تبلیغات در تلویزیون سرگرمی های سیاه بیشتر نماینده های جنسیتی مثبت را نسبت به شبکه های پخش نشان می دهد؟ نقشهای جنسیتی، 59 (9-10)، 752-764. دوی:

10.1007 / s11199-008-9470-y [CrossRef][وب علوم ®] 

108. * مایکلز ، MS ، والدین ، ​​MC و مرادی ، B. (2013). آیا قرار گرفتن در معرض تصاویر ایده آل برای عضلات ، عواقب عینیت زدایی برای مردان اقلیت دگرجنسگرایانه و جنسی دارد؟ روانشناسی مردان و مردانگی، 14 (2)، 175-183. دوی:

10.1037 / a0027259 [CrossRef][وب علوم ®] 

109. * Milburn، MA، Mather، R.، & Conrad، SD (2000). تأثیرات مشاهده صحنه های فیلم دارای درجه R که زنان را در برداشت از تجاوز به خرما عینی می کند. نقشهای جنسیتی، 43 (9-10)، 645-664. دوی:

10.1023 / A: 1007152507914 [CrossRef][وب علوم ®][CSA] 

110. Miller، M.، & Summers، A. (2007). تفاوت های جنسیتی در نقش ، ظاهر و لباس شخصیت های بازی های ویدیویی که در مجلات بازی های ویدیویی به تصویر کشیده شده است. نقشهای جنسیتی، 57 (9-10)، 733-742. دوی:

10.1007/s11199-007-9307-0 [CrossRef][وب علوم ®] 

111. * Mischner، IHS، van Schie، HT، Wigboldus، DHJ، van Baaren، RB، & Engels، RCME (2013). بزرگ فکر کردن: تأثیر فیلم های عینی سازی جنسی بر تصورات بدنی زنان در زنان جوان. تصویر بدن، 10 (1)، 26-34. دوی:

10.1016 / j.bodyim.2012.08.004 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

112. مرادی ، بی. ، و هوانگ ، ی. (2008). نظریه عینیت سازی و روانشناسی زنان: یک دهه پیشرفت و جهت گیری های آینده. روانشناسی زنان در فصلنامه، 32، 377-398. دوی:

10.1111 / j.1471-6402.2008.00452.x [CrossRef][وب علوم ®] 

113. * Morry، M.، & Staska، S. (2001). قرار گرفتن در معرض مجله: درونی سازی ، عینیت بخشیدن به خود ، نگرش به غذا خوردن و رضایت از بدن در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه. مجله علمی رفتاری کانادایی، 33 (4)، 269-279. دوی:

10.1037 / h0087148 [CrossRef][وب علوم ®] 

114. * Mulgrew، KE، & Hennes، SM (2015). تأثیرات تصاویر و تمرکز بر زیبایی بر رضایت بدن زنان استرالیایی. نقشهای جنسیتی، 72 (3-4)، 127-139. دوی:

10.1007/s11199-014-0440-2 [CrossRef][وب علوم ®] 

115. * Mulgrew، KE، Johnson، LM، Lane، BR، & Katsikitis، M. (2013). تأثیر تصاویر زیبایی در برابر فرآیند بر رضایت بدن مردان. روانشناسی مردان و مردانگی، 15 (4)، 452-459. دوی:

10.1037 / a0034684 [CrossRef][وب علوم ®] 

116. Murnen، SK، & Smolak، L. (2013). "من می خواهم مدل مد مشهور از دانشمند مشهور باشد: پاداش ها و هزینه های درونی کردن جنسیت. در E. Zurbriggen و TA Roberts (ویراستاران) ، جنسیت دختران و دختران (ص. 235-256). نیویورک، نیویورک: انتشارات دانشگاه آکسفورد.

117. Nelson، MR، & Paek، H.-J. (2008). برهنگی مدل های زن و مرد در تبلیغات تلویزیونی با استفاده از زمان نخست در هفت کشور.مجله بین المللی تبلیغات، 27 (5)، 715-744. دوی:

10.2501 / S0265048708080281 [تیلور و فرانسیس آنلاین][وب علوم ®] 

118. * نزلک ، جی بی ، کرون ، دبلیو ، ویلسون ، دی. ، و ماروسکین ، ل. (2015). تفاوت های جنسیتی در واکنش به جنسی شدن ورزشکاران.مجله روانشناسی اجتماعی، 155 (1)، 1-11. دوی:

10.1080/00224545.2014.959883 [تیلور و فرانسیس آنلاین][PubMed][وب علوم ®] 

119. Noll، S.، & Fredrickson، B. (1998). یک مدل مراقبه ای که عینیت زدایی از خود ، شرم بدن و غذا خوردن بی نظم را بهم پیوند می دهد.روانشناسی زنان در فصلنامه، 22، 623-636. دوی:

10.1111 / j.1471-6402.1998.tb00181.x [CrossRef][وب علوم ®][CSA] 

120. Nowatzki ، J. ، و Morry ، M. (2009). اهداف زنان در مورد رفتارهای خود جنسی و پذیرش آنها. روانشناسی زنان در فصلنامه، 33، 95-107. دوی:

10.1111 / j.1471-6402.2008.01477.x [CrossRef][وب علوم ®] 

121. * Overstreet، N.، Quinn، D.، & Marsh، K. (2015). عینی سازی در زمینه های عاشقانه مجازی: اختلافات ادراکی بین خود و آرمان های شریک زندگی به طور متفاوتی بر آگاهی بدن در زنان و مردان تأثیر می گذارد. نقشهای جنسیتی، 73 (9-10)، 442-452. دوی:

10.1007/s11199-015-0533-6 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

122. * Pennel، H.، & Behm-Morawitz، E. (2015). قهرمان قدرتمند (فوق العاده)؟ تأثیرات شخصیت های زن جنسی شده در فیلم های ابرقهرمانی بر زنان. نقشهای جنسیتی، 72 (5-6)، 211-220. دوی:

10.1007/s11199-015-0455-3 [CrossRef][وب علوم ®] 

123. * Peter، J.، & Valkenburg، P. (2007). قرار گرفتن در معرض نوجوانان در یک محیط رسانه ای جنسی و تصورات آنها از زنان به عنوان اشیا sex جنسی. نقشهای جنسیتی، 56، 381-395. دوی:

10.1007 / s11199-006-9176-y [CrossRef][وب علوم ®] 

124. Petersen، J.، & Hyde، JS (2013). آزار جنسی همسالان و بی نظمی در غذا خوردن در اوایل نوجوانی. روانشناسی رشد، 49 (1)، 184-195. دوی:

10.1037 / a0028247 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

125. پوپ ، HG ، Olivardia ، R. ، Borowiecki ، JJ ، و Cohane ، GH (2001). افزایش ارزش تجاری بدن مرد: یک بررسی طولی از تبلیغات در مجلات زنان. روان درمانی و روانشناسی، 70، 189-192. دوی:

10.1159/000056252 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®][CSA] 

126. * پرچارد ، آی. ، و تیگمن ، م. (2012). تأثیر ورزش همزمان و قرار گرفتن در معرض موزیک ویدیوهایی با ایده آل نازک بر عینیت بخشی به حالت ، خلق و خوی و رضایت از بدن زنان. نقشهای جنسیتی، 67 (3-4)، 201-210. دوی:

10.1007 / s11199-012-0167-X[CrossRef][وب علوم ®] 

127. Prieler، M.، & Centeno، D. (2013). نمایندگی جنسیت در تبلیغات تلویزیونی فیلیپین. نقشهای جنسیتی، 69 (5-6)، 276-288. دوی:

10.1007/s11199-013-0301-4 [CrossRef][وب علوم ®] 

128. * Puvia، E.، & Vaes، J. (2013). بدن بودن: ظاهر زنان مربوط به خودبینی ها و غیرانسانی شدن آنها در اهداف زنانه عینیت یافته جنسی است. نقشهای جنسیتی، 68 (7-8)، 484-495. دوی:

10.1007 / s11199-012-0255-y [CrossRef][وب علوم ®] 

129. Ramsey، L.، & Hoyt، T. (2015). هدف تمایل: چگونه عینی بودن فشارهای جنسی را برای زنان در روابط دگرجنسگرایانه ایجاد می کند. روانشناسی زنان در فصلنامه، 39 (2)، 151-170. دوی:

10.1177/0361684314544679 [CrossRef][وب علوم ®] 

130. Rideout ، VJ ، Foehr ، UG و Roberts ، DF (2010 ، ژانویه). نسل م2رسانه در زندگی 8 - به 18 ساله. Menlo Park، CA: بنیاد خانواده هنری جی کیسر. دریافت شده از http://eric.ed.gov/?id=ED527859

131. * Rollero، C. (2013). مردان و زنان مواجه هستند: اثرات مدل های رسانه ای بر رفاه، عزت نفس و جنون گرایی متضاد. Revista De Psicología Social: مجله بین المللی روانشناسی اجتماعی، 28 (3)، 373-382. دوی:

10.1174/021347413807719166 [تیلور و فرانسیس آنلاین][وب علوم ®] 

132. * رومرو-سانچز ، م. ، تورو-گارسیا ، وی. ، هوروات ، MA ، و مگیاس ، JL (2015). بیش از یک مجله: کاوش در روابط بین جادوگران پسر ، پذیرش اسطوره تجاوز و گرایش به تجاوز جنسی. مجله خشونت میان فردی. پیشرفته انتشار آنلاین. دوی:

10.1177/0886260515586366 [CrossRef] 

133. Rouner، D.، Slater، MD، & Domenech-Rodriguez، M. (2003). ارزیابی نوجوانان از نقش جنسیتی و تصاویر جنسی در تبلیغات تلویزیونی. مجله رادیو و رسانه های الکترونیکی، 47 (3)، 435-454. دوی:

10.1207 / s15506878jobem4703_7[تیلور و فرانسیس آنلاین][وب علوم ®] 

134. Rudman، L.، & Borgida، E. (1995). پس از دسترسی به سازه: پیامدهای رفتاری مقدماتی مردان برای دیدن زنان به عنوان اشیا sexual جنسی. مجله روانشناسی اجتماعی تجربی، 31، 493-517. دوی:

10.1006 / jesp.1995.1022 [CrossRef],[وب علوم ®] 

135. * اشمیت ، AF و Kistemaker ، LM (2015). فرضیه وارونگی بدن-جنسی شده مجدداً مرور شد: شاخص معتبری برای عینیت جنسی یا مصنوع روش شناختی؟ شناخت، 134، 77-84. دوی:

10.1016 / j.cognition.2014.09.003 [CrossRef][PubMed],[وب علوم ®] 

136. * مدرس، د (2015). زن کنار من: جفت کردن نمایندگی قدرتمند و عینی از زنان. تجزیه و تحلیل مسائل اجتماعی و سیاست عمومی، 15 (1)، 198-212. دوی:

10.1111 / asap.12070 [CrossRef][وب علوم ®] 

137. Schooler، D.، Ward، LM، Merriwether، A.، & Caruthers، A. (2004). آن دختر کیست: نقش تلویزیون در رشد تصویر بدن زنان جوان سفید پوست و سیاه پوست. روانشناسی زنان در فصلنامه، 28، 38-47. دوی:

10.1111 / j.1471-6402.2004.00121.x [CrossRef][وب علوم ®] 

138. * Slater، A.، & Tiggemann، M. (2015). قرار گرفتن در معرض رسانه ها ، فعالیت های فوق برنامه و اظهارنظرهای مربوط به ظاهر به عنوان پیش بینی کننده شیئی سازی خود نوجوانان دختر. روانشناسی زنان در فصلنامه، 39 (3)، 375-389. دوی:

10.1177/0361684314554606 [CrossRef][وب علوم ®] 

139. * اسمیت، LR (2015). بهترین قرار گرفتن در معرض چیست؟ بررسی نمایندگی رسانه های ورزشکاران زن و تأثیر آن بر خودآزمایی کردن دانشجویان دانشگاهی. ارتباطات و ورزش. پیشرفته انتشار آنلاین. دوی:

10.1177/2167479515577080[CrossRef] 

140. اسمیت ، SL ، Choueiti ، M. ، Prescott ، A. ، و Pieper ، K. (2012). نقش و مشاغل جنسیتی: نگاهی به ویژگی های شخصیت و آرزوهای مرتبط با شغل در فیلم و تلویزیون. موسسه ژن دیویس جنس در رسانه ها. دریافت شده از http://seejane.org/wp-content/uploads/full-study-gender-roles-and-occupations-v2.pdf

141. Spitzack C. (1990). اعتراف بیش از حد: زنان و سیاست کاهش بدن. آلبانی: دانشگاه ایالتی نیویورک مطبوعات.

142. * Sprankle، EL، End، CM، & Bretz، MN (2012). موزیک ویدیوها و متن های تحقیرآمیز جنسی: تأثیرات آنها در پرخاشگری مردان و تایید اسطوره های تجاوز جنسی و کلیشه های جنسی. مجله روانشناسی رسانه، 24 (1)، 31-39. دوی:

10.1027 / 1864-1105 / a000060 [CrossRef][وب علوم ®] 

143. Stankiewicz ، JM ، و Rosselli ، F. (2008). زنان به عنوان اشیا sex جنسی و قربانیان در تبلیغات چاپی. نقشهای جنسیتی، 58 (7-8)، 579-589. دوی:

10.1007/s11199-007-9359-1 [CrossRef][وب علوم ®] 

144. * Starr، C.، & Ferguson، G. (2012). عروسک های سکسی ، دانش آموزان کلاس سکسی؟ تأثیرات رسانه ای و مادرانه در خودجنسی سازی دختران جوان. نقشهای جنسیتی، 67 (7-8)، 463-476. دوی:

10.1007 / s11199-012-0183-X [CrossRef][وب علوم ®] 

145. * Stone، E.، Brown، C.، & Jewell، J. (2015). دختر جنسی شده: کلیشه ای درون جنسیتی در میان کودکان دبستانی. رشد کودک، 86، 1604-1622. دوی:

10.1111 / cdev.12405 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

146. * Strahan، E.، Lafrance، A.، Wilson، A.، Ethier، N.، Spencer، SJ، & Zanna، M. (2008). راز کثیف ویکتوریا: هنجارهای فرهنگ اجتماعی اجتماعی چگونه بر دختران و دختران نوجوان تأثیر می گذارند. شخصیت و روانشناسی اجتماعی بولتن، 34 (2)، 288-301. دوی:

10.1177/0146167207310457 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

147. * Swami، V.، Coles، R.، Wilson، E.، Salem، N.، Wyrozumska، K.، & Furnham، A. (2010). اعتقادات ظالمانه در بازی: ارتباط بین آرمانها و روشهای زیبایی و تفاوتهای فردی در رابطه جنسی ، عینی سازی دیگران و قرار گرفتن در معرض رسانه ها.روانشناسی زنان در فصلنامه، 34، 365-379. دوی:

10.1111 / j.1471-6402.2010.01582.x [CrossRef][وب علوم ®] 

148. * ter Bogt، TFM، Engels، RCME، Bogers، S.، & Kloosterman، M. (2010). "کودک را تکان دهید ، تکان دهید": ترجیحات رسانه ای ، نگرش های جنسی و کلیشه های جنسیتی در میان نوجوانان. نقشهای جنسیتی، 63 (11-12)، 844-859. دوی:

10.1007/s11199-010-9815-1[CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

149. * Tiggemann ، M. ، & Slater ، A. (2015). نقش عینیت بخشی به خود در سلامت روان دختران نوجوان اولیه: پیش بینی ها و عواقب آن. مجله روانشناسی کودکان، 40 (7)، 704-711. دوی:

10.1093 / jpepsy / jsv021 [CrossRef][PubMed],[وب علوم ®] 

150. Tiggemann ، M. ، و Williams ، E. (2012). نقش عینیت بخشی به خود در بی نظمی غذا خوردن ، خلق و خوی افسرده و عملکرد جنسی در زنان: یک آزمایش جامع از نظریه عینیت زدایی. روانشناسی زنان در فصلنامه، 36، 66-75. دوی:

10.1177/0361684311420250 [CrossRef][وب علوم ®] 

151. * تولمن ، دی ال ، کیم ، جی ال ، شولر ، دی. ، و سورسولی ، CL (2007). بازنگری در ارتباط بین تماشای تلویزیون و رشد جنسی نوجوانان: تمرکز جنسیت. مجله بهداشت نوجوانان، 40 (1)، 

84.e9-84.e16. دوی:   

10.1016 / j.jadohealth.2006.08.002 [CrossRef] 

152. ترنر، جی اس (2011). سکس و نمایش فیلم های موسیقی: بررسی تصویری از نژاد و جنسیت در فیلم های موسیقی. نقشهای جنسیتی، 64 (3-4)، 173-191. دوی:

10.1007/s11199-010-9766-6 [CrossRef][وب علوم ®] 

153. Uray، N.، & Burnaz، S. (2003). تحلیلی در به تصویر کشیدن نقش های جنسیتی در تبلیغات تلویزیونی ترکیه. نقشهای جنسیتی، 48 (1-2)، 77-87. دوی:

10.1023 / A: 1022348813469 [CrossRef][وب علوم ®][CSA] 

154. * Vaes، J.، Paladino، P.، & Puvia، E. (2011). آیا زنان جنسی شده انسان کاملی هستند؟ چرا زنان و مردان از زنان عینیت یافته جنسی غیرانسانی می کنند. مجله اروپایی روانشناسی اجتماعی، 41، 774-785. دوی:

10.1002 / ejsp.v41.6 [CrossRef],[وب علوم ®] 

155. * Vance، K.، Sutter، M.، Perrin، P.، & Heesacker، M. (2015). رسانه ها عینیت جنسی زنان ، پذیرش افسانه تجاوز و خشونت بین فردی است. مجله تجاوز، بدرفتاری و تروما، 24 (5)، 569-587. دوی:

10.1080/10926771.2015.1029179 [تیلور و فرانسیس آنلاین][وب علوم ®] 

156. * Vandenbosch، L.، & Eggermont، S. (2012). درک عینیت جنسی: یک رویکرد جامع درمقابل مواجهه با رسانه ها و درونی سازی دختران از آرمان های زیبایی ، عینیت بخشیدن به خود و نظارت بر بدن. مجله ارتباطات، 62 (5)، 869-887. دوی:

10.1111 / jcom.2012.62.issue-5 [CrossRef][وب علوم ®] 

157. * Vandenbosch، L.، & Eggermont، S. (2013). جنسی شدن پسران نوجوان: قرار گرفتن در معرض رسانه ها و درونی سازی ایده آل های ظاهری پسر ، عینیت بخشیدن به خود و نظارت بر بدن. مردان و مردانگی، 16 (3)، 283-306. دوی:

10.1177 / 1097184X13477866 [CrossRef][وب علوم ®] 

158. * Vandenbosch، L.، & Eggermont، S. (2015). نقش رسانه های جمعی در رفتارهای جنسی نوجوانان: بررسی ارزش تبیینی روند سه مرحله سازی عینیت از خود. آرشیو رفتارهای جنسی، 44 (3)، 729-742. دوی:

10.1007/s10508-014-0292-4 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

159. * Vandenbosch، L.، Muise، A.، Eggermont، S.، & Impett، EA (2015). تلوزیون واقعیت جنسی کردن: ارتباطات با خصوصیات ذهنی و خصوصیات دولتی. تصویر بدن، 13، 62-66. دوی:

10.1016 / j.bodyim.2015.01.003 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

160. * Wack، E.، & Tantleff-Dunn، S. (2008). Cyber ​​sexy: بازی الکترونیکی و برداشت از جذابیت در میان مردان سن دانشگاه. تصویر بدن، 5 (4)، 365-374. دوی:

10.1016 / j.bodyim.2008.06.003 [CrossRef][PubMed][وب علوم ®] 

161. واليس س. (2011). انجام جنسیت: تجزیه و تحلیل محتوا نمایش جنسیت در ویدیو های موسیقی. نقشهای جنسیتی، 64 (3-4)، 160-172. دوی:

10.1007/s11199-010-9814-2 [CrossRef][وب علوم ®] 

162. * بخش، LM (2002). آیا قرار گرفتن در معرض تلویزیون بر نگرش ها و مفروضات بالقوه ظهور در مورد روابط جنسی تاثیر می گذارد؟ تایید همبستگی و تجربی. مجله جوانان و نوجوانان، 31 (1)، 1-15. دوی:

10.1023 / A: 1014068031532 [CrossRef][وب علوم ®][CSA] 

163. بخش، LM (2003). درک نقش رسانه های سرگرمی در اجتماعی شدن جنسی جوانان آمریکایی: بررسی تجربی پژوهش. نقد توسعه، 23 (3)، 347-388. دوی:

10.1016/S0273-2297(03)00013-3 [CrossRef][وب علوم ®] 

164. Ward، LM، & Friedman، K. (2006). استفاده از تلویزیون به عنوان راهنما: ارتباط بین تماشای تلویزیون و نگرش ها و رفتارهای جنسی نوجوانان. مجله پژوهش در نوجوانان، 16 (1)، 133-156. دوی:

10.1111 / j.1532-7795.2006.00125.x [CrossRef],[وب علوم ®] 

165. Ward، LM، Hansbrough، E.، & Walker، E. (2005). مشارکت در مواجهه با ویدئو موسیقی در جنسیت و برنامه های جنسی نوجوانان سیاه پوست. مجله تحقیقات نوجوانان، 20، 143-166. دوی:

10.1177/0743558404271135 [CrossRef][وب علوم ®] 

166. Ward، LM، Rivadeneyra، R.، Thomas، K.، Day، K.، & Epstein، M. (2012). ارزش زن: تحلیل عرفان جنسی زنان سیاه پوست در موزیک ویدیو. در E. Zurbriggen & T.-A. رابرتز (ویراستاران) ، جنسیت دختران و دختران: علل، پیامدها و مقاومت (ص. 39-62). نیویورک، نیویورک: انتشارات دانشگاه آکسفورد.

167. * Ward، LM، Seabrook، RC، Manago، A.، & Reed، L. (2016). سهم رسانه های متنوع در خودجنسی سازی در میان زنان و مردان در دوره کارشناسی. نقشهای جنسیتی، 74 (1)، 12-23. doi: 10.1007 / s11199-015-0548-z [وب علوم ®]

168. * Ward، LM، Vandenbosch، L.، & Eggermont، S. (2015). تأثیر مجلات مردانه در عینیت و عقاید خواستگاری پسران نوجوان. مجله نوجوانی، 39، 49-58. دوی:

10.1016 / j.adolescence.2014.12.004 [CrossRef],[PubMed][وب علوم ®] 

169. * Wookey، M.، Graves، N.، & Butler، JC (2009). تأثیرات یک ظاهر سکسی بر توانایی درک شده زنان. مجله روانشناسی اجتماعی، 149 (1)، 116-118. دوی:

10.3200 / SOCP.149.1.116-118 [تیلور و فرانسیس آنلاین][PubMed][وب علوم ®] 

170. رایت، PJ (2009). پیام های اجتماعی شدن جنسی در رسانه های عمومی رسانه های عمومی سرگرمی: بررسی و سنتز.جنسیت و فرهنگ، 13، 181-200. دوی:

10.1007/s12119-009-9050-5 [CrossRef] 

171. * Wright، PJ، & Tokunaga، RS (2015). مصرف رسانه ای عینیت بخشیدن مردان ، عینیت بخشیدن به زنان و نگرش های حمایت کننده از خشونت علیه زنان. آرشیو رفتارهای جنسی. پیشرفته انتشار آنلاین. دوی:

10.1007/s10508-015-0644-8[CrossRef] 

172. * Yao، M.، Mahood، C.، & Linz، D. (2009). پرایمینگ جنسی ، کلیشه های جنسیتی و احتمال آزار و اذیت جنسی: بررسی اثرات شناختی انجام یک بازی ویدیویی صریح جنسی. نقشهای جنسیتی، 62، 77-88. دوی:

10.1007/s11199-009-9695-4 [CrossRef],[PubMed][وب علوم ®] 

173. Zurbriggen، E. (2013). هدفگذاری، خودآزمایی و تغییر اجتماعی. مجله روانشناسی اجتماعی و سیاسی، 1، 188-215. دوی:

10.5964 / jspp.v1i1.94 [CrossRef] 

174. * Zurbriggen، E.، Ramsey، L.، & Jaworski، B. (2011). عینی سازی خود و شریک زندگی در روابط عاشقانه: ارتباط با مصرف رسانه و رضایت از رابطه. نقشهای جنسیتی، 64، 449-462. دوی:

10.1007/s11199-011-9933-4 [CrossRef],[PubMed][وب علوم ®]