کنترل بیش از حد در تحقیقات پورنوگرافی: Let it Go، Let it Go… (2021) توسط Paul J. Wright

رایت ، PJ آرش سکس بهوان شماره ۱۰۲۹، 387-392 (2021). https://doi.org/10.1007/s10508-020-01902-9

"ولش کن ، ولش کن

دیگر نمی توان آن را نگه داشت

ولش کن ، ولش کن

برگرد و در را محکم بزن »(السا - دیزنی منجمد)

حکمت خود پنداری السا برای رها کردن تلاش های خود برای کنترل بیش از حد ، اولین بار که تماشا کردم ، به عنوان یک درس مهم زندگی من را تحت تأثیر قرار داد منجمد با خواهرزاده ها و برادرزاده هایم من امیدوارم که دختر جوان خودم (کمی بیش از یک سال) و اولین بار شنونده آن باشم منجمد آهنگ های این هفته) همچنین می تواند اصل مهم رها کردن را یاد بگیرد.

مقاله اخیر کوهوت ، لندریپت و استولهوفر (2020) در مورد پورنوگرافی و پرخاشگری جنسی به من یادآوری کرد که من می خواستم حداقل چند سالی باشد که در مورد استفاده از متغیرهای "کنترل" همان را به محققان پورنوگرافی همکار خود پیشنهاد می کنم. پری ، ارتباطات شخصی ، 26 ژوئن 2018). به طور خاص ، هدف از این نامه تشویق همکاران من برای "رها کردن" و "محکم بستن" رویکرد غالب در درمان متغیرهای سوم در تحقیقات اثرات پورنوگرافی (به عنوان مثال ، مفهوم غالب متغیرهای سوم به عنوان مخلوط های بالقوه ، به جای پیش بینی ، واسطه یا تعدیل کننده).

من چندین مشکل را با رویکرد فعلی بیان می کنم. من کارهای خودم را به عنوان تصویرسازی خاص متهم می کنم ، نه اینکه نام دیگران را با نام بگذارم ، زیرا من نیز مقصر بیش از حد کنترل شده ام. از آنجا که من دوست ، همکار وابسته موسسه Kinsey و همکار Stulhofer هستم (Milas، Wright، and Stulhofer، 2020؛ Wright & Stulhofer، 2019) ، و چون مقاله وی آخرین درخواست انگیزه این نامه بود ، من همچنین از کوهوت و دیگران استفاده می کنم . (2020) به عنوان یک مثال خاص که با آن می توانم نظرات خود را نشان دهم. هدف من تشویق روشهای تحقیقاتی است که درک ما از تأثیرات پورنوگرافی را تسهیل می کند ، نه تحریک یا تحریک. من معتقدم این امر به بهترین وجه از طریق ارزیابی سازنده از خود و دوستانش حاصل می شود ، نه از شخص ناشناخته دیگران.

رویکرد فعلی و مشکلات آن

تحقیقات اثرات پورنوگرافی زیرمجموعه تحقیقات تأثیرات رسانه ای است ، جایی که دانشمندان علوم اجتماعی از روش های کمی برای بررسی تأثیر پورنوگرافی بر باورها ، نگرش ها و رفتارهای کاربران استفاده می کنند (رایت ، 2020a). من به سختی توصیه می کنم که یک روش موثرتر برای آشنایی کامل (و خسته کننده ، از نظر جسمی و ذهنی) با یک مجموعه تحقیق نسبت به انجام بررسی های داستانی منظم (به عنوان مثال ، رایت ، 2019 ، 2020a ؛ رایت و Bae ، 2016) و متاآنالیزها (به عنوان مثال ، رایت و توکوناگا ، 2018 ؛ رایت ، توکوناگا و کراوس ، 2016 ؛ رایت ، توکوناگا ، کراوس و کلان ، 2017). از طریق چنین سنتزهای ادبیات ، من مشاهده کرده ام که (1) اکثریت قریب به اتفاق مطالعات اثرات پورنوگرافی از 1990s با استفاده از روش های نظرسنجی انجام شده است و (2) الگوی تحلیلی غالب در این مجموعه از تحقیقات این است که آیا استفاده از پورنوگرافی مورد استفاده قرار می گیرد (X) هنوز با برخی از اعتقادات ، نگرش یا رفتار ارتباط دارد (Y) پس از تنظیم آماری برای لیستی از متغیرهای "کنترل" که همیشه در حال افزایش و بیشتر است (Zبرای همیشه).

در اینجا فقط چند نمونه از متغیرهایی وجود دارد که محققان ضروری دانسته اند که به عنوان گروه کنترل شامل شوند: تجربه جنسی ، وضعیت بلوغ ، سن ، وضعیت رابطه ، گرایش جنسی ، جنسیت ، تحصیلات ، وضعیت اقتصادی اقتصادی ، نژاد ، برداشت از متون مذهبی ، ارتباط عاطفی با مراقب ، قرار گرفتن در معرض خشونت همسر ، مصرف مواد ، وضعیت تأهل ، وابستگی سیاسی ، ساعات کار در هفته ، وضعیت تأهل والدین ، ​​میل جنسی ، هویت قومی ، ضد اجتماعی ، علائم افسردگی ، علائم PTSD ، رضایت از رابطه ، وابستگی به همسالان ، گفتگوی جنسی با همسالان ، دلبستگی به والدین ، ​​تماشای تلویزیون ، کنترل والدین ، ​​تجربه جنسی همسالان ، جستجوی احساس ، جستجوی احساس جنسی ، رضایت از زندگی ، پیشینه خانوادگی ، عزت نفس جنسی ، ابراز وجود جنسی ، نگرش نسبت به اجبار جنسی ، سن دوستان ، ادغام اجتماعی ، استفاده از اینترنت ، مشاهده ویدیو موسیقی ، وابستگی مذهبی ، طول رابطه ، سابقه مهاجرت ، زندگی در یک شهر بزرگ سال ، اشتغال والدین ، ​​سیگار کشیدن ، سابقه سرقت ، ترك تحصیل ، مشكلات رفتاری در مدرسه ، سن اولین جنسی ، فعالیت دوست یابی ، دروغ گفتن ، تقلب در آزمون ها ، جهت گیری مقایسه اجتماعی ، موقعیت جغرافیایی محل سكونت ، دفعات استمنا، ، حضور در خدمات مذهبی ، جنسی رضایت ، رضایت از تصمیم گیری ، تعداد فرزندان ، هرگز طلاق گرفته ، وضعیت اشتغال ، تعداد دوستان مذهبی ، فراوانی رابطه جنسی در هفته گذشته و ثبت نام در یک مدرسه متوسطه دوم.

باز هم – اینها فقط چند نمونه است.

منطق (ظاهری) زیربنای رویکرد فعلی این است که پورنوگرافی ممکن است منبع واقعی تأثیر اجتماعی نباشد. بلکه برخی از متغیرهای سوم ممکن است باعث شوند افراد هم پورنوگرافی مصرف کنند و هم اعتقاد ، نگرش یا رفتار مورد نظر را بیان کنند / درگیر شوند. تعداد کمی از نویسندگان ، صریحاً مشخص می کنند که چگونه هر متغیری که به عنوان شاهد انتخاب می کنند ، می تواند هم باعث مصرف پورنوگرافی شود و هم نتیجه مورد مطالعه. گاهی اوقات ، یک جمله کلی (گاهی اوقات با استناد ، گاهی بدون) بیان می شود که تحقیقات قبلی متغیرها را به عنوان مخلوط بالقوه شناسایی کرده است و به همین دلیل آنها گنجانده شده اند. در مواقع دیگر ، توضیحی غیر از ذکر متغیرهای مختلف کنترل ارائه نمی شود. یافتن مطالعاتی که یک دیدگاه نظری خاص را به عنوان توجیه انتخاب کنترل ها تعیین کنند بسیار دشوار است (بعداً در مورد این موضوع بعداً). حتی نادرتر است که می توان تحقیقی را توجیه کرد که چرا متغیرها به جای پیش بینی ها ، واسطه ها یا تعدیل کنندگان به عنوان کنترل مدل شده اند (من اعتقاد ندارم که من چنین چیزی را دیده ام).

همانطور که قول داده شده بود ، اعتراف می کنم که من نیز در چندین مطالعه باتری کنترل ناموجه وارد کرده ام. به عنوان یک نمونه ، در رایت و فانک (2014) ، من هفت متغیر کنترلی را شامل کردم که هیچ توجیهی بیش از این جمله که "تحقیقات قبلی" نشانگر "اهمیت کنترل" برای آنها بود ، (ص 211). به عنوان مثالی دیگر ، در توکوناگا ، رایت و مک کینلی (2015) من 10 متغیر کنترل را در بر گرفتم که تنها توجیه آنها این بود که "متغیرهای بالقوه مخدوش کننده" پیشنهاد شده "در تحقیقات قبلی" بودند (ص 581). در دفاع از خود ، حداقل من واقعاً "تحقیقات قبلی / قبلی" را ذکر کردم که این متغیرها را پیشنهاد کرده بود ...

به طور خلاصه ، وقتی فضای تحقیق درباره اثرات پورنوگرافی به طور کلی در نظر گرفته می شود ، ادعای من این است که گنجاندن کنترل ها یک نظم ، ناسازگار ، نظریه ای و بیش از حد است. بهترین حدس من این است که محققان یا کنترلهایی را شامل می شوند زیرا محققان قبلی این کار را انجام داده اند ، آنها معتقدند ویراستاران یا بازرسان انتظار این را دارند (Bernerth & Aguinis، 2016) یا اینکه آنها قربانی "افسانه شهری روش شناختی" شده اند که "روابط با متغیرهای کنترل به حقیقت نزدیک تر از بدون متغیرهای کنترل است »(اسپکتور و برانیک ، 2011 ، ص 296). من می دانم که در اوایل کارم هر یک از این موارد برای من صدق می کرد.

مشکلات این "همه چیز به جز روش ظرفشویی آشپزخانه" برای کنترل شمول متغیر (بکر ، 2005 ، ص 285) چندین برابر است. اما دو موردی که بیشترین ارتباط را با نحوه استفاده از کنترل ها در ادبیات جلوه های پورنوگرافی دارند:

  1. احتمال افزایش خطای نوع II به دلیل واریانس واقعی که از همبستگی نتایج-پورنوگرافی جدا شده است (بکر ، 2005). بکر همچنین خاطرنشان می کند که اگر کنترل ها با پیش بینی کننده مرتبط باشند ، اما خطاهای نوع I می توانند افزایش پیدا کنند. با این حال ، من از این مسئله به عنوان مشکلی در ادبیات اثرات پورنوگرافی آگاهی ندارم. همیشه این س isال وجود دارد که آیا بعد از کنترل ، رابطه متغیر آماری- پورنوگرافی از نظر آماری معنادار است؟ Zتبلیغات infinitum.
  2. احتمال کاملاً از دست رفته و / یا سو mis تفاهم در مورد "اثرات پیشینی - زمینه ها" واقعی در پورنوگرافی - نتیجه پویایی که به طرز چشمگیری افزایش می یابد (کمپبل و کوهوت ، 2017 ، ص 8). پیشرفت دانش نه تنها متوقف می شود بلکه هر زمان که واریانس نادرست به "مخدوش کننده" نسبت داده شود ، هنگامی که متغیر سوم ، در حقیقت ، یک پیش بینی ، واسطه یا ناظر در روند اثرات پونوگرافی باشد ، مبهم می شود (Spector & Brannick، 2011). تا حدودی به همین دلیل است که میهل (1971) رویکرد فعلی متغیرهای سوم را در ادبیات اثرات پورنوگرافی (به عنوان مثال ، با اکثریت به عنوان کنترل ، نه پیش بینی کننده ها ، واسطه ها یا تعدیل کنندگان) به عنوان "معاون روش شناختی" که منجر به "فاحش استنباط غلط »(ص 147).

این مشکلات گاهی اوقات می توانند یکدیگر را مرکب کنند. به عنوان مثال ، اگر آنچه كه در واقع واسطه است به عنوان كنترل مدلسازی شود ، سو mis تفاهم فرآیندی و احتمال خطای نوع II در مورد همبستگی جزئی پورنوگرافی و نتیجه تهی که اکنون به طور فزاینده ای افزایش می یابد ، افزایش می یابد.

دینداری و جستجوی احساس نمونه های بارز آن هستند. این متغیرها به عنوان مخلوط های احتمالی که باید "کنترل" شوند ، مسلم است ، در حقیقت ، شواهدی وجود دارد که آنها بخشی از روند اثرات پورنوگرافی هستند. پری (2017 ، 2019 ؛ همچنین به پری و هیوارد ، 2017 مراجعه کنید) در چندین مطالعه طولی در نمونه های مختلف یافته است که مشاهده پورنوگرافی پیش بینی می کند کاهش دینداری برای بزرگسالان و بزرگسالان باشد. بنابراین ، به جای آنکه ارتباط دین و مذهب باعث ایجاد مخلوطی بین مثلاً استفاده از پورنوگرافی و نگرش تفریحی نسبت به رابطه جنسی شود (به عنوان مثال ، پیتر و والکنبورگ ، 2006) ، ممکن است یک واسطه باشد (پورنوگرافی → کاهش دینداری → نگرش های مطلوب تر به رابطه جنسی تفریحی)

جستجوی احساس نیز به عنوان صفتی تغییرناپذیر مفهوم یافته است که فقط می تواند روابط پورنوگرافی و نتیجه را مغشوش کند. روایت مسلم این است که جستجوی احساس می تواند بر مصرف پورنوگرافی تأثیر بگذارد و (نتیجه خطر جنسی را در اینجا وارد کنید) و بنابراین باعث ایجاد سردرگمی می شود ، اما تحت تأثیر مصرف پورنوگرافی نمی تواند تأثیر بگذارد. با این وجود سابقه تجربی خلاف این را نشان می دهد. به طور کلی در حوزه رسانه های جنسی ، استولمیلر ، جرارد ، سارجنت ، ورث و گیبونز (2010) در مطالعه طولی چهار موج و چند ساله خود در مورد نوجوانان دریافتند که مشاهده فیلم با درجه R پیش بینی احساسات بعدی را پیش بینی می کند ، در حالی که احساسات قبلی بعداً مشاهده فیلم با رتبه R را پیش بینی نکرد. استول میلر و همکاران توجه داشته باشید که نتایج آنها "شواهدی تجربی از تأثیر رسانه های محیطی در جستجوی احساسات فراهم می کند" (ص 1). تجزیه و تحلیل بعدی این داده ها با تمرکز بر محتوای جنسی به طور خاص نشان داد که قرار گرفتن در معرض محتوای جنسی افزایش احساس جستجو را پیش بینی می کند ، که به نوبه خود رفتار جنسی پرخطر را پیش بینی می کند (اوهارا ، گیبونز ، جرارد ، لی و سارجنت ، 2012). به طور خاص در حوزه پورنوگرافی ، متاآنالیز اخیر ما در مورد پورنوگرافی و رابطه جنسی بدون کاندوم به صراحت آزمایش کرد که آیا جستجوی احساس بهتر است که به عنوان یک سردرگمی یا یک واسطه تصور شود (توکوناگا ، رایت و ونگیل ، 2020). این داده ها از یک مفهوم سازی میانجیگری پشتیبانی می کنند ، نه یک مفهوم سازی مغشوش.

همچنین تصور بر این است که نگرشهای جنسی "موجود" باعث مخدوش کردن انجمنهای رفتار جنسی - پورنوگرافی می شود. با این حال ، با استفاده از چهار مثال ملی احتمال بزرگسالان ، دو معیار مصرف پورنوگرافی ، دو معیار نگرش جنسی و دو معیار رفتار جنسی ، در مطالعه اخیر متوجه شدم كه نگرش های جنسی پورنوگرافی را اشتباه نمی گیرد - انجمن های رفتار جنسی. آنها آنها را واسطه قرار دادند (پورنوگرافی ، نگرشهای جنسی ، رفتار جنسی) (رایت ، 2020 ب). به همین ترتیب ، متاآنالیز ما در مورد پورنوگرافی و ادبیات جنسی غیرشخصی نشان داد که پورنوگرافی با استفاده از نگرش های جنسی غیر شخصی از رفتار جنسی غیر شخصی پیش بینی شده استفاده می کند (به عنوان مثال ، نگرش های جنسی غیر شخصی یک واسطه بود). هیچ مدرکی برای پیش بینی اینکه روابط بین پورنوگرافی و رفتار جنسی غیر شخصی توسط نگرش های جنسی اشتباه گرفته شود یافت نشد (Tokunaga ، Wright و Roskos ، 2019).

اما متغیرهای خاصی - به عنوان مثال ، اطلاعات جمعیتی - مطمئناً فقط باید مخلوط باشند ، ممکن است پاسخ داده شود. من پیشنهاد می کنم که حتی متغیرهای "جمعیتی" نیز به دقت ارزیابی شوند. جهت گیری جنسی را در نظر بگیرید ، متغیری که به عنوان کنترل در ادبیات اثرات پورنوگرافی مسلم تلقی می شود. داده های مصاحبه کاملاً واضح است که پورنوگرافی می تواند بر آگاهی و بیان هویت متنوع جنسی تأثیر بگذارد. به عنوان مثال ، مردی در مطالعه Giano (2019) در مورد چگونگی شکل دادن تجارب جنسی آنلاین به هویت مردان همجنسگرا اظهار داشت:

به یاد دارم اولین بار که به یک سایت پورنوگرافی همجنسگرایان رفتم و دیدم دو مرد در حال رابطه جنسی هستند. به یاد دارم که فکر می کردم اگر همجنسگرا نبودم نباید روشن می شدم ، اما این کار را کردم. در همان لحظه بود که فهمیدم این واقعی است - من همجنسگرا هستم. به همان اندازه هیجان انگیز و ترسناک بود. (ص 8)

به همین ترتیب ، باند ، هفنر و دروگوس (2009) گزارش دادند كه "مردان جوان در مرحله قبل از آمدن از پورنوگرافی اینترنتی برای درک و رشد احساسات همجنس خود استفاده می کنند" (ص 34).

به طور خلاصه ، با رویکرد فعلی برای کنترل در ادبیات اثرات پورنوگرافی ، (1) "ممکن است قدرت کاهش یابد [که] می تواند منجر به خطای نوع II شود (بکر ، 2005 ، ص 287) و (2)" امکان پذیر است که [متغیرهای سوم به صورت کنترل شده مدل سازی می شوند] در شبکه روابطی که محقق در حال مطالعه آن است ، نقشی اساسی و نه غیرمستقیم بازی می کنند "، اما ما متاسفانه از این موضوع بی اطلاع هستیم (بکر و همکاران ، 2016 ، ص 160).

کوهوت و همکاران (2020) نتایج حاصل از مصرف پورنوگرافی و پرخاشگری جنسی را از دو نمونه از مردان نوجوان گزارش کرد. انتخاب و توجیه کنترل ها از الگوی غالب در ادبیات اثرات پورنوگرافی پیروی می کند و نکته اصلی تأکید من نیست. مانند بسیاری دیگر ، از جمله من (به استثنا به Tokunaga et al.، 2019 و Wright، 2020b مراجعه کنید) ، آنها هیچ نظریه ای را به عنوان راهنمای شناسایی کنترل ها شناسایی نکردند. آنها به سادگی از سوگ قبلی خود (Baer، Kohut، and Fisher، 2015) در مورد مطالعات قبلی "عدم پاسخگویی در مورد اختلافات احتمالی" (ص 2) استناد کردند و شروع به ذکر چندین متغیر کردند که مطالعات قبلی با استفاده از پورنوگرافی مرتبط دانسته بودند یا پرخاشگری جنسی (به عنوان مثال ، جستجوی احساس ، تکانشگری ، میل جنسی). از آنجا که تعداد متغیرهایی که مطالعات قبلی نشان داده اند با استفاده از پورنوگرافی یا پرخاشگری جنسی ارتباط دارد ، به راحتی صدها نفر است ، مشخص نیست که چگونه پنج متغیر کنترلی ذکر شده در دریای احتمالات مشخص شده اند.

در نهایت ، کوهوت و همکاران بخش خود را در مورد کنترل با این استدلال که ورود آنها آزمایش دقیق تری را ارائه می دهد ، بدون این که شامل شوند: "عدم کنترل سازه هایی که به طور مشترک بر استفاده از پورنوگرافی و پرخاشگری جنسی تأثیر می گذارند ، می تواند بر تخمین تأثیرات فعال پورنوگرافی تأثیر بگذارد. در پرخاشگری جنسی استفاده کنید "(ص 3). هیچ اشاره ای به این احتمال نشده است كه این "مخدوش" ها در واقع می توانند واسطه باشند (به عنوان مثال ، احساس جویی - مصرف پورنوگرافی با افزایش احساس جستجو ، كه متعاقباً تجاوز جنسی را افزایش می دهد) یا تعدیل كنندگان (به عنوان مثال ، تکانشگری - مصرف پورنوگرافی پیش بینی پرخاشگری جنسی ، اما فقط برای مردانی که تکانه دارند). همچنین هیچ اشاره ای به "توصیه های بهترین روش برای استفاده از متغیر کنترل" از Bernerth and Aguinis (2016) که "Stop" و نه اگر تنها دلیل منطبق بر این موارد (1) "برای ارائه آزمونهای محافظه کارانه یا دقیق فرضیه های من" یا (2) "از کنترلها استفاده کنید" زیرا تحقیقات قبلی روابط تجربی بین این متغیر و متغیرهای مطالعه من را یافته است (ص 273).

با این حال ، اگرچه مشکل ساز بود ، اما در نهایت کنترل های خاص یا منطق ورود آنها در این مطالعه خاص نبود که در نهایت من را به نوشتن (نهایی) نوشتن این نامه سوق داد. همانطور که اعتراف کردم ، در همین زمینه مقصر بوده ام. خیر ، نقطه اوج اظهارات کوهوت و همکاران در مورد فراتحلیل ما در مورد پورنوگرافی و رفتار پرخاشگرانه جنسی بود (رایت و همکاران ، 2016) در رابطه با متاآنالیز اخیر فرگوسن و هارتلی (2020). با توجه به اینکه تأثیر و اهمیت متاآنالیزها به طور قابل توجهی بیشتر از هر مطالعه ای است ، این جملات انگیزه نهایی برای نوشتن بودند.

کوهوت و همکاران (2020 ، ص 15) اظهار داشت که استفاده از متاآنالیز در استفاده از همبستگی های دو متغیره (به جای متغیر سوم با هم تعدیل شده) منجر به "احتمالاً افزایش [انجمن های کانونی]" شد [متوجه شدیم که استفاده از پورنوگرافی یک پیش بینی قوی برای هم پرخاشگری جنسی کلامی و هم جسمی]. آنها ادامه می دهند که "مشاهدات آنها درباره وابستگی بیش از حد رایت و همکاران به اندازه های متورم شده توسط یافته های متاآنالیز اخیر تأیید می شود که نشان می دهد به محض محاسبه صحیح متغیرهای کنترل ، استفاده از پورنوگرافی بدون خشونت عموماً مرتبط نیست با پرخاشگری جنسی (فرگوسن و هارتلی ، 2020) "(ص ​​16).

دو عنصر از این اظهارات تاسف بار نیاز به جبران دارد.

اولاً ، این مفهوم که همبستگی های دو متغیره "باد" می شوند در حالی که همبستگی های تعدیل شده متغیر نشان دهنده ماهیت واقعی رابطه مورد نظر است ، تصویری کلاسیک از مغالطه ای است که اسپکتور و برانیک (2011) "اصل تصفیه" نامیدند:

این باور ضمنی که کنترل های آماری می توانند برآورد دقیق تری از روابط بین متغیرهای مورد علاقه ایجاد کنند ، که ما آن را "اصل تصفیه" می نامیم ، بسیار گسترده است و در عمل آنقدر پذیرفته شده است ، که ما استدلال می کنیم این یک افسانه شهری روش شناختی است - چیزی بدون س acceptedال پذیرفته شده است زیرا محققان و بازرسان آثار آنها اغلب مورد استفاده قرار گرفته اند ، زیرا صحت رویکرد را زیر سوال نمی برند. (ص 288)

Meehl (1971) این را در مورد این تصور غلط گفت که گنجاندن متغیرهای کنترل منجر به نتیجه گیری دقیق تر در مورد ماهیت XY انجمن مورد نظر:

نمی توان یک قاعده روش شناختی را ایمن خواندن آن دانست ، درصورتی که احتمال جعل جعل وجود دارد ، مگر اینکه فلسفه عجیبی از علم داشته باشیم که می گوید به اشتباه می خواهیم نظریه های خوب را کنار بگذاریم. (ص 147)

من ادعا می کنم که نظریه هایی که برای پیش بینی استفاده از پورنوگرافی استفاده شده است ، احتمال پرخاشگری جنسی را افزایش می دهد (به عنوان مثال ، شرطی سازی کلاسیک ، یادگیری عملی ، مدل سازی رفتاری ، برنامه نویسی جنسی ، فعال سازی سازه ، قدرت جنسیتی) نظریه های خوبی است که نباید به اشتباه به دلیل کاربرد گسترده متاسفانه اصل تصفیه در تحقیقات اثرات پورنوگرافی ، آن را کنار بگذارید.

این مستقیماً به دومین عنصر تأسف آور این گفته ها پی می برد. به گفته کوهوت و همکاران (2020) ، "متغیرهای کنترل به درستی محاسبه می شوند" توسط فرگوسن و هارتلی (2020). همانطور که کوهوت و همکاران توضیح ندهید که چرا آنها استفاده از کنترلهای فرگوسن و هارتلی را "مناسب" می دانند ، ما باید مستقیماً به منبع مراجعه کنیم. با انجام این کار ، فرد سردرگم می شود که چگونه کوهوت و دیگران. لیست کنترل های فرگوسن و هارتلی را "مناسب" ارزیابی کرد ، زیرا چنین لیستی ارائه نشده است. تنها اشاره خاص به كنترل ها مربوط به شاخص "تجزيه و تحليل بهترين شيوه ها" است كه در آن به مطالعاتي كه براي "بهداشت روان" ، "محيط خانواده" و "جنسيت" تنظيم شده اند ، "1 امتياز" داده مي شود (ص 4). آنچه یافت می شود ، اطمینان بلاغی مكرر از جانب فرگوسن و هارتلی است كه كنترل های غیرمفید و غیرقابل توضیح آنها "از لحاظ نظری مرتبط هستند". آنچه همچنین یافت شد این است که "ضرایب رگرسیون استاندارد (βs)" استفاده شده در فراتحلیل آنها "از محافظه کارترین مقدار محاسبه شده اند (به عنوان مثال شامل بیشترین تعداد کنترل های مربوط به تئوری)" (ص 3).

قبل از اینکه دوباره به این سlingال بپردازیم که فرگوسن و هارتلی (2020) از چه تئوری یا نظریه هایی برای شناسایی کنترلهای "نظری مرتبط" استفاده کرده اند (از آنجا که هیچ نظریه شناسایی در مقاله آنها ذکر نشده است) ، در اینجا چند جمله از روش شناسان مربوط به جدا کردن وجود دارد "محافظه کارترین ارزش" برای تجزیه و تحلیل:

ما از این دیدگاه رایج مستثنا می شویم که تعداد بیشتری CV [متغیرهای کنترل] یک روش روش شناختی بهتر ، دقیق تر از در نظر گرفتن CV کمتر یا بدون آن است. این دیدگاه بر این فرض نادرست استوار است که افزودن CV لزوماً آزمونهای محافظه کارانه تری از فرضیه ها ایجاد می کند و روابط واقعی بین متغیرهای مورد علاقه را نشان می دهد. (بکر و همکاران ، 2016 ، ص 159)

بسیاری از محققان تصور می كنند كه افزودن كنترل ها محافظه كارانه است و احتمالاً به نتیجه ای دست می یابد كه دست كم به حقیقت نزدیك است تا حذف آنها. همانطور که میهل (1971) متذکر شد ، این عمل بسیار محافظه کارانه نیست. در واقع در بسیاری از موارد کاملاً بی پروا است. (اسپکتور و برانیک ، 2011 ، ص 296)

پاسخ دوم که همچنین باید کنترل کنترل را متوقف کند منطق آزمونهای محافظه کارانه ، دقیق یا دقیق "فرضیه های مطالعه را احاطه کرده است. این یک مغالطه است که در ابتدا سالها پیش برطرف شده است (میل ، 1971 ؛ اسپکتور و برانیک ، 2011) با شواهد انباشته کافی در حال حاضر برای نتیجه گیری اینکه از نظر کنترل آماری هیچ چیز محافظه کارانه یا دقیق وجود ندارد (کارلسون و وو ، 2012). (Bernerth & Aguinis، 2016، p. 275)

به طور خلاصه ، نتیجه گیری اینکه چطور لیست وجود نداشتن کنترلهای فرگوسن و هارتلی به عنوان "مناسب" تعیین شده است دشوار است مگر اینکه با فرض متاسفانه معمول "کنترل بیشتر = نتیجه دقیق تر" هدایت شود.

و سرانجام ، به این س backال که آیا با اطمینان خاطر فرگوسن و هارتلی (2020) باید اطمینان حاصل کنیم که کنترلهایی که آنها در متاآنالیز خود داشتند از نظر تئوری استخراج شده اند؟ از آنجا که ، همانطور که اشاره کردم ، آنها نه لیست کاملی از کنترلها را ارائه می دهند و نه تئوری یا نظریه هایی که برای شناسایی این کنترلها در مطالعات اولیه ای که متاآنالیز کرده اند مورد استفاده قرار گرفته است ، من مطالعات مشترک در متاآنالیز ما را جستجو کردم (رایت و همکاران) ، 2016) برای کلمات "کنترل" ، "سردرگمی" ، "متغیر" و "نظریه" برای دیدن اینکه آیا نظریه ای برای هدایت انتخاب کنترل ها در این مطالعات اولیه نامگذاری شده است. من هیچ مدرکی پیدا نکردم که نشان دهد این مطالعات از تئوری برای هدایت انتخاب کنترلها استفاده کرده اند (متغیرهای سوم در مدل مدل تلاقی [به عنوان مثال ، مالاموت ، آدیسون و کاس ، 2000] گاهی به عنوان کنترل و بار دیگر به عنوان تعدیل کننده مدل می شوند). یک "بهترین روش" کلیدی برای استفاده از متغیرهای کنترلی که در همه متدولوژیست های متغیر کنترلی که قبلا ذکر شده بودند ، معمول است ، راهنمایی صریح نظریه است. بدون آن ، استفاده از کنترل ها به احتمال زیاد منجر به خطاهای نوع II و یا اشتباه در مشخصات مدل می شود.

توصیه

از اینجا کجا برویم؟ دو احتمال وجود دارد. من با اولویت دوم خود شروع می کنم.

یک احتمال این است که محققان تأثیرات پورنوگرافی همچنان به کنترل "ایجاد مخلوط احتمالی" ادامه دهند ، اما این کار را با توجه به توصیه های بهترین روش از متدولوژیست های متغیر کنترل انجام می دهند (به عنوان مثال ، بکر و همکاران ، 2016 ؛ برنرت و آگوئینیس ، 2016 ؛ اسپکتور و برانیک ، 2011). اینها شامل گزارش دادن نتایج با کنترل و بدون کنترل ، گنجاندن صریح کنترلها در فرضیه ها و س questionsالات تحقیق و قرار دادن کنترل ها با همان استانداردهای قابلیت اطمینان و اعتبار مورد انتظار برای اقدامات کانونی است. من یادآور می شوم که پیشنهاد شماره 1 بکر و همکاران (2016) "وقتی شک دارید ، آنها را کنار بگذارید!"

اولین ترجیح من این است که محققان تأثیرات پورنوگرافی الگوی "اشتباه احتمالی" را کاملا رها کنند و به الگویی بپردازند که ممکن است "پیش بینی ها ، فرآیندها و موارد غیرمترقبه" باشد. به عبارت دیگر ، من ترجیح می دهم به جای اینکه متغیرهای سوم را غیرمرتبط با تأثیرات پورنوگرافی بر عقاید ، نگرش ها و رفتارهایشان بدانیم ، اگر محققان پورنوگرافی متغیرهای سوم را به عنوان پیشینیان ، واسطه ها و تعدیل کنندگان در مدل های علی وارد کنند. این ترجیح با Slater (2015) مدل تقویت مارپیچ (RSM) استفاده از رسانه و اثرات مطابقت دارد:

تجزیه و تحلیل اثرات سنتی رسانه ای سعی در ارزیابی روابط علت و معلولی را با کنترل هرچه بیشتر متغیرهای دیگر که ممکن است در روند علیت دخیل باشند ، برای به حداقل رساندن تهدیدهای متغیر سوم ، علی جایگزین. در مقابل ، RSM نشان می دهد که می توان با ترکیب متغیرهایی ، مانند تفاوت های فردی و تأثیرات اجتماعی به عنوان پیش بینی های استفاده از رسانه ها ، به جای کنترل های آماری ، بینش بیشتری به دست آورد. سپس می توان تأثیر کل استفاده از رسانه را در کل تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم جمع کرد. به عبارت دیگر ، RSM پیشنهاد می کند که تجزیه و تحلیل اثرات سنتی رسانه ، با تلاش برای کنترل متغیرهایی که بخشی از فرایند علی هستند و در واقع متغیرهای سوم نیستند که توضیحات علی رقیب را ارائه می دهند ، در واقع اثرات واقعی را که باید به آنها نسبت داد ، کاهش می دهد. نقش استفاده از رسانه (ص 376)

اگرچه علوم اجتماعی کمتر از سایر روشهای شناخت رفتار انسان بر فرضیات غیرقابل تأیید استوار است ، اما اگر با خود صادق باشیم ، باید تصدیق کنیم که مطالعات ما از پیش فرضهای خاصی پیش می رود که هرگز قابل تأیید یا جعل نیستند تا رضایت 100٪ دانشمندان . من در سال 1979 متولد شدم. دانشمندان علوم اجتماعی وجود داشتند که معتقد بودند پورنوگرافی قبل از تولد من نمی تواند روی کاربران آن تأثیر بگذارد و من تضمین می کنم که وقتی من بروم دانشمندان علوم اجتماعی وجود خواهند داشت (امیدوارم حداقل چهل سال دیگر) که باور کنند یکسان.

در حالی که این یک احتمال وجود دارد که پورنوگرافی تنها حوزه ارتباطی است که پیام ها و معانی آن تأثیر صفر دارند و اینکه هر رابطه ای بین استفاده از پورنوگرافی و عقاید ، نگرش ها و رفتارها همیشه جعلی است و کاملاً به دلیل عامل مستقل و غیرقابل تغییر دیگری است ، من معتقدم که استدلال نظری و شواهد تجربی کافی برای فرض این که چنین نیست وجود دارد. بر این اساس ، من السا را ​​بار دیگر تکرار می کنم و از همکارانم می خواهم "روی برگردانند و در را بکوبند" "آیا پورنوگرافی پس از کنترل سینک ظرفشویی هنوز هم پیش بینی می کند (نتیجه)؟" رویکرد. در عوض ، من می خواهم که توجه خود را به متغیرهای سوم معطوف کنیم که فرکانس و نوع پورنوگرافی مصرفی ، مکانیسم هایی که منجر به نتایج خاص می شوند و افراد و زمینه هایی که این نتایج برای آنها کم و بیش متمایز است.

منابع

  1. Baer، JL، Kohut، T.، & Fisher، WA (2015). آیا استفاده از پورنوگرافی با پرخاشگری جنسی ضد زن ارتباط دارد؟ بررسی مجدد مدل تلاقی با ملاحظات متغیر سوم. مجله کانادایی جنسیت انسانی ، شماره ۱۰۲۹، 160 173. https://doi.org/10.3138/cjhs.242-A6.

مقاله ها   گوگل اسکولار

  1. بکر ، TE (2005). مشکلات بالقوه در کنترل آماری متغیرها در تحقیقات سازمانی: تجزیه و تحلیل کیفی با توصیه ها. روشهای تحقیق سازمانی ، 8, 274 289. https://doi.org/10.1177/1094428105278021.

مقاله ها   گوگل اسکولار

  1. Becker، TE، Atinc، G.، Breaugh، JA، Carlson، KD، Edwards، JR، & Spector، PE (2016). کنترل آماری در مطالعات همبستگی: 10 توصیه اساسی برای محققان سازمانی. مجله رفتار سازمانی ، شماره ۱۰۲۹، 157 167. https://doi.org/10.1002/job.2053.

مقاله ها   گوگل اسکولار

  1. Bernerth، JB، & Aguinis، H. (2016). یک بررسی مهم و بهترین توصیه ها برای کنترل استفاده از متغیرها. روانشناسی کارکنان شماره ۱۰۲۹، 229 283. https://doi.org/10.1111/peps.12103.

مقاله ها   گوگل اسکولار

  1. Bond، BJ، Hefner، V.، & Drogos، KL (2009). روشهای جستجوی اطلاعات در طول رشد جنسی افراد لزبین ، همجنسگرایان و دوجنسگرایان: تأثیر و تأثیرات بیرون آمدن در یک محیط واسطه ای. جنسیت و فرهنگ شماره ۱۰۲۹، 32 50. https://doi.org/10.1007/s12119-008-9041-y.

مقاله ها   گوگل اسکولار

  1. Campbell، L.، & Kohut، T. (2017). استفاده و تأثیرات پورنوگرافی در روابط عاشقانه. نظر کنونی در روانشناسی، شماره ۱۰۲۹، 6 10. https://doi.org/10.1016/j.copsyc.2016.03.004.

مقاله ها   گروه  گوگل اسکولار

  1. Carlson، KD، & Wu، J. (2012). توهم کنترل آماری: کنترل عملکرد متغیر در تحقیقات مدیریت. روشهای تحقیق سازمانی ، 15، 413-435. https://doi.org/10.1177/1094428111428817.
  2. فرگوسن ، سی جی و هارتلی ، RD (2020). پورنوگرافی و پرخاشگری جنسی: آیا فراتحلیل می تواند پیوندی پیدا کند؟ ضربه ، خشونت و سو Ab استفاده. https://doi.org/10.1177/1524838020942754.

مقاله ها   گروه  گوگل اسکولار

  1. Giano، Z. (2019) تأثیر تجربیات آنلاین: شکل گیری هویت مردان همجنسگرا. مجله همجنسگرایی. https://doi.org/10.1080/00918369.2019.1667159.

مقاله ها   گروه  گوگل اسکولار

  1. Kohut، T.، Landripet، I.، & Stulhofer، A. (2020). آزمایش مدل تلاقی ارتباط بین استفاده از پورنوگرافی و پرخاشگری جنسی مردان: ارزیابی طولی در دو نمونه نوجوان مستقل از کرواسی. آرشیو رفتارهای جنسی. https://doi.org/10.1007/s10508-020-01824-6.

مقاله ها   گروه  گوگل اسکولار

  1. Malamuth ، NM ، Addison ، T. ، & Koss ، M. (2000). پورنوگرافی و پرخاشگری جنسی. بررسی سالانه تحقیقات جنسیتی شماره ۱۰۲۹، 26–91. https://web.archive.org/web/20231110052729/https://www.sscnet.ucla.edu/comm/malamuth/pdf/00arsr11.pdf?wptouch_preview_theme=enabled.

مقاله ها   گروه  گوگل اسکولار

  1. Meehl ، P. (1971) سالنامه های دبیرستان: پاسخی به شوارتز. مجله روانشناسی غیر طبیعی ، شماره ۱۰۲۹، 143 148. https://doi.org/10.1037/h0030750.

مقاله ها   گوگل اسکولار

  1. Milas، G.، Wright، P.، & Stulhofer، A. (2020) ارزیابی طولی ارتباط بین استفاده از پورنوگرافی و رضایت جنسی در نوجوانی. مجله تحقیقات جنسیتی شماره ۱۰۲۹، 16 28. https://doi.org/10.1080/00224499.2019.1607817.

مقاله ها   گروه  گوگل اسکولار

  1. O'Hara، RE، Gibbons، FX، Gerrard، M.، Li، Z.، & Sargent، JD (2012). قرار گرفتن در معرض بیشتر محتوای جنسی در فیلم های مشهور اولین جنسیت زودهنگام و افزایش خطر جنسی را پیش بینی می کند. علم روانشناسی شماره ۱۰۲۹، 984 993. https://doi.org/10.1177/0956797611435529.

مقاله ها   گروه  پاب مد سنترال  گوگل اسکولار

  1. پری ، SL (2017). آیا مشاهده پورنوگرافی با گذشت زمان از دینداری می کاهد؟ شواهدی از داده های پانل دو موج. مجله تحقیقات جنسیتی شماره ۱۰۲۹، 214 226. https://doi.org/10.1080/00224499.2016.1146203.

مقاله ها   گروه  گوگل اسکولار

  1. Perry، SL (2019). نحوه استفاده از پورنوگرافی مشارکت در رهبری جماعت را کاهش می دهد. مرور تحقیقات مذهبی شماره ۱۰۲۹، 57 74. https://doi.org/10.1007/s13644-018-0355-4.

مقاله ها   گوگل اسکولار

  1. پری ، SL و هایوارد ، جنرال موتورز (2017). دیدن باور ندارد (باور نمی کند): چگونه مشاهده پورنوگرافی زندگی مذهبی جوانان آمریکایی را شکل می دهد. نیروهای اجتماعی، شماره ۱۰۲۹، 1757 1788. https://doi.org/10.1093/sf/sow106.

مقاله ها   گوگل اسکولار

  1. Peter، J.، & Valkenburg، PM (2006). مواجهه نوجوانان با مواد آنلاین صریح جنسی و نگرشهای تفریحی نسبت به رابطه جنسی. مجله ارتباطات، شماره ۱۰۲۹، 639 660. https://doi.org/10.1111/j.1460-2466.2006.00313.x.

مقاله ها   گوگل اسکولار

  1. Slater، MD (2015). تقویت مدل مارپیچی: تصور کردن رابطه بین قرار گرفتن در معرض محتوای رسانه و توسعه و حفظ نگرش ها. روانشناسی رسانه ، شماره ۱۰۲۹، 370 395. https://doi.org/10.1080/15213269.2014.897236.

مقاله ها   گروه  گوگل اسکولار

  1. Spector، PE، & Brannick، MT (2011). افسانه های شهری روش شناختی: سو mis استفاده از متغیرهای کنترل آماری. روشهای تحقیق سازمانی ، شماره ۱۰۲۹، 287 305. https://doi.org/10.1177/1094428110369842.

مقاله ها   گوگل اسکولار

  1. Stoolmiller، M.، Gerrard، M.، Sargent، JD، Worth، KA، & Gibbons، FX (2010). مشاهده فیلم با درجه R ، رشد در جستجوی احساسات و شروع الکل: اثرات متقابل و تعدیل. پیشگیری علوم شماره ۱۰۲۹، 1 13. https://doi.org/10.1007/s11121-009-0143-z.

مقاله ها   گروه  پاب مد سنترال  گوگل اسکولار

  1. Tokunaga، RS، Wright، PJ، & McKinley، CJ (2015). مشاهده پورنوگرافی بزرگسالان ایالات متحده و پشتیبانی از سقط جنین: مطالعه پانل سه موج. ارتباطات سلامت، شماره ۱۰۲۹، 577 588. https://doi.org/10.1080/10410236.2013.875867.

مقاله ها   گروه  گوگل اسکولار

  1. Tokunaga، RS، Wright، PJ، & Roskos، JE (2019). پورنوگرافی و رابطه جنسی غیرشخصی. تحقیقات ارتباطات انسانی، شماره ۱۰۲۹، 78 118. https://doi.org/10.1093/hcr/hqy014.

مقاله ها   گوگل اسکولار

  1. Tokunaga، RS، Wright، PJ، & Vangeel، L. (2020) آیا مصرف پورنوگرافی یک عامل خطر برای رابطه جنسی بدون کاندوم است؟ تحقیقات ارتباطات انسانی، شماره ۱۰۲۹، 273 299. https://doi.org/10.1093/hcr/hqaa005.

مقاله ها   گوگل اسکولار

  1. Wright، PJ (2019) معاشرت جنسی و پورنوگرافی اینترنتی. در A. Lykins (ویراستار) ، دائرالمعارف جنسیت و جنسیت. چم ، سوئیس: سمپاش. https://doi.org/10.1007/978-3-319-59531-3_13-1.
  2. رایت ، PJ (2020a) رسانه و رابطه جنسی در MB Oliver، AA Raney، and J. Bryant (Eds.)، اثرات رسانه: پیشرفت در نظریه و تحقیق (صص 227–242). نیویورک ، نیویورک: روتلج.

گوگل اسکولار

  1. رایت ، PJ (2020b) پورنوگرافی و رفتار جنسی: آیا نگرش های جنسی واسطه است یا باعث سردرگمی می شود؟ تحقیقات ارتباطات، شماره ۱۰۲۹، 451 475. https://doi.org/10.1177/0093650218796363.

مقاله ها   گوگل اسکولار

  1. Wright، PJ، & Bae، S. (2016). پورنوگرافی و معاشرت جنسی مردان. در YJ Wong & SR Wester (Eds.) ، کتاب روانشناسی مردان و مردانگی (ص. 551-568). واشنگتن دی سی: انجمن روانشناسی آمریکا.

گوگل اسکولار

  1. Wright، PJ، & Funk، M. (2014). مصرف پورنوگرافی و مخالفت با اقدام مثبت برای زنان: یک مطالعه آینده نگر. فصلنامه روانشناسی زنان ، شماره ۱۰۲۹، 208 221. https://doi.org/10.1177/0361684313498853.

مقاله ها   گوگل اسکولار

  1. Wright، PJ، & Stulhofer، A. (2019) استفاده از پورنوگرافی نوجوانان و پویایی واقع گرایی پورنوگرافی درک شده: آیا دیدن موارد بیشتر باعث واقعی تر شدن آن می شود؟ کامپیوترها در رفتار انسان، شماره ۱۰۲۹، 37 47. https://doi.org/10.1016/j.chb.2019.01.024.

مقاله ها   گوگل اسکولار

  1. Wright، PJ، & Tokunaga، RS (2018). درک زنان از مصرف پورنوگرافی شرکای مرد خود و رضایت رابطه ای ، جنسی ، خود و بدن: به سمت یک مدل نظری. سالنامه انجمن ارتباطات بین المللی ، شماره ۱۰۲۹، 35 53. https://doi.org/10.1080/23808985.2017.1412802.

مقاله ها   گوگل اسکولار

  1. Wright، PJ، Tokunaga، RS، & Kraus، A. (2016). فراتحلیل مصرف پورنوگرافی و اقدامات واقعی تجاوز جنسی در مطالعات عمومی-جمعیت. مجله ارتباطات، شماره ۱۰۲۹، 183 205. https://doi.org/10.1111/jcom.12201.

مقاله ها   گوگل اسکولار

  1. رایت ، PJ ، Tokunaga ، RS ، Kraus ، A. ، و Klann ، E. (2017). پورنوگرافی و رضایت: فراتحلیل. تحقیقات ارتباطات انسانی، شماره ۱۰۲۹، 315 343. https://doi.org/10.1111/hcre.12108.

مقاله ها   گوگل اسکولار