رابطه بین دینداری ، استفاده از پورنوگرافی مسئله ای درک شده با افسردگی و افسردگی با گذشت زمان چیست؟ (2019)

مادوک ، مگان E. ، کیتلین استیل ، شارلوت آر.اسپلین ، س. گبه هاچ ، و اسکات آر. بریتوایت.

اعتیاد جنسی و اجبار (2019): 1-28.

https://doi.org/10.1080/10720162.2019.1645061

چکیده

مطالعات قبلی حاکی از آن است که افراد مذهبی بیشتر از افراد غیر مذهبی احتمال استفاده از مستهجن خود را مسئله ای تلقی می کنند. برای مطالعه طولی 6 ماه ، ما یک نمونه از بزرگسالان از TurkPrime.com را استخدام کردیم تا بررسی کنیم آیا تعامل دینداری و مصرف پورنوگرافی به صورت آتی علائم افسردگی بیشتری را 6 ماه پیش بینی می کند و آیا این اثر از طریق ادراکاتی که استفاده از مستهجن از آنها استفاده می کند ، پیش بینی شده است یا خیر. (اندازه گیری شده پس از خط 3 ماه). ما اندازه گیری خود را از استفاده از پورنوگرافی مشکل ساز خود درک و اعتبارسنجی که شامل دو عامل است: استفاده بیش از حد پورنوگرافی و استفاده اجباری از پورنوگرافی. بر خلاف فرضیه ما ، دینداری با استفاده از پورنوگرافی مشکل ساز خود درک نشده بود. برای مردان ، دینداری در ابتدا با افزایش استفاده از مستهجن در ماه های 6 همراه بود. برای زنان و مردان ، استفاده بیش از حد مستهجن در ماه های 3 با افزایش افسردگی در ماه های 6 همراه بود. برای مردان ، افسردگی در ابتدا با استفاده از پورنوگرافی مشکل ساز خود درک در ماه 3 همراه بود. برای زنان ، استفاده بالاتر از پورنوگرافی مشکل ساز در ماه های 3 ، فرکانس کمتری از استفاده از پورنوگرافی و افسردگی بالاتر را در ماه های 6 پیش بینی کرد. یافته های ما با توجه به تئوری های افسردگی ، نامفهوم مذهبی و فیلم نامه های جنسی مورد بحث قرار می گیرد.


بحث

در این مطالعه ، روابط بین دینداری ، استفاده از پورنوگرافی ، علائم افسردگی و استفاده از خود پورنوگرافی مشکل ساز را بررسی کردیم ، که در اینجا به عنوان استفاده بیش از حد خود درک شده و خود درک شده تعریف شده است.
استفاده اجباری ، بیش از ماه 6. ما فرض کردیم که بیشتر افراد مذهبی احتمالاً خود را به عنوان استفاده از مستهجن به روشی مشکل ساز تلقی می کنند و افرادی که در ماه های 3 استفاده از خود پورنوگرافی مشکل ساز را گزارش کرده اند ، علائم افسردگی بیشتری را در ماه های 6 گزارش می کنند.

دینداری و استفاده از پورنوگرافی مشکل ساز خود درک شده است

نه دینداری و نه تعامل بین دینداری و استفاده از پورنوگرافی در ابتدا ، استفاده از پورنوگرافی مشکل ساز خود را در ماه های 3 پیش بینی نمی کرد. بنابراین نتیجه می گیریم که ، در این نمونه ، بیشتر افراد مذهبی که مستهجن به مستهجن می کردند به همان اندازه کمتر مذهبی بودند که مستهجن به مستهجن می شدند و خود را به عنوان استفاده بیش از حد یا اجباری از مستهجن مشاهده می کردند. این یافته با مطالعات مقطعی قبلی مغایر است که نشان داد افراد مذهبی بیشتر از افراد غیر مذهبی احتمال دارند خود را به عنوان استفاده بیش از حد از مستهجن یا به عنوان معتاد به پورنوگرافی تلقی کنند (Bradley و همکاران ، 2016 ؛ Grubbs ، Exline و همکاران ، 2015) . این ممکن است که دینداری و استفاده از خود پورنوگرافی مشکل ساز به طور مقطعی مرتبط هستند ، اما این دینداری استفاده از پورنوگرافی مشکل ساز خود را با گذشت زمان پیش بینی نمی کند.

معیار دینداری ما رفتاری است ، با دو سوال از سه س twoال مربوط به رفتارهای خاص مذهبی (نماز و حضور در کلیسا). اقدامات دینداری که کمتر به رفتارهای مذهبی و بیشتر به هویت مذهبی یا وابستگی به فرقه های خاص متمرکز است ، ممکن است با استفاده از پورنوگرافی مشکل ساز که خود درک می کند ، رابطه داشته باشد. از آنجا که فرقه های مختلف مذهبی در مورد پورنوگرافی به طور متفاوتی آموزش می دهند ، با برخی آموزش هایی که درمورد پورنوگرافی و سایر فرقه ها پذیرای پورنوگرافی هستند (Patterson & Price، 2012؛ Sherkat & Ellison، 1997) ، اعضای فرقه هایی که علیه استفاده از پورنوگرافی آموزش می دهند ، احتمالاً بیشتر تجربه می شود استفاده از پورنوگرافی مشکل ساز که خود درک می شود. مطالعات آینده در مورد دینداری و نگرش در مورد پورنوگرافی باید در نظر داشته باشد که شناسایی یا وابستگی به ادیان خاص ممکن است معیار برجسته تری از دینداری باشد تا معیار سنجش رفتارهای مذهبی عمومی تر ، مانند آنچه در اینجا استفاده کردیم.

مطابق نظریه پری (2017a ، b) مذهبی ، افراد مذهبی که از پورنوگرافی استفاده می کنند ، پریشانی مربوط به استفاده از پورنوگرافی را افزایش می دهند و احتمالاً استفاده از مستهجن را به عنوان مسئله ای نه تنها به دلیل اینکه مذهبی هستند بلکه به این دلیل که معتقدند استفاده از مستهجن از نظر اخلاقی است ، افزایش می دهند. اشتباه. این امکان وجود دارد که بیشتر افراد مذهبی در نمونه ما اعتقاد نداشته باشند که استفاده از مستهجن از نظر اخلاقی نادرست است ، عدم تجارب دینی را تجربه نکرده و از این رو احتمالاً کمتر از افراد مذهبی کمتر برای استفاده از پورنوگرافی مشکل ساز خود درک می کنند. با این حال ، داده های بایگانی که ما استفاده کردیم ، حاوی اطلاعاتی در مورد اعتقاد شرکت کنندگان در مورد اینکه آیا استفاده از مستهجن از نظر اخلاقی قابل قبول نیست ، بنابراین این توضیح سوداگرانه است.

عدم ارتباط دینداری با استفاده از پورنوگرافی مشکل ساز خود درک شده در مطالعه ما جای تعجب دارد. اگرچه ما از یک مقیاس معمولی از دینداری استفاده می کردیم ، توزیع دینداری در نمونه ما تا حدودی دوقلوی بود (برای یک بافت شناسی به شکل 3 مراجعه کنید). ممکن است این توزیع دینداری در این نمونه بر تحلیل ما تأثیر بگذارد و نتایج در نمونه ای که دینداری از توزیع عادی پیروی می کند متفاوت است. به هر دلیلی ، در این نمونه دینداری و استفاده از خود پورنوگرافی مشکل ساز بی ارتباط نبودند.

دینداری و دفعات استفاده از مستهجن

دینداری در ابتدا تعداد دفعات استفاده از پورنوگرافی را برای مردان 6 ماه بعد پیش بینی کرد ، اما برای زنان اینگونه نیست ، که نشان می دهد استفاده از پورنوگرافی مردان ، اما نه زنان ، تحت تأثیر دینداری است. این یافته با تحقیقات پری و شلیفر (2017) مطابقت دارد که نشان می دهد استفاده از پورنوگرافی فقط برای مردان سفید پوست و نه برای مردان رنگین پوست یا زنان مربوط به دین داری است. در نمونه ما ، مردان مذهبی بیشتر احتمال دارد از پورنوگرافی استفاده کنند ، اگرچه تحقیقات دیگر نشان داده است که مردان مذهبی کمتر مشاهده پورنوگرافی می کنند (Perry & Schleifer، 2017؛ Short، Kasper، & Wetterneck، 2015) یا اینکه دینداری نیست مربوط به استفاده از پورنوگرافی (گودسون ، مک کورمیک و ایوانز ، 2000). همبستگی دو متغیری بین دینداری پایه و دفعات استفاده از پورنوگرافی در 6 ماهگی برای مردان مثبت بود (r¼.21 ، به جدول 6 برای همه همبستگی بین متغیرها مراجعه کنید) ، نشان می دهد که سرکوب توضیحی بعید است (Maassen & Bakker ، 2001). دلایلی که پیش بینی می کرد دینداری بالاتر ، افزایش دفعات استفاده از پورنوگرافی است ، با توجه به اینکه بسیاری از ادیان علیه استفاده از پورنوگرافی تعلیم می دهند ، مشخص نیست (شرکت و الیسون ، 1997). این امکان وجود دارد که مردان مذهبی بیشتری از پورنوگرافی به عنوان جایگزینی برای رفتارهای جنسی شریک استفاده کرده باشند زیرا آنها این کار را از نظر اخلاقی قابل قبول تر می دانستند. تحقیقات آینده باید در نظر داشته باشد که احتمال دارد دینداری در استفاده از پورنوگرافی در مردان بیشتر از زنان باشد و در برخی از نمونه ها دینداری و استفاده از پورنوگرافی با هم ارتباط مثبت دارند.

طبق مدل ما ، هیچ رابطه ای بین زمان ابتدایی که خود گزارش داده شده با استفاده از پورنوگرافی صرف شده است و احساس اینکه یک فرد پورنوگرافی را بیش از حد یا اجباری در 3 ماه مشاهده می کند ، وجود ندارد. برداشت بیش از حد از پورنوگرافی و استفاده از پورنوگرافی اجباری لزوماً مربوط به مدت زمانی نیست که فرد برای مشاهده پورنوگرافی صرف می کند. ممکن است افراد در حالی که وقت کمی را صرف تماشای پورنوگرافی می کنند ، خود را به عنوان استفاده بیش از حد یا اجباری از پورنوگرافی تلقی کنند و افرادی که زمان نسبتاً زیادی را برای مشاهده پورنوگرافی می گذرانند ممکن است باور نکنند که پورنوگرافی را بیش از حد یا اجباری می بینند (Gola و دیگران ، 2016) این نتیجه یافته های قبلی را تکرار می کند که تعداد دفعات استفاده از پورنوگرافی و استفاده از پورنوگرافی مسئله دار قابل درک از خود ، ساختارهای متمایزی هستند (Grubbs، Wilt، Exline، Pargament، & Kraus، 2018؛ Grubbs et al.، 2010؛ Vaillancourt-Morel and al.، 2017) .

استفاده از پورنوگرافی مشکل ساز و خود علائم افسردگی

مردانی که علائم افسردگی بیشتری را در ابتدا مشاهده کردند ، بیشتر احتمال دارد که در 3 ماهگی بیش از حد از پورنوگرافی استفاده کنند و در 6 ماهگی علائم افسردگی بیشتری را گزارش کنند. این یافته اولویت زمانی استفاده بیش از حد و علائم افسردگی را دشوار می سازد ، اما با تحقیقاتی که نشان می دهد استفاده بیش از حد از پورنوگرافی که توسط خود درک می شود ، مربوط به افسردگی است ، سازگار است (Grubbs، Stauner et al.، 2015). این یافته که مردان مبتلا به علائم افسردگی بیشتر در ابتدای کار ، احتمال استفاده از پورنوگرافی مشکوک را در 3 ماه تأیید و سپس در 6 ماهگی علائم افسردگی بیشتری را اعلام می کنند ، با نظریه افسردگی Joiner مطابقت دارد ، زیرا افرادی که احساس افسردگی می کنند تمایل دارند درگیر شوند در رفتارهایی که افسردگی آنها را تداوم و بدتر می کند (Joiner، Metalsky، Katz، & Beach، 1999؛ Joiner & Metalsky، 1995). مردانی که علائم افسردگی بیشتری دارند ، ممکن است بیشتر از پورنوگرافی به روشهایی استفاده کنند که از نظر آنها مشکل ساز است و در نتیجه علائم افسردگی را افزایش دهند.

رابطه بین استفاده از پورنوگرافی مسئله دار و درک شده از خود و علائم افسردگی در زنان ساده تر بود ، زیرا علائم افسردگی در ابتدای مطالعه استفاده بیش از حد از پورنوگرافی یا استفاده از پورنوگرافی اجباری را در 3 ماه پیش بینی نکردند. یافته های ما نشان دهنده تقدم زمانی استفاده از پورنوگرافی مسئله دار قابل درک از خود قبل از افزایش علائم افسردگی در زنان است. به عبارت دیگر ، زنانی که علائم افسردگی را در ابتدای کار گزارش کردند ، کم و بیش احتمال استفاده از پورنوگرافی مشکل ساز خود را در 3 ماه گزارش نکردند ، اما زنانی که در 3 ماهگی استفاده از پورنوگرافی مشکل ساز را درک کردند ، در 6 ماهگی علائم افسردگی بیشتری را گزارش کردند . زنانی که از پورنوگرافی به روشی استفاده می کنند که تصور می کنند مشکل ساز است ، این کار را نمی کنند زیرا از قبل علائم افسردگی دارند. به همین ترتیب ، استفاده بیش از حد از پورنوگرافی در 3 ماهگی ، علائم افسردگی بالاتر در مردان را در 6 ماهگی پیش بینی کرد ، مطابق با یافته های قبلی که احساس می کند فرد بیش از حد از پورنوگرافی استفاده می کند ، به احساس افسردگی مربوط می شود (کورلی و هوک ، 2012 ؛ گرابز ، استونر و دیگران ، 2015 ؛ پترسون و پرایس ، 2012 ؛ پری ، 2017 ب).

استفاده از پورنوگرافی مشکل ساز و فرکانس استفاده از پورنوگرافی

زنانی که در 3 ماهگی استفاده از پورنوگرافی مشکل ساز را درک کردند ، در 6 ماهگی استفاده کمتر از پورنوگرافی را گزارش کردند. برخلاف تحقیقات قبلی که نشان داد استفاده از پورنوگرافی مسئله دار خود ادراک شده ، استفاده از پورنوگرافی مسئله دار خود ادراک شده ، پیش بینی میزان استفاده از پورنوگرافی در مردان را پیش بینی نکرده است ، استفاده از پورنوگرافی را افزایش می دهد که باعث افزایش استفاده از پورنوگرافی در مردان نوجوان می شود (Kohut &؟ Stulhofer، 2018). زنانی که استفاده از پورنوگرافی خود را مشکل ساز می دانند ممکن است دفعات مصرف پورنوگرافی خود را کاهش داده باشند. اگرچه این توضیحات حدس و گمان است ، اما با تئوری فیلم نامه جنسی مطابقت دارد ، که بیان می کند رفتارهای جنسی تحت تأثیر اسکریپت ها یا الگوهایی است که مردم از هنجارهای اجتماعی ، رسانه ها و تجارب شخصی می آموزند (گاگون و سیمون ، 1973). اسکریپت های جنسی را می توان جنسیت زد ، با انتظار می رود زنان به طور کلی کمتر از مردان باشند ، در انجام فعالیت های جنسی محتاط تر باشند و به پورنوگرافی علاقه کمتری داشته باشند (گارسیا و کارریگان ، 1998 ؛ ویدرمن ، 2005). طبق تئوری فیلم نامه جنسی ، زنانی که استفاده از پورنوگرافی خود را به عنوان مسئله ساز درک می کنند ، احتمالاً بین متن های جنسی فرهنگی جنسیتی و رفتار آنها درگیری پیدا می کنند و ممکن است رفتارشان را متناسب با متن جنسی فرهنگی تغییر دهند. اسکریپت های جنسی جنسیتی ممکن است توضیح دهد که چرا زنان ، اما نه مردان ، که معتقد بودند استفاده از پورنوگرافی آنها مشکل دارد ، کاهش میزان استفاده از پورنوگرافی را 3 ماه بعد گزارش کرد.

فرکانس استفاده از مستهجن به مرور زمان

فراوانی استفاده از پورنوگرافی در ابتدا میزان پیش بینی استفاده از پورنوگرافی در ماه های 6 برای زنان ، اما برای آقایان پیش بینی نشده است. این امکان وجود دارد که پایداری استفاده از مستهجن در مدت زمان طولانی تری بین زنان و مردان تفاوت معناداری نداشته باشد ، اما در بازه زمانی 6 ماه ما ، استفاده از مستهجن گذشته بهترین شاخص استفاده بعدی از پورنوگرافی برای زنان بود. استفاده کمتر از پورنوگرافی نرها ممکن است رابطهی اپیزودیک یا وابسته به وضعیت را با استفاده از پورنوگرافی نشان دهد. این یافته ها را می توان با توصیف Seidman (2004) در مورد چگونگی استفاده نرها از پورنوگرافی در تنهایی همراه با استمنا توضیح داد. استفاده وابسته از وضعیت مردان می تواند نتیجه تنها استفاده از مستهجن باشد که بدانند تنها خواهند بود. نتایج Seidman توصیف کرد که استفاده از مستهجن زنانه بیشتر از لحاظ ماهیت رابطه ای دارد و این نشان می دهد كه استفاده از مستهجن زنان بیشتر به روابط جنسی شریک زندگی آنها گره خورده است (Seidman، 2004). با توجه به پایداری استفاده از مستهجن زنانه ، ممکن است مناسبتر باشد که استفاده از مستهجن را به عنوان "صفت" برای زنان - یک بخش اساسی از شخصیت و آرایش استفاده کنید. برای مردان ، استفاده از پورنوگرافی تمایل به واکس زدن و از بین رفتن دارد و نشانگر یک ویژگی کلی نیست.