نقش تهویه در ترجیحات همجنسگرایان و همجنسگرایان در موش صحرایی (2012)

روانکاوانه روانی روانشناسی اجتماعی. 2012؛ 2: 17340.

منتشر شده آنلاین مار 15، 2012. دوی:  10.3402 / snp.v2i0.17340

PMCID: PMC3960032

Genaro A. Coria-Avila، DVM، MSc، PhD*

این مقاله شده است ذکر شده توسط مقالات دیگر در PMC.

رفتن به:

چکیده

ترجیحات شریک بیانگر بسیاری از گونه های اجتماعی، از جمله انسان است. آنها معمولا به عنوان مخاطب انتخابی با یک فرد مشاهده می شوند، زمان بیشتری صرف هم می کنند و رفتار رفتار گرایی را به دنبال دارد که منجر به جمع بندی انتخابی می شود. این بررسی در مورد تاثیر تهویه در توسعه ترجیحات شریک جنسی همجنسگرایان و همجنس گرایان در جوندگان است. ترجیحات یاد گرفته ممکن است زمانی ایجاد شود که یک محرک مشروط (CS) در شرایطی با یک محرک بدون قید و شرط (UCS) که به عنوان تقویت کننده عمل می کند، مرتبط باشد. در نتیجه، فرد میتواند اولویتی برای یک شریک که دارای CS باشد، نمایش دهد. برخی از UCS ممکن است بیشتر یا کمتر تقویت، بسته به زمان تجربه و ممکن است متفاوت باشد برای مردان و زنان. به عنوان مثال، این امر می تواند این باشد که تنها در طی دوره های زود رشد، محرک های مرتبط با پرورش و نوجوانان شرایطی را ایجاد می کنند. در بزرگسالان، محرک های دیگری مانند پاداش جنسی، همسر، استرس خفیف و یا حتی دستکاری های دارویی ممکن است به عنوان تقویت کننده ای برای ترجیحات شرطی عمل کنند. متخصصان زیست شناسی تکاملی و روانشناسان باید این ایده را در نظر بگیرند که تجربه فردی با پاداش (یعنی جنسی و دارویی) می تواند با استفاده از پاورویو و پولوویان، گزینه های همجنس گرایی (به عنوان مثال جذب و جهت گیری) و یا استراتژی های همجنس احتمالات عملی در حقیقت، به نظر می رسد که ذاتا در مورد محیط زیست یاد بگیرند، به طوری که به حداکثر رساندن پاداش و به حداقل رساندن نتایج ناگوار، باعث ایجاد علل «نزدیکی» (مثلا لذت) در نهایت پیش بینی کننده های قدرتمندتری از رفتار و انتخاب اجتماعی نسبت به اصطلاح «نهایی علل (مانند تناسب اندام ژنتیکی یا تناسب اندام).

کلید واژه ها: پولوویان، اپراتور، یادگیری، رابطه جنسی، copulation

ترجیحات شریک در بسیاری از گونه های اجتماعی، از جمله انسان ها رخ می دهد. اولویت معمولا به عنوان مخاطب انتخابی با یک فرد، زمان بیشتری صرف شده با هم و رفتار رفتارگرایی رفتار شده است که منجر به جمع آوری انتخابی می شود. به طور کلی، گونه هایی با ترجیحات شریک غیر منحصر به فرد به عنوان چند زامبی نامیده می شوند. این گونه ها ممکن است برای یک شریک خاص ترجیح دهند، اما فقط برای دوره های دوختن طول می کشد. علاوه بر این، اولویت ممکن است برای یک فرد خاص یا ویژگی های فردی نیست، بلکه برای نمایش کلی از پذیرش جنسی. از سوی دیگر، گونه هایی که تنظیمات منحصر به فرد و طولانی مدت را نسبت به یک شریک خاص نشان می دهند، معمولا به عنوان یکپارچه شناخته می شوند. یک فرد تک انحصاری، یک انتخاب بسیار انتخابی را به دادگاه، مخلوط کردن، ساخت آشیانه و ایجاد فرزندان، با یک شریک خاص که ویژگی های خاص و قابل تشخیص است (Coria-Avila، 2007) علاوه بر این، برخی از محققان بر این باورند که گونه های تک زایی که یک پیوند زنجیره ای ایجاد کرده اند می توانند به طور مکرر واکسن های نا آشنا را از جمله پتانسل بالقوه بالقوه (Aragona et al. 2006؛ Carter، DeVries، & Getz، 1995؛ وانگ ، هولی هان و اینسل ، 1997؛ وینسلو ، هستینگز ، کارتر ، هارباو و اینسل ، 1993).

ترجیحات شغلی نتیجه یک رابطه سیستماتیک بین مکانیسم های ژنتیکی، اثرات هورمونی و یادگیری است. به عنوان مثال، یک فرد می تواند با اطلاعات ژنتیکی که سازمان مغز و مشخصات هورمونی را هدایت می کند متولد شود که حساسیت را برای پاسخ به نوع خاصی از شریک، که به طور کلی به یک فرد بالغ جنسی از جنس مخالف مربوط می شود، تسهیل می کند. با این حال، با شروع از تولد، حیوانات می توانند ترجیحات جدید بر اساس قرار گرفتن در معرض افراد از گونه های خود را یاد بگیرند. این تماس اولیه، پدیدههایی نظیر بازنویسی را تسهیل می کند (Bateson، 1978)، که در آن اولین محرک های مربوط به تکزاری در طی دوره های بحرانی توسعه، می تواند ترجیحات شرکای آینده را هدایت کند. در نتیجه، ترجیح شریک در یک فرد بالغ سزارین دیده می شود که در نتیجه عوامل فیزیکی همراه با تجربیات یادگیری اولیه در دوره های بحرانی می باشد. علاوه بر این، همه افراد می توانند در طول عمر، ترجیحات یا بی حوصلگی های جدید را ایجاد کنند و ارتباطات جدیدی را برای لذت بردن و اجتناب از درد ایجاد کنند. بر این اساس، ترجیحات شریک بالغ ممکن است به محرک هایی تبدیل شود که پیش بینی کننده پاداش جنسی (یا پاداش های دیگر) تبدیل شده اند. بنابراین، در حضور یک پیش بینی کننده پاداش، ترجیح شریک می تواند تسهیل شود و یا راحت تر بیان شود، در حالی که در حضور یک پیش بینی منفی، ممکن است یک شریک را اجتناب ناپذیر، کاهش یافته یا حتی ناامید کننده بدانیم. به عنوان یک نتیجه، ترجیحات شریک ذاتی (به عنوان مثال برای ویژگی های متضاد) و یا استراتژی مات (به عنوان مثال یکپارچه سازی یا چند زبانه) ممکن است بیشتر محدود شده و یا حتی توسط شرایط پس از آن در بزرگسالی با ویژگی های مرتبط به طور خاص با پاداش تغییر دهید.

تنظیمات شریک را می توان از دیدگاه های مختلف بررسی کرد. به عنوان مثال ، از نظر بیولوژیکی ، بررسی عواقب داشتن اولویت شریک زندگی بر بقا و تناسب اندام باروری یک گونه مهم است. از منظر روانشناختی ، ترجیحات شریک مورد مطالعه قرار می گیرد زیرا می تواند به دلبستگی های اجتماعی منجر شود ، در برخی از حیوانات به عنوان پیوندهای جفتی و در انسان "عشق رمانتیک" شناخته می شود. و ایجاد اختلال در پیوست های ایجاد شده ، یا عدم توانایی در ایجاد پیوندهای جدید ، می تواند اثرات منفی بر سلامت روان داشته باشد (اینسل و یانگ ، 2001) بنابراین درک مبانی ترتیب شریک تربیت، برای درک بخش مهمی از رفتار اجتماعی در حیوانات و انسان ها ضروری است.

هدف این مقاله، بحث در مورد نقش یادگیری در بیان ترجیحات شریک جنسی همجنسگرایان و همجنس گرایان در جوندگان است. به سوی این هدف، من مکانیسم های پاورویو و سازه ساز (عملی) را توصیف خواهم کرد. علاوه بر این، من مدارک را در مورد این دو مکانیسم یادگیری در طول دوره های بحرانی توسعه، از جمله دوره های اولیه پس از زایمان و نوجوانان، ارائه خواهم کرد. با این حال، من بحث خواهم کرد که چگونه دیگر دوره های بحرانی در طول تجربه پاداش جنسی در بزرگسالان و یا باز است از طريق درمان های دارویی.

تهویه مطبوع پلوویوی ترجیح شریک

تهویه Pavlovian یا کلاسیک به ارتباطی میان دو محرک شکل می دهد (Pavlov، 1927) به عنوان مثال، در شرایط عادی، محرک های بدون قید و شرط (UCSs) پاسخ های بی قاعده فیزیولوژیکی (UCRs) را فرا می گیرند. UCRs کسانی که پاسخ های ناشناخته در حال حاضر در یک رژیم غذایی طبیعی حیوانات است. UCS ها محرک طبیعی هستند که به طور معمول UCRs را در یک اتصال عصبی محرک-پاسخ (SR) فرض می شود. محرک های خنثی، هر گونه UCR را منجر نمی شود، اما اگر به طور صحیح در اتصال و احتمالی با UCS زوج شود، حیوانات می توانند ارتباط پیش بینی شده بین محرک خنثی و UCS ایجاد کرده و سپس UCR را به وجود آورد. هنگامی که یک محرک خنثی قادر به ایجاد یک پاسخ است که قبل از یادگیری حضور نداشته باشد، به عنوان یک محرک شرطی (CS) نامیده می شود و پاسخ به عنوان یک پاسخ مشروط (CR) نامیده می شود. هنگامی که این اتفاق می افتد، اعتقاد بر این است که CS نمایشی از UCS را در سطح عصبی نشان می دهد.

روش های مختلفی وجود دارد که در آنها شرطی سازی پاولووی می تواند بر رفتار جنسی و در نهایت ، در بیان ترجیح شریک زندگی تأثیر بگذارد. اول ، یک همسر می تواند به عنوان یک رابطه از چندین محرک دیده شود. برخی از این محرک ها ممکن است به عنوان UCS عمل کنند ، که باعث تحریک UCR ها می شود ، اما بسیاری دیگر بی اثر هستند زیرا در آغاز تحریک هر UCR ناکام می مانند (Kippin & Pfaus ، 2001) محرک های نامطلوب طبیعی (به عنوان مثال رنگ کت در یک موش نر) ممکن است با تجربه ی جنسی همراه با UCS ها (به عنوان مثال، گام هایی که از او می گیرند) باشد و به نوبه ی خود بتواند باعث ایجاد CR (یعنی انگیزه ی جنسی) (Coria-Avila et al. ، 2006) همچنین ، اگر در شرایط اضطراری با UCS جفت شوند ، محرکهای خنثی یا بی اثر (به عنوان مثال بوی بادام) می توانند شرطی شوند. (Coria-Avila، Ouimet، Pacheco، Manzo، & Pfaus، 2005؛ کیپن ، قابیل ، و پفوس ، 2003) ممکن است تهدید محرک های مرتبط با شریک در طول چندین دوره زندگی رخ دهد. با این حال، برخی از دوره های مهم شناخته شده مشخص شامل هفته های اولیه پس از تولد، نوجوانی یا دوره های مربوط به یک درمان دارویی خاص است.

دوره ابتدای پس از تولد

محرک های خاصی که در دوران حیات اولیه حیات شناخته می شوند، از طریق تهیه پلوویان با پاداش های ذاتی (نظیر مراقبت از مادران، مصرف مواد مغذی و غیره) متصل می شوند. این نوع تهویه نامیده می شود "imprinting" و می تواند به شدت بر تنظیمات جنسی در بزرگسالی (Batesonon، 1978) این تهویه در سنین جوانی زمانی اتفاق می افتد که مغز به ویژه برای ایجاد ارتباطات جدید حساس باشد. نسخه برداری معمولاً از نظر ویژگیهای والدین و گونه ها صورت می گیرد و اولین مرحله در پدیده جفت گیری طبقه ای محسوب می شود ، که در آن حیوانات انتخاب می کنند تا به طور انتخابی با اعضای سویه خود نسبت به اعضای یک سویه یا گونه های دیگر جفت بگیرند که از نظر ژنتیکی کمتر شبیه هستند . اعتقاد بر این است که جفت گیری همگن برای حفظ هموزیگوسیتی در یک سویه و در نتیجه باعث جلوگیری از بروز ویژگی های مثبت سویه ها می شود. در انسان ، جفت گیری مرتب سازی ممکن است هنگامی رخ دهد که افراد شریک زندگی خود را به فنوتیپی (مثلا نژادی ، صورت و غیره) ، اجتماعی (به عنوان مثال اعتقادات فرهنگی / مذهبی) و ویژگی های شخصیتی (به عنوان مثال درونگرایی / برونگرایی) نشان دهند که تا حدودی شبیه به خصوصیات شخص باشد ( لو و کلوهن ، 2005؛ مالینا ، سلبی ، بوشانگ ، آرونسون و لیتل ، 1983؛ Salces ، Rebato و Susanne ، 2004) که به طور طبیعی از این واقعیت پیروی می کند که مردم احتمال بیشتری دارند که با دیگران با نگرش های مشابه / منیریسم هماهنگ شوند.

شواهدی وجود دارد که نشان می دهد مردان از گونه های مختلف می توانند برای همسران دارای نشانه های جنسی مرتبط با ماده ای که از آنها پرستاری می کند یا نشانه های مربوط به دوره پرستاری ، حکاکی جنسی کنند. به عنوان مثال ، در یك مطالعه ، موشهای نوزادی توسط مادر بیولوژیكی خود شیر گرفتند ، كه بوی خنثی (لیمو) بر روی شكم او می گذاشت. در زمان مناسب ، نرها از شیر گرفته شدند و دیگر هرگز در معرض عطر قرار نگرفتند ، تا حدود 100 روزگی ، هنگامی که آنها برای ماده سازی با زنهای ناآشنای معطر یا بدون بو بودند. نتایج نشان داد که مردانی که در اوایل دوره پس از زایمان در معرض عطر و بوی لیمو قرار دارند ، نسبت به تأخیر انزال مشاهده شده هنگام قرار گرفتن در معرض ماده های غیر معطر ، تاخیر انزال کوتاه تری با ماده های معطر لیمو از خود نشان می دهند (Fillion & Blass، 1986) این آزمایش یکی از اولین افرادی بود که نشان داد که بوی های خنثی که در طول دوره های اولیه حساس می شوند، می توانند هیجان جنسی را در مواجهه جنسی آینده افزایش دهند. در این حالت، یک هیجان جنسی قوی تر به عنوان زمان تأخیر انزال کوتاه تر با یک زن گیرنده بویایی مشاهده شد.

آزمایش های دیگر با تایپ کردن در موش های نر نسبت به ترجیح شریک بیشتر متمرکز شده اند و نشان داده اند که این نوع ترجیحات آماری ممکن است به محرک های متقاعد کننده ای که مادران در طی دوره های حیاتی زندگی به فرزندان ارائه می کنند بستگی داشته باشد. برای مثال، اثرات مثبت لیسیدن در اولین روز زندگی 10 میتواند به محرکهای بویایی نیز منجر شود. در یک مطالعه توسط Menard، Gelez، Coria-Avila، Jacubovich، و Pfaus (2006)، توله های نر تازه تولد هر روز از مادرانشان برای 15 دقیقه دور می شوند. در این زمان دور، مردان در گروه زوج، در معرض یک عطر لیمویی قرار گرفتند که در بستر چوب چوب یک قفس متفاوت است. در عین حال آنها تحریک لمسی را به صورت مصنوعی با یک قلم کوچک بر روی پشت و سر خود انجام دادند، به طوری که سکته مغزی باعث سوزاندن لیک شدن سد در آن زمان می شد که بوی عطر لیمو را می لرزاند. مردانی که در گروه کنترل قرار داشتند، تنها در هنگام تحریک لمسی با بستر چوب تراشیده شده با آب به تنهایی در معرض قرار گرفتند. هر دو گروه در سن بلوغ 21 برداشت شده و هرگز در معرض بوی دیگر قرار نگرفتند. پس از ماه های 2، مردان در یک میدان بزرگ باز (123 × 123 × 46 cm) قرار گرفتند و اجازه دادند آزادانه با دو زن در همان زمان، یک عطر و یک بدون افتخار مخلوط شوند. نتایج این آزمون اولویت نشان داد که بخش قابل توجهی از مردان مذکر، ترجیح دادن اولین انسداد را با زن عطر نشان دادند، در حالی که گروه کنترل هیچ ترجیحی برای زنان مبتلا به عفونت نشان نداد (Menard et al. 2006).

آزمایش های دیگر نشان داده اند که نقش نگاری به قدری قدرتمند است که در واقع می تواند ترجیحات جنسی را نسبت به گونه های مختلف ایجاد کند. به عنوان مثال ، در یک مطالعه ، گوسفندان و بزهای نر پرورش یافته ترجیح شریک جنسی نسبت به ماده های ماده مادر رضاعی (کندریک ، هینتون ، اتکینز ، هاوپت و اسکینر ، 1998) با هم، این مطالعات نشان می دهد که محرک هایی که در طول توسعه زودهنگام احساس می شود، می توانند یاد بگیرند و در نتیجه، ترجیح شریک مستقیم را در مواجهه های جنسی آینده در نظر بگیرند.

دوره نوجوانی

اگرچه دوره مراقبت از مادر برای رشد بسیار حیاتی است ، دوره پس از شیر گرفتن نیز مهم است زیرا حیوانات اولین رفتارهای اجتماعی غیر برادرانه خود را از طریق رفتار بازی تجربه می کنند. در موش ها ، این رفتار شامل حملات مکرر بازی خشن و بی نظم و تماس های پشتی است که به گردن حریف هدایت می شود (Panksepp ، Jalowiec ، DeEskinazi و Bishop ، 1985) بازی اجتماعی تأثیرات مثبتی بر رشد طبیعی حیوانات دارد و همچنین اعتقاد بر این است که پاداش آور است. به عنوان مثال ، یک مطالعه نشان داد که موشهای نوجوان منزوی اجتماعی که مجاز به انجام بازیهای شدید و خشن در طی دوره های کوتاه مدت و روزانه هستند ، در مقایسه با حیوانات منزوی که اجازه بازی ندارند ، ترسو و پرخاشگر نمی شوند (Einon، Humphreys، Chivers، فیلد ، و نایلور ، 1981) علاوه بر این ، حیوانات جوان اولویت مکان را فقط برای طرفهای مرتبط با امکان انجام رفتارهای بازیگاهی ایجاد می کنند (کالگاگنتی و Schechter ، 1992) خواص پاداش بازی اجتماعی (و همچنین تجربیات اجتماعی دیگر) توسط مواد مخدر مدولاسیون می شود، زیرا درمان با آگونیست های مخدر مانند مورفین شدت و فراوانی رفتار را افزایش می دهد (Panksepp et al. 1985)، در حالی که یک آنتاگونیست مهاری مانند نالوکسون به آسانی فرکانس آن را کاهش می دهد.

به تازگی ، یک مطالعه از آزمایشگاه ما نشان داد که موش های ماده ترجیح شرطی شرطی را نسبت به نرهایی که دارای نشانه های بویایی هستند و قبلاً با بازی بچه ها مرتبط بودند ، دارند (Paredes-Ramos، Miquel، Manzo و Coria-Avila 2011) در آن مطالعه ، موشهای ماده قبل از بلوغ در 31 روزگی از نظر اجتماعی جدا شدند و اجازه داشتند روزانه به مدت 30 دقیقه و طی 10 آزمایش با یک دختر جوان دیگر که بو می دهد (بوی بادام یا لیمو) به عنوان CS بازی کنند. یک روز پس از آخرین آزمایش شرطی سازی ، همه زنان از نظر ترجیح شریک شرطی بازی با دو موش نر جوان و قبل از بلوغ مورد آزمایش قرار گرفتند ، یکی با رایحه بادام و دیگری با لیمو. نتایج نشان داد که زنان در گروه جفت بادام ، نادیده گرفتن نر با رایحه لیمو ، نر بادام را به عنوان شریک بازی ترجیح می دهند. با این حال ، در گروه جفت شده با لیمو ، ماده ها نر با رایحه لیمو را ترجیح می دهند. چند روز بعد ، هنگامی که ماده ها تقریباً 55 روز سن داشتند ، تخمدان تخمدان شدند و با استرادیول و پروژسترون با هورمون آماده شدند تا باعث تحریک پذیری جنسی شوند. سپس ، آنها برای اولین ترجیح شریک جنسی خود با دو مرد گل میخ ناشناخته ، یکی با رایحه بادام و دیگری با رایحه لیمو مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داد که زنان یک ترجیح شریک جنسی بسیار انتخابی نسبت به مردانی دارند که قبلاً بوی بو (یا بادام یا لیمو) داشتند و همبازی با بازی کودکان بودند. این امر با درخواست های بیشتر ، هاپ و دارت ، ویزیت و تحقیقات بویایی نسبت به مرد ترجیحی مشاهده شد. درخواست های جنسی (از جمله هاپ و دارت) نشان دهنده تمایل و عملکرد جنسی زنان به عنوان دعوت برای مردان برای رفتارهای جنسی با آنها است (Pfaus ، Shadiack ، Van Soest ، Tse و Molinoff ، 2004) در واقع ، زنان بیشتر به مردانی که تحریک مشروط را تحمل می کنند ، تقاضا می کنند ، که منجر به درگیری و انزال بیشتر آنها می شود ، از جمله اولین انزال. این ممکن است پیامدهای بسیار مهمی در زنان سالم از نظر غدد جنسی داشته باشد. به عنوان مثال ، ما قبلاً نشان داده ایم كه اگر ماده حداقل 100 دقیقه بعد از بارداری ماده دیگری را دریافت نكند ، اولین انزال می تواند باعث 10٪ پدر شود (كوریا-آویلا ، پفوس ، هرناندز ، مانزو و پاچكو ، 2004) بر این اساس، تهیه ترجیحات شریک در دوره نوجوانی ممکن است جفت گیری متضاد را کنار بگذارد.

دوره Postpubertal

دوره پس از بلوغ نسبت به هفته های اولیه پس از تولد و مرحله نوجوانان از نظر انعطاف پذیری بیشتر است. این یک دوره بحرانی است زیرا حیوانات معمولاً اولین برخوردهای پاداش دهنده جنسی خود را تجربه می کنند. به عنوان مثال ، در یک مطالعه بر روی موشهای صحرایی نر ، سطح هورمون لوتئینیزه و تستوسترون پس از قرار گرفتن در معرض بوی مطبوع (به عنوان مثال زمستان سبز) که قبلاً همراه با ترکیب بود ، افزایش یافت (گراهام و دژاردین ، 1980) این افزایش ها مشابه افرادی بود که در معرض بوی استروی در مردان نابالغ قرار داشتند، و این نشان می دهد که ارتباط با پاداش کوپراتیو باعث بوجود آمدن بوی بی طرفی می شود که می تواند یک واکنش دهنده عصبی مرکزی ایجاد کند که حیوان را برای رفتار جنسی آماده می کند.

بوی های متعارف مرتبط با همپوشانی همچنین می توانند انگیزه ی یک شریک را تسهیل کنند. به عنوان مثال، Kippin، Talinakis، Chattmann، Bartholomew و Pfaus (1998) یک گروه از مردان (گروه زوج) را آموزش داد تا بوی بادام یا لیمو را در پشت گردن زنانه و ناحیه آنژینال نقاشی شده با زاد و ولد به انزال متصل کند. یک گروه دیگر (گروه غیرمعمول)، آزمایش های متقابل را با زنان بدون سوزان دریافت کردند (Kippin et al. 1998) در یک آزمایش نهایی در یک مزرعه آزمایشگاهی آزاد ، مردان به دو ماده پذیرای رابطه جنسی دسترسی پیدا کردند ، یکی با رایحه و دیگری بدون بو. نرها در گروه زوج ترجیح شریک شرطی را نشان می دهند که در آن ماده های معطر برای دریافت اولین انزال مردان انتخاب می شوند. مطالعات بعدی نشان داد که یادگیری این ترجیح انزال شرطی در دوره نسوز پس از انزال صورت گرفته است (Kippin & Pfaus ، 2001) بنابراین، موشهای صحرایی نر چندقطبی، با قرار گرفتن در معرض یک روش تهیه ساده ی پاولویان، یک شریک ترجیحی را به دست آوردند که یک محرک بویایی بی طرف را به پاداش جنسی ناشی از انزال متصل می کرد.

بر اساس این واقعیت که دوره پس از انقباض برای حمایت از توسعه ترجیح شریک زندگی دگرجنس گرایانه در موش صحرایی نر به اندازه کافی پاداش آور است ، ما اثرات آن را بر ترجیح شریک زندگی همجنسگرایانه آزمایش کردیم. در یک مطالعه از آزمایشگاه ما (Cibrian-Llanderal ، Triana-Del Rio ، Tecamachaltzi-Silvaran و Coria-Avila ، 2011) ما اجازه دادیم موش های صحرایی نر به یک انزال با موش های صحرایی زن جذب کننده جنسی تقسیم شوند. بلافاصله پس از انزال، مردان به آرامی از عرصه زن حذف شدند و در یک 1 h با یک مرد دیگر که با عسل بادام به عنوان یک CS مخلوط شده بود، در یک عرصه دیگر قرار گرفتند. این در طول آزمایش های آماده سازی 10 رخ داد، درست همانطور که در مطالعه Kippin و Pfaus (2001) در گروه کنترل، پس از همپوشانی با زن، 12 h باهم زندگی می کردند. یک روز پس از آخرین آزمایش محرمانه، مردان برای انتخاب اولویت شریک همجنسگرایان در یک محفظه با دو مرد بالغ به عنوان شرکای بالقوه، یک بادام و یک بدون انسداد آزمایش شدند. برعکس فرضیه ما، هر دو گروه موفق به ایجاد یک ترجیح همجنس گرایی شرطی برای مردان CS + نشدند، که نشان می دهد که «دوره بحرانی» ناشی از انزال برای حمایت از همجنس گرایان، اما مطیع ترجیح همجنسگرایانه ترجیح شریک در مردان مذکر گناه ناپذیر است. با این وجود، برخی از روند آماری جالب (غیر قابل توجه) وجود داشت. به عنوان مثال، در مورد 40٪ از مردان در گروه تجربی، سعی در مقایسه با مردان 20٪ از مردان در گروه کنترل نشان داده شده است. علاوه بر این، مردان تجربی فرکانس های رفتارهای بازی (تماس های پشتی و حوادث شلوغ و خشن) را نسبت به مردان شاداب نشان دادند. این ممکن است نشان دهد که قرار گرفتن در معرض یک مرد در دوران پست عضالنی منجر به ترجیح شرطی شرطی شده است، اما در ترجیح همجنسگرایی نیست.

تهیه ابزار ارجحیت شریک

در افراد بالغ جنسی، اولین تجربیات جنسی ممکن است ترجیح دادن ترجیحات شریک را از طریق ترکیبی از یادگیری پاولوویان و عملی (عملی) فراهم کند. یادگیری ابزارگر توصیف یک احتمال پاسخ تقویت کننده که در آن یک حیوان یاد می گیرد تا بر محیط خود عمل کند (Skinner، 1953, 1966) این اتفاق می افتد زمانی که یک حیوان پاسخ های رفتاری خود را تحت برنامه خاصی از تقویت ، شرایطی که با تحویل پاداش یا مجازات همراه بوده است ، سازگار کند. به طور خاص ، هنگامی که یک حیوان پاسخی نشان می دهد که به دنبال آن پاداش جنسی است ، فرکانس آن پاسخ افزایش می یابد و تأخیر آن کاهش می یابد. به عنوان مثال ، موشهای ماده ای که سرعت انعطاف پذیری دارند به احتمال زیاد پاداش جنسی را تجربه می کنند (Paredes & Alonso ، 1997؛ Paredes و Vazquez ، 1999) بنابراين، زنان اغلب و با تاخيرهاي كوتاهتر نسبت به شركاي مردانه كه داراي CS است كه با امكان سرعت درگيري روبرو مي شوند، درخواست مي شود (Coria-Avila et al. 2005, 2006) این به عنوان تقویت مثبت اشاره شده است. در مقابل، هنگامی که یک پاسخ حیوانی با مجازات همراه است، احتمال واکنش در فرکانس و افزایش زمان تاخیر کاهش می یابد. به عنوان مثال، اگرچه مشکله ناشی از دست، به موش های ماده ی نوجوان بالغ می شود، اما در بزرگسالان به نظر می رسد استرس زا باشد. به همین ترتیب، زنان کمتر به یک شریک مرد که دارای یک CS است که با لک زدن مواجه می شود، کمتری را با او در میان می گذارد و هر مرد دیگری که در دسترس مردان قرار دارد ترجیح می دهد (Paredes-Ramos et al.، ارائه شده). در عین حال، ترجیح دادن یک مرد رمان می تواند تقویت شود، اگر با انتخاب او، زن باعث می شود که او را لگد بزنید. این به عنوان تقویت منفی اشاره شده است. علاوه بر این، اگر تجارب زن با مرد مذکر پاداش بگیرد، ترجیح شریک می تواند از طریق ترکیبی از تقویت مثبت و منفی شکل بگیرد.

بر این اساس، حیوانات با تجربه جنسی می توانند انگیزه جنسی را مطابق با (از طريق تهویه Pavlovian) یا یادگیری برای انجام وظایف مختلف (از طريق شرطی سازی ابزاری) به منظور دستیابی به شریک زندگی ، احتمالاً به دلیل ارتباط با پاداش جنسی (Pfaus ، Kippin و Centeno ، 2001) اعتقاد بر این است که ظرفیت تجربه پاداش در طول رفتار جنسی به منظور تسهیل احتمال همپوشانی تبدیل شده است. از این رو، از منظر روانشناختی، جنس دارای ویژگی های ارزشمند است، زیرا محرک هایی که پیش بینی می کنند تقلید، احتمال پاسخ های سازنده ای را که با هدف کار کردن یا نزدیک شدن به این محرک ها ایجاد می شود، افزایش می دهد. چنین عملکردی می تواند سطح انگیزه های جنسی را که توسط نشانه های شریک ایجاد می شود، نشان می دهد و یا می تواند برای ارجحیت ترجیحات شریک استفاده شود، در صورتی که حیوانات مجاز به انتخاب بین چندین فرد بالقوه برای مقابله با آن باشند (Pfaus et al. 2001).

تجربیات جنسی اول

همانطور که قبلا بحث شده، وضعیت پاداش جنسی ناشی از انزال، یک UCS بحرانی است که اولویت بعدی را برای محرک هایی که پیش بینی می کند را تسهیل می کند. فرض بر این است که ترجیح عضله سازی شرطی در موش های صحرایی ممکن است سبب ایجاد رفتار تک زایی در سایر گونه های جوندگان باشد (Pfaus et al. 2001) به عنوان مثال ، جفت شدن پیوند جفت را در سگهای چمنزار تک همسری تسهیل می کند (ویلیامز ، کاتانیا و کارتر ، 1992) ، پیشنهاد می کند که پیوندهای جفتی ناشی از جفت گیری توسط پاداش جنسی واسطه هستند (یانگ و وانگ ، 2004) اوراق قرضه جفتی هنگامی مشاهده می شود که یک پرنده دو شریک را انتخاب کند ، یکی آشنا ، که قبلاً همكاری با آنها رخ داده است و دیگری رمان. یک پرنده پیوندی معمولاً یکی از آشنایان را انتخاب می کند تا زمان بیشتری را سپری کند ، با هم ترکیب کند و تولید مثل کند. برخی گزارش ها نشان می دهد که این رفتار ممکن است مادام العمر باشد ، زیرا افراد پیوند خورده حتی به دنبال جدا شدن دائمی از شریک اصلی (گتز ، مک گوایر ، پیتزوتو ، هافمن و فریز ، به ندرت با شرکای دیگر جفت می شوند) 1993) ممکن است یک وو باند باقی می ماند یکپارچه به دلیل ثابت تقویت مثبت از طرف همکاران در هنگام تماس اجتماعی و جفت گیری مجدد. به عنوان یک نتیجه، ویژگی های خاص شریک (به عنوان مثال امضای بویایی) ممکن است به صورت شرطی ترجیح داده شده و تقویت شده توسط تحریک اجتماعی و جفت گیری.

محرک های دیگر که تحت تأثیر ترجیح شریک قرار می گیرند

فشار

انگیزه های تحریک کننده دیگری به غیر از کسانی است که در طول مقاربتی تجربه می کنند که همچنین می تواند ترجیح شراکت را ترغیب کند. به عنوان مثال، در غلطک های مردانه، دوره های طولانی شنا شناخته می شود که از نظر استرس زا هستند. اگر voles مجبور به شنا و پس از آن اجازه می دهد برای هم زندگی برای یک دوره 6 ساعت (که به طور معمول زمان کافی برای ایجاد پیوند)، پیوند جفت بیشتر احتمال دارد (کارتر، 1998؛ DeVries ، DeVries ، Taymans و Carter ، 1996) اعتقاد بر این است که این رفتار از طریق هورمون هایی که در طی پاسخ استرس آزاد می شوند (یعنی کورتیکواستروئیدها)، تسهیل می شود، زیرا تزریق کورتیکوسترون در مردان باعث تشکیل پیوندهای جفتی می شود (DeVries et al. 1996) فرایند دقیق به طور کامل درک نمی شود؛ با این حال، یک توضیح ممکن است بر اساس این واقعیت است که کورتیکواستروئیدها باعث افزایش فعالیت در دوپامین mesolimbic (DA) (Der-Avakian و همکاران، 2006؛ Rouge-Pont ، Marinelli ، Le Moal ، Simon و Piazza ، 1995) ، و DA واسطه توسعه ترجیحات شریک و اوراق قرضه جفت (آراگونا ، لیو ، کورتیس ، استفان و وانگ ، 2003؛ Aragona و همکاران، 2006؛ وانگ و همکاران 1999) شواهدی در مورد اثرات استرس در شکل گیری اوراق قرضه جدید وجود دارد. برخی از موارد در سندرم به اصطلاح استکهییلی (Julich، 2005؛ Namnyak و همکاران، 2008)، که در آن یک گروگان، همدلی و یا پیوند را به سمت اسیر توسعه می دهد. بنابراین ممکن است که با توجه به شدت و مدت زمان آن، پاسخ استرس بتواند شکل گیری ترجیحات شریک را مختل کند. با این حال، مکانیسم دقیق که منجر به ترجیح یا نزاع می شود به خوبی درک نمی شود (شکل 1).

شکل 1 

دوره هایی که در آن توسعه ترجیح شریک می تواند رخ دهد. در طول دوره پیش از تولد، سازمان مدار مغزی (به عنوان مثال، دیمورفیسم مغزی) وجود دارد که انگیزه و ترجیح شرکایی را که UCS قوی دارند، تسهیل می کند. این ترجیح ذاتی است ...

دستکاری فارماکولوژیک

دوپامین

روابط معمول طبیعی که منجر به پاداش جنسی می شوند، احتمالا به وسیله ارتباطات پویا در آزادی DA (Pfaus، et al.، 1990؛ Pfaus ، Damsma ، Wenkstern و Fibiger ، 1995) ، مواد افیونی (Agmo & Berenfeld، 1990؛ Paredes و Vazquez ، 1999؛ ون فورت ، ولترینک و ون ری ، 1995)، اکسي توسين (OT) و وازوپرسين (Bales et al.، 2007؛ بیلسکی و جوان ، 2004؛ Carmichael و همکاران، 1987؛ کارتر ، ویلیامز ، ویت و اینسل ، 1992؛ کوشینگ و کارتر ، 2000؛ یانگ و وانگ ، 2004) این انتقال دهنده های عصبی توجه ، پیش بینی ، انتظار ، پاداش و اعتماد را که زیرساخت های احساسی برای ترجیح شریک هستند تعدیل می کنند (بریج و رابینسون ، 1998؛ پافوس و همکاران 1990؛ شولتز 2002؛ شولتز ، آپی سلا ، اسکارناتی و لیونبرگ ، 1992؛ Tauber و همکاران، 2011) همچنین احتمال دارد که هر محرکی که بر انتشار این انتقال دهنده های عصبی تاثیر می گذارد، بر تشکیل ترجیحات شریک تاثیر می گذارد.

به عنوان مثال، دستکاری سیستم دوپامینرژیک (DA) با آنتاگونیست ها، ایجاد ترجیح شریک در موش و اسپور را مختل می کند؛ در حالیکه دوزهای کم آگونیست DA ترجیح شریک ترجیح را ترجیح می دهند (Aragona et al. 2003؛ کوریا آویلا و همکاران 2008a؛ گینگریچ ، لیو ، کاسیو ، وانگ و اینسل ، 2000) نشان داده شده است که آگونیست های گیرنده گیرنده D1- و D2 نقش متفاوتی را در تشکیل پیوندهای جفت در voles monogamous بازی می کنند (Aragona et al. 2006) به عنوان مثال، یک آگونیست D1 یا آنتاگونیست D2 بلوک تشکیل پیوند های ناشی از جفتگیری را متوقف می کند (Gingrich et al. 2000)؛ اما یک آگونیست D2 تشکیل پیوندهای جفت را تسهیل خواهد کرد اگر وول و یا درمان شده برای چند ساعت با یک شریک بالقوه همکاری کنند (Wang et al. 1999)، شبیه به ترجیح است که پس از جفت شدن توسعه می یابد.

بر اساس این واقعیت که فعالیت گیرنده D2 افزایش یافته، ترجیح شغلی همجنسگرایان را تسهیل می کند، ما اثرات یک آگونیست D2، quinpirole را بر شکل گیری ترجیح همجنس گرایی شرطی مورد آزمایش قرار دادیم. بنابراین، ما گروهی از موشهای نر نژاد نر و ماده را با quinpirole درمان کردیم و در طول 24 h، هر 4 روز در مجموع آزمایشهای 3 (Triana-Del Rio et al) با یک فرد مشابه همجنس (cagemate) .، 2011) Cagemate با بوی بادام به عنوان CS شناخته شده است، به طوری که موشهای تحت درمان با کینپیرول آن را با UCS ناشی از تزریق مرتبط می کند. در گروه کنترل، حیوانات فقط سالین دریافت کردند، اما با همکاری شرکای ذهنی با هم زندگی می کردند. چهار روز پس از آزمایش آماده سازی نهایی، موشها بدون دارو بودند و برای ترجیح شریک همجنسگرایان در یک محفظه سه نفره آزمایش شدند. در یک محفظه، شریک های خوشبو کننده ای که با آنها زندگی می کردند، وجود داشت، و در بخش دیگر، یک شریک جدید از یک جنسیت وجود داشت. موش آزمایشگاهی در محفظه سوم قرار داده شد و اجازه حرکت آزادانه بین محفظه ها شد. نتایج نشان داد که مردان، اما نه زنان، ترجیح شریک ذهنی (همان جنسیت) را نشان می دادند، همانطور که با بیشتر وقت صرف شده با هم، تحقیقات بویایی بیشتر، نسبت بالاتری از نگهداری بین آنها و بیشتر نعوظ های غیر تماس در پشت یکدیگر قرار گرفتند که از تماس مستقیم جلوگیری می کردند.

Aragona و همکاران نشان داده شده است که فعالیت گیرنده D2 در پوسته rostral هسته accumbens (NAc)، تشکیل ترجیح شریک heterosexual در voles monogamous را تسهیل (Aragona و همکاران، 2003, 2006) بر این اساس، احتمال دارد که فعالیت گیرنده D2 NAc نیز ترجیح شغلی همجنسگرایان در موش های نر را مدون کند و همکاری های مکرر تحت اثرات داروئی کوینیروپروم، باعث ترجیح دادن ترشح کگمیت مردانه می شود.

همچنین شرح داده شده است که نسبت گیرنده های D1 و D2 در مغز بین جوندگان یگانه و چند قطبی متفاوت است. گیرنده های مشابه D1 بیشتر در پلین های چند قطبی فراوان هستند (Aragona et al. 2006) و استدلال شده است که آنها برای جلوگیری از اتصال در یک گونه که در آن چند قطبی استراتژی باروری است. با این حال، مطالعات متعدد نشان داده است که حتی جوندگان چند قطبی می توانند برای ترجیح شریک شدن پس از بسیاری از آزمایش های آماده سازی یاد بگیرند (Coria-Avila et al. 2006؛ اسماعیل ، ژلز ، لاچاپل و پفوس ، 2009؛ کیپین و پفوس ، 2001؛ پارادس راموس و همکاران 2011) گرچه آنها یکپارچه نمی شوند، موش های چند قطبی یاد می گیرند که به دلیل ارتباط با پاداش، یک شریک خاص را ترجیح دهند. باقی مانده است تا نشان دهیم تا چه میزان تلاقی مکرر (یا زندگی مشترک در اثر اثرات کینپیرول) گیرنده های مشابه D2 را در یک مغز چند قطبی تنظیم می کند تا تسهیل ترجیح شغلی را ترجیح دهد.

اپیوئیدها

اعتقاد بر این است که اینها تعدیل کننده اصلی پاداش جنسی هستند (Agmo & Berenfeld، 1990؛ کوریا آویلا و همکاران 2008b؛ Paredes و Alonso ، 1997؛ Paredes & Martinez ، 2001) از آنجا که محاصره اپیویید، ایجاد ترجیحات شرطی ناشی از جنس را مختل می کند. آنها عمدتا در ناحیه preoptic medial (MPOA) منتشر می شوند (van Furth، et al. 1995) و ناحیه شکمی شکمی (VTA) (بالفور ، یو و کولن ، 2004) در MPOA ، مواد افیونی پاداش را تسهیل می کنند (Garcia-Horsman، Agmo، & Paredes، 2008) و در VTA، تولید نورون های Mesolimbic DAergic را تولید می کند (Balfour et al. 2004؛ ون فارت و دیگران 1995) یک مطالعه اخیر نشان داد که موشهای صحرایی نر که با یک تزریق 10 میلی گرم بر کیلوگرم مورفین آگونیست مواد افیونی تحت درمان قرار گرفتند ، در برخوردهای بعدی برای یک زن همراه با تزریق ، ترجیح انزال مشروط را نشان می دهند (جونز ، بوزینی و پفوس ، 2009) چنین دوز مرفین به اندازه کافی بالا بود تا در طول آزمایش منفرد تهویه ، اختلال در انعقاد خون را ایجاد کند. با این حال ، حتی در غیاب جمع شدن ، مورفین ممکن است از UCS تقلید کند که در طول دوره پس از انقباض رخ می دهد ، و ایجاد اولویت شریک جنس جنسی را تسهیل می کند. ناشناخته است ، اینکه آیا درمان با مورفین ممکن است ایجاد اولویت همسر همجنسگرای شرطی را در موش تسهیل کند یا خیر. علاوه بر این ، گزارش شده است که گیرنده های مواد افیونی در منافذ تک همسر و چند همسری به همان نسبت یافت می شوند (اینسل و شاپیرو ، 1992)، که نشان می دهد که تجربه پاداش جنسی در طول جفت گیری ممکن است مشابه باشد. بنابراين، اگرچه اوليويت ها براي تهديد شفافيت مورد نياز هستند، ترجيحات طولاني مدت، به ديگر محصولات عصبي مانند DA، OT يا وازوپرسين (AVP) بستگي دارد.

پپتیدهای دیگر

در پیلهای انحصاری، زنان در موارد شناخته شده و جنس در مناطق شناخته شده و جنس، در مقایسه با زنان چند قطبی (به عنوان مثال در قشر پیشین، هسته تخت ترمینال استریایی، تالاموس دوردستی، آمیگدال جانبی و NAc، Insel، 1992) با این حال، زنان چند قطبی GT در OT بیشتر در مناطق دیگر مانند سپتوم جانبی، هیپوتالاموس ونترومیدیال و آمیگدال کورتیکومدیال (Young et al.، 1997) به نظر می رسد فقط تعداد کمی از این تفاوت ها در شکل گیری ترجیحات شریک مرتبط باشد. به عنوان مثال ، آنتاگونیست OT در قشر prelimbic یا NAc می تواند از ایجاد ترجیحات جدید شریک زندگی در حفره های ناشی از آگونیست های جنسی یا D2 جلوگیری کند (لیو و وانگ ، 2003) با توجه به AVP ، سگهای نر یک همسر تراکم بیشتری را در شکم شکمی نشان می دهند ، در مقایسه با مردان چند همسر (Lim & Young ، 2004) تزریق آنتاگونیست AVP به پالیدوم شکمی ، ایجاد پیوندهای جفتی ناشی از رابطه جنسی را مختل می کند (یانگ و وانگ ، 2004) یک مطالعه نشان می دهد که افزایش گیرنده های AVP از طريق بردارهای ویروسی از یک تکگام به یک دروازه نر چند قطبی مردانه می توانند به راحتی ظرفیت دومی را برای تشکیل پیوندهای جفت افزایش دهند (Lim et al. 2004).

با توجه به ارتباط متقابل سیستماتیک بین DA و برخی از پپتیدها مانند OT و AVP ، ما اثر یک آگونیست گیرنده نوع D2 + OT را در توسعه ترجیح شریک همجنس در موش های ماده آزمایش کردیم. همانطور که در بالا بحث شد ، اثر یک آگونیست D2 به تنهایی (کوینپیرول) در طول زندگی مشترک ، ترجیح همجنسگرایی مشروط بین موشهای نر را تسهیل می کند اما بین موشهای ماده نیست. با این حال ، همانطور که بعدا فهمیدیم ، درمان با کوینپیرول ، 10 دقیقه بعد توسط OT ، فقط در سه آزمایش توسعه ترجیحات همجنسگرایانه بین زنان را تسهیل کرد (Cibrian-Llanderal و همکاران ، ارسال شده). این اولویت با رفتارهای پیشگیرانه بیشتر (یعنی خواستگاری و هاپ و دارت) و زمان بیشتری که با زن آشنا می گذرانید مشاهده شد. اثر کوینپیرول + OT نشان می دهد که موش های ماده نه تنها به فعالیت گیرنده نوع D2 نیاز دارند بلکه به اثرات پپتید برای تبلور یک اولویت برای یک شریک زندگی نیاز دارند. در حقیقت ، ممکن است این ترکیب برای تجربه پاداش جنسی در هنگام جفت گیری مورد نیاز باشد و ممکن است منعکس کننده ترکیبی از این دو ماده شیمیایی عصبی در هنگام پاداش دهی پاداش آور باشد که در آن زنان به بدن آسیب می بینند (بکر ، رودیک و جنکینز ، 2001؛ کوریا آویلا و همکاران 2005, 2006) (جدول 1).

جدول 1 

برخی از محرک های بدون قید و شرط (UCS) که به عنوان تقویت کننده ها عمل می کنند و ترجیح شریک شرط در جوندگان را کمک می کنند. برخی از UCS ها به صراحت جنسی هستند، اما دیگران نیستند. شریکی که محرک های محرمانه (CS) را پیش بینی می کند که UCS را پیش بینی می کند، ترجیح داده می شود. ...

پیامدهای دیگر از ترجیحات شریک آموخته شده

کشت و زرع

می توان گفت که ترجیح دائمی برای ویژگی های خانوادگی در همسر نباید مطلوب باشد، زیرا این امر باعث تداخل پذیری می شود. جداسازی مداوم ممکن است منجر به بیان فنوتیپ های اطلاعات ژنتیکی ناخواسته شود که بدون بیان شدن آن به عنوان ژن های انقباضی از نسلی به نسل منتقل می شود تا اینکه دو پدر و مادر با ژنوتیپ های مشابه تولید کنند. بر این اساس، نشاندادن جنسیت نباید بهترین استراتژی برای تولید مثل باشد و حیوانات باید به دنبال شرکای ژنتیکی متفاوت برای جلوگیری از درهم خوردن باشند.

مشاهدات استراتژی های همجوشی در موش های خانه نشان می دهد که آنها از جفتگیری با افرادیکه دارای مجتمع اصلی مرتبط با هیستوپاتولوژی (MHC) هستند جلوگیری می کنند. ژنهای MHC مولکول هایی را تولید می کنند که به سیستم ایمنی کمک می کند که ارگانیسم های متفاوت را شناسایی کرده و به طور بالقوه باعث بیماری شوند. یک MHC که ناهمگنتر است، محدوده وسیعتری برای تشخیص آنچه آشنا یا متفاوت است، محدوده وسیعتری دارد. در نتیجه، ژن های متفاوت از والدین بیشتر متفاوت است، MHC ناقل فرزند، که منجر به یک سیستم ایمنی قوی تر می شود. استدلال شده است که حیوانات باید سیستم هایی داشته باشند که برای تشخیص و ترغیب بالقوه با MHC متفاوت ترجیح داده شود. به این ترتیب، ترجیح شریک باید به افراد غیر وابسته، به جای نسبت به شرکای مشابه ژنتیکی که عامل بالقوه ژنوتیپ ناخواسته هستند، هدایت شود. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد گرایش طبیعی موش ها با همکاران یک haplotype دیگر متواضع نیست، چرا که ترجیح جنسی می تواند به سمت یک همکار از همان haplotype با استفاده از imprinting معکوس شود. مثلا در یک تحقیق، موشهای نر که توسط یک مادر پرورش دهنده ی یک ژن خاص از نژاد پرورش یافتند، ترجیح مقاربت را نسبت به زنانی از نژاد خود نشان دادند (Yamazaki et al. 1988)، که ممکن است نشان دهد که بستگان به عنوان خانواده شناخته شده نیستند و بنابراین به عنوان همسر ترجیح داده می شوند.

یادگیری شناخت بوهای خانوادگی به حیوان هویت خانوادگی آن را نشان می دهد و بنابراین ، از جلوگیری از جفت شدن با آنها (به طور بالقوه حامل ژن های مشابه) کمک می کند. در یک مطالعه ، نشان داده شد که موش ها می توانند MHC افراد دیگر را از طریق سیگنال های بویایی تشخیص دهند و این شناخت بویایی از طریق کاشت در دوره های اولیه زندگی آموخته می شود. در این مطالعه ، آنها توله سگهای ماده ماده را با مادرانی که ژن های مختلف MHC داشتند پرورش دادند. هنگامی که توله سگها بزرگ شدند ، اولویت شریک زندگی نسبت به افرادی با MHC مشابه یا با ژن های MHC از خانواده پرورش دهنده آزمایش شد (پن و پاتس ، 1998) همانند نتایج Yamazaki و همکاران. (1988) پن و پاتس نشان داد که زنان از جفتگیری با مردانی که ژنهای MHC شبیه به خانواده پرورش دهنده دارند، اجتناب کردند، که این فرضیه را تأیید می کند که استفاده از MHC وابسته به فامیلی یک مکانیزم برای جلوگیری از درهم گشایی است.

بتسون (1978) پیشنهاد کرد که نشاندار کردن جنسی بهترین امکان بروز زایمان را تسهیل می کند و حیوانات را از درون زادآوری جلوگیری می کند. بیانیه او بر اساس یک سری از آزمایشات مات انتخاب با بلدرچین ژاپنی بود. او نشان داد که مردان بالاترین میزان رویکرد و همبستگی با زنان را نشان می دهد که رنگ آنها کمی متفاوت از مادر پرستار نسبت به زنان با رنگ دقیق (Batesonon، 1978) این به پیشنهاد منجر شده است که به عنوان یک نتیجه از چاپ، انتخاب همسر به سمت یک شریک است که نشانه هایی را که کمی نا آشنا هستند و براساس خاطرات آشنا که در طول دوره های اولیه و بحرانی زندگی ادغام شده اند، هدایت می کند. به همین ترتیب، ممکن است چاپگر ممکن است اولویت را نسبت به فردی که کمی متفاوت است تا تضمین زاد و ولد را تضمین کند، و در عین حال، تضمین کننده پرورش با فردی است که آشنا و احتمالا به همان اندازه با شرایط محیطی سازگار است.

درباره یادگیری ترجیح شریک همجنسگرایان در انسان ها

یافته های ما نشان می دهد که موش های صحرایی می توانند شرایط ترجیح شغلی همجنسگرایان را در دوران بزرگسالی ایجاد کنند. برای این که این اتفاق رخ دهد، مردان در طول فعالیت D2 افزایش بیشتری نیاز به همکاری دارند، در حالی که زنان به فعالیت D2 + OT نیاز دارند. تا چه اندازه این پدیده به انسان گسترش یافته و ناشناخته است و باید با احتیاط تفسیر شود. بعضی از داروها مانند کوکائین یا آمفتامین می توانند در فعال سازی فعالیت های DA در انسان، اما به طور مستقیم بر گیرنده های نوع D2 عمل نمی کنند بلکه بر تمام گیرنده های DA اثر می گذارند. این شامل نوع D1 است، که فعال سازی از ایجاد پیوندهای جفت جدید در voles جلوگیری می کند. در حقیقت، نشان داده شده است که اسپیلتهای مردانی که از آمفتامین مزمن دریافت می کنند، نتوانستند اوراق قرضه جفتی ناشی از جفتگیری را ایجاد کنند، احتمالا به این دلیل که تنظیمات ناشی از مواد مخدر از گیرنده های نوع D1 (Liu et al. 2010).

توسعه ی ترجیح شریک شرطی همجنسگرایان، که توسط آگونیست های DA و OT تسهیل می شود، ممکن نیست که پدیده ای باشد که به راحتی در طبیعت اتفاق می افتد. در حقیقت، ممکن است فقط در شرایط آزمایشگاهی رخ دهد. با این وجود، چنین یافته ها نشان می دهد که مخروط های عصبی بزرگسال که مستقیم ترجیحات شریک هستند، ثابت یا سخت گیر نیستند، بلکه انعطاف پذیر و سازگار با احتمالات جدید هستند که یک موجود زنده بروز می کند.

نتیجه گیری

محرک هایی که پاداش های قوی را پیش بینی می کنند پاسخ هایی را می دهند که حیوانات را برای به دست آوردن آنها آماده می کنند. ترجیح شریک که در رابطه با یک فرد جدید رخ می دهد ممکن است نتیجه بی قید و شرط از UCS-UCR باشد یا همچنین ممکن است نتیجه یادگیری و ارتباط CS-CR باشد. پاداش در ارتباط با هفته های اولیه پس از زایمان، پرورش، دوره نوجوانی یا تجربیات جنسی اول، می تواند به راحتی ترجیح شغلی همجنسگرایان را در انواع مختلف جوندگان و احتمالا در انسان نیز تسهیل کند. بر اساس داده های جوندگان، ممکن است که برخی از انجمن های پاداش با افراد همجنسگرا ترجیح شریک جنسی همجنس را تربیت کنند، اما این در افراد اثبات نشده است. در این راستا پیدا کردن مناطق مغزی مشترک و سیستم های مغز و اعصاب و یا غدد درون ریز در گونه های مونوگامی و چند وجهی و در افرادی که از ترجیح شریک جنسی همجنسگرایان یا همجنسگرایان برخوردار هستند باید تأثیر زیادی بر روی درک ما از تنوع در انتخاب همسر و استراتژی همسر داشته باشند. متخصصان زیست شناسی تکاملی و روانشناسان باید این ایده را در نظر بگیرند که تجربه فردی با پاداش (یعنی جنسی و دارویی) می تواند با استفاده از گزینه های Pavlovian و Operant احتمالا "انتخاب ذاتا" (به عنوان مثال، assortativeness) یا استراتژی های همجنس (مانند یکپارچگی یا چند زبانه) . در حقیقت، ذاتا (و شاید حتی اساسی) برای یادگیری در مورد محیط زیست به طریقی که موجب به حداکثر رساندن پاداش و به حداقل رساندن پیامدهای ناخواسته می شود، باعث می شود که به اصطلاح علل "نزدیکی" (مثلا لذت)، پیش بینی کننده های قوی تر از رفتار اجتماعی و انتخاب از علل «نهایی» به اصطلاح (مانند تناسب اندام ژنتیکی یا تولید مثل).

سپاسگزاریها

نویسنده می خواهد از دکتر جیم پافوس و دکتر لری جی یانگ برای بحث های مفیدی برخوردار باشد و به دانشجویان فارغ التحصیل تامارای سیبرین-لاندرالد، پدرو پرادس راموس، رودریگو تریاانا دل ریو و فلیکس مونترو دومینگوئز برای سخت کار و تعهد به پروژه های پژوهشی خود.

منازعه و بودجه

نویسنده این نوع مطالعه را به هیچ وجه از طریق صنعت و یا سایر منابع مالی یا مزایای دریافت نکرده است.

منابع

  1. Agmo A، Berenfeld R. خواص تقویتی انزال در موش های مردانه: نقش مواد مخدر و دوپامین. علوم اعصاب رفتاری. 1990؛ 104 (1): 177-182. [گروه]
  2. Aragona BJ، Liu Y، Curtis JT، Stephan FK، Wang Z. نقش مهمی برای هسته تک هسته دوپامین در شکل گیری ترجیح همکار در پره های مردانه. مجله علوم اعصاب. 2003؛ 23 (8): 3483-3490. [گروه]
  3. Aragona BJ، Liu Y، Yu YJ، Curtis JT، Detwiler JM، Insel TR، و همکاران. هسته تکامن دوپامین، به طور متفاوتی، تشکیل و نگهداری پیوندهای جفتی تک زایی را متمایز می کند. علوم اعصاب طبیعت. 2006؛ 9 (1): 133-139. [گروه]
  4. Bales KL، وان Westerhuyzen JA، لوئیس ریس AD، Grotte ND، Lanter JA، کارتر CS Oxytocin اثرات توسعه وابسته به دوز در مراقبت از جفت و مراقبت alloparental در اسپری زنانه. هورمون ها و رفتار. 2007؛ 52 (2): 274-279. [PMC رایگان مقاله] [گروه]
  5. Balfour ME، Yu L، Coolen LM رفتار جنسی و نشانه های زیست محیطی وابسته به جنس سیستم mesolimbic را در موش های نر فعال می کند. نوروپسی فیش شناسی. 2004؛ 29 (4): 718-730. [گروه]
  6. Batenson P. تجربه اولیه و ترجیح جنسی. در: هاچینسون JB ، سردبیر. عوامل تعیین کننده بیولوژیکی رفتار جنسی. Chichester: John Wiley & Sons؛ 1978. صص 29–53.
  7. Becker JB، Rudick CN، Jenkins WJ نقش دوپامین در هسته accumbens و striatum در طی رفتار جنسی در موش ماده. مجله علوم اعصاب. 2001؛ 21 (9): 3236-3241. [گروه]
  8. Beery AK، Zucker I. اکسي توسين و رفتار اجتماعي هم جنس در زنبورهاي زنانه. عصبشناسی 2010؛ 169 (2): 665-673. [گروه]
  9. Berridge KC، Robinson TE نقش دوپامین در پاداش: تأثیر هیدونیک، یادآوری پاداش یا انگیزه چیست؟ تحقیق مغز تحقیقات مغز 1998؛ 28 (3): 309-369. [گروه]
  10. Bielsky IF، Young LJ Oxytocin، وازوپرسین و شناخت اجتماعی در پستانداران. پپتیدها 2004؛ 25 (9): 1565-1574. [گروه]
  11. Calcagnetti DJ، Schechter MD محل تهویه جنبه متقاعد کننده از تعامل اجتماعی در موش های نوجوان را نشان می دهد. فیزیولوژی و رفتار. 1992؛ 51 (4): 667-672. [گروه]
  12. Carmichael MS، Humbert R، Dixen J، Palmisano G، Greenleaf W، Davidson JM پلاسما اکسی توسین در پاسخ جنسی انسان افزایش می یابد. مجله بالینی غدد و متابولیسم. 1987؛ 64 (1): 27-31. [گروه]
  13. کارتر CS دیدگاه های نوروندوکرین در مورد وابستگی اجتماعی و عشق. روان یونو دندانی 1998؛ 23 (8): 779-818. [گروه]
  14. کارتر CS، DeVries AC، Getz LL بسترهای فیزیولوژیکی تک زایی پستانداران: مدل پرایری وول. علوم اعصاب و بیوفیزیولوژیک. 1995؛ 19 (2): 303-314. [گروه]
  15. Carter CS، Williams JR، Witt DM، Insel TR Oxytocin و پیوند اجتماعی. سالانه نیویورک از علوم دانشگاهی. 1992؛ 652: 204-211. [گروه]
  16. Cibrian-Llanderal IL ، Rosas-Aguilar V ، Triana-Del Rio R ، Perez-Estudillo CA ، Manzo J ، Garcia LI ، Coria-Avila GA. توسعه اولویت شریک همجنس در موشهای صحرایی بالغ: زندگی مشترک در طول فعالیت گیرنده و اکسی توسین نوع D2 افزایش یافته است. 2012. ارسال شده به: فارماکولوژی ، بیوشیمی و رفتار.
  17. Cibrian-Llanderal IT، Triana-Del Rio R، Tecamachaltzi-Silvaran M، Coria-Avila GA وضعیت رفتار همجنس گرایی در موشهای نر؛ 2011 جلسه پوستر ارائه شده در نشست سالانه انجمن نورولوژي مغز و اعصاب رفتاري، Queretaro، مکزيک.
  18. Coria-Avila GA مکانیسم های رفتاری و عصبی ترجیح شریک شرطی در موش های ماده. مونترال، کبک، کانادا: پایان نامه دکترای منتشر نشده. گروه روانشناسی، دانشگاه کنکوردیا؛ 2007
  19. Coria-Avila GA، Pfaus JG، Cibrian-Llanderal IT، Tecamachaltzi-Silvaran M، Triana-Del Rio R، Montero-Domínguez F، et al. از یک جنس زنانه مناسب استفاده کنید. e-neurobiologia. 2010؛ 1 (1)
  20. Coria-Avila GA، Gavrila AM، Boulard B، Charron N، Stanley G، Pfaus JG پایه عصبی مرکزی ترجیح شریک شرطی در موش ماده: II. اختلال توسط فلورنتیکسول علوم اعصاب رفتاری. 2008a؛ 122 (2): 396-406. [گروه]
  21. Coria-Avila GA، Jones SL، Solomon CE، Gavrila AM، اردن GJ، Pfaus JG ترجیح شریک شرطی در موش های صحرایی زن برای سوء تغذیه مرد. فیزیولوژی و رفتار. 2006؛ 88 (4-5): 529-537. [گروه]
  22. Coria-Avila GA، Ouimet AJ، Pacheco P، Manzo J، Pfaus JG اولویت شرطی شرطی شربت در موش ماده است. علوم اعصاب رفتاری. 2005؛ 119 (3): 716-725. [گروه]
  23. Coria-Avila GA، Pfaus JG، Hernandez ME، Manzo J، Pacheco P. زمان بندی بین عضلات تغییر موفقیت پدر و مادر. فیزیولوژی و رفتار. 2004؛ 80 (5): 733-737. [گروه]
  24. Coria-Avila GA، Solomon CE، Vargas EB، Lemme I، Ryan R، Menard S، et al. پایه عصبی مرکزی ترجیح شریک شرطی در موش ماده: I. اختلال با نالوكسان. علوم اعصاب رفتاری. 2008b؛ 122 (2): 385-395. [گروه]
  25. Cushing BS، Carter CS پالس های محیطی اکسیتوسین، ترجیحات شریک را در زنان، اما نه مردان، پرپیچ و خم، افزایش می دهد. هورمون ها و رفتار. 2000؛ 37 (1): 49-56. [گروه]
  26. نقش Avakian A، Bland ST، Schmid MJ، Watkins LR، Spencer RL، Maier SF نقش گلوكوكورتيكوئيدها در تحريك كننده استرس ناشي از پتانسيل هسته اي Accumbens پوسته دوپامين و واكنش هاي ترجيحي موضعي شرطي به مرفين. روان یونو دندانی 2006؛ 31 (5): 653-663. [گروه]
  27. DeVries AC، DeVries MB، Taymans SE، Carter CS اثرات استرس بر تنظیمات اجتماعی، در دلفریبهای پرایری، از لحاظ جنسی است. مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم ایالات متحده آمریکا. 1996؛ 93 (21): 11980-11984. [PMC رایگان مقاله] [گروه]
  28. Einon DF، Humphreys AP، Chivers SM، Field S، Naylor V. جداسازی اثر دائمی بر روی رفتار موش دارد، اما نه موش، گلبرگ یا خوکچه دریایی. روانشناسی رشدی. 1981؛ 14 (4): 343-355. [گروه]
  29. Fillion TJ، Blass EM تجربه نوزادان با بوی های شیری رفتار جنسی بزرگسالان را در موش های صحرایی نر تعیین می کند. علوم پایه. 1986؛ 231 (4739): 729-731. [گروه]
  30. گارسیا-هورسمن SP، Agmo A، Paredes RG تزریق نالوكسان به ناحیه preoptic medial، هسته ventromedial هیپوتالاموس و بلوك آمیگدال بلوك شده شرایط تركیبی ناشی از رفتار جفتگیری گام است. هورمون ها و رفتار. 2008؛ 54 (5): 709-716. [گروه]
  31. Getz LL، McGuire B، Pizzuto T، Hofmann J، Frase B. سازماندهی اجتماعی پرینت وول، میکروتوس اچروگاستر . مجله پستانداران 1993؛ 74: 44-58.
  32. Gingrich B، Liu Y، Cascio C، Wang Z، Insel TR گیرنده های Dopnamine D2 در هسته accumbens برای پیوستگی اجتماعی در پره های زنانه (میکروتوس اچروگاستر) علوم اعصاب رفتاری. 2000؛ 114 (1): 173-183. [گروه]
  33. گراهام JM، Desjardins C. تهویه کلاسیک: القاء هورمون لووتیونی و ترشح تستوسترون در پیش بینی فعالیت جنسی. علوم پایه. 1980؛ 210 (4473): 1039-1041. [گروه]
  34. Insel TR Oxytocin - Neuropeptide برای وابستگی: شواهدی از نظریه های رفتاری، autoradiographic گسسته و مطالعات تطبیقی. روان یونو دندانی 1992؛ 17 (1): 3-35. [گروه]
  35. Insel TR، Shapiro LE Oxytocin توزیع گیرنده نشان دهنده سازمان اجتماعی در voles monogamous و polygamous است. مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم ایالات متحده آمریکا. 1992؛ 89 (13): 5981-5985. [PMC رایگان مقاله] [گروه]
  36. Insel TR، Young LJ Neurobiology وابستگی. بررسی طبیعت. عصبشناسی 2001؛ 2 (2): 129-136. [گروه]
  37. اسماعیل ناصر، گلز ه، لیچپالله اول، پافوس جی. ج. شرایط پوسیدگی به ترجیح انعقاد شرطی برای یک خانم آشنا در موش مرد کمک می کند. فیزیولوژی و رفتار. 2009؛ 96 (2): 201-208. [گروه]
  38. جونز SL، Bozzini P، Pfaus JG مورفین باعث تقویت ترجیح انعقاد شرطی در موش صحرایی می شود؛ طراح جلسه عصبشناسی؛ انجمن علوم اعصاب؛ 2009 آنلاین.
  39. سندرم جولي س. استكستول و سوءاستفاده از كودكان. مجله سوء استفاده جنسی از کودک 2005؛ 14 (3): 107-129. [گروه]
  40. Kendrick KM، Hinton MR، Atkins K، Haupt MA، Skinner JD مادران ترجیحات جنسی را تعیین می کنند. طبیعت 1998؛ 395 (6699): 229-230. [گروه]
  41. Kippin TE، Cain SW، Pfaus JG بوی مشتق شده و بوهای خنثی ناشی از بیماری جنسی، مسیرهای عصبی جداگانه در موش های مردانه را فعال می کنند. عصبشناسی 2003؛ 117 (4): 971-979. [گروه]
  42. Kippin TE، Pfaus JG توسعه ترجیحات انزالی شرطی بویایی در موش های مردانه. I. طبیعت محرک بی قید و شرط. فیزیولوژی و رفتار. 2001؛ 73 (4): 457-469. [گروه]
  43. Kippin TE، Talinakis E، Chattmann L، Bartholomew S، Pfaus JG تهویه عصبی از رفتار جنسی در موش صحرایی (Rattus norvegicus) مجله روانشناسی مقایسه ای. 1998؛ 112 (4): 389-399.
  44. Lim MM، Wang Z، Olazabal DE، Ren X، Terwilliger EF، Young LJ ترجیح شریک شدن در یک گونه بی قید و شرط با دستکاری بیان یک ژن تک. طبیعت 2004؛ 429 (6993): 754-757. [گروه]
  45. Lim MM، Young LJ Vasopressin وابسته به مدارهای عصبی پایه شکل گیری پیوند جفت در vole پرنیان تک زاویه. عصبشناسی 2004؛ 125 (1): 35-45. [گروه]
  46. لیو ی، آراگونا BJ، جوان KA، دیتز DM، Kabbaj M، Mazei-Robison M، و همکاران. هسته اكومبنس دوپامين باعث كاهش اختلال در پيوند اجتماعي در يك گونه جوندگان انحصاري ناشي از آمفتامين مي شود. مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم ایالات متحده آمریکا. 2010؛ 107 (3): 1217-1222. [PMC رایگان مقاله] [گروه]
  47. Liu Y، وانگ ZX هسته accumbens oxytocin و dopamine تعامل برای تنظیم تشکیل پیوند جفت در voles پریایی زنانه. عصبشناسی 2003؛ 121 (3): 537-544. [گروه]
  48. Luo S، Klohnen EC جفت گیری و کیفیت زناشویی در Newlyweds: رویکرد دوگانه محور. مجله شخصیت و روانشناسی اجتماعی. 2005؛ 88 (2): 304-326. [گروه]
  49. مالینا RM، Selby HA، Buschang PH، Aronson WL، Little BB ترکیب جفت گیری برای ویژگی های فنوتیپی در یک جامعه Zapotec در Oaxaca، مکزیک. مجله علوم بیوسوسی. 1983؛ 15 (3): 273-280. [گروه]
  50. Menard S، Gelez H، Coria-Avila GA، Jacubovich M، Pfaus JG تأثیر شرایط محیطی بویایی نوزادان بر ترجیح شریک جنسی بعد از عمل در موش صحرایی نر؛ 2006 جلسه پوستر ارائه شده در نشست سالیانه انجمن نورولوژیست های رفتاری، پیتسبورگ، PE.
  51. Namnyak M، Tufton N، Szekely R، Toal M، Worboys S، Sampson EL استنشاق استاتیک ': تشخیص روانپزشکی و یا اسطوره شهری؟ Acta Psychiatrica Scandinavica. 2008؛ 117 (1): 4-11. [گروه]
  52. Panksepp J، Jalowiec J، DeEskinazi FG، اسقف P. Opiates و تسلط در موش های نوجوانان. علوم اعصاب رفتاری. 1985؛ 99 (3): 441-453. [گروه]
  53. Parada M، Abdul-Ahad F، Censi S، Sparks L، Pfaus JG زمینه تغییر توانایی تحریک بالقوه برای ایجاد ترجیح شریک زندگی جنسی در موش صحرایی. هورمون ها و رفتار. 2011؛ 59: 520-527. [گروه]
  54. Paredes RG، Alonso A. رفتار جنسی تنظیم شده (گام) توسط زن باعث ترجیح محل محلی شده است. علوم اعصاب رفتاری. 1997؛ 111 (1): 123-128. [گروه]
  55. Paredes RG، مارتینز I. نالوکسون پس از جفت گیری در موش های صحرایی، ترجیح می دهد. علوم اعصاب رفتاری. 2001؛ 115 (6): 1363-1367. [گروه]
  56. Paredes RG، Vazquez B. موش های ماده چه چیزی در رابطه با جنس انجام می دهند؟ جفت گیری سریع تحقیقات مغزی رفتاری. 1999؛ 105 (1): 117-127. [گروه]
  57. Paredes-Ramos P، Miquel M، Manzo J، Coria-Avila GA شرایط مذکر جنسی در موش های صحرایی ماده ی جنسی شرایط یكسان را دارد. فیزیولوژی و رفتار. 2011؛ 104: 1016-1023. [گروه]
  58. Paredes-Ramos P ، Miquel M ، Manzo J ، Pfaus JG ، López-Meraz ML ، Coria-Avila GA قلقلک در نوجوانان اما نه در موشهای صحرایی ماده بالغ ترجیح شریک جنسی. 2012 ارسال شده به: فیزیولوژی و رفتار. [گروه]
  59. پاوروف I. رفلکس های مطبوع. انتشارات دانشگاه آکسفورد؛ 1927
  60. Penn D، Potts W. MHC-disassoratory ترجیحات مشتاقانه متضاد با حمایت متقابل است. مجموعه مقالات علوم زیستی. 1998؛ 265 (1403): 1299-1306. [PMC رایگان مقاله] [گروه]
  61. Pfaus JG، Damsma G، Nomikos GG، Wenksttern DG، Blaha CD، Phillips AG و همکاران. رفتار جنسی باعث افزایش انتقال دوپامین مرکزی در موش صحرایی می شود. تحقیق مغز 1990؛ 530 (2): 345-348. [گروه]
  62. Pfaus JG، Damsma G، Wenkstern D، Fibiger HC فعالیت جنسی باعث انتقال پروتئین دوپامین در هسته آکومبن و استریاتوم موشهای ماده می شود. تحقیق مغز 1995؛ 693 (1-2): 21-30. [گروه]
  63. Pfaus JG، Kippin TE، Centeno S. تهویه و رفتار جنسی: بازبینی. هورمون ها و رفتار. 2001؛ 40 (2): 291-321. [گروه]
  64. Pfaus JG، Shadiack A، Van Soest T، Tse M، Molinoff P. تسهیم انتخابی از درخواست جنسی در موش ماده توسط یک آگونیست گیرنده ملانوکورتین. مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم ایالات متحده آمریکا. 2004؛ 101 (27): 10201-10204. [PMC رایگان مقاله] [گروه]
  65. Rouge-Pont F، Marinelli M، Le Moal M، Simon H، Piazza PV حساسیت ناشی از استرس و گلوکوکورتیکوئید. دوم حساسیت افزایش دوپامین خارج سلولی ناشی از کوکائین بستگی به ترشح کورتیکوسترون ناشی از استرس دارد. مجله علوم اعصاب. 1995؛ 15 (11): 7189-7195. [گروه]
  66. سلس I، رباتو E، سوزان C. اثبات ادغام فنوتیپی و اجتماعی اجتماعی برای صفات تن سنجی و فیزیولوژیک در زوج ها از کشور باسک (اسپانیا) مجله علوم بیوسوسی. 2004؛ 36 (2): 235-250. [گروه]
  67. شولتز W. دریافت رسمی با دوپامین و پاداش. نورون 2002؛ 36 (2): 241-263. [گروه]
  68. Schultz W، Apicella P، Scarnati E، Ljungberg T. فعالیت عصبی در ستون فقرات میمون مربوط به انتظار پاداش است. مجله علوم اعصاب. 1992؛ 12 (12): 4595-4610. [گروه]
  69. اسکینر BF برخی از کمک های یک تجزیه و تحلیل تجربی از رفتار به روانشناسی به عنوان یک کل. روانشناسان آمریکایی. 1953؛ 8: 69-78.
  70. اسکینر BF تحلیل تجربی رفتار چیست؟ مجله تحلیلی تجربی رفتار. 1966؛ 9 (3): 213-218. [PMC رایگان مقاله] [گروه]
  71. Tauber M، Mantoulan C، Copet P، Jauregui J، Demeer G، Diene G و همکاران. Oxytocin ممکن است مفید باشد برای افزایش اعتماد به دیگران و کاهش رفتارهای ناراحت کننده در بیماران مبتلا به سندرم Prader-Willi: یک کارآزمایی بالینی تصادفی در بیماران مبتلا به 24. مجله Orphanet بیماری های نادر. 2011؛ 6 (1): 47. [PMC رایگان مقاله] [گروه]
  72. Triana-Del Rio R، Montero-Dominguez F، Cibrian-Llanderal T، Tecamachaltzi-Silvaran MB، Garcia LI، Manzo J، et al. همسویی همجنسگرایان تحت تاثیر کینپیرول باعث ترجیحات شغلی اجتماعی و جنسی در مردان می شود، اما نه در موش های صحرایی. فارماکولوژی بیوشیمی و رفتار. 2011؛ 99 (4): 604-613. [گروه]
  73. ون فورث WR، Wolterink G، van Ree JM مقررات رفتار جنسی مردانه: دخالت مخدرهای مغز و دوپامین. تحقیق مغز تحقیقات مغز 1995؛ 21 (2): 162-184. [گروه]
  74. Wang Z، Hulihan TJ، Insel TR تجربه جنسی و اجتماعی با الگوهای مختلف رفتار و فعال سازی عصبی در والدین مردانه پیوند دارد. تحقیق مغز 1997؛ 767 (2): 321-332. [گروه]
  75. وانگ Z، یو G، Cascio C، لیو Y، Gingrich B، Insel TR تنظیمات گیرنده Dopamine D2 از تنظیمات شرکای در پلی استر زنبور عسل (Microtus ochrogaster): مکانیزم برای پیوند جفت؟ علوم اعصاب رفتاری. 1999؛ 113 (3): 602-611. [گروه]
  76. ویلیامز جی. ر.، کاتانیا KC، کارتر CS توسعه ترجیحات شریک در voles of prairie women (میکروتوس اچروگاستر): نقش تجربه اجتماعی و جنسی. هورمون ها و رفتار. 1992؛ 26 (3): 339-349. [گروه]
  77. Winslow JT، هیستینگز N، کارتر CS، هاروگ CR، Insel TR نقش واسپرسین مرکزی در پیوند زوج در پلین های پرپیچ و خم monogamous. طبیعت 1993؛ 365 (6446): 545-548. [گروه]
  78. Yamazaki K، Beauchamp GK، Kupniewski D، Bard J، Thomas L، Boyse EA Imprinting فامیلی تعیین کننده ترجیحات مونتاژ انتخابی H-2 است. علوم پایه. 1988؛ 240 (4857): 1331-1332. [گروه]
  79. Young LJ، Wang Z. Neurobiology پیوند جفت. علوم اعصاب طبیعت. 2004؛ 7 (10): 1048-1054. [گروه]
  80. Young LJ، Winslow JT، Wang Z، Gingrich B، Guo Q، Matzuk MM، et al. Gene targeting approaches to neuroendocrinology: Oxytocin، رفتار مادران و وابستگی. هورمون ها و رفتار. 1997؛ 31 (3): 221-231. [گروه]