استمناء، فانتزی و زندان (2010)

آیا تحریک جنسی شدید به شرایط مدرن غیر طبیعی بستگی دارد؟

کارشناسی ارشد میمونبسیاری از حیوانات استمناء، اما هیچ کدام با شدت و انزال فرکانس مردان بشری-مگر اینکه در اسارت باشد (طبق لئونارد شلین، MD).

نظریه فعلی این است که ما انسانها بیشتر خودارضایی می کنیم زیرا می توانیم خیال پردازی کنیم. یک فرض مرتبط این است که استمنا rather نسبتاً شیدایی ما تا زمانی که ما انسان بوده ایم ادامه داشته است-به جز زمانی که به طور موقت توسط نیروهای غیر طبیعی مانند محدودیت های مذهبی یا اجتماعی سرکوب می شود. از این دو فرضیه به دنبال یک سوم است: این فانتزی طبیعی و سالم است که به آن افزوده می شود یا حتی آن امر ناگزیر از یک زندگی جنسی کامل انجام می شود.

مطمئنا فانتزی، ارگاسم مکرر را آسان می کند، درست مثل اسباب بازی های جنسی و پورنوگرافی. با این حال، توانایی ما در فانتزی (که ممکن است، یا ممکن است منحصر به انسان نباشد) به طور کامل برای استراتژی و ماراتن های فانتزی ما حساب می شود؟

من اخیراً در مورد برخی از مردان متفکر و دارای تجربه های زیادی از خودارضایی و خیال پردازی ، از یک رایزنی اینترنتی شنیدم. نکاتی که آنها مطرح کردند باعث شد تا کمی سکوت تاریخی انجام دهم ، که در زیر سخنان آنها بیان خواهم کرد.

پسر اول

واقعیت این است که ، ما هیچ راهی برای دانستن اینکه مردم در گذشته چقدر خودارضایی می کردند ، وجود ندارد ، اگرچه مسلم است که بعضی اوقات این کار را انجام می دادند. کارشناسان امروزی شرایط مدرن را با "شرایط طبیعی" اشتباه می گیرند. آنها می بینند بسیاری از افراد (به ویژه مردان) که بسیار خودارضایی می کنند ، و به دنبال توضیحاتی خارج از ساختار اجتماعی هستند که ما در آن بزرگ شده ایم. برای تجزیه و تحلیل عینی این ساختار ، آنها مجبورند برخی از عقاید خود را در مورد مطلوبیت زندگی کنار بگذارند در یک جهان پورنو 24/7. مانند ماهی هایی که در کاسه ماهی قرار دارند و هرگز این واقعیت را که در آب شنا می کنند زیر سوال نمی برند ، آنها فرضیات خود را درباره "پیشرونده بودن پورنو" و غیره زیر سوال نمی برند. آنها بر اساس باورهای ایدئولوژیک در مورد مزایای استمنا نامحدود تجزیه و تحلیل می کنند (برعکس آن احتیاط قدیمی که عقیده داشتند که همیشه بد است).

بعضی از محققان به دنبال یافتن استمناء کمی در میان دیگر گروه های شگفت انگیز بوده اند. یکی از این محققان حیوانی، گیلبرت ون تسل همیلتون،

از همه میمون های مرد من فقط Jocko شده است به نظر برسد. بعد از چند روز محکومیت، او قسمت جلویی منی خود را استمناء و خورد. من دلیلی برای اعتقاد دارم که او سالها قبل از اینکه من او را به دست آوردم تحت شرایط غیر طبیعی زندگی می کردم.

توجه کنید که چطور بستری شرایط رفتار جوکو است. اعتقاد دارم که امروز ما تحت برخی شرایط "غیر طبیعی" جدی زندگی می کنیم آیا آنها می توانند به همه این "تخیلات طبیعی" و همچنین پذیرش نود درصد از جمعیت که خودارضایی می کنند کمک کنند؟ وقتی همه تأیید می کنند که "پسران پسر خواهند شد" و خودارضایی کاملا "طبیعی است ، مانند پای سیب ، تأثیر اسارت بر رفتار ما را نامرئی می کند.

من در میان دوستانم تعداد برخی از نخستی های اسیر را که در شرایط اسفناکی از جمله بیکاری بسیار زیاد ، عدم مراقبت های پزشکی اولیه ، حمله به سطح زندگی اصلی آنها ، انبوهی از تبلیغات استرس شدید با جزئیات تخریب محیط زیست و جنگ ، که مردم احساس درماندگی می کنند ، در آنها اسکان داده اند ، ذکر کردم. یک سیستم نژادپرستانه از تفکیک اقتصادی ، تخریب عمومی زنان و استثمار جنسی کودکان… آیا لازم است ادامه دهم؟ تعجبی ندارد که همه به چیزی اعتیاد دارند!

همه ما از برخی جهات مانند آن "نخستی های اسیر" هستیم و این حتی از 2.5 میلیون نفری که در واقع در زندان عظیم زندان آمریکا اسیر هستند نیز مستثنی است. این "شرایط طبیعی" کاملاً بدون تردید باقی مانده است. با این حال این عوامل و سایر فاکتورها باید به ویژه در مورد بحث در مورد افرادی که اذعان می کنند استفاده زیاد از پورنو مشکلی برای آنها محسوب می شود ، مورد توجه قرار گیرند.

پسر دوم

بیشترین آسیب به ازدواج من دقیقاً زمانی رخ داد که "آموزش فانتزی خودارضایی" در شدیدترین حد خود بود. من در واقع توانایی خود را برای درگیر شدن با واقعیت اجماع (از جمله همسر برهنه خودم در مقابلم) مختل کردم. در حین مقاربت می توانم از او عکس بگیرم که دقیقاً همان کارهایی را که می خواستم انجام می دهد. تنها عنصر خیالی که مانع از آن شد که کاملاً از واقعیت جدا شود بدن او بود. در مخالفت کامل با این دیدگاه که خیال پردازی جنسی باعث افزایش رابطه جنسی می شود ، فقط وقتی خیال را از رابطه جنسی حذف کردم می توانم همسرم را همانطور که هست آرزو کنم. در روزهای بد حماقت خارق العاده من ، همانطور که من اساساً از او برای کمکهای خودارضایی استفاده می کردم ، او اغلب از من می پرسید ، "به چه فکری می کنی؟" و من دروغ می گویم ، "اوه ، هیچ چیز واقعی نیست."

طی دو سال گذشته ، همانطور که بی وقفه تخیلات جنسی خود را از ریشه می کردم ، یک تغییر عظیم اتفاق افتاده است. با لمس کردن بسیار برانگیخته می شوم. همسرم هنوز از من می پرسد که در طول رابطه جنسی چه فکری می کنم ، اما اکنون وقتی پاسخ می دهم که فکر نمی کنم ، فقط حقیقت را می گویم. همانطور که توانایی خود را برای دور نگه داشتن خیالات از هوش خود ارتقا می دهم ، ازدواج من به تدریج موفقیت بیشتری دارد. اگر به فعالیت ذهنی نهایت مشروعیت داده شود ، بعید است شرایط جسمی با تصویر ذهنی مطابقت داشته باشد. نتیجه آن عدم رضایت اساسی از وضعیت فرد است.

تا آنجا که عادت های جنسی ما پیش می رود ، این موقعیت که رفتار مدرن انسان تنها الگوی رفتاری ممکن انسان است ، به طرز وحشتناکی ناقص است. تقریباً همه ما در اسارت زندگی می کنیم ، غالباً داوطلبانه اما با وجود این در اسارت. شب خودمان را قفل می کنیم. ممکن است در طول روز در داخل قفل نباشیم ، اما درها حتی به قفل هم احتیاج ندارند زیرا کاملاً شرطی شده ایم تا زمانی که از ترال آزاد نشویم در محل کار محصور بمانیم.

بعد از کار ، می توانیم هرچه دوست داریم کم و بیش انجام دهیم (اوقات فراغت) ، اما مجموعه فعالیت های قابل قبول برای اکثر افراد بسیار محدود است: تلویزیون ، غذا خوردن ، نظافت ، تعاملات خانوادگی ، فرار از راه دور غیر الکترونیکی (هنر ، بار ، ورزش با چرخ موش ، تلاش برای قلاب کردن) ، فرار الکترونیکی و رابطه جنسی. علاوه بر این ، ما فقط 8 ساعت پوند فرصت داریم تا "آزادی" را کشف کنیم. ما به خودمان غذا می دهیم ، با یکدیگر صحبت می کنیم ، از خود لذت می بریم و سپس وقت آن است که چرخه خواب-کار-بازی را تکرار کنیم.

در طی چند سال اخیر شاید در شش مورد ، من یک بار 2 هفته پوند برای زندگی در خارج از این چرخه زندگی داشته ام. تا آنجا که من می توانم بگویم ، این نوع فعالیت با الگوهای ماقبل تاریخ سازگار است: برنامه های تعیین شده توسط خود ، زندگی در نزدیکی خانواده و آشنایان ، حفظ حریم خصوصی کم. کار جسمی قابل توجهی نیز در این امر دخیل بود که من گمان می کنم فعالیتهای معیشتی تقریبی باشد. رفتار مکرر جنسی من تقریباً از بین می رود. به جای 4 ارگاسم در هفته ، من طی دو هفته 0 تا 2 ارگاسم داشتم ، و از پورنو استفاده نمی کردم.

بدیهی است که "مطالعات بیشتری باید انجام شود" و "اندازه نمونه من برای نتیجه گیری واقعی بسیار کوچک است" ، اما به هر حال ، من اکنون به دنبال یک استراتژی برای افزایش آزادی و نه ارگاسم هستم.

پسر سوم

تخیل البته یک دارایی شگفت انگیز است، اما مانند همه ابزارها، می توان آن را به خوبی یا بد استفاده کرد. فانتزی مبتنی بر پورنوگرافی بد است برای سلامت روانی، معنوی و جسمی به دلیل استرس که در طولانی مدت ما را تحت فشار قرار می دهد. ترس از دست نیافتن تنها توخالی، استرس زا و ناراضی است.

آیا راهپیمایی تمدن عادت های جنسی را تغییر داد؟

من که در مورد عادات تاریخی بشر کنجکاو شدم ، به عادت های توماس د. لاکر فرو رفتم جنسیت انفرادی: تاریخ فرهنگی استمناء. در آنجا فهمیدم كه ناظران قرن هجدهم از اجبارها ، از جمله خودارضایی بیش از حد ، به عنوان "بیماری های تمدن" یاد می كنند. ظاهراً این موارد غیر معمول بودند تا اینکه اروپاییان از خانواده های بزرگ به شهرهایی با سطح غیر طبیعی حبس و انزوا رفتند.

برای اولین بار در تاریخ ، محرک ها (و محرک ها) ، قدیمی و جدید ، نیز به طور گسترده در دسترس قرار گرفتند: تنباکو ، شکلات ، رم ، قمار ، خرید ، گمانه زنی های مالی ، پورنوگرافی و رمان هایی درباره عاشقانه های پرشور. کلمه "اعتیاد" اکنون در زبان انگلیسی ظاهر شده است. و خودارضایی اجباری مورد توجه قرار گرفت.

بدیهی است که خودارضایی ایده جدیدی نبود ، اما قبل از قرن هجدهم ، کسی نمی دید که کمی از خود لذت بردن به عنوان یک عادت مزاحم شکوفا شود ، به جز روحانی جداگانه از نظر جنسی. با این حال ، اکنون مردم گرفتار انواع رفتارهایی می شوند که به آنها خدمت نمی کند ، از جمله دنباله روی ارگاسم. چنین اجباری ناآشنا و ترسناک بود زیرا غلبه بر آنها آسان نبود.

کیلومتر شمار استمناءناظران قرن هجدهم به تمایز بین رابطه جنسی با یک شخص و رابطه جنسی با تخیل فرد اشاره کردند. مشارکت یک شریک زندگی به طور طبیعی باعث مهار رفتارهای جنسی به شکل در دسترس بودن شریک زندگی ، تقاضای خانواده ، محدودیت های مالی یا بار ترتیب بقیه می شود. از طرف دیگر ، رابطه جنسی خودتان را انجام دهید ، هیچ محدودیت ذاتی ای نداشت و به راحتی می توانست تبدیل به یک جنس شود درخواست عادت. تصور می شد که رابطه متقابل بر اساس "نیازهای طبیعی" (و توافق متقابل) مفیدتر از ارگاسم تولید شده با تخیل یا خودتحریک است. (اتفاقاً به نظر می رسد کار روانشناس استوارت برودی این موضوع را تأیید می کند مقاربت بیشتر تسکین دهنده است و مفید از جنس انفرادی است.)

استمناء بیش از حد به هیچ وجه تنها عادت ایجاد انگیزه باعث سطوح جدیدی از پریشانی، اما ساده ترین برای کودکان به قدم زدن در. جای تعجب نیست، ترس از استمناء بیش از حد برای کودکان در مدارس شبانه روزی نخستین بار منتشر شد. به علت محرومیت غیر طبیعی و محرومیت از تماس با خانواده ها و همسالان جنس مخالف، این کودکان بدون شک در معرض اضطراب بودند.

با این حال چگونه می توان یک خطر را توضیح داد عادت به بچه ها افزایش می یابد؟ هیچ تصوری از علم مغز در مورد اعتیاد وجود نداشت. در عوض ، به بچه ها توصیه شد که از "خودآلودگی" جلوگیری کنند. به طرز غم انگیزی ، نسل هایی از کودکان به منظور جستجوی رهایی از انگیزه های جنسی از طریق خودارضایی به عنوان یک بزرگ تربیت شدند اخلاقی شکست دادن، به عنوان به عنوان یک تمایل طبیعی (به خصوص با توجه به شرایط استرس زا)، که شایستگی مدیریت پیش بینی شده.

درهم تنیدگی استمنا with با اخلاق اشتباه بود. شرم مخرب است. با این حال ، هم این رویکرد تاریخی و هم واکنش های روزمره ، نگرشی آرام و پرسشگرانه درباره استمنا را ناامید می کند - نگرشی که به ما امکان می دهد تعادل سالمی پیدا کنیم بدون اینکه از ترس در معرض سرکوب ناسالم جنسی رنج ببریم.

آیا ما به یک استراتژی متفاوت نیاز داریم؟

با توجه به تاریخ فرهنگ استمناء، به نظر می رسد که انسان ها باشند نمی به طور کلی به اوج لذت مکرر و فانتزی جنسی برای تسکین تغییر خلق و خو اعتماد دارند-تا اینکه در شرایط ناهنجاری قرار گرفتند. آیا ممکن است پیگیری بی وقفه ارگاسم امروز تلاشی برای خوددرمانی در برابر شرایط استرس زا باشد که مغز ما به خوبی از پس آن بر نیامده است؟ یکی متخصص اعتیاد کانادا فکر نمی کند تا زمانی که یک فرهنگ زنده ایجاد کنیم (به آن برگردیم؟) هرگز مشکل اعتیاد را لمس خواهیم کرد.

عصبی مصنوعی دانیل لرد اسماعیل اشاره می کند که می توان تمام تاریخ تمدن را به عنوان یک روند تسریع در جهت استفاده بیشتر از مواد و فعالیت های تغییر دهنده ساختار (روانگردان)، از جمله خرید اسپریز و خوردن کالری خالی، مشاهده کرد. پیگیری ارگاسم مکرر، با کمک جنسیت تنها یکی از بسیاری از افراد است-اگرچه یکی از مواردی است که مخصوصا قانع کننده است.

به نظر می رسد هم تمایل ما به خوددرمانی و هم فشار روانی شرایط امروز تسریع است تا اینکه ما را به سمت قناعت سوق دهد. اگر چنین است ، آیا عاقلانه ایم که فکر کنیم آرامش ذهنی در اوج گرفتن مکرر به محرک های قوی تر است؟ تحقیقات اخیر نشان می دهد که این دوره ممکن است در واقع بی فایده باشد. محرک های شدید می توانند رضایت را به دلیل قدرت خود در افزایش ، گریزان کنند پاسخ لذت مغز را بی حس کنید.

ممکن است رضایت بیشتری در یادگیری برای هدایت عصب شناسی (و بنابراین عاطفی) تعادل-حتی در شرایط دشوار مدرن؟ به نظر می رسد انگیزه خودمحور، هنگامی که ما راه هایی را برای برآورده ساختن نیازهای اساسی مغزمان پیدا می کنیم، کم اهمیت تر است، که در ایجاد تعادل در زمانی که ما نبودند در اسارت به عنوان مثال، تحقیقات نشان می دهد که ورزش, تعامل دوستانه, لمسجفت اوراق قرضهو روزانه تفکر به طرز شگفت انگیزی به عنوان تنظیم کننده های خلقی و اقدامات ضد استرس موثرند. و در مورد تکنیک های باستانی برای مدیریت دقیق میل جنسی خود را؟


READDIT - "شما می دانید رابطه خودارضایی به اسارت چگونه است؟"

همه ما در مورد چگونگی خودارضایی حیوانات در طبیعت شنیده ایم ، اما به هیچ وجه به دفعات انجام این کار در هنگام اسارت نزدیک نیستیم. این کاملا منطقی است ، و من فکر می کنم که اثر "اسارت" باعث می شود NoFap بصورت تصاعدی سخت تر از آنچه در طبیعت است باشد.

قبل از شروع مدرسه (من ارشد دبیرستان هستم) و بعد از آن ، دو دوره مشخص در NoFap داشته ام. در طول تابستان ، من 31 روز رفتم و هیچ اشتیاق واقعی برای احساس سرعت نداشتم. توصیف آن تقریباً دشوار است - مثل اینکه دیگر نیازی به آن نبود.

با شروع مدرسه ، استرس و ناامیدی شدید جنسی من را به زانو درآورد تا اینکه در 4 هفته گذشته 2 بار از بین رفتم. واقعاً گیج کننده است که محیط دبیرستان چقدر غیرطبیعی است (محیط کار نیز بسیار غیرطبیعی است) - در اطراف من انواع دختران جذاب وجود دارد ، اما جامعه به من حکم می کند که واقعاً نمی توانم کاری انجام دهم که غرایزم بگوید من در طبیعت (مانند طبیعت جمع آورنده قبل از شکار) ، من می توانم مستقیماً از دختران مختلف بپرسم که آیا می خواهند رابطه جنسی برقرار کنند ، و اگر او نه گفت ، من بدون هیچ مشکلی پیش می رفتم و دیگر او را نمی دیدم. نیازی به گفتن نیست که دبیرستان اینگونه کار نمی کند. وقتی واقعاً به آنها در مورد سناریوهای دبیرستان فکر می کنید ، همه سوررئال عجیب و غریب و مرزی را اضافه کنید (مجبور به مطالعه چیزهایی می شوید که علاقه ای به آنها ندارید [شخص STEM ، کلمات توصیف نمی کنند که من چقدر از کلاسهای روشن انگلیسی بیزار هستم]) ، پروژه های ناجور ، بدون هیچ دلیلی ، مجبور بودن در کنار دختران آرام و بی پیرایه باشید وقتی هر غریزه ای به شما می گوید خلاف این کار را انجام دهید ، بودن در کنار افرادی که بدون هیچ دلیل واقعی آنها را دوست ندارید ، و غیره) ، و به راحتی می توان فهمید که چرا چیزی مثل استمنا می تواند یک مکانیزم مقابله ای قدرتمند برای افرادی باشد که در چنین شرایط عجیب و غریب غیر طبیعی قرار دارند و به معنای واقعی اسارت برای همه اهداف هستند.

محیط مدرسه / محل کار را با نحوه زندگی من در تابستان مقایسه کنید: من طبق برنامه خودم عمل کردم ، آنچه را که به آن علاقه داشتم خواندم ، آنچه را که برای یادگیری انگیزه داشتم یاد گرفتم ، برای انجام پروژه ها و سخنرانی های غیرضروری تحت فشار قرار نگرفتم و غیره من آن چیزی را زندگی می کردم که می توان آن را به عنوان (نسخه فوق العاده سرشار از سبک زندگی) "طبیعی" توصیف کرد - بدون اینکه در میز کار همکاری شود ، با ناامیدی جنسی تخریب شود ، یا با بی فایده بودن سیستم مدرسه دولتی برخورد شود. و حدس بزنید چه؟ تا زمانی که دوباره به نمایشگاه باغ وحش خود نرفتم ، تمایلی برای رابطه جنسی با خودم احساس نمی کردم.

واقعاً همه اینها باعث می شود که من این فرض راجع به "طبیعی" بودن خودارضایی را زیر سوال ببرم. این بسیار بسیار طبیعی است فقط در غیر طبیعی شرایط.

از همان موضوع

این یک پست بصیرت آمیز قابل توجه است ، و شاید مهمترین موضوعی است که من دیده ام. تجربه من به عنوان یک دانش آموز دبیرستانی شباهت غیر عادی دارد. من هم احساس می کنم دبیرستان یک محیط بسیار غیر طبیعی است. به نوعی ، ما توسط سیستم مدارس دولتی نهادینه شده ایم. زندانیان زندان به روشی مشابه نهادینه می شوند ، اما تأثیرات آن شدیدتر است (تماشای رستگاری Shawshank.) مهارت های اجتماعی من در طول سال تحصیلی به شدت مانع می شود (من درون گرایانه تر و گوشه گیرتر می شوم فقط به این دلیل که نحوه آموزش من برای رفتار است) در اطراف همسالانم.) من دائماً دچار استرس یا وحشت می شوم. من بطور قابل توجهی تنبل تر و بی انگیزه ترم. مدرسه به بدنم وارد حالت افسردگی و اضطراب مداوم می شود. برخی از افراد تقریباً در طول سال تحصیلی عملکرد عادی دارند. من نه. اما در طول تابستان ، احساس می کنم بدنم تقریباً خودش را "ترمیم" می کند. من بیشتر شبیه خود "طبیعی" ام می شوم. تعداد معدودی را می بینم که با آنها راحت هستم / از همراهی آنها لذت می برم. من اعتماد به نفس ، انرژی بیشتری دارم ، می توانم پیانو بزنم ، هر جهنمی که می خواهم بخوانم ، اگر احساس کنم دیر بیدار می مانم ... من علایق ، عدم تمایلات ، جاه طلبی ها و کاستی های خود را کشف می کنم. طبیعت فکری من در تابستان می درخشد.

یک روز من nofap را کشف کردم ، نکته بعدی شما می دانید که من بهتر غذا می خورم ، ورزش می کنم ، دوستانی پیدا می کنم ، با دختران ملاقات می کنم ، موسیقی می بینم ، فیلم های مورد علاقه خود را می بینم ، یادگیری واقعی (نه یادگیری مزخرفی که در طول مدرسه اتفاق می افتد) و لذت بردن زندگی به هر حال ، من دقیقاً مثل خود شما یک ارشد دبیرستان هستم ، بنابراین خوشحالم که می بینم ما دانش آموزان کلاس می توانیم به اندازه سرخ پوشان بزرگسال ، بصیرت داشته باشیم. (حتی اگر ، می دانید ، اکثر مراجعه کنندگان مجدد از ما متنفر هستند)


همچنین نگاه کنید به:


توجه: YBOP نمی گوید که استمناء برای شما بد است فقط نکته ای را که بسیاری از منافع به اصطلاح بهداشتی به دست می آورند، اختصاص دهید ادعا کرد که با ارگاسم یا استمناء در ارتباط است با تماس نزدیک با یک انسان دیگر، نه ارگاسم / استمناء. به طور خاص، ادعا می شود ارتباط بین چند شاخص سلامت جدا شده و ارگاسم (در صورت درست بودن) احتمالا تنها ارتباطات ناشی از جمعیت های سالم است که به طور طبیعی درگیر شدن در رابطه جنسی و استمناء هستند. آنها علت نیستند. مطالعات مربوطه:

مزایای بهداشت نسبی فعالیت های جنسی مختلف (2010) متوجه شد که مقاربت جنسی مربوط به اثرات مثبت بود، در حالی که استمناء نبود. در بعضی موارد، استمناء با منافع بهداشتی رابطه منفی داشت - به این معنی که استمناء بیشتر با شاخص های بهداشتی فقیر مرتبط است. نتیجه گیری بررسی:

"بر اساس طیف گسترده ای از روش ها، نمونه ها و اقدامات، یافته های تحقیق به طور قابل ملاحظه ای ثابت است که نشان می دهد که یک فعالیت جنسی (واکنش پنیر-واژن و پاسخ ارگاسم به آن) همراه است و در برخی موارد باعث ایجاد فرآیندهای مرتبط با عملکرد روانی و فیزیکی بهتر. "

"سایر رفتارهای جنسی (از جمله زمانی که رابطه جنسی مجدد و واژن با اختلالاتی مانند کاندوم یا حواس پرتی از احساسات آلت تناسلی و واژن همراه است) در برخی موارد (مانند استمناء و مقاربت مقاربت) به طور معکوس با عملکرد روانی و فیزیکی بهتر ارتباط دارد "

"طب جنسی، آموزش جنسی، تحقیقات جنسیتی و تحقیق جنسی باید جزئیات مفاهیم بهداشتی ویژه مقاربت واژن واجتماعی را منتشر کند و همچنین در ارزیابی و مداخلات مربوط به آن بسیار بیشتر باشد."

همچنین این بررسی کوتاه در مورد شاخص استمناء و سلامت را مشاهده کنید: استمناء مربوط به بیماری روانپزشکی و اختلال پروستات است: نظر درباره Quinsey (2012)

سازگاری این دیدگاه که استمنا mood باعث بهبود خلق و خوی با یافته های هر دو جنس می شود که دفعات استمنا greater بیشتر با علائم افسردگی همراه است ، دشوار است (Cyranowski et al.، 2004؛ Frohlich & Meston، 2002؛ Husted & Edwards، 1976) ، شادی کمتر (Das ، 2007) ، و چندین شاخص دیگر از سلامت جسمی و روانی ضعیف تر ، که شامل دلبستگی مضطرب (Costa & Brody ، 2011) ، مکانیسم های دفاعی روانشناختی نابالغ ، واکنش فشار خون بیشتر به استرس و عدم رضایت از سلامت روانی و زندگی به طور کلی ( برای بررسی ، به برودی ، 2010 مراجعه کنید). به همین اندازه دشوار است که ببینیم چگونه استمنا interests باعث ایجاد علایق جنسی می شود ، وقتی که دفعات استمنا greater بیشتر اغلب با اختلال عملکرد جنسی در مردان همراه است (برودی و کوستا ، 2009 ؛ داس ، پاریش ، و لائومن ، 2009 ؛ جرسو ، مرسر ، گراهام ، ولینگز و جانسون ، 2008 ؛ لاو ، وانگ ، چنگ و یانگ ، 2005 ؛ ناتر و کاندرون ، 1985) و زنان (برودی و کوستا ، 2009 ؛ داس و همکاران ، 2009 ؛ جریسو و دیگران ، 2008 ؛ لاو ، چنگ ، ​​وانگ ، و یانگ ، 2006 ؛ شییر ، شییر و شییر ، 2012 ؛ ویس و برودی ، 2009). فرکانس استمنا بیشتر نیز با عدم رضایت بیشتر از روابط و عشق کمتر به شرکا associated همراه است (برودی ، 2010 ؛ برودی و کوستا ، 2009). در مقابل ، PVI به طور مداوم با سلامت بهتر مرتبط است (برودی ، 2010 ؛ برودی و کوستا ، 2009 ؛ برودی و ویس ، 2011 ؛ کوستا و برودی ، 2011 ، 2012) ، عملکرد جنسی بهتر (برودی و کوستا ، 2009 ؛ برودی و ویس ، 2011 ؛ Nutter & Condron ، 1983 ، 1985 ؛ ویس و برودی ، 2009) و کیفیت روابط صمیمی بهتر (برودی ، 2010 ؛ برودی و کوستا ، 2009 ؛ برودی و ویس ، 2011).

علاوه بر این، هرچند خطر ابتلا به سرطان پروستات با تعداد بیشتری از انزال (بدون مشخص کردن رفتار جنسی) همراه بود (Giles et al.، 2003) [اما به شواهد متناقض توجه کنید:سرطان پروستات ممکن است به هورمون های جنسی مرتبط باشد: مردان که در 20 ها و 30 ها فعالتر از نظر جنسی هستند، ممکن است خطر ابتلا به سرطان پروستات را افزایش دهند، تحقیقات نشان می دهد"], این فرکانس PVI است که به طور خاص با کاهش خطر همراه است ، در حالی که فرکانس استمنا بیشتر مربوط به افزایش خطر است (برای یک بررسی در مورد موضوع ، مراجعه کنید به Brody ، 2010). در این رابطه جالب است بدانید که استمنا با مشکلات پروستات نیز همراه است (سطح آنتی ژن اختصاصی پروستات بالاتر و پروستات متورم یا حساس) و در مقایسه با انزال بدست آمده از PVI ، انزال حاصل از استمنا has دارای نشانگرهای عملکرد ضعیف پروستات و دفع کمتر مواد زائد (برودی ، 2010). تنها رفتار جنسی که به طور مداوم به سلامت روانشناختی و جسمی بهتر مربوط می شود ، PVI است. در مقابل ، خودارضایی غالباً با شاخص های سلامتی فقیرتر همراه است (برودی ، 2010 ؛ برودی و کوستا ، 2009 ؛ برودی و ویس ، 2011 ؛ کوستا و برودی ، 2011 ، 2012). چندین مکانیسم روانشناختی و فیزیولوژیکی ممکن است وجود داشته باشد ، که احتمالاً نتیجه طبیعی انتخاب طبیعی به نفع فرایندهای بهداشتی به عنوان علت و یا اثر انگیزه جستجو و ظرفیت به دست آوردن و لذت بردن از PVI است. در مقابل ، انتخاب مکانیسم های روانشناختی که انگیزه پاداش دادن به خودارضایی را فراهم می کند بعید به دلیل هزینه های شدید تناسب اندام است که در صورت عدم وجود یکی از PVI با بی ربط بودن برای رفاه ، ممکن است اتفاق بیفتد (برودی ، 2010). به طور معقولانه تری ، خودارضایی نشان دهنده برخی از ناتوانی مکانیسم های محرک جنسی و رابطه صمیمانه است ، هرچند ممکن است معمول باشد ، و حتی اگر غیر معمول نباشد با دسترسی به PVI همزیستی می کند. در این راستا ، قابل توجه است که فرکانس بیشتر استمنا masturbation با عدم رضایت از چندین جنبه از زندگی به طور مستقل از فرکانس PVI همراه است (Brody & Costa، ​​2009) و به نظر می رسد برخی از مزایای PVI را کاهش می دهد (Brody، 2010).

در نهایت این PDF را ببینید - تفاوت های اجتماعی، احساسی و نسبی در الگوهای استمناء اخیر در میان نوجوانان (2014)

"بنابراین ، پاسخ دهندگانی که اخیراً خودارضایی می کنند در مقایسه با کسانی که این کار را انجام نمی دهند چقدر خوشحال هستند؟ نمودار 5 نشان می دهد که در میان پاسخ دهندگانی که این روزها از زندگی خود "بسیار ناراضی" گزارش کرده اند ، 68 درصد از زنان و 84 درصد از مردان گفتند که در هفته گذشته خودارضایی کرده اند. رابطه متوسط ​​و ناخوشایند در میان مردان خطی به نظر می رسد ، اما زنان اینگونه نیست. هدف ما این نیست که پیشنهاد کنیم خودارضایی مردم را ناراضی می کند. ممکن است ، اما ماهیت مقطعی داده ها اجازه ارزیابی این مورد را به ما نمی دهد. با این حال ، از نظر تجربی دقیق است که بگوییم مردانی که ادعا می کنند خوشبخت هستند ، نسبت به مردان ناراضی نسبتاً مستعد در گزارش خودارضایی هستند. "

"استمنا همچنین با گزارش احساس عدم کفایت یا ترس در روابط و مشکلات در جهت یابی موفقیت آمیز به روابط بین فردی همراه است. استاتورهای روز گذشته و هفته گذشته امتیازات مقیاس اضطراب رابطه به طور قابل توجهی بالاتر از پاسخ دهندگانی است که در روز گذشته یا هفته گذشته گزارش نکرده اند. استاتورهای روز گذشته و هفته گذشته امتیازات مقیاس اضطراب رابطه به طور قابل توجهی بالاتر از پاسخ دهندگانی است که در روز گذشته یا هفته گذشته گزارش نکرده اند. "