90 روز - من در دریایی از امکانات شنا می کنم و از هر دقیقه لذت می برم

اولین کارها: NoFap یکی از بهترین کارهایی است که می توانید انجام دهید. من از سال 96 که اینترنت گرفتیم و حتی بیشتر از آن به استمنا معتاد شدم. مثل هر کسی که یک اعتیاد معمولاً پذیرفته شده داشت ، فکر می کردم این طبیعی است.

من می خواستم طبیعی باشد زیرا چه کسی می خواهد غیرطبیعی باشد؟ مواقعی وجود داشت که بیشتر روز من را مصرف می کرد و روزهایی که من قدم نمی زدم نادر بودند. من دوستان زیادی نداشتم و هیچ کار و برنامه ای برای آینده نداشتم. بعضی مواقع فکر می کردم "آیا این طبیعی است" یا "آیا این سالم است" ، که منجر به جستجوهای Google مانند "استمنا is سالم است" و "تماشای پورنو بد نیست" مواردی از این دست. مطمئناً این جستجوها جوابهای درستی به من می دهند ، همانهایی که می خواستم بشنوم.

رابطه 1 2 من به نرمی پیش نرفتم ، عمدتا به این دلیل که انتظارات من را پیچیده کردم. اولین رابطه من فقط یک ماه طول کشید ، من فقط می خواستم جبران کنم و او می خواست جاهایی برود. که نتیجه ای نداره و من ریخته شدم دوست دختر دوم یک کنترل عجیب بود و به کوچکترین چیزها حسادت می کرد. او مانند من صاحب من شد و من اهمیتی نمی دادم زیرا او به من رابطه جنسی داد. این 2 سال جهنم بود و ما از هم جدا شدیم. من خوشحال شدم که به زندگی faping خود بازگشتم.

اما بعد یک روز با دوست دختر فعلی ام آشنا شدم. کسی که من واقعاً عاشقش شدم و نمی خواستم فقط با این جنسیت باشم. او شیرین ، خنده دار ، باهوش و زیبا به نظر می رسد. او به من فکر کرد "من می خواهم اینجا ازدواج کنم." بنابراین پس از چند ماه دوستانه از او خواستم با من ازدواج کند و او گفت: "بله". مردی که من خوشبخت ترین مرد زنده بودم.

اما بعد دوباره اعتیادم شروع شد و وقتی که او دور بود یا هنگام خواب شروع به قدم زدن کردم. سعی کردم از تک تک لحظات برای تغذیه اعتیادم استفاده کنم. این باعث شد فراموش کنم که او را دوست داشتم و فقط به این فکر می کردم که "کی قرار است برود ، بخوابد و ... بنابراین من می توانم قدم بزنم". من سردرد داشتم ، تمام مدت خسته بودم و حالم بیشتر بدخلق بود. من احساس کردم که دیگر نباید کنار او باشم ، زیرا او آزادی من را گرفت تا قدم بزند.

بنابراین ، یک روز ، در حالی که به طور تصادفی در حال مرور reddit بودم ، به NoFap برخورد کردم. این باعث شد من به زمانهایی فکر کنم که به دنبال سرنخهایی می گشتم که fapping سالم است و پورنو بد نیست. این چیزی را به من نشان داد که من بدون وقفه در تمام مدت می دانستم. من به پورنو و faping معتاد شده بودم. بنابراین فکر کردم "بیایید این را امتحان کنیم ، چقدر سخت است؟" خوب اولین تلاش دشوارتر از ساختن قلعه کارت در طوفان بود. من 2 هفته موفق شدم و به دلیل لبه زدن دوباره عود کردم. بعد از عود ، هنوز اصرارهای شدیدی داشتم و این باعث آجیل شدن من می شد.

خوشبختانه کسی این گفتگوی TedX را در NoFap ارسال کرد: چرا من دیگر تماشای فیلم های پورنو را متوقف کردم: ران گاوریلی در TEDxJaffa 2013 - این چشمان من را باز کرد. من به آنها به عنوان افراد نگاه نمی کردم ، آنها چیزهایی برای من بودند. این به من فهمید که من فقط می توانم آن را برای برخی چیزهای شدید پیدا کنم. چیزی که به نظر من طبیعی بود در واقع مریض و پیچیده بود. این به من فهماند که در تخریب زنان سهیم هستم. این به من فهماند که از دختران ، خواهران ، همسران بعنوان چیزی کمتر از یک شخص استفاده می شود. این به من قدرت داد تا یک ماه صبر کنم.

اما من بزرگترین اشتباه را در بین تمام اعتیادها داشتم. من راه را برآورده نمی کردم تا خواسته هایم را برآورده کنم. بنابراین اولین فرصتی که پیدا کردم همان آیین قدیمی را پیدا کردم و ویدیوی پورنو مناسب پیدا کردم ... اما وقتی عود کردم احساسی را که فکر می کردم احساس می کند احساس نمی کند. من چیزی احساس نکردم و فکر کردم "این است ، آیا به همین دلیل عود کردم". فقط باورم نمی شد که یک ماه ارزش مبارزه با این اعتیاد را بدون هیچ چیز کنار گذاشته ام. در آن زمان من می دانستم که باید دسترسی به پورنو را مسدود کنم. روزهای اول سخت بود اما من چیزهای زیادی در مورد چگونگی کنار آمدن با اصرارها به لطف این subreddit یاد گرفتم. با انجام کار دیگری جلوی تمایلات را بگیرید. و 90 روز بعد اینجا هستم.

خوب حالا چه احساسی دارم و چه چیزی تغییر کرده است؟ احساس اعتماد به نفس بیشتری دارم ، صحبت با دیگران راحت تر است. من یاد گرفتم که نقاط ضعف من چیست و هنوز هم هر روز بر روی آنها کار می کنم. من تنبل شده ام ، و در واقع آنچه را شروع می کنم تمام می کنم. من می خواهم انواع کارهای هیجان انگیز را انجام دهم و به نظر می رسد که در دریایی از امکانات شنا می کنم و از هر دقیقه آن لذت می برم. این ممکن است خوشحال کننده به نظر برسد اما مهمترین چیز این است که عشق به دوست دخترم را پس گرفتم ، حتی او را بیش از هر زمان دیگری دوست دارم. و من دوباره هیجان زده ام که چند ماه دیگر با او ازدواج کردم.

این تنها آغاز است. 🙂

برخی از نکات همکاران من در زمینه fapstronauts که به من بسیار کمک کردند: به این فکر نکنید که دیگر هرگز نخواهید افتاد ، اما امروز به فکر این نیستید که faping کنید. می توانید با فردا کنار بیایید. بلند شوید و کار متفاوتی انجام دهید ، خود را در یک چرخه قرار ندهید.

"فرش را از زیر خود تکان دهید. اخلال دوباره چیزها را جدید می کند ، ایده ها را تازه می کند "

ارتباط دادن - 90 روز و heres به 90 بیشتر.

by GrayValken


 

بروزرسانی

بزرگترین مانع اصلی و دلیل بازگشت من در آغاز کار است. 333 روز پایین از توالت.

همه چیز خسته کننده بود ، من بیش از 332 روز گذشته بودم و ذره ای در هوا نبود. هیچ مشکلی ممکن است رخ ندهد ، مطمئناً من سقوط کردم و با اصرارهای عظیمی که به نظر می رسد از کنار من عبور کرده است دست و پنجه نرم کردم.

جایی از سفر من به ذهنم خطور کرد که 333 یک موفقیت بزرگ است. من باید آن را جشن بگیرم اما من خیلی نزدیک به 1 سال هستم ، باید آن را بگذرانم. اما در روز 333 برخی از نحوه ستارگان ستاره ها و منظور من نوع شل و ول است. من خودم را فریب دادم و به دنبال "خوب نیستم خودارضایی کنم" فریب دادم ، که تعداد زیادی بازدید را پذیرفت که با جستجوی من موافقت کرد و سپس متوجه شدم که شمارش روزانه من انجام شده است و این همان کاهلی بود که شترها را به عقب برگرداند. "من دوباره عود کردم ... این کار پورنو نبود ... پس چطور ممکن است بد باشد ... من می توانم هر 3 ماه یکبار این کار را انجام دهم ... بله این درست است ... "اما بعد از نیم ساعت دوباره عود کردم (اگر می توانید آن را بنویسید).

بعضی چطور همه چیز خوب بود. "شاید من باید این کار را یک بار در ماه انجام دهم ، این خوب است" و بعد از چند روز "شاید یک بار در هفته ، بله درست است" و سپس پورنو دوباره در ذهن من فرو رفت. "فقط برو به آن یک فیلم نگاه کن ، ویدئویی که با تو می دانی چه کسی ... بعد از آن همه چیز خوب خواهد بود" بنابراین جستجوی قدیمی دوباره شروع شد. "همه خوب ، فقط یک بار" "من فقط نگاه می کنم" و سپس دوباره عود کردم ...

کل خانه کارت، خانه ای زیبا بود اما راحت آن را برداشت. شاید برخی کارت ها را در جای اشتباه یا روش اشتباه قرار داده ام و شاید در اطراف آن خیلی بی دقت بود اما در حال حاضر هیچ چیزی از آن در دست نیست.

من دوباره به 0 برگشتم ، وقت آن است که همه قطعات را بردارم و یک بار بدی ها را دور بریزم. چون این بار من آن را شکست خواهم داد بدون اینکه تاریخ پایان مشخصی در دست باشد.