سن 20 - 180 روز بدون P ، M یا O ، و من احساس خارق العاده ای دارم.

داستان من اینجاست.

در اوایل دبیرستان در مورد fapping یاد گرفتید و به سرعت معتاد شدید. تا حدود 17 سالگی نمی توانستم یک روز بدون PMO بمانم. تقریباً تمام اوقات ، تمام آن چیزی بود که به آن فکر می کردم. من کاملاً اعتماد به نفس نداشتم. کار به جایی رسید که حتی نمی توانست بیش از چند ثانیه در چشم دختران نگاه کند. من کاملا بدبخت شدم.

تابستان بعد از سال اول ، به دلایل مذهبی و اخلاقی تماشای بوقلمون سرد پورن را ترک کردم. اما حتی این هم کافی نبود. اگر نگهبانم را کنار بگذارم تخیل من کمی وحشی خواهد شد. اعتماد به نفس کمی بهتر بود ، اما باز هم زندگی من را کنترل می کرد.

من بیشتر سال آخر دبیرستان و همچنین 3/4 از سال اول دانشگاهم را با این بحث کردم که آیا کتک زدن اسقف یک چشم گناه است یا نه ، از آنجا که هنوز به پیشینه مذهبی خود پایبند هستم. تنها دلیلی که این بحث به طول انجامید این بود که من کتاب مقدس ندیدم که صریحاً مخالف آن باشد. من کاملاً نابینا بودم که فاپینگ یک مشکل بزرگ در زندگی من بود.

سرانجام ، این بحث به پایان رسید. حدود یک هفته یا قبل از 19 سالگی ، فکری به ذهنم خطور کرد. چه مدت بود که می خواستم ادامه دهم؟ تا 25 سالگی؟ 30؟ همانطور که درگیر آن شده بودم ، بازهم فپینگ را به عنوان کاری که نمی خواستم برای همیشه انجام دهم ، تشخیص دادم. در آن زمان ، برای من مهم نبود که گناه است یا نه ، فقط می خواستم این عادت را کنار بگذارم.

این حدود زمانی بود که من در مورد / r / NoFap اطلاعات کسب کردم. من از ماه ها شنیده بودم که افرادی NoFap را انجام می دهند از زمانی که من زیاد به 4chan رفتم. هرچند هرگز جدی نگیرید. بعد از خواندن برخی از پست های اینجا ، تصمیم گرفتم در این چالش شرکت کنم. من می توانم بگویم که به دلیل آن افزایش تستوسترون پس از یک هفته کارکردن ، از آنجا که کیفیت سخنرانی هایی که برای یک کلاس داشتم ، از وحشتناک به جذاب تبدیل شد و دوباره عقب نشینی کرد. ماه اول یا همین حدود سخت ترین ماه بود. احساس طبیعی بودن داشت از طریق مراقبه و دعا از کنار آن عبور کرد. فکر کردم اگر به روز 90 برسم ، می توانم هفته ای یک بار شروع به تخریب کنم. وقتی من به آنجا رسیدم ، آن نگرش تغییر کرد. من فقط دیگر نمی خواستم قدم بزنم. نسبت به آن بی احساس شدم. مطمئناً ، من زیاد آبی آبی کردم ، اما آن را یک پیروزی می دیدم. هر توپ آبی نشانه این بود که من کنترل زندگی ام را پس می گیرم.

بنابراین من اکنون 180 روز در اینجا هستم. شما را با این قسمت از Galatians 6 ترک می کنم ، که انگیزه بزرگی برای من در سفر من بوده است. من می دانم که بخش خوبی از Reddit اعتقادات من را ندارد ، اما لطفا آن را همانطور که هست بگیرید:

هر چی کاشتی برداشت میکنی. هر كس كه سير كند، گوشت خوك خود را از دست ميدهد؛ هر کسی که سعی می کند روح را تقاضا کند، از روح زندگی ابدی می کند. اجازه ندهید که در انجام کارهای خوب خسته نشوید، زیرا در زمان مناسب می توانیم محصول خود را از بین ببریم، اگر از دست ندهیم.

ارتباط دادن - 180 روز بدون P، M، یا O، و من احساس فوق العاده ای دارم.

by تبدیل به وینار